نتایج جستجو برای عبارت :

مرد یک مشتی

One Punch Man S02 1080p,انیمیشن مرد يک مشتي 2 دوبله فارسی,دانلود انیمه مرد يک مشتي 2019 با دوبله فارسی,دانلود دوبله فارسی One Punch Man 2019,دانلود زیرنویس فارسی کارتون One Punch Man,دانلود سریال One Punch Man دوبله فارسی,دانلود سریال مرد يک مشتي,دانلود سریال وان پانچ من فصل 2 با دوبله فارسی,دانلود کارتون وان پانچ من سری دوم,فصل دوم انیمیشن مرد يک مشتي,مرد تک مشتي,
ادامه مطلب
One Punch Man 2015,انیمیشن مرد يک مشتي دوبله فارسی,دانلود انیمه ژاپنی,دانلود انیمه مرد يک مشتي,دانلود انیمیشن مرد يک مشتي One Punch Man 2015,دانلود دوبله فارسی مرد يک مشتي,دانلود رایگان انیمیشن,دانلود زیرنویس فارسی One Punch Man 2015,دانلود سریال One Punch Man 2015 دوبله فارسی,دانلود سریال وان پانچ من,دوبله فارسی انیمیشن وان پانچ من,سایت دوستی ها,سعید شیخ زاده,
ادامه مطلب
سر تا پایم را خلاصه کنند می شوم "مشتي خاک"که ممکن بود "خشتی" باشد در دیوار يک خانهیا "سنگی" در دامان يک کوهیا قدری "سنگ ریزه" در انتهای يک اقیانوسشاید "خاکی" از گلدان‌یا حتی "غباری" بر پنجرهاما مرا از این میان برگزیدند : برای " نهایت"  برای " شرافت"  برای " انسانیت" و پروردگارم بزرگوارانه اجازه ام داد برای : " نفس کشیدن "  " دیدن "  " شنیدن "  " فهمیدن "و ارزنده ام کرد بابت نفسی که در من دمیدمن منتخب گشته ام : برای " قرب "  برای " رجعت "  برای " سعادت "من مشتي ا
بهترین چت روم شهر مشهد
ورود به چت روم بزرگ مشتي چت با کليک بر روی لینک زیر می توانید بدون هیچ تبلیغ و صرف وقت وارد چت روم مشهد بزرگ مشتي چت شوید و از چت با خراسانی های عزیز لذت ببرید مشتي چت را با ادرس زیر به دوستان خود معرفی کنید این جامعه مجازی فعالیت خود را از سال 1394 شروع کرده است و هم اکنون بزرگترین فضا را برای تبادل نظر و گفتگوی صمیمی در امنیت سایبری فراهم کرده است 
 
برای ورود روی لینک زیر کليک کنید
 
www.mashtichat.xyz
یه نادونی رفته تو وب صدرا به عنوان ناشناس داره حرف مفت میزنهبرید پیداش کنیدخودش که میگه دو نفرهبگذریمبعد از یافتنش به من بگین تا مژدگانیتونو بدم+ دایی مشتي زحمت بکش با جعبه مهماتت افقیش کنیم+ عرفان جان ببخشید که تو چت روم من اشتباها بهت اتهام زده شدهمه ی کامنتای چت رومو پاک کردم+ صدرا بگو ببینم منظور اون یارو از سین هه منم؟
امشب بیاد روزای پر خوریــــامون یه شام مشتي درست کردیم با پاطمه :)))
مشتي که میگم یعنی مشتـــیا :))
یه ماکارونی چرب و چیـــل ! از فردام قرار به رژیـم داریم
الانم میخوایـــم اتاق رو برا ترم دو و درس خوندن آمـــاده کنیم :)
دیگه از ترم بوقی پــریدیم به ترم دو .
منـی که میبینی دارم براتون پست مینویــسم تشخیص به کرونـا هستم
دانلود آهنگ مسیح و آرش – مشتي

Download New Music Masih & Arash – Mashti
  


 

دانلود آهنگ مسیح و آرش مشتي

دانلود آهنگ مسیح و آرش مشتي

متن آهنگ مسیح و آرش با نام مشتي

 

دوست ندارم پیگیر من شی گذشته دیگه اون روزا مشتي
واسه کی پارو بزنم وقتی تو خشکیه کشتی
دانلود آهنگ - ( کیفیت خوب 128 )
با سلام به خدمت همه دوستداران انیمه امروز آمدم اسم چند انیمه باحال رو بدمانیمه هفت گناه کبیره که فصل سوم در راه است.
انیمه بوروتو که هر يکشنبه قسمت جدیدش منتشر میشود‌.
انیمه صدای سکوت.
انیمه پیانوی جنگل.
انیمه آکادمی قهرمانی من.
انیمه مرد تک مشتي
انیمه مرداب سیاه(راه سنی بزرگسال)
انیمه کلاس ترور
انیمه جنگ غذا ها
این انیمه ها توصیه میشه تماشا کنید انیمه مرد تک مشتي بنظر بین انیمه ها هیجانی ترین انیمه هست شخصیت اصلیش(سایتاما)قدرت نظیری داره.
اسمش برایم جذاب بود، ساندویچی سرِ خیابان را می‌گویم جلب اسمش شده بودم و تصمیم‌ گرفتم ساندویچ مورد علاقه‌ام (بندری) را آنجا هم امتحان کنم شاید به چیزی شبیه ساندویچ‌های عمو حسین برسم.ساندویچ را خریدم و راهی خانه شدم، گاز اول را زدم، گاز دوم را هم ولی خبری از بندری نبود، مشتي ریحان وسط نان ریخته بود و داده بود دستِ مردم، نمیدانم گازِ چندم بود که خدا بخواهد به بندری رسیدم، مزه‌اش را درست یادم نیست چون تا خواستم مزه‌اش را بچشم دوباره مشتي ریح
  و جنون می کُشد مرا 
زمانی که رقیب شمشیر خود را بر پيکرم فرو کرده است
می رود و با آنکه می دانم میتوانم آخرین ضربه را بر او وارد کنم
شمشیر خود را بر زمین می اندازم
می رود و من جراحت خود را می بندم تا خونریزی آن کم شود
رقیب من باز میگردد، میبینم بر پيکر او هم لشگریانش زحم زده اند
عذرخواهی ميکند
رو می کند و به من می گوید: به حرف هایم گوش می دهی؟ که من تنها به تو اعتماد دارم!
از دردهایش می گوید و من به يکباره چنان قد می کشم و پیر می شوم
خشم را در خود می
️رنگ سیمان: باید خاکستری با سایه های سبز تیره باشد.
️حالت ظاهری: باید نرم باشد؛ طوری که وقتی مشتي از آن را برداشته و بین دو انگشتمان فشار میدهیم، کلوخه نشود.
 ️دما: وقتی دستمان را داخل کیسه ای از سیمان میبریم باید کاملا خنک باشد.(حتی در تابستان)
️چگالی: باید به حدی چگال باشد که وقتی مشتي از آن را داخل حجمی از آب میریزیم، ابتدا برای دقایقی روی آب شناور باشد و سپس ته نشین شود.
️چسبندگی: باید مقداری از آن را روی سطح شیشه ای با آب مخلوط کرده و پس از
نقل است که شیخ گفت: وقتی در بادیه می‌رفتم مجرد پیرزنی دیدم که می‌آمد. عصابه‌ای بر سر بسته و عصایی در دست گرفته. گفتم مگر از قافله باز مانده است! دست به جیب بردم و چیزی به وی دادم که: ساختگی کن تا از مقصود بازنمانی.»
پیرزن انگشت تعجب در دندان گرفت و دست در هوا کرد و مشتي زر بگرفت و گفت: تو از جیب می‌گیری؟ من از غیب می‌گیرم.»
این بگفت و ناپدید شد. من در حیرت آن می‌رفتم تا به عرفات رسیدم. چون به طواف گاه شدم، کعبه را دیدم گرد يکی طواف می‌کرد. آنجا
به نام خدا

سلام مشتي،میخوای بدونی چرا وقتی روزه میگیری دلت درد میگیره یا سوزش معده پیدا ميکنی؟خب کاری نداره که داداشه من راحت بشین با آرامش مقاله ای که برات تهیه کردم رو با دقت و با صبر و حوصله مطالعه کن تا کام روا شوی :)
این بیماری (سوزش معده یا هرچی که شما بر اون نام نهادی :)) در زمان گرسنگی و تشنگی نسبتا طولانی مدت ایجاد میشه دوست من و اینو بگم که این بیماری دلایل مختلفی داره رفیق که ما برات موشکافانه بررسی ميکنیم :) .ممکنه که این بیماری از سوء
دانلود آهنگ جدید مشتي از مسیح و آرش ای پی با بهترین کیفیت + پخش آنلاین
دوس ندارم پیگیر من شیگذشته میگه اون روزا مشتيواسه کی پارو بزنموقتی تو خشکی کشتیت
دانلود آهنگ مسیح و آرش ای پی به نام مشتي با دو کیفیت ۳۲۰ و ۱۲۸
متن و ترانه آهنگ مشتي – مسیح و آرش ای پی
دوس ندارم پیگیر من شیگذشته میگه اون روزا مشتيواسه کی پارو بزنموقتی تو خشکی کشتیت
دانلود آهنگ مشتي از مسیح و آرش ای پی
 دانلود آهنگ با کیفیت 320
تابستان داغ ۱۳۱۴ يک ماه بعد از مرگ پدربزرگ.مادربزرگ با ۵ کودک یتیم لالایی اش تمام شده.بچه ها بر تختگاهی جلوی کلبه ییلاقی خوابشان برده و مادربزرگ آرمیده در بستر کنارشان غرق در افکار دور و دراز نشیب و فراز روزگار قحطی و گرانی ،قرض و رهن با ستاره ها دلشوره را تقسیم تا شاید چشم به جای اشک خواب ارمغانش دهد.
پاسی از شب گذشته و از خواب خبری نیست آوای جغد زوزه گرگ دور دست ها و همهمه چوپان ها و پارس سگ ها سکوت شب را گاهی می شکند. در ان وحشت شب تار خودش ای
سر تا پای هريک از ما را که خلاصه کنند،می شویم يک مشت خاک که ممکن بود يک تکه آجر باشد توی دیوار يک خانه، یا قلوه سنگ روی شانه يک کوه یا مشتي سنگ ریزه که ته اقیانوس؛ 
یا حتی خاک يک گلدان، خاک همین گلدان پشت پنجره!
يک کف دست خاک ممکن است هیچ وقت، هیچ اسمی نداشته باشدوتا همیشه خاک باقی بماند؛ فقط خاک .
اما حالا يک کف دست خاک وجود دارد که خدا به اواجازه داده نفس بکشد، ببیند، بشنود، بفهمد، جان داشته باشد، انتخاب کند، تغییر کند، تکامل یابد و . و خداون
سلااااااااااااااااااااااام
امروز 2 ساله که یه فرشته ی اسمونی اومده تو بیان و اسمش صدرا ـه 
بله برابچ امروز وبمون 2 ساله شده
تو این دو سال داداشای  خوبی پیدا کردم
،رهام جان،سعید جان،مهدی جان،اون يکی مهدی جان،علی جان،اون يکی علی جان،داش ماهان گل،داش،عرفان جان،اون يکی عرفان جان،اون يکی عرفان جان(داش عرفان)صالح جان،صادق جان،ابولفضل جان،اقا اشکان،اقای اشنا،دایی مشتي،اقا مهیار،اقا محسن،اقا رحمت،اقا محمد،دایی مشتي و کسایی که اسمشون یادم رف
امروز آخرین روز کاری سال بود و اکثر همکارا با بچه هاشون اومده بودن.
البته به جز امثال من که به علت نداشتن مرخصی، فردا و پس فردا هم باید بریم.
عجب بارون مشتي می بارد.
شاد و پر انرژی رسیدم خونه، می خواهم يک دستمال به کمر ببندم و خانه را حسابی بتکانم.
چایت را بنوش!
نگران فردا نباش!
از گندم‌زار من و تو مشتي کاه می‌ماند برای بادها .
"هاجر فرهادی"

+ نمیدونم چرا برخلاف میلم هیچ وقت نشد زندگی رو واقعا همین‌قدر راحت بگیرم؛ خسته شدیم بس که نگران امروز و فردا و فرداهای نیومده بودیم، نگران اتفاق‌های نیوفتاده و روزهای نرسیده! حل شدیم تو دغدغه‌های دنیایی که معلوم نیست صبح فردا دوباره توش نفس می‌کشیم یا نه؟!
++ تک خور نباشید! ماه رمضان برای بقیه هم دعا کنید:)
سر تا پای هريک از ما را که خلاصه کنند،می شویم يک مشت خاک که ممکن بود يک تکه آجر باشد توی دیوار يک خانه، یا قلوه سنگ روی شانه يک کوه یا مشتي سنگ ریزه که ته اقیانوس؛ 
یا حتی خاک يک گلدان، خاک همین گلدان پشت پنجره!
يک کف دست خاک ممکن است هیچ وقت، هیچ اسمی نداشته باشدوتا همیشه خاک باقی بماند؛ فقط خاک .
اما حالا يک کف دست خاک وجود دارد که خدا به اواجازه داده نفس بکشد، ببیند، بشنود، بفهمد، جان داشته باشد، انتخاب کند، تغییر کند، تکامل یابد و . و خداون
به رغم سر به هوا بودنم زمینگیرم 
به سر ،هوای تو را دارم از زمین سیرم 
دلم شبیه درخت آن چنان پر از مهر است 
که سایه از سر هیزم شکن نمی گیرم
که ام؟ مبارز سستی که در میانه جنگ 
به دست دشمنم افتاده است شمشیرم 
به چاره سازی من اعتنا مکن ،من نیز
يکی از آن همه بازیچه های تقدیرم 
بهار،بی تو رسیده ست و من چو مشتي برف 
اگرچه فصل شکوفایی است ، می میرم 
سجاد سامانی
داستان انیمه One Punch Man

داستان انیمه در مورد جوانی به نام "سایتاما" است. او يک ابرقهرمان است
که تمام حریفانش با يک ضربه مشت او شکست می خورند و او از این موضوع ناراحت
است. پس به دنبال حریفی میگردد که شکست دادنش سخت باشد و او را به چالش
بکشد.
 

ژانر : اکشن، علمی-تخیلی، قدرت ماورائی،کمدی ، سنین، زندگی روزمره
زبان انیمه مرد تک مشتي ( وان پانچ من ) : ژاپنی
رده سنی: +17

زمان هر قسمت : 24 دقیقه
تعداد قسمت فصل اول : 12
کیفیت  : HD 720p
آغاز پخش : 2015-
وضعیت One Punch Man :
 
 
ما میخواهیم زندگی کنیم، خدایا به دادمان برس. میخواهیم ببینیم، بشنویم، بخوابیم، بخوریم، بیدار شویم، با هم باشیم، برای هم باشیم، آدم باشیم. فکر کنیم، خیال کنیم، حس کنیم آخر چرا اینقدر تک‌یاخته داریم زندگی ميکنیم؟ کجا قفل کرده‌ایم، چه چیزی در ما قفل کرده است که نه میتوانیم گذر کنیم نه مثل آدم بمانیم به خودت قسم آدم ابوالبشر با همه سادگی‌اش (از لحاظ زندگی میگویم) به ما شرف داشت. میخواهم بخوابم نمیشود، وقت بیداری میخواهم بیدار باشم خ
از دلایلی که میگم مشکل ازدواج بیشتر از اینکه اقتصادی باشه، فرهنگیه
مشتي نمونه خروار: کليک 
.
› تازه اینا مثلا پسرای مذهبی و مقیدشونن!
› از این همه تناقض هنوزم زنده تشریف دارن
.
› به قول یار، وقتی اون دنیا خدا واسشون یه ملک عذاب سفیدپوست فرستاد میفهمن یعنی چی :))
يکبار هم به من گفت: عزیزترینم»!تا آن زمان هیچ واژه ای نتوانسته بود تا این حد برایم جاودانه بماند و کلمات فقط مشتي کلمات بودند در اقتضای زمان و مکانی محدود.
 ولی عزیزترینم.!» فکرش را بکنید که در میان تمام عزیزانی که دارد، تو، »ترینِ» آنهایی!
این یعنی مرا کاملا آزاد و شرافتمندانه دوست می داشت آنهم در کمالِ دارایی ، نه از روی ترس و تنهایی اش.
آقوو دیدی چی شد ؟
از همی چن روز پیش تو فکر ای بودم که یه پست مشتي بذارم . اصن همی امشب سر شام به خودم گفتم بعد ای که کرم خوندم بری امتحان فردا ، مینویسم.
بعد نم چیطو شد رفتم يکی از پادکستای چهرازی ره گوش دادم . عاااامووو پنچر شدمااا
اصن دیگه کرم شناسی هم نمتونم بوخونم
خداوکیل چی جوری یه عده میرن اینا ره دنبال ميکنن؟
یاد هر چی عشق دوشته و ندوشته و سفر کرده و نیومده و . افتادم . چی چی بود خدایا دلوم پوکید رف پی کارش
یه زمانی امام فرمودند: خرم شهر باید آزاد گردد . . .
و مشتي برو بچه های انقلابی و مومن ، خون ریختن و آزاد کردند . . .
زنده باد یادشان . . .
دهه 50 آمريکا رو از کشور انداختیم بیرون . . .
دهه 90 آمريکا رو از منطقه انداختیم بیرون . . .
و میرسه روزی که تقاص میگیریم و از دایره هستی محوشان ميکنیم . . .
اسرائیل بیخ گوشتیم ^-^
امشب اگه واقعا این شال قاسمی وجود نداشت خیلی زیباتر می بود ، چون تولد امام‌حسنه:))*
و از امام‌حسن به حق همین روز عزیز میخوام کمک کنه بهم ،
سر این‌مسئله ی انتخابات ،
سر مسئله ی 'تو
و سر مسئله ی شاه قاسمی.
نذر ۱۰۰۰ صلوات کردیم با شیخ زاده، ایشالا که حل میشه ،
یا امام حسن قطعا میدونم که خیلی کریمی، قبلا بهم‌ثابت شده، یه بار دیگه از اون کرمت برامون مایه بذار مشتي*_*
✨✨مرده شور ترکیبت را ببرند ✨
مردی به نزد قاضی آمد، گفت: ای راهنمای مسلمانان! اگر خرما خورم، دین مرا زیان دارد؟ گفت: نه. گفت اگر قدری سیاه دانه با آن خورم چه؟ گفت: عیبی نباشد. گفت: اگر آب خورم چه شود؟ گفت: بر تو گوارا! آن مرد گفت: خب شراب خرما از همین سه است. آن را چرا حرام گویی؟ 
قاضی گفت: ای مرد، اگر قدری خاک بر تو اندازم، تو را ناراحتی پیش آید؟ گفت: نه. گفت: اگر مشتي آب بر تو ریزم، چه؟ گفت هیچ نشود. گفت: اگر این آب و خاک را با هم بیامیزم و از آن خشت
آیا برای داشتن مو و پوستی زیبا مصرف کاهو تاثیرگذار است؟ احتمالاً سبزترین برگ کاهو پادشاه” است. در کاهو می‌توانید مشتي از آنتی‌اکسیدان‌ها و ویتامین‌ها را داشته باشید، به همین دلیل این دومین سبزی محبوب است.اگرچه کلم مانند کاهو به نظر می‌رسد، يک تفاوت بین این دو در میزان آب موجود در آن است کلم ادامه مطلب 
ما بچه بودیم .
بابام یخ فروش بود گاهی درآمد داشت گاهی هم نداشت .
گاهی نونمون خشک بود گاهی چرب 
شاید ماهی يکبار هم غذای آنچنانی نمیخوردیم.
نون و پنیر و سبزی گاهی نون خالی.
اما چشممون گشنه نبود.
 
یه دایی داشتم اون زمان کارمند دولت بود .
ملک و املاک داشت و وضعش خوب بود.
مادرمون ماهی يک بار میبردمون منزل دایی .
زنش، زن خوبی بود .
آبگوشت مشتي بار میذاشت و
ادامه مطلب
و آن لحظاتی که کنار عزیزترینت غریبیچونان مشتي است که قلبت را در هم میفشاردو سکوت اختیار ميکنی و بغضت را فرو میدهی و لبخند ژدی راهی لبهایت ميکنی 
و تلنبار شدن بغض هارا پیش میگیری
و ادامه راه را پیش رو میگیری
#آنی
#دلساخته_های_آنی
سلام داش مجید
خوش اومدی . داداش قدم رنجه کردی .
داداش یادته میخوندی: پناه حرم . کجا داری میری بگو برادرم . پناه حرم .
رفتی و خودت شدی پناه حرم . رفتی ، خیلی خوبم رفتی . جوری رفتی که بی بی جان زینب (س) خریدارت شد .
شرمنده که نتونستم بیام تشییعت . من فقط اسمتو یدک کشیدم نه راه و رسمتو .
این پست رو هم فقط به عشق تو نوشتم . وجودتو عشقه داداشم .
مشتي باش و سفارش ما رو هم پیش اربابمون بکن . دمت گرم خدا از بزرگی کمت نکنه
 
خاک پاتم داداش
 
بی تو دیوانه‌ای هستم که حتی نوشتن هم آرامش نمی‌کند. من این درد را کجا ببرم. مهری که بر جانم پیچیده‌ای و تا مغز استخوان ریشه داده‌است را چطور حالا بدون باغبانیت تحمل کنم؟ خوب است اشک میوه‌ دهم؟ نه، سبک نخواهم شد. این بار آنقدر سنگین است که بشکنم. شکستن از دل، در روح، در تمام آن لحظه‌های ناب تنهایی، مثل لیوان لب‌نازکی که با يک اشاره نفهمی چطور خرد شد. من این درد را همانجا رها کردم و رفتم سراغ زندگی خودم. به خیالم که تو خوبی، و من امیدوارترینم.
من و جام می  و معشوق 
الباقی اضافات است 
اگر هستی که بسم الله 
در  تاخیر آفات است  
مرا محتاج رحم این و آن کردی 
ملالی نیست  
تو هم محتاج خواهی شد 
جهان دار مکافات است 
زمن اقرار با اجبار میگیرند 
باور کن شکایت های من از عشق 
ازین دست از اعترافات است 
میان خضر و موسی چون فراق افتاد 
فهمیدم که گاهی واقعیت با حقیقت در منافات است 
اگر در اصل دین حب است و حب در اصل دین ، بی شک 
به جز دلدادگی هر مذهبی مشتي خرافات است 
مرا محتاج رحم این و آن کردی 
باز تابی در ده آن زلفین عالم سوز را
باز آبی بر زن آن روی جهان افروز را
باز بر عشاق صوفی طبع صافی جان گمار
آن دو صف جادوی شوخ دلبر جان دوز را
باز بیرون تاز در میدان عقل و عافیت
آن سیه پوشان کفر انگیز ایمان‌سوز را
سر برآوردند مشتي گوشه گشته چون کمان
باز در کار آر نوک ناوک کین توز را
روزها چون عمر بد خواه تو کوتاهی گرفت
پاره‌ای از زلف کم کن مایه‌ای ده روز را
آینه بر گیر و بنگر گر تماشا بایدت
در میان روی نرگس بوستان افروز را
لب ز هم بردار يک دم تا هم
بگرفته عشق، ما را؛ ملک وجود و آنگه؛
عقل آمده که :ما نیز هستیم کدخدائی!

از دور دیدمش خِردم گفت :دور از او
دیوانه ميکند خِرد دوربین مرا‌.‌‌‌

اگر هلاک خودم آرزوست .منع نکن
مرا که عمر چنین در ملال میگذرد
‌‌‌‌‌
برفت دوش خیالش ز چشم من ،چه کند؟
مقام بر لب دریا نمیتواند کرد‌‌‌‌.

تاراج کرد دین و دل از دست عاشقان
سلطان نگر!که مایه مشتي گدا ببرد!

هجر خوش باشد اگر چشم توان داشت وصال
درد سهلست گر امید دوائی باشد
 
+همه ابیات از عبید زا
حکمتانه:
۱. برای آرامش به برگ علف بیابان و حرف بیگانه بی ایمان پناه می بریم اما به خالق کل زمین و آسمان چطور؟
۲. به آسمان بیشتر نگاه کن تا کوچکی دنیایت را بیشتر ببینی.
۳. خودت در برابر خدا هیچی تا چه برسد به مشکلاتت پس حلشان را از خدا بخواه.
۴. دنیا محل پر کردن حساب کارت اعمالمان است و قیامت روز کارت کشیدن؛ نکند قیامت پیش همه مردم پیام برسد موجودی حساب شما برای بهشت کافی نمی باشد.
۵. الهی از مشتي خاک در گذری به جایی بر نمی خورد!
http://ziarani1.blog.ir/
يک گلدان گل را رها کن به امان خودش. بعد از چند وقت، حتما می‌خشکد. حالا جای آن گلدان، آدمیزاد باشد. نگویی دوستش داری، دستی از روی محبت بر سرش نکشی، به اوضاع و احوالش نرسی، خبر از احوالش نگیری، هر چقدر هم که محکم باشد، يک جایی می‌خشکد. مراقب گل زندگی‌مان باشیم، قبل از آنکه تنها مشتي خاک، ته گلدان زندگی برایمان بماند. مگر آدمیزاد به چه بند است، جز کمی مراقبت و محبت؟
+خیلی خوشحال میشم وقتی میبینم میام کلی نظر گذاشتین برام ممنون بابت همه ی مهربونی
يک گلدان گل را رها کن به امان خودش. بعد از چند وقت، حتما می‌خشکد. حالا جای آن گلدان، آدمیزاد باشد. نگویی دوستش داری، دستی از روی محبت بر سرش نکشی، به اوضاع و احوالش نرسی، خبر از احوالش نگیری، هر چقدر هم که محکم باشد، يک جایی می‌خشکد. مراقب گل زندگی‌مان باشیم، قبل از آنکه تنها مشتي خاک، ته گلدان زندگی برایمان بماند. مگر آدمیزاد به چه بند است، جز کمی مراقبت و محبت؟
+خیلی خوشحال میشم وقتی میبینم میام کلی نظر گذاشتین برام ممنون بابت همه ی مهربونی
ﻣﺘﺎﺳﻔﻢ ﺑﺮﺍ ﺴﺮ ﺴﺘﺎ ﺩﺧﺘﺮﺍ ﺭﻭ ﻻ ﻣﻨﻪ، ﻓﻘﻂ ﻭﺍﺱ ﺍﻨﻪ ﺑﻼﺶ ﻧﻨﻦ ﻮﻗﺖ .ﻭﺍﺱ ﺴﺮ ﻣﻨﺘﻈﺮﻩ ﺩﺧﺘﺮ ﻋﺲ ﺮﻭﻓﺎﻠﺶ ﻭ ﻋﻮﺽ ﻨﻪ ﺑﺮﻩﺎﻣﻨﺖ ﺑﺬﺍﺭﻩ :ﻭﺍﺍﺍ ﺗﻮ ﻘﺪﻩ ﻧﺎﺯﺯﺯﺯ ﺧﺎﻧﻮﻭﻭﻭﻣ !؟ﺑﺮﺍ ﺴﺮ ﺍﻪ ﺩﺍﺩﺍﺷﺶ ﺩﺭ ﺣﺎﻝ ﻣﺮﻢ ﺑﺎﺷﻪ، ﺣﺎﻟﺸﻮ ﻧﻤﺮﺳﻪ.ﺍﻭﻧﻮقت ﺎﻓﻪ ﺩﺧﺘﺮﻩ ﺴﺖ ﺑﺬﺍﺭﻩ : ﻭﺍ ﺩﺳﺘﻢ ﺧﻮﺭﺩ ﺏ ﺎﻡ ﺩﺭﺩ ﺮﻓﺖ ! !!!ﻣﺮﻩ ﺎﻣﻨﺖ ﻣﺬﺍﺭﻩ :ﺍﻟﻬ ﺑﻤﺮﻡ ﺑﺮﺍﺕ، ﺎﺵ ﻣﻦ ﺑﺠﺎﺕ ﺩﺭﺩ ﻣﺸدم.ﻭﺍﺱ ﺴﺮ 24 ﺳﺎﻋﺘﻪ ﺗﻮ pv ﺩ
آشنایی با سحر قشنگترین اتفاق زندگیم بود. آرامشی که این روزها نصیبم شده ، حس عشق و دوست داشتن بی منت بی توقع بودن . بخشیدن و رها شدن.‌. همه و همه با راهنماییهای سحر عزیزم در من پدیدار شد . خوشحالم بابت تک تک نشانه ها . خوشحالم بابت معجزاتی که من میدونم و همین برام کافیه . 
خدایا یادته هر بار خواستم باهات حرف بزنم شدم شبان؟ یادته بعضیا میگفتن خدا رو خداگونه صدا کن؟ آقا ما شبان گونه صدا کردیم و همش گفتم خدای من باظرفیته واسه من کلاس نمیذاره و مش
حال و هوای دفاع بیولوژيکی بروبچه‌های بسیج در يکی از محله‌های قدیمی تهران
 مشتي که نمونه خروار است
 
علیرضا جلالیان/محله نظام‌آباد و خیابان شهید مدنی در دوران دفاع مقدس محله‌ای فعال بود و تعداد زیاد شهدا،جانبازان و رزمندگان این محله در میان لشکرهای نیروهای تهرانی در دفاع مقدس مؤید حضور پرشور این مردم است. مسجد سبحان،مسجد امام حسین(ع)،مسجد صفا،مسجد امام حسن‌مجتبی (ع)و … از مساجد فعال در این خیابان هستند که پویایی و فعالیت‌شان را امروز د
نگارا مردگان از جان چه دانند

کلاغان قدر تابستان چه دانند


بر بیگانگان تا چند باشی

بیا جان قدر تو ایشان چه دانند


بپوشان قد خوبت را از ایشان

که کوران سرو در بستان چه دانند


خرامان جانب میدان خویش آ

مباش آن جا خران میدان چه دانند


بزن چوگان خود را بر در ما

که خامان لطف آن چوگان چه دانند


بهل ویرانه بر جغدان منکر

که جغدان شهر آبادان چه دانند


چه دانند ملک دل را تن پرستان

گدایان طبع سلطانان چه دانند


يکی مشتي از این بی‌دست و بی‌پا

حدیث رستم د
خب خوشبختانه بعد از خوردن ضربات سنگین از این دنیا بلاخره قاعدۀ مبارزه‌شو پیدا کردم / اگر به کسی خوبی کردی مراقب باش ممکنه همون شخص چند وقت دیگه دلت رو بشه / بعد از خوبی کردن اصلاااا انتظار خوبی متقابل رو نداشته باش / فقط مراقب باش بعد از اینکه خوبی کردی و اون خنجرو از پشت فروو کرد تو ناراحت نشی چون انتظارشو داشتی / خوبی کن ولی منتظر عواقبشم باش. / از خوبی کردن خوشحال نباش که من خوبی کردم پس اونم. نه از این خبرا نیست.همین باعث میشه که از تعد
در يک آن  یه خط سفید دیدم، مثل رعد و برق تو دل آسمون تاريک و بعد درد وحشتناکی تو چشم چپم پیچید که باعث شد چند دقیقه ای با چشمای بسته اشک بریزم.و پشت بند مشتي که حواله م شده بود شنیدم: دیگه دوستت ندارم.زیر لب گفتم: به درک!اگه وسط ترافيک تو بزرگراه نبودیم، درجا از ماشین پیاده میشدممحل برگزاری جشنواره ی اسباب بازی افتضاح بود. چند بار مجبور شدم برم تا دم در ورودی که کمی هوای تازه بهم بخوره و خفه نشم. ازدحام جمعیت وحشتناک بود. و آدم جیگرش کباب م
ولی بکش بیرون از این فکر بیخودیمشتي بس کن به مولا سکته ميکنیهه نشسته کشتیه خودم به گليکی باید همین حرفارو به خودم بگهولی مطئنم توام به آرزوت میرسیحتی وقتی زندگی به تار موت میرسیدپنجره رو باز کن تا صدات به سقف آسمون برسه با من اینو داد بزنهمه چی درست میشه یا همه چیو درست ميکنیمهمه چی مثله قبل خوبه خوب میشه وغما دور میشنو دلامون نزديک تر از قبل بهم مثله قبلخوبه خوب میشه و غما دور میشنودلامون نزديک تر از قبل بهم مثله قبل
♫♫
دانلود آهنگ جدید یا
ولی بکش بیرون از این فکر بیخودیمشتي بس کن به مولا سکته ميکنیهه نشسته کشتیه خودم به گليکی باید همین حرفارو به خودم بگهولی مطئنم توام به آرزوت میرسیحتی وقتی زندگی به تار موت میرسیدپنجره رو باز کن تا صدات به سقف آسمون برسه با من اینو داد بزنهمه چی درست میشه یا همه چیو درست ميکنیمهمه چی مثله قبل خوبه خوب میشه وغما دور میشنو دلامون نزديک تر از قبل بهم مثله قبلخوبه خوب میشه و غما دور میشنودلامون نزديک تر از قبل بهم مثله قبل
♫♫
دانلود آهنگ جدید یا
گروه تلگرام دهه هفتاد تا هشتاد
یه چنل باحال برا دهه هفتادیایه مشتي و دهه هشتادیایه فول انرژی اینجا هرچیزی نمیزاریم هرچیزی باهاش خوشیم هرچیزی لایق وقت گزرونیه ممبرامون باشه میزاریم قـــراره خـــوش بگــــزره
https://t.me/joinchat/AAAAAFAB-8NTqKM6Q2z-Dg
 
باز هم پاییز 
و
باز هم خبر شهادت.
بازهم ضجه های مادری برای فرزند برومندش.
بازهم فریاد خداوندا جگرگوشه ام را با سید الشهدا مشحور گردان!
باز هم جانی که از دست رفت تا مشتي از خاک وطن از دست نرود.
برادرشهیدم! یاور جان!
در کدامین طنین اذان صبح، از کابوس زندگی به رویای صادق ایثار و شهادت بازگشتی؟
مگر با خدای خود چه عهد سختی بستی که از فدای جان در راه وطن ابا نکردی؟
شیر حلال مادرت بود یا نان حلال سفره ی پدرت، که برای ایثار در راه وطن و برای هموطن، لح
در دهکده ای
در سرزمین کوهستانی بالکان
در طی يک روز
گروهی کودک
شهید شدند
همه در يک سال زاده شدند
همه به يک مدرسه رفته بودند
همه در جشنهای يکسانی شرکت کرده بودند
همه يک جور واکسن زده بودند
و همه در يک روز مردند
و پنجاه و پنج دقیقه
پیش از آن لحظه شوم
آن کودکان
پشت میزشان نشسته بودند
سرگرم حل کردن مسئله ای سخت
يک مسافر باید با چه سرعتی قدم بردارد 
تا برسد به آن شهر
مشتي رویای يکسان
وراز های يکسان
راز عشق و عشق به میهن
در ته جیب هایشان پنهان بود
و همگ
محبوبم؛ دست های مهربان و پاهای نجیب و فرمان برداری دارم اما مرا به جاهایی میبرد که شما انجا نیستیددست های مهربانم شب ها سرم را نوازش ميکنند.گاهی دست راستم را میبینم که زنبیلی گرفته و دست چپم پرتقالی از درون زنبیل بر میدارد .پرتقال ها بوی شما را میدهند و سیب ها هم و جعفری ها و ترخون ها و ریحان ها هم بوی شما را میدهند.محبوبم دیروز تماما جمعه بود کنار خیابان ایستاده بودم انسو تر درختی بود مملو از ازدحام گنجشک ها میخواستم مشتي گنجشک برایتان بیاور
دانلود اهنگ شب تا سحر به یادت غزل غزل میخونم (حمید حامی) با کیفیت خوب همراه با متن دانلود اهنگ جدید حمید دانلود آهنگ حمید حامی غزل با بهترین کیفیت به همراه متن
دانلود اهنگ شب تا سحر به یادت غزل غزل میخونم
متن اهنگ 
ساده نبود گذشتن از تو برامساده نبود کوچ تو از لحظه هامساده نبود قصه ی بی تو بودنساده نبود هق هق شب گریه هامچه ساده دل بریدی اشک منو ندیدیخطی رو خاطرات قشنگمون کشیدیاما به انتظار برگشتنت میمونم شب تا سحر به یادتغزل غزل میخونم شب تا
از میان تمام نوشته های ادبی ات ، تنها يک کدامشان سهم من بود ، که هیچ شبیه آنهایی که برای او مینوشتی نبود . 
آرزو داشتم روزی برایم چیزی بنویسی تا روحم را نوازش کنی ، تو هم يک چیزی نوشتی اما به جای نوازش ، مشتي حواله ی گیجگاه من کردی ، که روزها در اغمای اندوه و بهت  به سر میبردم . 
از نوشته هایی که برایت نوشته بودم تعریف کردی و گفتی تو فقط باید قلم به دست بگیری .
اشتباه ميکنی نامهربانم ، من کافیست فقط برای تو قلم به دست بگیرم ، انوقت شاید چیزی بنویس
من زنده ام!
ببخشید نگرانتون کردم 
از اون روز فرصت نکردم بیام اینجا!
الحمدالله حالم خوبه
یه دوست اهل دلی دارم خیلی بچه خوب و مشتي ایه
دیروز بهم یه حرفی زد گفت آلاء حس ميکنم تو برهه حساسی از تاریخیم تا میتونی خودت و بساز و قوی شو
دارم فکر ميکنم چطور میشه قوی شد؟
شما میدونید؟
دینی،مذهبی،اعتقادی،عقلی
آهنگ مدام تکرار میشه.هوهو  هوووو هو و يک ریتم در ذهن ماشین و تکرار و لب خوانی دوستام توی ماشین .
و مدام آهنگی که مثلپتک ميکوبهتو سرم. زدبازی که مدام از عشق  رفته میگه.
حالم بده از ادکلنيکه همین دو دقیقه پیش زدم. سرم به شدت درد ميکنه.کاش خونه توی همون سوراخ تتريکم با مشتي از کتابهام خودمو خفه ميکردم.
سلام عليکم، خدایی جواب سوال واجبه ها دوستان با نظراتتون ما رو کمک کنید در بهتر شدن وبلاگمون.
امروز جشنه، جشن بزرگی، همه مون دعوتیم، فردا یادمون نره، تولده، تولد 40 سالگی انقلابمون. فردا با مشت های گره کردمون میایم تا مشتي محکم بزنیم تو دهن زورگویان و بد سرشتان. فردا میایم تا بگیم امام مون نائب برحق مون تنها نیست و علی اصغر ها و علی اکبرهایی داره که فدایش هستن.
سلام عليکم، خدایی جواب سوال واجبه ها دوستان با نظراتتون ما رو کمک کنید در بهتر شدن وبلاگمون.
امروز جشنه، جشن بزرگی، همه مون دعوتیم، فردا یادمون نره، تولده، تولد 40 سالگی انقلابمون. فردا با مشت های گره کردمون میایم تا مشتي محکم بزنیم تو دهن زورگویان و بد سرشتان. فردا میایم تا بگیم امام مون نائب برحق مون تنها نیست و علی اصغر ها و علی اکبرهایی داره که فدایش هستن.
دلم می خواهد مکانی را بیابم و تا دل تقاضا دارد غر بزنم . آنقدر غر بزنم که دیگر جایی برای شکایت باقی نماند  . راستش را بخواهی مغزم از مشتي افکار پوچ دچار اسپاسم شده . به جایی نیاز دارم که همه را دور بریزم . وقتی به خودم بیایم که بتوانم نفسی عمیق بکشم. حال و هوای این روزهای من به کابوس شباهت دارد . یا شاید به نهالی عقیم تبدیل شده ام که برگ و باری نمی دهد . شاید هم تنهایی بلایی شده که احساس نامساعدی داشته باشم. هر چه که هست، دوست داشتنی نیست. همین احساس
فیلم مطربفیلم مطرب به نویسندگی، تهیه‌کنندگی و کارگردانی مصطفی کیایی محصول سال ۱۳۹۷ است. فیلم‌برداری این فیلم در اسفند ۱۳۹۷ در شهر استانبول به پایان رسید.این فیلم رکورد هزارپا را زد و پر فروش ترین فیلم سال ۱۳۹۸ و تاریخ سینمای ایران شد. این فیلم با گیشه ی ۳۸،۵۴۳،۹۷۵،۰۰۰ تومان رکورد دار است.
 
مطرب ارزش دیدن دارد و مخصوصا در این شرایط بحرانی به همه ی ایرانیان که این روزا خبر های بد خنده را از لب های همه گرفته این فیلم میتواند مقداری برای روحیه
شاید دنیا دیده نیستم.
خسته ام از حجم اینهمه غصه و فشاری که هر سال زمستون رو دوش ایرانی جماعت وارد میشه .انگار آدمی جرات نداره غصه بخوره چون با یه غصه دیگه میخوان غم قبلی رو فراموش کنی
راستش برای کشته شدن سردار هیچ واکنشی نداشتم نه خوشحال نه ناراحت 
برای اونایی هم که کرمان فوت شدن باز هم ناراحت نشدم.
ولی برای اون افرادی که تو هواپیما بودن قلبم دردناکه زخمی ام .به اندازه ی پلاسکو .به اندازه فوت شدگان در سانحه هوایی یاسوج ، به اندازه زله
آیا زک اسنایدر آن قدر که میگویند کارگردان بدی است؟
خیر. گول مشتي بچه مدرسه ای که با هر عکسی که تام هالند(بازیگر اسپایدرمن) در اینترنت میگذارد آب از دهانشان آویزان میشود، یا آن دسته از طرفداران کميک که فیلم های مارول را هر کدام ده پانزده بار دیده اند و حالا منتقد فیلم و سینما شده اند را نخورید. زک اسنایدر آن مرد منفوری که طرفداران دنیای کميک از او ساخته اند نیست. به نظر من، او مردی است که کميک را فهمیده، سینمایش را با این فهم بنا کرده است.
ادامه
سفرکبه پیشنهاد باماگرد یه سفر دو روزه رفتیم طالقونفردای اقامتمون تو اقامتگاه چشم انداز رفتیم به یه سفرک به رود خونه خروشان شاه رود کنار یه جنگل بسیار زیبا و بکراز قبل تدارک وسایل لازم برای خوردن یه دیزی جنگلی رو مهیا کرده بودیمبا بچه ها یه آتیش مشتي رو به راه کردیم و دیزی ها رو آماده کردیم و گذاشتیم تو آتیشتا دیزی ها آماده بشن خودمونم یه تنی به آب زدیمبعدش رفتیم کنار آتیش و مشغول خوردن دیزی جنگلی شدیمجای همتون خالیلذت وصف نشدنی ای بود که فق
دیگه عادتت شده هر شب چند جرعه از روح خستت رو به کف خیابونای سرد و بی روح این شهر می چشونی. انگار هوای بازدمت توی این سرما خاطراتت رو باهاش زنده می کنه ؛ مگه نه ؟!
یاد مالبرو می افتی، لایتش !! با یه فندک ، همدم بی کلک ، که سوخت تا بسوزونی ذره ذره از وجودتو. چه فایده ای داره وجود وجودت، وقتی اونی که باید کنارت وجود داشته باشه دیگه وجود نداره ؟!
دستت می ره توو کاپشنت تا پیدا کنی یارتو اما انگار یادت رفته که تو اصلا سیگاری نیستی!! متاسفم برات که فقط توی
یا مقلب القلوب والابصاریا مدبر اللیل والنهاریا محول الحول والاحوالحول حالنا الی احسن الحال1. متاسفانه سال 98 در جهات مختلف همچین سال مشتي نبود ایشالا آخر کاری مردونگی کنه همینجور که داره میره غم و غصه هاش رو هم برداره با خودش ببره!2. رهبری معظم امسال رو سال جهش تولید نامگذاری فرمودنددر واقع چندین ساله که نامگذاری ها حول مسائل اقتصادی ومخصوصا تولید میچرخه و معلوم ميکنه تلاشهای انجام شده نتونسته رضایت ایشون رو جلب کنهو این نیست مگه بخاطر نقش
قلب ، مهمانخانه نیست که آدم‌ ها بیایند دو سه ساعت یا دو سه روز توی آن بمانند و بعد بروند. قلب، لانه‌ ی گنجشک نیست که در بهار ساخته بشود و در پاییز باد آن را با خودش ببرد
قلب؟ راستش نمی دانم چیست ، اما این را می دانم که فقط جای آدمهای خیلی خوب است!
نادر ابراهیمی

+داش مشتي ها میگن : دل که کاروانسرا نیست بیان و برن !
++دل حرمت داره . اگر حرمت دل را شکستیم یعنی حرمت مهربانی و انسانیت را 
حرمت عشق را شکستیم .
و اگر چنین کرده ایم به نظرتون هنوز میتونیم ب
هوالمحبوب
محبوب ازلی و ابدی‌ام سلام.
باز هم دلی پر برایت سوغات آورده‌ام، از خشم‌های فرو‌خورده، از بغض‌های کال، از زخم‌های به چرک نشسته، از بال‌هایی که پرش دادم و شکسته‌بال باز گشتند.
دل پر چین و چروکم را یدک‌کش کرده‌ام تا ماه تو. آمده‌ام زخمی و خسته و افسار گسسته، دیگر آن من سابق نیستم که دلم پر می‌زد برای حرف زدن با تو، روحم را به گرو گذاشته‌ام برای مشتي آرزو. 
مرا ببخش و از من بگذر.
مرا ببخش و به من رحم کن.
دلم طاقت بیش از این رنجیدن را
دنیا از برای هرکس خود را به نحوی را می‌نمایاند.
از برای يکی بسته‌ای سیگار و از برای يکی مشتي دلار و دیگری حکومت ری
چه زیبا فرمود آن امام همام، امام ملک و ملکوت، امام امیرالمؤمنین:
یَا دُنْیَا یَا دُنْیَا، إِلَیْکِ عَنِّی؛ أَ بِی تَعَرَّضْتِ؟ أَمْ إِلَیَّ [تَشَوَّفْتِ] تَشَوَّقْتِ؟ لَا حَانَ حِینُکِ؛ هَیْهَاتَ، غُرِّی غَیْرِی؛ لَا حَاجَةَ لِی فِيکِ؛ قَدْ طَلَّقْتُکِ ثَلَاثاً لَا رَجْعَةَ فِیهَا؛ فَعَیْشُکِ قَصِیرٌ وَ خَطَرُکِ یَسِیر
کليک کنید
3
[ T y p e h e r e ]
همسایهی پری
در باز شد و دختر پیش رویش آماده ی نواختن مشتي دیگری
دختردستی به چتری های ش که به مدد رنگ مو، بور شده بود کشید
و آن را از روی چشمهایش کنار زدو پشت چشمی نازک کرد و با لحنی
طلب کارانه گفت:
-ترو خدا این زنگتون رو درست کنید به ربع ساعت ،دارم زنگ می زنم و
تازه یادم اومد که زنگتون خرابه.!
سپس بی توجه به پریناز قری به گردنش دادو بدون تعارف داخل حیاط
شد.
درحالی که به هيکل درشت مژگان با آن ماتنوی آبی تنگ تُرشش، نگاه
چ
به عشق سیدالشهدا(ع) به عشق سردار شهید سلیمانی رضوان الله علیه و همه شهیدان گلگون کفن
 
غوغای ترامپک خفه شد باک چه ماند؟
                                       در هجو ترامپه همه عالم که بداند!
وقتی که شده بخت شهیدان به ارزش
                                     مشتي که شده باز به آن خصم فشاند
تا هست ببارد همه از خشم به سویش
                                      آسوده نماند به سرش شرم بماند
شرمی به خدا بیش ز این نیست
                  
به عشق سیدالشهدا(ع) به عشق سردار شهید سلیمانی رضوان الله علیه و همه شهیدان گلگون کفن
 
غوغای ترامپک خفه شد باک چه ماند؟
                                       در هجو ترامپه همه عالم که بداند!
وقتی که شده بخت شهیدان به ارزش
                                     مشتي که شده باز به آن خصم فشاند
تا هست ببارد همه از خشم به سویش
                                      آسوده نماند به سرش شرم بماند
شرمی به خدا بیش ز این نیست
                  
سلام 
دوستان گلم
 
چند روز پیش رفتم تولایو عرفان پایدار و خیلی آدم مشتي هستش
رپر مورد علاقه خودمه براش آهنگ افسایدو اجراکردم 
حالا لینکش رو براتون میزارم که برید ببینید و یه سری فری استایل دیگه ام
از خودم تو اون کانال آپارات گداشتم که دیدنش خالی از لظف نیس امیدوارم ببینید و لذت ببرید
لایو عرفان پایدار با عرفان صوفی
 
یه فری استایل گنگ
 
فری استایل آهنگ هی دیس لاو
 
فری استایل آهنگ اهل شهریم اجتماعی
 
فری استایل گنگ قدیمی
 
فری استایل عرفان
مدتی هست که کلیپی دست مردم میچرخه که فکر کنم از شبکه سه سیما پخش شده. ای میگه: يکی اومد پیش حضرت علی در حالی که دستش از مچ قطع شده بود. حضرت علی دست اون رو گذاشت روی جایی که قطع شده بود و وردی خوند و دست چسبید به محل بریده شد و درست شد.سرِ شام بودیم که همین رو از فلان شبکه ی اون ور مرزی پخش کردن.
من گفتم هیچ امامی معجزه نداشته و نداره. معجزه فقط مال پیامبران هست. داداشم میگه نه حرفت درست نیست پس این همه کتاب در مورد معجزات امامان نوشتن چیه ی
بهائیان جدای از حمیات ی رژیم صهیونیستی و به رسمیت شناختن این رژیم به عنوان يک کشور، همواره مدافع عملکرد و جنایات این رژیم نیز بوده‌اند. به عنوان مشتي از خروار می‌توان به نوع  مواجه این فرقه با جنگ شش روزه اشاره نمود. جنگی که در آن بخشی وسیعی از سرزمین‌های اسلامی به اشغال صهیونیست‌ها درآمد.
ادامه مطلب
تو بخوانی حرف و ما پنهان دلتو برونی، ما درون جان دل
زین درون عالم به مشت عاشق استزان برون مشتي کف از توفان دل
آن برون مرگ و سراب و انقلاباین درون مستی بی‌پایان دل
شک اگر خیزد برون ویرانی استشکّ حق ليکن شراب و نان دل
شک کند عاشق به انسان نی به حقاین چنین شکّی بروبد خوان دل
این قساوت‌ها که زاهد می‌کنداز دم عقل است نی فرمان دل
دل بگوید موسقی و نور و وجدخلق را رقصان کند قرآن دل
عابدان فرمانبر اهریمن‌اندعاشقان ساقی خوش‌پیمان دل
حلمی از آن آفتاب
برای مشاهده عکسنوشته و عکس پروفایل
به ما در اینستاگرام مای پروفایل بپیوندید
آی دی اینستاگرام : @myprofile_insta
|||||| برای ورود اینجا کليک کنید ||||||
عکسنوشته عکس پروفایل عکس نوشته عکس پروفایل اینستا عکسپروفایل پروفایل پروفایل تلگرام عکسنوشته زیبا عکس مفهومی عکس دپ پروفایل دخترانه پروفایل پسرانه پروفایل دخترونه پروفایل پسرونه عکس پروفایل پسرانه عکس پروفایل پسرونه عکس پروفایل دخترانه عکس پروفایل دخترونه عکسنوشته پسرانه عکسنوشته
دانلود سریال چینی A Fist Within Four Walls 2016
لینک مستقیم
نام انگلیسی: A Fist Within Four Walls
نام فارسی: مشتي درون چهار دیوار
ژانر: رزمی
تعداد قسمت: 28
تاریخ انتشار: 2016
ساخت: چین
امتیاز: 8.3/10
زیرنویس انگلیسی دارد
بازیگران

خلاصه داستاندر مورد پسریه که خانواده اش از دست داده و فقط یه خواهر گمشده داره که برای پیدا کردنش به شهر میره  و هویت واقعیشو مخفی ميکنه که در هنرهای رزمی مهارت زیادی داره و .
ادامه مطلب
کليک کنید
2
[ T y p e h e r e ]
همسایهی پری
"فصل اول"
به نام پرودگاری که خالق زیبایی هاست
این رمان برگرفته از تخیلات من نا نویسنده است وهر گونه تشابه اسمی
کاملا تصادفی میباشد.
نگاهی به انبوه کتابهای کنار دستش انداخت، ریاضی ، فیزيک، جبر
هندسه ،پری نازبا خود اندیشید، خدایا چرا این هندسه ی کوفتی توی سر
من نمی ره؟!.روی اولین پله ی ایوان نشست و پاهای اش را برروی
دومین پله ی داغ و تب دار گذاشت . بی حوصله موبایلش را برادشت و
نگاهی به صفحه ی شکسته شده . دک
نمی توانی درک کنی که بزرگ شده ای. از دیگران می شنوی اما واقعا متوجه نمی شوی که چقدر تغییر کردی و دیگر آن دخترک گذشته نیستی. نمی فهمی تا وقتی به همان جایی می روی که از دوران بچگی ات به بعد دیگر نرفته بودی. آن موقع، قسم می خورم، با تمام وجود بزرگ شدنت را می فهمی. وقتی دیگر غر نمی زنی که برویم خانه، وقتی دیگر با دیدن بچه ای هم سن و سال خودت ذوق نمی کنی، وقتی دیگر با صدای بلند گریه نمی کنی، در جمع مادرت را نمی بوسی، خودت را برای دیگران لوس نمی کنی. وق
 
متاسفانه مرورگر شما، قابیلت پخش فایل های صوتی تصویری را در قالب HTML5 دارا نمی باشد.توصیه ما به شما استفاده از مروگرهای رایج و بروزرسانی آن به آخرین نسخه می باشدبا این حال ممکن است مرورگرتان توسط پلاگین خود قابلیت پخش این فایل را برای تان فراهم آورد.
حال ما خوب است، خوب؛ شبیهِ تمامِ بغض‌هایی که هنگام واکسن زدن به بازوی نحیفِ بچگی‌هایمان قورت‌ دادیم و سری که چرخاندیم و مشتي که محکم گرفتیم و چشمی که بستیم که مثلا یعنی؛ نمی‌ترسیم!شبیهِ زخمِ
چگونه باور کنم خبر رفتنت را سردار؟بلند شو مگر نمی‌بینی شامیان دور علی را گرفته‌اند؟بلند شو برادردلم رفته بین‌الحرمین، کنار علقمهبندبند وجودم دم گرفته ای اهل حرم میر و علمدار نیامد»بلند شو دلمان برای لبخندت، برای بصیرتت، برای آرزوهای شهادتت تنگ می‌شودپاشو امیر لشگر ایرانبلند شو هنوز فتوحات زیادی باقی ماندهبلند شو دلم برای خم ابرویت تنگ شدهبرای اخم‌های پرصلابتتچگونه باور کنم رفتنت را؟!آنقدر در کوه‌ها و بیابان‌ها به دنبال شهادت گش
چگونه باور کنم خبر رفتنت را سردار؟بلند شو مگر نمی‌بینی شامیان دور علی را گرفته‌اند؟بلند شو برادردلم رفته بین‌الحرمین، کنار علقمهبندبند وجودم دم گرفته ای اهل حرم میر و علمدار نیامد»بلند شو دلمان برای لبخندت، برای بصیرتت، برای آرزوهای شهادتت تنگ می‌شودپاشو امیر لشگر ایرانبلند شو هنوز فتوحات زیادی باقی ماندهبلند شو دلم برای خم ابرویت تنگ شدهبرای اخم‌های پرصلابتتچگونه باور کنم رفتنت را؟!آنقدر در کوه‌ها و بیابان‌ها به دنبال شهادت گش
هیچ‌وقت نیاز نبوده است با کسی دعوا کنم. جز با وحید. آن هم به خاطر این بوده که خانواده تمایل نداشتند ما را در کلاس‌‌های ورزشی ثبت نام کنند (استعدادش را هم در ما نمی‌دیدند). از طرفی با بچه‌های توی کوچه هم روابط خاصی نداشتیم. انرژی‌مان می‌ماند لای عضلات.
هر هفت هشت روز يک بار با هم به توافق می‌رسیدیم که باید سر چیزی با يکدیگر دعوا کنیم. بعدش گلاویز می‌شدیم و روی فرض به هم می‌پیچیدیم. بعد از چند ثانیه دوباره توافق می‌کردیم که دعوا را به روی تخ
سر کلاس نشسته بودم که خودکار قرمز از دستم افتاد. غلتید و غلتید و رفت زیر میز نفر اخر. تازه اول کلاس بود، و من با وجود نگاهمعلم ترسناک نتوانستم برش دارم. هی حرص می خوردم که خودکارکم چه شد و کجا رفت و گردن می کشیدم که ببینم کجاست . خودکار قرمز عزیزم. من هم که علاقه بسیاری به قرمز دارم .(نیشخند معنی دار)
زنگ که خورد نفس راحتی کشیدم، زیرا به جز خودکار قرمزم، معلم هم مرا آزار میداد. معلم ادبیات باید لبخند به لب و خلاق باشد، که از کافکا تا علوی خوانده ب
آموزش موسیقی را چگونه شروع کنیم؟ از کدام آموزشگاه موسیقی؟

سلام دوستان امیدوارم حالتون خوب باشه. خوب میخوایم تو این مقاله
درباره ی آموزش موسیقی باهاتون صحبت کنیم و يکسری تجربیات از چند تا از
اساتید آموزش موسیقی و موزیسین های خوب که خیلی از مدرس و آموزشگاه موسیقی
به اطلاح به درد نخور صدمه دیدن رو باهاتون در میون بازاریم.
امروزه اوضاع آموزش موسیقی و ساز و کلا تمامی مسائل فرهنگی دیگه هم مثل
بقیه موارد به شکل هردنبیلی شده. و هر کس و ناکسی اوم
مریخی های عزیز
مدت طولانی است که از شما دورم و کم کم دارد یادم می رود خاک مریخ سرخ بود یا آجری یا چه. يک تکه سنگ از وطن برایم بفرستید. اینجا نوشتن کار سختی ست. کاغذهایشان شه و په ست و جوهرهایشان بی اعتبار. هر چیزی که ببینید در مدت کوووتاهی از حافظه تان پاک می شود، و اگر روی کاغذ بیاورید، انگار همه آن را فهمیده اند. آمدم برایتان از کشف جدیدی بنویسم تا فقط برای من باشد و شما ، دیدم کاغذ را امنیتی نیست، گفتم به این خط بی سیم زمینی وصل شوم، دریغ
رقص نسیم در آغوش شب،                                     دل ربایی باد در محضرِ روشنایی،باد هم عمری دارد؛                             چرا انسان نه؟هر روز،                      فرتوت و خشکیده تر از دیروز!تقلای تنفستمنای ذهن.                    تلاش قلب                    برای فرار از فرداهای تاريک تر؛ریزش زهر، از زخم های غریب تر.                                  پیچش عقل، بر سر دوراهی بد یا بدتر؟صحرای خوشکیده،جنگل، سرشار از بلبل ها.خط استوا، در شرف انتها.اقیانوس آر
من مدت هاست که چیزی ننوشته ام. این اتفاق با این حال افتاده که بی بهره از سوژه هم نبودم. یه جورایی حتی غرق بودم تو اتفاقای مختلف! در همین فاصله که نبودم از اسفند ۹۷ تا الان، چند دوره ی مهم تو زندگیم شروع شد و به پایان رسید. کار تو بخش اورژانس شهر خودمون پر از ماجرا و تجربه، فارغ التحصیلی، سفر به مشهد بعد از چهار سال، محرم مهم امسال، سفر اربعین، تغییر محل زندگیم که آغاز یه ماجراجویی شخصی به حساب میاد و شروع طرح تو بخش ICU شهر جدید. هر کدوم از این ها پ
پیامبر(ص):پنج خرمایاقرص نان یاپنج درهم یادینارکه آدمی داشته باشد, بهترآن است که صرف پدر ومادرکند.دوم صرف خودوعیالش کند.سوم صرف خویشان فقیرخودکند.چهارم صرف همسایگان فقیر خودکندوپنجم درراه خداصرف کندواین ثوابش ازآنهاکمتراست.
پیامبر(ص):دعای چندصنف ازامت من مستجاب نمیشود؛ شخصی که برپدرومادرخودنفرین کند. شخصی که مالی به کسی قرض دهدوگواهی نگیردومالش ببردوبراونفرین کند.شخصی که بر زن خود نفرین کندوخداطلاق رابه دست اوگذاشته است وشخصی که درخ
 
من و آماری و 1GR، الباقی اضافات است!
اگر هستی که بسم‌الله! در تأخیر آفات است!
 
مرا محتاج Particle Physics کردی، ملالی نیست
تو هم محتاج خواهی شد، فیزيک دارِ مکافات است!
 
ببین 2Curvature Perturbationsم را و باور کن
که عاشق‌بودن‌م بر تو از آن‌دست اختلالات است!
 
میان خضر و موسا چون فراق افتاد فهمیدم
که گاهی نسبیت با 3QFT در منافات است!
 
اگر در اصلِ ما کل است و کل در اصلِ ما، بی‌شک
به‌جز Cosmology هر شاخه‌ای مشتي خرافات است!
 
بیا باور بکن حرف مرا ای یارِ خوش‌سیما
که ا
معرفی افزونه کروم برای باز کردن جیمیل به راحتی 
این بار وبلاگ پر بار يک افزونه مخصوص کروم  پر بار مشتي بهتان معرفی کرده که با روندی که دارد می شود خیلی راحت با يک کليک صندوق ایمیل خود را دید  . 
 
سمت چپ گوشه بالا مکان نمایش های افزونه های کروم در ادامه مطلب لینک دانلود گذاشته شده روی لینک کليک کندی به راحتی اجراش کنید
اسم افزونه CloudCodes Insertable 
 
 
 
ادامه مطلب
به عشق سیدالشهدا(ع) به عشق سردار شهید سلیمانی رضوان الله علیه و همه شهیدان گلگون کفن
 
غوغای ترامپک خفه شد باک چه ماند؟
                                                            در هجو ترامپه همه عالم که بداند!
وقتی که شده بخت شهیدان به ارزش
                                                            مشتي که شده باز به آن خصم فشاند
تا هست ببارد همه از خشم به سویش
                                                           آسوده نماند به سرش شرم
تمام قدرتش را جمع می‌کند و مشتي روی صورتم می‌نشاند.از کبودی هایم لذت می‌برد.لبخند می‌زند.سرم می‌افتد پایین و قبل از این‌که بدنم به آن ملحق شود،محکم لگد می‌زند به شکم‌ام و از همان‌جا پرت می‌شوم فرسنگ ها آن‌طرف‌تر. صدای  قهقهه می‌پیچد توی گوش هایم.خوشحال است.در هم شکستگی استخوان هایم چهره‌ام را جمع‌ می‌کند توی خودش.پلک هایم را روی چشمانم فشار می‌دهم.صدای خوشحالی‌اش را که می‌شنوم،لبخند می‌زنم.او هم می‌خندد و نزديک می‌شود.خوشحالی
در فیس‌بوک» بود. خبر پیچید:لو رفتنِ رژیمِ زنی لاغر!اعطای لوح و سکّه به يک مدّاحچسناله‌های خانم بازیگر
در اینستاگرام» کسی غش کردبا عکسِ دوست‌دخترِ خواننده!با فحش‌های مردمِ باغیرت!!:- چیزم توو چیزِ دختره‌ی !!».از آسمان شروع به بارش کردهر جمله‌ی شروع شده با کاف»!لبخند و درد و لايک به هم آمیختدر عکس تازه‌ی پدرِ شوآف!».رژ زد، بوتاکس کرد! کِرِم مالیدزل زد به دوربین و دابِسمش» کرددر فیس‌بوک جمعیتی مُردنددر اینستاگرام کسی غش کرد
عکس
علامه مجلسی می گوید (( چه مصیبت و درد و عذابی از این الیم تر و جانسوزتر که تا چشم برزخی ات را بعد از مرگ باز می کنند ببینی که اندوخته يک عمرت خالی است و هیچ راهی برای بازگشتن و توشه برداشتن نیست.ببینی که از اعمالت خوب هایش قابل ارائه و پذیرش نیست، چه برسد به آنچه 
گناه و لغزش و زشتی است.
همه این ها در بدو ورود بر ملا میشود و خودش را به رخ می کشد و کمر انسان را می شکنند.این همان چیزی است که ترازوی عدالت حضرت حق نشان می دهد و مطلقا قابل تردید و تشکيک ن
سرزمین میانه

 نقشه بالا اولین اطلاعات رسمی هست که آمازون از سریال ارباب حلقه ها تو توییتر منتشر کرد ! پخش فصل اول این سریال  احتمال زیاد در فصل 2021 هست! تو کتاب های فانتزی که حرف اول رو زدیم ! تو سینمای فانتزی و اقتباسی هم تک بودیم ! دلم میخواد تو سریال ها هم سروری کنیم تا مشتي باشیم بر دهان هرچی گیم آو ترونز دوست و هری پاتر فن و باقی این بچه موچه ها ((:

یه نشریه ای انقدر احمق هست که گفته شاید این سریال بتونه جایگزین گیم آو ترونز بشه ! بیچاره ها نمی
و ذهنم دائما آواز میخواندکه همرنگ جماعت شودل اما داستان دیگری داردبیا هنگامه رفتن شده اکنونبنای نقض پیمان دارد و چیزی نمی فهمدو افسار دلم در دست مغز افتاده است چندیو ليکن از رسومات دل غم دیده ام گویی نمی فهمدخیال پر کشیدن دارد این دل زین قفس اماصدایی از درون مغز میگوید که بالت کو ؟؟ولی عاشق کجا، درگیر اقدامات عقل خویش می ماند ؟؟کدام عاشق به راه وصل هی درمانده می ماند؟؟و باید رفت و این دل را به دریا زدو باید رفت و از این دهر خون آلودبه قصد غسل
يکی از تیغه های چرخ دنده هستم و تغییر شکل دادم به طوری که شبیه دیگران نیستم يک پالس در این چرخه ایجاد کرده ام روزانه های ما گذشته ای ، تزریق شده است هیچ چیز وجود ندارد یعنی آن کلمه پنهانی که اگر نوشته شود ، وجود پیدا ميکند .
به من توجه کنید که دیر یا زود من را خارج ميکنند یا تعمیر ولی : يک سیاره بدون زندگی یعنی چه لطفی ؟
اشکم را با ناخن شکافتم ، جوانه ی جوان رویای پرواز معتبر ، برای با سلابت شدن دارد ، باز آمدم ولی این بار با آ کلاه دار و کلاهی سرم
يکی از تیغه های چرخ دنده هستم و تغییر شکل دادم به طوری که شبیه دیگران نیستم يک پالس در این چرخه ایجاد کرده ام روزانه های ما گذشته ای ، تزریق شده است هیچ چیز وجود ندارد یعنی آن کلمه پنهانی که اگر نوشته شود ، وجود پیدا ميکند .
به من توجه کنید که دیر یا زود من را خارج ميکنند یا تعمیر ولی : يک سیاره بدون زندگی یعنی چه لطفی ؟
اشکم را با ناخن شکافتم ، جوانه ی جوان رویای پرواز معتبر ، برای با سلابت شدن دارد ، باز آمدم ولی این بار با آ کلاه دار و کلاهی سرم
تمام قدرتش را جمع می‌کند و مشتي روی صورتم می‌نشاند.از کبودی هایم لذت می‌برد.لبخند می‌زند.سرم می‌افتد پایین و قبل از این‌که بدنم به آن ملحق شود،محکم لگد می‌زند به شکم‌ام و از همان‌جا پرت می‌شوم فرسنگ ها آن‌طرف‌تر. صدای  قهقهه می‌پیچد توی گوش هایم.خوشحال است.در هم شکستگی استخوان هایم چهره‌ام را جمع‌ می‌کند توی خودش.پلک هایم را روی چشمانم فشار می‌دهم.صدای خوشحالی‌اش را که می‌شنوم،لبخند می‌زنم.او هم می‌خندد و نزديک می‌شود.خوشحالی
با این ویدئو و غیرتی شدن تماشاچیان و بهم خوردن تئاتر حضرت زهرا یاد يکی از قصه های قدیم تهران افتادم. خدا رحمت کند شیخ رضا سراج را. هیاتی های قدیمی تهران او را خوب می شناسند.از اوتاد و فحول منبری تهران که شهرت اش به اشک مستمعین اش بود. شیخ بود و منبرش و روضه های هنرمندانه اش .برای يکی از مجالس‌ش راه افتاد و تک تک لات و لوت های شهر را دعوت نامه داد تا در مجلس شرکت کنند.همه جمع شدند. رفت بالای منبر. مناقب و پندیات و مدیحه ها را گفت تا رسید اینجا؛"آی م
با این ویدئو و غیرتی شدن تماشاچیان و بهم خوردن تئاتر حضرت زهرا یاد يکی از قصه های قدیم تهران افتادم. خدا رحمت کند شیخ رضا سراج را. هیاتی های قدیمی تهران او را خوب می شناسند.از اوتاد و فحول منبری تهران که شهرت اش به اشک مستمعین اش بود. شیخ بود و منبرش و روضه های هنرمندانه اش .برای يکی از مجالس‌ش راه افتاد و تک تک لات و لوت های شهر را دعوت نامه داد تا در مجلس شرکت کنند.همه جمع شدند. رفت بالای منبر. مناقب و پندیات و مدیحه ها را گفت تا رسید اینجا؛"آی م
گاهی وقت‌ها بر اساس تجربه، به پیش‌بینیِ خوش‌بینانه، مبتلا می‌شوی. ابتلا به اتفاقی که ممکن است توی ذوقت بزند، اما آن اولین تجربه‌ی خوب، آنقدر قوی هست که دلسردت نکند. پیرو علاقه‌ی ناگهانی و عمیقم به دیار شرق دور و مخصوصا کره‌ی جنوبی، دلم خواست سرم را از پنجره‎ی ادبیاتشان بیرون کنم و نفسی بکشم، ببینم فصل، فصلِ چه شکوفه‌ای ست! این شد که اولین نفسم از آن پنجره، سالمونی که جسارت ورزید و بالاتر پرید شد. بی‌نظیر بود. بی اندازه فراموش نشدنی.
مش
امروز توییت زد : 
پاشو بیا توییتر دیگه ،اه 
خب 
من مطمئن شدم عاشق يکی دیگه اس 
مطمئنِ مطمئن! 
دارم احساساتم رو الان می کشم،  می کشمشون تا دیگه اذیت نشم،  خلاصش ميکنم این دوست داشتن یه طرفه رو .
ولی خدا جون ، خیلی مشتي ای ! خیلی ! من‌نباید یه بار ، فقط یه بار تو زندگیم یه عشق دو طرفه ی شیرین رو تجربه کنم؟ من نباید یه بار عاشق يکی بشم و اونم‌همون قدر عاشقم‌بشه؟ 
خدایا دوست داری دلمُ بکشم؟؟ برای من خیلی سخته ها ، خیلی دارم اذیت میشم الان، کشتن دلم
گایزدیروز يک FMV مشتي یافتم:/
واقعاااااا مشتيه لعنتی:/
اگه میخوایین بگین بزارمش.چون تو فکرمه فردا بزارم
خعلیییی خوب درست شده و میخوام به عنوان پیشنهادی بزارمش
اگه میخوایین الان بزارم بهم بگین.
چون نمیدونم الان بزارم یا نه^^

آخرین مطالب

آخرین جستجو ها