نتایج جستجو برای عبارت :

صدای ناله زن در رابطه

همه پیمانه شکستند،دلم ناله کند
درِمیخانه ببستند،دلم ناله کند
زخجالت نرسدباده به مستان،سرِشب
همچودیوانه بخندند،دلم ناله کند
نشتابندبه پروازکه مرغان هوا
همچومن لانه پسندند،دلم ناله کند
ماهیان ازدلِ دریا به سواحل زغمت
همه ازحال برفتند،دلم ناله کند
مه وخورشیدوفلک،غم بسرایندبه هم
رختِ چون سایه بپوشند،دلم ناله کند
شمع وپروانه به هم چشم بدوزندزشوق
به جدائی،چوتوسوزند،دلم ناله کند
گل وگارببازند،چنان غنچه ی خود
همه ازریشه بپوسند،دلم نال
آه آه کردن زنان هنگام رابطه جنسی
آه و ناله کردن خانم ها در ارگاسم
شدن دختران و صداي آه آه
صداي زن در رابطه جنسی
صداي زن در شدن و ارگاسم
سلام و خسته نباشید.
من یک دختر 28 ساله هستم و چند ماهه که ازدواج کردم.
میخواستم بدونم آیا صداي آه و ناله برای مردان جذاب هست یا نه ؟
چون شوهرم همش میگه صدا بده.
لطفا خانم ها ی با تجربه نظر بدن ، آگاه بشیم.
یه سوال دیگه : چرا آقایون صدا نمیدن موقع رابطه جنسی ؟
بالاخره ما دختر ها هم دوست داریم صداي ارگاسم شوه
ناله
ز داغ عشق تو خون شد دل چو لاله ی من
فغان که در دل تو ره نیافت ناله ی من
مرا چو ابر بهاری به گریه آر و بخند
که آبروی تو ای گل بود ز ژاله ی من
شراب خون دلم می خوری و نوشت باد
دگر به سنگ چرا می زنی پیاله ی من
چو بشنوی غزل سایه چنگ و نی بشکن
که نیست ساز تو را زهره سوز ناله ی من
بعد آسمان ملک سلیمانم آشناست    آسوده‌ام که خلعت یارانم آشناستبه حال عاشقانم کسی داند              میخانه کجاست که جانانم آشناستاز ناله‌ها ناله ستانم نمانده‌ای            دیوانه‌ام که ناله مستانم آشناستناتوانیهای من در کوی دوست            بیشتر از داغ هجرانم آشناستاین صد هزار ساعت عشق               در آتش و پیمانم آشناست
یه پسر خاله دارم،
 
عین هومن جعفری هست (همون که داداش کامرانه که خواننده ن)، یعنی این بشر کپی این ابلهه. و عین اون ابله هم ناله میکنه وقتی حرف میزنه، انگار داره رابطه جنسی برقرار میکنه همون لحظه. یعنی حالت به هم میخوره از صداي این نکبت.
هی این زنگ میزد هی صداش میرفت روی اعصابم. خیلی هم چرت و پرت میگفت (ما عین خواهر و برادر بزرگ شدیم، یعنی از بچگی با زدن به سر و کله هم بزرگ شدیم البته بعد از چهارم ابتدایی برای سالهای سال از هم جدا شدیم). یه مدته دیگه
 ناله ی گربه ها روشنیدین چطوریه ؟ اینطوریه که اولش یه صدا در میارن بعد که نگاهشون میکنی هیچ گونه بازخوردی ندارن بعد بیشتر توجه میکنی دیگه شروع میکنن هی ناله ناله بعد یه جیغم میزنن از یک نواختی در بیان بعد باز ناله ناله در اخرم که میبینن هیچ بخاری ازت بلند نمیشه جوری به زمینو زمان میزنن خودشو وحشی بازی در میارن که میگی باششششه خیل خب اصلا هرچی تو بگی ://  پشت رلم تو بشین :// فقط غنچه مبارکتو ببند ://
بعضی آدم هام همینطوری ان تا میتونید ازشون دوری
همان جا که صداي خفقان گرفته ی سه تارش بند دلم را پاره می کند. همان جا که فریاد می زند "زلف بر باد مده" و روزگارش چون زلف یار پریشان و درهم است. همان جا که از اعماق وجود ناله می کند که "شهره ی شهر مشو" و بیستون بر سر راه است و خبر از شیرین. همان جا که مدهوش و شیدا به التماس می گوید که "می مخور با همه کس" و دلش را سیراب خون می کند. همان جا که از اعماق وجود ناله می کند که "شهره ی شهر مشو" از همان جا تا جنون فاصله ای نیست.
این روزها دارم فرندز رو می بینم. شاید این فقط سریال باشه با یه سری داستان های فانتزی اما من مطمینم همه اونهایی که یه بار این سریال رو دیدن دلشون می خواسته اون موقعیت (زندگی با پنج تا دوست خوب) رو تجربه کنند. یا شاید در لحظه ای خودشون رو به یکی از اونها نزدیک دیدند یا حتی در قلبشون یکی از اونها رو دوست داشتند. می بینید ما کمترین چیزها رو هم هیچوقت نداشتیم. همیشه در جایی زندگی کردیم که از ترس قضاوت شدن حتی تخیل هم نکردیم. از ترس آینده مبهم مستقل نشد
صداي طبل و زنجیرمی آید از خیابان
غمی نشسته امشببه قلب پیر و جوان
صداي واحسیناپیچیده در هر کجا
زنده شده دوبارهخاطره ی کربلا
گردیده یک عالمیدر سوگ او سیه پوش
مردم همه عزاداربا اشک و غم هم آغوش
آمد محرمُ بازصداي اشک و ناله
روئیده در کربلاگل های سرخ لاله
صداي تو که طنین خدا در آن جا داشتمرا از اینهمه دوری به خویشتن واداشتصداي تو که همه لطف و مهربانی بودغریو خستۀ موج و نوای دریا داشتصداي تو که به گوش دلم جنون آموختشباهتی به صداي لطیف لیلا داشتصداي تو که ز نای خدا برآمده بودشکستگی و غم ناله های مولا داشتصداي تو که مرا از خودم جدا می کردتداعی نی و سوز غروب صحرا داشتصداي تو که وجود مرا ز هم پاشیدهزار ندبه و عهد و فرج در آن جا داشتمریم عربلو
بسم الله
 
من دعا کردن را شاید خوب بلد نباشم ولی هر چه حاجت گرفته‌ام از ناله و زاریِ هنگام دعا کردنم است. ناله‌هایم عمیق است. تهِ جانم را می‌خراشد و می‌آید بالا. بالا و بالاتر. به حلقم. به چشم‌هایم. شُرشُر. حالا هم حاجتی دارم ولی ناله‌ام ساکت شده است. جریان ندارد. راکد شده. مثل یک ه‌ی خون. دوباره می‌خواهم زار بزنم. آیا در محیط خوابگاه می‌شود؟ آیا کنار آدم‌ها می‌شود؟ خلوتِ اسرارآمیزی می‌خواهم. من و شب و آسمان و ستاره‌ها.
 
قلبش.
قلبم.
گویند پدر و پسر را نزد حاکم بردند که چوب بزنند اول پدر را بر زمین انداخته و صد چوب زدند آه نکرد و دم نزد. 
بعد از آن پسرش را انداخته و چون یک چوب زدند پدرش آغاز ناله و فریاد کرد حاکم گفت : تو صد چوب خوردی و دم نزدی به یک چوب که پسرت خورد این ناله و فریاد چیست؟» 
گفت: آن چوبها که بر تن می‌ آمد تحمل میکردم اکنون که بر جگرم می‌آید تحمل ندارم»
دوش چه خورده‌ای دلا راست بگو نهان مکنچون خمشان بی‌گنه روی بر آسمان مکن
باده خاص خورده‌ای نقل خلاص خورده‌ایبوی شراب می زند خربزه در دهان مکن
روز الست جان تو خورد میی ز خوان توخواجه لامکان تویی بندگی مکان مکن
دوش شراب ریختی وز بر ما گریختیبار دگر گرفتمت بار دگر چنان مکن
ای دل پاره پاره‌ام دیدن او است چاره‌اماو است پناه و پشت من تکیه بر این جهان مکن
ای همه خلق نای تو پر شده از نوای توگر نه سماع باره‌ای دست به نای جان مکن
نفخ نفخت کرده‌ای در ه
این زندگی خودته
درسته زندگی سختی داری و تحملش سخته
ولی این بهرحال زندگی خودته
میتونی پاشی و تغییرش بدی
میتونی بشینی صب تا شب ناله کنی و غصه بخوری
دوروبرتم ک ببینی از این نوع دومیا زیادن که همش در حال ناله ان
انتخاب با خودته
پاشو تغییرش بده تا زندگیی داشته باشی ک خیلیا ندارن✌
شاید همه ناله های تارِ صدايم همان پودهای نبافتهِ کیسوی توست که بدست باد بی اعتبارِ صداقت گاه بالا وگاه پائین . . . گاه دور و گاه نزدیک می شود کاش میان این تن و آن تو خطی فاصله نبود به پهنایِ دیواری از چنس مـــــن ، از جنس تـــو
امشب از محدثه چیزی پرسیدم و او جوابم را داد. اگر از خود جواب که خوشحالم کرد بگذریم، از نحوه جواب محدثه بیشتر به وجه آمدم. شبیه مادری بود که می دانست ناله های کودک اش چه علتی دارد.این روزها با خودم درگیرم. که به محدثه کی زنگ بزنم؟ بزرگترین تردید زنگ زدنم این هست که با زدنم ناراحت شود و دوم، جذاب نباشم. در واقع تماس یعنی صدا، و صدا تنها ضعف من در زندگیم هست که نمی توانم درستش کنم.
​​​​​​
اولش برای خودش خوشحال شدم. اما بعدش که صداي ناله از شش گوشه جهان بلند شد از زینبیون پاکستان و فاطمیون افغانستان و عصایب و حشد الشعبی عراق وفاق الوطنی سوریه و جمعیتهایی از آفریقا صداي ناله در آمد وقتی از شادشدگان به دشمنی سوت جشن و تحسین برای پایان دادن به یک استراتژیست قوی به پا خاست فهمیدم دنیا بعد از این خیلی هم جای خوشی نخواهد بود.  دانستم میشود طوری زندگی کرد یعنی طوری از آسایش و تمام حقوق زندگی خانوادگی و انسانی مایه گذاشت که همه مردم گر
آخرای سوم راهنمایی که بودم با نسیم قرار گذاشتیم که یه وبلاگی بزنیم و یه سری بخش‌ها داشته باشه و یه سری مطالب بنویسیم توش. یه روزی بعد نماز صبح نشستم یه مطلبی نوشتم و خیلی خوب دراومد. از اون به بعد هر وقت می‌خواستم چیزی بنویسم و هی خوب نمی‌شد می‌ذاشتمش صبح‌ها بعد نماز می‌نوشتمش و خوب می‌شد.امروز صبح اتفاقی نوشتنم اومد. این بود که پست قبلی خیلی حماسی و پر از ناله شد. :)) در حالت عادی شاید انقدر ناله نداشته باشم برای کردن. عذرخواهی می‌کنم خلاص
 
برام خیلی جالبه این که یک سری از هم خانم‌ها ، نمیتونن یک هفته بدون‌ حضور یک مرد تو زندگیشون بگذرونن و هی از این رابطه وارد یک رابطه‌ی دیگه میشن ، و اگه بین دوتا رابطه چند روزی فردی تو دست و بالشون نباشه دائما ناله میکنن که من همیشه تنها بودم و فلان و بیسار. بعد با همچین شخصیت غیر مستقل و وابسته به جنس مخالف ، دم از حقوق زن و هشت مارس و این جور حرف‌های قشنگ قشنگ میزنن . نمیدونم آیا همه جای دنیا بین حرف و عمل مردم این همه تناقض وجود داره یا فقط
دیوار آجری بود و سوراخ‌های بسیار داشت و سگ، آلت خود را حریصانه در سوراخ‌های سیمانیِ بین آجرها فرو می‌کرد و از درد، ناله می‌زد و از لذت، نفس‌نفس می‌زد. درد و لذت، ناله و اصرار. با خود گفتم که بیش از این نمی‌تواند دوام بیاورد، نفس‌های پر از هوسش صداي خس‌خسِ دلهره‌آوری به خود گرفته بود.ترسیدم،گفتم سگ.با پوزه‌ای باز و پاهایی لرزان سوی من نگاه کرد آلتش آخته و خونین در سوراخ پنهان بودگفتم سگ. تو را چه شده است؟ دمی آرام‌گیر. سگ‌ با چشم‌
دیوار آجری بود و سوراخ‌های بسیار داشت و سگ، آلت خود را حریصانه در سوراخ‌های سیمانیِ بین آجرها فرو می‌کرد و از درد، ناله می‌زد و از لذت، نفس‌نفس می‌زد. درد و لذت، ناله و اصرار. با خود گفتم که بیش از این نمی‌تواند دوام بیاورد، نفس‌های پر از هوسش صداي خس‌خسِ دلهره‌آوری به خود گرفته بود.ترسیدم،گفتم سگ.با پوزه‌ای باز و پاهایی لرزان سوی من نگاه کرد آلتش آخته و خونین در سوراخ پنهان بودگفتم سگ. تو را چه شده است؟ دمی آرام‌گیر. سگ‌ با چشم‌
-
حس میکنم بااین حجم از چس ناله یک درصد نمیتونم فردا سر ازمون حتی بشینم ولی خب باید گفت توضیح چس ناله و حال بدم اینقد غیرقابل درک هست که باید فردا ساعت هشت بلند شم و مثل یه دختر خوب سر ازمون چرت بزنم تاساعت دوازده با ده تا سوال جواب داده بلند شم برم خونه و به خودم اصرار بورزم که به هیچ وجه حق ندارم ترازمو نگاه کنم چون حوصله یه جمعه مزخرف دیگه رو ندارم .
متن نوحه هزار و چارصد ساله با صداي محمدحسین پویانفر
السلام السلام ساکن کربلا
السلام السلام روح قالو بلی
ادخلوها بسلام آمنین
اومدم باز اشک چشمم بین
وعده ما ظهر روز اربعین
هزار و چارصد ساله
میاد صداي ناله
هنوزم انگار زهرا
کنار اون گوداله
حبیبی یا ثارالله
حبیبی یا ثارالله
السلام السلام ساکن کربلا
السلام السلام روح قالوا بلی
ادخلوها بسلام آمنین
اومدم باز اشک چشممُ ببین
وعده ما ظهر روز اربعین
هزار و چارصد ساله میاد صداي ناله
هنوزم انگار زهرا
مردی به دربار خان زند می رود و با ناله و فریاد می خواهد تا کریمخان را ملاقات کند. سربازان مانع ورودش می شوند. خان زند در حال کشیدن قلیان ، ناله و فریاد مردی را می شنود و می پرسد ماجرا چیست؟ پس از گزارش سربازان به خان وی دستور می دهد که مرد را به حضورش ببرند.مرد به حضور خان زند می رسد. خان از وی می پرسد که چه شده است ؟ این چنین ناله و فریاد می کنی؟
مرد با درشتی می گوید همه ی اموالم را برده و الان هیچ چیزی در بساط ندارم.
خان می پرسد وقتی اموالت به س
من بی خیال ناله ایران نمیشوم
بسم الله الرحمن الرحیم
من بی خیال ناله ایران نمی‌شوم
من بی خیال ناله مادر نمی شوم
من بی خیال مرگ وقفس درحصار قبر
من بی خیال حبس نفس ها نمی شوم
از من رسید هرچه رسید از فشار در
من بی خیال مدفن زهرا نمی‌شوم
افسانه نیست قصه سیلی به کوچه ها
من‌بی خیال پهلوی مادر نمی‌شوم
از من بخواه
سر بنهم زیر پای دوست
من بی خیال آنچه تو خواهی نمی‌شوم
در بندگی توست عشق و سروری
من بی خیال قنبر مولا نمی‌شوم
من باغبان غرورم درین دیار
من
 چندته اصطلاح گیلان ٚ گیلکی دل که بۊرمه» مفهۊم ٚ وأسه استفاده بۊنن:
اۊشماره | اۊرۊشواره (اِ.)(فارسی: شیون ؤ ناله کردن) جۊمله دل:➖ زنهٰ‌کان قبر ٚ سر اۊشماره گۊدن.(=زن‌ها بر رۊی قبر ناله می‌کردن.)
 
فنار فنار (ق.)(فارسی: گریه زاری کردن) جۊمله دل:➖ وچهٰ‌کان فنار فنار بۊرمه گۊدن.(=بچه‌ها زار زار گریه می‌کردن.)
 
ونگ (اِ.)(فارسی: با صداي بلند گریه کردن) جۊمله دل:➖ زأک ٚ مۊرسؤن ونگ زئن.(=مثل بچه‌ها شیون می‌زدن.)
 
ناله شیطان لعین در روز عید غدیر و مبعث
 
شیخ عبد الله بن جعفر حمیری رضوان الله علیه عالم بزرگ شیعه روایت کرده است:
✍ ٣٠ ـ قال : وحدثنی مسعدة بن صدقة قال : حدثنی جعفر بن محمد ، عن أبیه : إن إبلیس عدو الله رنّ أربع رنات : یوم لُعن ، ویوم اُهبط إلى الارض ، ویوم بعث النبی صلى الله علیه وآله ، ویوم الغدیر » 
امام باقر سلام الله علیه فرمودند: دشمن خداوند شیطان، چهار مرتبه ناله ای با صداي بلند و محزون زد: روزی که لعن شد؛ روزی که به زمین آمد؛ روز بعثت پیا
یک صداهایی هستند که هم اصالت دارند و هم هویت.
می تونندشبیه صداي یک سه تار باشن یا ضرب های یک دف در موسیقی اصیل سنتی .
شایدهم صداي ناله ی ساز یک ویالونیست ماهر توی یک نیمه شب باشند.
میتونند گل مریم بخونند ومریم هارو عاشق کنند .
حالشون کوک باشه و حال بقیه هم کوک کنند.

ادامه مطلب
دریافت
متن:
ای ناله به جایی نرسیدن تا کی؟     وز باغ حضور، گل نچیدن تا کی؟
آه ای گل سرخِ مانده در خیمۀ سبز      دیدن همه را، تو را ندیدن تا کی؟
بله قسمتی از اول طرح مشکل داره و طرح خیلی جالبی نشده.(شاید بشه گفت:حیفِ شعر)(ن1)
پی‌نوشت: اگه می‌خواستم از خودم و حالم بگم واقعا نمی‌دونم از کجا و چطور باید شروع می‌کردم و ادامه‌ش می‌دادم.(ن2)
پی‌نوشت2: اره وقتایی هم هست که غم میاد، ولی دیگه اصلا برام جالب نیست که بیام اینجا بروز بدم. حس می‌کنم یه جور مظلو
اونقدر آدمها قبل من و تو غصه خوردن، لب پنجره سیگار کشیدن، عاشق شدن، فارغ شدن، فحش دادناونقدر آدمها قبل من و تو بردن، باختن، گذاشتن رفتن، گم و گور شدن
اونقدر آدمها قبل من و تو به گذشتشون فکر کردن، حسرت خوردن، بغض کردنحالا کجان؟
رها کن رفیق رها کن بره
گله ها را بگذار !ناله ها را بس کن !
روزگار گوش ندارد که تو هی شِکوه کنی !
زندگی چشم ندارد که ببیند اخم دلتنگِ تو را !
فرصتی نیست که صرف گله و ناله شود !
تا بجنبیم تمام است تمام !
روزها  رو  دیدی که
قبول کنیم که بعضی از ما از غصه‌دار بودن خوشمان می‌آید. از اینکه اگر دردی هست، هرچند کوچک، به آن بال و پر دهیم و بزرگش کنیم. حس می‌کنم این جریان در ما جماعت وبلاگ‌نویس-چه آنهایی که هنوز در وبلاگ می‌نویسند و چه آنهایی که به سایر فضاهای اجتماعی روی آوردند-  پررنگتر بوده و شکل اختلال به خود گرفته است. بارها دیدم و شنیدم و خواندم از رنج‌هایی که کلمات عمیق و اسف‌بار توصیفشان کردند، اما کمی بعد فهمیدم که چیزی بیشتر از ناله‌ای خفیف نبودند. من هم و
خلاصه کتاب شب های روشن
سروش حبیبی – مترجم کتاب – می‌نویسد: شب‌های روشن دو فریاد اشتیاق است که طی چند شب در هم بافته شده است. پژواک ناله‌ی دو جان مهرجوست که در کنار هم روی نیمکتی به ناله درآمده‌اند و راهی به‌سوی هم می‌جویند و درِ گشوده‌ی بهشت خدا را به خود نزدیک‌تر می‌یابند.
داستان کتاب شب های روشن در مورد جوان رویاپردازی است که تنهایی را به خوبی درک می‌کند. کسی که سال‌هاست تنها زندگی می‌کند و مانند دیگر شخصیت‌های اصلی داستایفسکی با م
نماشون یکی از پرکاربردترین کلمه های شعر مازندرانی است، چون همه اتفاقات غمگین و تلخ احتمالاً در نماشون اتفاق میافتند.
نماشون در لغت به معنای غروب است وقتی که خورشید شیفتشو تموم میکنه و به ماه تحویل میده. به نظر خودم بازی زیبایی داره با کلمات، نماشون یعنی وقتی که نما میره.
نماشون آنقدر در شعر مازندرانی غمگین است که شاید ده ها شعر با آن شروع میشود، یکجا شاعر با آمدن غروب دلتنگ میشود و ناله میکند
نماشون صحرا مه ونگ ونگه
غروب شد و در صحرا صداي نا
ای خدااین ناله های زارکیست


 ای خدااین ناله های زارکیست                      این فغان وگریهءغمبارکیستزینب امشب سوگوارمرتضی ست          غرق درسوگ علی ارض وسماستای یتیمان باز بی  باباشدید                         بازهم بیکس دراین دنیاشدیدتیغ زهرآگین جهل منجلی                          عاقبت شدقاتل مولاعلیکوفه امشب بوی زهرامیدهد                      بازمجنون سوی لیلامیرودپرگشوده روح عالم ازتنش                    
دودی مهیب همه جا را فرا گرفته بود.
و از هر طرف صداي ناله به گوش میرسید
آخرین چیزی که به یاد دارم صداي هشدار مراقب باشید بود و من تنها بازمانده بخش فرست کلاس این پرواز هواپیمایی که حامل مخلوقات خدا بوده ، آرام ناپدید خواهم شد ، چنان که گویی نبوده ام روزی.!
خلاصه روز نهمشکرگزاری یعنی ثروت و آه وناله یعنی تهیدستی. این قانون طلایی کل زندگی است، در زمینه سلامت، شغل‍♂، روابط و پول.هر چه بیشتر برای پولی که الان داری خدارا شکر کنی، هر قدر هم پول کمی داشته باشی، پول بیشتری گیرت می آید و هر چه بیشتر در مورد پول آه و ناله کنی، فقیرتر میشوی.با شکرگذاری به گونه ای معجزه آسا ثروت را به سوی خودت جذب میکنی.تصور بیشتر مردم این است که در مورد پول آه و ناله نمیکنند.اما اگر در زندگیتان فقدان مالی وجود دارد، بدون
ماه در آن شب تار وهول انگیز، لب فرو بسته بود و مرتب به اطرافش نگاه می کرد.‌تا چشم کار می کرد ، سیاهی بود و ظلمت. ماه ، در حالی که ناگفته های حزن آلودی را در دلش تلمبار کرده بود، بی صدا، رازهایش را بر ریل شب، حرکت می داد.خورشید ، مغرورانه به دنیا چشمک زد و با ناز و ادای خاص زنانه اش، به تماشای جهان مشغول شد. خورشید مغرور، مرا یواشکی می پایید. ( این تنها جمله ایست که ماه ناخدآگاه، از جریان سیال ذهنش به بیرون پرتاب کرد) بخوبی پیدا بود که خورشید، پی به
چرا باید یهو یادم بیاد 
یه کوچه که فقط دوتا دوچرخه از کنار هم عبور میکنن
چیزی شبیه کوچه های آشتی 
با ترس میرفتم 
گمونم ۱۰ دقیقه فاصله داشت تا خونه 
۱۰ یا شایدم ۱۱ سالم بود 
هر روز سر میزدم 
یه در که از دیوار یه خونه ی قدیمی با دوتا پله ی فی وصل میشد به کف کوچه
یکی از اتاقای اون خونه بود
ولی خو عملا یه مغازه بود 
مغازه ی نقلی که خرت و پرت داشت!
مُهرای کودکانه 
نوار چسب رنگی 
کارت بازی
توپ 
خرت و پرت 
ده دقیقه با دوچرخه طول میکشید 
میرسیدم 
با تر

آخرین مطالب

آخرین جستجو ها