نتایج جستجو برای عبارت :

ایا پدر میتواند باپسر ۲۷ ساله خود فحاشی کند واورادر جمع خورد کند

گویی بعضیان به ذات نفرین شده اند. در ایران می خواند فحش می خورد. حجاب را تبلیغ میکرد فحش می خورد. در اینستا پست می گذاشت فحش می خورد. نمی گذاشت فحش می خورد به ترکیه رفت فحش می خورد. تتو میزد فحش می خورد. حال که رد داده هنوز فحش می خورد. حال سوال اینجاست پس کی بس است؟ فحش های نثار تو میلیون و میلیارد را رد کرده پسر جان.هر چند فحش مردم صلوات است.
گویی بعضیان به ذات نفرین شده اند. در ایران می خواند فحش می خورد. حجاب را تبلیغ میکرد فحش می خورد. در اینستا پست می گذاشت فحش می خورد. نمی گذاشت فحش می خورد به ترکیه رفت فحش می خورد. تتو میزد فحش می خورد. حال که رد داده هنوز فحش می خورد. حال سوال اینجاست پس کی بس است؟ فحش های نثار تو میلیون و میلیارد را رد کرده پسر جان.هر چند فحش مردم صلوات است.
خیلی عجیب است. شخصیتی که همین دیروز داشتی مشتاقانه داستانش را دنبال می کردی که داشت آموزش می دید و 14 ساله بود تنها با گذشت چند ساعت، اکنون 17 ساله شده و جنگجویی است که در تمام قلمرو نظیری برایش پیدا نمی شود. و جالب تر اینکه خودش معلم است و دارد به دخترک 14 ساله ی دیگری آموزش می دهد.
عجیب است و اعصاب خورد کن. من از بزرگ شدن شخصیت ها متنفرررررم. بیشتر از هرچیز دیگری توی این دنیا. متنفرم متنفرم متنفرم. کاش می شد به نویسنده ها فهماند که ومی ندارد بات
محسن بنگر کاپیتان سابق پرسپولیس درباره مرگ هادی نوروزی توضیحاتی ارائه داد.
هادی نوروزی پس از حضور چند ساله در پرسپولیس به نفت تهران رفت، اما دوباره به این تیم برگشت، اما عملکردش مورد قبول هواداران نبود و موجب شد تا بعضی از آن‌ها به کاپیتان تیم فحاشي کنند. از نظر محسن بنگر این فحاشي‌ها باعث مرگ نوروزی شد.
یکی از فرسوده‌کننده‌ترین چرخه‌های دنیا، چرخه‌ی روسری/شال بر سر گذاشتن است. سر را که می‌چرخانی، سُر می‌خورد. باد که می‌وزد، سُر می‌خورد. پرنده‌های روی کابل برق را که نگاه می‌کنی، سُر می‌خورد. خم می‌شوی تا بند کفشت را ببندی، سُر می‌خورد. خرید کرده‌ای و وزن زیادی را حمل می‌کنی، سُر می‌خورد و هر دو دستت پر است. راه می‌روی و بدون اینکه کاری کرده باشی، به خاطر قوانین فیزیک سُر می‌خورد. آه! هی باید مراقب این لعنتی باشم در حالی که هیچ میلی ب
برای زنی تنها در سوگ فرزند مرده اش امشب که تورا در خاک سرد می نَهم زیست یکساله ام با تو دفن میشود و من در پارادوکسِ سوگِ دفن کردنِ زیستِ یکساله ی پر رنجم در خاک غلتیده ام.امشب مشت پر از خاکم را بر سری میریزم که با شال عراقیِ پیرزن های جنوب پوشانده ام و دست بر دهان کِل میکشم برای جوانی و ناکامی اش ‌‌‌.امشب بیست سالگی عزیزم، نهال یک ساله ی دهه ی سوم را خاک میکنم و برای مظلومیت و تباهی اش به سوگ مینشینم.اما صبر کنیدمن میخواهم نوزاد بیست یک ساله ا
توی حال خودم بود و فکرها توی سرم چرخ می خورد. رشته یکی‌شان ادامه پیدا کرد و به این جا رسید که دیدم دور و برم چقدر آدم شصت ساله و همان حدود دیده می شود. دایی و عمو و خاله و. انگار این ها همان دایی و عموی بچگی هستند و همیشه جوان!
بعد تلنگردار بعدی داستان اینجاست: اگر این عزیزان در کانال 60 سالگی پیش می روند [که ان شاءالله عمرشان پربرکت و دراز باشد] و دیگر آن دایی و خاله کودکی نیستند، یعنی من هم دیگر آن کودک نیستم. من هم بخش زیادی از مسیر را آمده ام؛ ف
عصر جمعه است. بنان می‌خواند "تنها تویی، تنها تویی در خلوت تنهایی‌ام."و من انگار مادری هستم سی و چند ساله، در آشپزخانه ای که لبه پنجره اش پر از گلدان‌های رنگی است. و من با وسواس، رومیزی گرد کوچک روی میزی که از سال‌های دور آمده است را بارها مرتب می‌کنم و برای عصرانه شیرینی کودکی‌هایم را درست می کنم. آرد و شیر و خاکشیر و تخم مرغ و محبتی که از آن روز‌ها برایم مانده.سال‌ها بعد که مادری سی و چند ساله‌ام، آرام‌تر شده ام و سازگاتر و از لجبازی‌های
همه نشدن‌ها با تو آغاز شد. بعد از تو دیگر هیچ چیزی نشد. دست به خاکستر زدم طلا که نشد هیچ، به طلا هم که دستم خورد، خاکستری شد و بر باد رفت. حکایت عمر و جوانیمان هم همین‌گونه رقم خورد. بانو پس از تو، هر روز نمی‌شود. بیا برگرد، و مسبب شدن‌ها باش!
 ربودن دختر سه ساله افغانستانی در میدان خراسانرئیس پلیس آگاهی تهران جزئیات نحوه نجات دختربچه سه ساله از دست زن آدم ربا را تشریح کرد.به گزارش رنا» به نقل از ایسنا، سردار علیرضا لطفی در حاشیه بازگرداندن باران سه ساله به خانواده‌اش در جمع خبرنگاران گفت: ششم بهمن ماه امسال در گزارشی از طریق مرکز فوریت‌های پلیسی ۱۱۰ اعلام شد
ادامه مطلب
◼️ آیا ملت ایران #سیلی خورد؟
❌ رهبر انقلاب: اگر راه امام را گم کنیم ملّت ایران سیلی خواهد خورد!» ▪️تعبیر سیلی خوردن ملت» برایم بسیار سنگین بود آنجایی که رهبر انقلاب در خرداد ۹۴ گفته بود: اگر راه امام را گم کنیم یا فراموش کنیم یا خدای نکرده عمداً به کنار بگذاریم،
ادامه مطلب
خانمی۴۰ ساله هستم و همسرم ۴۸ ساله بیست ساله ازدواج کردیم حدود ۲ سال هست شوهرم با همسایه روبرو دوست شده و رابطه تلفنی داره و روز به روز بیشتر میشه زندگی رو خیلی برامون تلخ کرده هر روز دعوا و کتک کاری داریم دیگه کار به جایی رسیده میگه میخام  طلاقت بدم یه دختر ۱۸ ساله و دو پسر ۱۱-۸ دارم
۲ اسفند ماه ۱۳۹۸ همونطور که تصمیم به راه اندازی وبلاگی برای نوشته هام گرفتم، تصادفی همزمان شد با انتخابات مجلس جمهوری اسلامی ایران! 
از سن هشت سالگی برام جوون های ۱۸ ساله جذاب بودن؛ تفاوتی نداشت کسی که تو خیابون میدیدم سی ساله باشه یا ۱۷ ساله! از نگاه کودکی اینجانب، هر آدمی که تو ظاهر موفق به نظر میرسید(البته با تشخیص در سه ثانیه ‌:-! ) آدمی ۱۸ ساله فرض میشد!!!
حدود ۶ ماه از ۱۸ سالگی اینجانب گذشت ولی.
ادامه مطلب
محال شوند. هانیه عابدینی،۱۶ ساله از شهرری قلب تنـگی درخت، تجهیزات هایش را همه جا ریخت تا به همه ثابت بطی ء بیرونی سبو باران است! نازنین حسن پور، ۱۷ ساله از تهران ملاقات به دیدنت با سایبان آمدم با کرجی برگشتم بهنام عبدالهی از تبریز افت تو سال هاست از چشمانم  محذوف ای؛ برقرار درون مرکز قلبم! نرگس دارینی ،۱۶ ساله از کرج تصویرگری: زینب علی سرلک،۱۶ساله از پاکدشت
.
کاش به جای ملیکای بیست ساله‌ای که تا آخر تیر امتحان داره، پسر بیست ساله‌ای در توکیو بودم که صبح زود بخشی از مسیرش تا دانشگاه رو پیاده می‌رفت، آهنگ‌های غیرژاپنی دوست داشت و فکر می‌کرد باید قبل از مردن حداقل یک بار یکی از تصمیم‌های عجیب و غریب زندگی‌اش رو عملی کنه. اما در نهایت من همون بیست ساله‌ی خسته‌ای هستم که ترجیح میده جزوه ویروس‌شناسی رو از پنجره اتاق پرت کنه،  هزاربار بنویسه و پاک کنه و در نهایت باز از هیچ چیز مطمئن نباشه. 
قیمت کتاب انسان ۲۵۰ ساله بسیار مناسب بوده و ارزش ریالی این کتاب بالاتر از این حرف هاست.
این کتاب که زندگی ی مبارزاتی ائمه اطهار میباشد، مجموعه سخنرانی های مقام معظم رهبری می‌باشد.
انتشارات صهبا و انقلاب اسلامی ارائه دهنده این کتاب هستند.
به گزارش همشهری آنلاین بوسیله نقل از دیلی شوق: گای سینگ واتسون، تامین کننده مواد غذایی که یکی از مهمانان حاضر در قصر باکینگهام بود، گفت که ملکه در رژیم غذایی خود تغییر اساسی ساختن کرده است.  وی که به تازگی با الیزابت دوم شام خورده است، داخل این زمینه گفت: ما در حال گپ در مورد دیابتو رژیم  غذایی سالم بودیم که ملکه گفت مدت زیادی است که سیب زمینی نمی خورد و این در حالی است که کثرت بوسیله آن علاقه دارد. به گفته واتسون، ملکه با حذف سیب زمینی از بر
چهل ساله که هر سال میمیریم
چهل ساله که هر سال میباریم
هشتادو هشت،پلاسکو،سانچی،هواپیما.
چهل ساله که با تنوع میمیریم
مشگل ما ؟ یا شما ؟ یا خدا ؟.
چهل ساله که بی جواب میمیریم
کلیه فروختیم و آشغال خوردیم
چهل ساله که با جنون فقر میمیریم
خرید کتاب انسان ۲۵۰ ساله که شامل ۳ حلقه ویا ۳ جلد میشود، از سمت کتابخوان ها مورد استقبال قرار گرفته است.
این کتاب بیانات مقام معظم رهبری درباره زندگی ی مبارزاتی ائمه معصومین است که مخصوصاً برای جوان ها راهگشاست.
این کتاب با زبانی آسان و قابل درک نوشته شده و عموم مردم می‌توانند آن را بفهمند.
کتاب را میتوان از انتشارات صهبا و انقلاب اسلامی دریافت کرد.
سلام 
چشم به حدیس قدسی خورد
یادم افتاد مدتی که وصیت نامه به روز نکردم.از طرفی ریز تر روی اعمالم شدم.کلی حق الناس گردنم هست
از طرفی از کارهای مستحب منع شدم.
ولی فهمیدم حسن ظن به خدا بیشتر شده.
ولی متاسفانه یاد آور بعضی برداشت غلط از بعضی نویسندگان بیان بود.باعث شد وبلاگ رو با کلی محتوای خوب حذف کنم.
این نیز بگذرد
ویزای توریستی 5 ساله کانادا
تغییر ویزای توریستی به ویزای کار

[caption id="attachment_462" align="aligncenter" width="508"] ویزای توریستی 5 ساله کانادا[/caption]
گرفتن ویزای توریستی کانادا شاید کار ساده تری است و همیشه تبدیل این ویزا به ویزای کاری و گرفتن اقامت دائم شاید پروسه ای باشدکه خیلی ها را برای مهاجرت کانادا در گیر خود کرده است اما واقعا این تبدیل و تغییر قابل انجام است؟در همین مورد سوال یکی از دوستان که ویزای توریستی 5 ساله کانادا را دریافت کرده اند در این نوشته بر
ویزای توریستی 5 ساله کانادا
تغییر ویزای توریستی به ویزای کار
[caption id="attachment_462" align="aligncenter" width="508"] ویزای توریستی 5 ساله کانادا[/caption]
گرفتن ویزای توریستی کانادا شاید کار ساده تری است و همیشه تبدیل این ویزا به ویزای کاری و گرفتن اقامت دائم شاید پروسه ای باشدکه خیلی ها را برای مهاجرت کانادا در گیر خود کرده است اما واقعا این تبدیل و تغییر قابل انجام است؟در همین مورد سوال یکی از دوستان که ویزای توریستی 5 ساله کانادا را دریافت کرده اند در این نوشت
صبا خانمصبا خانمصبا خانم.از صدای شما که در گوشم می‌پیچد و ساعت‌هاست که صدایم می‌زند متنفرم. لطفا دهانتان را ببندید. دهانتان توی ذهن من وول می‌خورد، پیچ و تاب می‌خورد، گریه می‌کند، فریاد می‌کشد و توان حرکت را از من ‌می‌گیرد. لطفا خفه شوید.
می خواهم بگویم
فقر همه جا سر می کشد 
فقر گرسنگی نیست 
عریانی هم نیست 
فقر چیزی را نداشتناست ولی ان چیز پول نیست 
طلا و غذا نیست 
فقر همان گرد و خاکی ایست که بر کتاب های فروش نرفته ی یک کتاب فروشی می نشیند 
فقر تیغه ی برنده ی ماشین بازیافت است که رومه های برگشتی را خورد می کند 
فقر کتیبه ی سه هزار ساله ایست که روی ان یادگاری نوشته اند 
فقر پوست موزی ایست که از پنجره ی یک اتومبیل به خیابان انداخته می شود 
فقر شب را بی غذا سر کردن نیست
فقر ر
مشاوره کودک و نوجوان به منظور ارتقا سطح تربیتی و آموزشی کودکان و نوجوانان می باشد.
مشاوره کودک شامل روانشناسی، و تربیت کودک و مسائل آموزشی پیش از مدرسه و به هنگام مدرسه بوده است.
این بخش در واقع موضوعات روانشناسی کودک و مشاوره تحصیلی را با هم ادغام کرده و با کمک متخصصین کودک و نوجوان به ارائه راهنمایی پرداخته می شود.
در این بخش شما با دفاتر برتر کانون مشاوران ایران” در حوزه کودک، نونهال و نوجوان آشنا می شوید.
در ادامه نیز جدیدترین روشهای و
مشاوره کودک و نوجوان به منظور ارتقا سطح تربیتی و آموزشی کودکان و نوجوانان می باشد.
مشاوره کودک شامل روانشناسی، و تربیت کودک و مسائل آموزشی پیش از مدرسه و به هنگام مدرسه بوده است.
این بخش در واقع موضوعات روانشناسی کودک و مشاوره تحصیلی را با هم ادغام کرده و با کمک متخصصین کودک و نوجوان به ارائه راهنمایی پرداخته می شود.
در این بخش شما با دفاتر برتر کانون مشاوران ایران” در حوزه کودک، نونهال و نوجوان آشنا می شوید.
در ادامه نیز جدیدترین روشهای و
منتظر نشوید 63 ساله شوید !
در سال 1977 یک مرد 63 ساله، عقب یک بیوک را از روی زمین بلند کرد تا دست نوه‌اش را از زیر آن بیرون آورد. قبل از آن هیچ چیزی سنگین‌تر از کیسه بیست کیلویی بلند نکرده بود !
او بعدها دچار افسردگی شد‌ ، می‌دانید چرا ؟
چون در 63 سالگی فهمیده بود چقدر توانایی داشته که باورش نداشته و عمرش را با حداقل‌ها گذرانده !
منتظر نشوید 63 ساله شوید ،توانایی انسان نامحدود است .
مدتیه که در مورد آهنگ جنتلمن ساسی ,و باز خورد هایش در مدارس مطالبی میشنویم ,با وجود اینکه مخالف خفقان و خشکی مدارس ایرانم اما در مورد این آهنگ کاملا مخالفم . 
چند هفته پیش وقتی پیاده از مسیر کوچه میرفتم پسر بچه شش هفت ساله ای روی دوچرخه میرفت تا به من رسید گفت ,هی خانوم س.ک.س.ی قرش بده!!!!!!!!دقیقا همون تکیه آهنگ جنتلمن ,ذهنم مشغول شده بود که چرا این بچه انقدر وقیح این حرف میزنه و ايا اصلا معنیشو میدونه یا نه!!
واقعا داریم به کجا میرسیم?
ﺣﺎﺖ ﺍﺳﺖ ﻪ روزی ﺎﺩﺷﺎﻫ ﺍﺯ ﻭﺯﺮ ﺧﻮﺩ ﺮﺳﺪ: 
 ﺑﻮ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻪ ﺗﻮ ﻣ ﺮﺳﺘ ﻪ ﻣ ﺧﻮﺭﺩ؟ ﻪ ﻣ ﻮﺷﺪ؟ ﻭ ﻪ ﺎﺭ ﻣ ﻨﺪ؟ ﻭ ﺍﺮ ﺗﺎ ﻓﺮﺩﺍ ﺟﻮﺍﺑﻢ ﻧﻮ ﻋﺰﻝ ﻣ ﺮﺩ. 
 ﻭﺯﺮ ﺳﺮ ﺩﺭ ﺮﺒﺎﻥ ﺑﻪ ﺧﺎﻧﻪ ﺭﻓﺖ. 
 ﻭ ﺭﺍ ﻏﻼﻣ ﺑﻮﺩ ﻪ ﻭﻗﺘ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺍﻦ ﺣﺎﻝ ﺩﺪ ﺮﺳﺪ ﻪ ﺍﻭ ﺭﺍ ﻪ ﺷﺪﻩ؟ 
 ﻭ ﺍﻭ ﺣﺎﺖ ﺑﺎﺯﻮ ﺮﺩ. 
 ﻏﻼﻡ ﺧﻨﺪﺪ ﻭ ﻔﺖ: "ﺍ ﻭﺯﺮ ﻋﺰﺰ ﺍﻦ ﺳؤﺍل ﻪ ﺟﻮﺍﺑ ﺁﺳﺎﻥ ﺩﺍﺭﺩ! " ﻭﺯﺮ ﺑﺎ ﺗﻌﺠﺐ ﻔﺖ: "ﻌﻨ ﺗﻮ ﺁﻥ ﻣﺪﺍﻧ؟! "
ﺲ ﺑﺮﺍﻢ ﺑﺎﺯﻮ؛ ﺍﻭﻝ
 
شلوغی خیابون و آفتاب مرداد ماه کلافه اش کرده بود؛
خیلی وقت بود از خونه نزده بود بیرون؛
خیابون ها و آدمها براش غریبه بودند؛
خوشحال نبود ناراحت هم نبود یه احساس مسخره و کسل آور همه وجودش رو گرفته بود؛
بالاخره به ساختمون مورد نظر رسید از پله ها بالا رفت  و نشست تو نوبت؛
مثل همیشه بارم کلی هم صحبت پیدا کرد؛
از دختربچه سه ساله بانمک گرفته تا پیرمرد شصت ساله؛
همه باهاش حرف می زدند و اونم خوب گوش میداد.کارش تو ساختمون یه کم طول کشید ولی بالاخره تمو
می گفت :
هر وقت دوباره دَری
براے جهــاد باز شـود 
من اولین‌نفر خواهم بود .
با ۴۵ سال سن، سه فرزند قد و نیم قد داشت. علی ۱۷ ساله، غزل ۱۱ ساله و ایلیا ۹ ساله است کارش لوله کشی پلی اتیلن ساختمان بود 
هرچند که ۳۰ سال پیش وقتی یک نوجوانِ ۱۵ ساله بود، لباس رزمندگان را پوشید و به جبهه رفت و ۹ ماه در جبهه‌ها جنگید، اما به اندازه سه دهه از آن روزها و حال و هوای جبهه فاصله گرفته بود. صاحب اهل و عیال شده بود و سرش به زندگی‌اش گرم بود. اما کسی درست نفهمید چ
بعد از پنج ماه، هنوز تو محیط کار باید عینک بزنم 
رنگ شیشه های عینکم عملا فرق کردن و برای این کار هزینه دادم :( 
مدام قطره می ریزم و از یه طرف مجبورم این کار رو بکنم از اون طرف این کار باعث وابستگی چشمم میشه 
یا هم باید تو محیط کار عینک بزنم تا چشمم خشک نشه 
هی خدا 
اوایل با خشکی میساختم و می گفتم طبیعیه و به همه پیشنهاد می دادم 
اما الان همه ش به همه میگم عمل نکنین و سر بی درد رو دستمال نبندین 
هرررررر کاری انجام میدم همینه 
هی شکر 
مثل ازدواجم که
الآن چشمم خورد به ماه، دیدم نصفه است. درصورتی که سر شب کاملا گرد بود! طوری که دخترخالم داشت براش میخوند: "یه ماه داریم قل قلیه"
یهو گفتم: عه ماه گرفته!
جایی هم اعلام شده یا من اولین کسی هستم که متوجه شده؟! :دی
ب.ن: وای الآن یکی از همکلاسیامو که ده ساله گمش کردم و دنبالش میگردم، تو یه گروه تلگرامی پیدا کردم! خیلی اتفاقی پیامشو دیدم و از پروفایلش شناساییش کردم. اسمش رو یه چیز دیگه نوشته بود، چهره اش هم عوض شده، از رو ع و پدرش شناختمش! چقدر هیجا
حالم خوب است . می گویم و میخندم و انگار اوضاع خوب شده است. گوشیم دارد زنگ می خورد امین است گوشی را بر میدارم سریعا می گوید پــ را با امیر حسین در مترو دیده است. امیر حسین از آدم های نچسب روزگار است که فقط ادعا دارد امین هم حالش از او به هم می خورد و وقتی او را می بیند اینقدر اعصابش خورد می شود که به من زنگ می زند تا آرامش کنم. آرامش می کنم و گوشی را قطع می کند اعصابم به هم می ریزد. پــ و امیرحسین با هم؟ امیر حسین یک سال نمیدانم به خاطر چه دلیل مسخره ا
نوبت به ما که رسید
سهم ها ، ترس معنی شدند
سهم ما شد ترس از آینده
ترس از روزگار
ترس از رفیق
ترس از همه چیز
نوبت به ما که رسید
معلم تا خودکارش را درآورد نمره بدهد
زنگ خورد و گفت برای جلسه بعد
زنگ خورد و همه تغذیه به دست
من حسرت به دست
من نگاه
من فکر و خیال
نوبت به ما که رسید
چیزی نداشت
جز معذرت خواهی ساده
جز یک باد ملایم
جز یک ردپا
از تمام چیزهایی که قبل من بود و
حالا نیست و
بعد من باز هم هست
آقای ربات.
میدونید اولین ختم قرآنی که من گرفتم چقدر طول کشید ؟ یک سااال ! از ماه رمضون یه سالی که تصمیم گرفتم قرآن رو جز به جز بخونم و تا آخر تموم کنم ! رسید به ماه رمضون سال بعد !(قبلش قران رو سوره ای میخوندم یا فال‌طور)دومیش یک ماهه بود برا رمضانسومیش دو ماهه چهارمیش سه ماههو . همینجوری من رفاقتم با قرآن خوب شد/جور شد/جوش خورد
 
 
از اولین قرآن‌مانوس هم میگم براتون
از اولین سوره سرنوشت‌ساز
از اولین آیه ی منتهی‌الامال‌ام
و از خیلی اولین‌های دیگه‌ی ق
ترمیم همیشه زمان می‌برد این را وقتی آن روز که شیر حمام مامان و بابا دستم را برید فهمیدم. جای زخم از دو طرف ذره ذره بهبود می‌یافت اما مرکز زخم همچنان درد داشت و من گاهی برای اینکه بیشتر متوجه بشوم بخش‌های مختلف زخم را فشار میدادم و درد که می‌پیچید و روز به روز ناحیه‌ی کمتری را شامل می‌شد رصد می‌کردم. زخم خوب شد بعد از تقریبا یک هفته و جای آن هم خط کوچیکی شد روی انگشتم. حالا قلبم هم چنین است منتها کم‌طاقت‌ترم و هربار که فشرده می‌شود و درد می
معلم بودن عجیب است و حساس و شیرین و سخت؛ خیلی سخت. سخت نه از آن جهت که جسمت را خسته و فرسوده کند، که می‌کند. بلکه از آن سخت‌هایی که تمام قلب و روحت را می‌گیرد. امسال سی و چهار نفرند. پارسال سی و دوتا بودند. همگی پسر و همگی ده ساله. ده ساله‌هایی که اغلبشان دوستم دارند؛ عمیقا دوستم دارند و این را می‌فهمم و حس می‌کنم و کیف می‌کنم. پسرهای پارسالم را می‌بینم که هر زنگ تفریح، بدون استثنا، به پشت در کلاسم می‌آیند، سلام می‌کنند، دست می‌دهند، کتاب

آخرین مطالب

آخرین جستجو ها