آغوش ام اس چگونه دردی است؟
شما ممکن است این درد را در زیر قفسه سینه خود و یا در هر نقطه بین گردن و کمر خود احساس کنید. آغوشMS می تواند کسل کننده و دردناک، تیز، یا سوزشی باشد و معمولا از چند ثانیه تا چند ساعت و در موارد نادر، چند روز طول می کشد.
آغوش در حالیکه می تواند منبع آرامش و امنیت باشد وقتهایی هم می تواند ناشی از رنج و درد باشد و آغوش ms” این منظور را بیان می کند.
اگر شما مبتلا به بیماری MS باشید ممکن است یک گروه از درد را در اطراف نیم تنه خود ا
مادر مثل هوا می مونه، دائم در هوای محبت خالصانه و بدون توقعش نفس کشیدی، گاهی حتی از همه بیشتر بهش اعتماد داری بدون اینکه بفهمی و بدانی.
اونقدر در این هوایی که گاهی ممکنه فراموشش کنی، تا اینکه نفست تنگ بشه از مدتی دریافت نکردنش.
اگر به عقب برگردم، حددداقل تواضعم در برابرت هزار چندان میشه مادرم.
+شاید شبیه ترین آغوش به آغوش خدا بعد از آغوش رسول الله و امام زمان، آغوش مادر باشه.
به تو که فکر می کردم جهان به هم می ریخت منطق وجود نداشت و مردم آدمک هایی بودند در حال حرکت، جاده ها ساخته شده بودند تا مرا به تو برسانند، ابرها انتظار می کشیدند در لحظه ی موعود ببارند، دست ها و سازها تلاش می کردند احساسم را بنوازند، پاهایم می دویدند برای وصالت، چشم هایم می چرخیدند دنیا را، برای تماشا کردنت و دست هایم. دست هایم و آغوش تو. همه چیز به کنار فقط آغوش تو.
-آغوش گرمم رو پذیرا باش، تولدت مبارک!+مرسیی[با ذوق!][بغل و اینا!]-دیگه پول نداشتم خب، فقط آغوش گرم داشتم!!+همین آغوش کلی از پول بهتره!نتیجه اخلاقیم نداره، خودتون نتیجه بگیرید!
سر کلاس بحث شد که خانم فلانی قراره پدرمونو دربیاره، یهو معصومه با یه لحن خیلی جالب و مخصوص به خودش گفت "اونایی که پدر ندارن چیشونو میخواد در بیاره؟!"
بسان رویایی شگرف در آغوش میگیرمت میچرخم و از این توهم محض دیوانه وارمیخندم .
کلمات دچار دلهره میشوند و من دستپاچه میشوم که چطور این بزم را توصیف کنم .
مادرانه ای دستچین خیال
من و رویای کودکی که در قلبم جوانه زده و نمیدانم به آغوش میرسد یا نه!
آدنا
از وقتی راهنمایی میرفتیم و مشکلات احساسی باید توی مدرسه روی میز پینگ پنگ ، موقع خوردن نون پنیر خیار ، با درد و دل کردن حل میشد ، من نقش آغوش رو داشتم . یعنی همونطور که سعی میکردم یجوری زورکی صبحونه مو تموم کنم که ظهر با مامانم درگیر نشم ، گوشام یا خودم رو هم آغوش میکردم واسه حرف های دوستم که داشت برام از مشکلاتش میگفت . تو دبیرستان کم کم آغوش کلامی پیدا کردم . یعنی حتی اگه توی دلم فکر میکردم چقد شرایط دوستم سخته سعی میکردم جوری حرف بزنم که طرف ام
نمیدانم چگونه است که لحظات بی تو اینقدر آهسته میروند، اما چون که هستی این قدر شتاب میگیرند.
نمیدانم شاید آنها هم به انتظار نشستهاند و چون تو یا نسیمت آیی و آید تندتر میتپند. شاید در آغوش آنها هم،
قلبی هست که خیال آمدنت ضرباهنگشان بالا مییرد. شاید آنها هم تا بحال در آغوش تو
جای گرفته باشند و آهنگ تندشان آرام گرفته باشد. شتابشان آرام گیرد و در بینهایتت غوطهور شوند.
در حضور تو انگار ثانیهها هم طعم بینهایت شدن را میچشند. بینها
پتوی گرم ابرها تمام شهر را در آغوش کشیده. به دور دستها که مینگرم، هیچ چیز نمیبینم، جز تودهٔ سیمابگونی که گویی تا بینهایت ادامه دارد. یکجور عدم که دلم میخواهد در آن حل شوم و تمام این لاوجود را در آغوش بگیرم.
اما هرچه جلوتر میروم هستی بیشتر توی چشم و چالم فرو میرود. زمین، درختان، ماشینها، دیوارها، آدمها، آدمها، آدمها. و همهٔ ما محکومیم به بودن.
ای صدایم همه با موج تو تنظیم شده
دوستت دارم و ماه شبِ هستیم شده
روزگار من از آن روز که تو آمده ای
با نگاه های مه آلود تو تقویم شده
من که محکوم به جرم تو شدم باز ولی
جرم زیبایی ات آیا به تو تفهیم شده؟
دور از آغوش تو دلتنگ ترینم آری
پهلوانی که به آغوش تو تسلیم شده
بی تو با هرچه که باشد همه محکوم شدم
مثل مظلوم ترین کشور تحریم شده
نه فقط این غزل تازه سید ، بلکه
دفتر عاشقی من به تو تقدیم شده
کاش آغوشت عضوی از تنم بود
مثلا آغوشت پاهایم بود
که بی آن قدم از قدم برنمیداشتم
یا دست هایم بود
که هرجا میرفتم در آغوش تو میرفتم
در آغوش تو به خواب میرفتم
در آغوش تو به بیداری می آمدم.
یا مثلا آغوشت چشم هایم بود
که این جهان تاریک و خالی را آبی آسمانی میدیدم.
خوب بود آغوشت پشتم بود
که بال در می آوردم مدام
اما کاش آغوشت قلبم بود
نبودش. .
حسنا میرصنم
امشب به قصه ی دل من گوش می کنی فردا مرا چو قصه فراموش می کنی این در همیشه در صدف روزگار نیست می گویمت ولی توکجا گوش می کنی دستم نمی رسد که در آغوش گیرمت ای ماه با که دست در آغوش می کنی در ساغر تو چیست که با جرعه ی نخست هشیار و مست را همه مدهوش می کنی می جوش می زند به دل خم بیا ببین یادی اگر ز خون سیاووش می کنی گر گوش می کنی سخنی خوش بگویمت بهتر ز گوهری که تو در گوش می کنی جام جهان ز خون دل عاشقان پر است حرمت نگاه دار اگرش نوش می کنیسایه چو شمع ش
" هیچ وقت نمیفهمی کی آخرین باره، کی آخرین دفعهایه که داری در آغوش میگیریش، بغلش میکنی، فشارش میدی، عطرش رو بو میکنی و …. لحظهای که متوجه میشی آخرین بار رو هم از دست دادی، لحظهای که متوجه میشی دیگه نمیتونی دوباره تو آغوشت بگیریش. اون لحظه، لحظه "حسرت آغوش آخر"ه. لحظهای که حسرت میخوری از اینکه آغوش آخر رو خاطره نکردی، ساده از کنارش گذشتی و مثل همهٔ دفعات به آغوش کشیدیش."
آغوش آخر میتونه صبح موقع خدافظی برای رفتن به کار با
هیچ چیزی تو این دنیا ندارم جز بغض ، درد و هرچی دل تنگت بخواهد زخم
با این اوصاف چرا نباید با آغوش باز به استقبال مرگ نرم ؟ فقط مشکلی که هست اینه که مرگ با آغوش باز به سمت من نمیاد
دیگه ز یه جنازه چه سودی داره ، ز یه ادمی که فقط نفس میکشه تا بمیره چه سودی داره ، ز یه ادمک چوبی چه سودی داره ؟
در حالیکه ترامپ در روزهای گذشته توییت کرده بود و مدعی شده بود که پاسخ هر تحرکی از سوی ایران را با قدرت و سرعت میدهد امروز از آغوش باز برای مذاکره و صلح با ایران خبر داد!ترامپ در واکنش به حمله موشکی سپاه پاسداران به پایگاه آمریکایی عین الاسد گفت : آماده هستیم آغوش خودمان را برای صلح باز کنیم.
**پس گردنی درستت کرد؛ احمق! **
ریتم: 3/4 گام: G
Gm Cm F Gm
شب از مهتاب سر میره تمام ماه تو آبه
F Cm F Gm
شبیه عکس یک رویاست تو خوابیدی جهان خوابه
Dm Eb Gm Cm
زمین دور تو میگرده زمان دست تو افتاده
Gm Dm Gm Eb
تماشا کن سکوت تو عجب عمقی به شب داده
Dm Eb Gm Cm
تو خواب انگار طرحی از گلو مهتابو لبخندی
Gm Cm Gm Eb
شب از جایی شروع میشه که تو چ
تنهایی خیلی عالی شب ها موقع خواب بجای اینکه واقعا کسی رو دار آغوش بگیر خودت و خیال کسی رو ( لیلی ) رو در آغوش میگیری و میخوابی بدون هیج دغدغه ای با یه عالمه درد و رنج همین ، غم و غصه ی کمی ست نسبت به درد پا یه اینکه از خودم هم متنفری و جرات خودکشی کردن رو هم نداری از بس که بی جرات هستی
جانانِ من، الان که برایت مینویسم، بیشتر از هرکسی دلتنگ خودم شده ام، خودِ واقعی ام که عاشق زندگی کردن است،خود واقعی ام که خوب بلد است عشق بورزد، میدانی جانانِ من خود واقعی ام را عجیب دوست دارم،مرا به آغوش بگیر تا باهم خود واقعی ام را پیدا کنیم،
مرا در آغوش بگیر و برایم قصه ی دختری را تعریف کن که خیلی دوستش داری، مرا آرام کن.جانانِ من.
تنها پادتن تنهایی،در آغوش گرفتن تنهایی است.تنها پادتن ترسدر آغوش گرفتن ترس است.و تنها راه رهایی از رنج،روبرو شدن با آن و پذیرفتن آن.تا زمانی که از عمیقترین دردهایت فرار کنی،التیام نخواهی یافت.دنیا جای رنج است اما جای رنجیدن نیست و امید بدون خوشبینی تنها راه زنده ماندن در این سیاره است
بغل کردن کودکان از بدو تولد یکی از مهمترین نیازهای عاطفی و روانی کودکان است. در واقع کودک در هنگام تولد وارد دنیای بیگانهای میشود و هنگامی که در آغوش مادر قرار میگیرد به نوعی امنیت و آرامش به او بازمیگردد. در آغوش گرفتن کودک باعث ایجاد پیوند عاطفی عمیق میان مادر و کودک میشود که این مسئله از بسیاری استرسها، اضطرابها، رفتارهای نابهنجار و اختلالات روانی در بزرگسالی جلوگیری میکند. در نتیجه شناخت فواید و تاثیرات در آغوش گرفتن کو
و آغوش است درمانِ دلی که گاه میگیرد!♥️پناه اخرِ قلبم تویی هرگاه میگیرد!♥️
به سمت تو کجا کی باز راهی شد دلِ تنگم؟!که از بغضِ دلم گاهی دلِ این راه میگیرد!
تو زیبایی و دلبر هم، تو را من ماه میگویم!برای این منِ بی کس، دل آن ماه میگیرد؟!(گفت: میگیرد!)
ولی هرجا که میگیرد دلت ای ماهِ قلب من!الهی من فدای تو که دل بیگاه میگیرد!♥️
کجا باید بگردم من به سمت بویی از مویت!♥️که باران عطر مویت را به خود دلخواه میگیرد!♥️
بغل کن چون جهان دیگر برایم جا
بسم الله الرحمن الرحیم
همسر استادخدمتی که عمر را پیامبر خود میداند
کاش اعلام میکرد که همسرش در جهاد نکاح در طی یک روز در آغوش چند مردخوابید؟تا برای همه جوانان عمری الگویی مناسب باشد.
تا مانند هند جگرخوار صاحب پرچم شوند و مانند عمر صاحب نسب شریفی شوند؟
چرا در دهان ابن جوزی نمی زنید که گفت عمر آرزوی مدفوع شدن داشت؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
چه لذت بخش است احساس گرمای آغوش خدا .
درست لحظه ای که همه دانسته هایت، دوس داشتنی هایت، اصلا همه داشته هایت را کناری می گذاری و از عمق جان، ندای "الهی و ربی من لی غیرک" سر می دهی .
تبریک نوشت: عید دیروز و امروزتون خیلی خیلی مبارک
دعا نوشت: آغوش گرم خدا نصیب هممون
و رسیـــد فرصت دیدار.
چقدر دلخوشم به داشتنت خــدا !
که با همه بی سر و پایی ام، باز هم در میکده رمضانت راهم داده ای.
تو همان اله بی همتایِ منی؛
که هزاران بار پناهم داده ای و. من رمیده ام.
تو همان معشـــوق بی نظیر منی،
که باز به انتظار خلوتی با من، ضیافتی یک ماهه، برپا کرده ای.
آمده ام.؛
و همه دار و ندارم؛ دل بیـــچاره و شکسته ایست، که یازده ماه، با دستان خودم، به دارِ گناه آویختَمـَش .
آغوش بگشا.
تا یکسال دوری ات را یکجا زار بزنم.
آغوش بگش
مثل یه عروسک خوشگل توی رختخوابت خوابیدی، دز آغوش کشیدنت برای من به عجیب ترین و شیرین ترین در آغوش کشیدن ها تبدیل شده.
عشق من به تو، عطیه ای الهی به من و توست
به من از حیث اینکه فرصت مادری کردن و رشد در این عرصه رو پیدا میکنم با اون
و به تو از این حیث که طفلی هستی که مهرت با گوشت و خونت مادرت عجین شده، جوری که بی منت به پست ترین کار های تو تن میده و بالیدن تو از خوشی خودش براش شیرین تره، و در طفولیت تو رو مورد رحمت قرار داده
زحمتی شبیه آنچه نزد خدا ه
خوشبختی را در آغوش بگیرید
مجله زیبا - همه مردم آرزو دارند در زندگی خوشبخت باشند و برای رسیدن به خوشبختی همیشه تلاش می کنند اما بعضی افراد در راه رسیدن به خوشبختی دچار اشتباه می شوند و هرگز خوشبختی را لمس نمی کنند
به ادامه بروید
ادامه مطلب
رک بگویم. از همه رنجیدهام از غریب و آشنا ترسیدهام
با مَرام و مَعرفت بیگانهاند من به هَر سازی که شُد رقصیدهام
در زمستانِ سکوتم بارها با نگاهِ سردِتان لرزیدهام.
رد پای مهربانی نیست. نیست.من تمام کوچهها را دیدهام
سالها از بس که خوشبین بودهام هر کلاغی را کبوتر دیدهام
وزنِ احساس شما را بارها با ترازوی خودم سنجیدهام.
بیخیالِ سردیِ آغوشها .من به آغوش خودم چسبیدهام
من شما را بارها و بارها .لا به لای هر دُعا بخشیده
هر گهی که کاکلت در آب دریا تر شود،
آب گردد قلب دریا، باز دریاتر شود.
می زند باران به رویت، روی زیبا تر شود،
روی زیبا را بشوید، باز زیباتر شود.
عشق تو شد کیمیاگر طالع و بخت مرا،
زر بگردد بی تو خاک و خاک با تو زر شود.
نوشدارو در تنم زهر است بی لبهای نوش،
نیش گردد نوشها و بوس هها نشتر شود.
رفته از آغوش تو، افتاده بر آغوش غم،
بخت گنگ و ذوق کور و گوش قسمت کر شود.
همقد و همسالها هستند، لیکن همزمان
نه دلی همسوز باشد، نه تنی بستر شود.
شعلة عشق زمینی کرده عمر
یه وقتا یه مریضی میاد سراغمون و ضعیفمون میکنه! اما بعدش که حالمون خوب شد میبینیم به بهانه همون مریضی لاغر شدیم و لباسایی که گوشه کمد و کشو خاک میخوردن و حسرت پوشیدنشون به دلمون بود، میشه اندازه تنمون؟
میخوام بگم گاهیام غصهها میان، ضعیفت میکنن، لاغرت میکنن، تا قد آغوش اونی بشی که قراره بیاد و با بودنش غصههاتو بگیره!
جدا از اینکه خدا دردو داد که تو درمونم شی، ضعیفم کرد که تو قدرتم شی!
نگران من نباش!
حال من خوب باشه با توئه. بدم باشه تو خوبش
دانلود رمان آغوش غریب | اندروید apk ، آیفون pdf ، epub و موبایل, دانلود رمان آغوش غریب با لینک مستقیم, دانلود رمان عاشقانه pdf, دانلود رمان جدید
♦ نام رمان: آغوش غریب
♦ زبان: فارسی
♦ ژانر رمان: عاشقانه
♦ تعداد صفحات: 575
♦ نوع فایل: pdf
♦ حجم کتاب رمان عاشقانه: 2.99 مگابایت
♦ نویسنده: زهرا سعیدی
♦ توضیحات:
در مورد دختریه که به دلیل انتقام اشتباه نقص عضو میشه و این نقص عضو زندگیشو دگرگون میکنه، اطرافیانش خیلی مواظبش هستن و بهش محبت میکنن اما اون این
آغوشتو به غیر من به روی هیشکی وا نکن
منو از این دلخوشی و آرامشم جدا نکن
من برای با تو بودن پر عشق و خواهشم
واسه بودن کنارت تو بگو به هر کجا پر میکشم
منو تو آغوشت بگیر آغوش تو مقدسه
بوسیدنت برای من تولد یک نفسه
چشمای مهربون تو منو به آتیش میکشه
نوازش دستای تو عادته ترکم نمیشه
فقط تو آغوش خودم دغدغه هاتو جابذار
به پای عشق من بمون هیچ کسو جای من نیار
مهر لباتو روی تن و روی لب کسی نزن
فقط به من بوسه بزن به روح و جسم و تن من
❤️ای مهرتو درجان ها،آغوش توبستان ها❤️من درشب هجرانت ،دردام شبستان ها❤️گویند حذر باید از روی تو ای ماهم ❤️دوری نگه باید از چشم تو ای شاهم ❤️گویند که زنجیرست آن زلف پریشانت ❤️درحجله یک هوراست آن صورت عریانت❤️آشفته ی تنهایم درحجله ی جانی تو ❤️عریانی روحم را تن پوش نهانی تو ❤️گم گشته آن رویم ،دل بسته به یک مویم ❤️ای شب تو بدان این را آغوش که راجویم❤️او آتش جان ها هست نزدیک نشوجانا❤️این حرف رقیبانست دوری نکنم یارا❤️گرآتش جان
رمان آغوش اجباری
دانلود رمان عاشقانه آغوش اجباری اثر نگار قادری با فرمت های pdf ، اندروید، آیفون و جاوا با ویرایش و لینک مستقیم رایگان
بهش نگاه کردم ، به عشقم ، به دنیام ، به نفسم ، به کسی که دوسش دارم ، به کسی که زندگی بدون اون واسم رنگی نداره ، چقدر زجر کشیدم ، خدایا خشبختیمون رو نگیر ، خدا شاهد بود چه شبایی که با گریه سر به بالین نزاشتیم ، به هجده سال پیش فکر کردم ، به دختری سیزده ساله ، به دختری که به سمت جنس مخالف کشیده شده بو
کتاب آن سر این جنازه را بگیرشاعر: پوریا پلیکان
✍
کاش هیچوقت زنده نمی شدمهمه ی دلخوشی ام به این بوداز زیر خاک بلند شومزنی را در آغوش بگیرمو تنها تکه ی زیبای جهان را لمس کنم
کاش هیچوقت زنی را در آغوش نمی گرفتمتا لااقل در تخیلمتکه ای از جهان زیبا باقی می ماند
برای تهیه ی این کتاب می توانید به پیج اینستگرام نشر شانی مراجعه کنید:@nashreshani1
همچنین می توانید از سایت نشر شانی تهیه کنید:
http://www.nashreshani.com
چرا رفتی چرا من بیقرارم
به سر سودای آغوش تو دارم
نگفتی ماهتاب امشب چه زیباست
ندیدی جانم از غم نا شکیباست
چرا رفتی چرا من بیقرارم
به سر سودای آغوش تو دارم
خیالت گرچه عمری یار من بود
امیدت گرچه در پندار من بود
بیا امشب شرابی دیگرم ده
زمینای حقیقت ساغرم ده
چرا رفتی چرا من بیقرارم
به سر سودای آغوش تو دارم
چرا رفتی چرا من بیقرارم
به سر سودای آغوش تو دارم
نگفتی ماهتاب امشب چه زیباست
ندیدی جانم از غم ناشکیباست
چرا رفتی چرا من بیقرارم
به سر سودای آ
می خوام بنویسم و نمی دونم چرا دستم به نوشتن نمیره . یعنی نمی دونم چی بگم . چی بگم که مبادا آرامش خیال کسی رو به هم نریزه .
گاهی توی زندگی آدم به آرامشی می رسه که وصف ناپذیره . مثل آرامش یه دریای عمیق . مثل آبی آسمون . دریا موج های ریز داره . آسمون هم ابرهای پر و پخش داره . ولی جنس دنیای تو از جنس آرامشه . بذار راحت باشم و حال و هوات رو توصیف کنم . چشم می دوزی به خط افق . جایی که دریا و آسمون به هم وصل شدند و معلوم نیست آبی کدوم پر رنگ تره . نفس
یاد بگیریم از محبت دیشب پدر نگوییمدر حضور کسی که پدرش در آغوش خاک آرمیده است
یاد بگیریم از آغوش گرم مادر نگوییم در حضور کسی که مادرش را فقط در خواب میتواند ببیند
یاد بگیریم اگر به وصال عشقمان رسیدیم، میان انبوه جمعیت کمی دستانش را آهسته تر بفشاریم،شاید امروز صبح کسی در فراق عشقش چشم گشوده باشد
یاد بگیریم اگر روزی از خنده فرزندمان به وجد آمدیم، شکرش را در تنهاییمان به جا آوریم نه وصف خنده اش را درجمع شاید کسی در حسرتش روزها را میگذرا
دانلود آهنگ جدید علیرضا کیا به نام آغوش
Download New Music Alireza Kia – Aghoosh
کارهای بیشتر از : علیرضا کیا
صفحه اینستاگرام آوا موزیک
کانال تلگرام آوا موزیک
دانلود آهنگ با کیفیت ۱۲۸
Download MP3 128kbps
دانلود آهنگ با کیفیت ۳۲۰
Download MP3 320kbps
00:00
خوابیدن در خیال آغوش مادر
این عکس تکان دهنده توسط یک عکاس عراقی در یک یتیم خانه گرفته شده است. این دختر کوچک هرگز مادر خود را ندیده است… بنابراین روی زمین نقشی از مادر ترسیم کرده و در آغوش آن آرام گرفته است. شکرگذار آنچه دارید باشید و قدر آنرا تا وقتی که از شما گرفته نشده است بدانید زیرا وقتی می فهمید که دیگر دیر شده است.
الهم عجل لولیک الفرج.آمین
دانلود آهنگ جدید علیرضا کیا به نام آغوش
Download New Music Alireza Kia – Aghoosh
کارهای بیشتر از : علیرضا کیا
صفحه اینستاگرام آوا موزیک
کانال تلگرام آوا موزیک
دانلود آهنگ با کیفیت ۱۲۸
Download MP3 128kbps
دانلود آهنگ با کیفیت ۳۲۰
Download MP3 320kbps
00:00
ریتم: 3/4 گام: G
Gm Cm F Gm
شب از مهتاب سر میره تمام ماه تو آبه
F Cm F Gm
شبیه عکس یک رویاست تو خوابیدی جهان خوابه
Dm Eb Gm Cm
زمین دور تو میگرده زمان دست تو افتاده
Gm Dm Gm Eb
تماشا کن سکوت تو عجب عمقی به شب داده
Dm Eb Gm Cm
تو خواب انگار طرحی از گلو مهتابو لبخندی
Gm Cm Gm Eb
شب از جایی شروع میشه که تو چ
نه معشوقه ای ی بودی
نه پنجه در پنجه با سرطان
نه با مین رفته بود
پاهایت
نشسته بودی
در ایوانی سنتی
گونه هایت گناه بود
دست هایت گناه
چشم هایت گناه
نمیتوانم در پارک های تهران آرام بگیرم
دو نفر
چند نفر
چندین نفر
یک دیگر را شکل مه و دره در آغوش کشیده اند
و ما سالهاست مرده ایم
سالهاست
پشت پنجره ها
پشت سیم های رابط
صداهایمان همدیگر را در آغوش می کشند
بگذار لااقل فکر کنم
معشوقه ای ی هستی
سرطان هم داری
و پاهایت با مین رفته اند.
بسم الله الرحمن الرحیم
یافارس الحجاز ادرکنی الساعه العجل
دوست عزیزم جواب سؤالت در متن زیر است
توجه داشته باش در چند نقطه حساس خانم ها عشق همسرشان را محک میزنند و بر روی آن نمره میگزارند
یکی از آن لحظه ها
میزان در آغوش شما بودن است
بدون اینکه شما میل جنسی داشته باشید
در واقع
برای خانم ها خیلی اهمیت دارد که شما چقدر و چه مدتی او را در آغوش میگیرید در حالی میل جنسی ندارید و فقط از روی دلتنگی و محبت وعشق او را در آغوش میگیرید،
تمام خانم ها این
و با آغوش باز برای سی و شش سالگی؛ سی و شش، با مجموعهی دلپذیری از مقسوم علیهها، در اوج انعطاف پذیری و تقارن: با واج آرایی شین در شش شش تا :) سالی پر از تجربههای جدید، اشکها و لبخندهای تصویری، Terrible Two's، زبان جدید، زندگی جدید، دلتنگی، غرب، غربت، روزهای بیغروب. جشن تولد مردادی در پاییز، با سرما و باد و بوران، در جوار پتروس، زیر سایه عدالت، با کلی رقص دو نفره، با قلبی در آغوش، در تدارک کیک و شمع و تزیین، با امید فردایی غرق در صلح و دوستی :)
سلام دوستان عزیزم
محبت رو از هم دریغ نکنید
برای اولین تمرین: پاشید
پاشو آقا که نوشته منو میخونی، پاشو عزیزم
پاشو خانم خوشکله، پاشو خواهرم
و
خواهرها هم دیگر رو
و
برادرها هم دیگر رو
در آغوش بگیرید.
+توی خیابون برید و هر فرد هم جنستون رو
در آغوش بگیرید.
هر فرد ۷ نفر رو.
بیایید داداشا تو بغلم.
آرامآرام فرو میریزد و آهستهآهسته جذب جان میشود. به یکباره نیست، که به یکبارگی جان به هدر دادن است. عشق نخست به نرمی آغوش میگشاید، و آنگاه از آتشهاش گریزی نیست. عشق، آرام سوختن است.
نخست شعلهها نرماند و گرماند و پذیرا، و آنگاه توفناک. این توفناکی را گریزی نیست. آن فراق را گریزی نبود، این وصال را گریزی نیست. این همآغوشی و در آغوش خموشی و ناله در جان زدن و به رضا اشک ریختن را گریزی نیست.
از رفتن گریزی نیست. هیچ جا خانهی روح نیست ج
آغوش کعبه برولایت بازگشته/ازسوی حق آن موسم اعجاز گشته/حیدر رسیده شیعیان شادی نمایید/فصل عنایت درجهان آغازگشته/مولاعلی آمد قدوم اومبارک/بر عاشقانش موعد پروازگشته/الگوی خوب آفرینش ازره آمد/ایمان وارزش باولایت نازگشته/باشدولی الله و آن قرآن ناطق/اوج فضیلتهای او یک رازگشته/شدساقی کوثر به دنیا جاودانه/دربین رهپویان حق تکتازگشته/صاحب زمان خشنودمیلاد شریفش/حب ولایت شیعه رادمسازگشته/
خیلی حرف ها دارم برای گفتن. بارها آمده ام قول تعریف کردن تمامی اتفاقات این یک سال و اندی را داده ام اما دریغ از کمی وقت. درگیر شده ام. درگیر زندگی. درگیر ارشدی که روزها آرزویم بود و شب ها کابوسش دست از سرم برنمی داشت. درگیر کارهای خانه ام. خانه ای که با عشق ساخته شد، با عشق چیده شد و با عشق در آن زندگی می کنیم. درگیر تاج سرم. درگیر دوست داشتنش و در آغوش کشیدنش. در آغوش کشیدنش تا نکند خدایی نکرده خلا نبودن منی که هستم را حس کند و راهی را برود که نباید
دانلود آهنگ کامران مولایی آغوش ویرونه
Download New Music Kamran Molaei – Aghooshe Viroone
پخش بزودی – دمو آهنگ اضافه شد
کامران مولایی آغوش ویرونه
آغوش ویرونه ی من امنیتی برات نداشتکابوس تلخ زندگی راهی جلوی پام نذاشتمن سست و بی تعادلم نشد بهم تکیه کنیباعث شدم افسرده شی تو خلوتت گریه کنیتاوان سادگیت شدم تجربه ای تلخ و غلطدنیای ما یکی نبود من معذرت می خوام ازتنساز نسوز به پای من سازش کنی باختی
دانلود از لینک بالا اختصاصی منتشر شد
دانلود آهنگ عزیزم از وقتی رفتی خیلی مریضم اشک توی آغوش کی بریزم (علی سفلی)
Ahang azizam az vaghti rafti kheili marizam ashk toye aghoshe ki berizam az Ali Sofla
دانلود آهنگ عزیزم از وقتی رفتی خیلی مریضم اشک توی آغوش کی بریزم (علی سفلی)
عذابم نده که من این روزا خرابم♬!
یه قایق شکسته رو آبم♬!
تموم دنیا کرد جوابم♬!
دانلود آهنگ علی سفلی عذاب
عزیزم از وقتی رفتی خیلی مریضم♬!
اشک توی آغوش کی بریزم♬!
باید تو تنهاییم بسوزم♬!
عذابم نده که من این روزا خرابم♬!
یه قایق شکسته رو آبم♬!
تموم دنی
❤️ای مهرتو درجان ها،آغوش توبستان ها❤️من درشب هجرانت ،دردام شبستان ها❤️گویند حذر باید از روی تو ای ماهم ❤️دوری نگه باید از چشم تو ای شاهم ❤️گویند که زنجیرست آن زلف پریشانت ❤️درحجله یک هوراست آن صورت عریانت❤️آشفته ی تنهایم درحجله ی جانی تو ❤️عریانی روحم را تن پوش نهانی تو ❤️گم گشته آن رویم ،دل بسته به یک مویم ❤️ای شب تو بدان این را آغوش که راجویم❤️او آتش جان ها هست نزدیک نشوجانا❤️این حرف رقیبانست دوری نکنم یارا❤️گرآتش جان
مگر قرار نبود انسان اشرف مخلوقات باشد؟پس چرا مانند گوسفند زندگی می کند!؟ مانند گوسفند فقط می چرد،مانند گوسفند هیچ چیزی برایش مهم نیست و مانند گوسفند فقط تقلید می کند!؟
امان از وقتی که چوپان (سید محمد خاتمی) با بیشعوری تمام فقط بدنبال منافع خودش باشد.کافی است وقتی "هیییی" می کند گوسفندان (مردم) را به آغوش گرگ () بسپارد تا یکی یکی یا از قحطی (تحریم) بمیرند و یا به دست قصاب (فتنه گران) کشته شوند.
بلی . اگر به رگ غیرتتان بر نمی خورد؛ ما گوس
هاینریش بل در کتاب عقاید دلقک می گفت: خدانشناسان به چه چیزی بیشتر از همه فکر می کنند؟ به خدا.
جواب این سوال خیلی برام جالب بود.
مثل وقتی می ماند که برای فرار از چیزی دائم در حال کنکاش آن باشی که چطور از آن دور شوی، فرار کنی، اما درواقع با این غور کردن در آن بیشتر آن را در آغوش می گیری! تنگ تر در آغوش می گیری، تا جایی از جزیی از خودت می شود. قسمت دردناک زندگی ات.
بعضی حرف ها را نمی شود در فضای ترسناک مجازی زد. جفت جفت چشم خودخواه، با نیت های مختلف و
چیزی که من فهمیده ام این است که :
این دوست خوب نیست که حال تو را خوب میکند
در واقع حال خوب توست که دوستان و آدم های خوب را جذب میکند !
آنقدر حال ها خراب و بد است که آن آدم خوب خوب ها هم از بدتر شدن حالشان فراری اند .
منتظر نباش کسی بیاید و اشک ها و غم هایت را پاک کند .
آدم ها دیگر حوصله ی اشک و غم خودشان را هم ندارند .
حالت را خوب کن .
مادر و پدر خودت باش .
مسئول خودت باش .
شاد باش .
آن وقت می توانی منتظر زنبورها شوی تا به دور عسل جمع شوند .
روح وحشی
+این نه گ
شده آیا که غمی ریشه به جانت بزند؟گره در روح و روانت به جهانت بزند؟شده در خواب ببینی که تو را قرض کند؟بروی وهْم شوی تا که تو را فرض کند؟شده در گوش تو گوید که تو را باز تو را.؟نشوم فاش کسی تا که شوم رازْ تو را.؟شده آغوش شود تا که هم آغوش شوی؟گره ات باز کند تا که تو خاموش شوی؟شده یک شب برود تا که روی در پی او؟که تو فرهاد شوی تا بشوی قصه او؟به همان حال بگویی که تو مجنون منیبه تو بیمار شدم تا که تو درمون منیشده دلتنگ شوی غم به جهانت برسد؟گره ات کور شو
*فَإنّی قَریب: پس من نزدیکم/بقره،186+آخرین باری که کسی رو بغل کردین کی بود؟دیشب فکر کردم چقدر جای دو بازو که محکم در میان بگیردم و بچسباند به سینه خالی است. حس کردم که چقدر این روزها دلم یک آغوش طولانی محکم می خواهد. و یادم آمد مدت هاست نه کسی را میان بازوهایم میزبانی کرده ام و نه خودم میهمان بازویی شده ام. و باز فکرکردم، چقدر تلخ.تلخ، مثل پرتاب شدن وسط دنیایی که خیلی وقت است فراموش شده است. وسط چیزهایی که شاید اصلا فکر نمی کردی خیلی مهم باشد. م
زیر آسمان شب، با سکوت وعده دارم. لب حوض هشت ضلعی با ماهی قرمزهای زیبایش می نشینم. آب را نوازش می کنم. خنکایش که زیر پوستم می دود؛ گویی نوازشم را با بوسه ای نرم و آرام پاسخ می گوید. آب، راه و رسم مهربانی را بهتر از ما آدم ها می داند. به وقتش، در گنجه پاکی و زلالی را می گشاید و تحفه ای از مهر پیشکشت می کند.
و مهتاب در خاموشی شب، نور لطیفش را توی حوض ریخته و گوشه ای از حوض، بزم ماهی قرمزها را به تماشا نشسته است. ماهی ها حریر نور به تن کرده اند و گرداگرد م
نیمه شب در پاکت می نویسم:
زندگی جاریست و این روزها و شب ها در حال گذر است .
روزهایی پر از سختی و شب هایی پر از افکار خاکستری و یواشکی .
پر از سکوت هایی که در آن غریزه به وضوح شیون می کند، چنگ می زند
و خواهان یک آغوش همیشگی ست .
بارها و سینوس وار به تصمیماتی می رسم،
که هیچ تناسبی میان اصل و اساس شان نیست که نیست .
ساعت 13:13 برنامه ریزی و دویدن .
و ساعت 02:25 بامداد هم، . فقط ناامیدی و هیچ .
به قول بیدل (باکمی دستکاری): از فرط ناامیدی بسیار گریه کردیم،
در آغوش خوشبختی : سید مصطفی رضوی حائری، نشر لاهوتیان
معرفی:
خورشید روح انسان محبت است.عاشق باید همیشه در جنب و جوش باشد زیرا که می خواهد رضایت معشوق را داشته باشد.تفاوت خود، نشانه ی کشش است، نه نشانه ای از ناپسند بودن.
بریده کتاب:
مهربانی های کوچک را فراموش نکن و تقصیرات کوچک را به یاد نداشته باش.زن و شوهر در تمام مراحل زندگی اعم از غم و شادی، باید یار و مدد کار یکدیگر باشند و با تمام وجود در جهت و رضای محبت الهی با یکدیگر مهربان باشند زیرا ک
گاهی با معشوقمان بازی میکنیم. فرو میرویم در نقشی که نیستیم: یک حسودِ بیبخشش. یک غیرتیِ بیتحمل. یک حسابگرِ مو از ماست بیرون کشنده. یک معشوقهی هرجایی. یک بیعاطفهی بیتفاوت. یک دیوانهی زنجیری حتی. بازی میکنیم تا بازی که تمام شد، سختتر و محکمتر در آغوش بکشیمش. که زندگی یکنواخت نشود. که لذتِ با هم بودنمان گونهگون و مستدام باشد. اما یک لحظه هست - و فقط یک لحظه طول میکشد - که باید بازی را تمام کنیم. باید دوباره خودمان شویم. بای
مرا صدا بزن، فرزندم. منم پدرت. بیا و لحظه ای در کنار این فرسوده، اوقاتی را طی کن. بیا و ی در آغوش پدرت، محبت را تصور کن. ناراحت نباش نمی خواهم هم سان پدران نصیحتت کنم اما در جیبم شکلات های خوشمزه ای دارم. می خواهم بگویم چقدر دوستت دارم. بیا، فرزندم. نمی خواهم بخاطر اشتباهاتت تنبیه ات کنم. می خواهم با همدیگر درستشون کنیم. می خواهی از این روزها برایت بگویم؟! مادرت را یافته ام، همدیگر را دوست داریم. از او دور هستم ولی او از من مراقبت می کند و می گو
سایهی سیاه، چقدر از هم دورمان کرده اینروزها و چقدر فهمیدهایم باهمبودن و به آغوشکشیدن و بیبهانه شاد بودن، تا چه اندازه میتواند برای آدمی ارزشمند باشد و افسوس میخوریم که تا اینجای مسیر را چقدر بیدلیل به خودمان سخت گرفته بودیم، چقدر خودمان را از فرصت شادی و لبخند محروم کرده و نگران نداشتههایی بودیم که بدون آنها هم میشد زندگی کرد و شاد بود.
چقدر از کنار هم عبور کردیم بدون آنکه با هم حرف بزنیم، چقدر عزیزانمان را بغل نکردی
کسانی که فرزند و تربیت فرزند و شیردادن به بچه و در آغوش مهر و عطوفت بزرگ کردن فرزند را برای کارهایی که خیلی متوقف به وجود آنها هم نیست، رها میکنند، دچار اشتباه شدهاند. بهترین روش تربیت فرزند انسان، این است که در آغوش مادر و با استفاده از مهر و محبت او پرورش پیدا کند. نی که فرزند خود را از چنین موهبت الهی محروم میکنند، اشتباه میکنند؛ هم به ضرر فرزندشان، هم به ضرر خودشان و هم به ضرر جامعه اقدام کردهاند. اسلام، این را اجازه نمیدهد.
#همیشه_باش
دوباره بازگرد،به من،و به این آغوش همیشه منتظر آغوشت راباور نکن صبح رااگر چه خورشید بیدریغ است با تولمس کن اما برهنگی تنم راتنگ تر کن و تنگ تر کن بازهم حلقه دستانت رابیا،بازهم مهربانانه ببوسیم ادامه شب عاشقی را باور نکن صبح را!همچنان،این آغوش گرم را با لبانت تطهیر کن!من از تنهایی ها بی تو بودناز این روزهای سرد بی عاطفهمن از این خود بی تو» می ترسم!
برای ابددلگیرم از صبح های رفتن توبگذار سهمی بیشتر باشم از لمس تنتبگذار بسراید دس
دلتنگم و درمانی در راه نیست.
مثل برفی که دلتنگ تابستانیست
اسفندی که دلتنگ بهاریست
خورشیدی که دلتنگ شبیست
دلتنگم.
این روز ها خانه صدای پاهایت را کم دارد
این شبها نمیایی تا کیفت را از دستت بگیرم در آغوش بگیرمت تا همه خستگی هایت از تنت برود
این روز ها نیستی تا دستانم را بگیری و ساعت ها با هم راه برویم و به قول خودت کمی پدر و دختری با هم گپی بزنیم
پدر
اولین و آخرین عشق و قهرمان زندگی من اگر میدانستی چقدر دلتنگتم حتی ثانیه ای صدای
بسم الله الرحمن الرحیم ./
خدایا ای که جز تو هیچ پناهی برای این دل تنگ و تن خسته نیست ای که مرا در آغوش میکشی به وقت تنهایی های بی پایانم ای که میدانی سِرّ درونم را . ای بزرگی که بندگان کوچک خوار حقیر ناتوان را میبینی و به تک تکشان عشق می ورزی . خدایا جز تو هیچ ندارم و جز تو هیچ نمی جویم آنچنان ضعیفم که که خود را نمیابم و نمیفهمم . ای که ذات کبریایی ات را هرگز درک نخواهم کرد ! بیا و بر بنده ی ضعیف ناتوانت رحم کن . ای که خستگی در تو هیچ راه ندارد چگون
دانلود آهنگ قلبم فدایت دارو ندارم هر چی که هست در آغوش تو دارم ( وحید خراطها )
دانلود
آهنگ جدید وحید خراطها به نام قلبم فدایت دارو ندارم هر چی که هست در آغوش
تو دارم با کیفیت بالا 320 لینک مستقیم mp3 موزیک صوتی همرا با متن ترانه
قلبم فدایت دارو ندارم هر چی که هست در آغوش تو دارمبیذارم از دوری که بین ماست فردا دیر است الان پیش من باشماتم به عکست آروم ندارم خوابم یا بیدار آروم ندارمدستاتو میخوام فالم تویی تو آرامش جانم تویی تو
بیا با من باش جانم باش
دیده ام سوی دیار تو و در کف تو از تو دیگر نه پیامی نه نشانی نه به ره پرتو مهتاب امیدی نه به دل سایه ای از راز نهانی دشت تف کرده و بر خویش ندیده نم نم بوسه باران بهاران جاده ای گم شده در دامن ظلمت خالی از ضربه پاهای سواران تو به کس مهر نبندی مگر آن دم که ز خود رفته در آغوش تو باشد لیک چون حلقه بازو بگشایی نیک دانم که فراموش تو باشد کیست آن کس که ترا برق نگاهش می کشد سوخته لب در خم راهی ؟ یا در آن خلوت جادویی خامش دستش افروخته فانوس گناهی تو به من دل نس
ای چنار خوش قیافهتازیانه ی نوازششاعر همیشه باکلتعطر آماده ی بارش
ای هجوم خشم خندهمرد جذاب بد اخلاقحرفه ای ترین روانیعاشقه همیشه خلاق
به دیوار خوردمبهم در بدهبه این دختر خستهسنگر بده
به دیوار خوردمبهم گوش کنتو دیوارو مثل یهآغوش کن
که ما حالمون بدهحالمون بدهحالمون بده
احوالمون بدهفالمون بدهحالمون بده
ای مرید خط چشمامتو نخ ابریشم منطفلکی ترین رفیقمقتلگاه هر غم من
ای قلمرو ستمهامرد دلداده به تاراجای شفا گرفته از عشقعاشق همیشه محتاج
به دیو
گلسا شبیه من است. وقتی که عکسهای دورهمی را دیدم حس کردم به جای گلسا، من هستم که کنار هومن و کمند نشستهام. قد و هیکلش درست مثل من است. رنگ پوستش هم همینطور. فر موهایش از من بیشتر است. صورتش استخوانیست و بینیاش مثل من قوز دارد. مثل من شلوارک کوتاه میپوشد و دستبند و پابندهای هیپی دارد.
گلسا یک جور خاصی مهربان است. تا به حال کسی در اولین برخورد اینگونه قلبم را تصاحب نکرده بود. گلسایی که اولین بار همدیگر را دیده بودیم نگران حالم بود و چنین چیز
- آیا به راستی از اینکه بلافاصله بعد از آن عزم همگانی و به بیرون پرت کردنم از خانواده و محروم شدن از هست و نیست، این خاندان از کوچک و بزرگ سخت به جان هم افتادهاند و شب و روزشان جهنم شده، خرسندم؟ بله، عمیقاً.
- چه کسی گوشهای از باری را که از تیر نودوشش تا مهر نودوهفت کشیدم به دوش گرفت؟ هیچکس. آیا طرد نشدم؟ شدم. آیا زیر نگاه حقارتبارشان راهم را نکشیدم، نرفتم و خودم را به آغوش غربت شهری کثیف نکشاندم؟ کشاندم. این همان پناه به آغوش دشمن نبود؟ بو
- آیا به راستی از اینکه بلافاصله بعد از آن عزم همگانی و به بیرون پرت کردنم از خانواده و محروم شدن از هست و نیست، این خاندان از کوچک و بزرگ سخت به جان هم افتادهاند و شب و روزشان جهنم شده، خرسندم؟ بله، عمیقاً.
- چه کسی گوشهای از باری را که از تیر نودوشش تا مهر نودوهفت کشیدم را به دوش گرفت؟ هیچکس. آیا طرد نشدم؟ شدم. آیا زیر نگاه حقارتبارشان راهم را نکشیدم، نرفتم و خودم را به آغوش غربت شهری کثیف نکشاندم؟ کشاندم. این همان پناه به آغوش دشمن نبود؟
زمین چه با سخاوت است. گرمى آغوشش باز است به روى مسافرها
دانه اى که در خاکش خانه مى کند و گرده ى افشانى که بر آن مى نشیند را در بر مى گیرد و با داشته هایش در طبق اخلاص آن را مى نوازد. بذر ریشه مى دواند و آغوش زمین مى فشارد، جوانه مى زند و سر بر مى آورد. به بار مى نشیند؛ خواه میوه اى باشد یا رنگ و رایحه اى. و دانه یا گرده ى مسافر دیگرى روانه ى سفره ى خاک مى کند.
زمین را دوست دارم. جایم مى دهد. سفر پیشینم را بذر سفر تازه مى پروراند. هر بار مى رویاندم به ب
خاطراتم زنده شدهاند. توی اتاق کوچک دانشکده کنار لابی خودم و آریا را میدیدم که پروژهی کامپایلرمان را میزدیم و خوراک جوجهی با استخوان ر ا بدون قاشق و چنگل میخوردیم. اینجا با رسول دور میز لابی دور میزدیم و صحبت میکردیم. سوار ماشین کیانوش شدم و رفتیم خوابگاه برای خواندن درس طراحی زبانهای برنامهنویسی برای پایانترم. درسی که از آن اندکمقداری بلد بودیم. اینجا لب پنجره مینشستیم و با دوستانمان راجع به دنیا و زندگی صحبت میکردی
فقط در همین حد بدون که دیشب همان شب مهتابی تاریک خلوت کنار رودخانه خروشان و نسیمی بود که میگفتم.
بدون اینکه برنامهبریزم برای چنین فضایی، اون شرایط به وجود آمد.
چند تا کلید واژه میگم برای گفتن حرفم. شاید بعدا بیام تکمیلش کنم
موتور سواری
یاد گرفتن موتور سواری
خلوت، رودخونه، صدای زیبای آب و نور خیلی کم توی تاریکی شب که مثل نور مهتاب بود.
چشمایی که برق میزدند.
خجالتی که در عمق صدا و حرکاتش میدیدم
بو کردن لباسهای جامانده من. عطر تنم رو ا
کتاب اناربانوی من
نویسنده: عاطفه خزلی
دلش، ذهنش، تمام روح و تنش آرامش میخواست
و آرامش فقط در آغوش یک نفر خلاصه میشد.
کسی که به اندازهی تمام عالم دوستش داشت. نه!
فقط دوست داشتن ساده و از سر نیاز نبود.
فقط عادت خواستن و خواسته شدن نبود!
یک حس لعنتی عاشقانه و عارفانه این میان بود
که هر دو را به هم وصل میکرد.
وقتی به کسی ایمان بیاوری، وقتی شب و روز در فکر او باشی،
وقتی تمام جسمش با تو یکی شود، میشود همین حس لعنتی! سپیده میخواست دوباره و هز
آرامآرام فرو میریزد و آهستهآهسته جذب جان میشود. به یکباره نیست، که به یکبارگی جان به هدر دادن است. عشق نخست به نرمی آغوش میگشاید، و آنگاه از آتشهاش گریزی نیست. عشق، آرام سوختن است.
نخست شعلهها نرماند و گرماند و پذیرا، و آنگاه توفناک. این توفناکی را گریزی نیست. آن فراق را گریزی نبود، این وصال را گریزی نیست. این همآغوشی و در آغوش خموشی و ناله در جان زدن و به رضا اشک ریختن را گریزی نیست.
از رفتن گریزی نیست. هیچ جا خانهی روح نیست
از پیله های تاریکی
به سوی نور
به سوی مجمر عشق بیا
من اگر اینچنین مشتاق توام،
دوباره پای نام تو،
انگار باز معجزه آغوش تو در میان است!
حرفی بزن!
برای لذت شنیدن صدایت،
آوازی نذر گل های سرخ باغ،
یا شعری دوباره برایم بخوان
بهار نزدیک است ای باغبان وجودم،
آخر کاری بکن!
مثلا،
دستهایت را میان گلدان تنم بکار،
من اشکهای بسیاری پای این نهالک های دلتنگی ریخته ام،
کاری بکن.
شرمگین نیستم من از موهای سپیدم
دوری و دلتنگی از تو
برف بود بر این پیکره
وقتی تو نیس
بر گر فته از کانال انشا 21 برای
پیدا کردن انشا با هر موضوعی به کانال ما سر بزنید
من سرزمین دردها هستم، سرزمین غم و اندوه. دریایی آرام که بعد از آن حادثه طوفانی هیچ وقت به حال سابق باز نمیگردم.آن روز ، روز بسیار بدی بود روزی کع من با آن همه عظمت به ناتوانی و حقارت خود پی بردم. آرام بودم و عاشق، عاشق تمام مسافرانی که به مقصد میرساندم. عاشق غبطه هایی که به بزرگی و عظمت من میخوردند. مغرور نبودم اما گاهی از بزرگی و عظمتم فریفته میشدم.هرگاه میخواست
جرم:عاشقی/:حکم:محکوم به مرده متحرک شدن در اتاقی کوچک و تاریک تا ابد.وعده صبحانه میشود مرور خاطرات و خوردن غصه هاکشیدن دردها میشود سیگاری که دود میشوددر وعده ناهار بغض ها قورت داده میشود، به همراه اشک های چشمانشآن بغض ها ع گلویش پایین میرود:)کشیدن تیغ ها روی دست و کبود شدن دستانش،قرمزی چشمانش،فریادهایش میان وعده ای تلخ است.شب ها با یک آغوش دلتنگی،با تصور وجودش،با آرزوی آغوش و شنیدن دوستت دارم های دوباره اشدر نیمه های صبح به خواب میرودخ
منِ احساساتی را که میشناسید. منِ چشمهای همیشه پر اشک. منِ همیشه نگران. منِ عاشق چشمها. منِ مردهی دوست داشتن و دوست داشته شدن. من را میشناسید؟
من همانم که عاشق دید و بازدیدم و لبخند زدن و دستها را به گرمی فشردن. عاشق در آغوش گرفتن و در آغوش حرف زدن. عاشق بیرون رفتن و کمک کردن و قدم زدن.
اما این روزها. این روزها جور دیگری شدهاند. هر کدام باید دور خود حصاری بسازیم. حبابی شاید. برویم درون حباب های خود ساخته، به خودمان فکر کنیم و خودمان
خب حقیقتا تصمیم گرفتم تمام کارها و دموهایی که تا الآن ساعت ها زحمت کشیدیم روشون، هرچند همچنان کلی(!) کار دارن، رو به اشتراک بذارم؛ در حال حاضر تو چندتا پست قبلی یه ترک رو از گروهِ "آغوش" گذاشتم اما الآن تو SoundCloud تقریبا تمامی کارهارو میشه گوش داد.
گوش کردن از اینجا
*دریافت رموز و اسرار الهی را آغوش گویند.
محدثه، مرا در آغوش بگیر. تا بتوانم در ناملایمات روزگار دوام بیاورم. مرا در آغوش بگیر. آغوشی که لبریز از دوست داشتن هست. محدثه، بگذار سر به زانویت بگذارم. تا آسوده ترین خواب عمرم را داشته باشم. وقتی روی زانوی تو می خوابم، فقط خداوند لایق است به خوابم بیاید. محدثه، هر وقت ناراحت باشی بیشتر می بوسمت. بوسه های سرشار از دوست داشتن، بوسه های که پس از دیگری می آیند بی آنکه برچسب تکرار بخورند. محدثه، محدثه، محدثه من، جاری کردن این نام بر روی لبانم احسا
بسم الله الرحمن الرحیم
از دست صیاد روزگار ، آهو صفت می دوم و خود را به آغوشی می اندازم مهربانتر از آغوش مادر و از آنجا بوی خدا می آید،بوی علی ،بوی زهرا،حسن و بوی سیب،بوی حبیبم حسین .
امضا:کسی که با همه ی ریزنقشی اش
در بیکران چشم شما جا نمیشود
آغوش دوستی مرا بغل گرفت
دوستی که نام دیگر عشق است
و شنید مرا و جوانه امیدم را
آب داد تا درخت بشود
.
حال رنگ و بو دارم
بارانم برای خود بهاری دارد
حال مثل یک کودک شادم
که کیک و شمع تولد دارد
.
آغوش دوستی مرا بغل گرفت
تا آسمان سکوت آبی دلم
پرواز ببیند و پر بزند
پرواز ببیند و پر بزند
محبت به فرزندان یکی از روشهای مهم تربیتی است به طوری که سن خاص و جا و مکانی و زمانی ندارد.لذا آنها را بسیار ببوسید، در آغوش بگیرید و با تمام وجودتان به آنها محبت کنید.** بوسیدن و در آغوش کشیدن منحصر در کودکان نیست بلکه نوجوانان و جوانان نیز به این محبت ها نیاز دارند (مخصوصاً که در برهه حساسی از زندگی هستند که بسیار به محبت احساس نیاز میکنند.)- پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) می فرماید:فرزندان خود را ببوسید که برای هر بوسه درجه ای در بهشت به شما خ
شده آیا که غمی ریشه به جانت بزند ؟
گره در روح و روانت به جهانت بزند ؟ »
شده در خواب ببینی که تو را قرض کند ؟
بروی وَهم شوی تا که تو را فرض کند ؟
شده در گوش ِ تو گوید که تو را باز تو را…؟
نشوم فاش ِ کسی تا که شوم رازْ تو را …؟
شده آغوش شود تا که هم آغوش شوی ؟
گره ات باز کند تا که تو خاموش شوی ؟
شده یک شب برود تا که روی در پی او ؟
که تو فرهاد شوی تا بشوی قصه ی او ؟
به همان حال بگویی که تو مجنون ِ منی
به تو بیمار شدم تا که تو درمون ِ منی
شده دلتنگ شوی غم به ج
شده آیا که غمی ریشه به جانت بزند ؟
گره در روح و روانت به جهانت بزند ؟ »
شده در خواب ببینی که تو را قرض کند ؟
بروی وَهم شوی تا که تو را فرض کند ؟
شده در گوش ِ تو گوید که تو را باز تو را…؟
نشوم فاش ِ کسی تا که شوم رازْ تو را …؟
شده آغوش شود تا که هم آغوش شوی ؟
گره ات باز کند تا که تو خاموش شوی ؟
شده یک شب برود تا که روی در پی او ؟
که تو فرهاد شوی تا بشوی قصه ی او ؟
به همان حال بگویی که تو مجنون ِ منی
به تو بیمار شدم تا که تو درمون ِ منی
شده دلتنگ شوی غم به ج
دانلود رمان آغوش غریب با لینک مستقیم
Download Roman Aghoshe gharib PDF
دانلود رایگان رمان با لینک مستقیم و فرمت های pdf,apk,epub,jar برای کامپیوتر و گوشی های اندروید و آیفون
——–| ارائه شده توسط وبسایت آیس رمان |—–—
دانلود رمان عاشقانه، آغوش غریب با لینک مستقیم از سایت آیس رمان | مرجع دانلود رمان جدید
نام رمان : آغوش غریب
نویسنده : فاطمه زهرا سعیدی
موضوع : عاشقانه
فرمت : پی دی اف
تعداد صفحات : ۵۷۵
خلاصه داستان رمان :
ادامه مطلب
و خوشحالی حس نایابی بود که فقط وقتی دیدمش به آن پی بردم
چیزی شبیه به شنیدن صدای تپش قلب جنین در یک جلسه ی سونوگرافی برای اولین بار توسط مادرش
چیزی شبیه خنده میان گریه خنده ای از سر شوق
چیزی شبیه به بسته شدن گلبرگ های گل قهر کن وقتی به آن دست میزنی
چیزی شبیه به اولین باری که مادر نوزادش را بعد از ماه ها انتظار در آغوش میگیرد و با ولع میبوسدش میبویدش
چیزی شبیه به وقتی که مرا تنگ در آغوش گرفتی تا مبادا جایی بروم تا ابدی شویم در آن لحظه انگار می
دانلود آهنگ جدید علیرضا زنگی آغوش
دانلود آهنگ علیرضا زنگی به نام آغوش کیفیت ۱۲۸ و ۳۲۰ ، با لینک مستقیم ، همراه با پخش آنلاین و متن آهنگ
دانلود آهنگ فوق العاده آغوش با صدای علیرضا زنگی از جوان ریمیکس
ترانه : طاها یوسفی, موزیک : علیرضا زنگی
Download New Music Alireza Zangi – Aghoosh
جدیدترین ساخته علیرضا زنگی، آغوش نام دارد.
موزیک آغوش در تاریخ ۱۱ تیر منتشر شد.
این موزیک در سبک پاپ قرار دارد.
ترانخ این اثر از، طاها یوسفی می باشد.
موزیک اثر نیز به عهده خود علیرضا
دارم آهنگی رو گوش میدم بنظرم زیباست اما غمی داره . مثل همین که یک روز ما با هم نباشیم .
اما به حرمت تمام روز های با هم بودنمان.مرا در آغوش بگیرهیچ مگو؛
و تنها مرا در آغوش بگیر . بگذار قلب ها باهم سخن بگویند. آری نگاهت برای من کافی است تا درک کنمکه تو نخواهی رفت. اما چه کسی ماند.
جز عشق
جز خاطره
جز بودن ما
اکنون که عشق را بخش میکنیم . میخواهم این یک بخشی خود را تنها به شما بدهم.
دل .یک بخش . دل. همه اش با هم ادا میشه .
حق عشق را تنه
حرکتی هست در تکواندو اگر اشتباه نکنم به نام داچیمسه» که طرفی از مبارزه که پیاپی در حال ضربه خوردن است و دیگر نمیتواند کاری بکند، خودش را به حریف میچسباند. اینجور بگویم: خودش را در آغوش حریف میاندازد. آنقدر به او نزدیک میشود و او را در بغل میگیرد که حریف دیگر نمیتواند. و طبق قوانین، پس از مدتى نباید به او ضربهای بزند. داور جداشان میکند و مبارزه از سر گرفته میشود.گاهی، آن که خودش را به تو چسبانده، یاری که خودش را به تو نزدی
"In the still of the night"
"در خاموشی شب"
In the still of the night
در خاموشی شب
I held you, held you tight
تو را در آغوش گرفتم,سخت در آغوش گرفتمت
'Cause I love, love you so
چرا که عاشقت هستم,به شدت عاشقت هستم
Promise I'll never let you go
عهد می بندم که هرگز رهایت نکنم
In the still of the night
در خاموشی شب
I remember that night in May
آن شب در ماه مه را به یاد می آورم
The stars were bright above
ستارگان در آن بالا ها می درخشیدند
I'll hope and I'll pray
امیدوارم و درخواست میکنم
To keep your precious love
که عشق گرانبهای تو را حفظ کنم
Well before the light
بسیار زود
Five ways to win your hearts
فکر نمیکنم کسی باشه که غیر از عشق،احترام و توجه چیز دیگه ای از این دنیا بخواد .
یه آغوش امن ،آرامش .مهربانی.
پ.ن: اگر توی محیط کار به شدت تحقیر بشین همون جا میمونین؟
چند وقته دلم میخواد استعفا بدم جراتشو ندارم
رمان امن ترین آغوش دنیا
دانلود رمان امن ترین آغوش دنیا اثر فریده بانو با فرمت های pdf ، اندروید، آیفون و جاوا با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان
داستان این رمان اجباری در مورد دو خواهر دوقلو به نام های سوگل و سوگند می باشد ، سوگل بی دلیل یک هفته قبل از عروسیش ناپدید می شود ، حال آبروی چندین ساله ی پدربزرگش در میان است و درخواست حامی پارسا و اکنون سوگند ناچار است فقط یه تصمیم بگیرد و آن تصمیم چی می تواند باشد ، خواسته حامی یا آبروی پدربزرگش .
خ
به نام خدا شنهای طبس
آغوش پرماجرااستاد افتخاری، مردادماه سال ۱۳۸۹ و همزمان با شرایط خاصی که کشور داشت بهمناسبت روز خبرنگار، در برنامهای به عنوان خواننده حاضر میشود که به گفته خودش برای پلیبک در آن پنج میلیون تومان میگیرد. در ادامه این مراسم، محمود نیز به سالن میرود. بعد از پایان اجرا، افتخاری و یکدیگر را به گرمی در آغوش میگیرند و روبوسی میکنند و دیالوگهایی هم بین آنها رد و بدل میشود. اتفاقی که در
#نیمه_عاشقی
امشببه نیمه می رسد دفتر بهارانکهکشانی از نور و شکوفهبر پشت هر نسیماز کوچه سبز اردیبهشتبر در خانه ات خواهند رسید!
بهار،ورق به ورقپر شدهاز اسم تو!هر صبح،پرستوهامی آیند از میان آغوش نگاهتتا به کوچه آفتاب!
در جستجوی تو،به سمت زندگی باید رفتمن نیزچون قاصدک هافانوس بدسترفتم و رفتماز سبز سیر دریابه خاک کبود کویرهمه جادفتر عاشقی شکوفه ها باز بود مشق شاپرک هابازهم نوشتن نام تو!بازهم سرودن از تو و تو.
امشب،صیادی بر روی رودخانه چشمان
حافظ میگه :گرچه پیرم تو شبی تنگ در آغوشم کشتا سحرگه ز کنار تو جوان برخیزم!
امروز روز جهانی بغل کردنه!آقای Kevin Zaborney کسیه که برای نخستین بار ۲۱ جوئن 1986 این رسم حسنه رو شروع کرده!دلیل گزینش این تاریخ این بوده که بین کریسمس و تعطیلات سال نو و ولنتاین _و یه چیزی دیگه که متوجه نشدم_بوده.ایدهی این حرکت هم اینه که خانواده و دوستامونو بیشتر و بیشتر بغل کنیم.این بخش آخرش خیلی به درد ما میخوره که 《یکی از دلایل شروع حرکت این بوده که میدیده امریکاییه
دعای روز نوزدهم ماه مبارک رمضان
ای آنکه همیشه حاضر و ناظری! چون ناظری چه گویم و چون حاضری چه جویم؟! الهی کدام نصیب، بهتر و نیکوتر از رسیدن به لقای توست؟! معبودا! بسان نوزادی که آغوش مادر را گرمترین و تنها ملجأ خود میداند، امید و پناهی جز تو در دل نداریم و در شب قدر خود را به آن آغوش مهربان سپردیم.در این روز نیز تو را به زبان روزهدارانت میخوانیم: اللّهمّ وفّرْ فیهِ حَظّی من بَرَکاتِهِ وسَهّلْ سَبیلی الی خَیراتِهِ ولاتَحْرِمْنی قَبولَ ح
ربنا لا تزغ قلوبنا بعد إذ هدیتنا وهب لنا من لدنک رحمة، إنک أنت الوهاب»
تو شاه بودی، تو شاه هستی. هیچوقت من رو از قصر بیرون نکردی، من هم هیچوقت کاملِ کامل از قصر هجرت نکردم گهگاه بنا بر مصلحت میومدم قصر، عرض ارادت میکردم ههههه از همون کارهای تشریفاتی که هر دوتامون ازش بدمون میاد تو به روی خودت نمیاوردی که دیگه اون عشق و شور و هیجان رو توی چشمام توی صدام توی رفتارم نمیبینی، باز هم بهم لطف میکردی
تا اینکه یه روز بار و بندیل رو بستم و قص
امروز با مریم و مائده پر بود از صحبتها و خندههای شیرین دخترانهای که در پیاش حس عذاب ناشی از تلف کردن لحظهها نبود. پر از آغوشها و بوسههای دخترانهی گرم و به دور از تظاهر. پر از لذت مفید بودن برای جامعهی کوچکی که در آن زندگی میکنم.
مانند دلی صبح نشانی
سردار،قاسم،سلیمانی
آغوش تو در آغوش حیدر(ع)
مانند غمی دور نشانی
از من نشود مدح تو معلوم
ای باور دل شوق جوانی
چون باور دل پاره ی زهرا(س)
همراه علی(ع) ماه نشانی!
رمان امن ترین آغوش دنیا
دانلود رمان امن ترین آغوش دنیا اثر فریده بانو با فرمت های pdf ، اندروید، آیفون و جاوا با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان
داستان این رمان اجباری در مورد دو خواهر دوقلو به نام های سوگل و سوگند می باشد ، سوگل بی دلیل یک هفته قبل از عروسیش ناپدید می شود ، حال آبروی چندین ساله ی پدربزرگش در میان است و درخواست حامی پارسا و اکنون سوگند ناچار است فقط یه تصمیم بگیرد و آن تصمیم چی می تواند باشد ، خواسته حامی یا آبروی پدربزرگش .
خ
این روزها حتی نسبت به آدم های بزرگتر از خودم هم حس مادری دارم. مثلا همین امروز که پست وبلاگ آسیاب را می خواندم، دلم حس مادری را داشت که فرزندش را گذاشته توی دنیا و رفته پی ادامه ی مسیر جاودانگی اش. می خواستم به فرزندم بگویم، آرام باش فرزندم، با قوت ادامه بده، عشق جاری شده بین ما تنها شمه ای از عشق بی کران خدا به مابوده و هست.
به تو از این جهت که مادری عاشقانه همه جوانب جسم و جانت را در آغوش پر مهر پرورانده تا قد و قواره ات از هیکل نه ی او درشت
شنبه با طفل معصوم رفتیم دانشگاه
به توصیه ی اساتید گرامی رفتیم سرکشی به مهدکودک دانشگاه، یه اتاق پر بود از جگرکشه های زیر دوسالمن و امانتی خدا که وارد اتاق شدیم هف هش تا بچه نی نی اومدن جلو به موها و لباسش دست می کشیدناحساس میکردم دلم اندازه دل همه ی مادراشون کبابهولم می کردن اشکم پقی می زد بیروناین شاید حال روز اول همه ی مادرایی باشه که بچه مهد میذارنولی روزای بعد کم کم دلشون گنده میشه، یا غافل میشن از هول روز اولبه مهد گذاشتن این امانتی خدا
درباره این سایت