نتایج جستجو برای عبارت :

در تصادفی که ۶ سال پیش داشتم بینی ام شکست ولی بعد از گرفتن نامه پزشک قانونی رضایت دادمو دیه نگرفتم ، الان برام مشکل شده ، آیا میتونم بعد گذشت ۶ سال شکایت کنم دیه ام رو بگیرم ؟

امروز داخل بوفه مدرسه ، بعد از زیاده روی یه -سال دوازدهمی- در دخالت ، جر و بحثی رخ دادکه نتیجه ش یه سیلی توی گوش راست من بوده دنیای لحظه سیلی درونِ من :(
 1- من همین الان ميتونم ازش شکايت کنم و پولي که برای ثبت نام کلاس آلمانی نیاز داشتم دست پیدا کنم
 2- با توجه به نفرتی که ازش دارم ميتونم ازش شکايت کنم پيش مدیر تا اخراج شه
 3- ميتونم همین الان روش دست بلند کنم و تا جایی که ميتونم کتکش بزنم تا دیگه جرأت دعوا کردن با کسی رو نداشته باشه
 )پيش ناظم رفتم
درد درد درد شکست شکست شکست غم غم غم ضعف ضعف ضعف درد درد درد شکست شکست شکست غم غم غم ضعف ضعف ضعف درد درد درد شکست شکست شکست غم غم غم ضعف ضعف ضعف درد درد درد شکست شکست شکست غم غم غم ضعف ضعف ضعف درد درد درد شکست شکست شکست غم غم غم ضعف ضعف ضعف درد درد درد شکست شکست شکست غم غم غم ضعف ضعف ضعف درد درد درد شکست شکست شکست غم غم غم ضعف ضعف ضعف درد درد درد شکست شکست شکست غم غم غم ضعف ضعف ضعف درد درد درد شکست شکست شکست غم غم غم ضعف ضعف ضعف درد درد درد شکست شکست شک
سلام دوستان 
من امروز امتحان شهریور فارسی۳داشتم 
رشته دبیرستانیم معارف بوده
وقتی وارد حوزه شدم گفتن دیر  اومدی و سایت برای احراز هویت شما بسته شده
من میخاستم دیپلم انسانی بگيرم ولي الان که نتونستم امتحان فارسی معارف و پاس کنم ميتونم شهریور همین امسال مدرسه بزرگ سالان ثبت‌نام کنم و دیپلم جدید بگيرم ؟؟در حالیکه این دیپلم معارف و کامل نگرفتم ؟اگر چه می‌دونم دی ماه باید برم پاسش کنم ولي کلا میشه من ثبت‌نام کنم مدرسه بزرگ سالان و با این شرای
از یجایی به بعد 
ترک کردن یا حذف کردن چیزایی دوسش دارم و داشتم 
برام مهم نیست 
قبلا برام مهم بود ٬ نگهشون میداشتم ٬ چندین و چند سال 
مثل نامه ها ٬ مثل وسایلی که دوست داشتم ٬ مثل خیلی چیزای دیگه 
نمی‌دونم چیشد . 
اون بخش از احساساتم رو از دست دادم بابت نگهداریشون 
اون وبلاگ بیانم که توش شعر می‌نوشتم رو حذف کردم 
نامه ها رو سوزوندم 
با آدمایی که آشنا میشدم و دوسم داشتن ٬ خیلی راحت ترکشون کردم .
هیچی برام مهم نیست
سلام دوستای گلمنماز و روزه هاتون قبول
دیگه چیزی نمونده دو روزش ک گذشت طاقت بیارین
همه ی ماه رمضان ی طرف و دعای سحر و ربناش ی طرف
ولي کاش در کنار یار بودیم
البته اینکه الان با کل خونه دعوام شده هم بی تاثیر نیس
ینی ی جورایی همه با من قهرن
تقصیر خودمم هستا حالا دعا کنین ک آرامش برگرده!
این چن روز استرس کنکور یک طرف و دعواها و جر و بحثا یک طرف!
گردنم درد گرفته اینقد اسنرس داشتم
اول ک با همسر الان هم با خانوادهینی شایدم مشکل از منه
راستی برام د
دیروز پامو جراحی کردن.
از همون جمعه که این اتفاق برام افتاد فک میکردم خب به هر حال تجربه شد، تو بیمارستان بهم گفتن خیلی قوی ای، چون با اون وضع داشتم میخندیدم، بعد از جراحی هم وقتی به هوش اومدم ناهارمو با اشتها خوردم و کامل خوب بودم.
تا اینکه برگه ی ترخیص رو دیدم. اونجا دیگه گریه کردم.
خلاف چیزی که دکتر بهم گفته بود که تاندون پام خراش خورده تو اون نوشته بود پارگی.
پارگی تاندون آشیل یعنی کابوس.
عین خر میترسم.
تنها آرزو و هدفی که من دارم اینه
باورم نمیشه که سه ماه از سال به همین زودی گذشت
نمیخوام بگم بهم خوش گذشت اتفاقا خوب هم شد که گذشت =///
امروز اول دی ماه برای من مثه اول مهر هست و برای اولين بار حس دانشجو بودن رو دارم خودمم دلیلش رو نمیدونم ولي احتمالا بخاطر اینه که اولين روز بدون دغدغه رو توی دانشگاه داشتم
کلاس بافت عملی آخرین جلسه ش امروز بود و من هنوز هیچی از لام هایی که دیدیم سر در نمیارم =|| یه تایم خالی پیدا کنم برم منت کشی بلکه یبار دیگه همه لامای این چهار پنج جلسه رو بدن و بد
امروز ظهر که کنار مادرهای دوستای دخترم میومدیم خونه با هم حرف میزدیم همشون راجع به این حرف میزدن که چقدر مردهای بد وجود دارن یا چقدر زنهایی بودن که همسرشون بهشون خیانت میکردن اینا هم بعد از جدایی و روی پای خودشون ایستادن چقدر تونستن راحت باشن . 
منم از وقتی دوباره کارم رو ول کردم بخاطر بچه ها همون اتفاقات قبلی داره برام میوفته اینا به نظرم بخاطر اینه که هنوز یاد نگرفتم روی پای خودم بایستم هنوز یاد نگرفتم از کسی نمی تونم انتظار محبت و کمک داش
فشار زندگی فقط اینجاش که لپ‌تاپ‌ای که پارسال همین موقع سه و خورده ای بوده رو الان با قرض گرفتن و فروختن سکه باید بخری نه تومن!:/
نکته جالبش اینه پارسال من واقعا نیاز نداشتم و نگرفتم(که خاک کاهو بر سرم)
الانم واقعا حداقل تا دوماه آینده نیاز ندارم و الان تنها دلیلم برای خرید اینه که مطمئنم دوماه بعد همینم نميتونم بگيرم:|
به قول مبهم زیبا نیست!
این روزها به جای عیدی برای دوستانم نامه می نویسم  همراه با کتاب و  تا الان از خوشحالی‌شان حالم خوب شده اما گاهی ته دلم می‌گیرد که خودم سهمی در نامه گرفتن‌ها ندارم.دلم می‌خواهد به جای هر عیدی، کلی نامه‌های دست‌نویس بگيرم.
حدودا سه ماهی میشه که برای تحصیل از ایران اومدم بیرون. دیروز داشتم مطالب قدیمی تر وبلاگمو میخوندم و واقعا از این پروسه ی سختی که طی کردم به شگفت اومدم اگه بخوام مسیرمو بعد از تموم شدن کارشناسی توصیف کنم ، باید بگم اول کار اعتماد بنفس پایینی داشتم و همین باعث شد سرکاری برم که مناسب من از هر نظر نبود و در نهایت پس از شکست های متعدد ، شروع کردم به شناختن خودم ، اینکه چه محیطی برام مناسبه ، اینکه چی از زندگیم میخوام و بعدش با خوندن کتابای محتلف رو
دربرائت نامه ، پزشک خود را از نتیجه منفی عمل جراحی بری می کند ، ولي در رضايت نامه ذکری از برائتِ ذمه پزشک نمی شود؛ بلکه فقط تاکید بر رضايت بیمار است .
نتیجه اینکه در برائت نامه بار اثبات تقصیر پزشک به عهده بیمار است ولي در رضايت نامه بار عدم تقصیر پزشک بر عهده خود پزشک است .
به عبارت دیگر در برائت نامه بیمار تلاش میکند که تقصیر پزشک را اثبات کند ولي در رضايت نامه پزشک تلاش میکند که اثبات نماید که خودش تقصیری مرتکب نشده است .
امروزه تمام فرمهای ب
خب من از کلاس چهارم زبانو شروع کردم اول مثل یه درس عادی سخت بود برام بعد کم کم باهاش خیلی دوست شدم فیلم انگلیسی میدیدم اهنگ انگلیسی علاقمو به زبان هزار برابر کرد ميتونم بگم محبوب ترین موضوع درسی برام بود وهست .نمی تونم بگم چقد علاقه دارم با ادما توی سرزمینای دیگه در ارتباط باشم خب انگلیسی تنها راه بود و تونستم  با خلیا چت کنم که مایل ها باهاشون فاصله داشتم. خب زیاد نوشتم میخوام بگم من onlinedictionary نصب کردم و روی محافظ صفحه موبایلم لغات انانگلیس
سه ماه دیگه همین شندرغاز حقوق اینترنی که باهاش جزوه میخریدم هم قطع میشه و من برای اینکه تا حد ممکن دستم جلوی خانواده دراز نباشه کم کمک حدود دو میلیون برای روزهای بعد از فارغ التحصیلی تا امتحان دستیاری کنار گذاشته بودم.حالا موندم سر دوراهی اینکه پایان نامه ام رو چکار کنم?بذارم بعد از امتحان خودم بنویسمش یا پول بدم کسی برام بنویسه?
اگر راه اول رو انتخاب کنم ممکنه این کار خیلی زمانبر باشه و توی اون روزهای شدید بی پولي که میخوام هرچه زودتر دفاع
"کاش میشد هویتت رو چند روزی مثل لباس دربیاری و بندازی یه گوشه. بشی از هرچی "دیگرانه." "
نشستم اینجا درست جایی که اون همه براش زحمت کشیدم که چیو ثابت کنم؟ به چی برسم؟ به خودم بگم ميتونم؟ آره خب ميتونم. اما تو سخت ترین لحظه‌ی زندگی هستم. احساس میکنم باختم اما بزرگ شدم. میدونم که خب باختم!! دنیا که به آخر نرسیده میدونم که سخته آره سخته. اما نمیشه اینطور کجدار و مریض جلو رفت. 
ترسایی که از این رابطه داشتم به وقوع پیوسته و من دیگه نمی تونم باهاشون
اول دبیرستان بودم. نه سال پيش! معلم از نوروز و عید و دید و بازدید گفت. نظر خواست. بچه ها از بی‌حوصلگی و تکراری بودن و از این که کاش آدمها در تعطیلات برای خودشان بودند، نه در اسارت تعارف و عرف کلیشه‌ای، گفتن. حرفشون خیلی برام عجیب بود. پر از ذوق و اشتیاق بودم برای بهار. اون موقع ها آرزویی داشتم که الان به نظرم آرزوی سوخته س و الان آرزوهایی دارم که اون موقع ها بهشون میخندیدم.
نظر من الان، نظر همون بچه هاست که من فکر میکردم افسردگی گرفتن. که سعی میک
دانلود آهنگ سامان جلیلی پس من چی
هم اکنون شنونده موزیک جدید و فوق العاده ی * پس من چی * با صدای زیبای هنرمند محبوب و مشهور , سامان جلیلی باشید.
دانلود آهنگ سامان جلیلی به همراه متن, پخش آنلاین و بهترین کیفیت (کیفیت اصلی) از رسانه مدیاک
Download new song by Saman Jalili called Pas Man Chi With online playback , text and the best quality in mediac
متن اهنگ سامان جلیلی به نام پس من چی
بعد از من دنیا به کامته پس من چی میگن که یکی کنارت هست من چیهنوزم من دوتا دوتا دارم از هرچی تا کی پس خدا خدا کنم آخر
به حرف کسی گوش نمی دادم 
همیشه دوست داشتم تنها باشم 
در خلوت به سر می بردم  برایم ارامش بخش بود 
روزگار به سختی می گذشت 
تمامی بچه ها از دستم ناراحت بودند 
چون دوست داشتم تنها باشم و در دنیای خودم سیر می کردم 
صدای ارام و دلنشین مرا خرسند می داشت 
و مرا از تنهایی و غم و اندوه بیرون می اورد 
من بودم و او تنهای تنها 
موقع دلتنگی ها مو برام غصه دریا رو می گفت و مرحمی بود بر زخمهای  کهنه ام 
ولي اکنون نیست و خیلی ناراحتم چون شکست 
واکمن خوبی بود 
۵/
خیلی وقته عدد ستاره های بالای صفحه کمتر از ۴۵ نشده. همینطوری داشتم اسکرول میگردم صفحه رو تا ببینم اگر نویسنده های محبوبم پست گذاشتن، یا عنوان جالبی دیدم، برم نگاه کنم. عنوانی توجهم رو جلب کرد که چند نفر درباره ش پست گذاشته بودند. نامه ای به گذشته که گویا یک چالشه. نامه ها رو نخوندم ولي یاد نامه ای افتادم که خودم سه سال پيش برای خودم نوشته بودم تا سال بعد همون موقع به دستم برسه. هیچ وقت یادم نمیره اون لحظه رو که نوتیفیکیشن ایمیل برام اومد و باز
مدتهاست حاجتی دارم که با وجود دعاهای فراوان به اون دست پیدا نمی کنم.
اوایل برام سخت بود ،بعد حس کردم باید توکلم رو بیشتر کنم.
بعد حس کردم باید توسل رو هم بهش اضافه کنم .
مهرماه وقتی رفتم مشهد با تموم وجودم مطمئن بودم حاجتم رو می گیرم.
اونقدر مطمئن که خودم رو کاملا آماده کردم واسه رسیدن به حاجت.
حتی اومدم و توی خونه م روضه ی امام حسین گرفتم و با یه عالمه حس خوب و اطمینان حاجتم رو هم از امام حسین (ع) هم خواستم.
امام رضا رو به بچه ش قسم داده بودم
ميتونم بگم جالب بود برام.
چی باید بهش بگم؟ـ
_ یه تجربه‌ی جدید!
اره . جدید و تازه بود برام.
به عنوان اولين ، باید بگم
اونقدر‌هاعم وحشدناک و خجالت‌اور نبود.
الان پر از احساسات و حرف‌های جدیدم.
فقط میشه گفت از وقتی بیدار شدم تا همین الان یه روزه فوق‌العاده رو گذروندم.
لبخند زدم ، از ته دل 
با اینکه دیشب حاله خوبی نداشتم،امروز همه‌چی جبران شد.
:"))
هفته بعد 4 تا امتحان دارم و هنوز به طور رسمی چیزی نخوندم ولي دلم آرومه. حس میکنم چیزایی رو که باید یاد میگرفتم، یاد گرفتم. با خیالی راحت مرور میکنم. تا الان تا حد زیادی تونستم خودمو ریکاوری کنم و واقعا این ترم برام لذت بخش بود. مثل یه فرد سالم بودم. خوب فعالیت داشتم، با بقیه ارتباط برقرار میکردم. از حرف زدن نمی ترسیدم و از همه مهم تر برای اولين بار تونستم با خانوما حرف بزنم نه اونطور که فکر میکنید بلکه تونستم بهشون سلام بکنم(به خدا پيشرفت بزرگی ب
دو ماه پيش طلاق گرفتم ومهرم را بخشیدم ولي الان پشیمان شدم وکیل گرفتم واسه شکايت مابذل و رجوع به مهریه میخواستم بپرسم آيا تو این دعوا اگه مهریه مو نداد حق گرفتن حکم جلب و بازداشت کردنش ميتونم بگيرم یا نه؟ البته وکیلم میگه میگیرم ولي میخوام کامل مطمئن شم ممنون میشم راهنماییم کنین
من قبل از ازدواج اینطوری بودم که هر چند وقت یکبار دچار بحرانِ روحی "خب که چی؟" میشدم! جهان برام از معنا تهی میشد. حوصله هیچ کاری رو نداشتم. انقدر بین سوالاتم دست و پا میزدم تا بالاخره یه راه نجاتی پیدا کنم.
الان غیر از یه دوره بحرانی اول ازدواج که الان که بهش می نگرم بسیار آشفته بودم و حق هم داشتم آشفته باشم ( چون برام کنار اومدن با این سبک زندگی جدید خیلی سخت بود، داده های جدید انقدر زیاد بود که نمیتونستم تحلیلشون کنم، چیزایی تازه داشت برام پرر
به استناد سایت مشاوره حقوقی دینا ، رضايت نامه بیمار ، فرمی است که در آن بیمار اعتماد خود را نسبت به درمان پزشک و تیم درمانی اعلام می کند . از لحاظ حقوقی رضايت نامه و برائت نامه تفاوت هایی با یکدیگر دارند . اما در بیمارستان ها و مراکز درمانی در یک فرم توسط بیمار و یا ولي قانوني او و پزشک امضاء می شود . دو نفر شاهد نیز ، شهادت خود را در همان فرم تایید می کنند . پزشک در این فرم مراحل درمان و اثرات خوب و بد آن را ذکر کرده و بیمار تعهد می دهد که اگر علی ر
چند وقت از آخرین پستی که گذاشتم میگذره؟ شاید تقریبا 1 سال پيش بود که داشتم دو دو تا چهار تا میکردم که برم یا بمونم؟ برای آیندم چه تصمیمی بگيرم؟ از یه سال پيش تا الان، و بعد از این که تصمیم گرفتم برم خیلی اتفاقا افتاده. خیلی تصمیم ها گرفته شده و تو این مسیر خیلی چیز ها یاد گرفتم.
چند هفته پيش بود که نامه پذیرش دانشگاهی که خیلی دوست داشتم برم واسم اومد. تو اوج ناامیدی و خستگی سفر یهو ایمیل اومد و دنیا رو برام زیر و رو کرد. 
اولش خیلی خوشحال بودم. به
به پاهاش نگاه می کنم و یادم میاد یه زمانی الهه زیبایی بود برام. شده بودن معیار زیبایی هر پایی. هر چقدر بهشون شبیه تر، زیبا تر. بعد از درک زیبایی پاهاش بود که کم کم متوجه شدم خودشم قشنگه.
تب و تابی که الان پس از گذشت سالها به چه سادگی فراموش شدن. فقط این پاها موندن. شاید اون موقع که داغ تر بودم میشد استفاده بیشتری کرد. الان سعی می کنم یادم بیارم چقدر برای لمس کردن این پاها اشتیاق داشتم. شاید دوباره معنی بده به روزهای تیره و تاری که هیچ معنی روشنی ند
دوست داشتم برای برنامه کودک‌ها نامه و نقاشی بفرستم. یک بار خیلی جدی هر چی دوست داشتم نوشتم ولي چون پست کردن و درخواست چنین چیزی از خانواده برام سخت بود (هیچ یادم نمیاد اصلا ازشون درخواست کردم یا نه) نامه را گذاشتم زیر فرش و باقی موند. بعدهایک نفر بزرگ‌تر تو خونه پیداش کرد و هیجان زده بلند بلند خوند و مسخره کرد در حالیکه که قدم به قدشان نمی‌رسید.
سلام
من ۲۸ سالمه یه سری مشکلات داشتم تو زندگیم، انگاری هر سالی که می‌گذشت برام این مشکلات برام بزرگتر و عذاب روحیش هم دارن بیشتر میشن، هر آدمی ممکنه ویژگی های بدی داشته باشه، منم مستثنا نیستم ولي فکر میکنم ویژگی های بدی که دارم واقعا برای هر آدمی غیر قابل تحمله.
هر لحظه از روز ممکنه بهشون فکر کنم و عذاب بکشم، مثلا آدم دمدمی مزاجی هستم، این بدترین ویژگی یه آدم نیست؟!، الان میگم میخوام ولي بعد میگم نکنه. مثلا دوست دارم ازدواج کنم، تا حالا شده
ما تمااااام دیروز رو مشغول شیرینی پختن برا عید بودیم. البته من کار دسته جمعی و یدی رو دوست دارم، ولي خب دیگه چون شبش خیلی دیر خوابیده بودم، آخراش داشتم از حال می رفتم. امروز هم ارائه ای که هفته پيش کنسل شد رو باید می دادم، بعد من نفر چهارمی بودم که باید ارائه می دادم، با این وجود استرس داشتم. صبح  کلاس داشتیم از ساعت 7 همینجور هر دو دقیقه یکبار بیدار میشدم ساعتو نگاه میکردم. خیلییییییم خوابم میومد. بعد تا وارد کلاس شدم، استادمون گفت اگه اماده ا
بوی سمهک دریا می‌امد و من از این همه بی مسووليتی دو پله به عرش الهی نزدیک‌تر شده بودم. فکر نمیکردم عامل همه پنیک اتک‌هام مسووليت باشه. وقتی چندتا ادم دور و برم هستن که ميتونم با خیال راحت هر اشتباهیی بکنم یا حتی کمتر از اون، هیچ تصمیم‌گیری‌ای با من نباشه و فقط نظر ملوکانه رو بگم و بقیه برن دنبال اجراش چند درجه مهربون‌تر میشم. من مسووليت جمع کردن اشتباه که هیچ مسووليت معذرت‌خواهی رو هم به عهده نگرفتم. وقتی لیوان شکست دوستم از اول تا اخر رست
احساس آرامش دارم. برام تجربه سنگینی شد. آینده‌ام رو متأثر می‌کنه اما تجربه‌ی نابی بود؛ برام کلی آموزنده بود و فهمیدم تعادل بین عقل و احساس رو، فهمیدم که انتخاب عقلانی خیلی سست ه و با یه واقعیت جدید  می‌شه از بین بره.الان شادم. خب منم اشتباه داشتم و اشتباهاتم ریشه‌ای بودند.
جاتون خالی یه کار اداری داشتم تا رفتم تو اتاق آقای مسئول
دیدم ترش کرده
اخماش تو هم دیگه
تا رفتم توضیح بدم
گفت کارتون؟
گفتم یک سوال داشتم خدمتتون.
حرفمو قطع کرد و گفت فقط اگه کوتاهه بگید!
الان یکی برام "شعور" رو به چند زبان زنده دنیا ترجمه کنه خواهشا
من در جواب این جناب چی بگم خوبه؟
آخه شلغم! من اگه کاری نداشتم که نمیومدم چشمامو با چهره ی نورانی تو مثل جرقه ی جوشکاری آسیب بزنم که.
الان من سوالمو با چه خط کشی اندازه بگيرم برات تا تو خودتو موظف بد
میشه لطفا طلب صبر کنید برای مادر و پدری که بچه چهارسالشو از دست داد
برای برادری که برادر چهارسالش از دنیا رفت.
تمام این چند ساعت دعا می کردم زنده بمونه امید داشتم بمونه یعنی میگفتم چیزی نیست یه تصادف کوچیکه ولي الان؟؟؟ 
الان امید برام مرده آرزو برام معنا نداره
صدای فریاد برادرش تا اینجا میرسه ضجه های مادرش واسه پسری که جلوش بازی میکرد و الان ؟؟الان زیر پارچه سفیده
من غریبه توان شنیدن ندارم واااای به حال مادرش،پدرش،برادرش
میلاد عاشق ابوال
از روزی که رفتم و دستبند طلای هماهنگ‌با گوشواره دخترم رو سفارش دادم دو هفته میگذره ،سه دفعه پیام دادم و یه بار رفتم مغازه‌ش ولي هنوز جوابی نگرفتم 
چرا اصرار دارم باهاش کار کنم؟ چون طلاهای قبلی رو از همین گرفتم و قراره برام طلا به طلا معاوضه کنه که ضرر نکنم یا کمتر ضرر کنم 
اُف بهش واقعا
کاش پست بعدی ذوق کردنم برا گرفتن دستبند و قشنگیش باشه  
میخوام سعی کنم از این به بعد آرامش داشته باشم
و آروم آروم سعی کنم چیزایی که بلد نیستم رو یاد بگيرم و استرس الکی نداشته باشم. 
امشب کلی استرس داشتم و به جایی نرسیدم. همین الان اومدم بخوابم، یهو به خودم اومدم دیدم برای فردا و اینکه این همه درس رو کی بخونم دارم دچار استرس میشم و بعدش به این فکر میکنم که وای قراره دوشنبه برگردم تهران و فلان و بهمان. بعدش به این فکر کردم که چرا خب واقعا؟ استرس بکشم که مریض شم؟ نشد؟ نرسیدم؟ خسته بودم؟ اصلا عشقم کشید د
دانلود آهنگ سامان جلیلی پس من چی
هم اکنون شنونده موزیک جدید و فوق العاده ی * پس من چی * با صدای زیبای هنرمند محبوب و مشهور , سامان جلیلی باشید.
دانلود آهنگ سامان جلیلی به همراه متن, پخش آنلاین و بهترین کیفیت (کیفیت اصلی) از رسانه مدیاک
Download new song by Saman Jalili called Pas Man Chi With online playback , text and the best quality in mediac
متن اهنگ سامان جلیلی به نام پس من چی
بعد از من دنیا به کامته پس من چی میگن که یکی کنارت هست من چیهنوزم من دوتا دوتا دارم از هرچی تا کی پس خدا خدا کنم آخر
پروفایل
شخصی شما در شبکه های اجتماعی می تواند تاثیر مثبت یا منفی روی فرصت های
شغلی پيش رو بر جا بگذارد و به عبارت دیگر، در دنیای اینترنتی امروز رزومه
شما در فضای مجازی از مهم ترین عوامل برای پذیرفته یا رد شدن در موقعیت
شغلی جدید است.
هفته نامه عصر ارتباط – میثم لطفی:
پروفایل شخصی شما در شبکه های اجتماعی می تواند تاثیر مثبت یا منفی روی
فرصت های شغلی پيش رو بر جا بگذارد و به عبارت دیگر، در دنیای اینترنتی
امروز رزومه شما در فضای مجازی از مهم

آخرین مطالب

آخرین جستجو ها