نتایج جستجو برای عبارت :

سلام همسرم اذیتم میکنه میخام دعابنویسمgo

سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام س
در ۹۹٪مواقعی که با همسرم وارد دعوا و مشاجره و بگو مگو میشم،نهایتا چیزی که میاد تو ذهنم اینه که ارزششو داشت؟ارزش داشت سر فلان چیز بی مورد با همسرم دعوا کنم و آرامش زندگیمو بهم بزنم؟همیشه هم جوابم اینه که نه ارزششو نداشت.
مشکل من اینه که تحمل بی نظمی و گیج بازی و حواس پرتی برام سخته و دیدن اینها از همسرم باعث میشه از کوره در برم و اون هم بهش برمیخوره شدیدا.
 
آخ چقد این تپش قلب اذيتم ميکنه.
سلام وقتتون بخیر حدود ۱ سال که بنده مزدوج شدم هر سری که خونه مادر ایشون رفتیم من تن و بدنم لرزید در هفته ۲ شب کلا اونجا میمونیم از صبح تا شب همسرم تو این مدت یکبار نشد که از ظاهر بنده تعریف کنه هر کیم که ازم تعریف میکرد همسرم میگف دروغ میگن دارن گولت میزنن من هر سری که میرفتم خونه مادرشوهرم همسرم به مادرش میگف مادر چقد تو زیبایی چقد این لباس بهت میاد چه تیپی زدی در صورتی که هم من هم همسرم میدونینم که خونواده اونا ی قرون برای لباس و آرایش خرج نمی
من و همسرم داریم توافقی جدا میشیم, دادگاهش هم انجام شده ودر دادگاه قرار بر این شد در عوض بذل مهریه مبلغی را نقدا در محضر همسرم به من بدهد, وحکم دادگاه هم مبنی بر عدم سازش صادر شد, حالا اگه همسرم مبلغ را نپردازد و در محضر حاضر نشود, مهریه اولیه من هنوز پابرجاست؟ و ما هنوز زن و شوهریم؟

سلام بله هستید هم زن وشوهر هم مهر پابرجاست

منبع: سایت وکالت دادراه
چرا  گاهی نمیشه شاد بود؟
چرا اینهمه از دردودلام نوشتم ولی پاک کردم؟
چرا دارم دق میکنم؟
چرا حس میکنم تو این زندگی هیچ سهمی ندارم؟
چرا دیگه مث قبل به همسرم احساسی ندارم؟
چرا همسرم دیگه به حرف من اهمیت نمیده؟
حس دختری رو دارم که چون حالا یه بچه دارم مجبورم بسوزم و بسازم
و همسرم داره از این موضوع سواستفاده ميکنه
قدر خوبی ها و خوشبختی هاتونو بدونین
چون خیلی زود دیر میشود
پ.ن: گاهی هیچ چیزی مرحم زخم دلت نمیشه حتی یه آغوش گرم
شهریورماه 1394 من و همسرم عقد کردیم . بعد از گذشت 5 ماه در بهمن ماه 1394 موقع تولد همسرم رسیده بود . یه جش تولد برای همسرم در خانه پدرش گرفتم و شام ( چلومرغ ) دادم . مهمونای تولد همسرم ، داداش ها و آبجی های دو طرف به همراه پدر و مادرهامون بودند . کادوی من برای همسرم یه گوشی موبایل سامسونگ مدل G5 بود که 530 هزار تومان خریدم .
 
***
 
 
داره کاری ميکنه از همه بدم بیاد.
رفتاراش اذيتم ميکنه
روابطش اذيتم ميکنه
مطمئنم اگه مال من بود، حرف زدنش با هرکسی اینقد اذيتم نمیکرد.
ازینکه باهاش میرم بیرون اذیت میشم
ازینکه بره جایی و بهم نگه اذیت میشم
ازینکه بره جایی و بهم بگه و من نرم باز هم اذيتم ميکنه
کتاب میخونم فکرش اذيتم ميکنه
الان داره دوره نخوندنم خیلی زیاد میشه.باید خسته شم ازش
من و همسرم 8ساله که ازدواج کردیم در این مدت همسرم اصلا سازش نداره مدام بد اخلاقی ميکنه من میترسم که از او بچه دار شوم میگم بیا توافقی جدا بشیم میگه مهرش رو اجرا میگذاره من شرایط مالی خوبی ندارم 
اگر مهر اجرا بزاره برای طلاق چقد معمولا پیش میگیرن و اینکه چند ماه یا چند وقت طول میکشه که طلاق انجام بشه؟
سلام خسته نباشید
من دختری هستم 27 ساله، حدودا هفت ماه هست که نامزد کردم، خانواده همسرم خیلی حساسن روی رابطه ی منو همسرم. تو خانواده شون به اینکه ما با هم بخندیم، شوخی کنیم، پیش هم بنشینیم، با هم تماس فیزیکی داشته باشیم و . نگاه خوبی ندارن، میذارن پای بی حیا بودن
همسرم هم خیلی حساسه رو نگاه خانواده ش، نمیخواد اون ها از این فکرها بکنن، کاملا محتاطانه عمل ميکنه.، یادمه روز اولی که رفتم خونه شون حتی سر بلند نکرد منو نگاه کنه.، من یه گوشه نشس
سلام
دوستان من مدت یک سال و یکی دو ماه هست که عقد کردم. مشکل من اینه که خانوادم خیلی برام مهمتر از همسرم هستن و با اینکه با عشق و علاقه همسرم رو انتخاب کردم ولی علاقه و وابستگی ای که به خانوادم دارم رو نسبت به همسرم ندارم و احساس میکنم عاشقش نیستم.
چون همه کارهایی که خانوادم برام انجام دادن و میدن رو با همسرم مقایسه میکنم نسبت بهش سرد میشم. من مسأله مالی رو ملاک انتخاب و ازدواجم قرار ندادم و الآن پشیمونم. چون بخاطر این موضوع همسرم خودخواه شده و
شعر سلام✋دوست خوبم سلام سلامدوست دارم در یک کلاممیخوام همیشه از خدادوستی ما نشه تمامسلام من مثل گلههدیه ی من برای تومثل صدای بلبلهمیگم منم فدای توسلام دلو شاد ميکنهانگاری که بادبادکهخبرهای خوب میارهسلام من قاصدکهمیگم با مهربونی سلام با خوشزبونیسلام یعنی محبتاینو خودت میدونی
سال نو مبارک
من عید نوروز امسال ( 1399 ) به همسرم 100 هزار تومان عیدی دادم . عید نوروز 1399 اولین عید نوروز زندگی من و همسرم می باشد که عروسی گرفتیم و اومدیم خونه خودمون . البته متاسفانه بخاطر شیوع بیماری کرونا در ایران و حتی در کشورهای جهان امسال دید و بازدید عید را منع کردند و انشالله این بیماری ریشه کن خواهد شد .
 
 
بسم الله الرحمن الرحیمبه نام خدایی که به آدم قدرت انتخاب دادقدرت داد تا انتخاب کنه میخاد برنده باشه یا بازندهمن به خاطر آینده ی پسر و دخترم ميخام بجنگم تا پیروز باشممن بخاطر شاد کردن همسرم ميخام بجنگم تا پیروز باشممن انتخاب میکنم برنده باشم چون خدا برنده ها را دوست دارهمن ميخام پیروز باشم پس با تمام قدرت میجنگممیجنگم و برنده میشمقدرتمند میشم و موفق میشمبخاطر سربلندی بچه هامبخاطر اینده سازی بچه هام باید برنده باشممن پیروز میشم
من 34 سال دارم خانومم 40 ساله هست و4ساله که داریم به همراه فرزندان همسرم زندگی میکنیم ولی از لحاظ مالی تحت فشار هستم حتی از نظر ارتباطی هم تحت فشارم چون بچه ها بزرگ هستند نمیتوانم با همسرم داشته باشم به خاطر حضور بچه ها به همسرم گفتم بچه ها با پدرشون باشن قبول نميکنه ومیگه توافقی جدا بشیم من و خانومم هیچ مشکلی باهم نداریم فقط من دیگه نمیتونم با بچه ها زندگی کنم. من از همه چیم زدم از مسافرت از خوشی از لباسم و اینکه با وجود این بچه ها من نمیتون
7سال با یک مرد معتاد زندگی کردم تمام وسایل زندگیم رو فروخت در این بین دوست همسرم گفت از ش جدا بشم وایشون هم از همسرش جدا میشه وبا هم زندگی کنیم قبول نکردم با همسرش از من اخازی کردند ومنم برای حفظ آبروم در محل کارم 6میلیون پول دادم این موضوع را خانواده ی همسرم فهمیدند ومجبور شدم با بخشش مهریه طلاق بگیرم بعد از مدتی همسرم که ترک کرده بودخواست که برگردم منم برگشتم یک سال خرج زندگیش رو دادم ولی بازم به مواد برگشته میخوام طلاق بگیرم وقتی فهمیدتهدی
ما خانواده موفرفری ها هستیم در ضمن خانواده ای هستیم در چهارطیف متفاوت از رنگ!
همسرم سبزه رو .من سپید سپید.پسرم گندمی .دخترم روشن تر از پسرم هست و کمی تیره تر از من .(هنوز اسم رنگش را کشف نکرده ایم.)
.وقتی دستهایمان را کنار هم می گذاریم هر کداممان یک رنگ منحصرفرد داریم
قسمت جالب ماجرا دیدن همکاران و دوستان همسرم هستند که طیف وسیعی از دکتران با انواع اقسام تخصص ها هستند که با دیدن پدر و دختر شروع به واکاوی رنگ پدر و دختر می کنند.(دخترم کنار پ
بسم الله الرحمن الرحیمبه نام خدایی که به آدم قدرت انتخاب دادقدرت داد تا انتخاب کنه میخاد برنده باشه یا بازندهمن به خاطر آینده ی پسر و دخترم ميخام بجنگم تا پیروز باشممن بخاطر شاد کردن همسرم ميخام بجنگم تا پیروز باشممن انتخاب میکنم برنده باشم چون خدا برنده ها را دوست دارهمن ميخام پیروز باشم پس با تمام قدرت میجنگممیجنگم و برنده میشمقدرتمند میشم و موفق میشمبخاطر سربلندی بچه هامبخاطر اینده سازی بچه هام باید برنده باشممن پیروز میشم
در دوران عقد هستیم وهمدیگه رو دوست داریم ولی به دلیل اعتیاد من خانواده همسرم تقاضای طلاق دادند خواستم ببینم با وجود سن کم زوجه پدر خانمم میتواند برای همسرم تصمیم نهایی بگیرد یا همچی به زوجه ربط دارد سنش هم 15سال دارد. ممنون میشم راهنمایی کنید؟

سلام. موضوع طلاق امری کاملا شخصی است. و به زوجین مربوط میشه. اما ترک اعتیاد نه تنها ضرری ندارد که با عث حفظ سلامتی هم می شود

منبع: سایت وکالت دادراه
اگر بخوام زندگیم رو تا به امروز به سه بخشِ مهم و تأثیرگذار  تقسیم کنم میشه:
زندگیم قبل از آشناییم با همسرم
زندگیم بعد از آشنایی با همسرم(بزرگترین هدیه خدا)
زندگیم بعد از آشنایی با شخصیتِ شهیدِ مدافعِ حرم "محمد حسین محمدخانی" 

+ آتــــقی!
              ازت ممنونم!!!
همسرم قبول نميکنه خانواده من بهتر هستند
خانم بنده همواره اصرار دارد تا در زمان خرید هدایا برای خانواده‌های مان کاملا یکسان و برابر برخورد کنیم، حال آن‌که خانواده این جانب همواره به نسبت خانواده همسرم لطف بیشتری به ما دارند، چه از لحاظ تعداد و دفعات هدیه دادن و چه از لحاظ ارزش مالی. خانمم قبول نمی‌کند که خانواده من از خانواده او در این زمینه بهترند. با این‌که این موضوع را بارها برایش توضیح داده‌ام اما با توجیهاتی همچون تفاوت سطح مالی دو خ
خاطره قرار ملاقات با امام رضا ع
در عصر یک روز زمستانی سال ۱۳۸۶ که در خانه پدر بزرگ همسرم در گیلان بودیم، با خانواده تصمیم گرفتیم به زیارت آستانه اشرفیه برویم.به نیت رفع مشکلی که برای همسرم ایجاد شده بود  به داخل حرم رفته و  سلام کردم و از ایشان خواستم که ازخدا بخواهد مشکل ما  حل شود و بعد نماز زیارت، کتاب تاریخ انقلاب سید اشرف را در باره  زندگی ایشان خریدیم و به  خانه پدر بزرگ همسرم بازگشتیم که تقریبا نیم ساعت فاصله داشت.فردا  بعد از اذان، نم
 
همسرم نزدیک یکسال هست که داره میره کلاس آشپزی . خیلی خوبه که یک خانم انواع آشپزی ها رو یاد داشته باشه . نزدیک چهار ماهه که عروسی گرفتیم و در این مدت همسرم غذاهای متنوعی رو درست کرده . غذاهایی مثل قورمه سبزی ، ماکارونی ، مرغ ، ماهی ، آبگوشت ، پیتزا و .
عکسهایی از غذاهایی که همسرم در این مدت 4 ماهه توی خونه درست کرده رو در ادامه مطلب ببینید .
 
روی ادامه مطلب کلیک کنید .
ادامه مطلب
سلام
من خانومی ۲۵ ساله هستم که ۵ ساله ازدواج کردم. همدیگه رو دوست داریم و رابطه ی خوبی داشتیم تا به الان.
مشکل من شکاک بودنمه، به خاطر تجربه ی بدی که زمان مجردی داشتم و یکی از مردان متاهل فامیل بهم ابراز علاقه کرد از اون به بعد کلا بدبین شدم نسبت به همه ی مردان، به سختی تونستم به همسرم اعتماد کنم و باهاش ازدواج کنم.
اوقاتی که مدت طولانی گوشی دست همسرم میدیدم استرس میگرفتم، ترس اینکه نکنه الان داره با یه نفر دیگه چت ميکنه، نکنه داره بهم خیانت می
 
عکس نوشته و متن تبریک روز مرد به همسرم
امیدوارم این پیامهای زیبای تبریک روز مرد مورد توجه شما عزیزان قرار گرفته باشد.
مردان ایران زمین ، پیشاپیش روزتان مبارک

گاهی وقتا چقدر مرد بودن سخته،
نشکستن غرور سخته،
نترکیدن بغض سخته،
چقدر سخته دلت گریه بخواد اما نتونی
تو تنهاییت با خودت بخاطر غرورت راحت باشی،
کوه آهنین روزت مبارک

عکس نوشته تبریک روز مرد به شوهر
همسر عزیزم!
نمی دانم که دانستی دلیل گریه هایم را،
نمی دانم که حس کردی سکوتم را
ولی دانم
امروز یه سوتی خیلی وحشتناک و مضحک دادم.با همسرم داشتیم در مورد هنرمندهایی که فوت شدن حرف میزدیم که یهو پرسید راستی جمشید مشایخی هم فوت کرد؟گفتم آره بابااااا.چطور یادت نیست؟
بعد گفت از هم دوره ای های اون الان علی نصیریان مونده و محمد علی کشاورز.گفتم نه بابا محمد علی کشاورز هم فوت کرده.گفت نه زنده س.منم اصرااااار که نه فوت کرده.مگه بابای لیلی رشیدی رو نمیگی؟خب باباش فوت کرده دیگه.
نمیدونم چرااااااااااااا و به چه علتتتتتت مغزم با من اینکارو م
من وهمسرم دایم طلاق توافقی میگیریم گواهی عدم سازش هم صادر شده قرار بر این شده که در عوض بذل مهریه همسرم در دادگاه  مقداری پول به من بدهد 
حالا اگه همسرم مبلغ را نپردازد و در محضر حاضر نشود, مهریه اولیه من هنوز پابرجاست؟ و ما هنوز زن و شوهریم؟
الان نزدیک به 3 ماهه عقد کردم به تازگی پی بردم همسرم با زنی که سوهر داره و در زندگیش مشکل داره در ارتباطه و کلا اون خانم بچه هاش هم درجریان در جریانند دو تا دختر داره نوجوون و کودک من اون خاتم رو هم میشناسم قبلا هم فهمیده بودم همسرم توی گذشته اش باهاش دوست بوده اما قسم خورد که از وقتی من اومدم تو زندگیش دیگه به اون خانم کاری نداشته تا همین یک هفته پیش گفت خانمه بود باهاش دوست بودم تهدیدم ميکنهمنم گفتم چرا مگه تو نگفتی تموم شده و گفتم پیامها رو ب
اگه یه روز یه دختر بچه یا پسر بچه از پنجره خونشون به شما سلام کرد، جوابشو بدید خوش حال میشه.شاید تنهاست، حوصلش سر رفته :)
جوابشو بدید ذوق ميکنه.
+خواهرم میگه، خواهر زادم میره لب پنجره، به همه سلام ميکنه
اقا سلاام
عمو سلاام
نی نی سلام
.
ولی کسی جوابشو نمیده . پسر قشنگم!
با سلام
دختری‌ 30 ساله هستم، مدت 10 ماهه عقد کردم و هنوز سر زندگیم نرفتم و هفته ای یک بار خونه مادر شوهرم میرم، با همسرم مشکلی ندارم ایشون آدم بسیار خوب و آروم و متشخصی هستن، اما مادر همسرم هر دفعه باعث ناراحتی من میشه.
مثلا هر سری به من میگن که ما فرد دیگری رو برای پسرمون در نظر داشتیم و مایل بودیم با اون شخص ازدواج کنه، اما پسر ما اصرار کرد که باید تو رو بگیره، یا به راحتی اجازه دخالت تو هر مساله ای رو به خودشون میدن و کلا عاشق بچه خودش، منو غریب
کشف جسد زن جوان با سر بریده شده
اخبار حوادث-مجله زیبا- شوهر این زن جوان که به قتل رسیده بود به پلیس گفت:همسرم، دختر عمویم بود و هیچ اختلافی با هم نداشتیم و صبح برای کار نقاشی ساختمان به محل کارم رفتم که در تماس پلیس متوجه به قتل رسیدن همسرم شدم.
به ادامه بروید
ادامه مطلب
الان ساعتهاست در مورد نوشتن برای ماد فکر می کنم اما دریغ از نوشتن حتی یک خط، قطعا که تشکر از مادر با هزاران جلد کتاب هم ممکن نیست. 
هنوز چند روزی بیشتر از فوت مادربزرگ مهریان همسرم نگذشته و ذهنم همچنان درگیر نبود او، یادم نمیره زمانی که قرار بود برای خدمت سربازی به  کرمان اعزام بشم حدود دو سال پیش همراه همسرم برای خدا حافظی پیش مادر بزرگ خانمم رفتیم، چه لحظاتی بود،
پیرزنی مهربان و هرچند فرتوت که با کوله باری از عشق و تجربه روی تخت خودش نشسته
چرا دیگر همسرم را دوست ندارم ؟ ددگی شویی چیست ؟چرا دیگر همسرم را دوست ندارم ؟ علایم ددگی شویی چیست ؟ چرا ددگی شویی پیش می آید ؟ با ددگی شویی چکار کنیم ؟ راه درمان ددگی شویی چیست ؟ آیا می توان دوباره به همان شور و نشاط اول زندگی مشترک برگشت ؟ آیا طلاق راه چاره هست یا خیر ؟ 
ادامه مطلب
چرا دیگر همسرم را دوست ندارم ؟ ددگی شویی چیست ؟چرا دیگر همسرم را دوست ندارم ؟ علایم ددگی شویی چیست ؟ چرا ددگی شویی پیش می آید ؟ با ددگی شویی چکار کنیم ؟ راه درمان ددگی شویی چیست ؟ آیا می توان دوباره به همان شور و نشاط اول زندگی مشترک برگشت ؟ آیا طلاق راه چاره هست یا خیر ؟ 
ادامه مطلب
تو لیست خرید برای همسرم نوشته بودم یک و نیم کیلو سبزی خوردن!همسرم آمد، بدوبدو خریدها را خانه گذاشت و رفت که به کارش برسد.وسایل را که باز میکردم سبزی ها را دیدم! یک و نیم کیلو نبود! از این بسته های کوچک آماده سوپری بود که مهمانی من را جواب نمی داد.حسابی جا خوردم! چرا اینطوری گرفته خب؟! بعد با خودم حرف زدم که بی خیال کمتر میگذارم سر سفره.

ادامه مطلب
سلام من خانمی ۳۹ساله هستم . من و همسرم پسر عمه دختر دایی هستیم هر دو ازدواج دوممون هست. از ازدواج مشترکمون تو چهار سال یک پسر و یک دختر داریم. خدا رو شکر هر دو از زندگیمون راضی هستیم. گله من ازخانواده همسرم که عمم هستن که هیچ کمکی به ما نکردن . ما از صفر زندگیمون رو شروع کردیم‌ حتی فرش و لوازم نداشتیم خانواده خودم و دوستام به ما کمک کردن تا سر و سامان بگیریم. اما مادر شوهرم با اینکه وضع مالی خوبی داشتن اصلا کمک نکردن حتی رابطشون رو با ما قطع کردن .
همسرم بیرون از خونه منتظرم بود رفتم بیرون حواسم به اون چند تا مردی که روبرو تو ماشین نشسته بودن نبود یعنی اصلا ندیدمشونچشمتون روز بد نبینه همسرم بیچاره کرد منو که چرا موهام اومده بیرون و اینا دیدن! 
جالبه بدونین که خانواده همسر خیلی راحتن و دختراشون برای پوشش و آرایش تقریبا هیچ محدودیتی ندارن :(
تا یه مدت غر میزد مامانم که متوجه شد بهش گفت حالا بازم خوبه خشگل نیست :|
سلام به همه دوستان
من دختری هستم که سنم بین 25 تا 30 هست، دکتری داروسازی دارم و شاغلم در داروخانه و درآمدم هم خوبه، میخواستم بدونم برای یک دختر مثل من این معیارها برای ازدواج مناسبه یا نه؟
1- اخلاق و ایمان و خانواده همسرم خیلی برام مهمه دوست دارم از این نظر هم کفو باشیم
2- تحصیلات و درآمدش  از من کمتر نباشه
3- مهریه سکه نمیخوام دوست ندارم ابزار فشار برای همسرم باشه، فقط میخوام یک خونه بنامم بزنه اونم هر وقت که خونه دار شدیم، دوست دارم خونه به نام م
سلام.
سلام تنهایی
سلام بدبختی
سلام بیچارگی
سلام غم و غصه سلام بغض فروشکسته
سلام
 
از دار دنیا هیچ کی همدرد و غمخوار من نیست.
 
چی بگم؟
دردمو به کی بگم؟
این عمر هم که به سر نمیاد
نمی دونم قرار در این عمر پربرکتم چکار کنم؟
خدا چه توقعی از من داره؟
الهی بمیرم برای خودم که حتی یه رفیق بی دردسر هم ندارم.
برای یک حسم دلیل منطقی و عرفی دقیقی پیدا نمی کنم:
همسرم اگر بزرگترین اشتباهات رو بکنه یا اشتباهاتی بکنه که برام هزینه داشته باشه (اعم از روحی. عاطفی. مادی.)
باز هم خط قرمزمه.
کما اینکه کاملا برام روشنه اختلافات فکریمون. حتی از روزهای اول محرم شدن اینها رو فهمیدم.
گاهی حتی افکار اشتباهش واقعا خسته ام ميکنه.
گاهی واقعا حس خفگی پیدا میکنم. اما.
اما همیشه خط قرمزم بوده.
همیشه حس پدرانه قوی ای نسبت بهش داشتم.
حتی آزارهای کوچیکی که توی زند
سلام
خانمی ۳۶ ساله هستم، یک دختر ۱۵ ساله و یک پسر ۱۱ ساله دارم، همسرم ۳ ساله که اصرار به بچه دار شدن داره، کارگره و درآمد کمی داره در حد ماهیانه ۳ میلیون، من اصلا موافق نیستم و تا حالا مقاومت کردم، ولی همسرم خیلی پیگیره، چند روز م عقب افتاد می خواست از خوشحالی بال در بیاره، والا سر اون دو تا اصلا این طوری ذوق و شوق نداشت ، انگار اجاق کوریم، به چند دلیل بچه نمی خوام؛
اول اینکه سنم زیاد شده و ۳۶ سالگی واقعا سن بارداری نیست، دوم وضعیت مال
دوستان سلام 
منو یه موضوعی اذیت ميکنه ،میخوام با شما مطرح کنم ببینم شما هم مثل من هستید یا نظرتون چیه کلا؟
من یه خانم 26 ساله هستم و تازه ازدواج کردم نزدیک یه ساله عروسی کردم، از مهمون بدم میاد . دست خودم نیست، حتی دوست صمیمیم، حتی خواهرم، اومدن مهمون مخصوصا بدون دعوت یا اینکه خودش رو دعوت کنه یا همراه خودش آدم اضافه بیاره به شدت اعصابم رو خورد ميکنه، به شدت بداخلاق و عصبی میشم و بهم میریزم.
من کلا آدم تنبلی هستم تو خونه داری، کارهای خودم و همس
 
اولین چیزی که با بازگشت به این وبلاگ دوست داشتنی به ذهتم رسید انجام دهم انتشار یک عکس از خودم و همسرم بود! 
شاید صد سال دیگر یکی از نبیره ها یا شاید نتیجه هایم در این باند به دنبال عکسی از جدش بگردد. . 
من هستم
فاطمه
و همسرم
امید :) 
چرا دیگر همسرم را دوست ندارم ؟ ددگی شویی چیست ؟چرا دیگر همسرم را دوست ندارم ؟ علایم ددگی شویی چیست ؟ چرا ددگی شویی پیش می آید ؟ با ددگی شویی چکار کنیم ؟ راه درمان ددگی شویی چیست ؟ آیا می توان دوباره به همان شور و نشاط اول زندگی مشترک برگشت ؟ آیا طلاق راه چاره هست یا خیر ؟ 
ادامه مطلب
صدرا شده استاد شطرنج من
هر بار که موفق بشم حرکت خوبی برم میره یک کارت امتیاز برام‌درست ميکنه.دیروز برای اولین بار مساوی شدیم (پات)
کلی ذوق کردم که به پسرم نباختم
حس می کنم بچه ها یک مادر مهربون اماااااا قوی و مدرن که اعتماد بنفس بالایی داره رو خیلی بیشتر می پسندد تا یک مامان غر غرو و بی دست و پا و ترسو .
رو این حساب سعی میکنم دربرابر بچه ها و همسرم قوی باشم .به روز باشم مطالعه امو بالا ببرم و اطلاعات کافی به سوال های علمی پسرم بدم .
.قشنگ رضای
ازدواج من و همسرم خیلی سنتی بود. زن برادرم خواستگاری دختری روستایی از طایفه خودشون رفتند. همسرم لهجه داشت و من دوست داشتم راهش بندازم. در واقع اصلا فارسی یاد نداشت صحبت کند. چند ماه باید روش کار میکردم. میبردمش با مهندس ها و شرکتی ها با بهترین دوستام که باهاشون معاشرت داشتم، تا فارسی یاد بگیرد. بعد، آشپزی بلد نبود. بردمش و زیر دست یک آشپز آمریکایی آموزش گرفت. الآن خیلی ازش راضیم.
یادمه اون اوایل گاهی شب های تابستان رو با هم رو پشت بوم و زیر نور
امروز بهترین روز عمرم بود. با وجود اذیت های داوودیان ولی بازم بهترین روز بود.ميخام همه چیز رو همونجوری ک هست بپذیرم. از چیزی ک دارم راضی باشم. بدونم ک اینقدر ب هم نزدیکیم ک ب چیزایی ک دیگران درگیرشن نیاز ندارم. بدونم ک مهم ک نیست ک چی، من جایگاه و شان خودمو دارم و اونو ب هیچ وجه نباید خراب کنم.ميخام ب قول حوری حرف بزنم. نزارم این همه فکر های مسخره کله‌مو پر کنه. مهم نیست ک چ قدر مسخره، بگم ک چی داره اذيتم ميکنه و قطعا "آدمای مهم" برای رفعش تلاش
سلام به همگی
من مدیر وبلاگ هستم و به همه شما سلام و خسته نباشید عرض میکنم سعی میکنم که هر روز یک پست در وبلاگ قرار بدم و چون سرم یه دو ماه شلوغه شاید تاخیر داشته باشم و معذرت ميخام در ضمن خوشحال میشم یکی که وبلاگ نویسی بلده بهم کمک کنه اگه تمایل داشتید به ایدی تلگرامم پیام بدید:
روی اینجا کلیک کنید.
سلام دوستان
دختری هستم در دوران عقد که همسرم منو دوست داره، منم بهش علاقه مندم و رابطه خوبی با هم داریم، فقط یه چیزی که وجود داره من یه کم زیادی مظلوم و آرومم و خودش هم میگفت آدم های آروم رو دوست داره، ولی دلش می خواد جلو هیچ موقعیت و هیچ کسی کم نیارم و یه کم با جربزه تر باشم.
همسرم خیلی دوست داره همه ش سر به سرم بذاره و یه جورایی با هم بحث و شوخی داشته باشیم، من تا حد امکانم سعی می کنم ولی خب یه کم مظلومم واقعا و به من میگه چه زود تسلیم میشی و انگا
چند شبه نمیتونم بخابم هیچ وقت بی خوابی هامـ اینقدر دردناک نبودن، داره خیلی اذيتم ميکنه داشتم فکر میکردم امشب با قرص خودمو بخوابونم و اصلا باورم نمیشه دلــمـ به حالِ خودم سوخت انگار ميخام جنایتی در حق خودم بکنم! در همین حد-.-  فکر میکنم نباید با قرص بخابم اخه راه دیگه ای نیست دیگه چیزی نمونده کمتر از ی هفته
+
دیروز از یکی از معاملات املاکی که خانه را برای فروش پیش‌شان سپرده‌ایم، آقای بزرگ‌زاده نامی تماس گرفت و به همسرم گفت: دکتر هیچ نگران نباشی‌ها، همین یکی دو روز خانه‌ات را می‌فروشم. همسرم این‌قدر از لحن مثبت بزرگ‌زاده، در این روزهای پرتنشش، سر حال آمده بود که بعد تماسش گفت حاضرم بیست میلیون شیرینی معامله به این مرد بدهم، این‌قدر که انرژی‌اش مثبت است! مگر ما آدم‌ها چه می‌خواهیم از هم؟!
واقعاً ما آدم‌ها چه می‌خواهیم از هم؟
1- یه بار من و همسرم خواستیم خودمونو تحویل بگیریم یه عالمه چیپس و پفک خریدیم، چون من عاشق بال کبابم رفتیم بال مرغ بخریم.
تا گفتیم بال مرغ میخوایم، مرغ فروشه یه نگاه به پلاستیک چیپس انداخت یه نگاه به بال مرغ، یه لبخند ملیح زد،گفت: ایول شما هم؟!
ما :|||
2-دیروز دوست همسرم با پسر خوشمزه ی 1سالش اومد دم در، به همسرم گفتم پسرش رو بیاره خونه ببینمش. تا گذاشتمش زمین همه ی اتاقا رو گشت و تا چشمش به عروسک ببعیم افتاد بامزه گفت: بع بع:)
من مردم براش.
کف آشپزخو
چیزی ک نگرانش بودم اتفاق افتاد
اونوقتی که به همسرم بله گفتم، نمیدونستم ک همچین چیزهایی هم ممکنه پیش بیاد
اون هم انقدر زود
طول مدت محرمیت مون دو و نیم ماه بود که حدود 20 روز و در سه مرتبه، طعم فراق رو چشیدیم.
بعد از عقد هم، خیلی.! 
تلخ ترین تجربه ی زندگی من همین فراق 24 روزه ی بعد از عقدمون بود.
و هنوز به آرامش نرسیده دوشنبه شب همسرم گفت همون که نگرانش بودیم شد زهرا.
گفتم چی؟
گفت حوزه ترم تابستونه ارائه نمیده.
و این، برای همسر شهرستانی من یعنی بی ج
همسرم با خانواده ام رفتار خوبی ندارد
در مواقعی که بین همسران اختلافاتی بروز می کند بهتر است که پای خانواده زن و یا شوهر به میان کشیده نشود و حتما سعی کنید به خانواده همسرتان بی احترامی نکنید
ادامه مطلب اینجا را کلیک کنید
www.holoo1.ir
با سلام و احترام
داده های بارندگی و دما و تبخیر و رواناب یک حوزه در بلند مدت دارم ميخام یک گزارش تهیه کنم که بارندگی کم و دما زیاد و رواناب کم شده نقشه gis و استفاده از نمودار و spss در آمار ميخام استفاده بشه .کلا ی گزارش شسته رفته
اصرار می‌کنند که سحر هم پیششان باشیم. مادر همسرم می‌گوید یک لقمۀ محبت‌ست همه با هم می‌خوریم و می‌داند من چقدر عاشق این دو کلمه "لقمۀ محبت" هستم. سر ساعتی که تعیین کرده‌اند می‌رسیم. با لبخند و به گرمی استقبال می‌کند و در حالیکه به ساعت نگاه می‌کند چند تا پسته و بادام کف دست من و همسرم می‌گذارد و با لبخند می‌گوید این هم جایزۀ به‌موقع آمدنتان. همانطور که سفره را می‌چینیم با خوشحالی زیر لب زمزمه می‌کند "آدم خستگی از تنش در میره وقتی شماها ب
مراجع:سلام شوهرم برای کار به جای دوری رفته و من خیلی تنهام و نیاز به رابطه عاطفی و جنسی دارم و نمیدونم چیکار کنم البته زمانی هم که همسرم خونه است این رابطه عاطفی و جنسی باز ضعیف است و قوی نیست می خوام شما بگید من با این رابطه چه کنم و با چه روشی وارد بشم که همسرم متوجه بشه من بیشتر نیاز دارم رابطه عاطفی و جنسی خودش را با من قوی تر کنه

پاسخ مشاور: با سلام خدمت شما ببینید دوست عزیز شما ابتدا باید با ت ها و مهارت های این خواسته و نیاز رو به همسرت
سلام 
من یه خانم ۲۷ ساله هستم که ۴ ساله ازدواج کردم، من و همسرم زیاد به خونه والدین مون رفت و آمد میکنیم، هر پنجشنبه جمعه خونه پدر و مادرمون هستیم، من اگه در ماه یه بارم خانواده م رو نبینم زیاد اذیت نمیشم دوست شون دارم بالاخره خانواده ام هستن اما حس وابستگی زیادی ندارم.
اوایل ازدواجم دلم خیلی واسه شون تنگ میشد اما کم کم عادت کردم به زندگی خودم، الان دوست دارم هر وقت که واقعا دلم تنگ شد برم خانواده و فامیل رو ببینم، اگه زیاد بخوای رفت و آمد کنی
من در شهرستان ساکن هستم همسرم دست بزن نداره ولی ولی همه جوره از نظر روحی آزار میده. بددهن و فحاش و شکاکه. و از تحقیر چیزی کم نمیزاره. قبل از ازدواجمون هم چندین پرونده کیفری و حقوقی داره و یه بار هم شلاق خورده. خونواده خودش هم میدونن حالا من میخوام به خاطر همین رفتارش ازش جدابشم هیچ چیز نمیخوام مهریه , نفقه فقط میخوام دخترم با من باشه اگه من درخواست طلاق توافقی بدم و همسرم رد کنه و بگه طلاق نمیده چی میشه؟
ایا امکانش هست که سورفتارش رو بتونم ثابت
سلام
الان سال 1394 هست اردیبهشت و این مطالب سایت رو دارم میزارم که در اینده منتشر بشه و  سایت غیر فعال نباشه هر شیش ماه یه مطلب و اما این عید خیلی مهمه
عید سال 1400 برای همه مبارک
الان با همه زندگیم ازدواج کرده ام و شاید صاحب یه بچه هم شدیم
خیلی من همسرم (ف) رو دوست دارم
 
سلام
من و همسرم تازه گواهینامه گرفتیم و بعد از عید میخواییم یک پراید دسته دوم بخریم. دوست شوهرم صافکاری و رنگ کاری داره و ماشین های دست دوم رو میخره درستشون ميکنه و بعدش به قیمت بالا میفروشه. 
به ما پیشنهاد داده ۶-۷ میلیون پول بهش بدیم یک ماشین تصادفی بخره تا برامون درستش کنه، ضمنا گفته بعدا میتونیم همین رو بفروشیم بالای هجده میلیون تومن. 
سلام
من مردی حدود 30 ساله هستم، با همسرم حدود 5 سال اختلاف سنی دارم.
از ابتدای نامزدی و دوران عقد علاقه چندانی به من نشان نمی داد، ولی من خیلی دوستش دارم، حدود سه ماه پیش که بی توجهی هاش به من شدت گرفته بود وقتی ازش علت رو جویا شدم گفت من از اول هم علاقه ای به تو نداشتم و بخاطر فرار از یه خواستگاری که ازش متنفر بوده تن به ازدواج به من داده (من بهترین کیس بودم اون موقع) و امیدوار بودم که علاقمند میشم ولی نشدم و حالا طلاق می خوام، با مخالفت من روبرو ش
ینی باید بگم عاااشق خودمم:))))
داشتم  پست قبل رو می نوشتم که دیدم صدای قرآن خوندن میاد و گویا کسی فوت شده
بعد هم دیدم برق نیست
گوشی رو برداشتم زنگ زدم به همسرم و گفتم سلام،کجایی؟.گفت رفتم شاهپور.
گفتم چرا برق نیست.؟.گفت من چه میدونم چرا؟:/
گفتم کی مرده؟.گفت من چه میدونم؟:/
گفتم چرا نرفتی جواب آزمایش مامانم رو بگیری؟گفت میام میام.
گفتم بیمه ها رو ریختی به حساب؟گفت تا ظهر میام میریزم.
خلاصه وقتی گوشی رو قطع کردم خنده م گرفت،.آخه هنو
مهرم 50 سکه هست توافق کردیم که 100 میلیون نقد بگیرم بقیه اقساطی .الان 3روز دیگه جلسه دادگاه داریم. اما همسرم هنوز هیچی بهم نداد الان باید چکار کنم. دادگاه برم به قاضی شرایط ام بگم. لطفا کمکم کنید.


سلام .در طلاق توافقی باید حقوق مالی شما مشخص بشه و قاضی توافقات شما را در صورتجلسه ذکر ميکنه .ااما حضور شما در دادگاه به منزله تحقق طلاق توافقی نیست .

منبع: سایت وکالت دادراه
معمولا یکی دو روز قبل از شروع ،اعصابم به شدت بهم میریزه و مثل یه کوه مواد منفجره میشم که یه جرقه کوچولو کافیه تا منفجرش کنه.به این صورت که حالم کاملا خوبه(با وجود همه درد و کسالتی که دارم)و فقط یه کم بی حوصله ام و اصلا تحمل ندارم کسی سر به سرم بذاره یا باهام بحث کنه.تنها چیزی که از همسرم انتظار دارم یه کم درک وضعیت و محبت و مهربونیه که متأسفانه علیرغم اینکه هزار بار در موردش باهاش صحبت کردم،هیچوقت ازش ندیدم.در نتیجه من بیشتر عصبی میشم.
یعن
 
عکس نوشته و متن تبریک روز مرد به همسرم
امیدوارم این پیامهای زیبای تبریک روز مرد مورد توجه شما عزیزان قرار گرفته باشد.
مردان ایران زمین ، پیشاپیش روزتان مبارک

گاهی وقتا چقدر مرد بودن سخته،
نشکستن غرور سخته،
نترکیدن بغض سخته،
چقدر سخته دلت گریه بخواد اما نتونی
تو تنهاییت با خودت بخاطر غرورت راحت باشی،
کوه آهنین روزت مبارک

عکس نوشته تبریک روز مرد به شوهر
همسر عزیزم!
نمی دانم که دانستی دلیل گریه هایم را،
نمی دانم که حس کردی سکوتم را
رسم هر سالۀ اینجا، جمع شدن سر سفرۀ افطار خانۀ پدری همسرم ست. هر شب دعوتیم به نان تازه و پنیر و سبزی و چای و خرما. نان تازه را مردها می‌آورند، سبزی را هم هماهنگ می‌کنیم که هرکس بتواند، هر روز، به قدر نیاز بخرد. سفرۀ ساده و دلچسبی‌ست و به قول مادر همسرم بی‌هیچ تکلّف و سختی، هر شب میزبان روزه‌داران‌ست و به خودش می‌بالد و آشکارا ذوق می‌کند و حاضر نیست میزبانی را به ما یا برادر همسرم واگذار کند.
نشسته بودیم سر سفرۀ افطار. میزبان حواسش به همۀ مه
سلام
میشه برام دعا کنید
هنوز شروع نشده طاقتم طاق شده، نمی دونم شاید خسته ی این رفت و آمدهاییم.
اما هیچی بدتر از آوارگی خونه ی این و اون نیست، اگر میرفتیم مستاجری حداقل اختیار زندگیمون رو داشتیم! 
دعا کنید، شیطون نشسته رو شونه هام و می تازونه!  دلم می خواد سر عهدم وایسم و وا ندم. 
خدایا کمک کن احترام همه رو حفظ کنم و خدای نکرده حرمتی نشکنه، دلی نشکنه. چه بچه های خودم، چه  بچه های خواهرم، چه همسرم، اذیت نشن! 
لا حول و لا قوة لا بالله العلی ال
پیام تبریک عاشقانه سیزده بدر ۹۹ به عشقم و همسرم + عکس پروفایل
اس ام اس سیزده بدر | عکس و متن زیبای 13 بدر 1399
عکس نوشته عشقم سیزده بدر مبارک + عکس پروفایل تبریک سیزده بدر به همسر
پیام تبریک عاشقانه سیزده بدر ۹۹ به عشقم و همسرم + عکس پروفایل
پیام تبریک عاشقانه سیزده بدر ۹۹ و متن زیبای عاشقانه و احساسی و رمانتیک با عکس نوشته و عکس پروفایل جدید ویژه سیزده بدر ۹۹ در قالب تبریک سیزده بدر به عشقم و همسرم و عکس پروفایل اولین سیزده بدرمون مبارک عشقم و عکس
سلام دختری هستم 20 ساله و مجرد یه خواهر بزرگتر دارم  ک شوهرش بهم نطر داره برام پیامکای عاشقانه میفرسته من بلاکش کردم از همجا و جوابشونو هیچوقت ندادم باهاشون خیلی سرد برخورد میکنم ولی دس برنمیداره میترسم ب خواهرمم بگم زندگیشون بهم بریزه اخه یه دختر ۷ ساله هم دارن چیکار کنم کمکم کنید
خانمی۴۰ ساله هستم و همسرم ۴۸ ساله بیست ساله ازدواج کردیم حدود ۲ سال هست شوهرم با همسایه روبرو دوست شده و رابطه تلفنی داره و روز به روز بیشتر میشه زندگی رو خیلی برامون تلخ کرده هر روز دعوا و کتک کاری داریم دیگه کار به جایی رسیده میگه ميخام  طلاقت بدم یه دختر ۱۸ ساله و دو پسر ۱۱-۸ دارم
-الو، چطوری تو؟!
+بله؟!
-ای وای، ببخشید، سلام علیکم خوب هستید؟! م هستش؟!
+سلام، مرسی ممنون شما خوبی؟!
م دستش بنده، اگه عجله نداری میتونی بعدا زنگ بزن؟!
-چشم :)
[چند بعدا بعد]
-الو؟!
+سلام جانم؟
-عه :/
هنوز دستش بنده؟!
[صدای پیج بیمارستان]
-ببخشید اتفاقی افتاده؟!
م طوریش شده؟!
+نه اتفاقی نیافتاده [قشنگ معلومه اتفاقی افتاده]
- الان م کجاست؟!
+بستریه
- شما کجایید من بیام؟!
+نمیخواد حالش خوبه
- میخواد، کدوم بیمارستان؟!
+بیمارستان
- سریع میام
[یک سریع میام بعد
نشستیم با حضرت آقا حرف زدیم.
از معیارهایی که قبل از ازدواج برای همسر آینده‌مون داشتیم گفتیم. و پیش خودمون قضاوت کردیم که الان به چند درصد از اون معیارها رسیدیم.
حضرت آقا که فکر کنم روش نشد که بگه خامی کرده و به خیلی از معیاراش در ازدواج با من نرسیده، من ولی فکر میکنم به یه درصد بالاییش رسیدم و اونایی که بهش نرسیدم، چندان تاثیر هنگفتی توی زندگیم نداشته.
راستش بعد از پنج سال و نیم زندگی، یه کم یادآوریش سخت بود، البته باید شرایط اون موقع رو هم
ریاست محترم. با سلام، احتراما اینجانبه.فرزند.کدملی.مستحضر می دارد نظر به اختلال روانی همسرم بنامو وضعیت بهبود نیافتنی او و اخراج اینجانبه از محل زوجیت تقاضای دریافت کمک و مساعدت مالی برای تامین مایحتاج خودم و ۲ فرزندم را دارم. با تشکر.https://t.me/AmozesheNamehNegarihttps://t.me/+5XiE44PTaQJmNjRkهمراه : تلگرام و واتس آپ  :۹۸۹۳۶۰۷۳۵۰۸۱ +
بربسیجی دلاور یاورقرآن سلام/حامی خوب ولایت ازبرجانان سلام/صف شکن درجبهه حق میخروشد دائما/حامی اسلام ورهبربرکت ایمان سلام/رادمردبابصیرت لشکر ایران ماست/ازبرای یاورحق بنده رحمان سلام/هم شجاع وقهرمان شددرنبرد دشمنان/رهروراه شهیدان اسوه دوران سلام/هست رزمنده همیشه دررکاب رهبری/عاشق خط امام وزمزم احسان سلام/گشته الگوی زمانه استقامت محوراست/بربسیجی های ناب کشور ایران سلام/لشکرصاحب زمان راباز معنا کرده است/اوشفاازبهرشیعه میشود درمان سلام/
الان ساعتهاست در مورد نوشتن برای ماد فکر می کنم اما دریغ از نوشتن حتی یک خط، قطعا که تشکر از مادر با هزاران جلد کتاب هم ممکن نیست. 
هنوز چند روزی بیشتر از فوت مادربزرگ مهریان همسرم نگذشته و ذهنم همچنان درگیر نبود او، یادم نمیره زمانی که قرار بود برای خدمت سربازی به  کرمان اعزام بشم حدود دو سال پیش همراه همسرم برای خدا حافظی پیش مادر بزرگ خانمم رفتیم، چه لحظاتی بود،
پیرزنی مهربان و هرچند فرتوت که با کوله باری از عشق و تجربه روی تخت خودش نشسته
اومدم بگم لعنت.لعنت به دردی که هر ماه، تا زیر سرم و آمپول نرم دست از سرم بر نمیداره.
اما وقتی دنبال تیتر می گشتم این بیت رو دیدم.ولی جناب شهریار قبول کن سخته نگم.
حداقل اینجا میشه روحمو تخلیه کنم از این همه تشویش و خستگی.
امشب وقتی درد امونمو برید فقط میگفتم کاش هیچوقت از مادر زاده نمی شدم.
اولین باری بود که از شدت درد واسه خودم آرزوی مرگ می کردم:(
+ امشب به همسرم میگم فکر کنم تو این یه سال بیشتر از پرستارا اینجا بودم:))
+ نگران آینده ام. نکنه تهش
همسرم امشب شام مهممان ماست, برنج رو دم میزارمو زیر قورمه سبزی رو خاموش میکنم, قهوه رو خالی میکنم توی ماگم و میام سراغ کتابم, کتابم, دارم "سه شنبه ها با موری" رو میخونم.
خونه به طرز عجیبی آرومه و من تو سکوت و تنهایی و بوی خوب خونه اومدم بنویسم که چه حالم خوبه که چه تو این لحظه آرومم که چقدر منتظر همسرم هستم که دارم به فیلمی که قراره با هم ببینیم فکر میکنم که چقدر قهوه ام خوش عطره و چقد به این طعم تلخ داغ تو این سردی و بوی برف و زمستون احتیاج دارم.
دا
الان ساعتهاست در مورد نوشتن برای ماد فکر می کنم اما دریغ از نوشتن حتی یک خط، قطعا که تشکر از مادر با هزاران جلد کتاب هم ممکن نیست. 
هنوز چند روزی بیشتر از فوت مادربزرگ مهریان همسرم نگذشته و ذهنم همچنان درگیر نبود او، یادم نمیره زمانی که قرار بود برای خدمت سربازی به  کرمان اعزام بشم حدود دو سال پیش همراه همسرم برای خدا حافظی پیش مادر بزرگ خانمم رفتیم، چه لحظاتی بود،
پیرزنی مهربان و هرچند فرتوت که با کوله باری از عشق و تجربه روی تخت خودش نشسته
سلام بر همگی
الیاس هستم و 31 سالمه
مدتیه همسرم به دلیل مشکلات روحی و روانی با تشخیص روانپزشک قرص های سرترالین و فلووکسامین مصرف ميکنه، در مورد عوارض این داروها در فضای مجازی زیاد خوندم، میخوام بدونم آیا اینجا کسی هست تجربه مصرف این داروها رو داشته باشه ؟ آیا این عوارض حتمی هست یا برای هر کسی فرق ميکنه ؟ تاثیرش بر زندگی شویی تا چه اندازه هست ؟ دکتر گفته بین دو تا شش ماه طول درمانه ، آیا امکان داره طول درمان از این هم بیشتر بشه ؟ 
ادامه مطل
سلام.
نماز و روزهاتون مقبول درگاه حق
دوستان به تازگی زندگی مشترک رو شروع کردم و از کمبود اعتماد به نفس اذیت میشم و احساس میکنم کم کم تو زندگیم داره تاثیر میذاره، با وجود این که مشکلی در ظاهرم ندارم اما نسبت به خانم های دیگه خیلی خودم رو دست کم میگیرم و اینکه همه ش میگم همسرم فلان خانم رو دید از من زده نشه، با من مقایسه نکنه؟ چقدر فلان دختر بلند و واصح حرف میزنه. 
این باعث میشه خیلی خودم رو کم ببینم و خدا نکنه اون خانم فامیل باشه و با همسر من هم
امروز یکی از با یکی از هم مغازه ای هام چشم تو چشم شدم و طبق عادت هر روز سلام دادم،  چهره ش ناراحت بود جواب سلام رو نداد فقط حدود چندین ثانیه ای زوم بود و بغض‌کرد حتی من اونقدر اوشگول بودم دوباره سلام کردم و اون دوباره ج نداد و من دیگه بی خیال به صفحه مانیتورم نگاه کردم
اینو واسه بنی نگفتم چون کلا رو مودی هست که فکر ميکنه پسر کش هستم
و تعریف هم نخواهم کرد.
امروز نگرانتر از همیشه ,بهش پناه بردم که واسم استدلال کنه و بگه جنگی در راه نیست.  مثل همیشه خوب تحلیل ميکنه. خیلی خوب.
 نگرانم ,نگران آینده ,نگران خانواده ام, پدرم مادرم برادرم و همسرم. نگران فرزند آینده ام. .
 
از خودم گله دارم ,باید  بیشتر تلاش کنم.
تلفن همراه پیرمردی که در اتوبوس کنارم نشسته بود زنگ خورد.
به زحمت، تلفن را با دستهای لرزان از جیبش در آورد
هرچه تلفن را در مقابل صورتش، عقب و جلو برد، نتوانست اسم تماس گیرنده را بخواند. رو به من کرد و گفت: ببخشید ، چی نوشته؟ .
گفتم:  همه چیزم 
پیرمرد با وجدی کودکانه گفت: الو سلام عزیزم …
دستش را جلوی تلفن گرفت و با صدای آرام و شادی مضاعف به من گفت:
همسرم است…
عاشق شدن آسان است آنقدر که همه انسانها توان تجربه کردن آن را دارند.
مهم عاشق ماندن اس
سلام دوستان
من سایت محصولات دانلودی دارم. 
ميخام هر اشتراک یک بسته اعتبار دانلودی داشته باشه و با این اعتبار محصولات رو دانلود کنه. وقتی هر لینکی که دانلود شد یک اعتبار از اشتراکش کم بشه 
اما این افزونه yith membership میاد هر محصول دانلودی رو بعنوان یک اعتبار حساب ميکنه حتی اگر اون محصول 100 تا فایل دانلودی داشته باشه 
بسته های اشتراکی سایت مسترکد دقیقا همون چیزی هست که من ميخام
لطفا اگر کسی میتونه راهنمایی کنه چه پلاگینی برای این کار هست و یا میتو
به یه حجمی از حماقت رسیدم که "قربونت" رو توی چتمون سرچ کردم ببینم کدوم بیشتر گفته قربونت برم.
اولاش اون میگف
بعدش فقط من گفتم
بعد به این نتیجه رسیدم که دیگه نمیگم تا به اون تعداد اون بگه.
بعد دیدم چه نتیجه ی احمقانه ای چرا همچین کاری رو کردم اصلا؟
بعد دیدم با حجم عظیمی از دلتنگی مواجهم که هیچ چاره ای واسش نیس.
چون پی امامو هفت هشت ساعت یه بار جواب میده
درنتیجه نمیتونم همه دلتنگیمو یه بارکی بهش بگم. هشت ساعت یه بارم خیلی زیادی به نظر میرسه. خسته م
سلام
دختری 20 ساله هستم، مدت دو ماه هست که عقد کردم، تنها یک جاری دارم که دختر خوب و خوش صحبتی هست. مشکل من اینه که خانواده ی همسرم خیلی رفت و آمدی هستند و اکثرا فعال و پرحرف و رک هستند. 
من توی خانواده ای بزرگ شدم که رفت و آمدی نبودیم و مادرم بسیار کم حرف هستند البته خودم با اینکه آرومم ولی تمایل بیشتری به حضور در جمع دارم. حس میکنم انگار کل اقوام همسرم با هم یک گروه هستند و من جدا.
چگونه میتوانم اعتماد به نفسم را تقویت کنم و با آنها صمیمی شوم؟ وقت
همان سال اول ورودم به شهر شین، در صدد بر آمدم تا به کاری مشغول شوم.
شهر شین، شهر پدری همسرم بود. یک شهر کوچک که اکثر افراد آن با هم آشنا بودند. یک شهر قبیله ای و قومی. همه همدیگر را می شناختند و یا با هم قوم و خویش بودند. 
به هر سازمان و ارگانی که می شناختم زنگ زدم تا خودم را معرفی کنم و قابلیتهای تعلیمی ام را بیان کنم تا بلکه اشتیاقی داشته باشند برای اینکه کاری برایشان انجام دهم.
اکثراً به من گفتند که باید خودجوش شروع کنید و مشغول شوید.
من هم از طر
سلام برتو     که زیباترین  شیرین ترین  و  پرنشاط ترین کلمه  سلام است 
 
سلام برآسمان و زمین   و سلام برعشق 
 
هیچ بارانی ردپای خوبان را از کوچه های خاطرات نخواهد شست
 
دوست داشتن فقط گفتن نیست
 
گاه سکوت است
 
گاه نگاهی مهربان است
 
گاه دعا از دل و جان است
 
و گاه یک پیام  
 
متهم سه سال بعد از جدایی از همسرش متوجه رابطه او با مردی شد و دست به جنایت زد.پرونده این قتل مهر سال ۹۳ تشکیل شد و مأموران در جریان جنایتی قرار گرفتند که در جریان آن مقتول با ضربات متعدد چاقو به قتل رسیده بود. با انتقال جسد به پزشکی‌قانونی متهم که در محل حاضر بود بازداشت شد.متهم که مردی ۴۰ ساله بود، اتهام قتل را قبول کرد و گفت: سال‌ها قبل با همسرم ازدواج کردم و صاحب دو فرزند شدیم. من و همسرم اختلافات زیادی با هم داشتیم. این درگیری‌ها به حدی بود
بسم الله 
دیشب از راه که اومد شروع کرد به غرغر کردن که الان داری شام درست میکنی؟؟
ظرفارو چرا نشستی؟؟
دلم شکست وقتی از آشپزخونه رفت بیرون اشک هام بدون صدا میومد
اما متوجه شد و از هال داد زد کی میخوای بفهمی گریه دردی ازت دوا نميکنه؟؟
چیزی نگفتم و شام رو آوردم و خیلی زود رفت خوابید
دلم شدید گرفته بود تا دیر وقت خوابم نبرد
صبح موقع نماز صبح دیدم داره دنبال گوشی من میگرده
به روی خودم نیاوردم و خوابیدم
گوشیمو زیر و رو ميکنه و میبینه یک پیام رسان نصب
بسم الله النور
 
چهارشنبه بود همسرم گفتند فردا وسایل و جهیزیه را بیاریدمن فکر میکردم قرار است هفته بعد بریم چون همسرم گفته  بودن صاحبخانه کارای عقد مانده خانه را انجام دهد بعد برویمخلاصه ما تماس گرفتیم به باربر و پنجشنبه آمدند جهیزیه را بردند ما خودمان هم فکر کنم همان روز بعدازظهر رفتیمهفدهم ماه رمضان امسال بود که من همراه پدر و مادرم وارد خانه شدیم همسرم هم از قبل آنجا بودندهیچی اولش کمی به هم نگاه کردیم و بعد هم به آن همه کار و دیدیم باید
من و همسرم هردو طرفدار فرزندآوری هستیم به شدت. البته بیشتر همسرم. من بر روی عدد ۳ اصرار دارم و همسرم عدد ۴. 
وقتی صحبتمان با مامان باباها و اقوام و آشنایان به بحث شیرین فاطمه(دخترم) و شیطنت هایش میرسد، بعد از تعریف و تمجید، همه بلااستثناء تاکید می کنند که مبادا عقلتان ذایل گشته و باز بچه بیاورید.
من و همسرم در اینجور بحث ها کمتر شرکت می کنیم و موضوع بحث را عوض می کنیم. ولی در حالتی که راهِ فراری وجود نداشته باشد، از معایب تک فرزندی، و مزایای بزر
سلام
من تقریباً 6 - 5 سالی است که ازدواج کردم، قبلاً در یک شرکت مهندسی مدیر پروژه بودم ولی در حال حاضر دو سالی هست که شرکت ما تعدیل نیرو کرده و من از شرکت بیرون آمدم.
بعد از مدتی که دنبال شغل گشتم و بیکار بودم توانستم در شرکتی که خانومم کار می‌کنم استخدام شوم، بماند که همسرم هیچ کمکی برای استخدام من در شرکت خودشان کرد، ولی استخدام من را حاصل لطف و سفارش‌های خودش می دانست.
تقریباً ۶ ۷ ماه است که من در این شرکت کار می‌کنم و همسرم مدیر و سرپرست وا
سلام
یکی از چیزایی که همیشه ازش بدم میاد اینه که تو موقعیتی قرار بگیرم که مجبور بشم از کسی کمک بخوام! خصوصا اطرافیان!!!
همسرم شهرستان بود،  زنگ زد که ضح تو مدرسه خورده زمین انگشتش صدمه دیده، برو مدرسه ببرش دکتر!
بعد گفت به حاجی زنگ میزنم میگم ببردت!
من فکر کردم قرار شده بیاد!
تند تند آماده شدم دیدم خبری نیست. دیدم سر ظهره و احتمالا وقت خونه رفتنشه! حس کردم شاید سختش باشه. زنگ زدم که بگم اگه براتون سخته نیاید، خودم میرم.
گوشی رو که برداشت، بعد سلا
اخرین دیدارمون تو پارک بود مهمونی و جمع خونوادگی دور هم جمع بودیممن برای اولین بار با همسرم بودم که نجمه و میدیدم
بعد همیشه من تو پارک بی چادر بودم اونروز چادر سرم بود
نجمه بهم گفت خیلی خوبه همسرت ازت مراقبت ميکنه
این جملش همش تو ذهنمه
بعد مدرسه بهش گفتم ميخام برم بیرون یک مشت حرف تکراری این مسخره بازیا چیه کار نداری؟ به جا اینکارا کمکم کنن!!!!!!! اخرم شرط گذاشت قبل پنج خونه باش:/ نرفته زنگ زد برگشتم:/ نه که نرفتم ولی تا رفتم برگشتم 
برگشتمم سامی بود اینقدر پاپیچم شد حرصی شده بمدم مامان هم سر من داد میزد یک بار  دیگه بزنیش میام جوری میزنمت که. :))) هه :)) اون اذيتم ميکنه به من میگه بزنیش.:/// به من چشم غره میره
اخرم دیدم بارون میاد گفتم ميخام برم پایین زیر بارون:/ گفت نمیشه:/ گفتم ولی
سلام بر حسین (ع)سلام بر دستان کوچک رقیه سه ساله 
سلام بر لب های خشک علی اصغر او که سیرابی اش به چند قطره آب داغ ابدی بر دلهاست 
سلام بر علم عباس 
بر قامت اکبر 
بر نجابت قاسم 
بر معصومیت عبدالله 
و بر تنهایی و صبر زینب سلام 
سلام بر محرم
بسم الله الرحمن الرحیم
به نام خدایی که زمین را از حجت خود خالی نمی کندسلام ، سلام من به سلطانی که سالیانی است سلطنش به خاطر سیاهی دلهایی به سالی بعد افتاده است .سلام ، سلام من به مولایی که بندگان همچون مَنَش ، عنان خودخواهی را به دست گرفته اند و زَرِ دل را با زَنگاری معاوضه می کنند وخبرندارند درکوچه ها ، دلبری به امید دلی نشسته است.
سلام ، سلام مولای من
ادامه مطلب
     این روزها حال خیلی خوبی دارم. انگار که یه فشاری از روی قلبم برداشته شده؛ با خودم مهربان تر شدم؛ بیشتر به خودم حق میدم؛ بیشتر به خودم کمک میکنم که رشد کنم؛ کمتر سرزنش یا گله میکنم از خودم؛ بیشتر به حس و حالم توجه میکنم تا حجم کارهای مونده در خانه و از همه مهمتر بیشتر حق اشتباه و ایده آل عمل نکردن به خودم میدم.
     بیشتر پسر و همسرم رو دوست دارم. کمتر میزان نخوابیدن پسرم برام دغدغه اس؛ کمتر کارهای نکرده همسرم آزارم میده.
     از همه مهمتر دوت
عزیزانِ جان سلام و عرض ارادت خدمت همه اعضای وبلاگ وزین و محبوب خانواده برتر
به طور کلی سوال من می تونه این باشه که آیا هدف از ازدواج باید صرفا فرزند آوری باشه؟، بذارید کمی بیشتر توضیح بدم. من پسری هستم در شرف ازدواج البته اگر قسمت باشه.
موضوع از این قراره که خانواده ی بنده علاقه زیادی به بچه دارن و حتی قبل از شروع شدن پروسه ازدواج من، همیشه به شوخی و یا توی بحث ها گوناگون تمایل و توقع خودشون از من برای داشتن دو یا سه فرزند را بیان می کردن. 
حالا
همسرم در همه زندگی از بیان عبارات محبت‌آمیز خجالت کشید. به زبان نیاورد. ننوشت و همیشه گفت که در عمل نشانم می‌دهد. اما دیشب که پزِ جملات عاشقانه بچه‌ها را به خانواده‌اش می‌داد، خجالت نمی‌کشید. کیف می‌کرد که دخترک در تماس تصویری بزرگ و پدر بزرگ و عمه دوستت دارم» می‌گوید و بلد است جان» و ی تحبیب» را بگذارد بعد از اسم و عنوانشان.  لذت می‌برد که پسرک عاشقتم و دوستت دارم را با چشم‌های خندان و کمی شرم، شیرین بر زبان می‌آورد. 
و من نشس
سلام ب روی ماهتون
اول از همه اربعین حسینی رو به همه ی دوستداران امام حسین(ع)تسلیت میگم
دوم از همه دارم واسه کنکور هنر میخونم بچه ها برام دعا کنین ک تا آخر خوب بخونم و مسئولیت پذیر باشم آخه همسرم تو این راه خیلی حمایتم کرده و دلم نمیخواد ک نا امیدش کنم.همچنین دلم میخواد خانوادم بهم افتخار کنندناگفته نماند ک خیلی قبل دو سال کنکور تجربی دادم و هیچی ب هیچی چون برام خیلی سخت بودخب هنوز تو عقدم و فک کنم این آخرین فرصتم برا پیشرفت کردنهامیدوار
قراره قسمتی از مهریه رو طی سه قسط بگیرم دو تا قسط قبل ویک قسط بعد از طلاق قسط اول به حساب دادگاه ریخته شده سوال من اینه که من میتوانم پول را از دادگاه فوری بگیرم؟ یا دادگاه ایا هزینه ای از مهریه واریز شده میتواند کم کند؟ و اینک چه بند هایی در توافق محضری باید نوشته شود تا از سوء استفاده همسرم جلوگیری شود؟

سلام انچه حاکم است توافقات شما است

منبع: سایت وکالت دادراه
سلام 
قبل از اینکه برم دانشگاه یه دختر خیلی سر به زیر و معتقدی بودم (ولی حجابم در همین حد بوده) و دوستی با جنس مخالف رو اصلا درست نمیدونستم و با خودم قرار گذاشته بودم اگه قرار بود روزی با کسی رابطه عاطفی داشته باشم همسرم باشه. 
ولی تقریبا از اواخر ترم دو کم کم عقایدم عوض شد، حالا فکر میکنم اصلا قبل ازدواج لازمه که با کسی در ارتباط باشم هر چند همسرم نباشه، دلایل خیلی زیادی داره که خودش به تنهایی یه پست جداگانه میشه من فقط نتیجه افکار و عقایدم رو
به گزارش همشهری آنلاین به نقل از میزان، ندا قاسمیان همسر بهروز بقایی درباره آخرین وضعیت جسمانی همسرش پس ازآن از ابتلا به بیماری کرونا گفت: همسرم همچنان تو خانه مشغول به استراحت است، خوشبختانه مصیبت کاملاً دفع شده و این ساختمان نشینی حزن درون دنباله روند قرنطینه خانگی است که اکثر انسان این روزها سعی داخل تجلیل آن دارند.   وی ادامه داد: نزدیک بوسیله یک ماه از مرخص شدن همسرم می گذرد و وی متصل پس از مرخص کردن در خانه بوده است، البته معاینات همچ

آخرین مطالب

آخرین جستجو ها