نتایج جستجو برای عبارت :

تو یه هرزه ایgo

دانلود آهنگ جدید پویا AP به نام هرزه خیابونی
Download New Music From Poya AP - Harzeye Khyabooni

دانلود آهنگ جدید پویا AP به نام هرزه خیابونی
دانلود آهنگ جدید پویا AP به نام هرزه خیابونی با دو کیفیت 128 و 320
برای دانلود به ادامه مطلب مراجعه کنید.
ادامه مطلب
دانلود آهنگ مرتضی رنجر و سهیل حیدری به نام هرزه
Download Music From Morteza Renger & Soheil Heydari - Harze

دانلود آهنگ مرتضی رنجر و سهیل حیدری به نام هرزه
دانلود آهنگ مرتضی رنجر و سهیل حیدری به نام هرزه با دو کیفیت 128 و 320
برای دانلود به ادامه مطلب مراجعه کنید.
ادامه مطلب
اختلال هرزه خواری یا پیکا (Pica)  یک نوع اختلال خوردن است که فرد را به مصرف موادی مانند خاک یا رنگ و چیزهای آلوده که ارزش غذایی ندارند، وادار می‌سازد. این اختلال معمولا در دوران کودکی شروع می‌شود و به ندرت بیش از چند ماه ادامه پیدا می‌کند و احتمال کنترل و مدیریت آن در کودکانی که به طور وسیع در مقابل مواد غیر خوراکی ناتوان هستند، سخت‌تر می‌شود. در صورت مشاهده هرزه خواری، ارزیابی توسط یک متخصص مورد نیاز است، چراکه ممکن است زیر بنای مشکل ناشی ا
سبو بشکن که آبی نه سبویی
ز جو بگذر که دریایی نه جویی
سفر کن از من و مایی که مایی
گذر کن از تو و اویی که اویی
چرا چون آس گر خود نگردی
چو آب آشفته سرگردان  چو جویی
پشیمانی بود در هرزه گردی
پریشانی بود در سو به سویی
تو باری از خود اندر خود سفر کن
به گرد عالم اندر چند پویی
که را می پرسی؟ از خود وانپرسی؟
که را گم کردی؟ آخر نگویی؟
ز خود او را طلب هرگز نکردی
اگر  چه سالها در جستجویی
کلاه فقر را بر سر نیابی
مگر وقتی که ترک سر بگویی
تو یکرو  شو چو آیینه که طو
 
 
چه مدت بود خیره به من بود خدا میدانست
 نگاههای پر معنی اش داشت به سوالی گره میخورد که میترسیدم بپرسد و لال بمانم
پیش دستی کردم و پرسیدم
.اگه عاشق بشی چیکار میکنی؟ میری و به طرف مقابل میگی؟
خوب معلومه،نگم اون از کجا بودنه دوستش دارم؟تازه هرچی زودتر هم بهتر،میترسم یکی ازم بتش
و حرفش را با یک چشمک و لبخند زیبا معنی میدهد
.اگه يه روزی يه دختری که زیاد نمیشناسیش و باهاش در حد یکبار و يه سلام حرفیدی
.بیاد و بهت بگه دوستت داره و عاشقته،چیکا
Never give up on the things that make you smile
هیچوقت بیخیال چیزهایی نشو که باعث میشن لبخند بزنی!


سیگار.
آرزو هایی ست که لای کاغذ پیچیده شده
----------------------
‌‏خیانتی که لو نره
تورو هرزه ترت میکنه 
فرقی نداره چه پسر باشی چه دختر
-------------------------------
عشق باید زیباترین حالت آزادگی باشه
نه بدترین حالت بردگی
-----------------------
 #Turkey 
çözemedim bazılarını uzaktan adamlar mı?
yoksa adamlıktan uzaklar mı?
بعضی هارو نتونستم بفهمم، از دور آدم هستن، یا از آدمی دور هستن !!
------------------------------------
  فیلم دست ندادن وزیر اسرائیلی با يه زن رو که دیدید؟ اینم حجاب ن يهودی ارتدوکس در سرزمینهای اشغالی  
اینستاگرام صهیونیست فیلم دست ندادن رو حذف کرد چون با تکيه بر آن، ترویج هرزگی توسط مسیح_علینژاد را نقد کرده بودیم احتمالا اینم حذف کنند ( دیکتاتور ) شایدم خود این مزدور نشسته پشت کیبورد مدیرای اینستاگرام هر چی خوشش نمیاد حذف میکنه بالاخره اونا نیروی فارسی زبان برای خودشون میخوان   
پ. ن: هرزه به کسی گفته میشه که زیبایی های تن خودشو بج
d
خاک خوردن کودک چه علل و عوارضی دارد؟ کودکان در سنین پایین مواد غیر خوراکی را در دهان خود می‌گذارند. برخی اوقات علاقه به خوردن خاک نیز در کودکان دیده می‌شود. کنجکاوی آن‌ها نسبت به محیطشان باعث انجام چنین اعمالی می‌گردد. اما گاه این رفتار کودکان تنها یک کنجکاوی نبوده و می تواند نشانه‌هایی از اختلال هرزه خواری را به مراقبان گوش زد کند. هرزه خواری پیامدهای ناگواری دارد که سلامت کودک را نیز به خطر می اندازد. در این مقاله درباره علائم، علل و
همیشه از دست به دست شدن بدم می آمد. از مالیده شدن توسط هر "نر"ی. این مهم ترین انگیزم بود برای وقتی نوجوون بودم. توی دورانی که عشق میخواد از سر و کولت بالا بره. چشمات کور میشه و فرق هوس و عشقو نمی فهمی. توی دورانی که هر دوستت دارمی برات صادقانه س و راه مالیدنت برای هر کس و ناکسی بازه. من يه انگیزه ی قوی داشتم: من از دست به دست شدن بدم می اومد. 
از اینکه هر "نر"ی با من عشق بازی کنه و بعد منو رها کنه، بدم می اومد. نفرت. انزجار. اینا منو دور می کرد. از هر مر
از آخرین پستی که توی این بلاگ گذاشتم (۲۹ آذر) حدود ۴ ماه میگذره. امروز خیلی اتفاقی تصمیم گرفتم که بیام اینجا و از امکاناتش برای يه هدف به خصوص استفاده کنم که چشمم به این بلاگ افتاد و پست های قبلیم رو خوندم.
ادامه مطلب
اختلالات غذا خوردن (تغذيه و خوردن) (feeding and eating disorder)اختلالات غذا خوردن (تغذيه و خوردن) با اختلال مداوم در خوردن و رفتار مرتبط با خوردن مشخص می شوند که به تغییر مصرف یا جذب غذا می انجامد و سلامت جسمانی یا عملکرد روانی – اجتماعی را مختل می کند.
انواع اختلالات خوردناختلال بی اشتهایی عصبی (انورکسی)اجتناب کردن افراطی از غذا خوردن به دلیل ترس از چاق شدن
اختلال پرخوری عصبی (جوع یا بولیمیا)خوردن مقدار زیادی غذا در یک زمان محدود و بعد رفتارهی پاکسازی (
نه تنها زن دارین، بلکه دوست دخترم دارین و کنارشم چندتا دوست اجتماعی دارین و تعداد زیادی رو هم صرفا میشناسین و باهاشون سلام علیک دارین .
شما خوش مشرب، اجتماعی یا روشن فکر نیستین . هرزه‌این . 
شاید نیمه گمشده منم اون تو باشه . با نیمه گمشده من نپر دیوث . 
جدا از این که هرزه هستین بیاین جور دیگه‌ای به قضيه نگاه کنیم . فک کن يه کیک شکلاتی داری . از نظر من بهترین حالت اینه که خودم تنهایی اون کیک و بخورم ولی شایدم ترجیح بدم کیک و با یکی قسمت کنم . حالا م
دلا، تا کی همی جویی منی را؟
چه داری دوست هرزه دشمنی را؟
چرا جویی وفا از بی وفایی؟
چه کوبی بيهده سرد آهنی را؟
ایا سوسن بناگوشی ، که داری
به رشک خویشتن هر سوسنی را
یکی زین برزن نا راه برشو
که بر آتش نشانی برزنی را
دل من ارزنی، عشق تو کوهی
چه سایی زیر کوهی ارزنی را؟
ببخشا، ای پسر، بر من ببخشا
مکش در عشق خیره چون منی را
بیا، اینک نگه کن رودکی را
اگر بی جان روان خواهی تنی را
نمیدانم چطور اینکار را میکنید. چطور احساستان را می شناسید؟ چطور می فهمید چه کاری درست است و چه کاری نه؟ چطور بزرگ شده اید؟ چرا من نمی شوم؟
من همیشه ادم دیوانه ای بودم. البته اول ادم نبودم، بعد از ادم شدنم هم دیوانه بودم. همیشه عجیب به دنبال عشق بودم. دلم فقط یک عشق میخواست. حاضر بودم هستم. همه کار کنم که یک عشق داشته باشم که مال خودم باشد و مال خودش باشم. فقط همین. اما همیشه شکست میخوردم.
فکر میکردم عشقم را پیدا کرده ام. یک سالی می گذرد. بعد از تم
يه ماه میشه که فراموشم کردی  و چه خوبه که فراموشم کردی 
 دوبار غرورمو زدم زمین و برگشتم پیشت ابراز عشق و علاقه کردم ولی گقتی تموم شده یعنی تموم بفهم تا صبح بخاطرت اشک ریختم  
ولی الان خودت بهم ثابت کردی که لیاقتت همون رفتنه 
دیشب تا صبح فقط فالورای اینیستاتو چک میکردم که از ۶۰ به ۱۰۰ افزایش پیدا میکرد و باز میشد ۶۰ یعنی به قول خودت دنبال هرزه بازگیای شبونه که فقط بتونی خودتو خالی کنی 
بهت گفتم تو مرد نیستی و امشب فهمیدم از سگ هم کمتری درسته تو
من باید از این واقعه ی شوم بگویم
بر هم نزن و گريه نکن این دو سه خط را
گُه خوردن از این خانه به آن خانه ندارد
بردار بخور سهميه ی واجبی ات را!
من شاهره ی بد دهن هرزه زبانم
آداب نمانده است که اندوخته باشم
در سیطره ی خشم و جنون ، جانی و مجنون
من از چه کسانی ادب آموخته باشم؟
⁧#اشرف_گیلانی⁩
مدتهاست اسلام ایرانی تبدیل به اسلام یزید شده
لباس اسلام تنش است و در ظاهر مسلمان است ولی آنقدر دروغ می گوید که منکران خدا اینقدر دروغ نمی گویند.
اکبر ای و خمینی اسم مسلمان را یدک می کشند با ظاهر اسلامی ولی آنقدری که این 2 تا حرص جایگاه و سلطنتشان را زده اند و می زنند، صيهونیست ها اینقدر حرص سلطنتشان را نمی زنند.
بقيه حکومتی همه ریش دارند و یقه هایشان را تا روی پیشانی شان بسته اند ولی آنقدر ی و سوء استفاده می کنند که ندانم گر
به چشمانش نگاه کردم؛ دستم می‌لرزید. نه، نه، نمی‌توانستم. آخر چرا باید یک تفنگ در دستانت باشد و مجبور باشی که آن را به سوی یک خورشید چهر» نشانه بروی؟ آن هم زمانی که او با آن چشمان سحرانگیز به من می‌نگرد و تو با آن صدای مسخ‌کننده، در گوش من زمزمه می‌کنی: بیفکن طرح بیداد.» یادت هست که به تو گفتم:نشاید که کوته شود دست صلحم.»؟ مطمئنم که به یاد داری؛ زیرا رو برگرداندی و سر تکان دادی، انگار که سرانجام تسلیم این عشق آتشین شده‌ای؛ این عشق آتشینی ک
امروز یکی همه ی غلطایی ک کرده بودمو کوبید تو صورتم.^^اومدم اعتراف کنم شاید بار گناهم سبک شهمن.پاک نیستم.هرزه تر از اونیم ک فکرشو کنین.الانم دارم تاوان آه کساییو میدم ک.دلشونو شکستمجیمین شی.منو ببخش.با تو بیشتر از همه بد کردم.کوثر.لیندا.و.خیلیای دیگه.آره خیلیای دیگه.واسه همه ی دروغای کثیفم متاسفم.واسه.قایم شدن پشت نقاب بی گناهی.متاسفم.واسه حماقتام متاسفم.واسه خودخواهیام.نامردیام
مطابق فلسفه اجتماعی مدرن "هرکی خوشتیپه هرزه نیست"
بعد اونوخت هرکی ریش داره و پیرهن ساده پوشیده "اختلاسگر پدرسوخته خشک مذهب" محسوب میشه
به همین سادگی فلسفه از یافتن "چرایی" هر چیزی تبدیل میشه به فلسفه دادن توجيه به هرچیزی.
مثل مفهوم عدالت که "قرار گرفتن هر چیز درجای درست خود" تبدیل میشه به "قرارگرفتن هرچیزی در آنجایی که من صلاح میدانم"
طائر کوی تو منم، از دل و جان وفا کنممن ز فراق تو چه سان لبم به خنده وا کنمنرو ز پیش من تو ای جان من و سرشک منهستی من بسته به تو، بی تو چه هوی و ها کنماین دل هرزه گرد من مست نشد به جام کسدست تو و شراب می، نوشم و اقتدا کنمزهی هزار آفرین بر تو نگار نازنینیک سره کار من بساز که آبرو رها کنمقد تو مهر و ماه من، صورت تو هلال منروی من است سوی تو، نام تو را صدا کنمدست تو تکيه گاه من، پای تو پا به پای منحدیث توست شعر من، شور و شعف به پا کنمیاد تو جمله هست من، بود
به گزارش همشهری آنلاین به نقل از مجتمع خبرنگاران جوان، شمعدانی گیاهی است که در نخست در کشورهای آفریقاو استرالیا نمو کرده است، علف هرزه گلداری که حدود ۲۰۰ نوع درون رنگ های متنوع دارد. نگهداری گلدان شمعدانی در منزل کار سختی نیست، با رعایت نکاتی شما بوسیله استراحت می توانید گلدان های شمعدانی نظم داخل منزل خویشتن داشته باشید بنابراین نیاز است تا به نکاتی در مورد نگهداری گل شمعدانی توجه کنیم. باید بدانید که شمعدانی خاک سنگین را دوست دارد، که
آقا سلام.
هر چند جمله کم آوردم ،اما من دل نمی کنم از ردیف کردن واژه هایی هر چند اندک که هفته به هفته، روی ذهن آشفته ام راه می روند.
اگر از احوالمان خواسته باشی ، خوبیم جز دوری دیدار شما.
دیرگاهیست که خبر آمدنت را شنیده ایم اما نیامدی
نکند فراموشمان کردی که چشم هایمان هرزه می روند بی تو
امّا نه کوتاهی از ماست
دلواپس این روزهای فراقم که دست از سرمان بر نمی دارد
آنقدر دورمان تارهای جور واجور تنیده ایم که گهگاهی خودمان را هم فراموش میکنیم
با ای
شاید باورت نمیشه،هر کسی بهم میگفت بدی فکر میکردم بدم! هرکی میگفت عالی هستی فکر می کردم عالی هستم!یکی بهم می گفت عاشقتم فکر می کردم عاشقمه!!!!!!!ولی خب زندگی مثل مزرعه میمونه میتونی يه روزی برداشت محصولتو ببینی.میبینی گندم کاشتی و جو داری درو میکنی.خوبی زندگی همینه که بعضی وقتا بهت می فهمونه نباید به هر هرزه گویی توجه کنی.
فقط کافيه راهتو بری. اون چیزی که دنبالشی، کار،خونه،ماشین،عشق و . هم پیدا میشه.ممنونم ازت زندگی
ممنونم
ممنونم
از تو رفتم، از تو و دنیای تو،
از جهان هرزه و رؤیای تو.
صد بیابان تشنة باران و من
بوسه های حسرت لبهای تو.
ماهی طلایی دریای دل
دل زند در سینة دریای تو.
خویش را سوزم چو شمع خیر هسوز،
تا کنم روشن دل شبهای تو.
دل شکست و نشکند خمار دل
از خمار نرگس شهلای تو.
میخورم غمها فزون و بی حساب،
تا که کم گردد کمی غمهای تو.
می کُشد آخر مرا سودا و غم،
گر نمردم از غم و سودای تو.
 
عشق من با درد شورانگیز خود
می رود از خاطرت چون یادها.
از تو و از قلب بی پروای تو
ناله دارد،شکوه و فریادها.
با همه فریاد و شیون عشق من
همچو هذیان میرسد بر گوش تو.
می شتابد همره باد صبا،
با نسیم عنبرین آغوش تو.
عشق شورانگیز غم آلوده ام
همچو اشکی می چکد در پای تو.
با امیدی در زمین خاطرم
سبز گردد نخل خواهشهای تو.
عشق توفانی من طغیان کند
در جهان هرزه و رؤیای تو.
چون سرود عاشقی جا می شود
در دل پرحسرت و شیدای تو.
 عشق من با درد شورانگیز خود
همچو یادی میرود
دم غروب که می‌شود، باید دست گرمی هم باشد که در این سردی پاییز، آن را بگیری و بی آنکه چیزی جز یک جرعه نگاه نوشیده باشی، تلو تلو خوران و خنده کنان، کور باشی و خیابان را با او تا ته بروی. به انتهای خیابان که رسیدید، روی بچرخانی و بی‌اعتنا، لب‌هایش را ببوسی و بی اهمیت به دستی که شانه‌ات را تکان می‌دهد، خودت را از او جدا نکنی. آن وقت می‌توانی منتظر باشی تا همان دستی که بر شانه‌ات بود، به سمت باتومش برود و عین سگ بزندت تا تو باشی دیگه تو ایران از ا
حیف آن عمری که او بی عشق جانبخشا گذشت،
حیف آن عشقی، اگر با داد و واویلا گذشت.
غرق بادا در گنه، قلبی نورزد عشق پاک،
حیف عمر فاسقی از این جهان رسوا گذشت.
حیف عمر ابلهی، عمری پی دولت دوید،
حیف عمر عاقلی، با هرزه و رؤیا گذشت.
لال گردد آن زبانی که نمی گوید خدا،
حیف آن امت، که او بی دین و بی تقوا گذشت.
بی کفن میرد غریبی، نیست ایرادی دگر،
حیف آن مرگی اگر بی ذکر "لا الا"گذشت
مکّه و مینا نرفتی جرم نبود پیش حق،
حیف عمر غافلی، با ساغر و مینا گذشت.
جور دنیا هم گ
بچه ها آدم که سنش میره بالاتر، اغلب به يه پختگی خاصی میرسه، دیگه کمتر ناراحت میشی، کمتر عصبانی میشی، کمتر هیجان زده افراطی میشی. کمتر میخوای رو اینو اون بپری ببینی مزه ش چيه (من البته کلا در سابقه م سه نفر هست گفتم گفته باشم، هزار سالمه الان). با یکیشون هم کلا يه بار خوابیدم. عملا اون قابل حذفه (دراز کلفتو میگم :)))))))))))))))) )
ولی در کل، به نظر من، خودتون رو آزاد بذارین. نمیگم برین و هرزه بشین. نه. ولی خودتون رو آزاد بذارین. به موقع پخته م
هرزه های بیش ما از مستی بسیار نیست،
یا که من بسیار مستم، یا کسی هشیار نیست.
باده لبهای میگونت به یاد آید مرا،
پس، چو منصور حلاج اندیشه ای از دار نیست.
  حسرت گفتار بیش و جرأت گفتار نه،
حاجتم بسیار هست و حاجت گفتار نیست.
جامة شرم و حیا بر تن اگر زیبنده است،
افتخار ما ولی از جامه و دستار نیست.
نیست پروایی اگر از باخت و برد جهان،
عاشقان را عشق بازی بازی دشوار نیست.
کور گشته سطرها چون جوی ناکشته ها،
ديهقان طبع ما را دفتر و اشعار نیست.
حیف باشد، گر نبین
چرا حجاب واجب است؟   (فلسفه حجاب)
در این پست سعی بر اینه که به طور خلاصه علت واجب بودن حجاب و تاکیدی که دین در این باره کرده پرداخته بشه.
هرگز نباید تصورمان از حجاب، زندانی شدن زن باشه چرا که خداوند حجاب رو واجب کرده تا زن ها آزادتر باشند وقتی که خانومی حجاب خود رو رعایت نکنه و جلوه گری های خودش رو از نامحرم نپوشانه قطعا محدودتر خواهد شد و نگاه مردان چشم چران و هرزه رو در پی داشته و چنین شخصی از دام افراد هوس ران در امان نیست.
درباره حجاب مثالی
-فقط خدای زبونی، چيه مثل این میمونا بپر بپر می‌کنی؟! هر کی ندونه فکر می کنه زخم شمشیر خوردی، حالا دیگه می‌خوای آدم بکشی؟! اصلا می‌تونی کش شلوارت رو نگه‌داری؟! من خودم جواب دندون شکنی بهش دادم، لازم نبــ.
 محسن درحالیکه صورتش از درد جمع شده بود با اخم غلیظی گفت:
-هر جا اون هرزه رو ببینم ش می‌کنم تا درس عبرتی بشه برا بقيه.
بی‌بی صورتش رو جمع کرد و چینی کنار چشمهاش نشست و با حالت تمسخر آمیزی گفت:
- خوبه حالا، چيه انگار جو گرفتدت؟!
شاکی گفتم:
-
تلاش کردم خونسرد باشم.
تلاش کردم سخت نگیرم.
تلاش کردم این حجم از احساسات متفاوتی رو که بهم حمله کردن هضم کنم.
نتونستم.
اینکه چرا اینجا مینویسم دوباره، فقط یک دلیل داره: این مطلب ارزشش در حد همین وبلاگ هست و تمام.
سه سال پیش به اختیار خودش رفت.
سه سال به اختیار خودم دوستش داشتم.
چهار ماه پیش به اختیار خودش برگشت.
چهار ماه پیش به اختیار خودم بخشیدمش.
ماه پیش به اختیار خود دوباره رفت.
ماه پیش دوباره به اختیار خودم بخشیدمش.
هفته پیش با یکی از دوستای ن
۲۵ آذرماه در در دیدار دست اندرکاران کنگره شهدای استان هرمزگان: هر شهیدی یک نماد است؛ فرق هم نمیکند که این شهید، باسواد باشد، بیسواد باشد، کم سن باشد/ چهره شهدا را آنچنان که هست برای جوانهای امروز روشن کنید؛ این نمادها میشوند الگو برای جوان. و این به آنجا منتهی بشود که جوانها بتوانند در بین این چهره هایی که معرّفی شده اند و نشان داده شده اند، برای خودشان الگو انتخاب کنند، به آنها دل ببندند و راه آنها را دنبال کنند. این درست نقطه مقابل آن حرکتی
حقیقتا دلم میخاد از خانواده جدا شم تنها زندگی کنم،و نمیفهمم بدی این کار چيه ک انقدر در. کشور ما با چشم بد بهش نگاه میکنن!!!مستقل شدن یکی از مراحل تکامل انسانه که این سنتی بودن کشورمون و خانواده هامون نمیذاره ازش بهره ببریم!همه میخان بقبولونن به آدم که کسی ک تنها زندکی میکنه زندگی بدی داره و براش قراره اتفاقی بدی بیوفته و یا هرزه اس و یا دختر بازه!در صورتی ک به نکات مثبتش اصلا نگاه نمیکنن و اصلا به حس استقلال ادم توجهی نمیکنن!یکی دیگه از مسکلات
مبانی نظری و پیشینه تحقیق هرزه نگاری اینترنتی مبانی نظری و پیشینه تحقیق هرزه نگاری اینترنتی




دسته بندی
علوم اجتماعی

فرمت فایل
docx

حجم فایل
47 کیلو بایت

تعداد صفحات فایل
30

جزئیات:
 
توضیحات: فصل دوم پژوهش کارشناسی ارشد و دکترا (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
 
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
 
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
 
پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
 
رفرنس نویسی و پاورقی
چطور الهه ی عدالتخواه میتونه ظالم باشه؟خون.عرق.اشک.ترکیب قشنگيه از این روزای من.پرستیده میشم.چون باهاشون سردم و تحقیرشون میکنم.انگار از من احمق ترم هست!حق میدم به هرکی بهشون بگه هرزه.با اینکه فقط حمایت میخوان.شکلات خونی نداریم؟یا مثلا قهوه ی خونی.تلخ.مثل زهرمار.نه زهرمار نه.مثل زهر من.آخ!شنیدی؟نه.هرکسی نمیتونه این صدا رو بشنوه.هرکسی درکم نمیکنه.هرکسی درک نمیکنه ملکه ای رو که میخواد خون بریزه و به آتیش بکشه و يهو بهش میگن وق
تخلف از تبعات خطای هشت جهتهزار راه موجه فدای قبح رهت
خطوط هیچ موازی به چانه جاویدمشاهدات عجیبی، خیال را پایید
قسم به شیمی بیمار ابژه اندودمکه هرجهت که جهت بود، من جهت بودم
هولوگرام تصاویر ذهنی مبهمبرای بازنمودت تلاش میکردم
به سان قبر به هذا فراغ فقدانتبه بینی و غم بینک به جرم عرفانت
به پیکر متفاوت ترین شعور زمانکوزت به شکل رکیکی نوشت ژان والژانبه دیگری بزرگی که در مثلث بودسه ضلع مسخ گسسته ز محور موعود
میان راه به فقدان هیچ منجر شدحضور دائم
تحصیل کرده
52/4/31
به دشواری می توانم قبول کنم که در سینه تو عضوی به نام دل وجود دارد تا بخواهی آن را به این و آن بسپاری. و اگر هم وجود داشته باشد، یک دل هرجائی و هرزه است که فقط به درد این می خورد که لگدمالش کرده و بدورش بیاندازند.
ولی از آنجا که خیلی از خودت متشکری، چنین می پنداری که با این دل هرجائی می توانی غزالان سیاه چشم زیادی را به بند کشی و چون از ان ها به حد کافی متمتع شدی به لاشخورانش بسپاری.
به گمانت هرکه چندصباحی به مدرسه رفت و بر خود نام پ
کجایی که بعد رفتنت شدم آن هرزه دیوانه که از کویی به کوی دیگر زلیخاوار در پی عطر گیسوانت شناورم.
کجایی که بعد تو جسمی سرد شدم.بعد تو بی هوا زیستم و بعد تو زیستن را مردم.
چشم به کجا دوخته ای که از نگاهت آتش گیرد و باز بروید؟چشم هایت به کدام اقیانوس باریده که اینچنین یاد دریا پریشانم می کند؟
ماه شب های تار من.زیبای من.ای دل انگیز ترین نغمه ی ناشنیده حوریان.فرشته آتشین بالم.
کجایی که در نبودت این گونه پریشانم؟
شاید تو همان فنجان قهوه ای هستی که هنگا
این مدت انقدر آدمای عجیب دیدم که کم مونده شاخ در بیارم!
اول دختری که فقط بلده حرف مفت بزنه، بشدت دو به هم زنه بشدت بیشعوره ولی ه و بلده چطوری رفتار کنه که آدما یا نفهمن چه موجود کثیفيه یا خیلی دیر بفهمن مثلا من خودم تازه بعد دو سال و نیم به ماهیتش پی بردم!
دوم آقایی که من رو کلی تحقیر کرد که تو فلانی و بیساری و کسی تو زندگیت بوده بعد خودش دخترونگی دختری که عاشقش بود رو گرفته بود و ولش کرده بود! شاید برای یکی مثل من بحث داشتن و نداشتن بکارت مهم
چرا ما ایرانی ها آزادی رو فقط در شدن و بیرون انداختن اندام های جنـسـی و داشتن سـکـس با هر کسی از راه رسید میدونیم؟
امروز مثل هر روز رفته بودم پیاده روی. داشتم از روی پل عابر پیاده رد میشدم که دو تا پسر رو دیدم که دارن با هم حرف میزنن. یکی داشت دم و دستگاه خودش رو میمالید و با اون ور میرفت. یکی دو گام پایین تر، پرایدی کنار جاده ایستاده بود. دو تا دختر که هنوز به سن قانونی نرسیده بودن (از منظر من سن قانونی هجده سال هست)، با سرهایی و لباس هایی
دون ژوان کیست؟ دون ژوان فردی است که قادر به برقراری ارتباط عاطفی عمیق و عشق ورزیدن به شریک جنسی خود نیست.یکی از مهمترین اختلالات شخصیت که منجر به دون ژوانیسم و هرزه گری جنسی در مردان میشود اختلال شخصیت خودشیفته (narcissistic) است. چنین
مردی نه قادر است دوست بدارد و نه
ادامه مطلب
 
چرا افراد بیکار و مزاحم و علف هرزه در محیط مقدس ت زیاد است
چرا در گذشته حوزه های علمی و ما از لحاظ رشته های مختلف علوم از تفسیر و تاریخ و حدیث و فقه و اصول و فلسفه و کلام و ادبیات و حتی طب و ریاضی، جامع و متنوع بود و در دوره های اخیر تدریجاً به محدودیت گراییده است و به اصطلاح در گذشته به صورت جامع و دانشگاه بود واخیراً به صورت کلّيه و دانشکده ی فقه درآمده و سایر رشته ها از رسمیت افتاده است؟ چرا افراد بیکار و مزاحم و علف هرزه در محیط
سلام
يه مشکلی برام پیش اومده که خیلی وقته درگیرشم، نمیدونم چیکار کنم ؟ گفتم از شماها کمک بگیرم
راستش من عاشق يه دختری شده بوذم، ازش شناخت نسبی داشتم نمیگم تمام و کمال میشناختم، فقط میدونم عاشقش شدم ( فرقش هم اونقدر مشهود بود که میدونستم از روی هوس و این چیز ها نیست) يهویی همه چیز عوض شد برام، خواب نداشتم غذا نمیخوردم، يه حالتی که هیچ وقت تجربه ش نکرده بودم، سنمم 21 بود .
ادامه مطلب
خسته‌ام از این شلوغی، از این میل به خواسته شدن، از این تمنا و نیاز و البته گریزی هم ندارم. دلم یک زندگی ساده می‌خواد که بچسبم به شوهرم و همه‌ی زندگیم بشه اون و کارم. من اما جوره دیگه‌ایم و از این بودنم خسته و پریشانم. من دوست ندارم هرزه باشم لااقل جامعه و میم من رو اینجور می‌بینند اگر بدونند. دوست ندارم آدم بده‌ی زندگی من باشم. چرا اینجور شد؟ چش خوردیم؟ اونهمه عشق، چی بیشتر می‌خوام آخه؟ کدوم مردی با زنش اونجوره که میم با من؟ چرا من اینقدر زی
 
 
در میان جرایم عليه عفت و اخلاق عمومی ،قوادی و هرزه نگاری از اهمیت ویژه ای برخوردار هسـتند و شاید بتوان بیــان کرد سایر جرایم در این حوزه ،زیر مجموعه این دو جرم محـسوب می شوند.[۴]
 
 
با عنایت به ماده ۲۴۲قانون مجازات اسلامی مصوب ۱۳۹۲ قیادت به معنای جمع و مرتبط کردن دو نفر یا بیشتر برای و لواط است که براساس شرع برای آن مجازات حد در نظر گرفته شده است.اگرچه منظور از جمع کردن ، آوردن طرفین فحشا در یک مکان است و ظاهرا دلالت بر حضور فیزیکی نزد ق
آدم ساده به خاطر روح خوش باوری سخن را -هرچند بیرون از حقیقت باشد- بمجرد عبارت‌های لطیف و مثال‌های شیرین، بی‌دلیل و منطق باور می‌کند و از این راه زیان‌های بسیار می‌برد. از این جهت شیخ الرئیس فیلسوف بزرگ اسلامی گفته است کسانی‌که چیزی را بی‌دلیل باور می‌کنند از طبیعت انسانیت بیرون رفته اند.
 
آدم باید مقالات با زَر و زیور عصری را کنار گذاشته و ناسزاها و هرزه گوئی‌های این مقالات را به یکسو انداخته و با حس کنجکاوی که خدا به انسان داده به گفت
کلاه فقر را بر سر نیابی
مگر وقتی که ترک سر بگویی

سبو بشکن که آبی نه سبویی
ز جو بگذر که دریایی نه جویی
سفر کن از من و مایی که مایی
گذر کن از تو و اویی که اویی
چرا چون آس گر خود نگردی
چو آب آشفته سرگردان چو جویی
پشیمانی بود در هرزه گردی
پریشانی بود در سو به سویی
تو باری از خود اندر خود سفر کن
به گرد عالم اندر چند پویی
که را می پرسی؟ از خود وانپرسی؟
که را گم کردی؟ آخر نگویی؟
ز خود او را طلب هرگز نکردی
اگر چه سالها در جستجویی
ت
حالا از این طرف من به عنوان يه دختر مجرد 30 ساله هستم مقابل آقایی که عادت به دختر بازی داره و این من هستم که نمیتونم فراموشش کنم! عجب دنیای عجیبيه ها هر چیزی امکان داره!
من از خونواده ی مذهبی هستم، والدینم بسیار زیاد افراطی در تعصب هستند، یعنی این طوری بگم  پدرم دوست نداره من تنها بیرون از خونه برم، گفته فقط ت برو بیرون، دوستام میگن پدرم پارانوییدی هست، با اینکه هیچ گاه خطایی ازم سر نزده و با کمال میل و انتخاب خودم چادریم! خودم برام جای ت
پشت لبخند هرزه ات زهریست
چشم هایت شرور و بی پروا
دختر روز های بارانی 
رنگ زرد دو چکمه ات غوغا
 
رد پایت همیشه هر جاهست
هرکجا حرفی از جدایی هست
هرکجا دست عاشقی تنهاست
بی گمان از تو رد پایی هست 
 
سخت سوزانده قلب شهری را
حرف هایی که بر زبان داری
پشت این چشم های رنگینت
جامی از زهر شوکران داری
 
وای وقتی که میروی از شهر
لرزه بر شانه ی درختان است
سرد و تاریک و آسمان گریان
بعد تو روز ها زمستان است.
 
پ ن ۱ داشتم بین پیامایی که به یکی از دوستام دادم جستجو
خاتونم. . . . گناه از دل سادهِ عاشق تو نیست، علت این بی اعتمادی ها. . . مقصر کسی ست که اولین بار تخمِ هرزه گیاه تن خواهی رادر جاده رسیدن به خانه عشق کاشت واین و آن رهگذر بیدل برای فرار ازتنهایی دانست و ندانسته باشبنم های دروغ و نقاب باور پذیری صداقت را سخت کرده اند مقصر ذهن های لچن زده آدم است که از دیر باز گناه سیب را به گردن حوا نهاد
ای داد از این روزا
⚠ ️اگه این روزا به یکی بگی 
واجب خدا رو انجام بده!!
 مثلا چشمت رو نگه دار
 یا حجابتو رعایت کن!
بی عفتی نکن!
میگه: به تو چه ربطی داره❓ 
فضولی❓ 
خجالت بکش برو خودتو درست کن‼ ️
ذهن خراب فلان فلان شده‼ ️
ذهن تو خرابه که با آرایش و چهار تا تار مو گناه میکنی و گمراه میشی‼ ️

((اسم امر به معروف شده⬅  فضولی!!⬅ دخالت کردن!! ⬅ جانماز آب کشیدن!!))
⚠ ️اگه این روزا به یکی بگی:
✅ چشمت دنبال ناموس مردم نباشه.
✅ چه واقعیش
✅ چه مجازی!
✅ اگه
از عِشق چه میگوینداین هرزه گویانوقتی عاشق زبانش عاجز میماند در توصیفشو عشق چیستجز کابوسیجز سکوتیو جز سِرّی که عاشق و معشوق هردو دانند و اما ندانند!
مظلوم ترین ناشناخته ی عالمعشق است
که همدیگر را به این کلمه هر چه بیشتر صِدا میکنند بیشتر نبودش را میتوان فهمید
عشق را نمیشود با هر زبانی خواند
عشق باید ناشناخته ای بماند
رازی میانِ عاشق و معشوق فقط!
که ایشان هم ندانند جز معشوقِ یگانه
که بداند
چه در جانِ معشوق
و چه در روانِ عاشق می روید
ای
میخوام بگم عشق کیلو چنده!!!!!
اما به پشت سرم نگاه میکنم 
میبینم ک
يه زمانی  رو یادم میاد
که مثقالی هزاران دلار قیمتش  بود
ولی حالا جنس گندیده رو کسی
.کیلوییم نمیخره
حاجی عشق کیلو چنده الان؟
بازم مثل قدیماست؟
یا عشق ها پیچ ومهرشون هرزه شده؟
عجب هوایی ایست هوای 
جدایی
گفت :" من از زنی خوشم می آید که موقعیتها را خوب بفهمد."گفتم که منظورش را نمی فهمم ودستم راعقب کشیدم.گفت: مثلا درآشپزخانه یک کدبانو باشد ودراتاق پذیرایی مثل یک خانم باشد ونه آشپزدراتاق مطالعه یک زن متفکر ودانا ودراتاق خواب مثل یک .حرفش را تند و باتحقیر قطع کردم گفتم: مثل یک هرزهازحرفم جا نخورد ، باخستگی روی فرمان قوز کردگفت: "زنی که فکر میکند دراتاق خواب باید فیلسوف باشد احمق است."
+فریباوفی
ه نام انکه زیباست و زیبایی را دوست دارداو را خلق کردنه از اتش . نه از گل. بلکه از جنس لطیف زیباییاو را در قالبی مخمل گون خلق کرد.و سپس از روح توانمند خود در او دمید روحی بس والاروحی سرشار از ظرافت و زیبایی و پاکیروحی توانمند تر از ادمبر او نظری انداختچقدر دلکش.چنان زیبا بود که دل جن و انس به درد امددردی نه از سر رنج.نه دردی از حسادت. نه دردی از سر غبطهبلکهدردی از رنگ و بوی دلبری.خدای من. این مخلوق چه بی پروا در برابر خ
   آقای مشروح، تصدّقِ سرت بشوم، ببخشید که مصدّعّ اوقاتِ جنابعالی شدم، عرضِ عبودیّت به بارگاهِ خدا بردم، شرط  عرض شد؛ عریضه ی شما را به همراه نداشتم؛ برگشتم و این نامه ی دوستانه را برای شما در تاریخی که تاریخ نیست و در سال نامه ای که در آن مرکبم نادره ماشینی بود که الاغی را در نسیانِ خود، دبّاغی می نمود و به هرزه خواهی یک قرن می فروخت، پاورقی کردم تا شاید این بنده ی حقیر را مورد تفقّد قرار داده و این بنده ی سرا پا تقصیر را لایقِ قرص های متعالیت
عشق، عمیق و متمرکزکننده‌ی نیروها و
یگانه‌پرست است و اما هوس، سطحی و پخش کننده‌ی نیرو و متمایل به تنوع و
هرزه صفت است. ولی هر دو پایان ناپذیر است.مسئله حجاب


پ.ن: توی يه مسابقه کتابخوانی شرکت
کردم. کاری ندارم که اهل شرکت در مسابقه هستید یا نه ولی به شما رفقای گرامی پیشنهاد
می کنم این برنامه رو نصب کنید و با وارد کردن کد معرفی کننده امیتاز من رو بالا
ببرید و اگر از برنامه خوشتون نیومد هفته بعد که مسابقه تموم شد حذفش کنید. سپاس
دانلود
کد من: Xhof5xyg
ناسزا میگویی چون حرفت به کرسی ننشست ؟
ناسزا میگویی چون احساسی شدی و اجتماعی هم سطح خودت تاییدت میکنند ؟
این کلمات از کدام سوراخت ساطع شد نیتی جز تخریب و نابودی داشت ؟
حرامزاده ها چرا باید از اسمشان به عنوان فحش یاد شود چه خطایی رو خود خواسته انجام داده اند؟  حرامزاده بودن خطا شخص ، نیست ، مهربان باش ،
یا حتی بی بته ، در این زمانه ، مگر میتواند فحش باشد ؟ چه افتخاری بالایی مثل این که ، اصل و نسبت به خرافاتی های تنبل متصل نباشد ،  به همین طریق اد
حضرت علامه حسن زاده آملی یکی از عهدهایی را که شیخ الرئیس ابن سینا با خود بسته است را ذکر میکنند: "یکى از عهدهاى شیخ رئیس در رساله عهدش این است که رمان و قصه هاى باطل نخواند. حرفها و افسانه هاى باطل ذهن را کج و معوج مى کند و نفس را از درست اندیشى و درست یابى عدول مى دهد و منحرف مى گرداند." (1)
 
 
 
حضرت علامه در جای دیگر می فرمایند: "یکى از رساله ‏هاى شیخ رئیس ابو على سینا، رساله عهد او است، در آن رساله با خدایش پیمان بسته است که مقالات و رمان‏ها و ا
تا ز دردم غافلی، از درد و غم مردم،
دریغ، یک قدم رفتی ز من در هر قدم مردم، دریغ.
غم نباشد، گر بمیرم از غم و سودای تو،
چون نمردم از غم تو، از الم مردم، دریغ.
 
باده را گویی حرام و با هوس نوشش کنی،
هرزه را خوانی دروغ و هر زمان گوشش کنی.
زنده های نیم عریان بی حیا در پیش چشم،
مرده را از شرم که آخر کفن پوشش کنی؟
 
زندگی پروا ندارد از بد و نابود ما،
می کفد از غم دل و ناید به کف مقصود ما.
سبزه سان از سبزجانی زیر پا افتاده ایم،
کی توانی زیر پا دید این دل خشنود م
آغوش تو شخصی ترین رویای دنیاس
دنیای آغوشت برام رویاس دختر 
کی گفته زیبایی تو موهای بلنده
موهای کوتاه تو هم غوغاس دختر
موهای کوتاه تو هم غوغاس وقتی
دستای باد هرزه از موهات کوتاس
من دل به آغوشت زدم غرق تو باشم
جایی که باید دل به دریا زد همین جاس*
| هانی ملک زاده |
* منزوی
 
برای مادرم:
زخم بر بازوی دستم چون فاطمه(س)
                                                                 پشت در من سوختم ، دل بی واهمه
صبر زینب(س)،با علی(ع)هم معنا شده
                                                                 خم،محمد(ص) با علی(ع) شد در خاتمه.
 
        
برای شهیدان:
عالم ز جفا هرزه نگردید
                                                    دشمن ره معنا که نفهمید
ظاهر که به دین
 
برای مادرم:
زخم بر بازوی دستم چون فاطمه(س)
                                                                 پشت در من سوختم ، دل بی واهمه
صبر زینب(س)،با علی(ع)هم معنا شده
                                                                 خم،محمد(ص) با علی(ع) شد در خاتمه.
 
        
برای شهیدان:
عالم ز جفا هرزه نگردید
                                                    دشمن ره معنا که نفهمید
ظاهر که به دین
به نام انکه زیباست و زیبایی را دوست دارداو را خلق کردنه از اتش . نه از گل. بلکه از جنس لطیف زیباییاو را در قالبی مخمل گون خلق کرد.و سپس از روح توانمند خود در او دمید روحی بس والاروحی سرشار از ظرافت و زیبایی و پاکیروحی توانمند تر از ادمبر او نظری انداختچقدر دلکش.چنان زیبا بود که دل جن و انس به درد امددردی نه از سر رنج.نه دردی از حسادت. نه دردی از سر غبطهبلکهدردی از رنگ و بوی دلبری.خدای من. این مخلوق چه بی پروا در برابر
عادت
 
 ﺳﻴﺎوش ﻗﻤﻴﺸﻲ 6/8        
 
[ Em – B7 – Em ] 
 
Em                          D                               G                                            Em
هرگز نخواستم که تو رو با کسی قسمت بکنم           یا از تو حتی با خودم يه لحظه صحبت بکنم

Em                    B7                                     Em                             B7         Em
 هرگز نخواستم که به داشتن تو عادت بکنم                      بگم فقط مال منی به تو جسارت بکنم
                                                     
توهّم عمیق تنزّه و جهل مرکّب عقل؛ آنگاه که من اینم و تغییر نخواهم کرد! هر که خود بر حق پنداشت دیری نپایید که دود شد و خاکسترش بر باد. پندار خفتگان و گفتار خفتگان و کردار خفتگان؛ جنازگان معاش پست و بقای هرزه

مرگ می‌بلعد و زندگی می‌زاید. انسان می‌ستاند و روح می‌بخشد. قدرت می‌چلاند و عشق می‌گسترد. ابلیس زوزه می‌کشد در گوشه‌های تار، شاید که آواز خداوند به گوش‌ها نرسد. ای نادانسته دانش طرب! ای ننوشیده باده‌ی جان! ای کر! این آواز از درون است.
يه بار واقعا خواستم از بیان برم وبلاگی که عاشقش بودم و کلی خاطره باهاش داشتم و کلی برای خودش برو و بیا داشت و حذف کردم
یک نفری که ازش بدم میاد با اسم خودم وبلاگم و ساخت که بهم حالی کنه 
زر زدم !!
اوایل بیماریم بود که وبلاگ و حذف کردم تا با خاطره خوب خدافظی کنم. 
شروع کرد اراجیف نوشتن به عنوان يه دختر هرزه!!!
تحملش برام سخت بود و برگشتم که بگم من اون نیستم
تصمیم گرفتم اینجا از تجربیات بیماریم بنویسم و بگم با اینکه مریضی سختی گرفتم هنوز سدی ام و شما
در روزهای گرم تابستان شاید یکی از لذت بخش ترین کارها خوردن چند تکه یخ باشد. احتمالا تصور می کنید این کار چیزی جز یک لذت ساده نیست اما این عادت ضررهای زیادی برای سلامتی دارد و حتی می تواند نشان دهنده ی یک مشکل جسمانی یا روحی پنهان باشد. در ادامه می خواهیم ببینیم جویدن یخ چه مضراتی دارد و علت اصلی این عادت چیست.
۱- ممکن است نشانه ی مشکل مهمی باشد
شاید تصور کنید خوردن یخ ضرری ندارد اما اگر این کار تبدیل به عادتی شود که بی اختیار آن را انجام می دهید
خرید کتاب

روزکی چند در جهان بودم
 
بر سرِ خاک باد پیمودم

ساعتی لطف و لحظه‌ای در قهر
 
جانِ پاکیزه را بیالودم

باخرد را به طبع، کردم هَجو
 
بی‌خرد را به طمع بستودم

آتشی برافروختم از دل
 
و آبِ دیده ازو بیالودم

با هواهای حرص شیطانی
 
ساعتی شادمان بنغودم

آخرالعمر چون سرآمد کار
 
رفتم تخم کِشته بدرودم

گوهرم باز شد به گوهر خویش
 
من از این خستگی بیالودم

کس نداند که من کجا رفتم
 
خود ندانم که من کجا بودم


دل گرچه درین باديه بسیار شتافت
 
یک‌موی
معماری پس از مدرن در ایران را اگر بشود در نوع خاص یا رفتار خاصی جست‌جو کرد شاید بتوان از گونه‌ی نابالغ و کاریکاتوری معماری بدساز پرطمطراق و مزورانه‌ای صحبت کرد که در میان زبان معماران و دانش‌جویان معماری به معماری کرجی» معروف است. علت این نام‌گذاری نیز مشخص است. شهر کرج در دهه سوم انقلاب اسلامی، توسعه‌ی کالبدی خارج از تصوری را تجربه کرد که نتیجه‌ی مهاجرت بی‌نظیری از سراسر ایران به کرج بود. کرج در این سال‌ها هنوز از استان تهران مستقل ن
نقد رمان خشت اول نوشته ی فریده شجاعینوشتن داستان زندگی دیگران عبرت‌آموز است و بیدار کننده،البته به دو شرط؛نگاه گوینده،خاطره و داستانقلم و اندیشه ی نویسنده
خشت اول داستان دختری است که از زمان پدربزرگ و مادربزرگش شروع می‌کند و خانواده، خودش و سه ازدواجش را توضیح می دهد.این‌که مردان خانواده از اول تا اینجا غالباً بی‌خیال و اهل شراب و مواد و ولگردی بودند و نشان اهل سختی و تحمل!
درد و رنجی که ن کشیده‌اند نتیجه‌اش بیماری‌ها و شکستگيه
بزار معنی بگیره
              شعر مرگ و سرودن
                                                           تف کن تو صورت من
واسه این به لجن نشستن
                                                            تف کن تو صورت من
خسته ام خیلی عزیزم
بی امید یک منجی
        تک سوار رویاییبخون بسم ربل قاطع
          روی دست نوشته های خدایی
                                                            تف کن تو صورت من
واسه این به لجن نشس
اکورد عادت از سیاوش قمیشی


ریتم : 6/8
Em                             D                        G                                         Em
هرگز نخواستم که تو رو با کسی قسمت بکنم . یا از تو حتی با خودم يه لحظه صحبت بکنم
Em                        B                    Em                           B          Em
هرگز نخواستم که به داشتن تو عادت بکنم . بگم فقط مال منی به تو جسارت بکنم
Em                      D                            G                                Em
انقدر ظر
مرد همسايه آواز می خواند. به لطف در و دیوار های نازک تر از کاغذ صدایش توی راهرو ساختمان اکو می شود. شعرش نامفهوم و گنگ است ولی صدایش زیباست. سکوت می کنم و به نوای آهنگین صدایش گوش می دهم و تصور می کنم چه شکلی است. شکم گنده و با کله ای خربزه ای شکل که ته خربزه اش یک مشت موی سیاه گذاشته بماند که اسمش را ریش بگذاریم! یا .
 می دانم جوان است چون بچه ندارند، چون زنش را دیده ام که نوعروس است و به شدت مغرور. پس می باید جوان باشد.
در همین فکرهای مهربان بودم ک
 
هرگز خود را با سوئیس و آلمان مقایسه نکنید زمانی که فلسفه را دور ریخته اید.
در میان مطالب مسخره،تهی و سرگرم کننده ی مجازی زمانی هم به اندیشیدن برای فکرتان اختصاص دهید.
در عصری داریم زندگی میکنیم که تمام شبکه های مجازی به دلیل ماهیت خنده دار،بذله و شوخیشون طرفداران بی شماری دارند و کانال هایی که شمارا با مفاهیم جدید و جدی آشنا می کند درحاشيه قرار گرفته اند،در شرایطی که این کانال های فلسفی هستند که می توانند چهارچوب فکری شمارا به سوی آزادی خو
با شبکه‌های اجتماعی انس گرفته‌ایم، انس گرفته‌ام. روزها که مشغول کارها و افکارم هستم، یکهو فیلَم یاد هندوستان می‌کند. باید برود و اینجا و اکنون را رها کند و به دوست و مونس همیشگی‌اش سری بزند؛ چاق‌سلامتی و خوش‌وبش، درددل و نوازش. باید  همه‌جوره کنار هم باشیم، تا آرام بگیرم و گاهی، درحالی‌که از او دل‌زده شده‌ام، برگردم سراغ کارهای اصلی‌ام. او جایی نمی‌رود. ثابت، گوشه‌ای کِز می‌کند، تا دوباره من خسته شوم، تا دوباره دلم برایش تنگ شود و
برام جالبه يه عده هممم ی نیروشونو بسیج کردن که ما رو از هم جدا کنن!میبینی خدا؟جواب خوبی خوبيه.حالا همه با دقت بخونین.مخصوصا دشمنا.میخوام حسابی آتیشتون بزنم!بعد از این ببینم کسی داره این وسط موش می دوونه.کاری میکنم دیگه سايه ی من و محدثه رو نبینین!میخوام خوشحال باشه همیشه بخنده ولی.نمیذارم احمقایی مثل شما،احمقم نمیشه گفت بیشتر مثل روباه می مونین، با این حقه هایی که هم به من و هم به اون میزنن بتونن يه آجر ازین رابطه رو بردارن!محدثه حالا
برام جالبه يه عده هممم ی نیروشونو بسیج کردن که ما رو از هم جدا کنن!میبینی خدا؟جواب خوبی خوبيه.حالا همه با دقت بخونین.مخصوصا دشمنا.میخوام حسابی آتیشتون بزنم!بعد از این ببینم کسی داره این وسط موش می دوونه.کاری میکنم دیگه سايه ی من و محدثه رو نبینین!میخوام خوشحال باشه همیشه بخنده ولی.نمیذارم احمقایی مثل شما،احمقم نمیشه گفت بیشتر مثل روباه می مونین، با این حقه هایی که هم به من و هم به اون میزنن بتونن يه آجر ازین رابطه رو بردارن!محدثه حالا
نمی دونم قصد دقیق پسرها از فحش ناموسی دادن چيه؟! می خوان زور و قلدریشونو به رخ هم بکشن؟! خب بکشن. ولی چرا از اندام و خواهر مادر خودشون مايه می زارن؟!.
چند روز پیش داشتم با دوستم از کوچه ای رد می شدم که چند تا پسر دیلاق که مشخص بود خون به مغزشون نمی رسه داشتن باهم مثلاً حرف می زدن و تو بینش از الفاظ ناموسی هم استفاده می کردن!!!. علناً احساس کردم بهم شده. شاید مخاطبشون من و دوستم نبودیم. ولی زن ها و دخترها می فهمن، حتی هرزه ترین زنها هم بدشون می
روی شن ها نشسته بود،به خورشید که باحسرت شاهد عشق بازی ساحل و دریا بود خیره شد
نسیم شالش را به رقص وامیداشت؛صدای امواج دریا خبر از شادی دریا میداد ،دختر اما به خورشید فکر میکرد که عازم خانه اش شده بود و خون آلود اهنگ رفتن کرده بود !
 صدای جیغ زنی نگاهش را به جست وجو واداشت و ذهنش را از غم خورشید دور کرد 
بالاخره پیدایشان کرد چند زن که آب بازی میکردند یکی از آنها که گویی صاحب آن صدا بود لباس سفید نازکی بر تن داشت با خیس شدن لباسش سفره چشم چرانی عد
برام جالبه يه عده هممم ی نیروشونو بسیج کردن که ما رو از هم جدا کنن!میبینی خدا؟جواب خوبی خوبيه.حالا همه با دقت بخونین.مخصوصا دشمنا.میخوام حسابی آتیشتون بزنم!بعد از این ببینم کسی داره این وسط موش می دوونه.کاری میکنم دیگه سايه ی من و محدثه رو نبینین!میخوام خوشحال باشه همیشه بخنده ولی.نمیذارم احمقایی مثل شما،احمقم نمیشه گفت بیشتر مثل روباه می مونین، با این حقه هایی که هم به من و هم به اون میزنن بتونن يه آجر ازین رابطه رو بردارن!محدثه حالا
قلب که بی اعتماد میشه، يه جورایی شمایل هرزه ی باسابقه رو پیدا میکنه . هرزه ای که با همه بوده ازش استفاده شده، حالا پس انداخته شده .
قلب پس انداخته شده ،ضربه خورده ،مجبور میشه برای بقا طبق نظريه داروین ،محکم و آهنی بشه ،بلکه طی انتخاب طبیعی به انحطاط کشیده نشه. 
قلبم پس انداحته شده ، خیلی محکم شده. انقدر سفت ،که خودم هم متعجبم! 
میگن هرچی نکشتت ،قوی ترت میکنه . باور نمیکردم ، اما الآن چرا .
اون روز داشتیم با بابا گپ میزدیم .از باورها و نگاه ها
☟چادر را که از تو گرفتند؛


روسریت را عقب کشیدند،

شلوارها را تنگ تر و کوتاه تر کردند،

و بعضا پاره پاره! !

مانتو ها هم تنگ تر و کوتاه تر کردند،

همـــراه با رنگ های جیــــغ! !
☟و پس از مدتی.

تنوع!


شلوار ها گشــــاد و نازک

مانتو ها بلند و جلو باز!

و شلوارهایی به نام ساپــــورتــ!

✖و روسری ها عقب تر و عقب تر. . .


✖انقدر عقب که کم کم حتی افتادنشان به روی شانه عادی شد.!! 


هر روز منتظری ببینی فردا چه از تو می خواهند

☺خودت بگو

☜این اسمش آزادیست؟!

روی شن ها نشسته بود،به خورشید که باحسرت شاهد عشق بازی ساحل و دریا بود خیره شد
نسیم شالش را به رقص وامیداشت؛صدای امواج دریا خبر از شادی دریا میداد ،دختر اما به خورشید فکر میکرد که عازم خانه اش شده بود و خون آلود اهنگ رفتن کرده بود !
 صدای جیغ زنی نگاهش را به جست وجو واداشت و ذهنش را از غم خورشید دور کرد 
بالاخره پیدایشان کرد چند زن که آب بازی میکردند یکی از آنها که گویی صاحب آن صدا بود لباس سفید نازکی بر تن داشت با خیس شدن لباسش سفره چشم چرانی عد
کتاب دوستی های قبل از ازدواج : بررسی روابط دختر و پسر با استدلال های خودمانی
 
کتاب دوستی های قبل از ازدواج : سید مجتبی حورایی، دکلمه گران
معرفی:
این کتاب را خانم نیلچی زاده در برنامه ی سمت خدا معرفی نموده است. کتاب خوبی است با استدلال های خودمانی
بریده کتاب(۱):
هیچ وقت فکر نکرده اید زمانی که حضرت یوسف با زلیخا تنها شدند و زلیخا به یوسف پیشنهاد ارتکاب گناه داد، چرا یوسف شروع به اصلاح و ارشاد نکرد؟ مگر او پیامبر نبود و پیامبران برای ارشاد مردم
                             کودک درون
.   کودکی درضمیر من خفته است کودکی داغدیده ومفلوک،کودکی درخلال  وهمی گنگ،و مسیری گرفته و مشکوکنه هوایی برای پروازی، نه فضایی نه وسعتی دلخواهمثل دوران کودکی خودم،کودکی بر سکوی قربانگاهمن به او گفته ام که خوشبختی،انس بستن به بندو زنجیراستجایگاه گلايه مسدوداست، اینکه جان میکنیم تقدیر استجایگاه ورفاه میخواهی،چاره اینست پست وبدباشیچاپلوسی،ریاو بی رحمی،بزدلی،هرزه گی بلد باشیکودکم جست وخیزها دارد،دائما
نقد رمان خشت اول: ناامیدی و پوچی ره آورد این رمان است.
 
نقد رمان خشت اول نوشته ی فریده شجاعینوشتن داستان زندگی دیگران عبرت‌آموز است و بیدار کننده،البته به دو شرط؛نگاه گوینده،خاطره و داستانقلم و اندیشه ی نویسنده
خشت اول داستان دختری است که از زمان پدربزرگ و مادربزرگش شروع می‌کند و خانواده، خودش و سه ازدواجش را توضیح می دهد.این‌که مردان خانواده از اول تا اینجا غالباً بی‌خیال و اهل شراب و مواد و ولگردی بودند و نشان اهل سختی و تحمل!
درد و
محیط کاری جدید:
من هم یک بنده خدا هستم که ممکنه اخلاق و روحیات بد هم درونم باشه پس هیچگاه یک طرفه به همه نگاه نمیکنم
 
تو یک چند ماهه خیلی تحقیق و البته زیرابی رفتم که ببینم اطرافم چی میگذره. گاهی انقدر پیش رفتم که با عرض پوزش تا خصوصی ترین چیزهای همکارام مطلعم( میدونم کارم اصلا درست نبوده) اما بگذارید که بگم چرا تا این حد پیش رفتم.
من از لحاظ سن از همه کارمند های شرکت کوچکتر و قطعا کم تجربه تر و به همین خاطر همیشه یک سری میان و منو نصیحت میکنم و خ
بارها شده در میان دوستان حقیقی یا مجازی‌ام این حرف‌ها را بشنوم یا بخوانم که چقدر فلانی مزخرف می‌گوید، اباطیل می‌نویسد، پست و استوری چرند می‌گذارد، چقدر شوآف می‌کند، چقدر تصنعی‌ست، چقدر حال‌به‌هم‌زن است، ای کاش توییتر نصب نمی‌کردم، کاش این یارو چسناله‌هایش را ببرد در اینستاگرام بریزد. مگر اینجا خانهٔ خاله‌اش است که راه‌به‌راه پرت‌وپلا می‌بافد، عکس‌های مسخرهٔ دونفره‌اش را می‌گذارد، پز ماشینش را می‌دهد، می‌خواهد بگوید من ش
یار دبستانی من ،با من وهمراه منی
چوب الف بر سرما،بغض من وآه منی
حک شده اسم من وتو ،رو تن این تخته سیاه
ترکه ی بیداد وستم ،مونده هنوز رو تن ما
دشت بی فرهنگی ما هرزه تموم علفاش
خوب اگه خوب ،بد اگه بد مرده دلای آدماش
دست من وتو باید این پرده ها رو پاره کنه
کی میتونه جز من وتو درد مارو چاره کنه
یار دبستانی من با من وهمراه منی
چوب الف بر سر ما بغض من وآه منی
به این همه ناز پیاز چه اعتراضی دارم؟ او که پیش از این هم اشک ما را در‌می‌آورد. به شهرآورد سرخ‌آبی‌ها هم اعتراضی ندارم، تمام شهر بوی گند نتیجه‌گرایی می‌دهد. مردمی که پول ندارند، پول می‌دهند تا بلیط بخرند، تا نتیجه‌ی پول‌هایی را ببینند که قبلا به دست فدراسیون فوتبال از جیبشان بال درآورده و رفته است، تا کسی فکر نکند ایشان خرند. هم‌چنان که مردمی حق انتخاب ندارند و رای می‌دهند تا آزادی بخرند، تا نتیجه‌ی پول‌هایی را ببینند که قبلا به دست د
من کمی گیج، کمی مات.کمی مبهوتم!
زنده‌ای مُرده در این خالیِ پُر تابوتم
به کسی ربط ندارم.به خودم مربوطم!
می‌روم دل بکنم! از سر و سامان خودم.
می‌روم سینه‌ی این پنجره‌ها را بِدرم!
هرزه‌ها را بجَوم! گوشه‌ی قبرم بچرم!
و برای تن تنهای خودم سر بخرم!
مثل چنگیز رسیدم به خراسان خودم.
جام دنیا به سر میز که خالی آمد!
هفتصد سال به کنعان چه زوالی آمد!
دور این دایره (بودیم) و سوالی آمد.
بار دیگر زده‌ام دست به کتمان خودم!
بار دیگر شده‌ام ملحدِ در زیر لحد!
مگه وکیل وصی مردمی. دلم می خوادداشتم از یکی از خیابون های مرکز شهرمون رد میشدم دیدم دختر خانومی يه ساپورت پوشیده با يه مانتوی نخی خیلی خیلی راحتی که همه وجناتش پیدا بود، من که يه خانوم بودم خجالت میکشیدم بهش نگاه کنم.آخه خیلی جلب توجه میکردرفتم جلو و با احترام بهش سلام دادم و روز بخیر گفتم. منو دید گفت. ها!!. چيه لابد اومدی بگی که این چه وضعشه؟ مگه وکیل وصی مردمی؟ولی من بهش گفتم که نه باهات کاری ندارم خواستم بپرسم که ساپو
فرهنگ کتابخوانی
یکی از مشکلات ما تنبلی است. مسئله‌ی مطالعه و کتابخوانی مهم است. در جامعه‌ی ما بی‌اعتنائی به کتاب وجود دارد. گاهی آدم می‌بیند در تلویزیون از این و آن سؤال میکنند: آقا شما چند ساعت در شبانه‌روز مطالعه میکنید، یا چقدر وقت کتابخوانی دارید؟ یکی میگوید پنج دقیقه، یکی میگوید نیم ساعت! انسان تعجب میکند. ما باید جوانان را به کتابخوانی عادت دهیم، کودکان را به کتابخوانی عادت دهیم؛ که این تا آخر عمر همراهشان خواهد بود. کتابخوانی در س
 (ترکیب بند ) 
تقدیم به همرزمان شهیدم 
روزها در پیِ آن بوده که شب را چه کنیم
خلوت و غصه و تنهائی و تب را چه کنیم 
شیشه بغض گلو گیر شکست و ماندیم 
خونِ پنهان شده ی بین دولب را چه کنیم 

حاصلِ بغضِ بجا مانده ی تقدیر شدیم 
سینه ی زخمیِ آلامِ نفس گیر شدیم 

عاشقی دام شد و دانه ی آنیم همه 
دانه ی خفته به سیلاب زمانیم همه 
طالعِ ما به بیابانِ خدا داد فلک 
اینچنین بود که بی نام و نشانیم همه 
خار روئیده به صحرایِ جنون یعنی ما 
لاله ی مانده به سودایِ نگون ی
دلبریای بی موقع و روابط سطحی که خودتم میدونی آخری نداره فقط فرار از حرکت به سمت به پیدا کردن زوج مناسبه همون کاری که بلد نیستیم و همون رابطه ای که بودن توش واقعا مرد میخواد و نمیخوایم هزینشو بدیم.قبلا تا همین ده پونزده سال پیش کلی داستان در مورد عشق و عاشقی میشنیدیم و کلی جوون اطرافمون بودن که اینجوری عاشقونه به هم رسیده بودن و کلی خاطرخواهی و داستان پشت رابطشون بود. الان دیگه نداریم همچین شرایطیو چون الان درصد آدمایی که هزینه پرداخت میکنن ب
دلبریای بی موقع و روابط سطحی که خودتم میدونی آخری نداره فقط فرار از حرکت به سمت پیدا کردن زوج مناسبه همون کاری که بلد نیستیم و همون رابطه ای که بودن توش واقعا مرد میخواد و نمیخوایم هزینشو بدیم.قبلا تا همین ده پونزده سال پیش کلی داستان در مورد عشق و عاشقی میشنیدیم و کلی جوون اطرافمون بودن که اینجوری عاشقونه به هم رسیده بودن و کلی خاطرخواهی و داستان پشت رابطشون بود. الان دیگه نداریم همچین شرایطیو چون الان درصد آدمایی که هزینه پرداخت میکنن برا
یکی از شاخصه های تفکر و زندگی غربی، آزادی است
یعنی انسان باید بتواند هر کاری که دوست دارد انجام دهد. با این روش انسان غرب زده،
خود را از همه چیز حتی اقتضائات فطری خود نیز رها کرده و معلوم نیست انسانیت خود
را به چه می داند . در کلامی از امام صادق عليه السلام آمده : حیا یکی از خصلت
هایی است که انسان را از حیوان متمایز کرده و او را از کارهای زشت باز می دارد .»(1)
برای توضیح کلام امام باید بگوییم، انسان در بسیاری از خصلت ها شبيه حیوان است از
جسم و شکل ب
اینارو بچه بودم نوشتم.حقیقتا نمی دونم فازم چی بوده !!! چند روز پیش تو يه دفترچه دیدمشون،خوشم اومد
يه روز خوب
باران برفی بود.گه گداری خورشید ازکنجی از آسمان از پشت ابری آبی بیرون می آمدوبا انوارطلایی و گندم گونه اش زمین را جان می داد.کمی بعدزمین سردمی شد و سپس گرم.وآنگاه پنهان می شدخورشید در سايه آن ابر آبی.نسیمی می آمد.نسیمی خنک و آرام.خنک خنک.حامل خنکای بهشت.تاچشم کار می کرد،سبزه بود.دشتی سراسر سبزه و بدون گل و تک درختی زیبا،پرشاخ وبرگ در میان
برای فاطمه زهرا سلام اللَّه عليها - آن موجود قدسیِ والا، آن انسان برتر و آن معلّم بشر - از آن تعبیری که هر شاعری - چه شاعر درست وحسابی گوی و چه شاعر هرزه گوی - برای محبوب و معشوق خودش ذکر می کند، نباید استفاده کرد؛ باید از تعبیرات متناسبی استفاده کرد. اعتقاد من این است که اگر شعرای عزیز ما - همچنان که امروز خوشبختانه، هم در سرود دسته جمعی و هم در بعضی از شعرهایی که قبلاً آقایان خواندند، همین معنا انصافاً تأمین شده است - لفظ و معنا را برای بیان معر
☁️| این آهنگو تقریبا همه تو بچگی شنیدن و باهاش خاطره دارن!
| همه فکر میکنن این ی اهنگ شاد و بچگونس ک فقط راجب باربی و کنه. اما کلمات و معنی اصلی اهنگ یچیز دیگه میگن!
| این اهنگ در ظاهر راجب باربی های اسباب بازی و جذابيه ک دخترای کوچیک و نوجوون باهاشون بازی میکنن و دوست دارن مثل اونا باشن، اما در اصل این اهنگ راجب ی باربی هرزه‌س! این اهنگ در واقع راجب ی کتاب از سال ۱۹۳۸ عه ک اسم کتاب هست:"Angels of the New World Order : Caregivers of Deaths Manifestation"
 
متاسفانه مرورگر شما،
هنوز دارم می‌گردم يه سرویس خارجی خوب پیدا کنم و نتونستم. توی همه‌شون (تبعا) برای استفاده کامل از قابلیت‌هاشون باید پریمیوم خرید، و به دلار، و مثلا سالی پنجاه‌تا، که برای من که هدف خاصی از بلاگینگ ندارم خیلی به‌صرفه نیست. جان الیور توی یکی از برنامه‌هاش درباره خودکامه‌های جهان صحبت می‌کنه، و بعدش می‌خواد نتیجه بگیره که ترامپ نمونه یک خودکامه‌ست. البته اشاره می‌کنه، که قوانین آمریکا اونقدری محافظ دموکراسی هست که یک نفر نتونه دموکراسی
پیش نوشت: چندی پیش با خودم قرار گذاشتم که دیگر نوشته هایم را "داغ داغ" منتشر نکنم. این تصمیم، مدتی دوری از وبلاگ نویسی را برایم در پی داشت. انگار نمی خواستم پیش از انتشار فکر کنم؛ شاید مطلب شایسته ای به عرض مخاطب رسید. اما این نوشته هم از همان قماش است.
 
زد و به هر دلیلی اینترنت قطع شد. می شود حدس زد که در ابتدا بد و بی‌راهی نثار محیط کردم و سپس به نمایش‌گر زل زدم. طبق عادت باید مرورگری مجازی باز می شد و دمی چند به بطالت می گذشت اما به سیگار خالی

آخرین مطالب

آخرین جستجو ها