نتایج جستجو برای عبارت :

توی خاک کشور من خون لاله ها چکیده کوچه کوچه عطر نرگس توی خونه ها پیچیده آقامون مثل یک خورشید پست ابرای سفیده

تو کوچه پس کوچه ها ی قدیمی دور حرم نمیدونی چی انتظارتو ميکشه درست عین زندگی یهو میری تا ته يک کوچه بعد کلی پیچ میفهمی بن بست بوده یا یهو یه کوچه باغ پیدا ميکنی یا یه جا یه کوچه پیدا ميکنی و می پیچی و خب چند بلوک رو تو یه دقیقه دور میزنی . بر عکسِ خیابون کشی های منطقیِ محله ی های نوساز که 2 به علاوه 2 توش همیشه 4 میشه نه کمتر نه بیشتر
کوچه ها باريکن دا بستس
خونه ها تاريکن طاقا شکستس
از صدا افتاده تار و کمونچه
مرده می برن کوچه به کوچه
نگا کن مرده ها به مرده نمیرن
حتی به شمع جون سپرده نمیرن
شکل فانوسی اند که اگر خاموش شه
واسه نفت نیست هنو یه عالم نفت توشه
جماعت من دیگه حوصله ندارم
به خوب ، امید و از بد گله نداره
گرچه از دیگرون فاصله ندارم
کاری با کار این قافله ندارم

دانلود
سکوت این جاده تنین انداز شده 
صدایی نمی اید 
همه غرق مطالعه اند 
فانوس بدست از کوچه ای به کوچه ی دیگر برای پیدا کردن مسیر موفقیت. 
به راستی که موفقیت را پیدا می کنند؟ 
تراز های بالا را میبینی این ها چه ميکنند؟
چطور درس می خوانند من که این همه میخوانم بزور شش هزار می شود ترازم تراز 7300 را دیگر کجای دلم بگذارم 
خلاصه که در این کوچه ی تنهایی در این تاريکی ظلمات هیچکس به داد دیگری نمی رسد 
خیلی تنها شده ام دلم برای ان موقع ها که دلم برای ماجراجوی پ
سکوت این جاده تنین انداز شده 
صدایی نمی اید 
همه غرق مطالعه اند 
فانوس بدست از کوچه ای به کوچه ی دیگر برای پیدا کردن مسیر موفقیت. 
به راستی که موفقیت را پیدا می کنند؟ 
تراز های بالا را میبینی این ها چه ميکنند؟
چطور درس می خوانند من که این همه میخوانم بزور شش هزار می شود ترازم تراز 7300 را دیگر کجای دلم بگذارم 
خلاصه که در این کوچه ی تنهایی در این تاريکی ظلمات هیچکس به داد دیگری نمی رسد 
خیلی تنها شده ام دلم برای ان موقع ها که دلم برای ماجراجوی پ
کوچه شارع الشیوخ 
این کوچه بسیار زیبا و دست نخورده به عهد امارت بنی کعب با قدمتی بیش از 300 سال باز می گردد که بعد ها به نام خیری نام گذاری شده است ، دیوار بلند ضلع غربی این کوچه خانه بیت الشیوخ و ضلع شرقی آن ، دیوار خانه بیت مزبان عامری است .
ادامه مطلب
ای تکیه گاه و پناه
زیباترین لحظه های
پرعصمت و پر شکوه
تنهایی و خلوت من
ای شط شیرین پرشوکت من
ای با تو من گشته بسیار
درکوچههای بزرگ نجابت
در کوچه های فروبسته استجابت
در کوچههای سرور و غم راستینی که‎مان بود
در کوچه باغ گل ساکت نازهایت
در کوچه باغ گل سرخ شرمم
در کوچههای نوازش
در کوچههای چه شبهای بسیار
تا ساحل سیمگون سحرگاه رفتن
در کوچههای مه آلود بس گفت و گو ها
بی هیچ از لذت خواب گفتن
در کوچههای نجیب غزلها که چشم تو می خواند
گهگاه اگر ا
من با تو میرسم به آزادیبه عشق و لبخند و گل و شادیآخر هر شبی سحر دارهآخر هر ویرانی آبادیتو اختیار پوشش آزادزندون جواب اعتراضت نیسآواز زن ممنوعه نیس دیگهسکوت توي صدای سازت نیستایرانمون پر میشه از امیدهر کوچه ای پر میشه از آوازقفس یه روزی میشکنه آخرپرنده توي خونه شه پروازایرانمون پر میشه از امیدهرکوچه ای پر میشه از آوازقفس یه روزی میشکنه آخرپرنده توي خونه شه پروازایران ، ایران …
از هر نژادی و هر آئینیسهم همه ایرانیاست ایرانمردم واسه خونه‌ی
 
 
صبحی تلفن خونه زنگ خورد و منم که عمرا تلفن جواب بدم. تلفنو جواب دادم و يکی گفت: خانیم مهرنیا آدرست کجاس برات قهوه آوردم.من: ااااااا
یه ده دقیقه وسط کوچه ایستادم تا آقاهه اومد و دیدم تو دست و بالش هیچی نیست يکهو بلند شد و یه نایلون داد دستم و گفت بابک فرستاده .بعلی و اینگونه بود که ما اول صبحی سورپرایز شدیم با یه بسته ماسالا البت نبات تو دلمون حل شد از داشتن آقامون که از یه کشور دیگه فکر حال خوب کنی ماست.بابی تو مییییییییییییییییییی 
 
_____________________
______________
برای نوشتن دلیل میخواستم. 
دلیلی پر از آرامش که شعرهایم را آنچنان در خود غرق کند که جایی  
برای مضمونی جز تو باقی نماند. 
تو آن گمشده ای که سالهاست قلبم را به تسخیر خود در آورده و من  
آن شاعر بی پناهم که در کوچه پس کوچه های شعر پرسه می زند تا  
بلکه خبری یا اثری، و یا نشانی از تو بیابد. 
افسوس که همه ی شعرها بی تو غمگینند و همه ی کوچه ها بن بست.

✅ انتشار چاپ اول مجموعه شعر " همه ی کوچه ها بن بستند"
بهمن ماه ۱۳۹۷
مجموعه اشعار ح
خدایا سمت کوه بورم یا دریا
کجه قرار بیرم مه دل بوه وا
اگه دوه مه دور تار و لله وا
مه تن اینجه درا مه دل با کیجا
 
حال و هوا داشته نرگس بانو
چشم جلا داشته نرگس بانو
قد رعنا داشته نرگس بانو
امر خدا داشته نرگس بانو
مهر و وفا داشته نرگس بانو
 
چنده من هارشم این دار و اون دار
 
از دست عاشقی دل دارمه نخار
الهی بمیره دشمن برار
مه قسمت نیبو خرابه کنار
 
حال و هوا داشته نرگس بانو
چشم جلا داشته نرگس بانو
چادر سیا داشته نرگس بانو
امر خدا داشته نرگس بانو
مهر
از کوچه های خیس گیشا تا کافه های گرم دربند
از برج میلاد کمی کج تا کوه مغرور دماوند
از روزهای خنده بازی تو پارک ساعی ریسه رفتن
شب زیر عطر گیج بارون دور تئاتر شهر گشتن
تهران بدون تو تهران بدون تو فقط سردرد داره
هر کوچه ای اسم تو هر کوچه ای اسم تو یادم میاره
شبها پیاده تو ولیعصر رو هر درختی اسم ما بود
ماهی که میرقصید رو آب تعبیر خواب جمعه ها بود
بازی نور و سایه و اشک تهران من تهران بیدار
بازم دارم هزیون میبافم بازم دلم تب داره انگار
تهران بدون تهرا
چرا باید یهو یادم بیاد 
یه کوچه که فقط دوتا دوچرخه از کنار هم عبور ميکنن
چیزی شبیه کوچه های آشتی 
با ترس میرفتم 
گمونم ۱۰ دقیقه فاصله داشت تا خونه 
۱۰ یا شایدم ۱۱ سالم بود 
هر روز سر میزدم 
یه در که از دیوار یه خونه ی قدیمی با دوتا پله ی فی وصل میشد به کف کوچه
يکی از اتاقای اون خونه بود
ولی خو عملا یه مغازه بود 
مغازه ی نقلی که خرت و پرت داشت!
مُهرای کودکانه 
نوار چسب رنگی 
کارت بازی
توپ 
خرت و پرت 
ده دقیقه با دوچرخه طول ميکشید 
میرسیدم 
با تر
دانلود آهنگ کوچه به کوچه دلبرا دارمه خاطره از حسین رضایی 
Download New Music Hossein Rezaei – Koche Be Koche Delbara
دانلود آهنگ جدید حسین رضایی به نام کوچه به کوچه دلبرا با لینک مستقیم و کیفیت ۳۲۰ و ۱۲۸ از تهران دانلود
 
دانلود آهنگ کوچه به کوچه دلبرا دارمه خاطره از حسین رضایی 
متن آهنگ کوچه به کوچه دلبرا دارمه خاطره حسین رضایی
آهنگ پیشنهادی :
دانلود آهنگ مردی و مردانگی هم دورانی داشته دادا از حسین رضایی
 
دانلود آهنگ کوچه به کوچه دلبرا دارمه خاطره از حسین رضا
دیروز .
عبور تو در کوچه ها وزید .
و هنوز .
راستی !
اگر تو نبودی .
این کوچه .
با کدام بهانه بیدار می‌شد ؟!
و این شب .
با کدام قصه می‌خوابید ؟!
پ.ن : نام گذاری کوچه خانه پدری شهید لطفی نیاسر 
شهید راه نابودی اسرائیل
شهید محمد مهدی لطفی نیاسر
روبروی خونمون، یه خونه‌ای هست که پنجره‌های اتاق‌هاش رو به کوچه هست. حدود سه ماه پیش بود که وقتی داشتیم از خونه بیرون میرفتیم، دیدیم که دو تا گربه، يکی سیاه و اون يکی سفید، به طرز برگ‌ریزون و عجیبی عین ما آدم‌ها، ایستادن و دستشونو گذاشتن لب پنجره و دارن کوچه رو نگاه ميکنن. از اون موقع تا حالا تقریبا نصف روزو اون‌ها در این حالت هستن و خیلی‌خوب به رفت‌وآمد‌های کوچه نظارت دارن و احتمالا موارد مشکوک رو هم گزارش میدن!:دی
دیروز به فکرم رسید که
 
 
توي دهی اون دور دورا
یه جای خوب و با صفا
یه پسری بود اسمش حسن
بازی ميکرد تو دشت و دمن
همش ولو تو کوچه ها
بازی ميکرد با بچه ها
صبح می خوابید تا 10 صبح
چه بچه ای آه و آه و آه
تنبلی ميکرد نمیرفت حموم
همه کارش بد و ناتموم
توي خونه یا کنار آب
از صبح تا شب بخور و بخواب
با بچه ها دعوا ميکرد
سروصدا به پا ميکرد
حسنی به مکتب نمی رفت                وقتی میرفت جمعه می رفت
 
توي دهی اون دور دورا
یه جای خوب و با صفا
یه پسری بود اسمش حسن
بازی ميکرد تو دشت و دمن
ه
یه سری کوچه های پرت و پر از درخت هست که توي خواب هام گاهی میبینم. کوچه هایی که به سراشیبی میرسه و دوباره بالا میره. توي نقطه ای از شهرِ که از ارتفاع دیدی به باقی قسمت ها داره. توي خوابم زیاد از این کوچه ها گذاشتم. قشنگیش اینجاست مکان همون مکانه و مشترکه، اما رویاهای من متفاوتن. دیشب توي همون کوچه ها بودم. انگار از پیش مامان داشتم برمیگشتم، یا میرفتم؟ نمیدونم. هوا رو به تاريکی بود و چراغ ها دونه دونه در حال روشن شدن. ترس مبهمی زیر پوستم بود. انگار
.
باید برم یه وَری، نه یه وری که وما خیلی دور باشه، یه وَری که فقط حال خوب کن باشه، یه فیلم خوب باشه، یه تئاتر خوب باشه، یه بازدید از خونه ی قدیمی قشنگ باشه، یه خیابون گردی توي کوچه پس کوچه های تهرون باشه، یه تاب بازی باشه. باید برم یه وَری که بشوره ببره، که توي این حال بد، حال خوب کن باشه.+ يکی منو ورداره ببره یه وَری.
دو روز بود که لوله آبشون ترکیده بود و آب همینطوری شرشر هدر میرفت
تراس خونه ما مشرف به پشت بوم اونا بود و من هر ساعت یه بار چک ميکردم 
که ببینم آب قطع شده یا نه 
دیشب ساعت هشت بود که دیگه طاقت نیاوردم
شال و کلاه کردم و بدون اینکه جواب مامانم و بدم که هی میپرسید : " کجا میری ؟ " راه افتادم سمت کوچه پایینی
چون ساختمونشون و از پشت می دیدم نمیدونستم کدوم ساختمونن،فقط میدونستم ساختمون رو به روییشون نمای سبز داره
رفتم خونه رو پیدا کردم،یه پسر جوون جلوی
کوچه ما و کوچه های اطراف اون از دیرباز به جای شباهت زیادش به ایران شباهت زیادی به کوچه های ایالات متحده داشت. بسکتبال به جای گل کوچيک مهم ترین شاخصه اون بود البته که دلیل نمیشد داخل کوچه ورزش ملیمونم انجام ندیم ولی خوب. دیروز زمانی که داشتم از وسط محله مون رد می شدم حلقه بسکتبال قدیمی مال 10 سال پیشو دیدیم که حالا به يک تیر برق جدید وصل شده بود. شایدم مدت زیادی اونجا بود و من ندیده بودمش به هر حال چیزی که مهمه اینه که خود خودش بود. پوسیده شده بود
گلبرگ سرخ لاله ها در کوچه های شهر ما
بوی شهادت می دهد
بوی شهادت می دهد
 
                                        
 
حال و هوایش حال و هوای روزهای جنگ است وقتی شهدا را در گوشه به گوشه ی این مملکت بر سر دستان تشییع می کردند .
خواننده : حسام الدین سراج
 
تمام هیاهوی دلم را
پس آن کوچه 
همان کوچه که دستانت در دستانم
شانه ات بر شانه ام برخورد داشت
پس همان کوچه تمام دلهره هایم را
بر روی زمین گذاشتم 
و ی زوار در رفته از پس دگر کوچه
پرید و تمام اندوه مرا با خود به یغما برد
پاهایم  پریشان، نیت بر دویدن بر عضله داشت
اما.
بر سر جایم میخ کوب شدم.
قطره ای بر گونه ام جاری
همانجا چمپاتمه نشستم
همچو سربازی که در برابر فرمانده اش
نشسته است.
دقایقی به همین منوال گذشت
که بی اختیار از جای پریدم
و به دنبال زو
گلبرگ سرخ لاله ها در کوچه های شهر ما
بوی شهادت می دهد
بوی شهادت می دهد
 
برگی وزین ، شمیمی روح افزا ، نفس زکیه ای (‌ سردار عزیز و پرافتخار ما ، حاج قاسم سلیمانی )‌ با خون خود دوباره فضای شهر نه کشور نه بلکه جهان را متحول کرده است
یا مقلب القلوب و الابصار یا مدبر الیل و النهار یا محول الحول و الاحوال حول حالنا الی احسن الحال !
اللهم عجل لوليک الفرج .
 
                                        
 
حال و هوایش حال و هوای روزهای جنگ است وقتی شهدا را
لقمه‌ی غذا را در دهانش می‌گذارد و بعد پقی می‌زند زیر خنده، می‌پرسم" سیچه ایخندی؟" لقمه را قورت می‌دهد و باز می‌خندد، ادامه می‌دهد.
_ گفتی قدیم و بچه‌های کوچه یاد محمود و ایوب  افتادم، محمود رو که می‌شناسی؟
_ همون که زنش حوزویه؟
_ اره همون، خودش هم تو سپاهه، الان نگاش نکن هر کی می‌بینش میگه حتما یه ده سال مدافع حرم بوده، بچه‌ که بود جنی بود سی(برای) خوش(خودش).
یه روز ظهر تو کوچه، روبروی مغازه‌ی آمیشت علی(آقا مشهدی علی) ایوب چادر سرش می‌کنه
متن کامل مداحی حیدر افتاد روی سجاده امیر خیبر افتاد نریمان پناهی برای شما عزیزان

حیدر افتاد روی سجاده امیر خیبر افتاد ♫●♪ ♥‿♥ ♪آقامون علی، یه باره با سر افتاد ♫♪ ♥‿♥ ♪دوباره حسن به یاد مادر افتاد ♫●♪ ♥‿♥ ♪خون به پا شد فرق مرتضی علی شکست و دوتا شد !!!♪ ♥‿♥ ♪زهرا توو عرش خدا صاحب عزا شد ●♪♪ ♥‿♥ ♪مسجد کوفه، یه لحظه کربلا شد ♫♪ ♥‿♥ ♪تو شهر کوفه شقُ القمر شد ♫♪ ♥‿♥ ♪مولای عالم، بی بال و پر شد ♫♪ ♥‿♥ ♪علی جانم علی جانم علی ج
شب‌های سرد و طولانی را محبوب من
بگو چگونه از سر بگذرانم
وقتی در آن دورتاريک، کوچه‌پس‌کوچههای شهرم 
صدایم می‌کنی
مرا به خود می‌خوانی
در چشمانم خیره می‌شوی 
برای لحظه‌ای گذرا
می‌گذاری به تماشایت بنشینم
وقتی‌که باد می‌پیچد در گستره‌ی بازوانت و نوازش می‌کند نازکای بی‌رنگِ گردنت را و می‌پیچاندم در آنجا و می‌میراند مرا 
 آنجا که مهمان از نفس‌افتاده و از راه دورآمده‌اش منم و جز آنجا همه‌چیز ملال است و سکوت
آنجا که چشم اگر بینداز
ذره ذره پذیرفتن حقیقت‌ها، اشک ریختن براشون، و غم‌شون رو زندگی کردن بهتره یا ناگهان کندن ازشون؟ دومی به نظرم اصولاً ممکن نیست. فقط نادیده گرفتن‌ه. چیزی کنده نمیشه. همه چیز جای قبلیشه با همون میزان دل‌گیری و غم‌انگیزی. فقط انگار میدونی که سر کدوم کوچه نشسته یا تو کدوم خیابون راه میره. سعی ميکنی گذرت به اون خیابون و اون کوچه نیفته. یا سرتو برگردونی که سرِ اون کوچه رو نبینی. و این هیچ چیزی از این واقعیت که اون اونجا نشسته کم نمی‌کنه.
ولی وقتی م
زیر باران دوشنبه بعد از ظهر
اتفاقی مقابلم رخ داد
وسط کوچه ناگهان دیدم
زن همسایه بر زمین افتاد
سیب ها روی خاک غلطیدند
چادرش در میان گرد وغبار
قبلا این صحنه را.نمی دانم
در من انگار می شود تکرار
آه سردی کشید،حس کردم
کوچه آتش گرفت از این آه
و سراسیمه گریه در گریه
پسر کوچکش رسید از راه
گفت:آرام باش! چیزی نیست
به گمانم فقط کمی کمرم.
دست من را بگیر،گریه نکنم
مرد گریه نمی کند پسرم
چادرش را تکاند، با سختی
یا علی گفت و از زمین پا شد
پیش چشمان بی تفاوت ما
رفتین خارجکوچه کثیفه چند درصدمون جارو برمیداریم و جارو میزنیمکشور خودمون باشه چنددرصدشهر خودمون باشه چیکوچه خودموندر نهایت خونه خودمون اگه باشه؟!مسلما هرجا احساس مسئولیت بیشتری وجود داشته باشه حرکت بیشتری هم وجود دارهمینالی از تنبلی و بی عاری جوونت؟!ناراحتی از خونه نشستن و ولگردیش؟غصه علافی جوونای مملکتو میخوری؟دوست داری به خودشون حرکتی بدن و زندگیشونو سامان ببخشن، باید حس مسئولیت پذیری رو در وجودشون زنده کنیو《ازدواج》این کاره است.
کوچه ما و کوچه های اطراف اون از دیرباز به جای شباهت زیادش به ایران شباهت زیادی به کوچه های ایالات متحده داشت. بسکتبال به جای گل کوچيک مهم ترین شاخصه اون بود البته که دلیل نمیشد داخل کوچه ورزش ملیمونم انجام ندیم ولی خوب. دیروز زمانی که داشتم از وسط محله مون رد می شدم حلقه بسکتبال قدیمی مال 10 سال پیشو دیدیم که حالا به يک تیر برق جدید وصل شده بود. شایدم مدت زیادی اونجا بود و من ندیده بودمش به هر حال چیزی که مهمه اینه که خود خودش بود. پوسیده شده بود
دلم خیلی می خواد خونه رو عوض کنیم و بریم یه خونه ای که دیده ام بگیریمقیمت دوتاش تقریبا برابرهاما افسوس 
یادم نمیاد توي دنیا از چیزای صرفا مادی چیزی رو این همه دلم خواسته باشهاصلا یادم نمیاد از چیزای صرفا مادی چیزی نصف این همه آرزو در من انگیخته باشه
ولی یه چیز صرفا مادی هست (صرفا مادی یعنی جنبه معنوی یا نداره یا کمه جنبه معنویش) که خیلی دلم می خواد و به دست آوردنش هم اصلا سخت نیست اما آقامون همراهی نمی کنه و اشکمو در میاره
این آرزو را نو
‏رفتم ‎#شهرداری ‎#دورود برای مشکل فاضلاب محله‌مون. هرچه توضیح میدادم متوجه آدرس و مشکل کوچه نمی‌شدند. با مسئول مربوطه رفتم، پیش شهردار ‎#نيک‌آبادی. با نقشه گوگل‌ارث گوشی موبایل خودش خیلی زود متوجه مشکل شد. وقتی برگشتم خونه، شهردار را دیدم سر کوچه با کارگرا صحبت ميکرد.از ایشان متشکرم
پیام تويیتر رومه دورود لرستان
نرگس جار همند سر نزنی
تیر هاکرده کوتری پر نزنی
ته ماه تتی سوئی آرزویی
دل پرچم کر س سر نزنی
 
کندی دره هوا دره
گندم تاش هوا سیو میا ره
 
افتاب سوخنک رنده کنه
سرمست گل لاله خنده کنه
ته سه اشکوفنه اوشمک گل
ته خنده گل متار زنده کنه
 
کندی دره هوا دره
گندم تاش هوا سیو میا ره
 
محله کوچه بیوک یزد
این محله در قرن هشتم هجری قمری شکل گرفته و از مکان های تاریخی زیادی برخوردار است.
آثار های مهمی در این محله قرار دارند که از جمله مهمترین آنها میتوان مسجد پیر حسن ، آب انبار پیر حسنی دامغانی و آتشکده کوچه بیوک و . اشاره کرد.
کوچه بیوک يکی از محلات زرتشتی نشین مرکز یزد بوده که در گذشته خارج شهر قرار داشته است.



اتشکده کوچه بیوک یزد
اتشکده در محله کوچه بیوک یزد واقع شده و تاریخ آن به دوره قاجار باز میگردد و این مجموعه به ثبت آث
1- فیلترهای مخصوص تصفیه هوای محیط2- قابلیت کنترل خنک کنندگی بخش های مختلف خانه3- خنک کنندگی محیط در زمان کمتر4- مصرف نکردن آب به عنوان خنک کننده5- بدون صدا بودنمشاور فروش: 9174939001آدرس: شعبه 1- چهارراه هوابرد به سمت چهارراه سرباز، بعد از ساختمان  بهزیستی ساختمان نبش کوچه طبقه2 واحد4شعبه2- بلوار صنایع، بعد از شهرک آرین به سمت گلستان، روبرو شیمی گیاه بعد از کوچه 28 دکتر حسابی نبش کوچه 28/1
دختر باید علاوه بر اینکه سنگین باشه، تو کوچه و خیابون بلند بلند حرف نزنه و هرهر و کرکر راه نندازه، دیرتر از ۱۰ برنگرده خونه، لباسای باز و کوتاه و راحت و هر چی خوشش اومده نپوشه، با فراغ بال تو کوچهها و خیابون‌های شهر قدم نزنه، تنهایی پارک و سینما نره، رژ قرمز نزنه چون واویلاست، اگه کسی دستمالیش کرد سکوت کنه و. دختر باید حواسش باشه وقتی میخواد از این سر شهر بره اون سر شهر، ونی رو انتخاب کنه که پنجره‌هاش بزرگ باشن. که اگه لازم شد خودش رو پرت ک
ارائه خدمات گروه یزد تهویه :
پخش بهترین اتصالات و لوازم جانبی پکیج و رادیاتور
امکان سفارش آنلاین
کارشناسی رایگان جهت انجام پروژه ها
مدیریت: 9177375800-9174935800
آدرس: شعبه 1- چهارراه هوابرد به سمت چهارراه سرباز، بعد از ساختمان  بهزیستی ساختمان نبش کوچه طبقه2 واحد4
شعبه2- بلوار صنایع، بعد از شهرک آرین به سمت گلستان، روبرو شیمی گیاه بعد از کوچه 28 دکتر حسابی نبش کوچه 1/28
دیدین بعضی مواقع یه دونه برنج ،حبوبات داخل گلو می مونه و تا يکی دو ساعت سرفه می کنی(امواتت میاد جلو چشات)امشب موقع شام خوردن مامانم همین  جوری شد و تا نیم ساعت سرفه کرد 
عید سال قبل خانواده دایی، ظهر خونه ما دعوت بودن. یه دونه لپه داخل  دلمه، موند گلو عروس دایی .خلاصه نتونست غذا بخوره و کلی سرفه می کرد 
 
اون يکی عروس داییم تعریف کرد :دیشب خونه مامانم اینا کلی مهمون بود. وقتی شام میخوردیم،دختر عمه ام بدون حرفی با حالت فرار دو طبقه رو اومد پا
خونه شون بودم.سرکار بود. گفت بمون تا بیام. 
گفتم دیره آقا؛ اجازه بدین بعد همدیگه رو ببینیم.
رسید دید نیستم پیام داد تو نامردترین خواهرخانوم دنیایی و خانوم ترینش.نمی بخشمت که رفتی. همه ی کوچه رو تا خونه دویدم.
آخه تو چقدر خوبی پسر. با همه ی بدیهات خوبی. به قول خودش هیچ کس قدر حاج علی رو نمیدونه :) 
 

آخرین مطالب

آخرین جستجو ها