نتایج جستجو برای عبارت :

این حسین کیست که عالم همه دیوانه اوست

ای دل خسته گرت عقده عالم به گلوست

داستان تو وغم صحبت سنگ است و سبوست

آستان بوس حرم باش و بپرس از در دوست

اين حسين کيست که عالم همه ديوانه اوست

اين چه شمعی است که جانها همه پروانه اوست


 

دل هرکس که حسينی است زخود بی خبر است

کشته عشق حسين از همه ده تر است

بس که آن نور جمالش همه جا در نظر است

هر کجا می نگرم نور رخش جلوه گر است

هر کجا میگذرم جلوه مستانه اوست

اين حسين کيست که عالم همه ديوانه اوست

اين چه شمعی است که جانها همه پروانه اوست


 

ه
دریافت
ای دل خسته گرت عقده عالم به گلوست

داستان تو وغم صحبت سنگ است و سبوست

آستان بوس حرم باش و بپرس از در دوست

اين حسين کيست که عالم همه ديوانه اوست

اين چه شمعی است که جانها همه پروانه اوست


 

دل هرکس که حسينی است زخود بی خبر است

کشته عشق حسين از همه ده تر است

بس که آن نور جمالش همه جا در نظر است

هر کجا می نگرم نور رخش جلوه گر است

هر کجا میگذرم جلوه مستانه اوست

اين حسين کيست که عالم همه ديوانه اوست

اين چه شمعی است که جانها همه پروانه او
حسين. مروارید سرخ کربلا.
حسين. ابر چشمان پر از اشک مؤمنان.
حسين. لانه ی پرنده های بی خانه.
.
وقتی محرم می آید، انگار همه چیز طلسم می شود؛ قلب ها همه عاشق می شوند، دل ها همه بی تاب می شوند، چشم ها همه گریان می شوند.
 
چه زیباست پرواز دسته دسته پرستو به حرمت حسين!
چه زیباست فریاد عاشقانه ی نامت حسين!
چه زیباست زمزمه ی زیارت عاشورایت حسين!
.
.
.
اين حسين کيست که عالم همه ديوانه ی اوست
اين حسين کيست که همه عالم ديوانه ی اوست ؟
اين چه شمعی ست که جان ها همه پروانه اوست؟
*
ای حسين !
چشمی که از برای تو گریان نمی شودباید حـواله داد به دست جـهنمش
*
خادمم، عبدم، غلامم، نوکرم در مانده امسروری کن لحظه ی در احتضارم یا حسين
 
4» مالِکِ یَوْمِ الدِّینِ نکات اين آیهگاهی انسان ملک ( با کسره میم) چیزی را صاحب است مثلا کسی زمینی یا خانه ای را داردآن خانه ملک اوست- گاهی انسان آن خانه یا زمین مال او نیست ولی فعلا ریاست وفرمانرروایی آن مال اوست(ملک با ضمه میم) چون خداوند هم صاحب خود عالم است(ولله آخرت والولی= برای خداست آخرت و دنیا وهمه چیز) هم پادشاهی همه عالم از آن اوست(قل الهم مالک الملک توتی الملک من تشا.= بگو برای خداست پادشاهی همه عالم)پس کلمه مالک یعنی کسی که صاحب م
عرفا و فلاسفه مراتب عالم هستی را عالم ملک یا جهان مادى وجسمانى، عالم ملکوت یا جهان برزخى،عالم جبروت یا عالم فرشتگان مقرب،عالم لاهوت یا عالم اسماء و صفات الهى و عالم هاهوت یا ذات که همان مرحله غیب الغیوب ذات بارى تعالى دانسته اند.
ادامه مطلب
در عالم ثبوت تو را دوست دارمت
در واقعیّت فرضم ندارمت
اثبات میکنم به تو عشقم عزیز من
هستم اسیر و گرفتار عالمت
ديوانه ی تو هستم و زنجیری جنون
جان میکُنم تو بخواهی فراهمت
پایان بده به غم و انتظار من
من را نکن بهانه ی اشک محرّمت
از عالم ثبوت گذشتم برای تو
من عاشق تو هستم و تصمیم محکمت .
.
یادکن مهدی که دل آرامشش درکوی اوست/بندگی حق سراسرشیعه را رهپوی اوست/عزت دنیاوعقبی در وصال اهل بیت/زمزم دلها همیشه درنسیم بوی اوست/میدهدعشق ولایت حب اواندرقلوب/آشنابا حق پرستان همدمی باروی اوست/آبشار رحمت رب کوثرآدینه هاست/چشمها بهروصالش خاطراتش سوی اوست/شرط وصل حضرت او هست اصلاح درون/سیل اشکی ازفراقش واصل در جوی اوست/ظلمهای بیشماری دشمن مولاکند/گنج پیروزی شیعه چرخش آن گوی اوست/یوسف در آفرینش دیدنش شدآرزو/مدح طاووس بهشتی طره ابروی اوست
۶۱- پرده دارحریم دل سرا پرده محبت اوست   دیده آیینه دار طلعت اوست من که سر درنیاورم به دو گردنم زیر بار منت اوست تووطوبی و ماو قامت یار     فکر هرکس به قدر همت اوست گرمنآوده دامنم چه زیان     همه عالم گواه عصمت اوست منکه باشم درآن حرم که صبا … پرده دارحریم – دل سراپرده محبت اوست – غزل ۵۶
منبع : فالگیر
… علی‌ گفته‌ است‌ که‌: گروهی‌ بهشت‌ می‌جویند، اينان‌ سود‌جویان‌اند و طماع‌، گروهی‌ از دوزخ‌ بیم‌ دارند و اينان‌ عاجزند و ترسو، و گروهی‌ بی‌طمع‌ بهشت‌ و بی‌بیم‌ دوزخ‌اش‌ می‌خواهند عشق‌ بورزند، و اينان‌ آزادگان‌اند و آزاد”. عشق‌ چرا؟ عشق‌ تنها کار بی‌چرای‌ عالم‌ است‌، چه‌، آفرینش‌ بدان‌ پایان‌ می‌گیرد، نقش‌ مقصود در کارگاه‌ هستی‌ اوست‌. او یک‌ فعل‌ بی‌برای‌ است‌. غایت‌ همه‌ غایات‌ عالم‌ برای‌” نمی‌توا
آسمان
با چشم دل امشب تماشا کن زمین را
 سجده ی شکر علی(ع) آن قبله ی اهل یقین را
چشم بگشا و تماشا کن یل ام البنین(س) را
آسمان امشب ببین ماه امیرالمومنین(ع) را

حضرت
عباس(ع) را بنگر به بالای دو عالم
او ز او ج آسمان کرده تماشای دو عالم
راه و رسم او شده اکنون معمای دو عالم
اوست ابراهیم و موسی یا مسیحای دو عالم

ماه
و خورشیدند هر دو ذره ای از نور رویش
هر که او را دید شد مست از می ناب سبویش
آب دریاهای عالم قطره ای از آبرویش
مرغ جان دائم به پرواز است در بالای
اين حسين کيست که عالم همه ديوانه اوست؟
سلام بر تو ای امام شهید.
سلام بر تو ای کشتی نجات بشریت
مگر می شود انسانی از ته دل و با قلبی شکسته تورا صدا بزند در حالی که تو کشتی نجات باشیو او را لبیک نگویی؟!
مگر می شود انسانی برای مظلومیت تو و خاندانت اشک از چشمانش جاری شود و تو او را مورد لطف خود قرار ندهی؟!
مگر می شود انسانی روی تربیت تو نماز بخواند و نمازش مورد قبول خداوند قرار نگیرد؟!
مگر می شود انسانی پس انداز یکساله خود را کنار بگذارد تا در اربعین
هودایره وجود عالم یک حقیقت بهمپیوسته و از هم ناگسسته است زیراعالم و آدم دو وجود به هم وابسته وآدم مقوم و حافظ شاکله عالم است و اينکه علوم بی حدی در عالم قراردارد چون آدم قابلیت و استعداد تلقی حقایق عرشی رااز عالم بدون حد و نامحدود دارد لذا ای فرزند آدم!قدر خویش را بدان و در راه آدمیت قدم نه که مائده ها وحقایق بی حدوحصری برای حضرتعالی قرار دادهو آماده فرمودنند اللهم ارزقنا والحمدلله رب العالمین میرزا علی کارگر ساروی شب سه شنبه 1397/10/04 مصادف با
فرمود
یَرْفَعِ اللّهُ الَّذینَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَ الَّذینَ أُوتُوا الْعِلْمَ
دَرَجاتٍ» . رفعت مؤمن غیر عالم بالدرجة» است و رفعت مؤمنِ عالم
بالدرجات» است . اينها چندین درجه دارند، او یک درجه دارد.

اين
درست است که لایستوی» هَلْ یَسْتَوِی الَّذینَ یَعْلَمُونَ وَ الَّذینَ
لا یَعْلَمُونَ؛ اما طرف دیگر قضیه اين است که عالم و غیر عالم مساوی
نیستند، تحمّل عالم باید بیشتر باشد، مسؤولیت عالم باید بیشتر باشد، صبر
عالم باید بیشتر باشد،
گریان تو هر ذره دنیاست ، حسين(ع)عالم به تمنای تو مولاست ، حسين(ع)
بی عشق تو عشقی نشود با معنادلداری تو مرهم دلهاست ، حسين(ع)
پروانگی ام را تو ببین ، سوخته امای شمع که در واقعه تنهاست ، حسين(ع)
آن ساغر وحدت که توباشی ساقییک جرعه مرا اوج تعالی ست ، حسين(ع)
در آلا فکر کردن شرط راه است
ولی در ذات حق محض گناه است
بود در ذات حق اندیشه باطل
محال محض دان تحصیل حاصل
چو آیات است روشن گشته از ذات
نگردد ذات او روشن ز آیات
همه عالم به نور اوست پیدا
کجا او گردد از عالم هویدا
نگنجد نور ذات اندر مظاهر
که سبحات جلالش هست قاهر
رها کن عقل را با حق همی باش
که تاب خور ندارد چشم خفاش
در آن موضع که نور حق دلیل است
چه جای گفتگوی جبرئیل است
فرشته گرچه دارد قرب درگاه
نگنجد در مقام لی مع الله»
چو نور او ملک را پر بسوزد
خرد ر
غم‌مخور جانا در اينعالم که عالم هیچ نیست
نیست‌هستی‌جز دمی‌ناچیز و آن‌دم‌هیچ‌نیست
گر به‌واقع بنگری بینی که ملک لایزال
ابتدا و انتهای هر دو عالم هیچ نیست
بر سر یک مشت خاک اندر فضای بی‌کنار
کر و فر آدم و فرزند آدم هیچ نیست
در میان اصل‌های عام جز اصل وجود
بنگری اصلی مسلم و آن مسلم هیچ نیست
#ملک_الشعرای_بهار
بازگشت انسان از قبر به عالم م است برای رفتن به سرای ابدی آخرت و یا در موارد نادر زنده شدن بعضی افراد خاص قبل از داخل شدن در قبر (عالم برزخ) است برای تنویر افکار مردم و چنانچه کسی به عالم برزخ رفت - رفت که رفت و اين جاده یک طرفه است و برگشتی در کار نیست و هر که می خواهد باشد و هر چه قدر التماس می خواهد بکند و اين عقیده بعضی ها که می خواهند برگردند از عقده آنها برای گرفتن انتقام و حکومت است و ایشان خدا را کافی نمی دانند و خدا را بنده نیستند .
مگر خد
اول دفتر به نام ایزد دانا
صانع پروردگار حی توانا
اکبر و اعظم خدای عالم و آدم
صورت خوب آفرید و سیرت زیبا
از در بخشندگی و بنده نوازی
مرغ هوا را نصیب و ماهی دریا
قسمت خود می‌خورند منعم و درویش
روزی خود می‌برند پشه و عنقا
حاجت موری به علم غیب بداند
در بن چاهی به زیر صخره صما
جانور از نطفه می‌کند شکر از نی
برگ‌تر از چوب خشک و چشمه ز خارا
شربت نوش آفرید از مگس نحل
نخل تناور کند ز دانه خرما
از همگان بی‌نیاز و بر همه مشفق
از همه عالم نهان و بر همه پیدا
باسمه تعالی
ترکیب بند (۳)
الهی نامه
الهی به شب زنده دار ان تو     
 که جز تو نخواهند یاران تو
نما لطف خود را بر اين بنده ها     
  کنند شکر نعمت ز احسان تو
 الهی به لطف جهان آفرین  
هدایت نما خلق را در حزین
الهی تو یی مهربان هر زمان   
   که نزدیک باشی مرا هر مکان
منم دور از لطف و احسان تو          
  بخواهم زتو جایگه  در جنان
 الهی گشته ام ديوانه و مست  
  چو عاشق مى روم در گوشه ای پست
الهی به خون شهیدان قسم
   تو لطفی عطا کن بر اين نفس هم
نما راه تقوا
بسم الله الرَّحمن الرَّحیم
 
در اين چند خط قرار است پیرامون اينکه "اصلاً چرا باید شعر بخوانیم و شعر کدام درد ما را دوا می‌کند" به گفتگو بنشینیم، ان شاءالله.
 
ـ عالم شعر، عالم فرامنطق است.
دنیا منطقی روزمره‌ات را تصور کن و چرخی در آن بزن تا به چیستی دنیای فرامنطق پی ببری.
در دنیای منطقی، از شیرِ ظرفشویی خانه ها آب بیرون می‌آید، دست ها در آب خیس می‌شوند و اين همه طبیعی است (بخوانید منطقی).
در عالم منطقی تو اگر زمین خورده ای، زمین خورده ای.اگر ش
دیدن روی تو را محرم نباشد چشم ما
دیده از جان ساخت باید دیدن روی ترا
از رخ و روی تو رنگی تابناک آمد بچشم
وز سر زلف تو بویی سر بمهر آمد بما
گر بیاد روی گلرنگ تو درخاکم نهند
تا ب از تربت من لاله گون روید گیا
نان لطف ای شاه در زنبیل فقرم ار نهی
همچو من درویش شد چون تو توانگر را گدا
گوهر عشقت که جان بی دلانش معدنست
قلب ما را آنچنان آمد که مس را کیمیا
از هوای تو هرآنکس را که در دل ذره ییست
روز و شب گو همچو ذره چرخ می زن درهوا
از صف مردان راه عشق تو هر دم
بسم الله الرحمن الرحیم
راهی جز دیدن دو صف و جبهه در صحنه‌ی تاریخ نیست. اين دو صف همواره وجود دارند و پرچم‌دارانی در عالم دارند.
یعنی اگر جوری عالم را تفسیر کنند که در عالم فقط فساد باشد اين نگاه، نگاه درستی نیست. حالا در زمان امام حسين علیه السلام می‌خواهد باشد. می‌خواهد زمان امام کاظم علیه السلام باشد. می‌خواهد زمان حضرت عیسی علیه السلام باشد. می‌خواهد زمان حضرت هود علیه السلام باشد. یا هر زمان دیگر.
یعنی امر هدایت بلاتکلیف نیست. در هیچ زم
عالم ذر مربوط به دوران پیش از خلقت انسان است. عالمی که برخی می‌گویند همه انسان‌ها در آن حضور داشته اند و برخی دیگر می‌گویند همه آنچه که قرار است برای آدمی اتفاق بیفتد به وی نشان داده شده است، اما واقعا عالم ذر چه عالمی است؟!
 
 
 
عالَم ذَر چیست؟
عالَم ذَر یا عالم اَلَسْت یا عالم قالوا بَلیٰ یکی از جهان‌های آفرینش است که در قرآن و روایات به آن اشاره شده. بنا بر عقیده اندیشمندان اسلامی، اين عالم مربوط به دوران پیش از خلقت آدم و یا همزمان با خل
چند ساعت پیش بود که تصمیم گرفتم به امام حسين (علیه السلام) فکر کنم.
راه افتادم در خیابان‌های شهر و من بودم و تاریکی شب و وزش باد و هوای سرد و صدای طبل و بلندگو‌های دسته‌ها و آدم‌ها.
می‌خواهم چیزی که آخر به آن رسیدم را همین اول بگویم؛ حسينِ مظلوم.
اول فکرهایم پیش خودم ادعایم می‌شد که خیلی حالیم است و فکر می‌کردم من که از کودکی با هیئت و دسته و امام حسين (علیه السلام) بزرگ شده‌ام و خانواده‌ام عاشق امام و خادم هیئت و چه و چه، میفهمم امام کيست و
توحید طبق فرهنگ قرآن و تعلیم قرآن، یک معنا بیشتر ندارد و آن اين است که همچنانی که خدای متعال و خدای واحد و لاشریک‌له، عالَم را آفریده، انسان را آفریده، تدبیر خلق را به عهده دارد، گردش قوانین عالم در دست اوست، گردش قوانین جاریِ زندگی بشر هم در دست اوست.حالا اگر ما یک جامعه‌ای را پیدا کنیم در دنیا که آیات توحید را می‌خوانند، حتی نماز هم می‌خوانند، روزه هم می‌گیرند، قرآن هم می‌خوانند، اما قوانین کشورشان متّخذ از خدا نیست و قوانین الهی نیس
چون سرابی رخ نمودی و نمی آیی به دست باورم اين است درد دوست بی درمان خوش است از کجا حاضر کنم قلبی که پیش اوست را بس که یادش کرده ام مهرش به پیشانی نشست چون شفا ممکن نشد ديوانه تر هم کن مرا چشم من در تار مویت صد دخیل تازه بست در کنارت حال من آسان عوض شد خوب شد خود فراموشش شد از هشیاری اش ترسیده مست یک خیال جان گرفته در من از من جان گرفت رودخانه سر به طغیان داشت و سد را شکست . #الهام_ملک_محمدی
هوحکیم غیر عامل ، سلوک راه ظاهر تنها کرده ، و در راه باطن قدمی نپیموده ، چه نتیجهٔ پیمودن راه باطن رسیدن است به خدا و رسیدن به خدا ممکن نیست مگر به مجرد شدنِ بالفعل و وارستن از قید جسم بالکلیه ، چه با جسم و تعلق با جسم به خدائی که نه جسم است و نه متعلق به جسم ، نتوان رسید. و نفس تا مهذب نشود علاقه اش لامحاله با جسم باقی است و آن هر آینه کُندهٔ پای اوست و از پای کنده دار ، راه پیمائی نیاید ، پس تا علاقهٔ جسم باقی است از خدا محروم باشد. و تهذیب نفس به ت
ای علی‌اکبر حسين ای علی‌اکبر حسينثانی حیدر حسين ای علی‌اکبر حسينای یل کرب و بلا ای علی اکبرمای امید خیمه ها ای شبیه مصطفیای علی‌اکبر حسين ای علی‌اکبر حسينثانی حیدر حسين ای علی‌اکبر حسينآی ای نفس های حسين یار رعنای حسينماه زیبای حسين ماه زیبای حسينای علی‌اکبر حسين ای علی‌اکبر حسينثانی حیدر حسين ای علی‌اکبر حسين
ای علی‌اکبر حسين ای علی‌اکبر حسينای بدر هاشمیون ای میر حیدریونای مهر فاطمیون ای مهر فاطمیونای علی‌اکبر حسين ای علی‌اکبر
اربعین یعنی تمدن سازی عصر ظهور/دلسپاری برولایت باتجلای حضور/اين شکوه کربلایی بی نظیر عالم است/بهرزوارحسينی دلبریها وغرور/اشک وغم همراه زینب نبنوایی میشود/حضرت سجاد داده شیعه رابرگ عبور/حاضردرکربلاهم اهل بیت مصطفی/قلب زهرا بهرزائر شادمان وپرسرور/گریه کن سوی حسينش مقتدای عالم است/کربلا و زینب او هست درراس امور/از تمام اهل عالم زائر کوی حسين/میشود اسلام وقرآن باولایت درصدور/از بصیرت شیعیانش ضربه بردشمن زدند/عاشقان کربلایی هست در اوج شعور/
مودت اهل بیت شرط قبولی اعمال امت (به روایت اهل تسنن)
طبرانی عالم بزرگ اهل تسنن روایت کرده است:
۲۲۳۰- حدّثنا أحمد بن محمّد المرّیّ البغدادیّ قال: نا حرب بن الحسن الطّحّان قال: نا حسين بن الحسن الأشقر قال: نا قیس بن الرّبیع، عن لیث، عن ابن أبی لیلى، عن الحسن بن علیّ أنّ رسول اللّه صلّى الله علیه وسلّم قال: زَمُوا مَوَدَّتَنَا أَهْلَ الْبَیْتِ، فَإِنَّهُ مَنْ لَقِیَ اللَّهَ عَزَّ وَجَلَّ وَهُوَ یَوَدُّنَا دَخَلَ الْجَنَّةَ بِشَفَاعَتِنَا، وَ
دانلود سریال قبله عالم قسمت دوم نسخه قاچاق اثری از حامد محمدی, دانلود قسمت 2 سریال قبله عالم نسخه قاچاق پخش شده در 17 امرداد 1400 ساعت 08:00 صبح با لینک مستقیم رایگان کامل کم حجم کیفیت بالا عالی بلوری 4کا, دانلود اپیزود دوم از سریال نمایش خانگی ایرانی قبله عالم نسخه قاچاق جدید بدون تگ آرم تبلیغاتی و نیاز به خرید اشتراک ویژه نسخه قاچاق

ادامه مطلب
آباد عالم ما، از یک دعای مادر،
صد سد ره شکسته از یک صدای مادر.
شیر سفید او شد شعر سفید شاعر،
بالا نبوده شعری از الّه های مادر.
گر بخت خود بیابیم در عالم حوادث،
در عالم دل ما خالی است جای مادر.
غرق گنه شود دهر از آب دیده او،
اشکی اگر بریزد از دید ه های مادر.
خوشبخت عالمستیم از هر کلام نیکش.
حرف خوشی نیابیم اندر بهای مادر.
 راضی از اين جهان و راضی ز خویش باشیم،
راضی ز ما خدا هم، باشد دعای مادر.
جنّات نقد آدم باشد کنار مادر،
جنّات هر دو عالم در پیش پای
دانلود سریال ایرانی قبله عالم 1399 اثری از حامد محمدی, دانلود سریال ایرانی قبله عالم با لینک مستقیم کم حجم کیفیت بالا عالی نسخه بلوری 4k با ترافیک نیم بها, دانلود سریال ایرانی قبله عالم شبکه نمایش خانگی جدید بدون تگ آرم تبلیغاتی نیاز به خرید اشتراک ویژه دانلود سریال ایرانی

ادامه مطلب
اللهم عجل لولیک الفرج
و العافیه و النصر
و جعلنا من خیر الانصاره و اعوانه
و المستشهدین بین یدیه
 صبحدم پیک مسیحا دم جانان آمدگفت برخیز که آرام دل و جان آمد               سحر از پرده نشینان حریم خلوت               نغمه برخاست که شاهنشه خوبان آمد                 عاشقان را رسد اين طرفه بشارت زسروش             که سحرگاه شب نیمه شعبان آمد                مى ‏کند مرغ سحر زمزم بر شاخ گل             که ز نرگس ثمرى پاک بدوران آمد            
تو مثل من کجا همدل بیابی،
انیس و همدم خوشگل بیابی؟
کُشایی صد گره از مشکل دل،
چو من بکشاده دل مشکل بیابی.
 
به چشمان سیاهت نم نبینی،
در اين عالم غم عالم نبینی.
همه دم می کنم زاری بسیار،
دل من را به چشم کم نبینی
 
سر دانا همیشه در بلا است،
مکافات قضا تنها جزا است.
چو در پاداش و در انعام تقدیر،
ا گر تقصیر نه، قسمت خطا است.
 
تو که غافل نه ای از عالم من،
چرا شادی کنی در ماتم من؟
اگرچه کم شود سالی ز عمرم،
نگردد ذره ای کم یک غم من.
 
دل ناپاک تو غرق گنه باد،
عالم ذر، عالمی غیر عالم دنیا و نشئه ای غیر از حیات مادی است. در آن عالم تمام خلایق انسی، ربوبیت خداوند را به عیان دیده اند و بدان گواهی داده اند، آن عالم، عالم استدلال و برهان نبوده است، زیرا وقتی حقیقت ملموس گردد و به وضوح آشکار شود، استدلال کارایی خود را از دست می دهد. در آن عالم به واسطه نبودن علایق مادّی و لذّات حسّی، پرده ها کنار رفته و ملکوت هویدا گشته، و هویدا شدن ملکوت، یقین به آن را بدون احتیاج به استدلال به دنبال داشته است، و اين همان
۳۶۵ روز از من باز هم گذشت.یکسال من بزرگتر شدم نمی دانم دران توانستم (بزرگ) شوم یا نهتوانستم همانی باشم که دوست دارم یا نه. شایدآنطوری که می خواستم باشم  نبودم ولی به چشم برهم زنی یک ســــــــــال گذشت.  روزهایی که قهقهه زدم از ته دل و لبخند زدم، و شب هایی که اشک ریختم و دلم شکست و فریاد زدم روز هایی که دلی بدست اوردم و عشق ورزیدم، و روزهایی که دلی شکستم و … روزهایی که دویدم تا برسم ، و شب هایی که خوابیدم و بیخیال شدم از رسیدن روزهایی که فکر کر

آخرین مطالب

آخرین جستجو ها