نتایج جستجو برای عبارت :

ارا مائده مردفرد در عصرجدید

دخترکم مائده ؛ خب میبینم که سرماخوردی حسابی و سردرد امونت رو بریده!چاره ش یه فرص و مقداری کافئینه و زودی خوب شو ، باشه؟حالا هم برو و ادامه تست محلولهارو بزن.
برام ویس فرستاده و آخرش میگه: "فقط مراقبت کن از خودت مائده!هیچ چیز ارزششو نداره که به خاطرش به خودت آسیب برسونی.یادت باشه"
میگه: "درکنار همه صحبتایی که کردم ، اگر خواستی صحبت کنی من هستم همیشه!به عنوان یک دوست میتونم بهت کمک کنم ، میتونی حرف بزنی که سبک شی"
مائده تو انسان خوشبختی هستی.خو
عزیزم مائده سلام ؛ این هم آزمون 17آبان و این دوهفته هم گذشت.
امروز سایت کانون بازیش گرفته بود و پاسخ تشریحی را دقایقی پیش توانستم دانلود کنم ، میخواستم بروم و مهسا را ببینم اما به بهانه تحلیل نرفتم و تحلیل هم که نشد انجام دهم ، بهرحال.چهارشنبه میروم و شاید به خاطر اینکه اینقدر خوب است در آغوش بکشمش.
صبح مریم مریض بود و نیامد و راستش را بخواهید یکمی خوشحال شدمدلم تنهایی میخواست! پدرش آمد دنبالم و باهم تا حوزه شکیلا گوش دادیم:))
آخر آزمون مهسا
من خودمو گم کردم. گم کردم و پیداش نمیکنم. یهو الان به خودم اومدمو دیدم گمشدم. همه کارهام روی هم تلمبار موندن. این که ساعتهارو نمیفهمم چجوری میگذرن. این که کنج دنجی دیگه ندارم برای کار کردن. این که از صبح هیچکاری نکردم. این که اینقدر دور شدم از زندگی ای که دلم میخواد داشته باشم. باید خودمو پیدا کنم. مائده ای که هیچ شباهتی به مائده ی الانم نداره. مائده ای که امکان نداشت بدون انگیزه و امید زندگی کنه. کسی که رو خودش کار میکردو حتی اگه خسته میشد جا نم
کلی نوشتم همش پرید. مثلا یه بار اومدم بعد از مدتها در مورد یه کتاب حرف زدم. دیگه حوصله ندارم دوباره بنویسم راستش :((( کتاب خوبی بود هرچند با یسری حرفاش موافق نبودم انگار حال همه رو هم ژید درک نمیکنه خب طبیعی فقط خودشه و خودش. یه جاهایی شبیه وصیت نامه بود. اما داستانی نبود. یه مخاطب داره به خصوص تو مائده های زمینی انگار داره از تجربیات خودش میگه. توی مائده های تازه بیشتر با خودشه. نمیدونم شاید چرا میگم. مائده های زمینی شاعرانه ترم هست در مقایسه با
خب دیشب نشد که بگم ، ولی به مائده پیشنهاد دادم که بیاد و هم‌مباحثه ای بشیم‌باهم.اولش فکر میکرد شوخی میکنم، ولی بعدش جدی گرفت.
خب مائده اصلا تعلقی به عقایدش نداره، میتونه رهاش کنه ، میتونه به چیزای دیگه فکر کنه ، میتونه بشنوه و جبهه نگیره ، میتونه اشتباهات و انتقادات رو بپذیرم،  میتونه بگه من هیچی‌نمیدونم، باور داره که باید هیچی نمیدونه و باید یه عالمه بخونه و ببینه و گوش بده تا بفهمه. جدیه و پای کار ، خب اینا همه ی دلایلیه که من بعنوان هم
خب ، عزیزم مائده ؛ سخته که با وجود وقت تلف کردن های امروزت بازهم باهات مهربون باشم ولی من توام و بیشتر از هر آدم دیگه ای روی زمین درکت میکنم! البته این دلیل نمیشه که اهمال کاریت رو فراموش کنم ولی بهت یه فرصت دوباره میدم.
عزیزم ، یادت باشه دیگه هیچوقت احساساتت رو برای کسی عریان نکنی!یادته؟ آی لار هم گفت که اول باید خودت رو بشناسی تا بتونی تشخیص بدی کی حست رو بیان کنی و کی نه! اما مائده! فراموشش کن و به چشم تجربه بهش نگاه کن.میدونم که زدن بعضی حرف
فاسقان در آیه ۴۴ سوره مائده کیستند؟
علامه مجلسی رضوان الله علیه می‌نویسد:
از حضرت باقر و صادق علیهما السلام منقول است که: حق تعالی نصیبی از خمس از برای آل محمد صلی الله علیه و آله فرض کرد و ابا کرد ابو بکر از آنکه نصیب ایشان را بدهد به سبب حسادت و عداوت و حق تعالی فرموده است که: هر که حکم نکند به آنچه فرستاده است خدا، پس ایشانند فاسقان.
حق الیقین، تالیف علامه مجلسی، صفحه ۳۴۰، نشر سرور
نوشتهٔ آندره ژید ، ترجمهٔ مهستی بحرینی ، نشر نیلوفر
 
خب یجوری این که اسم کتاب با اسمم یکیه. اما من سعی میکنم زیاد در موردش فکر نکنم. به نظرم میاد کتاب خفنی باشه. هرچند که هنوز شروعش نکردمو جز مقدمه مترجم چیزی نخوندم. اما حس خوبی راجع بهش دارم. 
صبح کلی کارکردم بعد ساعت هشت اینطورا بیهوش شدم تا ساعت ده. اگه نمیخوابیدم نمیتونستم تمرکز کنم به خاطر همین خوندن کتاب دیر شد. بریم امروزو داشته باشیم. فکر میکنم با یه کتاب خفن طرفم. 
 
کاش کتابم به تو بیا
سلام عزیزم، مائده
نمیدونم چطور واژه هارو کنار هم بچینم ولی باید یه چیز مهم بهت بگم. متوجه شدی داری تغییر میکنی؟متوجه شدی مائده یک سال پیش نیستی؟ یا حتی مائده پنج ماه پیش؟ یا حتی تر مائده دوماه پیش؟ عزیزم باید بگم که چقدر ورژن جدیدت رو دوست تر دارم. باید بگم که چقدر روان بودنت درطی زمان رو دوست دارم. دخترکم از این که قوی هستی بهت افتخار میکنم. میدونی که هیچکس در این جهان به اندازه من نخواهد فهمید چه روزهای سیاهی رو گذروندی تا بتونی دوباره به با
 
مائده های زمینی و مائده های تازه ، آندره ژید ، مهستی بحرینی ، نشر نیلوفر
من رویا را تنها تا زمانی دوست دارم که آن را واقعیت بپندارم. زیرا زیباترین خوابها هم با لحظه ی بیداری برابری نمی کند. 
 
 
خب من تا الان فقط کتاب خوندم. بعدش فاطمه اومد با دوستش که من میشناسمش دربینمو دادن کم پیشم موند باید میرفت و الانم باز میخوام کتاب بخونم مائده های زمینی تموم بشه تا فردا کلا کتابمو تموم کنم. البته کارای دیگمم انجام میدم ولی یه دو ساعت دیگه. همین. ملالی
آه مائده عزیزم!میدونم که چقدر دوست داشتی بلد میبودی گیتار بنوازی یا پیانو و یا هر آلت موسیقی ای دیگه ای! بهت قول میدم یه روز یادمیگیریم و همچنین بهت قول میدم یه تلسکوپ گنده بخریم و بذاریم روی پشت بوممون و شب تا صبح ستاره تماشا کنیم! 
امشب قراره بریم کفش بخریم! و مادر و پدر بالاخره از ایدئولوژی "کفش گرون و مارک بخریم اما دیر به دیر" کوتاه اومدن و به کفش های فیک رضایت میدن.میدونی؟همون کفشی که تا پارسال 300تومن بود الان یک و خورده ای شده و واقعا بی
امروز با مریم و مائده پر بود از صحبت‌ها و خنده‌های شیرین دخترانه‌ای که در پی‌اش حس عذاب ناشی از تلف کردن لحظه‌ها نبود‌. پر از آغوش‌ها و بوسه‌های دخترانه‌ی گرم و به دور از تظاهر. پر از لذت مفید بودن برای جامعه‌ی کوچکی که در آن زندگی می‌کنم.
دانلود جدیدی ترین و خنده دار ترین برنامه های عصر جدید و اعلام نتایج عصرجديد هفته پنجم
دانلود بهترین برنامه های عصر جدید و اعلام نتایج عصرجديد هفته پنجم
دانلود جدید ترین برنامه های عصر جدید و اعلام نتایج عصرجديد هفته پنجم
اعلام نتایج برنامه عصرجديد در هفته پنجم و چهارم و سوم
دانلود اعلام نتایج عصرجديد هفته پنجم و قسمت های 10 و 9

ادامه مطلب
متن آیه:
یأَهْلَ الْکتبِ قَدْ جَآءَکمْ رَسُولُنَا یبَینُ لَکمْ کثِیراً مِّمَّا کنتُمْ تُخْفُونَ مِنَ الْکتبِ وَیعْفُواْ عَن کثِیرٍ قَدْ جَآءَکمْ مِّنَ اللَّهِ نُورٌ وَکتبٌ مُّبِینٌ (15) یهْدِی بِهِ اللَّهُ مَنِ اتَّبَعَ رِضْونَهُ سُبُلَ السَّلمِ وَیخْرِجُهُم مِّنَ الظُّلُمتِ إِلَی النُّورِ بِإِذْنِهِ وَیهْدِیهِمْ إِلَی صِرطٍ مُّسْتَقِیمٍ (16)
ترجمه:
ای اهل کتاب! در واقع فرستاده ما به سوی شما آمد، در حالی که بسیاری از چیزهایی، از کتاب
صبح که بیدار شدم نمیدونم ساعت چند بود فقط درد احساس میکردم بزور صبونه دادن بهم. پانسمان شکمم رفته بود کنار گفتم بریم بیمارستان ببینیم چیکارش کنن خب جمعه است و هیچ جراحی بیمارستان نبود. پرستار برام بستش تا فردا زنگ بزنم به دکتر شمالم مثل این که بخش نامم اومده هیچ دکتری حق نداره مریض کسی دیگه رو ویزیت کنه :/ حالا دکتر شمالم قبلا اینجا کار میکرده میشناسه ولی خب اگه قبولم نکنن چی؟ فکر کن دوباره این همه راه برم تا شمال. اونجام که دستشوییش اصلا درست
"وَمَنْ یَتَوَلَّ اللَه وَ رَسُولَهُ وَالَّذِینَ آمَنُوا فَإِنَّ حِزْبَ اللَه هُمُ الْغَالِبُونَ"سوره مائده/۵۶
و کسانی که خدا و رسولش و مؤمنانی [چون علی بن ابی طالب] را به سرپرستی و دوستی بپذیرند [حزب خدایند،] و یقیناً حزب خدا [در هر زمان و همه جا] پیروزند. (۵۶)
لَّا یُحِبُّ اللَّهُ الْجَهْرَ بِالسُّوءِ مِنَ الْقَوْلِ إِلَّا مَن ظُلِمَ وَکَانَ اللَّهُ سَمِیعًا عَلِیمًا
خداوند دوست ندارد کسی با سخنان خود، بدیها (ی دیگران) را اظهار کند؛ مگر آن کس که مورد ستم واقع شده باشد. خداوند، شنوا و داناست. (نساء/١٤٨)
 
 
 
 
لَئِن بَسَطتَ إِلَیَّ یَدَکَ لِتَقْتُلَنِی مَا أَنَا بِبَاسِطٍ یَدِیَ إِلَیْکَ لِأَقْتُلَکَ إِنِّی أَخَافُ اللَّهَ رَبَّ الْعَالَمِینَ
اگر تو برای کشتن من، دست دراز کنی، من هرگز به قتل
از کار کردن خسته شدم. همش یه فصل خوندم از صبح تا حالا. نمیدونم چه مرگمه چرخام خیلی آهسته حرکت میکنه. شایدم ذهنم مشغول اما اینا بهانه نیست. با خودم میگم دختر اخه کیو دیدی فلان دانشگاه رفته باشه اینجوری کار کرده باشه. باید چرخمو راه بندازم موتورم گرم بشه. اگه اینجوری پیش برم همه رویاهام خیال میمونه وو به حقیقت نمیرسه. شایدم یه خورده ترسیدم. استرسم دارم. و نمیدونم چرا. وقتی فکر میکنم چیز خاصی تو ذهنم نمیاد. خب شاید باید باز شروع کنم. فقط باید همه ان
سلام عزیزم مائده ؛
خب امروز یکم کند پیش رفت! اما واقعا اشکالی نداره و همین که برات لذت بخشه کافیه و تراز آزمون مهم نیست وقتی دوهفته رو 'زندگی' کنی.با هر واژه ، هر مسئله ، هر 'AHA moment .
گفته بودم ادبیاتم را 100زدم؟ من این درس را می پرستم.گفتم که ، بنیاد هرچیز عشق است!عشق.
روزت به خیر جانم.
راس میگه ن راس نمیگه
مگه کلمه ها نیستن که منظور ما رو میرسونن؟
خب من چرا نباید خودمو درگیرش کنم
مگه غیر این نیست که تو اگه خودتو درگیر کلمه ها کنی از معنای اصلی جا میمونی !؟
.
مائده ! این صفر و صدی بودنت داره حالمو بهم میزنه :)))
.
ارا
♦️فَتَرَى الَّذِینَ فِی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ یُسارِعُونَ فِیهِمْ یَقُولُونَ نَخْشى‌ أَنْ تُصِیبَنا دائِرَةٌ فَعَسَى اللَّهُ أَنْ یَأْتِیَ بِالْفَتْحِ أَوْ أَمْرٍ مِنْ عِنْدِهِ فَیُصْبِحُوا عَلى‌ ما أَسَرُّوا فِی أَنْفُسِهِمْ نادِمِینَ [سوره مائده/۵۲]
ادامه مطلب
عزیزم مائده ، سلام ؛
میدونم که امروز چقدر روز سخت و لذت بخشی داشتی و درک میکنم که بیرون اومدن از پیله ی احساساتی بودن چقدر برات سخته. اما عزیزم ، تو از پسش براومدی!
داری عاشق کتاب های هامون میشی و از خوندن ادبیات غرق لذت میشی!آیا این قدمی رو به جلو نیست؟تست های سینماتیک رو میبلعی و از دنبال کردن فرآیند ترجمه و تنظیم بیان ژن حس دانشمند بودن بهت دست میده.تست های پی اچ رو عاشقی و از سرعت بالات تو زبان در پوست خودت نمیگنجی.
دنیای بیرون ، ماه رو ، خ
خبر کوتاه بود: گفت با تو خوشحال نیستم، با مائده خوشحالم.
خداحافظی سختی کردیم، گریه کرد، گریه کردم، گریه کردم،‌گریه کرد، دستم را فشرد و بوسید و با گریه گفت مراقب خودت باش. گفتم باشه. گفت قول میدی؟ گفتم باشه.
دلتنگی امان از ما برید.
بالاخره خواب از سرم پرید بعد از چند ساعت خوابیدنو بیدار شدن. اگه من تا غروب بخش دو رو تموم نکنم مائده نیستم. والا این چه وضعش اینقدر کند پیش رفتمو تنبلی کردم. خب میتونه به این دلیلم باشه عادت نداشتم کتاب رمان چند وقت بخونم. خوشی زد زیر دلم اینجوری شد که تنبلی کنم فکر کنم حالا هی میتونم لفتش بدم. خلاصه که همین 
فروش ویژه
تا 50% تخفیف فروش در فروشگاه عصرجديد شعبه پانوراما
انواع مانتو و پالتوهای شیک و مجلسی را در فروشگاه عصرجديد تهیه کنید.
مرکز تجاری بین المللی پانوراما، طبقه اول، فروشگاه عصرجديد

#عصر_جدید
#فروشگاه_عصر_جدید
#لباس_بانوان #لباس_نه
#مانتو #پالتو
#پانوراما #مرکز_تجاری_پانوراما
#مرکز_تجاری_بین_المللی_پانوراما 
#فودکورت_پانوراما #روستیکا #هایپرمی_پانوراما 
#مرکز_خرید #مرکز_تجاری_لوکس #جاذبه_گردشگری 
#کلارآباد #کلار_آباد #مازندران #ایران
فروش ویژه
تا 50% تخفیف فروش در فروشگاه عصرجديد شعبه پانوراما
انواع مانتو و پالتوهای شیک و مجلسی را در فروشگاه عصرجديد تهیه کنید.
مرکز تجاری بین المللی پانوراما، طبقه اول، فروشگاه عصرجديد

#عصر_جدید
#فروشگاه_عصر_جدید
#لباس_بانوان #لباس_نه
#مانتو #پالتو
#پانوراما #مرکز_تجاری_پانوراما
#مرکز_تجاری_بین_المللی_پانوراما 
#فودکورت_پانوراما #روستیکا #هایپرمی_پانوراما 
#مرکز_خرید #مرکز_تجاری_لوکس #جاذبه_گردشگری 
#کلارآباد #کلار_آباد #مازندران #ایران
امروز رفتیم در ارتفاع علوم‌اجتماعی و راجع به عشق صحبت کردیم ،،،
من به مائده گفتم قضیه شکست عشقیم رو.
و چقدر تلاطم حس میکنم در خودم .
بگم بهش ، نگم بهش ؟
ظاهر مهمه ، مهم‌نیست ؟
عشق فرقش با دوست داشتن چیه؟
فراموش کنم ، نکنم؟
 و انقدر عشق رو برای خودم دست بالا و در دسترس در نظر گرفتم که فکر کنم هیج وقت هیچ عشقی رو تو زندگیم تجربه نکنم.
عشق که میگم‌منظورم احساس دو طرفه است .
۲۴ اردیبهشت ۹۸ 
فروش ویژه
تا 50% تخفیف فروش در فروشگاه عصرجديد شعبه پانوراما
انواع مانتو و پالتوهای شیک و مجلسی را در فروشگاه عصرجديد تهیه کنید.
مرکز تجاری بین المللی پانوراما، طبقه اول، فروشگاه عصر جدید
@panorama.center
@rustica_restaurants 
#panoramacenter 
#عصر_جدید
#فروشگاه_عصر_جدید
#لباس_بانوان #لباس_نه
#مانتو #پالتو #پانوراما
#مرکز_تجاری_پانوراما
#مرکز_تجاری_بین_المللی_پانوراما 
#پانوراما_جلوه_ای_از_شکوه_پابرجا
#مرکز_خرید  #فودکورت_پانوراما
#روستیکا #روف_گاردن_روستیکا
#های
میپرسد؛هنوز از مریضی میترسی؟
میگویم:
دیگر فقط از خدا و آه میترسم.!
میخندد .میگوید دیوانه شده ام!حرفهای عمیق میزنم.
میگوید لابد مادر چیز خورم کرده.
میگویم.غذاهای مادر نگو.بگو مائده بهشتی.!
دست میجنباند در هوا و نچ نچ میکندوبعد قهقهه میزند.
و من به حکمت نامم فکر میکنم.
به بریدن .
‌‌
و من غریبه ام!
با خودم.
با تو.
گم شده ام.
مرا پیدا کن.
 
 
توی این چندین سالی ( شما حساب کن 10 سال ) که انواع کتاب هارو خوندم و میخونم تا الان 2 تا کتاب بوده که دوستشون نداشتم.
1.  فیِستا، که زندگی پوچ فرانسوی هارو به تصویر میکشید و جداً از روند روزمرگیشون حالم بهم خورد و تا تمومش کنم جونم به لبم رسید.
2. مائده های زمینی و مائده های تازه آندره ژید، چون وقتی مقدمه کتاب رو خوندم و دیدم توی یادداشت مترجم نوشته که " ژید از آنجا که به یاری بخت از رفاه مالی برخوردار بود و نیازی به کار کردن نداشت، توانست با فر
هی میخوام بنویسم هی پاک میکنم. انگار که هیچ کلمه ای نتونه حال این روزای خودمو ، خونه و زندگیم رو بگه. شاید چون فکر میکنم این جا نباید بگم و سکوت میکنم. نه که چیز خاص و جدیدی باشه. نه. این خانه از پای بست ویران است. و شاید الان همه چیز بهتر شده باشه ولی چون پایه هاش محکم نیست نتونه دوام بیاره. به هر حال این زندگی منه. و من موظفم هرجوری که هست درستش کنم. شاید باید همه چیز رو خراب کردو دوباره ساخت. شایدم با یه تعمیر بشه نگهش داشت ، شایدم باید رهاش کرد
بسم الله الرحمن الرحیم 
هر کس این سوره را بخواند بعدد یهود و نصرانی زنده ده حسنه به ازای هریک برایش نویسند و ده درجه او را بالا برند . جهت فتح امور آیه اللهم ربنا انزل علینا مائدته من السما ت لنا عیدا لاولنا و اخرنا و آیه منک و ارزقنا و انت خیر الرازقین را تا چهل روز هر روز ۵۰ بار بخوانید 
اگر بخواند هرگز مشرک نشود و ظالم نشود و اگر همراه خود داشته باشد از درد و ورم عافیت یابد و اگر در صندوق یا متاع نهد ا ز ضایع شدن و بردن ایمن شود 
شاید این اولین باری باشه که از دلهره داشتن خوشحالم! دلهره صبح زودتر بیدار شدن ، دلهره وقت تلف نکردن ، دلهره به برنامم برسم ، دلهره برای آزمون خوب آماده شم ، دلهره حواسم به بدنم و مغزم باشه ، دلهره حواسم به دوستام باشه ، دلهره حواسم باشه یه روز درمیون مامانو بغل کنم که غصه‌ش نشه ، دلهره زیاد نت نیام ، دلهره درسارو تا فلان تازیخ برسونم به فلان جا و هزارتا نگرانی دیگه.
و شاید از اول شهریور تاحالا اولین باریه که حس میکنم واقعا دوباره کنکوری شدم!!
محیا عقد کرد ، قم حرم حضرت معصومه ،
عکساشو نشونم داد ، الان با مامان رفتن بهارستان ، کفش روفرشی بگیرن برای یک شنبه ، خونه ی نوروزیا دعوتن ، 
بعدم قراره برن خونه شونو ببینن 
.
مائده پالتوی چهارخونه شو دوخت ، قراره بره کلاس خیاطی حرفه ای یاد بگیره 
.
مژگان قبل ظهر زنگ زد ، گف صبحونه چی خوردین !؟ خوش بحالتون خاله ، ( تخم مرغ خورده بودیم ، دورهم بودن رو میگفت ) هنوز صبحونه نخورده بودن 
.
من !؟  . 
 
خویشتن را خوار شمردن و از خود بیزار بودن به راستی که توان فرساست.
دیدرو
خب فکر میکنم حالم داره رو براه میشه و به خاطر این موضوع احساس شادی میکنم. چون مثل دیروز و چند روز اخیر نبودمو تونستم بیشتر کار کنم. هرچند عالی نشدم اما میدونم تلاش کنم دوباره میشم همون مائده ی پر کار و هدفمند خودمون. خلاصه که حسابی ته دلم قیلی ویلی میره برای خوب شدنم. چون مائده ای که هیچ کار نمیکنه رو دوست ندارم.
امشب کتاب برادر زاده ی رامو اثر دیدرو تموم میشه. یه کتاب گفت
آیا زن و مرد در بهره مندی از تمامی موهبتهای الهی ونعمت های خدا برابرند?  جواب :بله .
  . پس تفاوتها یی که ما  انسانها  قائل میشویم آیا ظلم است. جواب:بله
 . عدالت ویژگی است که خدا در نهاد هر انسانی قرارداده  ( سوره مائده آیه 8) که عمل به آن به پرهیزگاری  نزدیک وعمل نکردن به آن ظلم است و چون خدا ظالم نیست  پس  در خلقت  بشر در دو گونه  زن مرد  نیز با اعطاء توانایی های و ویژگی های برای  هر یک  تعادل  و همسنگیی  قائل شده و بدینوسیله   عدالت  را رعایت کرد
تا یازده خواب بودم امروز بعدشم هی چرت میزدم. دوباره خوابم زیاد شده هنوز نتونستم کنترلش کنم. خلاصه که مها گفت برم حموم خواب از سرم بپره بی تاثیرم نبود ولی هنوز انگار خسته ام :/ به حس هام نباید توجه کنم. به خوابیدن. حوصله ی بقیه کارامو ندارم فکر کنم امروز خیلی بترم کتابمو بخونم. همین. یه مائده ی خیلی خیلی خسته انگار یه عمره نخوابیده. 
آیین رونمایی از کتاب انّ مع الصبر نصرا» که شامل خاطرات حضرت آیت‌الله ‌ای از دوران مبارزه علیه رژیم پهلوی است و  توسط خود ایشان به زبان عربی گفته شده، عصر پنجشنبه (۱۸ بهمن ۱۳۹۷) طی مراسمی در جریان نمایشگاه چهلمین بهار» در مجتمع سیدالشهدا علیه‌السلام بیروت برگزار شد.     


        
با توجه به پهنای باند اینترنت خود ، می توانید این فیلم را با کیفیت های مختلف زیر دریافت نمایید : 
کیفیت خوب و فرمت Mp4 و با حجم 30.5 MB
کیفیت متوسط و فرمت Mpeg و با

آخرین مطالب

آخرین جستجو ها