نتایج جستجو برای عبارت :

اگه خط بکشی بکشی به خط قرمزgo

حس خوب زندگی یعنی اینکه بدون دغدغه کنار خونوادت زندگی کنی .حس خوب زندگی یعنی صبح که از خواب پا میشی ببینی همسرت هنوز خوابه
آروم بلند بشی که باعث بیدار شدنش نشی ویه دل سیر نگاش کنی تو دلت قربون صدقش بری و انگشت اشارتو آروم بکشي رو دماغش و بعدم پتو رو که از روش رفته کنار بکشي روشو بعد بری صبونه رو آماده کنی .حس خوب زندگی یعنی صبح بلند بشی ببینی گلایی که کاشتی گل کرده و جونه زده
حس خوب زندگی یعنی یکی که اصلا انتظارشو نداشتی بهت پیام داده . همه همه ا
-میخوای از بدنت کار بکشي احمق ؟ نهایت بهت چقدر بدن ؟ ماه یه میلیون
+ به خاطر پولش نمیرم ، میرم که کار با بگیرم 
- احمق نباش تا تو این سن هستی میتونی لذت ببری میخوای بری چیکار اخه 
+ لذت ؟ درس خواندن یا بهتر بگم درس رو استشمام کردن از کی تا حالا اینقدر لذت بخش شده من نفهمیدم.
 
حالت های ممکن برای شبانگاه خُنکِ کم ستاره ام چی میتونه باشه؟!
بشینی تو بالکن و فرتافرت سیگار دود کنی و تاثیر یه اپسیلونیت تو آلوده کردن هوا رو به رخ خودت بکشي و هرازگاهی یه قلوپ از چایی ات که داغی قلوپ اولش با سردی قلوپ آخرش پارادوکس جذابی میسازد رو هورت بکشي یا نه دفترچه یادداشت زواردررفته نارنجی رنگت که سررسید یکی از سالهای دهه هشتاد است رو باز کنی و عُقده تمام ننوشتن های چند وقته ات رو روی برگ های سفیدش خالی کنی و آروم قهوه شیرینت رو سر ب
دانلود آهنگ شاهین بنان عاشق نشدی
هم اکنون شنونده موزیک جدید و فوق العاده ی * عاشق نشدی * با صدای زیبای هنرمند محبوب و مشهور , شاهین بنان باشید.
دانلود آهنگ شاهین بنان به همراه متن, پخش آنلاین و بهترین کیفیت (کیفیت اصلی) از رسانه مدیاک
Download new song by Shahin Banan called Ashegh Nashodi With online playback , text and the best quality in mediac
 
متن ترانه شاهین بنان به نام عاشق نشدی
دانلود فول آلبوم شاهین بنانساز دلم کوکه براتلک زده دل واسه صداتیکی باش واسه کسی که یکیه براتبه سینه سنگتو ز
تاحالا شده انقدر بخندی که دلت درد بگیره؟
که نتونی نفس بکشي و اشکات دونه دونه پشت سر هم سرازیر بشن و صورتت مثل یه گوجه فرنگی قرمز بشه؟
این آخریا دیگه ماهیچه های صورتم هم درد گرفته بود.
::گفته بودم وقتی رو دور خنده بیفتم دیگه نمیتونم خودمو کنترل کنم؟ ((=
امروز هم روز خوبی بود.
برای من انگار قسمتی از انسانی ـت موقع تولد درست بارگزاری نشده یا شاید اینکه یه ضربه به سرم خورده و اون وقتی ک باید اون قسمت از اطلاعات درست پردازش نمی شه. نمی گم ک آزارم می ده، در واقع. مسئله همینه. شکست خوردن عادیه، افسرده شدن عادیه. خیانت دیدن عادیه، حتا خیانت کردنم عادیه. اینکه معشوقـت ازت سرد شه. عادیه. اینکه هیشکی نباشی هم عادیه. چیزی ک عادی نیست نوع واکنش به این سبک از اتفاقاته. واکنشی ک من دارم، چیزی شبیه به اینه ک گور بابات. خطاب به مث
برای من انگار قسمتی از انسانی ـت موقع تولد درست بارگزاری نشده یا شاید اینکه یه ضربه به سرم خورده و اون وقتی ک باید اون قسمت از اطلاعات درست پردازش نمی شه. نمی گم ک آزارم می ده، در واقع. مسئله همینه. شکست خوردن عادیه، افسرده شدن عادیه. خیانت دیدن عادیه، حتا خیانت کردنم عادیه. اینکه معشوقـت ازت سرد شه. عادیه. اینکه هیشکی نباشی هم عادیه. چیزی ک عادی نیست نوع واکنش به این سبک از اتفاقاته. واکنشی ک من دارم، چیزی شبیه به اینه ک گور بابات. خطاب به مث
واقعا هیچ احساسی نمیتونه جای احساس موقع خوندن یه کتاب خوب رو بگیره. حتی دیدن یه انیمه خوب هم نمیتونه.
وقتی شروع می کنی به خوندن، آروم آروم آروم درونش ذوب میشی، لابه لای صفحاتش حل میشی. یه کم بعد، فراموش می کنی که میخوای نفس بکشي. فراموش می کنی چطور صفحه ها رو ورق بزنی. اسمت رو، حتی اسم حروف و زبانی که داری کتاب رو بهش می خونی فراموش میکنی. 
تا اینکه به یه جایی میرسی که دیگه نمیتونی تحمل کنی. باید کتابو بذاری زمین و سعی کنی نفس کشیدن رو به یاد بیار
هنوز سعی میکنم فراموشت کنم
اما تو جزئی از منی .
جدانشدنیچسبیده به روح .
خیلی ازار دهنده ست این تلاش .
با وجود هر نوع رابطه و ادمی توی زندگیم ، باز هم هیچی شبیه تو نیست و نمیخوام باشه .
حتی اگه یه روز تصمیم احمقانه ای بگیرم .
 
نگرانم که این فرصت کم را بکشي.
فصل سوم سریال stranger things رو چند روز پیش تموم کردم. ولی هنوز فکر می کنم. چرا آخه نویسنده این کار رو با ما می کنه؟ البته می دونم چرا. وقتی می خوای بیننده هات رو تشنه فصل بعدی نگه داری که با ولع نگاهش کنن، یکی از راه ها اینکه یکی از باحالترین شخصیتهای قصه رو تو نیم ساعت آخرِ قسمت آخر، بکشي. (شکلک گریه)
 
حدود ده سال پیش وقتی خواهرم دوازده سالش بود و کانون میرفت روزهای زوج کنار کتابهایی که برای خودش می آورد حتما یکیش مال من بود یه رمان نوجوان که خوراکم بود نوجوون نبودم اما شدیدن عاشقش بودم :)) الانم نوجوون نیستم اصلا اما هنوزم برام جذابه و همین باعث شده بازم به یکی بسپارم بره کانون و برام کتاب بیاره :)
یه توصیه از من : به سنتون نگاه نکنید فقط کتاب نوجوان بخونید :))
این کتاب رو برای سومین بار دارم میخونم و هر بار بیشتر دوسش دارم .
 
از همون صفحه ه
چه چیزی ازین بدتر ؟!
که در آخر من متهم شدم .

اگر یک اسلحه برداری و توی ذهنت منو بکشي ، درست مثل کاری که نجفی در واقعیت کرد ، شاید انقدر اذیت نشی
یکدفعه ای منو توی ذهنت بکش . تا کشتن من به مرگ تدریجی در ذهنت .
هرچند که دیگه برام مهم نیست .
تو بشین کنارم تا من باز دستتو بگیرم تو دستم بی بهانه و با انگشتات بازی کنم و بعد وقتی میخوای موهای قشنگت رو درست کنی دستت رو آروم از دستم بکشي و بعد باز با کیوت بودن بی نهایتت، دستتو بذار کف دستم و بگو نمیدونم میخوای بیا بگیر دستمو :)) 
.
و این بار قسم به خودت. خودت که یاد گرفتی نخوایی غم دلت رو به شادیِ پوشالی تبدیل کنی، که یاد گرفتی تبدیلش کنی به یک غمِ سازنده، که دست هاتو بزاری تو پالتوت، هندزفریتُ بزاری تو گوشت، کلاه مانتوتُ بکشي رو سرت و قدم بزنی زیر بارونُ کیف کنی از هوا و صدای روزبه استیفانی که مپیچه توی گوشتُ از قصه ی سنگ صبور میگه واست.
فقط حس دوست داشتنه که باعث میشه از حال خودت خارج بشی ازخواسته هات دست بکشي و کارهایی رو با میل انجام بدی که هرگز فکرشو نمیکردی
همش فکر میکنم ازدواج و مادر بودن سخته چون زمان و انرژی و مراقبت تمام وقت میخواد! اما انگاری علاقه برات آسونش میکنه جوری که باید حواست باشه خودتو فراموش نکنی!
دنیا، دنیای عجیبی است. جامعه، جامعه‌ای است که در آن سوءظن حاکم است. حالا در این ورطۀ حوادث و گذر زمان و درگیری عقل و ایمان اینجانب با نفس خویش باید بیایی و بنشینی برنامه ریزی کنی، درس بخوانی تا بروی کنکور بدهی.کنکور بدهی بروی دانشگاه تا.اما قبل‌تر داشتم میگفتم که چه زمانه‌ای شده! باید مشاورۀ درسی بگیری و منابع درسی تهیه کنی تا بتوانی در کنکور موفق بشوی.اینها ظواهر ماجراست، کسی در پشت صحنه است که ناشناخته و غریبه است و باید از آن مشاوره گرف
نمیدانم چه حکمتی در این فاصله های تخمی ست.شاید فرصتی باشد برای رشد و بلوغ احساسات.اما من نمیخاهم این پیچیدگیها را.دلم سادگی میخاهد، یکرویی و بی ریایی، دلم صدای بادو طوفان و تراکتور میخاهد.دلم آن "نمیخواهم، ولی نمیشود نروم" ها را میخاهد.تو بهمن دول بکشي و بگویم نکش و بگویی چشم و باز اعتراف کنی که نشد.چقدر که این سادگیها قشنگ و دلخاهند
گاهی باید ماشه را بکشي.
و بعد ملافه را.!
روی تمام احساسات و دلبستگی ها و اعتماد ها و تعهدات پوچ زندگی!
و به حرمت اشکهایت.
لبخندی ب خون جاری بزنی
و جریان آرام خشم را به جان دقایق بیندازی!
و سوگند ب آرامش. زمانی ک رها شوی از احساس ، هرچه نداشته ای را خواهی داشت.
و داشته هایت را طوفان فراموشی خواهد برد.
یکیو داری که شب کنارش دراز بکشي و حرفای جدی باهم بزنین؟
از زندگی بگین؛از گذشته،آینده،احساساتت،برنامه هات و
نخودی و ریز در گوش هم بخندین و تمام تلاشتونو بکنین که صداش به گوش بقیه نرسه.
اگه داری خوشبحالت!
دو دستی بچسب بهش و خدا رو شکر کن
 
 
من که ندارم :(
 
اصلا هم منظورم نیست که حتما پسر باشه؛حتی شده یه دوست خوب و همیشگی و هم جنس!
ندارم.
‏خانما یه نوع قهر دارن که نه تو میدونی برا چی قهرن نه خودشون میدونن چرا قهر کردن، فقط میدونن که باید قهر باشن تازه باید موقع نازکشی طوری نازشونو بکشي که قهر نکنن که چرا قهر کردن و تو متوجه نشدی که چرا قهرن!
به همین سادگی به همین خوشمزگی!
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
وقتی اعصابت خورده و خودتو گم میکنی بجا جنگو دعوا دق و دلی سر بقیه خالی کردن ناهارت و بخوری سرت رو بکنی زیر پتو و تا سر پتو رو بکشي به خودت و به هیچ احدوناسی فکر نکنی و به خودت بگی اروم باش پرستش درس میشه تازه تو اولشی چته چرا این همه به خودت سخت میگیری آخه .
امروز میرم پیش خانم دکتر جهت مشاوره حتما باید بش بگم این اتفاقا مزخرف ریشه در کجا داره که منم سخت تر از اونم :|
من میگم با من حرف نزن ، که بزنی 
من ردت میکنم ،که اصرار کنی 
من میگم نه ،که مجبور کنیم ب آره 
من میگم هیچی که تو صد بار بپرسی ازم 
من ناز میکنم که تو نازمو بکشي 
من میگم برو که نری 
من میگم برو که نری
و 
من میگم برو که نری . 
# من متنفرم از کسی که هر چی بگم ، بگه چشم ، اوکی؟ 
واسه همینه من از اونایی ک همه دوسشون دارن ، بدم میاد . من یه شیطون لجبازه پرحوصله ی ؟ کرم دوست دارم
من یه آدم بد رو دوس دارم 
که بد باشه با همه ، جز من 
نه یه آدم خوب.  که با همه و م
گاهی اوقات باید شال و کلاه کنی، یه کوله‌ ببندی، بندازی رو دوشت کفش‌های گرون ۵۰۰ هزارتومنی‌ت که تا حالا دلت نیومده بپوشی رو پات کنی و بزنی بیرون. بری کوه! بری بالا. انقدر بالا که تا به حال نرفته باشی. تنها هم بری! تنها بری که یادت بمونه گذر از مراحل سخت زندگیت همیشه با همراه نیست. همیشه خوش نمی‌گذره. همیشه برات دعوتنامه نمی‌فرستن. همیشه قرار نیست لبخند رو لبات باشه. وقتی تنها باشی دیگه اینکه لباست چروکه یا لبخند رو لبت نیست برای خودت هم
نیمهی تاریک من میدونی چیه؟
تاحاال شده توی ذهنت بارها وبارها یه نفرو بکشي؟
توی ذهنت بزنیش و بهش فحش بدی
یا حتی بار ها توی ذهنت خودکشی کنه؟؟
"خنده بلندی سر داد"
اون منم.نیمه ی تاریکم ذهنمه که بارها و بارهاخیلیارو میکشه و نیمه ی روشنم همونیه که نمیذاره اوناروواقعا بکشم!!
 
Da Solo_
مگه این‌جور نیست که باید تلخی‌هاتو هضم کنی. بعضی غل و زنجیرها رو باز کنی و بعضیا رو بسته. و وقتی که فکر می‌کنی حتی نمیشه بلند شد، خودت رو، رو زمین بکشي
می‌دونم که یادم می‌ره که باید همه چیو به دست خودم بهتر کنم. ولی بیا فکر کنیم که این‌طور نمیشه. بیا سعی کنیم امید رو از خودمون دریغ نکنیم. بیا سعی کنیم.
 سی سالگی به بعد که عاشق شوی
دیگر اسمش را نمی نویسی کف دستت ودورش قلب بکشي
یا عکسش را بگذاری لای کتاب درسیات وهی نگاهش کنی
سی سالگی به بعد که عاشق شوی
یک عصر جمعه ی زمستانی
یک لیوان چای می ریزی می نشینی پشت پنجره
و تمام شهر را در بارانی که نمی بارد
با خیالش قدم می زنی !
• روشنک شولی . . . . . 
و من همانم که سی ساله نشده چای می ریزم آهنگ پلی میکنم و در خیالم با او میرقصم و میرقصم و م ی ر ق ص م
یه وقتا هم میشه با وجود داشتن خانواده، فامیل و دوست نگاه میکنی اطرافتو می‌بینی تنهایی. هیچ کسی رو نداری باهاش حتی درد و دل ساده بکنی، کسی نمیفهمه تو رو، درکت نمی‌کنه، نمیدونه یه وقتا قلبت می‌خواد از جاش دربیاد، نمیتونی بفهمونی به دیگران که دیگه نا نداری تو این دنیا نفس بکشي.
با خدا حرف میزنم. درد و دلم رو می‌برم پیش خدا، اما کاش خدا پیشم بود بغلم می‌کرد. دستمو می‌گرفت دلداریم می‌داد.
این حجم از اتفاق بد تو یه روز بی‌سابقه‌ست. 
امروز سخت‌ترین امتحان ترممو دادم و حالا نشسته‌م رو تخت، دارم نفس میکشم. یه جایی می‌خوندم که بعضی از کسایی که سیگار میکشن، اونچیزی که در واقع آرومشون میکنه نیکوتین سیگار نیست، بلکه نفس عمیقیه که موقع دم گرفتن می‌گیرن. حالا هم من نشسته‌م و دارم نفس می‌کشم. تا حالا شده بری یه گوشه بشینی و نفس بکشي؟ 
یکیو داری که شب کنارش دراز بکشي و حرفای جدی باهم بزنین؟
از زندگی بگین؛از گذشته،آینده،احساساتت،برنامه هات و
نخودی و ریز در گوش هم بخندین و تمام تلاشتونو بکنین که صداش به گوش بقیه نرسه.
اگه داری خوشبحالت!
دو دستی بچسب بهش و خدا رو شکر کن
 
 
من که ندارم :(
 
اصلا هم منظورم نیست که حتما پسر باشه؛حتی شده یه دوست خوب و همیشگی و هم جنس!
ندارم.
 
 
 
بعدانوشت:دیشب این اتفاق افتاد،خدایاشکرت!
پرسید تا کی میخوای ولنتاین سیگار بکشي؟شاد باش بخند زندگی کن
 
همونطور که پک عمیقی به سیگارم زدم گفتم
 
ولنتاین یعنی چی؟
 
من به روزی که دستای دلبر تو دستام نباشه میگم جهنم نه ولنتاین
 
روزی که با حسرت از خواب یبدار شم دیگه ولنتاین نیست
 
روزی که تمام دار و ندارم بشه یه قاب عکس ولنتاینه؟
 
شبی که تا صبح گریه مهمون چشام باشه میشه بهش گفت ولنتاین؟
 
شاید ولنتاین برای تو روز عشق باشه.شاید از ذوق و شوق ابراز علاقه ت رو پا بند نباشی.شاید ولنتاین و تو
بسم الله .

هر وقت کم آوردی ؛ 
هر وقت دیدی که دیگر طاقت نداری
هر وقت که حس کردی این غم‌ها ، سختی‌ها ، 
و شکلات‌های "میم‌"دار،
بیشتر از توان و تحمل تو هستند 
تین آیه را به یاد بیاور . . . 
" و ما هیچ‌کس را جز به اندازه توانایی‌اش تکلیف نمی‌کنیم"
( مومنون ۶۲)
خداوند ، 
ترا در حدی دیده که بتوانی این همه درد و سختی بکشي 
و تحمل کنی . . . و لب به شکایت باز نکنی ((:

+از قوانین کتابچه #قانوننامه
+اولین و آخرین قانون
بسم الله .

هر وقت کم آوردی ؛ 
هر وقت دیدی که دیگر طاقت نداری
هر وقت که حس کردی این غم‌ها ، سختی‌ها ، 
و شکلات‌های "میم‌"دار،
بیشتر از توان و تحمل تو هستند 
تین آیه را به یاد بیاور . . . 
" و ما هیچ‌کس را جز به اندازه توانایی‌اش تکلیف نمی‌کنیم"
( مومنون ۶۲)
خداوند ، 
ترا در حدی دیده که بتوانی این همه درد و سختی بکشي 
و تحمل کنی . . . و لب به شکایت باز نکنی ((:

+از قوانین کتابچه #قانوننامه
+اولین و آخرین قانون
کتاب هشت کادو : نگاهی متفاوت به شیوه های عشق ورزی…
کتاب هشت کادونویسنده: مسلم شوبکلائیانتشارات وحدت بخش
معرفی:
نیشی که زن می زند مانند نیشتری است که جراح می زند.سوز دارد اما شیرین است…این ترجمه ی روایتی از امیرالمؤمنین علی (ع) است.توصیه می کنیم مرد ها برای فهم این جمله ی امیرالمؤمنین هم که شده این کتاب را بخوانند.جملات مولا درّ گرانباری است…
بریده کتاب:
امروز بر سر همسرم داد زدم. خب او هم، چنین کرد.اینک از کرده ی خود پشیمانم. اورا نمی دانم.بای
اومدم کتابخونه 
مامان زنگ زد یه خبر خیلی خوبی داد بهم
یکی داره ناخوناشو میگیره تق تق تق:/
بغلیم یه دیقه یه بار میگه میشه میز و بکشي اونور
کتابخونم شبیه بازاره یکی میره دو تا میاد سه تا میره چهارتا میاد
چتونههههه لعنتیا:/
پ.ن:یه پست داریم ازون غرغرا و دعواهای خاله زنه
منتظر باشید له از کتابخونه رسیدم خونه جلو کولر غش کردم بزارم واستون
خدافظ:)
شعر یادوم رَاز گروه سیریا
مدام داره پلی میشه و پاهام با ریتمش هماهنگ میشه و با خوندنش درست همونجا که میگه : که هنوز من نبودم که تو در دلم نشستی قلبم پر از عشق میشه و چشمام پر از اشک.
بعضی آهنگا یجوری حل میشن تو وجود آدم که نمیتونی ازشون دست بکشي.
لهجه جنوبیِ فوق العاده.عاشقانگیش.حتی سرفه های وسطش.
میام تا نزدیک لبات.دِلِی دلی شعر یادوم رَ.
شعر یادوم رَ.
 
 
 
 
 
 
شلوغی بیمارستانها و آزمایشگاهها بدلیل شیوع ویروس کرونا، برای انجام سایر آزمایش ها و تست ها میتونید زیر درخت ادرار کنید‎   . - .‎(\_,'        ' .‎ ./\.          ',',اگر مورچه جمع شد دیابت داری اگر پشه جمع شد عفونت داری اگر بوی کباب بلند شد کلسترول داری 
اگر یادت رفت زیپت رو بالا بکشي آایمر داری
اگر  ان درخت بیچاره برگ هایش پرپر شد بدون کرونا درای
 
گاهی اوقات باید شال و کلاه کنی، یه کوله‌ ببندی، بندازی رو دوشت کفش‌های گرون ۵۰۰ هزارتومنی‌ت که تا حالا دلت نیومده بپوشی رو پات کنی و بزنی بیرون. بری کوه! بری بالا. انقدر بالا که تا به حال نرفته باشی. تنها هم بری! تنها بری که یادت بمونه گذر از مراحل سخت زندگیت همیشه با همراه نیست. همیشه خوش نمی‌گذره. بعضی وقتا باید بفهمی چقدر تنهایی و کی واقعا همراهته! بعضی وقتا باید بفهمی رفیق کیه دوست کیه دشمن کی. همیشه برات دعوتنامه نمی‌فرستن. همیشه قر
همزمان با چهلمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی،
   پاسخ این پرسش بنیادین را که حکومت اسلامی، چه وظیفه ای در قبال اجرای شریعت در جامعه دارد، در مقاله ی اصل فوریت اجرای شریعت توسط حاکمان و استثنائات آن بر پایه آیات و روایات» می توان یافت:
http://pnmag.info/article-1-749-fa.html

آخرین مطالب

آخرین جستجو ها