نتایج جستجو برای عبارت :

مشغول طنازی خویشم پرم از اواز دلنوازgo

ابو بصیر گوید شنیدم از حضرتصادق ع که. میفرمود  همانامومن دعا کند واجابت دعایش تا روز جمعه یا روز قیا مت بتاخیر افتد 7 ونیز انحضرت ع  فرمود همانا بنده. ایکه دوست خدا است در پیش امدی که برای او رخ داده  دعا کند و خدا بفرشته ایکه موکل باو یابان دعا  است فرمابد حاجت بنده مرا بر اورد ولی در دادن ان شتاب مکن زیرا که میل دارم صدا و اواز اورا بشنوم. و همانا بنده ای دشمن خدابنده ای دشمن خدا بدرگاه خدای عزوجل در باره. اتفاقی که برای او پیش امده دعا کند پس ب
انگار که سهم من بیشتر باشد از این حال و هوا، از این باران و صدای ناودان، وقتی همه خوابیده اند. وقتی بی خوابی سر وقتم آمده و بیداری قسمت این شب ها ـست.
لب باز نکردم به خروشی و فغانی
من محرم راز دل طوفانی خويشم
بشکسته تر از خویش ندیدم به همه عمر
افسرده دل از خويشم و زندانی خويشم
یک چند پشیمان شدم از رندی و مستی
عمریست پشیمان ز پشیمانی خويشم، عمریست پشیمان ز پشیمانی خويشم، عمریست پشیمان ز پشیمانی خويشم، عمریست پشیمان ز پشیمانی خويشم، عمریست پش
دلم واسه سالهایی که میگفتم اره، این کار رو میکنم و بعد میرفتم میکردم، تنگ شده. نه به کسی میگفتم نه استرسی داشتم و نه چیزی، چون میدونستم که اره میرم انجامش میدم
الان چی؟ به عالم و ادم خبر میدم اره تو فکر فلان و فلان و فلان کارم. انجامش میدم؟ نه. به این فکر میکنم که به کلی ادم گفتم و هی داره جلوشون بد میشه. نه اینکه برام مهم باشه اونا الان چه فکری میکنن. بلکه واسه خودم ثابت میشه چقدر حرفام بی اعتبار شدن.
حالا اولین بخش برنامه، اواز خوندنه.
من صدای خ
صبح قشنگیه :)
اواز گنجشک و خنکی هوا و ســــــــــکــــــــوتـــــــــــــــــــ!
یه لیوان چای ریختم تا خواب رو از سرم بپرونه.
میگن سالی که نت از بهارش پیداست.امیدوارم باقی امروز هم مثل صبحش باشه!
+ کجایی آلاء دلم برات تنگ شده.
از ناهار تا حالا هر چی اب میخورم سیر نمیشم ازش ،
 ب مامان میگم فک کنم ماهیِ تو شیکمم زنده س ، هی اب میخواد ک نَمیره ! 
 هیچی نمیگه ، بد میزنم زیر اواز که : هر که جز ماهی ز آبش سیر شد .
میگه چطور تونستی کله پاچه رو نادیده بگیری!؟  نتونستم
و اینگونه مصراعی از نی نامه نقض شد  
من عاشـق آن رهبــر نورانــی خـویشم آن دلبــر وارستــۀ عـرفـانـی خــویشم عمـری است غمیـنم ز پریشانـی آن یارهـر چنـد که محزون ز پریشانی خويشم در دام بـلایت شـده ام سخـت گرفتـار امـواج بـلای دل طوفــانــی خـویشم چون نقـش نگـارین تو بر دیـده در اُفتــد گمگشتــۀ این دیـدۀ بـارانــی خـویشم زان لحظه که مجنون شدم از زلف سیاهت در کوهم و در دشـت و بیـابـانی خـویشم از شـوق وصال تو چه ویرانـه شد این دل چندی است که شاد از دل ویـرانی خويشم یک لحظه پشیم
کلاس اواز ثبت نام کردی، نمایشنامه میخونی، میای تهران میریم تئاتر میبینیم، باشگاهم برو اصن، کلی سرخودتو شلوغ کن. با شناختی ک من ازت دارم به نسبت سنت به شدت، واقعا میگم صبا ب شدددت فهمیده و محکمی.آی نو یو کن گت ثرو دیس فاکد اپ فیز او یور لایف گریتبیبای بیلیو این یوپ.ن من بهترین دوستای دنیا رو دارم یا چی؟
روزی روزگاری، دختری مهربان در کنار باغ زیبا و پرگل زندگی می کرد، که به ملکه گل ها شهرت داشت. چند سالی بود که وی هر صبح به گل ها سر میزد ، آنها را نوازش می کرد و بعد به آبیاری آنها مشغول میشد.مدتی بعد، به بیماری سختی مبتلا شد و نتوانست به باغ برود. دلش برای گل ها تنگ شده بود و هرروز از غم دوری گل ها گریه می کرد. گل ها هم خیلی دلشان برای ملکه گل ها تنگ شده بود، دیگر کسی نبود آنها را نوازش کند یا برای شان اواز بخواند.روزی از همان روزها، کبوتر سفیدی کنا
ساقی بده پیمانه ای ز آن می که بی خويشم کند
بر حسن شور انگیز تو عاشق تر از پیشم کند
زان می که در شبهای غم بارد فروغ صبحدم
غافل کند از بیش و کم فارغ ز تشویشم کند
نور سحرگاهی دهد فیضی که می خواهی دهد
با مسکنت شاهی دهد سلطان درویشم کند
سوزد مرا سازد مرا در آتش اندازد مرا
وز من رها سازد مرا بیگانه از خويشم کند
بستاند ای سرو سهی! سودای هستی از رهی
یغما کند اندیشه را دور از بد اندیشم کند
جادوی چشمانت مرا سحر کرد.از خانه و شهر اواره کرد.مرا سرگشته رخ زیبای توماه را پیش من بی اعتبارشب را روز و روز را شبهمه فکرم چشمان توهمه ذکرم نام توای که چشمانت دریای نورای که لبخندت باغ گلای که صدایت اواز خوشای که اسمت معنی عشقجادوی چشمانتاریجادوی چشمانت.
حسین.میم
 دیشب و اصلا نخوابیدم،ساعت پنج،سایم رو دیوار اتاق چند دقیقه ای مشغول چیلیک چیلیک و ادیتم کرد
و گوشی گوشی گوشی 
و پادکست،
سیلک رود سیلک رود سیلک رود
ریختن برنامه هایی برای اینکه ۱۶ ام (گویا)در کلاسهای کوفتی زهرماری مجازی بیاموزیم
چشمهای پف کرده
حیاط
پیشتول(فنچک اسمشو گذاشت ملوس)پیچید به پام و میومیوووووووو که یالا غذای مارو بده،انقد چاق شده که هر کی ندونه فک میکنه حاملست،هشت تومن دادم واسش گردن مرغ خریدم دیشب
یکم به غنجه ی گل نرگسم که از ب
دوست دارم ی روز عاشق بشم
خیلی خیلی عاشق بشم
باتمام وجودم طرف مقابلو دوستش داشته باشم 
باهم بریم کافه،بریم بگردیم،یه عالمه قول و قرار بزاریم،واسم گل بخره و بهم بگه من با تمام وجودم دوست دارم.
یه مدت طولانی بگذره،ی روز بهم زنگ بزنه بیا کافه ی همیشگی،منم خوشحال برم و دستبد چرمی که اسمش بایه پلاک فی هک شده روواسش ببرم اما اون ناراحت و غم زده سرش پایین باشه و بهم بگه میخوام یه چیزی رو بهت بگم
اینکه من دیشب نامزد کردم ،امیدوارم شرایطمو درک ک
با پسرش وارد نانوایی می شود :
نونوا : . [ مشغول در آوردن نون سنگگ از تنور ]او : . [ مشغول در آوردن کارت های بانکی ]
نونوا : . [ دو عدد نان بر روی این (نمی دونم چیه اسمش) می اندازد ]
او : . [ مشغول بر انداز کردن کارت ها ]
نونوا : چند تا می خوای ؟!
او : . بذار ببینم چقدر پول دارم تو کارتم ؟
نونوا : .
او : [ به اندازه سه عدد نان کارت می کشد ، کارت اول موجودی ندارد ]
نونوا : .
او : [ کارت دوم هم ندارد و کارت سوم به اندازه یک عدد نان موجودی دارد ] می گوید یکی برداشتم !
ن
شلوغ چت,چت شلوغ,چت روم شلوغ,چتروم شلوغ چت,شلوغ چت اصلی,شلوغ گپ,
گپ شلوغ,ادرس اصلی شلوغ چت,سایت شلوغ چت,,شلوغ چت بزرگ,روم شلوغ,چت روم شلوغ چت,ورود به شلوغ چت,شلوغ چت قدیمی,
روم شلوغ,گروه شلوغ چت,ادرس همیشگی شلوغ چت
جهت ورود به:
 شلوغ چت 
کلیک کنید


نازی چت,چت نازی,چت روم نازی,چتروم نازی چت,نازی چت اصلی,نازی گپ,
گپ نازی,ادرس اصلی نازی چت,سایت نازی چت,,نازی چت بزرگ,روم نازی,چت روم نازی چت,ورود به نازی چت,نازی چت قدیمی,
روم نازی,گروه نازی چت,ادرس همیشگی ن
یک نکته مهم اینست که ما چه باور بکنیم یا نکنیم،امر ظهور به طرفه العینی انجام خواهد شد و ما در خواب خوش خود بسر میبریم عده ای مشغول شهوت قدرت ،عده ای مشغول شهوت ثروت و مال دنیا،عده ای در پی گسترش جاه و جلال و مقام خود ،و عده ای مشغول لهب و لعب و از هم مهمتر عده زیادی مشغول ریاکاری و دروغگویی برای خلق خدا هستند و بلخره همه مشغول هستند،و وقتی حضرت تشریف می آورند نه فریاد حضرت جبرئیل س را شنیده اند و نه واقعیت ظهور را درک میکنند و چه بسا مقابل او قرا
دراربعین زمان لبیک یاحسین است/برشیعیان نشان لبیک یاحسین است/یک کاروان پیاده همراه زینب آمد/شوقی که برزبان لبیک یاحسین است/شورحسین باشد آمادگی به عالم/برعاشقان امان لبیک یاحسین است/پای پیاده رفته زائر به عشق ارباب/ذکرش که بابیان لبیک یا حسین است/داردحمایتی او از سنگرولایت/حتی به دل نهان لبیک یاحسین است/گنج بصیرت اواز کربلارسیده/شوری که درجهان لبیک یاحسین است/اندررکاب رهبر بر کربلاست یاور/بوسه برآن دهان لبیک یاحسین است/بهرظهورمهدی این ارب
 اون غروب زمستونی که از خونه تا سر بزرگراه رو پیاده رفتم و بعدم از پله های اون پاساژه بالا رفتم و سی دقیقه‌ تمام به حالت ایستاده از اون بالا مشغول تماشای بزرگراه، مشغول تماشای رفت و آمد وحشتناک ماشین ها، مشغول تماشای گذران شدید زندگی شده بودم، هوس الانمه .
قد هزار تا حنجره 
تنهایی اواز میخونم 
دارم با کی حرف میزنم 
نمیدونم نمیدونم 
این روزا دنیا واسه من 
از خونمون کوچیک تره 
کاش میتونستم بخونم 
قد هزار تا حنجره 
طلوع من 
طلوع من 
وقتی غروب پر بزنه 
موقع رفتن منـــه 
 
حالا که دلتنگی داره 
رفیق تنهاییم میشه
کوچه ها نارفیق شدن 
حالا که هی میخوان شبا 
به همدیگه درود بگن 
ساعتا هم دقیق شدن
طلوع من طلوووع من 
وقتی غروب پر بزنه 
موقع رفتن منه 
 
" نامجو " 
 
 
- حالم خوبه خیلی ولی دلم برا صالح نیا تن
اسلام وقرآن باولایت گشته معنا/با حضرتش دنیای مابسیارزیبا/اوریشه خوبی خلقت درزمین است/مفهوم زیبای پرستش هست مولا/گنج ولایت گوهروالای دین است/قسط وعدالت ازسپهراوست برپا/دشمن وشیطان بابصیرت هست نابود/وحدت فراگیراز وجوداوست هرجا/اسلام داده عشق اوراباشهادت/ایران مابانام اوالگوی دنیا/سیدعلی نامی که دردل همنشین شد/یادآور شور ولایت گشته آقا/باعشق او آرامشی درمیهن ماست/محبوب باشد حضرتش درکل دلها/راه امام وهرشهیدی خط رهبر/اواز تبار اهل بیت و نو
جمعه باشورولایت هردلی گُل میکند/سوی نام مهدویت او توسل میکند/از خداآموخته هردم پرستش تا وصال/بهرپیروزی فقط برحق توکل میکند/درمرام زندگانی سبک اواز اهل بیت/چون اموراتش خدا دائم تقبل میکند/یادمهدی جمعه ها عشق تمام انبیاست/حضرت او شیعیانش راتکفل میکند/گریه دارد بر حسین وکربلا وزینبش/باتمام مسلمین هرجاتعامل میکند/وحدت وگنج بصیرت دشمنش داده شکست/شیعه سختیهای دوران را تحمل میکند/نائبش آماده باشی داده است برشیعیان/درجهان سیدعلی فکرتحول میکند
6 حضرت صادق ع فرمودهماناخداوند ووست دارد بنده ای را که در گناه بزرگ باو توجه کند اواز او امرزش بخواهد و مبغوض دارد بنده ای که گناه اندک را خوار شمارد و بان بی اعتناباشد ودر مقام توبه وتدارک ان نلاشد 7 حضرت صادق ع فرمود امیرالمومنین ع فرمود همانا پشیمانی بر گناه وبدی انسانرا بدست کشیدن از ان وامیدارد   1 عباس غلام حضرت رضا علیهالسلام گوید شنیدم انحضرت ع مبفرمود پنهان کننده کار نبک کردارش برابر هفتاد حسنه است واشکارا کننده کاربد مخذولاست وپنه
آنکه از مهرش به دل مهر ها دارم تویی     روءیاکه در شام وصبح وظهرها دارم تویی
تیرغم درزندگی کر باعث زخمم شود        مهربانی های تو آن زخم را مرحم شود
نام زیبای تورا درسجده هایم باخدا           گفتمش شکرت خدایا :چون داده ای یم آتنا
آتنا یعنی گلی ، محرم به راز مرتضی        گرمی ونوری به منزل ، هدیه ای اواز خدا
( شعر فوق به سفارش آقای مرتضی الف ازمشهدمقدس خطاب به همسرشان آتناخانم سروده شده است )
درایتدای هربیت نخستین حرف به ترتیب نام آ ت ن ا را می توان
شکوه انقلاب وکشور آمد/به ایران افتخارو گوهرآمد/خمینی رادمرد فاطمی بود/که اواز نسل پاک کوثرآمد/به ایران دادشور کربلایی/بصیرت دردل وجان وسرآمد/شکست دشمنان گشته فراهم/نشانی ازوجود حیدرآمد/زوحدت بانگ آزادی گرفتیم/نگرکه انقلابی برترآمد/بودبعداز خمینی وارث او/به ایران مقتداورهبرآمد/زاوماجان گرفتیم وحماسه/نگار یک سرورآمد/چهل سال است مامهدی بگوییم/که وقت مژده پیغمبرآمد/
احمد صادقی 
به لاتین 'ahmad sadeghi'
خواننده  پاپ 
ساز تخصصی اواز و گیتار
متولد ۲۰ بهمن ۱۳۶۳  سنندج
شروع فعالیت موسیقایی از سال ۹۵
قطعات وی شامل:
دلم میره واست،بی تو نه،  بارون،  خرابه حالم این روزا، سحرو جادو، نفسم، دنیایی از دردم
توضیح یعنی ما میدانیمو یقین که بلاها و مصیبانی که بر ما وارد میشود در برابر چشم خداست و اواز همه انها اگاه و مطلع است دقیقا بحساب انها رسیدکی میکند وانتقام مارامی گیرد وپاداش و بزرگ مادا عنایت. می کند از این رو سیدالشهدا حسین بن علی ع چون در روز عاشورا کودک  شیر  خوارشدا هدف. تیر ساختند فرمود هون ما نزل بی انه بعین الله یعنی هر مصیتی که بر من میرسد  چون خدا ان دا میبیند. تحملش برایم  سبک اسان است ولی شیعیان ودوستان ما که این بصیرت و دانش راندار
خوش نمایی خودنمایی می کند،
ناله نی از بینوایی می کند.
لب به لب بنهاده بر لبهای یار،
بس شکایت از جدایی می کند.
 
روز نومیدی ز تو کندم امید،
توت می گویم، تو می گویی ز بید.
آن قدر کردم سیاهت را سفید،
عاقبت موی سیاهم شد سفید.
 
رهگمزده در بیشة اندیشة خويشم،
هم تیشه زن پایه و هم ریشه خويشم.
من صبر کنم پیشه به پیش همه مردم،
شرمنده و رسواشدة پیشة خويشم.
 
لطف اگر از جانب یزدان شود
خیر و احسان در جهان ارزان شود.
شکر حق از جانب انسان شود،
یوسفستان کلبة احزان
دانلود آهنگ آی دنیا آی دنیا حالم خرابه دنیا امید دلنواز 
امید دلنواز آی دنیا آی دنیا
Download Music Ay Donya-Omid Delnavaz
موزیک غمگین امید دلنواز با کیفیت 320 در سایت قرار گرفت.
برای دانلود آهنگ به ادامه ی مطلب مراجعه کنیدموزیک جدید||عاشقانه
نورز ۹۶ موقع تحویل سال مشغول باز کردن لوله با فنربرقی بودم.
نوروز ۹۷ آنتن تلویزیون را درست میکردم.
نوروز ۹۸ را هم به گچ کردن دیوار اتاق مشغول بودم.
بدون در نظر گرفتن ساعت و شرایط و. .
طبق همان قاعده که موقع درس خواندن مشغول شمردن گل های قالی می شویم.
شب های یلدا هم طبق همین منوال بوده.
پارسال شب یلدا نشسته بودم و برای بچه ها خاطره تعریف میکردم. به قدری خنداندم شان که حتی با دیدن خندوانه هم آنقدر نمیخندیدند.خودم فقط برای آب و تاب ماجراها میخندیدم
گاهی با خودم فکر میکنم که مردم ما کی دست از پشت سر هم حرف زدن ، مسخره کردن این و اون ، ادای فلانی رو گرفتن و سوژه کردن همدیگه برمی‌دارن ؟؟
و جوابی که هردفعه به خودم میدم اینه که هیچ وقت ، مردم ما هیچوقت دست از خاله زنک بازی و مسخره کردن و . برنمی‌دارن . چون ما ایرانیها کلا آدم‌های طنازي هستیم:/ آدم‌های مهمون نوازی هستیم ، آدم‌های خونگرمی هستیم ، آدم‌های بافرهنگی هستیم ،آدم‌هایی با طبع شاعری هستیم. و همه‌ی اینها بخورد توی سرمان کاش ، حالا که
شهید قاسم سلیمانی در ۱۲ سالگی و پس اتمام دروه ی دبستان از قنات ملک کوچ و به کرمان مهاجرت و به کار بنایی مشغول شد سردار رزمی کار هم بود و کاراته کار می کرد  چندی بعد  در سازمان اب مشغول به کار شد . ایشان اول در بخش اداری و بعد در بخش روابط عمومی کار می کرد .
ادامه مطلب
ﺷﺨﺼ ﺑﺎ ﻣﺎﺷﻦ ﺷﺨﺼ ﺍﺵ ﺑﻪ ﻣﺴﺎﻓﺮﺕ ﺭﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩ . 
 
ﻣﻮﻗﻊ ﺍﺫﺍﻥ ﻇﻬﺮ ﺗﻮ ﺍﺯ ﺟﺎﺩﻩ ﻫﺎ ﺑﺮﻭﻥ ﺷﻬﺮ، ﺭﻭ ﺗﻪ ﺍ ﻣﺸﺎﻫﺪﻩ ﺮﺩ ﻮﺎﻧ ﻣﺸﻐﻮﻝ ﺧﻮﺍﻧﺪﻥ ﻧﻤﺎﺯ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻮﺳﻔﻨﺪﺍﻥ ﻫﻢ ﻨﺎﺭﺵ ﻣﺸﻐﻮﻝ ﺮﺍ . 
ﺍﺯ ﺩﺪﻥ ﺍﻦ ﺻﺤﻨﻪ ﻟﺬﺕ ﺑﺮﺩ ﻭ ﺧﻮﺩﺵ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻮﺎﻥ ﺭﺳﺎﻧﺪ. 
 
ﺍﺯ ﺍﻭ ﺮﺳﺪ ﻪ ﺰ ﻣﻮﺟﺐ ﺷﺪﻩ ﺗﺎ ﻧﻤﺎﺯﺕ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻣﻮﻗﻊ ﺍﺩﺍ ﻨ.
ﻮﺎﻥ ﺟﻮﺍﺏ ﺩﺍﺩ:
 
ﻭﻗﺘ ﻣﻦ ﺑﺮﺍ ﻮﺳﻔﻨﺪﺍﻧﻢ ﻧ ﻣﺰﻧﻢ ﺁﻧﻬﺎ ﺮﺩ ﻣﻦ ﺟﻤﻊ ﻣﺸﻮﻧﺪ.
 ﺣﺎﻝ ﻭ
چو به کار قتل خويشم همه در حیات عشقمبی‌خودی چو قسمتم شد همه در جهات عشقم   سوی من نگیرد آدم که سویی ندارد این کممن سوی شما بگیرم که دم نجات عشقم به شبان به روح خیزم که زمامدار روحمبه زبان روح گویم که شه فلات عشقم زاهدان و حلقه‌بازان هر شبی به جوب ریزمعاقلان به مرگ بیزم که دم ممات عشقم شاعران و لغوگویان که دُم دراز دارندهمه را لگام گیرم، چه گویی که لات عشقم خامشان به خواب بخشم هدیه‌های لامکانیهر که جان دهد جهانی بدهم که ذات عشقم حافظ صفات
تعالای انسان چیست؟گمانم در میزند که انگار نور است.خدا میگفت من نور زمین ها و اسمانم.و هرچیزی ک در این بحبوحه ی خاکیِ جنگیِ خاورم است از همانیست که در وجودم ریشه دوانده.اختیار است اختیار است اختیار.مثل زمانی که غرق در علم خدایی و در حیاط با معادلاتش کشتی میگیری ومچ می اندازی.اگر تورا شکست ان نه یک دفعه ناطق نباشی و جوگیر شوی!نکن!سخت است.سخت.
مثل زمانیم که در حیاط نشسته ام و به اتی نگاه میکنم که یقینم میدهند در هیچ جای دنیا ثبت نشده اند.و از رو
میفرستم به تو پیغام پس از هر پیغام!پاسخت مثل نجات پسری از اعدام !
مثل یک‌ طفل زمین خورده‌ء بازی بودم!قبل تو خسته و با عشق موازی بودم!
مثل سیگار خطرناک ترینت بودم!خودکشی بودم و هولناک ترینت بودم!
مثل حالِ بَده " ماه دل من بیداری؟"مثل زوری شدنِ "بنده وکیلم؟ آری!"
مثل مردی که شبی در تو وطن میگیرد!یک شب آخر منِ تو در تنِ من میمیرد!
نکند موی مرا دست کسی شانه کند؟خاطره جان مرا خسته و دیوانه کند؟
نکند جان مرا باد به یغما ببرد؟نکند بوی تو را باد به هر جا ب
شهید قاسم سلیمانی در ۱۲ سالگی و پس اتمام دروه ی دبستان از قنات ملک کوچ و به کرمان مهاجرت و به کار بنایی مشغول شد سردار رزمی کار هم بود و کاراته کار می کرد  چندی بعد  در سازمان اب مشغول به کار شد . ایشان اول در بخش اداری و بعد در بخش روابط عمومی کار می کرد .
برادر کوچک ایشان سهراب سلیمانی تقریبا از کلاس پنجم با ایشان زندگی می کردند و زمانی که سردار در سازمان اب مشغول به کار شد  سهراب و دو پسر خاله ی ان ها درخانه ی اجاره ای کوچکی زندگی می کردند. 
 ح
ینی این مریضیا و بلای طبیعی و غیر طبیعی گند زده به کل عادات و حالات و روح و روان من.
قبل تر وقتی بارون میومد من میزدم زیر اواز که .
اصلا من به جهنم ولی این بارون نم نم
دلش تنگ میشه مارو توی این کوچه نبینه
اصلا من به جهنم ولی این بارون نم نم
دلش میگیره تورو با کسی دیگه ببینه

حالا علاوه بر ترس از کرونا که باعث میشه من از خونه بیرون نیام.
یه پیامایی هم میاد ساکنین محترم فلان جا چون محدوده تون مسیل و نمیدونم حریم رودخونه اس مواظب باشید آب نبرتتو
علامه طباطبایی:
من در شبانه روز، شش ساعت را صرف خوردن و خوابیدن و عبادت می کنم و هجده ساعت هم مشغول تفکر هستم. گه گاهی هنگام تفکر خوابم می برد؛ وقتی بیدار می شوم، افکارم را از آن جا که مانده بود، ادامه می دهم حتی در خواب هم فکرم مشغول بود! »
علامه طباطبایی:
من در شبانه روز، شش ساعت را صرف خوردن و خوابیدن و عبادت می کنم و هجده ساعت هم مشغول تفکر هستم. گه گاهی هنگام تفکر خوابم می برد؛ وقتی بیدار می شوم، افکارم را از آن جا که مانده بود، ادامه می دهم حتی در خواب هم فکرم مشغول بود! »
دلنواز بلندشده ایستاده جلوی مبل یه نفره که محمد نشسته روش حسین هم نشسته روی دسته ش،
من: دلنواز جان!
دلنواز:جانم!
من: به همه ی جمله های قابل شمارش امروزمون، دوستت دارمم اضافه کن
 
حالالبخند به لبش میاد و خودشم میاد میشینه کنارم بهم تکیه میکنه، سرشو میذاره رو شونه هام، شروع میکنه باهام کمی حرف زدن، بعد رو میکنه محمد میگه محمد امشب نمیای بریم خونه مادر جون؟! میگم تو خودت نمی مونی کمه؟!چیکار به اون داری؟! میگه آخه قُل امِ لبخند میزنم به مهربونی و
احمداباد
خیابان بزرگیست.خیابان پرخاطره ایست.ان شبهایی ک با مهشاد شمس صدای خنده هایمان ویترین
ها را شاد میکرد خیابان احمداباد مسیرمان بود.انشبی ک با ممدرضا دستهایمان را چپاندیم
توی جیب پالتوهایمان و از تماشای فیلم جدید سینمای هنر و تجربه برمیگشتیم و بعدش
ذرت مکزیکی او را دوتایکی نصفه و نیمه زدیم بالا احمداباد مسیرمان بود.انشب  هایی ک با مهتاب از نیمه ی راه تا میدان فلسطین
اواز مبخاندیم خیابان احداباد مسیرمان بود.انشبی ک با فری تا دیروقت ت
۲۵۴- لب یار دلنواز معاشران گره زلف یار باز کنید       شبی خوش است بدین قصه اش درازکنید حضور خلوت انس است و دوستان جمع اند     ان یکاد بخوانید و در فراز کنید رباب و چنگ بهبانگ بلند می گویند   که گوش هوش به پیغام اهل راز کنید بهجان دوست … لب یار دلنواز – معاشران گره از زلف یار باز کنید – غزل ۲۴۴ – ۲۵۴
منبع : فالگیر
میدونی محبوب. پاییز که میشه عاشقا دل نازک میشن. دلشون میشه مثل اون برگ زردای پاییز. همینکه سر انگشت پات یواشکی ‌بره رو دلشون ، دلشون میشکنه. پاییز که میشه عاشقا گریه نمیکنن میرن تو خودشون فکری میشن. دلشون تنگ میشه. نه اینکه فک کنی همیشه باید یه معشوقی این وسط باشه ها نه محبوب. از این عاشق دوزاری ها رو نمیگم که همش دنبال قرتی بازی اند. عاشقا رو میگم عاشقای واقعی اون ادمایی که دلشون مثل تنگ ماهی گلی کوچیک و صافه. اونایی که همیشه تنهان اونایی که
بر همکاران سخت می گرفت. فکر همکاران مشغول او بود: از خانه تا محل کار، از محل کار تا خانه، در محل کار، در خانه.
بهترین ایده ها و طرح ها را می‌توان از خانه تا محل کار طراحی کرد. اما من او نمی گذاشت.
حق الناس مخفی یعنی اینکه
فکر دیگران را مشغول من خود بکنیم. 
 واز حضرت ابی الحسن ع روابت شده که فرمود هر گاه یکی ز شما  بر دشمن نفرین کند بگوید الهم اطرقه ببلیه. لا  اخت لها و ابح حریمه یعنی بار خدایا واورا ببلای شبانه که مانند ندارد دچار کن و دشمن براو چیره ساز 3 ولید بن صبیح گوید  از انجضرت ع شنددم  که میفرمود سه کس هستند که دعای ،انها بخودشان بر گردد باجابت نرسد  1 مردی که خداوند مالی ارزانی داشته واو بیجا و بیمورد خرج کرده و سپس بگوید خدایا بمن روزی ده که باو گفته شود ایا بتو روزب ندادم 2 مردی که برهمس
✔ زندگی، باغی است که با "عشق" باقی است.
مشغول دل باش،‌ نه دل‌مشغول.
✔ بیشتر غصه‌های ما از قصه‌های خیالی ماست.
✔ پس بدان اگر فرهاد باشی، همه چیز شیرین است.
☫ خداوندا امروز را برای همه ما به گونه‌ای ورق بزن که لحظه لحظه‌ی آن، عشق باشد و امیـد.
از دوست جدید، رازت را پنهان کن؛ و از دشمن قدیمی که طرح دوستی دوباره با تو ریخته، خنجرت‌ را.!چون اولی باورت را نشانه می‌گیرد، و دومی، قلبت را.
ادامه مطلب
این کودک معصوم امن به دنیا آمده بودولی امنیت آغوش پدرومادرراندیدتا نتیجه بگیرد که همانطور که فکر میکند دنیا جای امنی است او دیگر دردرون خود کودکی امن رانمیدید پس وابسته به اسباب بازیهایش میشدبه دنیایی دربیرون از خودش وخراب شدن هرکدام از اسباب بازیهایش مساوی میشد باگرفتن امنیت او، اینها همان وابستگی های کودکانه ی او بود. ازهمان لحظات بود که او درد راتجربه کرد واحساس کرد درد سختی مانندیتیمی دراوبوجودآمده است اوحالا میتوانست دردها راهم
جورج اسمیت یکشنبه شب به قتل رسیده بود. ۵ نفر دیگر در خانه ی او حضور داشتند: همسر آقای اسمیت، آشپز مخصوصش، یک سرپیشخدمت، یک خدمتکار و یک باغبان. کاراگاه از همه ی آن ها خواست بگویند در زمان وقوع قتل مشغول چه کاری بودند:
 
خانم اسمیت در نزدیکی شومینه مشغول خواندن کتاب بود.
آشپز مشغول آماده کردن صبحانه بود.
سرپیشخدمت در اتاق نشیمن دستورات لازم را به کارگران می داد.
خدمتکار در حال شستن ظرف ها بود.
باغبان در گلخانه به گل ها آب می داد.
بلافاصله بعد از ا
شاید باورتون نشه ولی از آخرین پستی که منتشر کردم . یعنی اسفند ۹۸ تا حالا یه جورایی مشغول دیدن این انیمه بودم . حالا به صورت پاره وقت :)) .
سوالی که اینجا پیش میاد اینه که :‌ مگه میشه آدم حدود ۴ ماه مشغول دیدن یه انیمه باشه؟ »
ادامه مطلب
هیچ چیز جلو‌دارت نبود. نه لحظه‌های خوش، نه آرامش، نه دریای مواج. تو مشغول به مردنت بودی. نه درختانی ک به زیرشان قدم می‌زدی، نه درختانی ک سایه سارت بودند. نه پزشکی ک بیم ـت می‌داد، نه پزشک جوان سپید مویی ک یک‌بار جانت را نجات داد. تو مشغول به مردنت بودی. هیچ چیز جلودارت نبود. نه پسرت، نه دخترت ک غذایت می‌داد و از تو باز، بچه‌ای ساخته بود. نه پسرت ک خیال می‌کرد تا ابد زنده خواهی ماند. نه بادی ک گریبانت را می‌جنباند. نه سی ک زمین گیرت کرده بو
سلام. امیدوارم حالتون خوب باشه. 
عیدی شکر خدا بد نبود. 
من که همش استراحت کردم. کارای عقب افتاده زیادی دارم. هر وقت میخوام مشغول بشم به درسی و چیزی یه افسردگی عجیبی منو میگیره. اینکه رنگ موهام مثل دندونام بشه بازم بیکار و عاطل باطل نشسته باشم مشغول درس خوندن محض و علاف خیلی منزجرم میکنه. 
نه عشقی نه حالی نه کاری نه باری. خدایا شکرت سلامتیمونو بهمون ارزانی داشتی و ندادی دست یه عده که از توش نون دربیارن. 
سه نفر زن می خواستند از سر چاه آب بیاورند.در فاصله ای نه چندان دور از آن ها پیر مرد دنیا دیده ای نشسته بود و می شنید که هریک از زن ها چه طور از پسرانشان تعریف می کنند.
زن اول گفت : پسرم چنان در حرکات اکروباتی ماهر است که هیچ کس به پای او نمی رسد.
دومی گفت :پسر من مثل بلبل اواز می خواند. هیچ کس پیدا نمی شود که صدایی به این قشنگی داشته باشد .
هنگامی که زن سوم سکوت کرد، آن دو از او پرسیدند :پس تو چرا از پسرت چیزی نمی گویی؟ زن جواب داد : در پسرم چیز خاصی برا
چوپان
شخصی با ماشین شخصی اش به مسافرت رفته بود موقع اذان ظهر در یکی از جاده های بیرون شهر روی تپه ای مشاهده کرد چوپانی مشغول خواندن نماز است و گوسفندانش مشغول چرا. از دیدن این صحنه لذت برد وخودش را به چوپان رساند چه چیز موجب شده تا نمازت را به موقع ادا کنی ؟ چوپان جواب داد : وقتی من برای گوسفندانم نی میزنم آنها گرد من جمع میشوند. وقتی خدا من را صدا میزند اگر به سمتش نروم از گوسفند هم کمترم
+سرماخوردم و این حس ارامش توی سرماخوردگی رو دوست دارم
+عصر که خواب و بیدار بودم ازش معذرت خواهی کردم که یهو انقدر یاغی شدم داشتم به این فکر میکردم که چرا دارم برای چیزهای گذرا انقدر دست و پا میزنم ؟فقط میدونم چیزهایی رو برای ادمهای اطرافم توی این گذر زمان به جا میذارم و بهتره چیزهای خوبی هدیه بدم بهشون بعضی وقتا این یاغی بودنه تواضعو کامل از زندگیم حذف کرده و تبدیلم کرده به یه ادم نسبتا خودخواه
+ میدونی چیه ؟ بهترین گزینه رو تیک زدن توی بد
اواچت , چت روم اوا , اول چت , کاکوچت , سلداچت، سلواچت , نازچت , پرشین چت , نازی چت , نانازچت , اینازچت , گلشن چت , سون چت , ماسیس چت , عسل چت , عسلی چت , علسیا چت , مهرچت , مهرنازچت , مهرینازچت , قشم چت , کیش چت , درگهان چت , خلیج چت , نیازچت , پرینازچت , پرنازچت , اسیره چت , بوف چت , سی توچت , ویس چت , رویس چت , ماسیس چت , مهسان چت , دلنازچت , وینازچت , تنهاچت , دادلی چت , غمگین چت , شاداب چت , شادی چت , بمب چت,بن بست چت,اول چت,کاکوچت,نگین چت,وان چت,محبوب فان,محبوب چت,فراگیرچ
▪️حکایت یک زیارت▪️
علّامه آیةالله حاج سیّدمحمّدحسین طباطبائی رضوان الله علیه
عیال ما زن بسیار مؤمن و بزرگوارى بود. ما در معیّت ایشان براى تحصیل بنجف اشرف مشرّف شدیم، و ایّام عاشورا براى زیارت بکربلا مى ‏آمدیم،
و پس از پایان این مدّت چون به تبریز مراجعت کردیم؛ روز عاشورائى ایشان در منزل نشسته و مشغول خواندن زیارت عاشورا بود، مى‏ گوید:
دلم ناگهان شکست؛ و با خود گفتم ده سال در کنار مرقد مطهّر حضرت‏ أباعبد الله الحسین در روز عاشوراء بودیم
بنده مصطفی کریم دخت هستم
دانشجوی معلم در دانشگاه شهید رجایی ارومیه و ورودی 98 هستم .
ترم اخر می باشم و مشغول به تدریس در روستای اوزندره هستم.
اوزندره یکی از روستاهای مهاباد است و بنده 17 دانش اموز بصورت چند پایه دارم.
 بسم الله الرحمن الرحیم-نظریات شخصی است- اواز دهل از دور خوش است- براساس سایت رهیافتگان(پایگاه جامع مبلغین وتازه مسلما نان) درباره مسلمان شدن خانم لنه میته سن حانمی از کشور دانمارک- که مفتخر  به تشرف اسلام  عزیز شدن  نام خودرا  -سمیرا خادم گذاشتند—سمیرا که برای رسیدن به این پختگی دینی واعتقادی دوران سختی را پشت سر گذاشته وامروز زن جا افتاد های شده است- سمیرا از ن فعال وپیشرو- درفاعلیت های اسلامی است- کهدتا بحال 22 جلدذ کتاب به زبان دانمار
-گاهی وقتا آدم لای منگنه میمونه 
بین موندن و رفتن 
بین بودن و نبودن 
بین گذشته و آینده
بین خوابیدن یا بلند شدن 
بین تموم کردن یا ادامه دادن 
بین‌.
-چند‌ روزه که میخوام بنویسم،بگم حتی بخونم.
سهم ما از دنیا سکوت شد
سکوتی به وسعت کلمات 
به عمق دریاهای شور و شیرین 
به بلندی برج میلاد
به خستگی پاییزی تهران 
به نبستن امید به آینده 
و به مرگ رویایی تعبیر نشده.»
-چشم به راه آخر هفته نشسته‌ام،تا تمام بشود این هفته‌ی. .
-کاش میشد زمان رو قیچی.تق،ت
به گزارش همشهری آنلاین، رئیس جمهور برزیل چند روز پس ازآن از دیدار با ترامپ به کرونا مشغول شد منابع خبری  گزارش داده اند ژائیر بولسونارو»، مهتر جمهور برزیل بوسیله ویروس کرونای جدید مشغول شده است. ریس جمهور برزیل شنبه در اقامتگاه دونالد ترامپ»، رئیس جمهور آمریکا درون مارالاگو» با وی دیدار کرده بود.
مسعود صیقلی
به لاتین:Masoud Seyghali
متولد بیست و هفتمین روز از اردیبهشت ماه سال 1360(38سال)
محل تولد : بروجرد ایران
ساکن : تهران ایران
خواننده پاپ و سنتی،ترانه سرا
گستره صوتی التو تنور
ساز تخصصی:اواز
فارغ التحصیل در رشته مهندسی شیمی
وی دارای یک برادر و دو خواهر و فرزند دوم خانواده می باشد
شروع  فعالیت هنری  را به صورت حرفه ای در سال 98 در حوزه خوانندگی و ترانه سرایی با تولید آلبوم” ای عشق” نزد مهندس مجید سلطانی خواننده ، آهنگساز و مهندس صدای زبر دست و
من وقتی کوچک بودم بدنیا آمدم و مشغول خوردن شیر شدم چون فکر می کردم برای اینکه بزرگ شوم لازم است شیر بخورم ولی بعدا فهمیدم باید غذا بخورم پس مشغول خوردن غذا شدم چون قدم اندازه وزنم نشد رفتم مدرسه تا عقلم اندازه کفشم بشود ولی هرچه بیشتر مشق می نوشتم دفترم بیشتر تمام می شد چون این کار فایده نداشت از آن دست کشیدم و به خوردن مشغول شدم
ادامه مطلب
ﺪﺭ ﺯﺣﻤﺘﺶ ﺩﺭ ﺩﻣﺎ 50 ﺩﺭﺟﻪ ﺳﺨﺖ ﻣﺸﻐﻮﻝ ﺎﺭ ﺮﺩﻥ ﺑﻮﺩﻭ ﺴﺮ 26 ﺳﺎﻟﻪ ﺍﺵ ﺑ ﺗﻮﺟﻪ ﻏﺮﻕ ﺩﺭ اینستاگرام ﺍﻦ ﺴﺖ ﺭﺍ ﺬﺍﺷﺖ : ﺑﺴﻼﻣﺘ ﻫﻤﻪ ﺪﺭﻫﺎ . !
ﻣﺎﺩﺭ ﺍﺯ 5 ﺻﺒﺢ ﺑﺪﺍﺭ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﻭ ﻣﺸﻐﻮﻝ ﺎﺭﻫﺎ ﺧﺎﻧﻪ .ﻭﻟ ﺩﺧﺘﺮﺵ لنگ ﻇﻬﺮ ﺍﺯ ﺧﻮﺍﺏ ﺑﺪﺍﺭ ﺷﺪ ﻭ ﻨﺪ ﺳﺎﻋﺖ ﺑﻌﺪ ﺩﺭ ﻓﺲ ﺑﻮ ﺴﺖ ﺬﺍﺷﺖ : ﻫﻤﻪ ﻫﺴﺘ ﺍﻡ ﻣﺎﺩﺭ .!
ﺩﺭ ﻫﻤﺎﻥ ﻟﺤﻈﻪ ﻣﺎﺩﺭ ﻭﺍﺭﺩ ﺍﺗﺎﻕ ﺩﺧﺘﺮ ﺷﺪ، ﺩﺧﺘﺮک ﺩﺍﺩ ﺯﺩ : ﻫﺰﺍﺭ ﺑﺎﺭ ﺑﻬﺖ ﻔﺘﻢ ﺑ ﺍﺟﺎﺯﻩ ﻧﺎ ﺗﻮ
دوچیز انسان را نابود میکند 
 
مشغول بودن به گذشته و مشغول شدن به دیگران 
 
هرکس در گذشته بماند آینده را از دست می دهد 
 
هرکس نگهبان رفتار دیگران شود آسایش و راحتی خود را از دست میدهد
 
گذشته هایت را ببخش 
زیرا آنان همچون کفش های کودکی تو هستند 
نه تنها برایت کوچکند 
 
بلکه تو را از برداشتن گام های بزرگ باز می دارند 
دانلود اهنگ سیگاری گاری بنگ بنگ mp3 با کیفیت عالی همراه با متن
دانلود سیگاری گاری بنگ بنگ
اهنگ سیگاری گاری بنگ بنگ
متن اهنگ
سیگاری گاری گاری گاری گاری
بنگ بنگ بنگ
با یه اهنگ هنگ هنگ
میزنیم کوچه های تک و تک دربند
یه سیگاری گاری گاری گاری گاری
ناز ناز ناز
با یه اواز واز واز
میزنیم کوچه های تک و تک شیراز
ما همه بچه ی تهرون رون رون رون
میزنیم بنگ فراوون وون وون وون
هممون خمارو هیرون رون رون رون
میزنیم بنگ فراوون
پشت یک دیوار سنگی گی گی گی
نشستیم ما د
برای ورود به زاهدان چت کلیک کنید
برای ورود به زاهدان چت کلیک کنید
برای ورود به زاهدان چت کلیک کنید
برای ورود به زاهدان چت کلیک کنید
برای ورود به زاهدان چت کلیک کنید
برای ورود به زاهدان چت کلیک کنید
برای ورود به زاهدان چت کلیک کنید
برای ورود به زاهدان چت کلیک کنید
برای ورود به زاهدان چت کلیک کنیدبرای ورود به زاهدان چت کلیک کنید
اواچت , چت روم اوا , اول چت , کاکوچت , سلداچت، سلواچت , نازچت , پرشین چت , نازی چت , نانازچت , اینازچت , گلشن چت , سون چت , ماس
دانلود فیلم مطرب با حجم کم
فیلم کمدی مطرب ساخته مصطفی کیایی برادر محسنشون درباره شخصی بنام ابرام خوش سینه که مطرب است و دلش نمیخواهد مطرب تلقی شود ، با انقلاب مجبور میشود در سکوت اواز بخواند تا اینکه الناز شاکردوست در نقش زیبا دخترش برایش کاری میکند کارستان
بازیگران فیلم کمدی مطرب:
پرویز پرستویی، الناز شاکردوست، محسن کیایی، مهران ، حسین امیدی، امین مقدم، محمدسام یوسفی , عایشه گل جوشکن
آنا
ایلنا
roziword
emyproper
landekla
doode motreb
قبل از اینکه اندوه ایده آلیست بودن باشم جادوگر قبیله موهاتاک بودم  و قبل از اون توکان سبز بودم حالا احساس میکنم به هیچ کدوم تعلق ندارم درعین حال که همه این کلمه ها بخشی از من رو توصیف میکنن من ایده آلیستم احتمالا جادوگر قبیله ام و یه پرنده ی سبزم .اما میدونم جدا از هرکدوم از این عبارت ها من یه ستوده دارم که باید کشفش کنم و به اون چیزی که میخواد باشه نزدیک ترش کنم 
+دلم میخواد اسم اینجارو بذارم دخمه ی معجون سازی و اسم نویسنده وبلاگ رو کیمیاگر من
داستان فیلم در سال 1977 در شهر لندن رخ می دهد. خانم هادجسون ( فرانسس اوکانر ) مادر میانسالی است که به همراه فرزندانش در منزل مسی اش مشغول گذران زندگی است. اما به تازگی خوابگردی دختر کوچک این خانواده اسباب ناراحتی مادر را فراهم کرده و از طرف دیگر فعالیت های مشکوک و غیرطبیعی در این منزل مشاهده شده است. از این رو اِد ( پاتریک ویلسون ) و لورن ( ورا فارمیگا ) که در این زمینه مشغول پژوهش هستند وارد این پرونده می شوند و.
ادامه مطلب
خويشم را با هر شکستن نزدیک‌تر می‌شوم. صبر اگر داشتم در مفصلِ زخم‌های بزرگ، شاد می‌گریستم که بناست منِ دیگری، منِ بیش‌تری از پسِ هر زله پیدا شود، که دوست‌ترش بتوانم داشت.
با این همه، شیرین‌تر از سُکرِ نقاهت نیست، پس از تحمّلِ صعب‌ترین دردها.
خدا یاری‌ام کنَد از دردهای پسین، سربلندتر، محکم‌تر، جان به در ببرم.
از تولد تا تحصیل
سردار شهید قاسم سلیمانی فرزند حسن در ۲۰ اسفند ۱۳۳۵ش در شهرستان رابُر از توابع استان کرمان در ایل عشایر سلیمانی به دنیا آمد. در ۱۲ سالگی، پس از پایان تحصیلات دوره ابتدایی، زادگاه خود را ترک کرد و مشغول به کار بنایی در کرمان شد و در ۱۸ سالگی به عنوان پیمانکار در سازمان آب مشغول به کار شد و در همان سال ‌ها نیز فعالیت ‌های انقلابی خود را آغاز کرد. او در حوادث انقلاب اسلامی ایران با مشهدی به نام رضا کامیاب آشنا شد و او را وا
GTA: San Andreas یا بازی جی تی آی ۵ اندروید نام بازی فوق العاده و بی نظیر در سبک اکشن است .
این بازی زیبا و شگفت انگیز توسط استودیو بازیسازی بزرگ راک استار برای اندروید منتشر شده است .
در GTA: San Andreas شما در جهانی کاملا سه بعدی ، آزاد هستید که هرکاری دلتان میخواهد انجام دهید !
میتوانید به ی و خرابکاری مشغول شوید یا مانند یک شهروند عادی ، به زندگی روزمره خود مشغول باشید !

ادامه مطلب
GTA: San Andreas یا بازی جی تی آی ۵ اندروید نام بازی فوق العاده و بی نظیر در سبک اکشن است .
این بازی زیبا و شگفت انگیز توسط استودیو بازیسازی بزرگ راک استار برای اندروید منتشر شده است .
در GTA: San Andreas شما در جهانی کاملا سه بعدی ، آزاد هستید که هرکاری دلتان میخواهد انجام دهید !
میتوانید به ی و خرابکاری مشغول شوید یا مانند یک شهروند عادی ، به زندگی روزمره خود مشغول باشید !

ادامه مطلب
رهبر انقلاب:
برادران! مراقب شیطان باشیم، در بهترین حالات، شیطان می‌آید سراغ انسان. در وقت نماز شب که مشغول عبادتید، مشغول تضرّعید، همان وقت شیطان می‌آید سراغ شما. بستگی دارد که من و شما چه‌جور آدمی باشیم؛
یک وقت ما را وسوسه می‌کند بوسیلۀ عُجب،یک وقت ما را وسوسه می‌کند بوسیلۀ ریا،یک وقت وسوسه می‌کند بوسیلۀ ایجاد شک و تردید در این کاری که داریم می‌کنیم.
بارها عرض کرده‌ایم این که شیطان در قرآن کریم این‌همه اسمش تکرار شده، چه اسم شیطان، چه
محله گل و بلبل: آنکه قرار بود چنان رونق اقتصادی ایجاد کند که نان مردم در روغن گردد با دخترکان جشن تولد گیرد و آن دیگری به جای اصلاح ریشه مشکلات  اقتصادی مشغول اصلاح ریشش گشته، مردم از بین الطلوعین بیدار و در صف ایستاده تا بلکه اندکی گوشت دولتی گیرشان بیاید و مسوولان خواب تصویب پالرمو و سی اف تی را می بینند  و آنکه مشغول خوردن کیک با دخترکان است چطور بتواند بفهمد صف گوشت یعنی چه !!عجب رونقی ایجاد کرده اند؟؟
سلام.خدمت همه دوستان وهم استانی های عزیز در استان فارس.
تولیدی ارین مفتخر است با ۸سال سابقه کار در زمینه تولید وپخش البسه یکبار مصرف بیمارستانی در خدمت تمامی همکاران وعزیزان هم استانی باشد.
زمینه فعالیت این تولیدی. دوخت،بسته بندی،وپخش پکهای بیمار و لباسهای یکبار مصرف وتترن بیمارستانی ست،که در همین راستا ۲۰نفر را به صورت مستقیم و۱۰نفر را به صورت غیر مستقیم مشغول به کار کرده وهم اکنون نیز مشغول اموزش افراد متعدد است.
همچنین در طول این چند س
اشخاصی که در رشته حسابداری مشغول به تحصیل یا کار هستند ،در حال تجزیه و تحلیل و حفظ حساب های مالی میباشند. آنها ممکن است دردولت، یک شرکت بزرگ یا یک شرکت کوچک مشغول به انجام وظایف خود باشند.پس باید دوره های آموزش حسابداری را به خوبی پشت سر بگذارند.
ادامه مطلب
به اواز باد گوش بسپار! عنوان اولین رمان منتشر شده از نویسنده ی پرکار و صاحب
سبک ژاپنی.

به نظر خیلی انتخاب شاعرانه ای برای عنوان هست و همینطوری هاروکی موراکامی
میتونه با داستان ها و فضاسازی هایش حال و هوای شاعرانه ای برای خواننده ایجاد کند
اما اگر خواننده ی ثابت رمان های او باشید همیشه یک بی تفاوتی خاصی در این میان
وجود دارد که هم ادم رو علاقه مند میکنه به این سبک زندگی هم اینکه گاهی اوقات در
دلت میگویی لعنتی کاری بکن! اما اجازه نداری چون مورا
#اخلاق_شهدایی

ڪمتر پیش مےاومد ڪه روح‌الله بیڪار باشہ ؛ همیشہ مشغول بود با برنامہ ریزی دقیق و خاص خودش تمام کارهایش را بہ ترتیب انجام مےداد☺️
گاهے بین ڪارهاش ، زمان‌هاے ڪوتاهے پیش مےاومد ڪه وقتش خالے بود ، حتے براے آن زمان‌هاے ڪوتاه هم برنامه‌ریزے داشت .✔️
 یڪ #قرآن_جیبـے ڪوچڪ همیشہ همراهش بود و در زمان‌هاے خالیش مشغول قرآن خوندن مےشد
ڪتاب زبان انگلیسے و عربـے را هم بہ همراه داشت تا در اوقات بیڪاری زبان بخونہ .
روح‌الله براے تڪ تڪ ثان
ماهم اگر به قهر شد از لطف باز گشت
شکر خدا که آه سحر چاره ساز گشت
در ملک عشق خواجگی و بندگی کدام
محمود بین چگونه غلام ایاز گشت
فرخنده هاتفیم به گوش این نوید گفت
دوشینه چون ز خواب غمم دیده بازگشت
کای رشحه شاد زی که ز یمن قدوم شاه
بر روی هم غمت در شادی فراز گشت
یعنی ضیا که قهر وی و لطف عام او
این جانگداز آمد و آن دلنواز گشت
نگهبان وظیفه شناس واحد حراست جناب آقای عبدالله مومنی که چندین سال است در لباس مقدس نگهبانی مشغول به کار میباشد
وی تا به حال چندین بار مور تشویق از طرف مدیریت شرکت و مدیر عامل های پروژه ها قرار گرفته است نگهبان مومنی
و درحال حاظر مشغول به خدمت میباشد او باتمام مشکلاتی که دارد کار کردن را یک عبادت خالصانه میداند پس برای او و خانواده محترم ایشان آرزوی موفقیت را از خداوند متعال خواستاریم و امید واریم که در تمام مراحل زندگی خود همیشه سربلند باشد
بعضی از ما آدم ها فکر می کنیم که هر عیبی در دنیا وجود دارد متعلق به دیگران است و ما از هر عیب و نقصی پاک هستیم در حالی که اگر مقداری انصاف به خرج بدهیم و اندکی به خودمان توجه کنیم می بینیم که نیازی نیست که به عیب دیگران مشغول باشیم و بهتر این است که به زدودن عیب های خود مشغول باشیم.
صبح
ساعت 5قدیم: به آهستگی از خواب بیدار می‌شود. نماز میخواند و سپس به لانه
مرغها میرود تاتخم مرغها را جمع کندجدید: مثل خرچنگ به رختخواب سبیده و خر و
پف میکند.صبح ساعت 6 قدیم: شیر گاو را دوشیده است ، چای را دم کرده است ،
سفره صبحانه را باعشق و علاقه انداخته و با مهربانی مشغول بوسیدن صورت آقای
شوهر است  تا از خواب بیدار شود.جدید: بازهم خوابیده است
صبح ساعت 7 قدیم: مشغول مشایعت آقای شوهر است که
از در خانه بیرون می رود و هزار تا دعا و صلوات برای سلام
نخستین بار که عشق به سراغم امد ادعای مالکیت جهان را کردم , همه کس و همه چیز را متعلق به خود دانستم, امروز که تهی از خودخواهی ها, نگاهی عاشقانه به زندگی دارم ,تنها از تمام مالکیت ها صاحب تنهایی خويشم و فروتنانه غیاب حضورم را اعلام میکنم این است نظام عشق,هیچ کس نبودن.
ایران درودی
درفاصله دو نقطه
گفتند عروس سوره نور می خواند…چرا در خیلی از اوقات مثلاً وقتی که می خواهند خطبه عقد را بخوانند، دروغ ها شروع می شود؟وقتی که خطله عقد می خوانند، چند بار خاطب می خواهد از عروس بله» بگیرد، می گویند: عروس رفته گل بچیند.چرا باید از همان اول دروغ گفته شود؟چرا این دروغ را به نسل های آینده منتقل کنیم؟پایه ریز و برنامه ریز این دروغ کیست؟یکی از وعاظ می فرمود:در یکی از مکان هایی که خطبه عقد جاری می شد، خاطب و خواننده خطبه عقد وقتی می خواست از عروس بله»
امروز رو سخت مشغول درس خوندن بودم، وسایلم رو برده بودم به سالن مطالعه خوابگاه و برای استراحت برمیگشتم اتاق و چندصفحه ای کتاب میخوندم. این وسط بعد از نماز مغرب بچه های اتاق گفتن بیاید جلسه بگیریم و به این وضع اشفته اتاق پایان بدیم. بعد از یک ساعت و خرده ای بحث و جدل قرار شد از این به بعد ساعت یازده لامپ رو خاموش کنیم و هر کسی هم به اتاق مراجعه کرد بهش بگیم که وقت خواب اتاق گذشته!
 
بچه ها رفتن بیرون و من مشغول درس خوندن بودم. ساعت یازده که به اتاق
گفتند عروس سوره نور می خواند…چرا در خیلی از اوقات مثلاً وقتی که می خواهند خطبه عقد را بخوانند، دروغ ها شروع می شود؟وقتی که خطله عقد می خوانند، چند بار خاطب می خواهد از عروس بله» بگیرد، می گویند: عروس رفته گل بچیند.چرا باید از همان اول دروغ گفته شود؟چرا این دروغ را به نسل های آینده منتقل کنیم؟پایه ریز و برنامه ریز این دروغ کیست؟یکی از وعاظ می فرمود:در یکی از مکان هایی که خطبه عقد جاری می شد، خاطب و خواننده خطبه عقد وقتی می خواست از عروس بله»
چندروز پیش مشغول وب گردی بودم که پسر هم اومد پیشم، همینطور مشغول شیطنت
بود و نمی ذاشت کارم رو انجام بدم. چندبار محکم ضربه زد روی لپ تاپ که شاکی
شدم و سرش داد زدم و از روی صندلی گذاشتمش روی زمین. اون هم سریع با یه
سرعت خاص رفت و سریع دوشاخ لپ تاپ رو از پریز کشید بیرون. باتری لپ تاپ هم
که مدّت هاست خراب شده و با برق مستقیم کار می کنه! حسابی شاکی شدم و یه
توسَری هم بهش زدم. چند ثانیه بعد دیدم صفحه ی گوشی روشن شد و صدای اذان در
اومد. کمی فکر کردم و به
مربی اسبق اینترمیلان فشار را روی ته آورده و مدعی شده که نزاتزوری این فصل باید قهرمان سری‌آ شود.
به گزارش خبرگزاری فارس و به نقل از فوتبال ایتالیا، اینترمیلان این فصل با ته انتظارات را بالا برده و همه طرفداران فوتبال را به قهرمانی این تیم امیدوار کرده است. 
یوونتوس 8 سال متوالی است که قهرمان سری‌آ بوده و یکه‌تاز ایتالیا محسوب می‌شود. 
ژوزه مورینیو در مصاحبه‌ای اعلام کرده که نزاتزوری باید قهرمان این فصل سری‌آ شود. به نظرم من حتما آن
خدایا من هنوز اینو گوش میدم و میخندم!!
کاست محمود -برنامه پارادوکس کامبیز
خیلی قشنگه لعنتی! اونجا که میگه که تاریخ دو تا طرف دارف داره
خوب و بد
یه سری اینورین یه سری اونوری
مموتی خودشو داره یه زور میندازه اینوری و نمیشه که تو که توی سمت بد تاریخ هستی، به زور با دروغ خودشو بندازه طرف خوب تاریخ!
نمیشه که! نمیشه.
دومیش اینه که پسره نمیدونم کی دست اندرکارشه، آهنگهای توپی میذاره و متناسب!
یعنی اونجاها که پشت حرفهای مشا بقا آهنگ میذاره یا آ
امام رضا (علیه السلام):
 به خداوند گمان نیک ببر؛ زیرا خداى عزّ و جلّ مى فرماید: من نزد گمان بنده ی مومن خويشم؛ اگر گمان او به من نیک باشد مطابق آن گمان نیک با او رفتار کنم و اگر بد باشد نیز مطابق همان گمان بد با او عمل کنم. »
اصول کافی، جلد 2، صفحه 72
 
حسین شاددل
ازیگر،نویسنده و کارگردان تئاتر)
متولد : ١٣٨٠( بجنورد)
حسین شاددل هنرمند نوجوان استان خراسان شمالى که امروز چهره وى در جامعه هنرى شناخته شده است ، از سال ١٣٨٩ فعالیت خود را به صورت آماتور در زمینه بازیگرى تئاتر در بجنورد آغاز کرد ، در ابتدا زیر نظر تجربیات استاد علیرضا فیروزه مشغول فعالیت شد و بعد از گذشت ٣ سال حیطه تئاتر را به صورت آکادمیک دنبال کرد و به نویسندگى هم پرداخت ، وى ضمن فعالیت هاى جانبى بازیگرى مشغول به کارگردانى هم ش
ایرج حریرچی سخنگوی وزارت بهداشت در نشست خبری اظهار کرد: تعداد پزشکان عمومی متخصص و دندان پزشکان فارغ‌التحصیل داخل و خارج که دارای شماره نظام پزشکی بودند در زمان قبل از انقلاب بسیار کمتر از امروز بوده است، به طوری‌که در سال ۵۶، ۱۳ هزار و ۴۲۸ نفر در کل کشور فارغ‌التحصیل شده‌اند و در حدود تنها ۱۰ هزار نفر در ایران مشغول به ارائه خدمات بهداشتی درمانی بوده‌اند.وی با اشاره به اینکه در زمان قبل انقلاب حدود ۶ هزار پزشک از کشور‌های هند، پاکستان
 
به گزارش ایکنا از خراسان شمالی، سردار شهید قاسم سلیمانی، در ۱۲ سالگی، پس از پایان تحصیلات دوره ابتدایی، زادگاه خود را ترک کرد و مشغول به کار بنایی در کرمان شد و چندی بعد نیز به عنوان پیمانکار در سازمان آب مشغول به کار شد و در همان سال‌ها نیز فعالیت‌های انقلابی خود را آغاز کرد.
وی پس از پیروزی انقلاب، به عضویت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی درآمد. او در ابتدای جنگ فرماندهی دو گردان از نیروهای کرمانی را برعهده داشت تا اینکه با پیشنهاد شفاهی سر
خرم‌آباد- فرمانده نیروی زمینی ارتش گفت: ‌‬۳ هزار نفر در شهر پلدختر مشغول لای‌روبی خیابان‌ها هستند و بیمارستان صحرایی این منطقه نیز از فردا عملیاتی می‌شود.امیر کیومرث حیدری در جمع خبرنگاران با اشاره به اینکه چند روز است که در لرستان مستقریم و تا وقتی مردم بزرگوار اعلام رضایت نکنند مردم را ترک نمی‌کنیم، اظهار داشت: تا به امروز از همه مناطق بازدید و امدادرسانی کرده‌ایم، دستورات تکمیلی داده‌ایم، لای روبی کوچه‌ها و خیابان‌ها و منازل ر
دوئیت شروت سخنرانی داشت،
جیم هلپرت برای اینکه اذیتش کنه سخنرانیای هیتلر و موسولینی رو بهش داد که از روی اونها تمرین کنه و حرکات دست و حرف زدن اونها رو تقلید کرد.
 
دوئیت رفت سخنرانی کرد و مردم براش غش و ریسه رفتن و کلا سر پا واسادن و حمایتش کردن و داد و هورا و تشویق راه انداختن.
 
یاد اون موقع افتادم که یه نفرو توی المان و دانمارک شبیه هیتلر ساختن،
 
و رفت توی خیابون ها راه رفت،
و مردم المان و دانمارک هم حمایتش کردن و پشت سرش راه افتادن (فکر کنم س
+میلاد امام موسی کاظم ع مبارک باشه:) ان شاءالله به سلامتی و خوشی
 
+مامانم گفته بود واسم توئیتر نصب کن گفتم فضاش خوب نیست و فامیل ها همه تو اینستا هستن توئیتر رو ول کن بیا اینستا نصب کنم(من خودم اینستا ندارم) الان بعد از حدود 2ماه گفته توئیتر رو هم نصب کن، بنظرتون دقیقا چیکار کنم؟
1.نصب کنم،خودم دیلیت کنم
2.نصب کنم،خودم بلاکشون کنم
3.براشون توئیتر نصب نکنم
4.مامانت هستم دیدن نتیجه^_^
پ.ن1:
یکی از علت هایی که میگم توئیتر نصب نکنم اینه که اونجا هم مثله
بهار، یک مهمان قدیمی، کوله بار سفرش را بسته که راهی شود بهار،بوی دلنواز شمیم گل ها،هوای مملو از نسیم بهاری،آبشار زلالی که صدای شر شر آبش از درون ذهن من به گوش میرسد، رشد وجود و رویاهایم که در هنگام نفس های بکر و تازه ی زمین محقق میشود،آری، بوی دلنواز و هوای مملو از نسیم و آبشار زلال و رشد وجودت را کنار هم بگذار تا بتوانی با آن لغت دلنشین بهار زندگی ات را بسازی و آن را به بهترین شکل حس کنی:)
#دست_نوشته
با تنها چیزی که تونستم خودم رو اروم کنم این بود که خوب اینجا که صد در صد خونه ی من نیست. من هم یک روزی خونه ی خودمو خواهم داشت  وخوب اونجا میتونم تصمیم بگیرم. چند تا سوال تکراری هم بارها و بارها توی ذهنم تکرار شدن و میشن و من هیچ جوابی ندارم براشون. البته چرا. یه جواب دارم و اونم اینه که ما ادمها چیزی قریب به ۹۸ درصدمون جزء عوام هستیم. تعریفمون از زیبایی همون تعاریف کلیشه ای هست. تعریفمون از تمییزی کلیشه ای هست.هیچ وقت ننشستیم فکر کنیم واقعا برای
تکرار شد!
چندین بارهم تکرار شد
برای من ، از اوناییش که یادم میاد 10 -20 بار.
برای شما نمی دونم چقد؟
یه مرور ساده.
سالهای قبل لحظه تحویل سال کجا بودید؟
منزل کنار خانواده؟
مسجد و مشغول دعا؟
زیارت؟
خونه و مشغول خواب و استراحت؟
پای تلویزیون مشغول شنیدن صحبت مهمان برنامه ها؟
.
کدوم یکی براتون شیرین تر بود؟
کدوم یکی از قبل برنامه ریزی شده بود؟
.
این لحظه، میتونه فقط یک لحظه شیرین باشه کنار بقیه لحظه های شیرینی که در یک سال اتفاق می افته. برای بعضی ها
مثل همیشه
به طنازي رزهای سفید و لیلیوم لبخند میزنم
تیک و تاک ساعت هفت و سیزده دقیقه را نشانه گرفته.
هنوز که هنوزه
رد اسکیچرز هایت
روی پادری خانه یمان سنگینی میکند
اینبار آسمان یکدست آفتابی ام را به چهارخانه های سبز پررنگ مبدل میکنی 
و
راستی که مگر
بردن از این نگاه شدنی است؟
اما عجب از دیروز!از رد شدن تو امتحان رانندگی شروع شد و از پریدن عصبی ابروت گذر کرد و به خوردن فلافل‌ خونگی مامان ختم شد.صبح رفتم آموزشگاه، اول که با مسئول اونجا دعوام شد سر اینکه چرا به موقع نمیگن مدارک مورد نیاز رو. بعد با افسر دعوام شد سر اینکه بیخودی ردم کرد. بعد با فروشنده‌ی لوازم آرایشی دعوام شد سر اینکه نباید با هرکسی که مشتریشه لاس بزنه (من ینی!) بعد با عکاسی سر تعداد عکسا دعوام شد بعد تو اتوبوس با یه خانم سر هل دادن دعوام شد (خانم هل چرا
تنها چیزی که درمورد اعتماد به نفس میدونم اینکه ندارمش!!!!
البته همیشه تمام تلاشما میکنم که موقع مواجه شدن با ادما خودما با اعتماد به نفس نشون بدم که بیشتر مواقع گه میزنم توش ولی خب به نظرم ادا در آوردنشم بعض ادا در نیاوردن. ولی بیشتر ترجیحم اینه کلا با ادما روبه رو نشم. والا چیه اخه یه مشت ادم با اعتماد به نفس پرو که ادعا میکنند اعتماد به نفس ندارند:/
نمیدونم روزی بوده تو زندگیم که فکرم مشغول نبوده باشه  این روزا فکرم بیشتراز تمام روزهای دیگه
هر قومیت و ملیتی دارای یک سری آداب و رسوم مخصوص خود می باشد.جشن ها و اعیاد نیز جزوی از همین فرهنگ هاست.جشن چوسوک یکی از جشن های معروف و محبوب کره ای هاست که از پانزدهمین روز ماه هشتم در تقویم قمری آغاز میشود.این جشن به مدت سه روز به طول می انجامد و به مناسبت برداشت محصول می باشد.
قوانین جشن چوسوک
 
 
در این جشن ، مردم غذاهای سنتی و خوشمزه را برای یک ضیلفت بزرگ آماده میکنند.سونگپیئون ، که نوعی کیک برنج بخارپز هلالی شکل بسیار کوچک است،و انواع شراب
که او خود قزمیت مادرزاد بود،‌ به مخیله‌اش اَن منحوسی.
به پیرا»یش و مون» گه ملموسی.
عجب خل چلغوزی.
ساک و همیشه پاک
همیشه پاک،‌ همیشه بازبسته‌ی یک ناک»، خود ناک بود.
ای ن، منکر چیستی خارت به پا؟؟؟
شه»ِ وح» و وت»ِ شی».
هه هه ههه هههه ه ههه ه هه هههههه هههههههههه ههههههههه هههههههه رسته از بند آداب، یاوزااااا
قلقله‌ی ساده‌ای کافی‌ست‌، او که نمی‌فهمد،‌ او که نفهم است، من که او، او که اَی خر بی‌ادب،‌آداب‌دانی‌ات کو؟
بیدار شو ک
رفتار امام حسن مجتبی با کودکانروزی امام حسن(ع) از کوچه ای عبور می کرد. به کودکانی که مشغول بازی بودند برخورد. بچه ها ضمن بازی از نانی که در مقابل شان بود می خوردند.چشمشان که به حضرت افتاد از وی خواستند پیاده شود و با آنان غذا بخورد. آن بزرگوار بدون درنگ همراه آنان مشغول خوردن شد.پس از اندکی حضرت نیز آن کودکان را به خانه خود برد و با دادن غذا و لباس و. از آنان پذیرایی کرد و فرمود:در این بذل و بخشش دو طرفه باز هم برتری با این کودکان است زیرا آنها هر

آخرین مطالب

آخرین جستجو ها