نتایج جستجو برای عبارت :

بیابان مراعارف کردgo

سلام به دوستای گلم :) ^-^
براتون راجع به فرق کویر ها و بيابان ها مطلب گذاشتم☀Ⓜ____Ⓜ
مواد رسوبی بيابان ها بیشتر ماسه٬ شن٬ ریگ و. است و خاک آن دارای بافت درشت تری نسبت به کویر می‌باشد.
پوشش گیاهی در بيابان بسیار کم و نادر است.
بيابان معمولا فاقد آب است٬ مگر در واحه ها 
ادامه مطلب
یک مسلمان راه آن بيابان سرد و ساکتِ وِرد زبان خَلق را نشان دهد،باید سر به آن بيابان بگذارم. حتما آنجا شایسته ترین است برای رهایی از فشار و سنگینی بغض های این شب ها،راحت می شود فریاد زد،آه کشید. شاید با ستاره های آن برهوت بشود حرف زد،بشود به آنها فهماند سوختن را،بشود آن ها را متوجه این غم کرد،خلق را که نشد. شاید ماهِ آن بيابان شنید و دید و به حالمان،رخت تیره بر تن کرد و گرفت!در شهر که عزیزترین هایمان هم  به ریشمان خندیدند و باور نکردند،راه ن
بيابان   بيابان مناسب‌ترین آمایش ممکن است که طبیعت، خود آن را تحقق بخشیده و مستقر کرده‌است. چنین بيابانی را به اصطلاح بيابان طبیعی یا بيابان واقعی یا بيابان تاریخی با منشا محیطی می‌گویند که در برابر بيابان انسانی یا بيابان دست‌ساز و بيابان جدید با منشا انسانی قرار می‌گیرد (اختصاصی و مهاجری، 1375 (. بيابان‌زایی، کاهش مقادیر آب خاک توسط بشر است. هم‌چنین ممکن است به دلیل پایین افتادن سطح‌ ایستابی یا جایگزینی گیاهان بومی با گیاهانی که آب بی
باد راه خودش را گم کرد . هوای امروز را پس زد و رهسپار دورترین مقصد شد.من ماندم و تو و این بيابان خالی از آدم ها.و لبخند هایی که قرار است بسازد تمام آوار ها را.و خاطراتی که قرار است رنگ ببخشد به این بيابان بی آب و علف دلمان
خان‌محمد گفت :
- به قد و پاچه‌ات نمی‌آید که اینقدر تیز و هوشیار باشی ! گرچه ، شما شهری‌ها به موش‌ها می‌مانید . کارها را زیرزیرکی تمام می‌کنید . بیخ ریسمان را می‌جوید . اما ما ، نه . کار ما بيابانی‌ها روی روز است . مثل آفتاب ، روشن است . خودمان را نمی‌توانیم قایم کنیم . جز بيابان جایی را نداریم . بيابان باز و گشاد است ؛ اما پیدا است . عیان است . هرجا باشی ، هرکاری بکنی ، دیده می‌شوی . اما شما مثل همین کوچه‌ پس‌کوچه‌های شهر ، پیچ و واپیچ دارید . را
ریگ های بيابان آیینه شدند و تصویر چند صد یا هزار سال را نشانم دادند. تصویر از همان روزهایی که پاهایی خسته یا شاداب، تند یا آهسته بر آن قدم گذاشته اند تا حالا. قدم در هر جا بگذاری کسی گذشته از آنجا که حالا خود توست. تو از حالا نیستی، تو از گذشته آمده ایی و بعدها هم خواهی آمد. هر کجا رفته باشی قدمت در مسیر قدم های دیگر است. هیچ وقت روی این ریگ های بيابان تنها نبوده ایی. آیینه ایی که زیر پای توست بی نهایت تصویر از همه آنانی دارد که تو هم از نسلشان هستی
اولین پست سال نود و هشت! رو هم به میمنت افزایش قیمت بنزین، اینجا می‌نویسم.
پس در صورت استنشاق بوی بنزین، از گرفتن بینی مبارک و اخ و پیف کردن پرهیز نمایید.
پیرو قطعی سراسری اینترنت و از کار افتادن کلیه‌ی شبکه‌های اجتماعی، همین لنگ کفش در بيابان رو غنیمت دونستم و اومدم که بگم که گفته باشم.
گرونی بنزین هیچ سودی نداشته باشه، رونق گرفتن اینجا شاید تنها سودی باشه که رسوند.
این رو هم بگم که نگران چیزی نباشید. این هم می‌گذره و عادت میشه برامون!
شل کن
اصفهان- ایرنا - رییس
اداره امور بيابان اداره‌ کل منابع طبیعی و آبخیزداری اصفهان گفت: تامین
به‌موقع آب بویژه تخصیص پساب برای اجرای طرح‌های نهالکاری و بيابان‌زُدایی
در استان، افزایش آنها را حتی تا ۲ برابر فعلی درپی خواهد داشت.




حسینعلی
نریمانی روز چهارشنبه در گفت‌ و گو با ایرنا اظهار داشت: تامین آب برای
طرح‌های بيابان‌زُدایی و کشت نهال در مناطق بيابانی بزرگترین دغدغه ما به
شمار می‌رود و در صورت تخصیص پساب حدود
وقتی دل سودایی می‌رفت به بستان‌ها
بی خویشتنم کردی بوی گل و ریحان‌ها

گه نعره زدی بلبل گه جامه دریدی گل
با یاد تو افتادم از یاد برفت آن‌ها

ای مهر تو در دل‌ها وی مهر تو بر لب‌ها
وی شور تو در سرها وی سر تو در جان‌ها

تا عهد تو دربستم عهد همه بشکستم
بعد از تو روا باشد نقض همه پیمان‌ها

تا خار غم عشقت آویخته در دامن
کوته نظری باشد رفتن به گلستان‌ها

آن را که چنین دردی از پای دراندازد
باید که فروشوید دست از همه درمان‌ها

گر در طلبت رنجی ما را برسد
برخاستند و ایستادند . فربخش دکمه‌ی پایینه‌ی پالتو را بست و پرسید :
- حالا . تو چه می‌خواهی بکنی گُل‌محمد ؟
گُل‌محمد نگاه از آتش برگرفت ، به فربخش لبخند زد و بسوی قره‌آت پیش کشید و بر اسب سوار شد . قربا‌ن‌بلوچ عنان اسب فربخش را به او سپرد و خود گام سوی آتش برداشت و گفت :
- خاموشش کنم !
خان‌عمو انگار با زبانِ گُل‌محمد ، بلوچ را گفت :
- بگذار بسوزد !
قربان‌بلوچ میان کپه‌ی آتش و اسبی که باید سوار می‌شد ، به تردید ماند و گفت :
- ترسم که آتش در هیزم ب
بسم الله الرحمن الرحیماللهم صل علی فاطمه و ابیها و بعلها و بنیها
دو نفر با هم حرف می زدند، یک خدا بود و یکی بنده. بنده نگاهی به کلمات خودش با خدا کرد، دید در بيابان خشک درختی شده خوش قامت و پر شاخه، با میوه هایی آبدار و شیرین.خواست شکر نعمت کند. همانجا برای آن درخت خانه ای ساخت درش را هم باز گذاشت تا نسل به نسل بچه ها میوه توحید بچینند.ابلیس که این صحنه را دید روزگارش سیاه شد، شروع کرد به وعده های دروغ دادن تا خبر و نشانی این خانه به بچه ها نرسد و
سالها پیش مدتی را در جایی بيابان گونه به سر بردم. عزیزی چهار دیواری خود را در آن بيابان در اختیار من قرار داد؛ یک محوطه بزرگ با یک سرپناه و یک سگ. سگ پیر و قوی هیکلی که برای بودن در آن محیط خلوت و ناامن دوست مناسبی به نظر می رسید. ما مدتی با هم بودیم و من بخشی از غذای خود را با او سهیم می شدم و او مرا از ان شب محافظت می کرد. تا روزی که آن سگ بیمار شد.
به دلیل نامعلومی بدن او زخم بزرگی برداشت و هر روز عود کرد تا کرم برداشت. دامپزشک، درمان او را بی اث
وقتی در ریسرچت کانهو حمار در گل گیر کرده ای و کم مانده که سر به بيابان نهی! و جناب حافظ اینگونه دلداری می دهد: 

ساقیا سایه ابر است و بهار و لب جوی
من نگویم چه کن ار اهل دلی خود تو بگوی :(  
بوی یک رنگی از این نقش نمی‌آید خیز
دلق آلوده صوفی به می ناب بشوی
سفله طبع است جهان بر کرمش تکیه مکن
ای جهان دیده ثبات قدم از سفله مجوی
دو نصیحت کنمت بشنو و صد گنج ببر
از در عیش درآ و به ره عیب مپوی
شکر آن را که دگربار رسیدی به بهار (حافظ جان اینجا زمستان است و در د
 چند روزی بیشتر نمانده ست تا اتمام بیست و دو سالگی ام. من اما هنوز هم که هنوز است گیج و گنگ و مبهوت نشسته ام به تماشای دنیا. امروز داشتم فکر میکردم این که آرام نیستم یعنی باید از نو شروع کنم. از نو درباره ی انسان فکر کنم. درباره ی انسانیت. خدا را  از نو بجویم. حق را. باطل را. درست را. غلط را. دین را. کفر را. ممات را. حیات را. حرام را. حلال را. راه را. بی راه را. دنیا را. آخرت را. نور را. ظلمت را. خودم را. دیگران را. همه چیز را. همه چیز را از نو بخوانم. همه چیز ر
روز 29 بهمن بود که شرکای گله آقای صادقی با قرار قبلی در بيابان حاضر شدند و به تعمیر و ترمیم سه آغول در نقاط مختلف بيابان پرداختند
 ناگفته نماند که دو عدد مردخانه هم در کنار آغولها ساخته شد که جهت استراحت چوپان و گماری استفاده میشود. 
در گذشته مردخانه ها را در عمق زمین ایجاد میکردند و سقف آن را با هیزم می پوشیدند تا از گرمای زمین استفاده شده و بادگیر هم نباشد حتی شبهای برفی را هم چوپان ها با آتش کوچکی در مردخانه سپری میکردند و به جهت نرمی قوم، نی
عجیب سرمایی پشت در قلبم نشسته است 
حتی نمیشود لای در را باز کرد. سوز وحشتناکی است ،گاهی با خود میگویم درب را محکم ببندم و به چراغ کوچکی که گوشه ی اتاق آرزوهایم روشن است پناه برم. 
اما نه.
نمیشود گوشه ای نشست و زل زد به بی رحمی قلم سرنوشت. 
با آن خط بدش و آن همه ادا اصول. 
بلند میشوم لباس های گرمم را می‌پوشم و میزنم بیرون
دلم میخواهد آن قدر راه بروم تا به یک آبادی برسم ، اگر باشد !
مدتی است در حال رفتنم ، سرراهم گل های پژمرده ی زیادی دیدم که اسیر سر
احیای ۶ هزار هکتار از کانون‌های فرسایش بادی در زرند
رئیس اداره منابع طبیعی و آبخیزداری شهرستان زرند گفت:۶ هزار هکتار از کانون‌های فرسایش بادی در شهرستان زرند احیا شده اند و در سال جاری ۳۰۰ هکتار با اعتباربیش از ۷ میلیارد ریال اجرا می شود.
علی میرزایی رئیس اداره منابع طبیعی و آبخیزداری شهرستان زرند گفت: از مجموع ۲۵ هزار هکتار کانون‌های بحرانی فرسایش بادی در این شهرستان بیش از ۶ هزار هکتار آن با اجرای طرح‌های بيابان زدایی در سال‌های گذشته
قصۀ هجرت رسول صلی الله
امّ مَعبد زن بود در میان بيابان، او را پسری بود نام او مَعبد. رسول او را پرسید که در میان بيابان چه می‌کنی؟ گفت: مرا شوهریست رمه‌دار. رمه را دور ببرده‌ است و من با پسر افگار اینجا بمانده‌ام که شل است و مُقعَد برجای بمانده.» رسول گفت ترا هیچ چیزی هست؟ گفت: مرا این بزی پیرست و لاغر نمی‌تواند رفت با رمه اینجا بمانده.» رسول مر ابوبکر را گفت رضی الله عنه که آن بز را به من آر، بیاورد. رسول دست به پشت او فرو آورد، آن بز شیر آور
 
هزوم کشویکی از مراسم های زیبای قبل از عروسی در اسفاد قدیم رسم هزوم کشو(آوردن هیزم از بيابان) بوده است.در زمان گذشته به علت اینکه  وسایل گرمایشی و پخت وپز کمتری وجود داشته وحتی نفت هم کمیاب بوده مردم مجبور بودند برای تهیه غذا وپخت و پزشان و گرم کردن منزل از هیزم استفاده کنند .در واقع هیزم یکی از نیازهای ضروری هر خانواده بوده است. به هر حال در مراسم عروسی نیز می بایست هیزم کافی جمع آوری می شد تا درپختن نان و آشپزی وگرم شدن مردم در زمستان استف
آیا گردشگر بودن بد است؟ مطمئنا گردشگری و کشف جاههای مختلف جهان بد نیست
اما صنعت گردشگری گاهی می تواند برای خود جاذبه گرشگری بد باشد. گاهی اینکه
بخواهی میزبان تعداد زیادی مهمان باشی می تواند شرایط فرهنگی و زیست محیطی
آن محل را تحت تاثیر قرار دهد. مجله انگلیسی واندرلاست تراول» لیستی از
جاذبه هایی که توسط گردشگران در حال نابودی اند را تهیه کرده است.

۱٫وادی رم (Wadi Rum)، اردن

در
سال های اخیر، گردشگری به سرعت در اردن رشد پیدا کرده است و تقریبا
استاد برای ما نماد همه چیزهایی ست که آراممان می کند. او هنوز بعد از سالها، بيابان به بيابان را در پی تمدن های گمشده این سرزمین در پس نواهای حزن انگیز زنی در قرنهای خاک گرفته، مردی دستار به سر تکیه داده بر درخت انجیر معابد، در پی شکسته های سفال ها و تکه های سنگها و ساروج ها طی طریق می کند. می نشینم به تماشای این قدم های خستگی ناپذیر در جست و جوی هزاره های گمشده و در آسودگی فارغ از هیاهوی دنیای او، خود گمشده ام را جست و جو می کنم، در خطوط اسلیمی کا
علی‌اکبر به هر بهانه و در هر جا ، کوششی به نزدیکی با توانمندان داشت . و در این راه چنان کوشا بود که پیچیده‌ترین بند و پیوند خود را با طایفه‌اش ، به آسانی می‌توانست قطع کند . به آسانی قطع کرده بود . علی‌اکبر حاج‌پسند ، از کلمیشی‌ها بریده بود . که برای یکایک‌شان هم ، اگر می‌توانست ، چاقو دسته می‌کرد . برای یکایک‌شان هم ، اگر توانسته بود ، چاقو دسته کرده بود . پاپوش دوخته بود ‌. و آخرین زخم و کاری‌ترینِ آن ، فاش کردن جرم گل‌محمد بر مأمورها بود
در شب های چراغانی کوچکترین شهر ها نیز نمی توان زیبایی شب و شکوه و عظمت ستارگان کهکشان راه شیری را دید . شاید اگر یک بار در کوه ، جنگل و یا کویری تاریک به این صحنه های واقعی نگاه کنید برای همیشه زندگی دور از شهر ها را ترجیح ‌دهید⭐
پاسخ سوال یکی از مسابقات ما در شبکه اجتماعی اینستاگرام طلا و جواهر احسان، در مورد طلا سفید بيابان ، شیر شتر بود!
چه برداشتی از عبارت "طلا سفید بيابان" دارید؟آیا می دانستید که خراسان جنوبی در ایران، دومین قطب تولید طلا سفید بيابان است؟شاید شما به یک سنگ قیمتی، یک ماده ی شیمیایی با ارزش و یا حتی یک گیاه بسیار خاص و نایاب فکر می کنید،اما باید بگوییم که طلا سفید بيابان همان شیر شتر است.
شیر شتر یک منبع غذایی مطمئن
برای قرن ها شیر شتر به عنوان یکی ا
اورشلیم سبزپوش بود : خیابان‌ها ، پشتِ‌بام‌ها ، حیاط و میدان‌هایش ، جشن بزرگ پاییزی بود . اهالی اورشلیم ، هزاران خیمه از برگ‌های زیتون و مو ، شاخه‌های نخل ، کاج و سرو ، طبق فرمان خدای اسرائیل ، به‌یادبود چهل سالی که نیاکانشان زیر خیمه‌ها در بيابان سر کرده بودند ، ساخته بودند . هنگام خرمن‌برداری و انگورچینی سر آمده بود . سال به پایان رسیده و مردم تمامی گناهان خود را دورِ گردن نَرّه‌ بُزی پروار آویخته و با انداختن سنگ ، سر در دنبال او گذاش
دوست داشتم ابراهیم وار، بی هیچ شک و تردیدی به میان آتش‌ها بپرم و خنجر بر گلوی عزیزترین اسماعیل‌ام بگذارم و آواره بيابان‌ها شوم و با تبری در دست بزرگ‌ترین بت‌ها را بشکنم و بشارت اغیار درباره اسحاق‌ام را باور کنم. سخت اما مومن. طولانی اما باارزش.
خلوت عشق به روی هر کسی باز است   
    نغمه نت خوانی ما دنیای راز است
 عشق سر فصل همه غم هایم بود و تو هرگز
 ندانی که غمم بی ته و بی آغاز است
در بيابان می رفتم و ورد زبانم شده بود
درد غزل عشق پر سوز و گداز است
رویای بزرگی است زلف در خاطر من 
گیسوان پر مهر تو ای یار چه ناز است
بر در و دیوار زمان می نویسم یاد تو را
آید روزی که دلم به عشق بی نیاز است
شاعر عیسی کیانی
شب در کوه و بيابان ماندن ممنوع
 گردش و سفر به #طبیعت و تفریح و لذت بردن از هوای پاک در کوه و جنگل و کویر خوب است و باعث جذب انرژی های مثبت طبیعت می شود. اما چیزی که ما با آن شدیدا مخالف هستیم، شب را در طبیعت ماندن و به صبح رساندن است. چون کوه، کویر، جنگل و دریا مرتع و محل زندگی اجنه و شیاطین هستند و اگر ما شب هنگام در کویر یا جنگل چادر بزنیم، در واقع غیر مستقیم به این موجودات چراغ سبز نشان داده ایم که به سمت ما بیایند.و احتمال ابتلا به بیماریهای مت
ین جدایی ها یا فراغ بینوایی ها مرا کشانده به بيابانیا که چند روزی بشوم همنشین سنگلاخها درد دل گویان بهرباد و باران نسیمی نمی وزد از بيابان  دوری و هجر و فغان  سرگرفته از نو داغی روان ای رفیق روز تنهایی ای شفیق روز غمناکی ببار بر سیاهی گیسوانم بشور رنگ این تاریکی مژگانم همنشین باد و باران سنگ و گرداب  روزهای خوش رفته دل تنها زار و گریان صدایم گم شده در باد اشکم غرق شده درخاک قلبم در گردو غبار پنهان گشته در خار مغان اینجا دربيابان وف
 
توضیحات محصول

کد محصول: 1EL482
وزن محصول: 1.250  گرم

این النگوی بسیار زیبا با طرح ساده خود می تواند یک گزینه مناسب برای هدیه به نوزادان باشد. سادگی این طرح به گونه ایست که امکان تهیه گوشواره و مدال آن نیز فراهم است. وزن این محصول 1.250 گرم می باشد. در صورت تمایل برای دریافت اطلاعات بیشتر به این آدرس مراجعه کنید و از خرید اقساطی طلا لذت ببرید:
 
مشاهده قیمت و خرید النگو نوزاد
 
شاید مطالب زیر برایتان جالب باشد:
در مورد شیر شتر (طلا سفید بيابان) چه می د
زاغ بور ها پرندگانی بامزه و گوگولی هستن که تو این مقاله بیشتر باهاشون آشنا می شید ^ـ^
**********
زاغ بور پرنده ای از خانواده کلاغها است و تفاوت زیادی با کلاغ ها و زاغ ها دارد و بیشتر شبیه هدهد است پاهای دراز و نوکی بلند و
کمی خمیده دارد و رنگ پر و بالش نخودی مایل به قهوه ای است .
و حدود 25 تا 26 CM طول دارد در هنگامی که دشمن ، آنها را تعقیب کند به جای این که پرواز کند می دود .
غذای زاغ بور ات و دانه است ، زیستگاه زاغ بور در بيابان های مسطح و بيابان هایی با
بيابان در بيابان طرح اقیانوس در دست استو یک صحرا پر از گل های نامحسوس در دست است
صدای پای نسلی در طلوع صبح پیچیده استو او را آخرین آیینه مانوس در دست است
چه نزدیک است جنگل های لاهوتی، نمی بینیتجلی های دور از دست آن طاووس در دست است
من از این سمت می بینم سواری را و اسبی راافق ها سبز در سبزند و او فانوس در دست است
دو دستت را برآور رو به باران ها که می دانمتو را انگشتری از جنس اقیانوس در دست است
شبی در خواب دیدم می رسد مردی به بالینمکه می گویند او را
توضیحات محصول

کد محصول: 1EE589
وزن محصول: 1.620  گرم

گوشواره آویز طرح برگ با طراحی زیبا و شیک خود یک گزینه بسیار مناسب، اقتصادی و شیک برای هدیه دادن به عزیزانتان و استفاده روزانه یا مجالس می باشد. در صورت تمایل برای دریافت اطلاعات بیشتر به این آدرس مراجعه کنید و از خرید اقساطی طلا لذت ببرید:
 
مشاهده قیمت و خرید گوشواره آویز
 
شاید مطالب زیر برایتان جالب باشد:
تحلیل قیمت طلا – تاریخ ۱۳۹۹/۰۲/۲۰
در مورد شیر شتر (طلا سفید بيابان) چه می دانید؟(قسمت د
زیر آسمانی که دمادم تهی و تهی‌تر از ستاره می‌شد ، مارال استوار بر اسب نشسته و لگام را می‌کشید . صدای سُم بر سنگفرش صبحِ خالی خیابان ، بازتابی انگیزاننده داشت . قره‌آت را همین به بیتابی می‌کشانید . گردن می‌تاباند ، سر بالا می‌انداخت و مست از جو صبح ، سُم‌دست‌ها را فزون از اندازه فراز می‌آورد و بر سنگفرش فرو می‌کوفت . بی‌تاب بود . گردن غُراب نگاه‌داشته بود و در هر حرکتی یال می‌تکاند ، و با هر گام سینه‌ی فراخش گشاده و بسته می‌شد . ناآرامِ
توضیحات محصول

کد محصول: 1EE593
وزن محصول: 1.440  گرم

گوشواره بخیه ای طرح قلب با طراحی زیبا و شیک خود یک گزینه بسیار مناسب، اقتصادی و شیک برای هدیه دادن به عزیزانتان و استفاده روزانه یا مجالس می باشد. در صورت تمایل برای دریافت اطلاعات بیشتر به این آدرس مراجعه کنید و از خرید اقساطی طلا لذت ببرید:
 
مشاهده قیمت و خرید گوشواره بخیه ای
 
شاید مطالب زیر برایتان جالب باشد:
تحلیل قیمت طلا – تاریخ ۱۳۹۹/۰۲/۲۰
در مورد شیر شتر (طلا سفید بيابان) چه می دانید؟(قس
 مرد سبکسری در بيابان می دوید که به درویشی رسید .گفت : ای درویش ، این جا، در این بيابان چه می کنی ؟ درویش پاسخ داد : در تنگنای این دنیا گرفتار مانده ام . این دنیا بقدری تنگ است که احساس خفگی می کنم . مرد گفت : ای درویش ، چگونه این دنیای به این بزرگی برای تو تنگی می کند و به نظرت تنگ می آید ؟ درویش پاسخ داد : آری ای مرد ، اگر این دنیا تنگ و کوچک نبود ، چگونه من گیر تو می افتادم ؟ اگر این دنیا به تو صد وعده خوش می دهد ، از این وعده ها حذر کن که از آن سوی آتش
شیر شتر و قیمت بالای آن
خواص شیر شتر (طلای سفید بيابان)، بر هیچکس پوشیده نیست،اما قیمت بالای این ماده ی غذایی مانع از قرار گرفتن آن در سبد خرید معمول بسیاری از خانواده هادر سراسر دنیا شده است.شیر شتر نسبت به شیر گاو و سایر نمونه های موجود در بازار، قیمت بالاتری دارد.مانند سایر دارن، شتر تنها پس از زایمان توانایی شیردهی دارد.این در حالی است که دوره بارداری شتر، 13 ماه است.این می تواند چالش های زیادی را از نظر زمانی برای تولیدکنندگان طلای س
زاغ بور ها پرندگانی بامزه و گوگولی هستن که تو این مقاله بیشتر باهاشون آشنا می شید
**********
زاغ بور پرنده ای از خانواده کلاغها است و تفاوت زیادی با کلاغ ها و زاغ ها دارد و بیشتر شبیه هدهد است پاهای دراز و نوکی بلند و
کمی خمیده دارد و رنگ پر و بالش نخودی مایل به قهوه ای است .
و حدود 25 تا 26 CM طول دارد در هنگامی که دشمن ، آنها را تعقیب کند به جای این که پرواز کند می دود .
غذای زاغ بور ات و دانه است ، زیستگاه زاغ بور در بيابان های مسطح و بيابان هایی با تپ
چشمت به غمزه ما را خون خورد و می پسندی
جانا روا نباشد خون ریز را حمایت
 
در این شب سیاهم گم گشت راه مقصود
از گوشه ای برون آی، ای کوکب هدایت
 
از هر طرف که رفتم جز وحشتم نیفزود
زنهار از این بيابان واین راه بی نهایت
 
پ. ن:یه چیزی هم میگم و چراغا رو خاموش می‌کنم و می‌ذارم به حال خودتون باشین : کاشکی هنوز مهسو اینجا رو میخوند:) 
بيابان ها و انواع آن
بيابان ها و انواع آن
چکیده : بيابانها عمدتا ً در قلمرو بین المدارین و یا برخی از مناطق بری ، آنجا که زمستانهای سرد و تابستانهای گرم دارد گسترش یافته است و حدود یک سوم از خشکیها را اشتغال کرده است و یونسکو وسعت آن را ۵۰ میلیون کیلومتر برآورده کرده است . بيابانهای داخلی در ایران ، در منطقه فلات مرکزی ایران قرار گرفته اند که این منطقه نیمی از مساحت ایران را شامل می شود . این منطققه که در میان رشته کوههای البرز و خراسان و زاگرس
خالق خواب‌های خوبم سلام.
چه خوب بلدی کجا رم کنی و کجا ناز کنی و کجا آدم کشی. ناز کردی، دستم‌هایم هوایت را کردند؛ نه تو بودی و نه موهایت و نه گونه‌هایت و نه هیچ؛ دست هایم را روی کاغذ کشیدم و دیدم هنوز برای تو حرف هست. از همه چیز. حتی خیابان های شهرتان.!
خیابان های شهرتان را هنوز ندیده‌ام؛
روبروی خانه‌ای که در آن نفس می‌کشی هنوز نفس نکشیده‌ام؛
هنوز پیراهنی برایم نخریده‌ای و هنوز خیلی چیزها مانده تا جولانگاه دلم شود ولی همین حالا هم، من بهتر
حمله اتمی به فلات ایران و فلات تبت بیشترین احتمال منحرف شدن کره زمین را دارد هم به دلیل وجود کوهستان و زاویه زمین
به سادگی دریا و بيابان های آفریقا و عربستان نیست  که انرژی دمپ شود
غربی ها بهتر است از کارشناسانشان بپرسند که شوخی با کجا می تواند بشریت را محو کند 
به کجا چنین شتابان؟
گَوَن از نسیم پرسیددل من گرفته ز اینجاهوس سفر نداریز غبار این بيابان؟همه آرزویم، اماچه کنم که بسته پایمبه کجا چنین شتابان؟به هر آن کجا که باشد، به جز این سرا، سرایمسفرت بخیر اما تو و دوستی، خدا راچو از این کویر وحشت به سلامتی گذشتیبه شکوفه ها، به بارانبرسان سلام ما را
از همان روزی که دست حضرت قابیلگشت آلوده به خون حضرت هابیلاز همان روزی که فرزندان آدمزهر تلخ دشمنی در خون شان جوشید"آدمیت مرد گرچه آدم زنده بود"
از همان روزی که یوسف را برادرها به چاه انداختنداز همان روزی که با شلاق و خون، دیوار چین را ساختند"آدمیت مرده بود"
بعد دنیا هی پر از آدم شد و این آسیابگشت و گشتقرنها از مرگ آدم هم گذشتای دریغآدمیت برنگشت
روزگار مرگ انسانیت استمن که از پژمردن یک شاخه گلاز نگاه ساکت یک کودک بیماراز فغان یک قناری در قفساز
توی عزیزمخواب دیدم یک کولی بيابان گرد هستم با یک پشته که به طرز غریبی به من گره خورده بود. گمانم گذشته و خاطراتم را به دوش میکشیدم و یا شاید آرزوها و آینده ام را، اما نه، بیشتر که فکر میکنم درمی‌یابم برای کولی‌ای از آن دست، تنها چیزی که معنا دارد حال و هیزم است. در خوابم مردی بود که صورتش را ندیدم، در تمام طول خواب نمایی از پشت آن مرد را میدیدم انگار که همیشه درحال رفتن بود، انگار که هم بود و هم نبود، اما انگار شادی و شور زنده بودنم بود. توی عزی
#شکایت
جای شکایت دارد این روزای فروردینشاید به سرمای زمستان مبتلا مانده

اینجا کسی در پیله ی بیماری هر شبدر رخت ِدلتنگی به خوابی بی شفا ، مانده
در رود بی احساس و مرگ آبشش گویاماهی ترین فریاد ِ آبی ، بی صدا مانده
مردم ؛ مگر در آنطرف گوش ِ صدا رفتست
هان ؛ ایل باران در دل سیلی رها مانده
از کاروان ِ تشنه در قشلاق ِ گرم کوچ
ِ لب های احساسی به مرداب ِ بلا مانده
قومی ؛ بيابان تا بيابان ، کعبه گز کردهدر لابلای مروه ی دل ، بی صفا مانده
اینجا عزای نسل پروا
قصۀ بهلول نبّاش
گفتند درآی. بهلول درآمد. چون رسول علیه‌السلام را چشم بر وی افتاد، او بانگ می‌کرد که الأمان، الأمان. رسول گفت: ای بُرنا، نشان دوزخیان در دوزخ با یاد من دادی.» و بگریست و گفت: بگو تا چه کردی. به خدا شرک آوردی؟» گفت: نه.» گفت: خون به‌ناحق ریخته‌ای؟» گفت: نه.» گفت: پس دل با جای آر که هرچه جز این است خدا رحیم است بیامرزد. بگو تا گناه تو چیست.» گفت: یا رسول‌الله، گناه من بس بزرگست. زبانم نمی‌گردد که بگویم.» رسول‌الله گفت: گناه
کویر اوزیدآبادکویر ابوزیدآباد جزئی از شهرستان آران و بیدگل استان اصفهان است که تاچندی پیش بخشی از کویرهای ناشناخته جمهوری اسلامی ایران به شمار میرفت البته رفته رفته نام این بيابان نیز مانند بيابان مرنجاب٬ بيابان ورزنه٬ بيابان مصر در گوش هوا داران درختان آشنا مینمایید که با پتانسیل بالای که دارااست می‌تواند به زودی فی مابین پربازدیدترین بخش ها کویری جمهوری اسلامی ایران قرار گیرد .از زیبایی های این بيابان می شود به ح
باران ترین ابر خداامشب چه بارنی شدیآقا شب هشت عزاشاید خراسانی شدیشاید رضا کاری کندامشب برای قلب توذکر علی روی لبتاکبر صدای قلب تولیلا پر از دلشوره شداکبر به میدان می رودسقا فدایش می شودگویی حسین جان می رودکام علی اکبرت شکل بيابان ها شدهبا بغض و کینه از علیاکبر قد صحرا شده
بيابان، جاذب یا دافع
بيابان به منطقه‌ای خشک و کم‌باران اطلاق می‌گردد. ویژگی‌های آب و هوایی مناطق بيابانی شامل بارندگی کم و نامنظم بودن مقدار باران است و ممکن است حتی چند سال بارندگی صورت نگیرد.
بارندگی اغلب شدید و به صورت رگبار، وزش باد و افزایش میزان تبخیر و تعرق بیشتر از بارندگی سالانه، باعث حمل ذرات گرد و غبار شده و بر خشکی هوا می‌افزاید. در ایران حدود ۳۲ میلیون و ۵۰۰ هزار هکتار وسعت بيابان‌ها می‌باشد و بيابان‌های اصلی کویر لوت و د
به گزارش جانورشناسی و حیوانات زاغ بور پرنده ای کوچولو و دونده است ، برای آشنایی بیشتر با زاغ بور ما را در این مقاله همراهی کنید
**********
زاغ بور پرنده ای از خانواده کلاغها است و تفاوت زیادی با کلاغ ها و زاغ ها دارد و بیشتر شبیه هدهد است پاهای دراز و نوکی بلند و
کمی خمیده دارد و رنگ پر و بالش نخودی مایل به قهوه ای است .
و حدود 25 تا 26 CM طول دارد در هنگامی که دشمن ، آنها را تعقیب کند به جای این که پرواز کند می دود .
غذای زاغ بور ات و دانه است ، زیستگاه
به گزارش جانورشناسی و حیوانات زاغ بور پرنده ای کوچولو و دونده است ، برای آشنایی بیشتر با زاغ بور ما را در این مقاله همراهی کنید
**********
زاغ بور پرنده ای از خانواده کلاغیان است و تفاوت زیادی با کلاغ ها و زاغ ها دارد و بیشتر شبیه هدهد است پاهای دراز و نوکی بلند و
کمی خمیده دارد و رنگ پر و بالش نخودی مایل به قهوه ای است .
و حدود 25 تا 26 CM طول دارد در هنگامی که دشمن ، آنها را تعقیب کند به جای این که پرواز کند می دود .
غذای زاغ بور ات و دانه است ، زیستگا
خیابان را آمدیم پایین. شب بود و کسانی پشت پنجره به انتظار ایستاده بودند. مثل ما که داشتیم از کنار درختان می گذشتیم و گذشته را تماشا می کردیم. باور نمی کردیم. باورمان نمی شد. پر از شک بودیم و زندگی همان روشنی دَم بود. همان حباب نقش بسته بر شیشه. تیره و تار و پر از ابهام. چه باورش می کردیم یا نه. مثل وقوع باران در بيابان.
یه سری معلم به من گفت که بشینم چند تا ورقه رو تصحیح کنم . خوب منم شروع کردم و با جواب های خیلی خفنی مواجه شدم :
اسکیمو ها در کجا زندگی میکنند ؟ در بيابان
میانگین 4 عدد چگونه محاسبه میشود ؟ 4*4 = میانگین 4 عدد
کدام قاره 2 تکه است ؟ قاره ترکیه
مساحت یک مثلث 15 سانتی متر است . قائده ی آن 5 است . ارتفاع آن را حساب کنید ؟ 15 / 3 = 5 !!!!
و چند تا جواب دیگه مثل این !!
توضیحات محصول
 

کد محصول: 1ENZ347
وزن محصول: 2.750 گرم

مدال و زنجیر بی نهایت در قلب طلایی، نمونه ای منحصر به فرد از تولیدات طلای 18 عیار مجموعه طلا و جواهر احسان می باشد. این مدال از یک ردیف برلیان تشکیل شده است. این برلیان ها از دو انتها به یک علامت بی نهایت در سمت راست قلب اتصال یافته است. مدال و زنجیر طرح قلب و بی نهایت، نمونه ای بارز از خلق هنر و زیبایی است. با تماشای این مدال و زنجیر، مخاطب حس زیبای با ارزش بودن را به خوبی لمس می کند. باور کنید هیچ و
تنها اگر آفتاب از غرب طلوع می‌کرداگر زندگی در سیاره ای دیگر ممکن بود وباران در بيابان میبارید، من بار دیگر در مردمک چشم هایت سبز میشدم.اگر "هیچ"، کسی را شامل می‌شدآن کس من بودمو اگر برای "همیشه" مرگی بودتا آن مرگ، من، همیشه میبودمو اگر زمین گرد بودمن آن دیدار هر باره بودمکه هر روز از سمت نصف النهاری نوبه تو میرسیدمو اگر "پایان" را آغازی بودمن این سطر هارا ادامه میدادم.
اینک جنون اینک بيابان اینک موج! آنچه از من زاییده می‌شود همان است که مرا می‌زاید کلمات من جنونِ جهان‌اند که بر سرم آوار می‌شود: علف بر سر خود می‌روید و آب از سر خود می‌گذرد باد خود را به دور می‌فکند و آینه در خود می‌رقصد.آنچه از من زاییده می‌شود همان است که مرا زاییده‌است.
با هم رفتیم به محل تولدش، همه جا را نشان ما داد و گفت: 
اگر روزی آقا به من اجازه دهند از شغلم کناره بگیرم، حتما به روستا بر می‌گردم و دوباره کار پدرم را انجام می‌دهم.
پدرم کشاورز بود، تمام این بوته‌ها را با دست خودش کاشت، دوست دارم برگردم و یک کار درآمدزا از همین بيابان که کسی برای ارزش قائل نیست برای جوانان روستا مهیا کنم.
بيابان هایی که به
دبی تبدیل شدند

شاید تکرار مکررات باشد اگر باز هم بخواهیم از
بی نظیری های دبی بگوییم اما هر چه گفته و شنیده شود باز هم ناگفته دارد چرا که بی
نظیرو شایان ذکر است .
تجمع و یکپارچگی هفت شیخ نشین مسلمان و اتحاد
سازنده ی آن ها، فدرال امارات متحده عربی را تشکیل داد. کشوری با بالاترین درصد
استقبال ازعلم و فناوری، تکنولوژی و مدرن سازی. کشوری برهوت که با
استراتژی سالم و قدرتمند و با گذراندن فقط چند دهه، به پیشرفت های جهانی و بروز
دنیا
کویر ورزنه در 105 کیلومتری اصفهان و ۱۵۰ کیلومتری غرب یزد واقع شده و جزئی از بيابان خارا به‌حساب می‌آید. فاصله ی تهران تا ورزنه حدود ۵ ساعت و نیم می باشد. باید قم، کاشان و نائین را پشت سر بگذارید تا به ورزنه اصفهان برسید. ادامه مطلب
للحق
هر از گاهی که در حال گذرم از کوچه و خیابان (و گاهی بر و بيابان) نکته ای نظرم را جلب می کند و با گوشی ارزانم از آن عکس می گیرم. ارزان را از آن گفتم که بهانه ای برای کیفیت پایین عکس‌هایم آورده باشم. اما تا کی می توان سخن را حبس کرد؟ در جست‌و‌جوی هم صحبتی تصویری، حاضر نشدم رو به اینستاگرام بزنم. بگذار بزم ابتذال خانه بر جای خود بماند.
پی نوشت: سعی کردم در نگاهم سخنی باشد. اگر نبود، به بزرگی آن ها که سخنی دارند ببخشید.
#حدیث_مهدوی 
امام حسین(ع)
ان الله مأدبه بقرقیسیا، یطلع مطلع من السماء، فینادی: یا طیر السماء! و یا سباع الأرض! هلموا الی الشیع من لحوم الجبارین».
-خدای تبارک و تعالی یک سفره ی گسترده و مهمانی عمومی در قرقیسا» دارد که منادی آسمانی بانگ بر می آورد: ای پرندگان آسمان! و ای درندگان بيابان! بیایید تا با گوشت ستمگران شکمی از عزا درآورید».
عقد الدرر/ ص87
اشک در چشمانم حلقه میزندمن این بی تحملی را هر لحظه دارم طاقت میاورمتوباز هم قرار نیست فراموش شویانگار تا ابد همه تا من را میبینند دربارهء تو کنجکاو میشونددوباره روز از نو روزی از نواشک قفل شده گوشه ی چشمانم میان ریختن و ماندنمیان گریختن و جاری شدنمیان .و وقتی تو قرار نیست پاکشان کنی آبی به دست و رویم میزنم آب از آب هم تکان نمیخورداصلاً معلوم نیست دیگر!طاقت می آورم ولی این من نیستم که دارد انتقام میگیرد زمانه است که بو عشق در اوفتاده استدق
 
 
ای اهل شفقت امشب شمع و چراغ بردارید و جای جای بيابان و دشت را روشن کنید.
شاید کودکی گوشه ایی جامانده باشد.
سفر که میرویم دسته جمعی، با کاروان، وای اگر کسی در توقف ها جا بماند. بارها میشماریم اگر یکی کم شده باشد منتظر میمانیم، حالمان خوب است و اضطرار نداریم.
 
امشب زینب با آن قلب پاره پاره اینسو و آن سو در بيابان پی طفلان سوخته دامن میدود.
چه میگوید در دل عمه سادات خدا داند.
گمشده ها غریبه نیستند جگرگوشه های زینب اند، یادگاران حسین و عباس و م
دانلود آهنگ سهیل مهرزادگان پرسه
هم اکنون شنونده موزیک جدید و فوق العاده ی * پرسه * با صدای زیبای هنرمند محبوب و مشهور , سهیل مهرزادگان باشید.
دانلود آهنگ سهیل مهرزادگان به همراه متن, پخش آنلاین و بهترین کیفیت (کیفیت اصلی) از رسانه مدیاک
Download new song by Soheil Mehrzadegan called Parse With online playback , text and the best quality in mediac
متن آهنگ پرسه سهیل مهرزادگان (اجرا شده در برنامه دورهمی مهران مدیری)
بعد من در پس این شهر کسی دست تورا دست تورا میگیردیک نفر میرسد از راه در این فا
زندگی ذره کاهیست،
که کوهش کردیم،
زندگی نام نکویی ست،
که خارش کردیم،
زندگی نیست بجز نم نم باران بهار،
زندگی نیست بجزدیدن یار
زندگی نیست بجزعشق،
بجزحرف محبت به کسی،
ورنه هرخاروخسی،
زندگی کرده بسی،
زندگی تجربه تلخ فراوان دارد، دوسه تاکوچه وپس کوچه واندازه یک عمر بيابان دارد.
ما چه کردیم و چه خواهیم کرد در این فرصت کم .
 
سهراب سپهری
چشمه های خروشان تورا میشناسند  موج های پریشان تورا میشناسند
پرسش تشنگی را تو ابی جوابی   ریگ های بيابان تورا میشناسند
نام تو رخصت رویش است و طراوت  زین سبب برگ و باران تورا میشناسند
هم تو گل های این باغ را میشناسی  هم تمام شهیدان تورا میشناسند
اینک ای خوب!فصل غریبی سرامد   چون تمام غریبان تورا میشناسند
کاش من هم عبور تورا دیده بودم   کوچه های خراسان تورامیشناسند
از سرم خواهم، که یادت یک دمی بیرون کنم،
روی تو آید به یادم، من ندانم، چون کنم.
توبه از می کردم و لعل لبت آمد به یاد،
می پرستی بعد از این من از لب میگون کنم.
 خان و مان از دست دادم من ز دست خانمان،
خانه بردوشم، چو مجنون خیمه در هامون کنم.
تیغ ابرویت بریزد خون دلها را به ناز،
چون نمی ریزی تو خونم، قلب خود را خون کنم.
صد بيابان تشنة بارانم و دریای ناز،
چشمة چشمم نخشکد، دیده را جیحون کنم.
شکوه از عمرم ندارم، شکو ه از آب و گلم،
عیب باشد، گر ز دونی شکو ه بر
انتظارم میگذاری تا دم فردا مرا،
گرچه فردا می کُشی تو از غم و سودا مرا.
یار بی پروای من، باری اگر یادم کنی،
پس، دگر پروا نباشد از همه دنیا مرا.
از دلت هرگز نرفته اشتیاق کُشتنم،
این هوس آخر کُشد، ای یار بی پروا، مرا.
مرده-مرده زیستم من بر امید روی تو،
تا غم من میخوری تو، میخورد غمها مرا.
از بيابان فراقت بگذرد دریای غم،
کرده ای غرق هوس در دامن دریا مرا.
عشق عرفانی اگر در اشک من توفان نکرد،
می کند این عشق پیری عاقبت رسوا مرا
سفر به لوکس ترین شهر خاورمیانه با تور دبی
دبی شهری در خاورمیانه اما شبیه به کلان شهرهای غربی ساخته شده است و تنها در مدت کم تر از سه دهه توانسته چشم اندازهای شگفت انگیز و مبهوت کننده خود را بسازد و در معرض دید همگان بگذارد و شما در تور دبی به شهری پیشرفته سفر میکنید، خطه ای که شاید تاریخ غنی نداشته باشد؛ اما به خوبی توانسته با امکانات کمی که دارد صنعت گردشگری را به اوج خود برساند و نیز قیمت تور دبی نیز با توجه به همه این موارد بسیار انعطاف پذیر
الهی امریکایی بشم . رئیس جمهورم تو باشی
یا اینکه حداقلش (دیگه جهنم ضرر لنگه کفش در بيابان هم نعمت است)
الهی اسرائیلی و صهیونیست بشم . نخست وزیرم تو باشی
 
 
خسته شدم از بس مسئول بی کفایت، بدریخت، بدقواره، بد لباس، زشت و صد البته پشمالو دیدم .
 
 
الهی امریکایی بشم . رئیس جمهورم تو باشی
یا اینکه حداقلش (دیگه جهنم ضرر لنگه کفش در بيابان هم نعمت است)
الهی اسرائیلی و صهیونیست بشم . نخست وزیرم تو باشی
 
قربان شما بابا خرسها،
موگلی
 
روی تو خوش می‌نماید آینه ما
کآینه پاکیزه است و روی تو زیبا
چون می روشن در آبگینه صافی
خوی جمیل از جمال روی تو پیدا
هر که دمی با تو بود یا قدمی رفت
از تو نباشد به هیچ روی شکیبا
صید بيابان سر از کمند بپیچد
ما همه پیچیده در کمند تو عمدا
طایر مسکین که مهر بست به جایی
گر بکشندش نمی‌رود به دگر جا
غیرتم آید شکایت از تو به هر کس
درد احبا نمی‌برم به اطبا
برخی جانت شوم که شمع افق را
پیش بمیرد چراغدان ثریا
گر تو شکرخنده آستین نفشانی
هر مگسی طوطیی شوند شکرخ
بسم الله
 
هوای پاییز کردم
هوای سرما
دلم گرفته بود و گونی شدم که از نسیم پرسید
هوس سفر نداری؟!
زغبار این بيابان؟
غافل از اینکه نسیم خیلی وقت پیش رفته بود
هوای گرم اینجا دل گرفتن هم دارد
پ.ن: من مینویسم ولی شما باور نکنید.نسیم همیشه می ماند
این گون بود که نسیم را لای غبارها پیدا نکرده بود
نسیم خداباوریست که تا تهش امیدوار می ماند.
و عسی ان تکرهوا شی و هو خیر لکم و عسی ان تحبوا شی و هو شر لکم
سبحانک انی کنت من الظالمین
بقبه اش را خود خدا می خواند
بهار شده این دل؟ نه!
کوچه بهاری شده تنها، افسوس
جای یک کوچه‌ی تنهایی سرسبز هنوز هم خالی است
جای یک قاب پر از خط و خش یار هنوز هم باقی است
جای یک نامه‌ی پر مهر و ترانه هنوز هم جاری است
دل من فکر نکن خالی نیست، از غم و اندوه و تن لرزه و ترس
اما
جای یک او هنوز هم خالی است
 
گرگ هر شب به شکار میرفت و بی آنکه چیزی شکار کند باز میگشت.‏ﺷﺒ ــــﺮگ را ﻧﺎﺭﺍﺣﺖ ﺩﺪﻡ.ﺑﺎ ﻻﺷﻪ ﺁﻫﻮ ﺩﺭ ﺩﻫﺎﻥ ﺑﻪ ﻠﻪ ﺁمد!ﺮﻫﺎ ﻠﻪ ﺷﺎﺩ ﺍﺯ ﺍﻦ ﺷﺎﺭ ﺍو.ﺮﺳﺪند ﺮﺍ ﻧﺎﺭﺍﺣﺘ ــــــــﺮ؟!!ﻔﺖ: شبی در ﺳﺎﻫ بيابان ﺸﻤﺎﻧﺶ ﺭﺍ ﺩﺪﻡ؛ ﺩﻟﻢ ﺭﺍ ﺭﺑﻮد!هر شب به خواست پایم که نه، به تمنای دلم میرفتم تا تماشایش کنم.امشب محو او بودم که ﺷﻨﺪﻡ ﺻﺪﺍ ﺳﺎﻥ ﻭﻟﺮﺩ ﺭﺍ؛ﺩﻭﺪﻡ…ﺮﺪﻡ…ﺯﺮ ﻠﻮﺶ ﺭﺍ ﺮﻓﺘﻢ ﻭ ﺩﺭﺪمش!!آنچنانﺩﻭﺳﺘﺶ ﺩﺍﺷﺘﻢکه ﻧ
مجله اینترنتی لبخند به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان،  یزید در اواخر عمر دچار جنون شد، رفتار‌های بسیار زشت و ناروایی از خود نشان می‌داد، تعادل روانی نداشت و بعد سر به بيابان گذاشت و بالاخره با خفت و خواری و پستی مرد و در یک نقطه دفن شد. بعد‌ها در دوران مختار و بعد در عصر بنی‌العباس این قبر‌ها را می‌شکافتند و مرده آن‌ها را بعد از سال‌ها بیرون می‌آوردند.
ادامه مطلب
 مدیرکل منابع طبیعی وآبخیزداری استان تهران گفت: اجرای طرح بيابان زدایی و کاداستر در صدر برنامه‌های اداره کل منابع طبیعی وآبخیزداری استان تهران است.
کارگروه ملی مطالبه گری طرح کاداستر، اداره کل منابع طبیعی وآبخیزداری استان تهران است. به گزارش خبرگزاری مهر، احمد طاهری صبح دوشنبه در جلسه معارفه استقرار هیأت بازرسی اداره کل منابع طبیعی استان تهران اظها ر داشت: تعامل و همکاری بین دستگاه‌های اجرایی و نظارتی موجب پیشبرد و روان سازی در امور م
دعای مُجیر، از ادعیه مشهور شیعه است که از پیامبر اکرم(ص) روایت شده این دعا هشتاد و هشت بند دارد که در هر بند عبارت أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ یَا مُجِیرُ تکرار شده است.مطابق با نقل کفعمی هر که این دعا را در ایام البیض» [روزهاى سیزدهم و چهارهم و پانزدهم] ماه رمضان بخواند گناهش آمرزیده مى‌شود، هر چند به عدد دانه‌هاى باران و برگهاى درختان و ریگهاى بيابان باشد.و خواندن آن براى شفاى‌ بیمار و اداى دین و بى‌نیازى و توانگرى و رفع غم و اندوه سودمند ا
از تو رفتم، از تو و دنیای تو،
از جهان هرزه و رؤیای تو.
صد بيابان تشنة باران و من
بوسه های حسرت لبهای تو.
ماهی طلایی دریای دل
دل زند در سینة دریای تو.
خویش را سوزم چو شمع خیر هسوز،
تا کنم روشن دل شبهای تو.
دل شکست و نشکند خمار دل
از خمار نرگس شهلای تو.
میخورم غمها فزون و بی حساب،
تا که کم گردد کمی غمهای تو.
می کُشد آخر مرا سودا و غم،
گر نمردم از غم و سودای تو.
 
ژنده پوشیده ام تا بلکه رسوایم کنی       زیر ابر نمی مانم باد میوزد تا که عریانم کنی   سایه ام رو بلند تر رنگ میزنم تا توی شهر خالی پیدایم کنی
میدوم برای دیدنت در بيابان های تو در تو تا که سیرابم کنی
من روز را به عشق شب به پایان میبرم تا که مرا خوابم کنی
توی سیاهی مطلق پلک هام غرق در رنگ و رویایم کنی
در کنار دریای شمال کنار قصر های شنی بچگی ام بیدارم کنی
بازهم بیای و در زمستان های سرد و کلاس درس بیمارم کنی
باز هم جمعه شب ها بیای و بی خوابم کنی 
باز
ژنده پوشیده ام تا بلکه رسوایم کنی       زیر ابر نمی مانم باد میوزد تا که عریانم کنی   سایه ام رو بلند تر رنگ میزنم تا توی شهر خالی پیدایم کنی
میدوم برای دیدنت در بيابان های تو در تو تا که سیرابم کنی
من روز را به عشق شب به پایان میبرم تا که مرا خوابم کنی
توی سیاهی مطلق پلک هام غرق در رنگ و رویایم کنی
در کنار دریای شمال کنار قصر های شنی بچگی ام بیدارم کنی
بازهم بیای و در زمستان های سرد و کلاس درس بیمارم کنی
باز هم جمعه شب ها بیای و بی خوابم کنی 
باز
روزگاری که هواش ابری باشه و تنهایی هاش بهانه گیر ،فاصله ها درد بیشتری دارند ،میگن دیوونه ام. اما من  یه حالی دارم مثل رؤیا از خاطره هایم خواهم گذشت ، نه اینکه زیر پا بگذارم   .
 
( شنیدستم که مجنون دل افکارچو شد از مردن لیلی خبر دار )
( گریبان چاک زد او تا به دامانبه سوی تربت لیلی شتابان )
( در آن ره کودکی دید ایستادهبه هر سو دیده حسرت گشاده )
( سراغ تربت لیلی از او جستپس آن کودک بخندید و به او گفت )
( که ای مجنون تو را گر عشق بودیز من کی این تمنا می
پیام دکتر عسکر جلالیان به‌مناسبت روز جهانی بيابان‌زدایی:
بيابان‌زایی در کنار تغییرات اقلیمی و کمبود آب شیرین به عنوان سه چالش مهم جامعه بینالمللی در قرن ۲۱ محسوب می‌شوند. بسیاری از مناطق جهان به‌ویژه کشورمان ایران در معرض فرسایش شدید خاک و بيابان‌زایی قرار دارند. پیرو آمار انجمن علوم خاک ایران، میزان فرسایش خاک در ایران در بین کشورهای در حال توسعه‌ی جهان، رتبه‌ی نخست را داراست. آنچه بر اهمیت این مسأله می‌افزاید آن‌جاست که فرسایش خ
بی تو
خودم را بيابان غریبی احساس می‌کنم 
که باد را به وحشت می‌اندازد 
جویبار نازکی 
که تنها یک پنجم ماه را دیده‌ است 
زیباترین درختان کاج را حتا 
ن غمگینی احساس می‌کنم 
که بر گوری گمنام مویه می‌کنند 
آه 
غربت با من همان کار را می‌کند 
که موریانه با سقف 
که ماه با کتان 
که سکته قلبی با ناظم حکمت 
  
گاهی به آخرین پیراهنم فکر می‌کنم 
که مرگ در آن رخ می‌دهد 
پیراهنم بی تو آه 
سرم بی تو آه 
دستم بی تو آه 
دستم در اندیشۀ دست تو از هوش می‌رو
انگار شوق رسیدن به تو بیشتر غم ندیدنت توی روحم رسوخ کرده.
لبخندِ چسبیده به لبهای من!
بیخود خودت را غصه دار نکن.
من کنار توام.
تو مرا داری و غصه میخوری؟.
کاش دق کنم و همچون روزی را نبینم.
من با تو زنده ام
با تو زندگی میکنم
با تو نفس میکشم.
حتی اگر کنارم راه نروی.
حتی اگر چشمهات تا ارتفاع ستاره ها مرا پرواز ندهند.
حتی اگر توی چشمهام زل نزنی و نگویی که کنارم هستی.
حتی اگر دستهایت اینجا نباشند تا اشک مرا پاک کنند.
.
.
.
یک جمله هست که نمیدانم برایت
چه گریه دار گذر کرد از خیابان ها
کسی که بود حواسش به ما پریشان ها
چه کرده دیدن این شهرها به قلبش که
بریده از همه و رفته در بيابان ها
هزار سال گذشت از حکایت غیبت
ز هجر، یکسره ویران شدند کنعان ها
سوار کشتی امنش بشو، سلامت باش
به فکر باش، می آید زمان طوفان ها
به هجر انس گرفته ام، به وصل محتاجم
دلم شکسته ی وصل است و بند هجران ها
بهار زندگی ما، بهار نزدیک است
خوش است سر بشود با تو این زمستان ها
یکی یکی همه ی نوکران سفر کردند
به پیش مادر سادات، با حسین ج
یکی جارو بدست و آن یکی گوشی به گوش آمد ، یکی بر شانه مشک و آن یکی پرچم به دست آمد. یکی از هوش رفت اینجا یکی آنجا به هوش آمد.
اگر آواره ام قلبم در ایوان تو جا مانده ، دلم با هر قدم با هر نفس عشق تورا خانده.
یکی پرسید تا کربُ بلا چند تا سطون داره ؟
چه شیرین است با عشقت دویدن در بيابان ها .
سطون یک هزار و چهارصد یعنی. سلام آقا
به سقای علمدارت قسم ما پای پیمانیم ، به شوق یاری آرام جانت مهدی زهرا .
عشقت مرا اسیر بيابان نوشته استمجنون ترین صحابی دوران نوشته است
این هم ز مشکلات و مکافات عاشقی استدست مرا برای گریبان نوشته است
از دست اختیار تو راه فرار نیستاین جبر را خدات به پامان نوشته است
(مگه دست خودت بوده اینجا اومدی، آوردت مولا دور هم جمعمون کرد)
مانند تو.مانند تو امیر فقط یک نفر ولیمانند من اسیر فراوان نوشته است
شکر خدا که نام مرا اعتبار توسلمان نوشته است، مسلمان نوشته است
نام تو را به آب طلا دستِ کردگار
ادامه مطلب
به کجا چنین شتابان؟
گون از نسیم پرسید.
- دل من گرفته زین جا
هوس سفر نداری
ز غبار این بيابان؟
- همه آرزویم اما
چه کنم که بسته پایم.
به کجا چنین شتابان؟
- به هر آن کجا که باشد
به جز این سرا، سرایم.
- سفرت به خیر اما
تو و دوستی، خدا را
چو از این کویر وحشت
به سلامتی گذشتی
به شکوفه‌ها، به باران
برسان سلام ما را.
م. سرشک
رد پای گرافیست‌ها، در هیچ‌جا به اندازه محیط زندگی اجتماعی پر‌رنگ نمی‌باشد. وقتی در خیابان قدیم می‌زنیم، نشانه‌های تصویری و گرافیکی بسیاری مشاهده می‌شود که هر کدام سعی در ایجاد ارتباط با مخاطب دارند. حتی در جاده‌های بیرون شهر و بيابان‌ها نیز می‌توان نمونه‌هایی از آثار گرافیست‌ها را دید.
ادامه مطلب
هشدار: خطر لوث شدن داستان فیلم "عصبانی نیستم". اگر فیلم را دیده‌اید بخوانید.
رفتم "عصبانی نیستم" را نگاه کردم. تنها هم رفتم نگاه کردم. با نوید همذات پنداری شدیدی داشتم. درکش می‌کردم. با گوشت و پوست و خون درکش می‌کردم. عصبانیتش را می‌فهمیدم. درک می‌کردم. "یه کم سوسن گوش بده" بود. نوید محمدزاده خوب بازی می‌کرد. همان علیرضای تئاتر "پچپچه‌های پشت خط نبرد" بود. باران کوثری هم عالی بود. دانشگاه تهران و وقایع 88 فیلم (هرچند خیلی اشاره طور و با سانسور فر
حکمتانه:
۱. برای آرامش به برگ علف بيابان و حرف بیگانه بی ایمان پناه می بریم اما به خالق کل زمین و آسمان چطور؟
۲. به آسمان بیشتر نگاه کن تا کوچکی دنیایت را بیشتر ببینی.
۳. خودت در برابر خدا هیچی تا چه برسد به مشکلاتت پس حلشان را از خدا بخواه.
۴. دنیا محل پر کردن حساب کارت اعمالمان است و قیامت روز کارت کشیدن؛ نکند قیامت پیش همه مردم پیام برسد موجودی حساب شما برای بهشت کافی نمی باشد.
۵. الهی از مشتی خاک در گذری به جایی بر نمی خورد!
http://ziarani1.blog.ir/
آبنما
آبنما یکی از اجزای معماری ایرانی در طرح باغ ایرانی بوده‌ است. آبنماها در شهرها نمادی از رودخانه ها و چشمه ها و نهرهای روان در دل کوه ها و جنگل‌ها و بيابان‌ها هستند، همچنین آبنماها با ایجاد نمایی  زیبا و دل‌انگیز همراه با آوای دلنشین و فرود مایع زندگی انسان (آب) می‌توانند در یک لحظه تمام رفتارهای بد روانی  و اخلاقی را از دل و جان شهروندان و رهگذران زدوده و به جای آن حال خوب و شور و هیجان و شادی و آرامش را جایگزین خشم و اندوه و نگرانی و د
نخست ، هیچ نبود . بيابان بود ، و باران بود ، و سنگ . باران ، هزاران سال بی وقفه بارید ، بيابان دشت شد ، باران رودی شد ، در طلب دریا . بی که بداند گرداگرد بيابان می چرخد بیهوده ، چرخید و ثانیه ای از سماع خود باز نماند ، بی خبر از گم کردن قبله. سنگ تنها بود ، و شبها می گریست ، به آواز بلند ، اندوه تنهاییش را . رود ، رود سرمست تن سنگ را شستشو می داد به معبد آبی اندوه گین بيابان . سنگ ، در آغوش رود خروشید و خراشید و فروکاست . قرن ها می گذشتند وسنگ می کاهید و م
روزی یک بچه شتر به همراه مادرش در زیر درختی دراز کشیده بودند. بچه شتر پرسید: چرا ما کوهان داریم؟ مادرش جواب داد: ما حیوانات بيابانی هستیم و از این کوهان‌ها برای ذخیره آب هنگام عبور از بيابان استفاده می‌کنیم. بچه‌شتر لحظه‌ای فکر کرد و سپس پرسید: خب…، پس چرا پاهای ما دراز هستند و مچ پایمان گرد است؟ مادرش جواب داد: آنها به این شکل هستند تا بتوانیم به آسانی در بيابان پیاده‌روی کنیم. بچه‌شتر کمی مکث کرد. پس از چند لحظه دوباره پرسید: چرا مژه‌های
وقتی شغلت دامداری باشد اما روحت عاشق طبیعت، وقتی قلبت به اندازه مشت دستت باشد اما دلت دریایی از عشق و وقتی ساکن خانه‎ای گرم باشی اما همسایگی‎ات بيابانی سوزان، این می‎شود که پیرمرد روستایی مرودشت می‎شوی با سی سال پای پیاده در بيابان رفتن. می‎شوی پیرمردی که سی سال آب روی دوشش می‎گذارد و روی زمین سنگلاخی که حتی مال (چهارپا) نمی‎تواند برود، گام برمی‎داری و می‎رسی به آن‎جا که حیوانات منتظرت هستند. می‎رسی به آن‎جا که نه لبان تشنه جاندارا
 چشمه‌های خروشان تو را می‌شناسند
 موج‌های پریشان تو را می‌شناسند
 پرسش تشنگی را تو آبی، جوابی
ریگ‌های بيابان تو را می‌شناسند
نام تو رخصت رویش است و طراوت
زین سبب برگ و باران تو را می‌شناسند
هم تو گل‌های این باغ را می‌شناسی
هم تمام شهیدان تو را می‌شناسند
از نشابور بر موجی از لا» گذشتی
ای که امواج طوفان تو را می‌شناسند
بوی توحید مشروط بر بودن توست
ای که آیات قرآن تو را می‌شناسند
گرچه روی از همه خلق پوشیده داری
آی پیدای پنهان تو را می‌
به گزارش جانورشناسی و حیوانات سنجاب زمینی جونده ای کوچولو و بامزه و قوی است ، و در رده داران است ، برای آشنایی با این جونده ی کوچولو ما را در این مقاله همراهی کنید
**********
خانه ی سنجاب های زمینی در سوراخ هایی است که در زمین حفر می کنند ، سنجاب ها در این حفره ها زندگی می کنند ، سنجاب های زمینی خانه هایشان را در علفزار ها ، بيابان ها و زمین های نیمه بيابان می سازند .
این سنجاب ها گیاهخوار هستند ، و گردو و فندق در خانه هایشان ذخیره می کنند تا در
کویر ورزنه در 105 کیلومتری اصفهان و ۱۵۰ کیلومتری غرب یزد واقع شده و جزئی از بيابان خارا به‌حساب می‌آید. فاصله ی تهران تا ورزنه حدود ۵ ساعت و نیم می باشد. باید قم، کاشان و نائین را پشت سر بگذارید تا به ورزنه اصفهان برسید. ادامه مطلب
 
تورهای شاد و هیجان انگیز رفتینگ در رودخانه های زاینده رود و ارمند در استان چهار محال و بختیاری
نزدیکِ مرگ به عبد الملک مروان گفتند که 84 ساله هستى، الان حالت چطور است؟
گفت:
الان معناى این آیه قرآن را که مى‏فرماید :
وَلَقَدْ جِئْتُمُونَا فُرَادَى »
و [ لحظه ورود به جهان دیگر به آنان خطاب مى‏شود : ] همان‏گونه که شما را نخستین بار [ در رحم مادر تنها و دست خالى از همه چیز ] آفریدیم .
خوب درک مى‏کنم. الان برایم روشن شد که تمام این جاه و جلالى که در اختیار ما بود، خیال بود و خیال بود و خیال.
دوست داشتم به جاى این که شاه این مملکت باشم، دو عدد گوسف
 
 
هر آن چه که خداوند بزرگ مقدر می‌فرماید، هیچ بنده‌ای را توان تفسیر آن نیست و بر آن چه که حکمت متعالیه‌اش تعلق می‌گیرد، هیچ کس را جرأت تعبیر و تعدیل نمی‌باشد لذا بر آن چه که می‌دهد شاکریم و بر نداده‌هایش صبر می‌کنیم چه سخت است باور نبودنش و قبول ندیدنش 
با نهایت تاسف به اطلاع دوستان و آشنایان می رساند 
مراسم تشییع و تدفین حاج محمد حسین جعفری فردا جمعه 5/7/98 ساعت 9 صبح روستای اسفاد می باشد 
مرگ دارد قرآن می خواند
مرگ در دشت شقایق خفته
مرگ پ
 مدتها از اسارت ما پشت این در ، پنجره‌ها میگذرد و هنوز این بیماری منحوس قصد رفتن ندارد کجای عالمی خدای
من که این کمترین مخلوق تو  روحم را در میان دیوارها به تسخیر کشیده است صدایم را می‌شنوی کاری بکن قبل
آنکه میان دیوارها دلم له شود و امیدم بمیرد خسته ام دلم آن آزادی‌های دیروز را می‌خواهد بهار آمد و من او را به
آغوش نگرفتم درختان شکوفه دادند و من عطرشان را نفهمیدم ، تن بيابان پر سوسن شد و من بر تنش، خدایا
دلم  مثل گذشته‌ها بهار را مثل گذشته
می روی قدری آرام ترروی نی آرام مادراز دل گهواره رفتیروی نی الله اکبرسایه می اندازی روی سر منسرو قدت رو نیزه گل پسر منیک شبه مردی شدی دلاور منبسته شده چشمات ای وایمادر فدا لب هات ای وایمیوفتی از بالا ای وایپیش سر بابات ای وایعلی لای لایآب که شد بعد از تو آزادآتشی بر جانم افتادآب رسید اما تو رفتیای خدا ای داد ای بی‌ دادبس که به دنبال نیزه دویدمبس که به روی خود پنجه کشیدماز بغل نیزه تا خدا رسیدمگهواره شد دستم ای وایدنبال تو هستم ای وایمی‌شد خدا
دریاچه تفریحی فشافویهتهران کنار دریا ندارد . راز و ته شهر را که بزنید یا این که بيابان است و یا این که کوه و بیشه , کنار دریا برای آن طرف کوه هاست . چنانچه روانه فرودگاه امام خمینی گردید به دریاچه ای در بيابان جنوبی تهران می رسید . نرسیده به فرودگاه امام , در کیلومتر 18 بزرگراه تهران قم , دریاچه ای تصنعی و مصنوعی موجود است که می‌توانید ساعاتی را درین حیطه سپری نمائید .
 
وجود دریاچه تصنعی فشافویه در ناحیه حسن آباد شهرری این
فولاد زرند آلاینده نیست
سهراب نژاد  روز دوشنبه 10 تیر در جمع اصحاب رسانه با بیان اینکه توسعه فضای سبز را در برنامه داریم اضافه کرد: ۱۰۰ هکتار فضای سبز در کنار کارخانه و ۲ هزار هکتار بيابان زدایی در اطراف کارخانه گندله و کک سازی فولاد زرند ایرانیان انجام شده است.
وی تاکید کرد: با اقدامات انجام شده، بنا به اذعان اداره کل حفاظت محیط زیست استان کرمان، صنعت فولاد زرند جزو صنایع آلاینده قرار ندارد.
انتهای پیام /ایرنا 

آخرین مطالب

آخرین جستجو ها