نتایج جستجو برای عبارت :

زمین دل شکستم از اسماعیل عزیزgo

دانلود آهنگ مهدی یغمایی تماشا کن
هم اکنون شنونده موزیک جدید و فوق العاده ی * تماشا کن * با صدای زیبای هنرمند محبوب و مشهور , مهدی یغمایی باشید.
دانلود آهنگ مهدی یغمایی به همراه متن, پخش آنلاین و بهترین کیفیت (کیفیت اصلی) از رسانه مدیاک
Download new song by Mehdi Yaghmaei called Tamasha Kon With online playback , text and the best quality in mediac
متن ترانه مهدی یغمایی به نام تماشا کن
مرا دیوانه می خواستی تماشا کن تماشا کنغمی شاهانه می خواستی تماشا کن تماشا کنمرا از خود جدا کردی ببین با من چه
می دانی در انتظار یک تیک دوم ماندن، چگونه هر روز روحت را خرد می کند؟سال ها گذشته.
می دانی، من دل همه ی بعد از تو ها را شکستم :):
بعد از تو، اندک کسانی هستند که پایم ماندند.
و تو می دانی که من هنوز هم در حال شکست قلبشان هستم؟!
این است که عذابم می دهد.
یک بار تو قلب مرا شکستی و یک بار من قلبش را شکستم و قلب خودم هم شکست.!
گویا قربانی فقط منم که دلم دو بار شکست.
شکستی و شکست، شکستم و شکست! :)
اصلا کاش این دل لعنتی همیشه شکسته بماند تا شاید روزی، خاک بشود
حسینا من ز تو شرمنده هستم
غلط کردم که ره را بر تو بستم
اسیر دست شیطان گشته بودم
نمک خوردم نمکدان را شکستم
بگو تا خواهرت من را ببخشد
چرا که قلب طفلانت شکستم
به زندان گنه افتاده بودم
کنون بر خوان احسانت نشستم
نبودم حر ولی گردیدم آزاد
غلام تو شدم آزاده گشتم
دعای مادرت اعجاز کرده
که من از ذلت دنیا گسستم
ادب کردم به زهرا مادر تو
شهادتنامه ام را داده دستم
به دنبال این پستم. 
http://breathe.blog.ir/1397/10/27/%D8%AF%D9%88%D8%A8%D8%A7%D8%B1%D9%87-%D8%A8%D8%B9%D8%AF-%D8%A7%D8%B2-%DB%8C%DA%A9%D8%B3%D8%A7%D9%84
 
 
خب از رفتارم باهاش واقعا ناراحتم و پشیمون از اینکه چرا دلش رو شکستم، گاهی ولم براش تنگ میشه و یاد اون روزها و حرفها و دعواها و 
هیچوقت نخواست و نتونست ناراحتم کنه، همیشه دوستم داشته و با نهایت احترام باهام رفتار کرده، اما من دلش رو بدجور شکستم
 
میترسم نکنه منم حسم شبیه اونه و نمیخوام قبول کنم. میترسم یه حس زودگذر مسخره باشه اما خب بعد یک
بیا کز عشق تو دیوانه گشتموگر شهری بدم ویرانه گشتمز عشق تو ز خان و مان بریدمبه درد عشق تو همخانه گشتمجنان کاهل بدم کان را نگویمچو دیدم روی تو مردانه گشتمچو خویش جان خود جان تو دیدمز خویشان بهر تو بیگانه گشتمفسانه عاشقان خواندم شب و روزکنون در عشق تو افسانه گشتمبه جان جمله مستان که مستمبگیر ای دلبر عیار دستمبه جان جمله جانبازان که جانمبه جان رستگارانش که رستمعطارد وار دفترباره بودمزبر دست ادیبان می نشستمچو دیدم لوح پیشانی ساقیشدم مست و قلم
قلب دیوونه! چرا هر چند وقت یه بار یادت میره که اون هیچوقت اونقدری که ادعا میکرد دوستت نداشت؟ تمومش کن بذار راحت شم.
+نشسته ام به در نگاه میکنم. دریچه آه میکشد. تو از کدام راه میرسی؟ خیال دیدنت چه دلپذیر بود. جوانی ام در این امید پیر شد. نیامدی و دیر شد (هوشنگ ابتهاج)
که من امروز چقدر با همین چند خط شعر اشک ریختم و شکستم و شکستم.
شکستمبرای دومین بار.با همان سنگی ک بار اول شکسته بودم.بار اولی که خم شده بودم و تکه شیشه هایم را از روی زمين جمع کرده بودم.جمع کرده بودم و دوباره با دقتی عجیب تمام شکستنی ها راکنار هم گذاشته بودم.خودم را از نو ساختم.اما شکستنی تر.ظریفتر و ضعیفتر.این بار اما دوباره شکستم.با همان سنگ قبل اما با صدای بلند ترخرد شدم انقدر خرد ک دیگر هرچه چقدر چشم گرداندم خرده شیشه هایم را ندیدم.جمع کردنشان ممکن نبود.شکستم و صدای شکستن قلبم انقدر بلند بود ک زنی
بازآ بازآ هر آنچه هستی بازآ
گر کافر و گبر و بت پرستی بازآ
این درگه ما درگه نومیدی نیست
صد بار اگر توبه شکستی بازآ
ای واقف اسرار ضمیر همه کس
در حالت عجز، دستگیر همه کس
یارب تو مرا توبه ده و عذر پذیر
ای توبه‌ده و عذرپذیر همه کس
جز وصل تو دل به هرچه بستم، توبه
بی‌یاد تو هرجا که نشستم، توبه
در حضرت تو، توبه شکستم صدبار
زین توبه که صد بار شکستم، توبه
ابوسعید ابوالخیر
بابام دیروز می‌گفت انعطاف داشته باش مثل چوب خشک نباش ، چوب خشک خم که بشه میشکنه. میخواستم بهش بگم خیلی وقته شکستم، خیلی وقته.ولی چطور میشه به کوهی که پشتت وایستاده همچین حرفی زد.پدر موجود عجیبیه ، بنظر بی تفاوت میاد ولی یه دریا نگرانی تو وجودش موج میزنه هیچوقت نمیگه این کارو بکن یا نکن ولی وقتی خوردی زمين که میخوری، دستتو میگیره تا بلند شی. 
دمت گرم که هستی.
می‌بینی؟ می‌بینی وقتی می‌گویم دست و پایم آلوده شده اند به دنیا، دروغ نمی‌گویم. امروز دیدم پول به حسابم واریز شده است. چند دقیقه ای منتظر ایستادم تا کسی پیغامی، پسغامی بدهد که این پول از کجاست. بعد از چند دقیقه خاله زنگ زد.گفت این پول را او فرستاده. گفت با آن کار کنم تا بعد. گفت شریک سود. خندیدم. گفتم من مخلصتم هستم، کار می‌کنم باهاش. اما شریک نه. تمامش برای خودت. 
هفته‌ی پیش که خانه‌مان بودند، سر موضوعاتی که بحث مان شده بود با شوخی و خنده گفت
ساده میگیرم.ساده میگذرم.بلند میخندم و با هر سازی میرقصم.نه اینکه دلخوشم!نه اینکه شادم و از هفت دولت آزاد!مدتی طولانی شکستم، زمين خوردم، سختی دیدم، گریه کردم و حالا.برای 'زنده ماندن' خودم را به کوچه 'علی چپ' زده ام.روحم بزرگ نیست.دردم عمیق است.میخندم که جای زخمها را نبینین☹
عکس جدید اسماعيل بابادی

۱۴ بهمن ۱۳۹۷ - عکس شهیان اسماعيل بابادی جدید 2019 را همین الان در وب ما مشاهده کنید پس اگر دنبال تصویراسماعيل بابادی هستید کافیست این مطالب را به صورت .
. عکس های بابادی اسماعيل عکس اسماعيل بابادی کمربند مشکلی دان ۵ فدراسیون جمهوری اسلامی ایران قهرمان چندین دوره کشور ، دارای مدارک داوری و بین المللی ( اوس ) عکس .
اسماعيل بابادی عکس اسماعيل بابادی ، مشخصات اسماعيل بابادی ، عکس های جدید اسماعيل بابادی ، اسماعی
امروز از هم گسستم اگه بال و پر شکستم و به پرتگاه غم رسیده گام های من
 
چو غرق خاطراتم و غریق بی نجاتم و بی خواب و زا به راهم و خراب حال من
 
 
می‌خوام قالی ببافم ، شاید تنهاییم پر شد ، حواسم پرت شد ، موهام سفید شد ، یه پولی هم اومد تو دستم
؟.؟؟؟؟؟.؟.؟.
+ داری با جوونیت چیکار میکنی؟ 
 -  بازی 
 
 
مولای من!
از ِ تو جهان چِکید و بزرگ شد:
ستونِ سنگی همواری
به درکاتِ ناهمواری!
و تخمِ مرغِ بزرگ شکست
و ذاتِ اقدسِ زرد
بیرون ریخت:
ج! گویی خمیره‌ی هر چیز.
*
اینک تو را سرشتم!
سرشتِ تو سنگ است
و سنگ خواهی خورد
و سنگ تو را می‌خورَد»
 
من از تمامِ تو شکستم
من از ذکورِ تو باریدم به خوابگاهِ علف.
و دنده‌های من از خونِ تازه می‌آید.
توبۀ شاعرانشاعران در اعصار مختلف ابیات بسیار ساخته‌اند با درونمایۀ توبه و تلقّی خود را در این باره به جدّ و هزل بیان کرده‌اند. آنچه از برآیند این ابیات در نظر می‌آید این است که گویا این ماجرا چندان برای شاعران جدی نیست و توبه کاری است که یا اساساً نکرده‌اند» یا کرده و شکسته‌اند»ما توبه می‌کنیم ولی دل نمی‌کنددیوانه است و گوش به عاقل نمی‌کند. (ابن عماد، متون ایرانی)چون توبه نگاه دارد آن عاشق مستدر معرکه‌ای که توبه هم توبه شکست. (نوعی_خب
اگر برای ابد      هوای دیدن تو
نیفتد از سر من چه کنم.؟
هزار و یک نفری    به جنگ با دل من
برای کشته شدن چه کنم؟!
منم و قراری که به سر انجام نرسید
و البته که قول داده بودم بعد اون نیام ولی حالا انجام نشده
و صد البته منم عهدی که شکستم
منم و ذهن مریضم
با خاطرات خاک خورده
با توهم
تخیل
منم و یه امید بی معنی که حتا نمیدونم چرا هست
منم و منم و من
و اینهمه چه کنم تو سرم
دانلود آهنگ بابک جهانبخش زندگی ادامه داره
دانلود آهنگ آهنگ به رومم نمیارم که چقد بی تو شکستم
Download Music Babak Jahanbakhsh Zendegi Edame Dare

در این پست برای شما دانلود آهنگ بابک جهانبخش را با بالاترین کیفیت برای دانلود قرار دادیم
انتقادات و پیشنهادات خودتون در مورد سایت و نظرتون رو در مورد آهنگ از بخش نظرات برای ما بفرستین
دانلود آهنگ خوش باشی هر جا که هستی / آهنگ به رومم نمیارم که چقد بی تو شکستم / بابک جهانبخش
دوستی دارم بنام اسماعيل، خدا رحمت کنه یه دومادی داشتن بنام مصطفی که دقیقا جلو خونه اسماعيل اینا یه زمين خرید که جلو خونه پدرزن ساختمون بسازه. پدرزن هم که بازنشسته و ماشاالله حسابی فعال خیلی از کارای خونه رو انجام می داد چون داماد درگیر کارای خودش بود.
دوران مجرّدی خیلی شدید با اسماعيل رفت و آمد داشتم و وقتی می رفتم دم درشون، خیلی وقت ها با بابای اسماعيل هم که تو زمين روبرو بود و داشت به سیمان آب می داد و یا کارای دیگه انجام می داد روبرو می شدم
۳۶۵ روز از من باز هم گذشت.یکسال من بزرگتر شدم نمی دانم دران توانستم (بزرگ) شوم یا نهتوانستم همانی باشم که دوست دارم یا نه. شایدآنطوری که می خواستم باشم  نبودم ولی به چشم برهم زنی یک ســــــــــال گذشت.  روزهایی که قهقهه زدم از ته دل و لبخند زدم، و شب هایی که اشک ریختم و دلم شکست و فریاد زدم روز هایی که دلی بدست اوردم و عشق ورزیدم، و روزهایی که دلی شکستم و … روزهایی که دویدم تا برسم ، و شب هایی که خوابیدم و بیخیال شدم از رسیدن روزهایی که فکر کر
۳۶۵ روز از من باز هم گذشت.یکسال من بزرگتر شدم نمی دانم دران توانستم (بزرگ) شوم یا نهتوانستم همانی باشم که دوست دارم یا نه. شایدآنطوری که می خواستم باشم  نبودم ولی به چشم برهم زنی یک ســــــــــال گذشت.  روزهایی که قهقهه زدم از ته دل و لبخند زدم، و شب هایی که اشک ریختم و دلم شکست و فریاد زدم روز هایی که دلی بدست اوردم و عشق ورزیدم، و روزهایی که دلی شکستم و … روزهایی که دویدم تا برسم ، و شب هایی که خوابیدم و بیخیال شدم از رسیدن روزهایی که فکر کر
من در زندگی ام یک خوشبختی بزرگ داشتم. بزرگ به وسعت آنکه اگر جایی می‌شکستم، می‌توانستم دلخوش کنم که جایی، وقتی برای نفس کشیدن هست. اما از دست دادمش. نمی.دانم در این سالی که گذشت چه کردم که روزگارم اینچنین ورق برگرداند. البته که ما سراسر تقصیریمشب‌های قدر پارسال کم خواستیم. کم گفتیم کم ما را زیاد کنید. یحتمل جا انداختیم بگوییم که آنچه به خوبانت می‌دهی به ماهم بده.و آه از این همه حسرت
دوباره باتفعل حافظ دوباره فال خودم
دلم گرفته دوباره به سوز حال خودم
تو نقطه اوج غزل های سابقم بودی
چه کرده ای که شکستم خیال وبال خودم
چرا نمیشود حتی بدون تو خندید
چرا،چگونه،چه شد این سوال خودم
چرا نمی رسد این بهار بعد از تو
چرا نمیرود این خزان سال خودم
اگر ندهی پاسخی به جان خودت
که میروم به نیستی و بی خیال خودم
- لفظی فصیح، شیرین / قدی بلند، چابکرویی لطیف، زیبا / چشمی خوش کشیده
یاقوت جان فزایش، از آب لطف زاده / شمشاد خوش‌خرامش، در ناز پروریده 
تا کی کشم عتیبت؟ از چشم دلفریبت؟ / روزی کرشمه ای کن، ای یار .‌‌.
* زیییییینگ
- خانوم شماره سه، بفرمایید
+ ورپریده؟
- صد امتیاز! :))

+رونوشت به سین در مسکو، من تو قانون بز کوهی شکست خوردم! شکستم مثل پتک به صورتم کوفته شده! درسته دو ساله با من حرف نزدی، ولی میتونی بیای شرط بردتو بگیری :))
به نام "او"
آمدم بنویسم از شنیده هایم.و سکوت چشمانش را شنیدم. آمدم بنویسم از شکست.و شکستم را سال ها پیش باور کرده بودم.آمدم بنویسم از بودن در حیات وحش.و هجوم وحشیانه خاطرات را چشیدم.آمدم بنویسم از کافه مارکوفو لطافت احساس مرا حیران کرد.آمدم بنویسم از "خودم".و چقدر این واژه نا آشناست.
"مسافر"
مینویسم پس هستم!
اما چرا اینجا مینویسم؟ سادست نمیدانم!! شاید در تنهایی خودم به این موجود قدیمی و از کارافتاده بلاگ برخوردم و تصمیم گرفتم اینجا بنویسم. میخواهم از زندگی پر از شکستم بنویسم، از شکستم توسط پدرم، خانواده ام، همسرم از شکستی که گاهی فکر میکنم از پدر به ارث برده ام 
شاید پدرم اگر مینوشت من امروز از جدایی و شکست هایم نمینوشتم
چرا این گونه شد؟ چرا چرا. چرا همش قر میزنیمو کاری نمیکنیم؟؟ حداقل بنویسیم راستش را بخواهید این تنها کا
اگه من رو بشناسید میدونید به چارچوب شکنی عادت دارم و باش کنار میام. اخیرا یکی از بزرگترین چارچوب های ذهنیمو شکستم و هنوز نمیدونم باید چطور باش کنار بیام. یعنی هنوز جایگزین مناسبی براش پیدا نکردم. نمیدونم رابطه تا کجا باید پیش بره و عمیقا دلم میخواد بفهمم تا کجا باید وفادار بود. 
حرفم نمیاد /:
این ترم فکر کنم تو کلاس رکورد تپق زدن رو شکستم
کلماتی که فکر میکردم خیلی ساده س یهو تو زبونم نمی چرخید
بعضی کلمات هم وقتی کنار هم قرار می گیرند تلفظشون سخت میشه
لامصب در دسترسش» که پدر منو در آورد رسما
فکر کنم نیمی از تپق هام سر این کلمه بود
و نمیفهمم چرا این همه پرکاربرد شده بود
عرض کنم خدمتتون
که آخرین سوتیم که برای خودش شاهکاری بود برمیگرده به همین پریروز: می سقفه به چسب!!!
 
لازمه بگم وقتی سوتی میدم خودم اولین نفر میزنم زیر خنده؟؟ :))
سلام
من دختر ۲۲ ساله هستم، واقعیتش اینه من زندگی خیلی نا آرومی رو تجربه کردم، از بچگی هام خشونت بابام رو علیه مادرم و خودم و برادرم دیدم، کتک زدن هاش، دست های سنگینش، داد زدن هاش، فحش دادن هاش، محدود کردن هاش، بی محبتی هاش،خلاصه یه جور برده بودیم واسه ش ،گذشت و گذشت زندگی مون ناآروم بود آرامش نداشت .
اولین ضربه رو موقعی که چهارم ابتدایی بودم خوردم، پدرم به مادرم خیانت کرده بود یه زن دیگه گرفته بود و من به عنوان یه دختر خیلی شکستم و از پدرم خیل
⭐⭐⭐⭐⭐
ویژگی های محصول:
قطع: خشتی
نوع جلد: زرکوب
خرید با تخفیف ویژه کتاب مشاهیر ایران زمين اثر اسماعيل هنرمندنیا
دسته بندی محصول :
#کتاب_لوازم_تحریر_و_هنر
برای خرید با تخفیف ویژه کتاب مشاهیر ایران زمين اثر اسماعيل هنرمندنیا یا دیدن جزئیات بیشتر بر روی لینک زیر یا بر روی عنوان محصول کلیک کنید.کتاب مشاهیر ایران زمين اثر اسماعيل هنرمندنیا
[عکس 320×320]
دیدن توضیحات و خرید با تخفیف ویژهمشاهده مطلب در کانال
دچار حس عذاب وجدان همیشگی ام شدم .که وقتی با یه نفر جزو محدوده دوست داشتنی هام دعوا می کنم، حتی وقتایی که تقصیر من نیست، یا به خودم برای عصبانی شدن حق میدم، باز هم بعدش عذاب وجدان می گیرم و فکر می کنم امروز آخرین روز دنیاست و ممکنه یکی بمیره در حالی که من باهاش قهر بودم یا دلش رو شکستم. دارم موزیک گوش میدم و بعدش میخوام با ناهار و هله هوله خودم رو خفه کنم.
وای خدا لیسا خیعلی کیوته اینقد که طلسم توایسو شکستم و برای اولین بار از بلک پینک گذاشتم(دلیلشم این بود که بیوگرافی بلک پینک هنوز آماده نبود و من کارمو با توایس شروع کردم)
عشقهاصلا نمیشه توصیفش کرد.اون از کویین دنس بودنش اینم از این.من چی کار کنم آخه؟؟؟؟؟!
ادامه مطلب
وای خدا لیسا خیعلی کیوته اینقد که طلسم توایسو شکستم و برای اولین بار از بلک پینک گذاشتم(دلیلشم این بود که بیوگرافی بلک پینک هنوز آماده نبود و من کارمو با توایس شروع کردم)
عشقهاصلا نمیشه توصیفش کرد.اون از کویین دنس بودنش اینم از این.من چی کار کنم آخه؟؟؟؟؟!
ادامه مطلب
آره من اونم که گفتم واسه چشم تو دیوونم، آره من قولی بهت دادم که تا تهش بمونم، تو ولی این روزا سرد شده نگاهت، راه زدن به راهت. اما من چی؟ من فقط یه کم شکستم، خوب نگام بکن، می بینی؟ من هنوز همون دیوونم.
ادامه مطلب
خوش باشی هر جا که هستی
توی این گردش تقویم
ما یه جاهایی حریف جبر زندگی نمیشیم
دور هم میگشتیم اما تو جهان های موازی
نرسیدن منطقی بود ته این دیوونه بازی
خوش باشی هر جا که هستی
یادتم هر جا که هستم
من به رومم نمیارم
که چقد بی تو شکستم
*******
با تو تقدیرم گره خورد به یه مشت اما و ای کاش
بعد من مراقب اون خنده های لعنتیت باش
بعد من فکر خودت باش،غصه رسم روزگاره
ما چه باشیم چه نباشیم زندگی ادامه داره
******
واسه ما گذشتن از هم یه مسیر ناگزیره
اما هیچکی جای ما رو
خسته ام، خیلی
.
.
.
" فردا سراغ من، بیایک روزِ، زیبا سراغ من، بیا
امروز از هم گسستم اگهبال و پر شکستم وبه پرتگاه غم رسیده گام‌های من"
.
.
.
دست میزنمپا میزنمدل رو به دریا میزنمگاهی به پسگاهی به پیشگاهی هم درجا میزنم"
.
.
.
" آدم بدون غم، نمیشهراه بی پیچ‌و‌خم، نمیشهآرزوی کم، نداریمآرزو که کم، نمیشه"
متن آهنگ هایده میگن مستی گناهه
سلام من به تو یار قدیمیمنم همون هوادار قدیمیهنوز همون خراباتی و مستمولی بی تو سبوی می شکستم
همه تشنه لبیم ساقی کجاییگرفتار شبیم ساقی کجاییاگه سبو شکست عمر تو باقیکه اعتبار می تویی تو ساقی
اگه میکده امروز شده خونه تزویروای شده خونه تزویرتو محراب دل ماتویی تو مرشد و پیر
همه به جرم مستی سر دار ملامتمیمیریم و میخونیم سر ساقی سلامت
یه روزی گله کردم من از عالم مستیتو هم به دل گرفتی دل ما رو شکستیمن از مستی نوشتم ولی
وقتی متاهل شدم خیلی از پای سجاده نشستنام کم شد،یهو یاد مسئولیتای تازم می‌افتادم و مثلا پا میشدم شام درست کنم
وقتی فسقل خان به دنیا اومد تسبیحات حضرت زهرا هم دچار همین مصیبت شد.
ی دلتنگی عجیب و غریبی برای خلوت و سجاده و عبادت دارم.
ی ترسی از عاقبت این غفلت تدریجی آزارم میده.
نماز صبح همیشه معضل بزرگ زندگیم بوده:(((((((((((
دلم به اول وقت خوندنای دست و پا شکستم خوشه.نه نه خدایای دلم فقط به رحمت خودت خوشه.
اشعار اسماعيل نواب صفا
اشعار اسماعيل نواب صفا
اسماعيل
نواب صفا (۲۹ اسفند ۱۳۰۳ کرمانشاه – ۱۹ فروردین ۱۳۸۴ تهران)، نویسنده،
محقق، شاعر و ترانه سرای معروف و برجستهٔ ایرانی بود. سرانجام چراغ عمر پر
فروغ و پر افتخار استاد اسماعيل نوّاب صفا در ساعت ۱۱ صبح روز جمعه ۱۹
فروردین ماه سال ۱۳۸۴ به خاموشی گرائید و پیکر ایشان در قطعه هنرمندان واقع
در بهشت زهرای تهران به خاک سپرده شد.
اشعار اسماعيل نواب صفا
ای جوانی
 رفتی ز دستم ، در خون نشستم
جوانی، ک
 
کتاب زمين نخورده
شاعر: علی حیدری (پویا)

مثال کر که صدا را نمی کند باور وفا ندیده وفا را نمی کند باور کسی که از در و دیوار پشت پا خورده ست سلام پنجره ها را نمی کند باور و چشم سرخ من این یادگار دلتنگی نگاهِ عقده گشا را نمی کند باور مگو قناری از آزار باد پائیزی جوانه قصه ی ما را نمی کند باور گذشت عمر عزیز و چه دیر فهمیدم زمين نخورده عصا را نمی کند باور
برای تهیه ی این کتاب می توانید به پیج اینستگرام نشر شانی مراجعه کنید:@nashreshani1
همچنین می توان
امروز یکی همه ی غلطایی ک کرده بودمو کوبید تو صورتم.^^اومدم اعتراف کنم شاید بار گناهم سبک شهمن.پاک نیستم.هرزه تر از اونیم ک فکرشو کنین.الانم دارم تاوان آه کساییو میدم ک.دلشونو شکستمجیمین شی.منو ببخش.با تو بیشتر از همه بد کردم.کوثر.لیندا.و.خیلیای دیگه.آره خیلیای دیگه.واسه همه ی دروغای کثیفم متاسفم.واسه.قایم شدن پشت نقاب بی گناهی.متاسفم.واسه حماقتام متاسفم.واسه خودخواهیام.نامردیام
 ای نقش آبی عشقمغرورِ مو شرابیلبریز شعر و مستیپایانِ هر عذابی چشمان وحشی تودرنده، بی ترحّمما را کشیده امشبدر آغوشِ توهّم شورِ شراب شیرازسر ریز از لبِ تولحنِ داوود نبیموسیقیِ شبِ تو عطر تن تو نرگسبابونه و یاسمنباغی گویا پر از گلمدهوش بوی تو من  تو معنای تبسمبه حال من قرینیدر لحظه های خوببا هم و شب نشینی دست و دلم که رو شدبا قهر تو شکستملیلای مهر و آبانمن عاشق تو هستم بسیار دوری گمانمخوابی، خیالی انگارکو آن مهِ حضورتبر شب های منِ زار لطف
دارم  هدف ها و داشته هام و خواسته هام رو با همدیگه همگام سازی میکنم! 
من که 5 سال شه زندگی کردم و پر از طمع و شاخه شاخه شدن بود زندگیم دیگه تموم کردم اون سبک زندگی رو و شکستم شاخه هارو و تنه ی اصلی این درخت رو نگه داشتم که رشد کنه و بره برسه به همه ی آرزو های بزرگی که دارم. 
بهانه میتراشی و مرا عذاب میدهی / به روح بی قرار من تو اضطراب میدهیدلم پر از گلایه ها تنم اسیر درد و خون / ولی تو قهر با دلم برای لحظه ای مکن . . .
 
 
 
بوسه ام را می گذارم پشت در
قهرکردی , قهرکردم , سر به سر
تو بیا , در را تماما باز کن
هر چه میخواهی برایم ناز کن
من غرورم را شکستم , داشتی ؟
 آمدم , حالا تو با من آشتی ؟
 
 
اگه راهم این روزا از تو یکم دوره ببخش / توی زندگی آدم یه وقتا مجبوره ببخش . . .
 
 
معذرت می خوام عزیزم.
زیادی روی کردم اول صبحی ناراحتت کرد
در یکسالی که گذشت چالش های زیادی رو پشت سر گذاشتم 
خیلی زیاد 
بارها تا مرز سقوط رفتم اما به یک مویی خودم رو بند کردم و در هوا معلق ماندم 
بارها شکستم و باز خودمو جمع کردم 
بارها افتادم و باز لنگ لنگان به راه افتادم 
.
.
.
اگر میدانستم پاداش این روزهای سختی که گذارندم چنین روزهای شیرینی است، تمام روزهای تلخ گذشته را با کمال میل به  آغوش میکشیدم . 
این روزها انقدر شیرین است که وقتی به گذشته ای که گذشت مینگرم با لخند میگویم چه خوب گذشت :) 
وَ پایان جِدال من با خود به وقت ۳:۴۵ بامداد
اگر دوباره به سرم زد این افکار یادم بیاد که راه زیاده اما رسیدن ادامه ی همینه ، ممکنه اون راه زیبا باشه که هست ، بی نظیر هم هست اما فرق چندانی نداره این راه عقلانی تره خُب اینجوری شش ساله اما دقیق و دست پر ، اونجوری یه عالمه سختی و هزینه و نرسیدن شاید هم رسیدن اما من به سریع تر شدن فکر میکنم که این راه درست تره می‌دونی دیگه بهت گفتم همون که درست ترینه باشه برام که هَست که میشه
همون جمله ی جان
در یکسالی که گذشت چالش های زیادی رو پشت سر گذاشتم 
خیلی زیاد 
بارها تا مرز سقوط رفتم اما به یک مویی خودم رو بند کردم و در هوا معلق ماندم 
بارها شکستم و باز خودمو جمع کردم 
بارها افتادم و باز لنگ لنگان به راه افتادم 
.
.
.
اگر میدونستم پاداش این روزهای سختی که گذروندم چنین روزهای شیرینی، تمام روزهای تلخ گذشته را با کمال میل به  آغوش میکشیدم . 
این روزها انقدر شیرینه که وقتی به گذشته ای که گذشت نگاه میکنم با لبخند میگم چه خوب گذشت :) 
متن و تکست آهنگ جای همگی خالی از دنیا
Donya Jaye Hamegi Khali Lyrics
[اینترو]
حال و هوای عالی
نگم برات چه حالی
جای همگی خالی
همش توو عشق و حالم
ببخیالم که چه اتفاقی افتاده توو عالم
[ورس یک]
همه چی سر جاشه معلومه چرا نباشه
چه دلیلی داره که آدم رو به راه نباشه
دل باید عین شاهین توو هوا رهاشه
[کروس]
من از دم شکستم هر سدی که جلوم بود
یه جاهایی رفتم که قبل من پلمپ بود
اصلا نذاشتم دلگیر شه روزگارم
چون قصد نداشتم هیچ موقع کم بیارم
[ورس دو]
حس پرواز مثِ خون تووی‌ رگ هام
از : تهمینه میلانی
ته پیازو رنده رو پرت کردم توی سینک، اشک از چشم و چارم جاری بود. در یخچال رو باز کردم و تخم مرغ رو شکستم روی گوشت، روغن رو ریختم توی ماهیتابه و اولین کتلت رو کف دستم پهن کردم و خوابوندم کف تابه ، برای خودش ج ج خفیفی کرد که زنگ در رو زدند.
پدرم بود. بازم نون تازه آورده بود. نه من و نه شوهرم حس و حال صف نونوایی نداشتیم.
بابام می گفت: نون خوب خیلی مهمه ! من که بازنشسته ام، کاری ندارم ، هر وقت برای خودمون گرفتم برای شما هم میگیرم. در
اگه قرار باشه یه ساعت دیگه بمیرم چی دارم؟اولین چیزایی که یادم میاد کارهای نکردمه.
خمس که ندادم تا امروز.
نماز قضا هم که حداقل یه ماه دارم.
روزه هم 20 روز یا دیگه مطمئن 30 روز دارم.
کفاره اون روزه هایی هم که شکستم رو هم که ندادم.
دیگه؟
گناه هایی که کردم تو طول این بیست سال .
نمی دونم. خیلی بارم سنگینه.
خوبی هم داشتم ؟
هر چی فک می کنم مهم ترینش همین اشک بر امام حسینه. اگه قبول باشه البته .
چی بگم .
فقط امام حسین به دادم برسه .
اهل غر زدن و اداهای سنتی‌منتال درآوردن نیستم اما تنهایی گاهی سخت‌تر می‌شود. در اعماق تاریکی ایستاده‌ام و انگار تمام پیوند‌های خاکی نیست و نابود شده‌اند. زمين زیر پایم دور و دورتر می‌شود و به این فکر می‌کنم که هیچ‌‌وقت از این نزدیک‌‌تر به خودم نبوده‌ام. حالم خوش نیست و کلمه ندارم. آدم‌ها را از خودم می‌رنجانم، از آن‌ها می‌رنجم و باز کلمه ندارم. شرح وضعیت سخت و سخت‌تر می‌شود اما بجز آن چیزی ندارم‌. سال پیش همین‌ موقع‌ها بود که به خ
دلم برای یک وبلاگ نویسی عمیق تنگ شده. 
من خودم رو خورد کردم، خودم رو شکستم، خودم رو نابود کردم 
حالا چی و کی میتونه دوباره من رو بسازه ؟ 
اصلن از کجا معلوم که یه ادم بهتر بسازه؟ 
من دو نفرم. یک نفر که مدام بهم ضربه میزنه و نابودیمو میخواد 
یک نفر هم که مدام میخواد دستم رو بگیره و به فریادم برسه 
وبلاگ مینوشتم و خودشیرینی میکردم و آهنگ گوش میدادم و خوب بود! 
حالا که خودم رو شناختم ، سخته دوباره به اون روزها برگشتن.
اما دلم یهو وبلاگ نویسی و رفت
دستور موقت چیست؟دستور موقت یا همان دادرسی فوری دستوری است كه دادگاه مبنی بر توقیف مال یا انجام عمل یا منع از امری صادر می‌كند.  تشخیص صدور دستور موقت با قاضی است و هیچ تاثیری در اصل دعوا ندارد . فقط به اموری كه احتیاج به تعیین تكلیف فوری دارند اشاره دارد. هرگاه چند روز حتی چند ساعت تاخیر در رسیدگی سبب ورود خسارت به یکی از اصحاب دعوا شود می‌توان آن‌ را از موارد دادرسی فوری یا دستور موقت به‌شمار آورد. برای مثال شما زمين خود را برای كشاورزی ب
یه اعتماد به نفس جالبی مهمون روحم شد . وقتی داشتم امروز صحبت میکردم به گذشته که نگاه کردم دیدم چقد سختی کشیدم که بزرگ شم . چقد اتفاقا از سر گذروندم چقد چقد حالا ارومم بهم گفتن خوشبختن از اشنایی با چنین دختر هنرمند و منطقی ایی تو دلم ذوق کردم و شکر کردم (: حس خوبی بود حس سبکی حس ازادی حس استقلال حس رها بودن . من امروز تمام نشدن ها رو شکستم . من امروز با عقاید چرند مقابله کردم . من امروز فهمیدم چقدر خوشبختم . من امروز فهمیدم هیچی ثابت نیست هیچ چیزی
در این شهر به جز کلیه هایشان، قلب هایشان را هم می فروشند گم شدم گم با پاره یی از وجودت که در هر لحظه دنیایی که بودن یا نبودنم برایت فرقی با اشغالی سرگردان ندارد که در زباله دانی ذهن فراموش کارت جان می دهد  
‌کاش در این دنیای غریبه اگر باری دیگر روبه رویت آرام آرام در خودم فرو شکستم دستم را بگیری با یک سلام بندم کنی کاش آن قدر فهمت بود دستم گنجشک شکسته بالی ایست که پناهی ندارد این گوشها زنگ زده اند از بس که راه کج کردی نیامدی  خرجی ندارد یک بار
دیری است که از حال خودم سیر شدمبازیچه امتحان تقدیر شدم
 
تا خواستم از بند اسارت  بگریزمآهو شدم و به دام نخجیر شدم
 
می خواستم از دامنه تا قله بپویماز پای فِتادم و زمين گیر شدم
 
افسوس جوانیم به غفلت طی شدیک روز شکستم و شبی پیر شدم
 
وقتی که به خود نگاه کردم دیدماز پای به سَر درغُل و زنجیر شدم
 
آری شده ام کَلاف سَر در گُم و افسوسدر پیچ وخَم زمانه تحقیر شدم
علی رضایی فرزند رضا اهل شهر نراق  اردیبهشت 1399
ابراهیم و اسماعيل آرام آرام قدم برمی‌دارند. و پرنده‌ها از امتداد گامهایشان پرواز می‌کنند. قدم بر می‌دارند و در تمام ثانیه‌های پیشرو باران می‌بارد. آسمان سنگین است. خورشید چشمانش را می‌بندد و زمين در درون خود به خود می‌پیچد. همه از درد و رنج پدری که پسرش را به قربانگاه می‌برد. سخت است دل کندن، سخت است ندیدن و نبودن اما خدا خواسته است و این ابراهیم نبی است که از شوق رضایت پروردگار تنها پسرش را به قربانگاه می‌برد و عشق مثل پروانه‌ای بیخ
ابو عبدالله نسایی گوید چیز هایی از جانب مرزبانی حارثی بناحیه مقدسه رسانیدم که در میان انها دست بند طلایی بود همه پذیرفته  شد و دست بند بمن رد شد و مامور بشکستن شدم من انرا شکستم  در میانش چند مثقال اهن و مس یا فطع بود من انها را خارج ساحتم و فرستادم پذیرفته شد  7 جماعتی از اهل مدینه که از اولاد ابیطالب بودند حق داشته برای امام حسن عسگری ع  پسری قایل که امام دوازدهم است و حفوق انها در وقت معینی بایشان میرسید چون امام خسن عسگری ع در گذشت ثابت بود
امشب شب عجیبی است. با یک حریف روسی شطرنج بازی می‌کردم. تار و مار شده‌بودم. خیلی بازی‌اش خوب بود. به جز یک اسب، یک فیل و وزیر همه‌ی مهره‌هایم را ترکانده‌بود. تازه سر هر حرکت کلی فکر می‌کردم و از لحاظ تایمی هم از حریف کلی عقب بودم. بعد در پنج ثانیه‌ی آخر بازی، وقتی که شکستم تقریبا قطعی بود با یک حرکت نابهنگام طرف را مات کردم. 
حالا این وضعیت در زندگی هم صدق می‌کند. من که الان تقریبا همه چیزم را باخته‌ام. یعنی سیاه‌ترین روزهای کل عمرم را می‌گ
دانلود آهنگ دانلود آهنگ ابی به نام اقاقی دانلود آهنگ اقاقی از ابی از سایت مای ایران ملودی همراه متن آهنگ با . اقاقی دانلود آهنگ ابی بنام اقاقی همراه متن ترانه از نغمه موزیک دانلود آهنگ اقاقی از ابی از سایت نکست آهنگ به همراه متن آهنگ . دانلود آهنگ جدید ابی به نام اقاقی آکورد گیتار آهنگ اقاقی از. 10 اقاقی ابی ابی ترانه زیبای (اقاقی) از ابی پی ام 30 موزیک دانلود اهنگ اقاقی ابی متن آهنگ اقاقی ابی آکورد آهنگ اقاقی از ابی نت آهنگ اقاقی برای پیانو ا
رو دلم انگاری یه وزنه ی سنگین و بزرگ گذاشتن خیلی سنگین 
یه چیزی انگار قلبمو فشار میده شاید عذاب وجدان دلاییه که شکستم شاید به خاطر حس نفرتی که تو عمق دلم کاشته شاید به خاطر یادآوری همه ی حماقتاییه که کردم یا به خاطر حرفی که زدم و پاش نموندم 
اگه به خاطر یکی از اینا بود که خوب بود ولی وقتی به خاطر همه ی ایناس میشه نور علی نور . 
کاش میشد یه کاری کنم با این وزنه ی لعنتی کاش میشد درستش کنم این تپش قلبی رو که پایین نمیاد کاش میشد یه کاریش کرد 
دیگه حت
 
من اگر 79 سال از خدا عمر می گرفتم خیلی هم آدم نیکوکار و خیر و خدمتگزاری به ملت می بودم دیگر از خیر خدمت رسانی !! به مردم در آن سن و سال می گذشتم و می رفتم یکم در لاک خودم و فکر تقسیم دارایی هام و ارث و میراثم بین فرزندانم می افتادم .یک باغ پسته می خریدم اگر نداشتم! یک تخت می گذاشتم در سایه ی باغ و آنجا پسته می شکستم و جای مردمانی که پسته در ابر آرزوهایشان بود را خالی می کردم!همین جای کسی را خالی کردن خودش امر بزرگی است . هر کسی دل ندارد در خوشی هایش
 
کتاب مدیریت بازاریابی بین المللی دکتر اسماعيل پور ppt 
دانشجویان و کاربران گرامی ،محتوای این فایل شامل پاورپوینت برخی فصول کتاب مدیریت بازاریابی بین المللی دکتر حسن اسماعيل پور می باشد که .
 
بازاریـابی
مدیریت بازاریابی جهانی و رقابت دربازارهای بین المللی. بسمه تعالی . 2-مدیریت بازاریابی بین المللی-تالیف دکتر حسن اسماعيل پور-انتشارات نگاه دانش.
 
 
بازاریابی بین المللی - دانشکده مدیریت و اقتصاد
مدیریت و اقتصاد. رشته. : مدیریت صنا
داستان من و "داستان" از آن کتابخانه ی کوچک انتهای راهرو شروع شد. دوم راهنمایی بودم و زنگ نفریح ها پاتوقم همان کتابخانه بود، عاشق این بودم که فقط در فضای کتاب ها نفس بکشم، آنها را مرتب بچینم، بعد یکی یکی آن ها را ورق بزنم، کتابهای کم شناخته شده را بخوانم، هرکسی کتاب خواست سلیقه اش را بپرسم و کتابی درخور به او معرفی کنم. وقتی آنجا بودم انگار کل آن فضا متعلق به من بود. "داستان" را همانجا دیدم. طبقه ی دوم از پایین بود. هیچ وقت رغبت نمیکردم بخوانمش. به
ورزش‌های مبارزه‌ای، درست موقعی به اوج جذابیت میرسن که اتفاق‌های پیش‌بینی نشده میفتن. وقتی مایک تایسون از باستر داگلاس توی رینگ بوکس شکست خورد، به تایسونِ بدون شکست گفتن چرا باختی؟ حرفی زده بود به این مضمون که باورم نمیشد کسی بتونه شکستم بده.». اون طرفِ قصه، باستر داگلاس بود که هیچ کس امیدی به برنده شدنش جلوی تایسون نداشت. 9 راند از تایسون فقط مشت خورد و افتاد زمين، ولی توی راند دهم، تایسون رو جوری زد که تا میومد از زمين بلند بشه میفتاد زم
دانلود آهنگ جدید آرکان به نام مرحمم باش
Текст песни marhamam bash Arkan
مرحمم باش زندگی که نارفیقه مرحمم باشБудь милости ко мне, жизнь, будь милости ко мне
زخم من خیلی عمیقه مرحمم باشМоя рана очень глубокая, помилуй меня
عادت نمیشه جای خالیت پیش این قلب شکستم

ادامه مطلب
داشتم یه فیلم از دوران دفاع مقدس میدیدم،.
سید جواد هاشمی یه نقش داشت به اسم اسماعيل
توی سکانس های آخر حاجی که جهانبخش سلطانی بود میخواست یه هلیکوپتر عراقی رو بزنه که دست و پاش تیر میخوره.
اونوقت اسماعيل می ایسته پشت حاجی که نخوره زمين و بتونه با یه دست هلیکوپتر رو بزنه
وقتی حاجی شروع به تیراندازی می‌کنه ،هلیکوپتر هم شلیک می‌کنه وسط آب.
بعد از تیراندازی حاجی ،هلیکوپتر تعادلش رو از دست میده و یکم جلوتر منفجر میشه.
و اسماعيل و حاجی لبخن
یک اربعین نشستم و تنهاگریستمدر خویشتن شکستم و آنجا گریستمغوطه زدم به خون خود از تیر اشتیاقآنجا میان معرکه  هرجا گریستمبا حال مضطرب به تمنای وصل توبا حال زار، بیدل وشیدا گریستمگفتی می آیی وچوکه دیدم نیامدیگریان شدم، حزین وسراپا گریستمدلخوش به وصل بودم وایام عاشقیاز درد این فراق زغمها گریستمموی سپید و حال نزارم بیا ببینبا حسرتی به دل به تماشا گریستمبا آنکه سوختم زغم ودرد اشتیاقبا اشتیاق از کشاکش دنیا گریستملبخند می زنم که نفهمد کسی که من
خبر از عالم بحر و برم نیست،
خبر از سوزش خشک و ترم نیست.
ز خاک تر بود آب و گل من،
ز غم می سوزم و خاکسترم نیست.
 
انیس خوشگل خوشجقچقم نیست،
رقیب بدزبان احمقم نیست.
حقم را می خوری گرچه، غمت نیست،
غمی که می خورم، هرگز حقم نیست.
 
به غارت برده ای رزق گدا را،
به یغما می بری از کور عصا را.
زمين مال خدا گویی و ده چند،
به یغما می بری مال خدا را.
 
ز جام چشم جادوی تو مستم،
هم از لبهای نوشت میپرستم.
دل سنگین تو پیمان شکن شد،
تمام عمر در بند شکستم.
 
خزان افتاده در
از روی اجبار باید توی این برهه درس بخونم 
اما چون کلا سیستم زندگیم اجبارو نمیپذیره  نمیتونم پای کتابام بشینم 
خیلی زمان از دست دادم 
حدود یکماه
بدون ساعتی مطالعه مفید 
میدونم دیگه کار از رتبه اوردن گذشته 
باید فقط سعی کنم ک پاس شم
عمیقا ناراحتم که یک فرصت درست و حسابی برای پیشرفت و دیده شدن رو از دست دادم منتها کاری نمیشه کرد 
فقط باید سعی کنم خودمو ب مرز پاسی برسونم و فقط با خودم مقایسه بشم 
گاهی وقتا سخته که قبول کنی اما باید با این مسئله ک
امشب از همون شباست که باید بگم خدا نصیب گرگ بیابون نکنه
دلتنگم،غصه دارم،غرورم له شده، حرف شنیدم و دم نزدم،چشمام پر اشک شد ولی اشکام نریخت،تخریب شدم،نابود شدم،شکستم،معده دردم داره شروع میشه کم کم ، دارم خفه میشم،یکی از مزخرف ترین شب های عمرم رو در پیش دارم یقینا.

پ.ن: لاله،مری،کاظم،حتی رفیق ناباب الان چرا نیستین آخه؟!
الان نشستم تو فکر هیچیم نیستم :))
انگاری ن انگار دیشب گزارش نفرستادم !!! مثلا من دختر خوبیم و همه کارامم کردم:'))) 
خدایش با خودم یه عهدی بستم اگه شکستم خیلی بی چاره هستم :'))) 
سجع داشتا خدایش داشتااا :')))
اینکه خودمو به بابا بستنی دعوت کردم  یکم حس بدی داشت خب ! من پیتزا میخوام مخصوص از اوناش ولی خب یکی خیلییی زیاده خدایش :'))) 
وقتی یک ابان تشریف اوردم بابا بستنی و فستفودی دیگه قاعدتا نباید فسفود بخورم تا 1 اذر :)) 
قوووول شرف میدهم من اگه زیر قولم زدم
بزرگترین ضربه عشقی و خواهر برادری و کلا عشقی تمام ادوار زندگیم رو خوردم!
مکابیز؟! بابابزرگ؟!!
مکابیز و اندی نفرین
این اجراش دل من رو در تمام ادوار برده.
مکابیز اگه از غصه شکستم
اینجا قیافش شبیه نیک آهنگ کوثر هست که خب من به شدت ازین جاندار بدم میاد مردک حرومزاده. ولی اوکی هست مکابیزم :(
:(
میخوام سر به کوه و بیابون بذارم. :(((((
نگوید که اسماعيل که دیگر نیست نیست، هستم در همین نزدیکا در همین کوچه های یخ زده شهر، عرق می ریزم، سگ دو میزنم، اکنون در همان یک بار سعی و تلاش سرسختانه برای دست و پا کردن یک زندگی آرام و پایدارم. نگوید که اسماعيل بی وفاست، که دیگر خیلی دیر به دیر سر می زند که انگار دیگر نیست. اسماعيل جای دیگری پست می دهد، میان دشتی سرد میان اندک ساختمانهای پادگان تیپ چهل. اسماعيل دلش تنگ است. تنگ یک دل سیر نوشتن یک دل سیر خواندن شما. . 
خیلى وقتا خواستم "عوض"شم. ولى فقط "عوضى"شدممن همش دارم اشتباه میکنمهمین بیشتر عذابم میدهبعضى ها سعى کردن بهم بفهمونن که من بد نیستم. ولى خیلى زود بهشون ثابت کردم که هستممثلا حنا و هستىنمى دونم تا الان دل چند نفرو شکستمولىشاید اگه از آدما دور باشم کمتر بتونم بهشون آسیب بزنممن هیچوقت مغرور نبودماما از معذرت خواهى بدم میاد چون چیزى رو درست نمیکنهولى بهتون میگم ببخشیدببخشید اگه یه وقت کسى رو ناراحت کردم یا دل کسى رو شکستمهستى منو ببخشمن
تو اون شام مه‌تاب
کنارم نشستی
عجب شاخه گل‌وار
به پایم شکستی
قلم زد نگاهت
به نقش آفرینی
که صورت‌گری را
نبود این چنینی
پریزاد عشقو
مه آسا کشیدی
خدا را به شور
تماشا کشیدی
تو دونسته بودی
چه خوش‌باورم من
شکفتی و گفتی
از عشق پرپرم من
تا گفتم کی هستی
تو گفتی یه بی‌تاب
تا گفتم دلت کو
تو گفتی که دریاب
قسم خوردی بر ماه
که عاشق‌ترینی
تو یک جمع عاشق
تو صادق‌ترینی
همون لحظه ابری
رخ ماهو آشفت
به خود گفتم ای وای
مبادا دروغ گفت
گذشت روزگاری
از اون لحظه‌ی
دانلود آهنگ محمدرضا گار ساحل 
Download New Music Mohammadreza Golzar – Sahel
دانلود آهنگ جدید محمدرضا گار به نام ساحل با لینک مستقیم و کیفیت ۳۲۰ و ۱۲۸ از تهران دانلود
اهنگ و ترانه : کیارش    تنظیم : پازل بند
متن آهنگ ساحل محمدرضا گار 
چی کم گذاشتم واست دلم نداره طاقت
شده این روزا واسم هر ثانیه اش یه ساعت
بگو بهم چی شد که دلم ازت زود رنجید
دیدم باهاش میخندی حال منو کی فهمید
 
من بدون تو یه ساحلم که غرق آبه دیگه نمیخوریم بهم اینم جوابت
بیا بگو میخوام تورو ب
تجربه من از اولین شکستگی پا تو زندگیم
خب این مطلب رو مینویسم شاید بدرد کسی بخوره!
من دوجرخه سوار نیمه حرفه ای کوهستان و حرکت های نمایشی هستم، از حدود 15 سالگی دوچرخه سواری رو شروع کردم. با رفتن به دانشگاه مدتی از دوچرخه سواری دور شدم اما تو 28 سالگی با دیدن فیلم مستند Life Cycles دوباره فکر دوچرخه سواری تو من زنده شد.
کم کم پیشرفت کردم تا بعد حدود 5 سال به جایی رسیدم که راحت از صخره و کوه بالا و پایین میرفتم، پرش انجام میدادم و تو خیابون هم از موانع راح
به غیر از نانی و
گوشه‌ای امن و
جیبی با حرمت و
بارانی از عشق !
پنجره‌ای باز
که آزادی و عشق به من دهد ؟!
من چه می‌خواستم ؟
در این حد، که به من نداد !؟
برای همین
نیمه شبی
دری را شکستم و رفتم
برای همیشه رفتم
شیرکو بیکس
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
✦ @Parsa_Night_narrator ✦
#کانال_آوای_شبانه_پارسا
#اخبار_روز_ایران_و_جهان
-tumblrhttps://avayeshabane.tumblr.com
آخرین خبرها و اتفاقات روز در وب سایت:
websitehttp://aparssa.wordpress.com
منبع خبری کانال:
#BBC_News
مشاهده مطلب در کانال
اون کسی بود که به خاطرش قوانینم رو شکستم. گاردم رو آوردم پایین و انقدر پذیرفتمش که خودمم تصورش رو نکرده بودم. و بهش گفته بودم. گفته بودم اینجوری میشه گفته بودم که میترسم. 
حالا چیکار کنم؟ باز معده ام بهم ریخته جسمم مریض میشه. زیر این حجم از حس بد هزاربار میمیرم. 
چرا اینکارو باهام کردی سارا؟ چرا باورم کردی که میتونم باز با کسی دوست باشم و خودتم زدی تو برجکش؟
حالا من چیکار کنم؟ خوابم نمیبره لعنتی. از غم باد کردم. 
خدایا کمکم کن. خدایا خواهش میکن
دانلود خلاصه کتاب مدیریت بازاریابی بین المللی
یادداشت: این کتاب (مدیریت بازاریابی بین المللی حسن اسماعيل پور) یکی از منابع معرفی شده، جهت آمادگی کنکور کارشناسی ارشد مدیریت بازاریابی، به شمار می آید.
 
 
کتاب مدیریت بازاریابی بین المللی 
خرید کتاب مدیریت بازاریابی بین المللی دکتر حسن اسماعيل پور انتشارات . مدیریت بازاریابی بین الملل اسماعيل پور,تخفیف,دانلود,خلاصه,ارسال .
 
 
خلاصه کتاب مدیریت بازاریابی بین المللی 
خلاصه کتاب مدیر
سردار اسماعيل قاآنی متولد شهر مشهد است و حدود ۶۱ سال سن دارد.
 
بیوگرافی سردار اسماعيل قاآنی
او در سال ۱۳۵۸ به عضویت سپاه پاسداران در آمد و از سال ۱۳۵۹ و پس از گذراندن دوره‌های آموزشی در تهران به مشهد بازگشت و بعنوان نیروی رسمی شروع به کار کرد.
ادامه مطلب
+ هنوزم که فکر میکنم تو درست ترین ادم زندگی من بودی واگه میشد که ادامه داشته باشی حتما خوشحال تر از این بودم که الان هستم . و هیچوقت به خاطر اعتمادی که بهت داشتم کارهایی رو نمیکردم . از چیزهایی که براشون ناراحتم اون دنیای ظریف از دست رفته ست .جایی که توبودی توش بدون اینکه چیزی رو خراب کنی .
این مدت جاهایی قرار گرفتم که زیادی زمخت بودن و ادمها و تجربه ها.
دلم برگشتن به درون رو میخواد و یک زندگی بدون شوآف با تعدادی ادم درست میدونم که جاده ای که ر
پیشاپیش فرارسیدن ایام فاطمیه، شهادت حضرت زهرا(سلام الله علیها) برشما عزیزان تسلیت باد.
برشی از کتاب تقدیم نگاه شما 
من سوختم وقتی در خانه خدا، در خانه قرآن، در خانه نجات، در خانه تو به آتش کشیده شد.
من در خود شکستم وقتی در بر پهلوی تو شکسته شد.
وقتی تو فضه را صدا زدی، انسانیت از جنین هستی سقوط کرد خون جلوی چشمان مرا گرفت وقتی گل میخهای در، از سینه تو خونین و شرمگین درآمد.
من از خشم کبود شدم وقتی تازیانه بر بازوی تو فرود آمد.
من معطل و بیفلسفه مان
سی و یک نما - مراسم سپاس از اسماعيل میرفخرایی به پاس سال ها تلاش در عرصه فرهنگ و هنر جمعه چهارم بهمن از رادیو فرهنگ پخش می شود.
 
برنامه آیین سپاس» کاری از گروه کتاب رادیو فرهنگ با همکاری خانه اندیشمندان علوم انسانی است که به معرفی مشاهیر و مفاخر ایران زمين اختصاص دارد و این هفته نکوداشت استاد اسماعيل میر فخرایی را پخش می کند.اسماعيل میرفخرایی تهیه کننده مولف، پایه گذار برنامه های علمی در رادیو و تلویزیون و از آغازگران این رسانه در ای
یه جاهایی اونقدر احساست میکنم که میگردم دنبال گوشیم که اتفاقی که برام افتادرو توضیح بدم که بگی آروم باش.
این لحظه خیلی بی رحم.
لعنت به من
یه جاهایی اصن کار من نیست دووم آوردن 
هیچی هیچ کس جز تو نمیتونه بگه بگو میشنوم.هیچ کس حق نداره
چقدر تهی ام بی تو 
چقدر مسخره است که هر روز چک کنی از بلاک در اومدی یا نه با یه امید احمقانه تر با یه ذوق بعد بیدار شدن قبل خوتبیدن بعد حمام بعد کار بعد موسیقی بعد ورزش قبل خوردن بعد نوشتن
چقدر کمرم شکست چقدر پی
یه جاهایی اونقدر احساست میکنم که میگردم دنبال گوشیم که اتفاقی که برام افتادرو توضیح بدم که بگی آروم باش.
این لحظه خیلی بی رحم.
لعنت به من
یه جاهایی اصن کار من نیست دووم آوردن 
هیچی هیچ کس جز تو نمیتونه بگه بگو میشنوم.هیچ کس حق نداره
چقدر تهی ام بی تو 
چقدر مسخره است که هر روز چک کنی از بلاک در اومدی یا نه با یه امید احمقانه تر با یه ذوق بعد بیدار شدن قبل خوتبیدن بعد حمام بعد کار بعد موسیقی بعد ورزش قبل خوردن بعد نوشتن
چقدر کمرم شکست چقدر پی
می دونم باعث شدم بهت سخت بگذره
می دونم دلت رو شکستم
می دونم زود قضاوت کردم
ولی ببخشید
خیلی خیلی معذرت می خوام
دوستی من و تو مثه دوستی جیمین و تهیونگه
هیچی نمیتونه این دوستی رو بهم بزنه
هیچی نمی تونه خرابش کنه
اگه دعوا هم بکنیم بازم پایه های دوستی قوی تر میشه(چرت گفتم می دونم)
ادامه مطلب
دانلود ریمیکس دیوار فرزاد فرخ
Download remix Farzad Farokh >> ♬ Divar ♬ >> Music streaming from wikimusic
 
عاقبت تقدیر بین ما دو تا دیوار ساخت
از من آزرده دل دیوانه ی بیمار ساخت
عاقبت عشقت مرا رسوای این دنیا کرد دور شدم
از چشم تو من ماندم و یک کوه درد
خاطراتت میزند آتش به قلب و جان من روح
من را میبرد پیش تو ای مهربان من
من هنوزم میپرستم چشم زیبای تو را عشق تو
بر من جفا کرد بی وفا با من چرا
من غرورم را شکستم تا من و تو ما شویم از خودم
هر بار گذشتم تا ز هم شیدا شویم
من هنوزم
می‌آمد از برج ویران، مردی که خاکستری بود 
خرد و خراب و خمیده، تصویر ویران‌تری بود
مردی که در خواب‌هایش، همواره یک باغ می‌سوخت 
وان سوی کابوس‌هایش، خورشید نیلوفری بود 
وقتی که سنگ بزرگی، بر قلب آئینه می‌زد 
می‌گفت: خود را شکستم، کان خود نه من دیگری بود 
می‌گفت با خود: کجا رفت آن ذهن پالوده‌ی پاک؟ 
ذهنی که از هر چه جز مهر بیگانه بود و بری بود 
افسوس از آن طفل ساده که برگ برگ کتابش 
زیبا و رنگین و روشن، تصویر خوش‌باوری بود 
طفلی که تا دیوه
نخواستم بفهمی چقدر بی قرارم
نذاشتم تو اون حال بمونی کنارم
چجوری آخه باورت شد که دوست ندارم
چرا دردمو تو نگاه ندیدی
ندیدی که تو حسرت تو میسوزم
یه روزی میفهمی چی اومد به روزم
نموندی ولی چشم به راه تو موندم
هنوز میتونم بفهمم بی من چی کشیدی
نخواستم نخواستم که توی دلت غم بشینه
نذاشتم نذاشتم کسی گریه هامو ببینه
کسی که ازت خواست بری بی تو تنهاترینه
چه جوری میذاشتم بمونی و پرپر شی پیشم
یه جوری شکستم شکسته تر از این نمیشم
عزیزم دارم از نبود تو دیوونه
هشت سال و نیم پیش، همین صفحه را باز کردم و یکی از اشعار فاضل نظری را منتشر کردم. بزرگ شدم. قد کشیدم. خمیدم. شکستم. ساختم. باختم. هر طوری بود، خودم را به اینجای زندگی رساندم. اما راستش، امشب از آن شب‌هایی‌ست که این رسیدن، از نظرم نمی‌ارزد. 
دوست دارم بروم بالش و پتویی پیدا کنم، نرم باشد و پف‌دار. خاکستری ساده. بوی نویی بدهد. خنک باشد. روی بالش‌ام ضربه بزنم تا چاق شود. سرم را روی بالش نرم و سردم بگذارم. چشم‌هایم را به درازای ابد ببندم و وقتی بازشا
بعد از تقلاکردن برای بازیابی رمز عبور و تبریک به ورود مجددم برای تخلیه روانی این روان پراز هیجانم سلام عرض میکنم.
و اما بعد
دیشب گوشم رو برای شنیدن نقد رفیقانه ی حسین باز کردم، گارد ناخوداگاهم رو شکستم، باورهای غلطی که تا اون لحظه بهشون بها میدادم تا کم کاریام رو جبران کنم گذاشتم کنار، چند لحظه "فقط" گوش کردم. بعد فکرکردم. بعدم بهش گفتم ممنون که این حرفا رو بهم زدی، درسته نقد بود، نقد به جایی هم بود، اما شاید برای اولین بار بود که گرمی یک حمایت
الکترسیته:  الكترسیته انرژی نهفته ای در طبیعت و وجود آن در بعضی از مواد موجود درجهان میباشد این نیرو به صورت های مختلف میباشد و دارای 2 قطب میباشد اما به صورت كلی میتوان الكترسیته را به دوبخش تقسیم كرد الكترسیته ساكن++این حالت از الكترسیته عنصری كه آن را بو جود می آورد دارای قطب مثبت+میشود مانند وسیله پلاستیكی كه بر اثر مالش دارای قطب مثبت میشود یا بدن انسان كه بر اثر برخورد با این گونه اشیاء درای قطب مثبت الكترسیته ساكن میشود فقط زمين تامین
می دانی؟!!!
مدتهاست که همان حسی را دارم که رنگ مشکی، در نمایشنامه ی "چهار صندوقِ" بهرام بیضایی در پایان نمایشنامه داشت.
من همان مشکی هستم که در راه وصال تو ، برای مبارزه با مترسکِ نفس، راه برگشت را برخودم بستم.
از حاشیه امنم بیرون آمدم. دائم توسط مترسکِ نفسم تهدید میشوم
من همراه با شکستن صندوقم. حتی تجهییزاتم را هم زمين گذاشتم.
هیچ چیزی جز نگاه تو، حس امنیت را به من برنمیگرداند. هیچ چیز.

 خلاصه چهار صندوق:
(چهار رنگ قرمز و زرد و سبز و مشکی
واژه هایم رنگ باران دارد وقتی از تو مینوسم قلبم خیس دلتنگی است وچشمانم طوفانی
 
دراز میکشم خیره میشوم به سقف اشکهایم میچکند سر میخورند و میروند به جایی که تو همیشه میبوسیدی …
 
معلم گفت فعل را صرف کن !گفتم : رفتم رفتی رفت و سکوتی کلاس را فرا گرفت …بغض گلویم را فشرد ، بغضم را شکستم و گفتم :دلم را شکست و رفت ، غرورم را له کرد و رفتعشقم را بی رحمانه رها کرد و رفت …او برای همیشه رفت ، رفت ، رفت …
 
 
به کسی که دوستش داریبگو که چقدر بهش علاقه داریو
می دانی؟!!!
مدتهاست که همان حسی را دارم که رنگ مشکی، در نمایشنامه ی "چهار صندوقِ" بهرام بیضایی در پایان نمایشنامه داشت.
من همان مشکی هستم که در راه وصال تو ، برای مبارزه با مترسکِ نفس، راه برگشت را برخودم بستم.
از حاشیه امنم بیرون آمدم. دائم توسط مترسکِ نفسم تهدید میشوم
من همراه با شکستن صندوقم. حتی تجهییزاتم را هم زمين گذاشتم.
هیچ چیزی جز نگاه تو، حس امنیت را به من برنمیگرداند. هیچ چیز.

 خلاصه چهار صندوق:
(چهار رنگ قرمز و زرد و سبز و مشکی
دستاورد امروزم این بود که شکرپاش نازنینمون رو شکستم. هرچند شکرپاش ایده‌آلی نبود، ولی از اینایی که به وفور همه‌جا پیدا میشه و کارایی کمی دارن بهتر بود. روحش شاد و یادش گرامی.
فعلا باید مخزن سه چهار کیلویی شکر رو بیاریم سر سفره و ببریم تا من یه شکرپاش خوب پیدا کنم ;)
+ راستی فراموش کردم بابت هدیه‌ی خونه‌نویی! از جناب بهنام تشکر کنم. اون "مونولوگ" بالا رو ایشون هدیه دادن. چون راه ارتباطی نذاشتن و حتی جوری کامنت می‌ذارن که نمیشه پاسخ داد، همین‌
 
راه درازی در پیش دارم ،
سه سال ناسازگاری و آزار و اذیت رو نمیشه یک روزه جبران کرد .
یا شاید اصلا نشه جبران کرد 
 
خودم کردم که لعنت بر خودم باد .
اون روزی که فرقِ بین مرد و نامرد رو نفهمیدم
و نمک خوردم و نمکدون شکستم ،
اون روزی که خامِ حرفهای یه انسانِ پست و آشغال شدم ،
فکرِ این روز رو نکرده بودم .
اشتباه کردم حالا هم باید تاوانش رو بدم . . . 
 
 
تشنه‌ی یک صحبت طولانی ام. 
دلم حرف می‌خواهد، یک هم‌صحبت، یک نگاه و یک لبخند، یک مهر که از چشمان کسی توی دلم سُر بخورد، می‌خواهم عاشقی کنم و مهر بورزم و بپیچم و حسی غلیظ را تجربه کنم.
اما اگر راستش را بخواهی اسماعيل، اینجا مجال غلظت نیست.
 
امروز صبح تصمیم گرفتم مامانینا رو دعوت کنم شام
ما طبقه بالای خونه مامانیم
صبح رفتم و دعوتشون کردم
اومدم و گردو شکستم و آسیاب کردم تا یه فسنجون که غذای مورد علاقه خانوادمونِ بار بذارم
خونه رو مرتب کردم 
حتی اون لباس قشنگم و پوشیدم
مریم میخواست بیاد دیدنم و خرمالوهای باغ و برام بیاره
خرمالوهایی که شبیه ❤️هستن و طعم عشق میدن
ادامه مطلب
امروز داد زدم و گریه کردم داد زدم در برابر خشونت های کلامی! 
من یه دخترم 
دختری که رویاش رو باخت چون پسر نبود 
دختری که ظاهرش رو مسخره میکنن چون چیزی نیست که بقیه میخوان 
دختری که نادیده گرفته شد از روز تولدش 
من یه دخترم و امروز داد زدم در برابر همه نامردی ها 
متهم شدم به نمک نشناسی 
نفرین شدم طبق معمول 
ولی هیچکس نمیدونه من چقدر دارم زندگی رو برای رفتن سبک میکنم 
یا رفتن از این خونه یا با 10 تا آسپرین رفتن از این دنیا
من یه دخترم که داره میجنگ
متن آهنگ سلفی یوسف زمانی
این همه عشق مگه داریم♫♪که تو اینجوری داری دل میبری از من♫♪♫♪آخه این دله رفته واسه حرفای پر از عشق تو واسه من♫♪با تو هرچی بگی رو هستم کار دادی آخه دستم♫♪با همه سر و سنگین با تو غرورمو شکستم♫♪با تو جون میده یه چالوس بریزه بباره بارون♫♪من و تو باشیم تو عکسای سلفی دوتامون♫♪حال خوبو با تو عشقه هرچی تو بگی رو چشمه♫♪تو باشی انگار همین دنیا خود بهشته♫♪همیشه کنار من باش آرومه دلم با حرفات♫♪منو میبره یه دنیای دیگ
این داستان فوق العاده زیباست و میتونه تاثیر زیادی روی روابط خانوادگی شما داشته باشه
ته پیازو رنده رو پرت کردم توی سینک، اشک از چشمو چارم جاری بود. 
در یخچال رو باز کردم و تخم مرغ رو شکستم روی گوشت، روغن رو ریختم توی ماهی تابه و اولین کتلت رو کف دستم پهن کردم و خوابوندم کف تابه برای خودش ج ج خفیفی کرد که زنگ در رو زدند.
 پدرم بود. بازم نون تازه آورده بود. نه من و نه شوهرم حس و حال صف نونوایی نداشتیم. 
ادامه مطلب
در ناگهانی نم نم وآرام این چشمهایم باز گریان شدبغض عجیبی در گلو پیچید از گونه هایم اشک ریزان شدبا دستها آهسته و آرام من پاک کردم اشک هایم راهق هق امانم را برید وباز این اشک ها جاری زچشمان شدبار غمی سنگین به دوشم بود در اضطرابی مانده بودم مناز کف توانم رفته بود اما از داغ غم این سینه سوزان شدبا پلک خیس و گونه نمناک از تو برای آینه گفتمدیدم که آیینه به رسم عشق از دیگانش اشک ریزان شدبگریزم از این دردهای کهنه با اینکه غم با دلم همسایگی دارددر سینه
خدایا امشب خودت برای منه رو سیاه و گنهکار بهترین هارو رقم بزن. خدایا من شرمنده ام بابت تمام گناهانم. خدایا من روسیاهم بخاطر تمام گناهانم. تو بر من ببخش. خدایا هزار بار توبه کردم و ده هزار بار توبه شکستم. دیگه حنام برای خودم رنگی نداره ولی تو بزرگتر از این حرف هایی. به بزرگیت قسم بگذر از گناهان این بنده ناسپاست. خدایا شرمنده ی امام زمانم هستم، خودت دستم رو بگیر و به راه راست هدایتم کن. خدایا بهترین ها را برای من و دوستان و خانواده و همه بندگانت

آخرین مطالب

آخرین جستجو ها