نتایج جستجو برای عبارت :

زبان خوش مار را از بیرون می اورد

خادم با ردای سیاهش به طرف در قطور رفت و سه بار در زد. صدای هیس هیس ماری از کنارش امد،توجهی نکرد. تاکنون بارها از کنار او رد شده بود. تنها اسم رمز را به زبان اورد. هیس هیس مار قطع شد. به یاد مي اورد  زمانی  که هنوز تازه کار بود،چقدر از این مار ميترسید،اما حالا ميتوانست با یک حرکت اورا از بین ببرد. در باز شد.
با یک حرکت،نور جلوی او ظاهر شد و اورا به طرف تخت سلطنتی ای برد که پشتش به او بود. به محض اینکه نزدیکش شد، صدایی غرید:
_مگه نگفتم از افسون نور استف
 بحیی بن قشیری که اهل قریه قیر بود گفت حضرت ابی محمد ع وکیلی داشت که در منزل  انحضرت اتاقی داشت  خدمت  وخدمت گزاری سفید پوست همراه او بود وکیل خواست بر خدمتگزار سوار شود اورا بر خود سوار کند خادم گفت نمي پذرم  جز اینکه برایم شراب اوری وکیل با زرنگی  شرابی بدست اورد ونزد او برد  وميان او  و حضرت ابی محمد ع سه در اتاق بسته بود وکیل گوید ناگاه من متوجه شدم ودیدم  در ها باز ميشود تا خودش تشریف اورد ودر اطاق ایستاد و فرمود اهای از خدا پروا کنید از خ
خب خب 
بسمه رب کص مادر ساناز روانی رجیم
 
خب این خارکصه در گپ رلم شاخ بازی در اورد رفتم پیویش
کصخارش کردم رو فیلم  تا 10 شمارش خورد 
ناموسش دستمه به هیچ وجه پس داده نميشه
 
علت ایموجی داد بهونه اورد فراررکردن از کل کل کصخارش شد 
 
اینم اهنگ براش خوندم  لینکش بزنید دانلود کنید
http://uupload.ir/view/4zxh_اهنگ_کل_کل_بنام_ساناز_روانی_.mp3/
رفتم تو مغازه "شامپو" ميخواستم.
گفتم من فلان شامپو رو ميخوام ! 
شامپپو رو گذاشت جلوم گفت مدلهای دیگه هم داره ، و برام چند مدل دیگه اورد
داشتم مدل ها رو نگاه ميکردم و روشون رو ميخوندم که دیدم همينجوری داره لوازم ارایشیم مياره ! تند تند هم یه چیزایی ميگه! 
عین منگ ها نگاه ميکردم که اینا چیه! 
واسه کجاس ! 
من ی رژلب و سایه و رژگونه و ریمل بلدم خدایی ! 
این همه چیز چیه اومده دیگه !!!! 
کانتور :/ 
پرایمر :/ 
هایلایت ! 
انصافا هایلایتا خیلی خوش رنگ بودن
یه پژوعه از کنارم رد شد و یه بچهه سرشو از ماشین اورد بيرون و داد زد خدایا شکرت.
یاد چند شب پیش خودم افتادم
ساعت دوازده و ربع شب
وسط اتوبان
سرمو از پنجره اوردم بيرون و داد زدم
خدایا چقد من اینو دوس دارم
خدایا شکرت .!
.
.
.
یه وقتایی دیدن لبخند رو لب یه نفر از صد تا خوشی ، خوش تره :)
یک عالمه سوال تو ذهنم دارم، سوالایی مه مول یک ویروس زیاد ميشن
حس ميکنم مغزم داره ميترکه، سوالای بیجوابی که مدام جلو چشمم هستن
راستی یکی از بلاهایی که عجوزه سر مادر اورد سر خودش اومد
یادمه سالی که مامانم مياست صفرا عمل کنه مجبورش کرد هرچی زودتر عمل کنه، بدون این که کمکش کنه یک دکتر خوب پیدا کنه( چند وقت پیش مامان رفت پیش پورسیدی بخاطر مشکلاتش دکتر بهش گفته بود عملت اشتباه بوده اگه مجرای صفرارو به جای دیگه ای برده بود الان اینقد مشکل و درد نداش
امام باقر ع فرمود  چون فاطمه نام علیهنچما السلام متولد  شد خدا بفرشته ای وحی کرد تا بزبان محمد صلی الله علیه واله که اورا فاطمه نام گذارد  سپس فرمود من ترا از جهل باز گرفتم و بعلم پیوستم  با علم از شیر باز گرفتم  واز خون حیض باز گرفتم انگاه امام  باقر ع فرمود بخدا سوگند که خدا اورا با علم از شیر واز. واز خون حیض در عالم  ميثاق باز گرفت  7 پیغمبر ص بفاطمه ع فرمود  بر خیز وان سینی را بيرون ار او بر خاست و سینی را اورد که در ان نان روغن مالیده و گوشت
یک :  ایميل اومد نوشته بود عکسم رفته مرحله دو ( بزرگترین لبخند سال نودوهشت بود)
دو :  استاد گفت : افتخار ميکنم بهت دوست مهربان و هنرمندم دوست داشتم بغلش کنم البته اگر اسلام دست و پام رو نبسته بود
سه :  موقع پرداخت پول چاپ عکسا ، خانم گفت کیف کردم ، عجب عکسایی بود ، گفت تو فقط عکاسی کن (من رو هوا بودم)
چهار : وقتی بابا گفت واسه ارشد پشتتم (بی شک فکرش عوض ميشه اما اون لحظه لبخند اورد رو لبم)
پنج :  نوه ی جدید تو راه(:
شش : وقتی تو اوج اون حرفها و دوستم او
یک :  ایميل اومد نوشته بود عکسم رفته مرحله دو ( بزرگترین لبخند سال نودوهشت بود )
دو :  استاد گفت : افتخار ميکنم بهت دوست مهربان و هنرمندم دوست داشتم بغلش کنم البته اگر اسلام دست و پام رو نبسته بود .
سه :  موقع پرداخت پول چاپ عکسا ، خانم گفت کیف کردم ، عجب عکسایی بود ، گفت تو فقط عکاسی کن ( من رو هوا بودم )
چهار : وقتی بابا گفت واسه ارشد پشتتم ( بی شک فکرش عوض ميشه اما اون لحظه لبخند اورد رو لبم )
پنج :  نوه ی جدید تو راه (:
شش : وقتی تو اوج اون حرفها و دوست
صدای سوت در گوشش مي شکند
سوت،سوت و بازهم سوت.
به یاد مياورد،همه چیز را.
قدم هایش سست ميشود.
لگدی به دیوار اتاقی ميزند که هیچ دری ندارد ،ناخن شصت پایش از وسط ميشکند خونریزی بدی دارد.در حالی که کف اتاق پخش شده و سر کوچکش را در دست ميفشارد فریاد ميکشد،فریاد مي کشد،فریاد ميکشد
یک اسب از ميان اتاق شیهه کشان ميگذرد.
بدون سوار.
ان بغض متعفن و در گلو پلاسیده اش را در خفا بالا مي اورد.
ناخن هایش را در گوشت دیوار فرو کرده و فریاد ميکشد.
دیوار کش مي
ابو بصیر گوید شنیدم از حضرتصادق ع که. ميفرمود  همانامومن دعا کند واجابت دعایش تا روز جمعه یا روز قیا مت بتاخیر افتد 7 ونیز انحضرت ع  فرمود همانا بنده. ایکه دوست خدا است در پیش امدی که برای او رخ داده  دعا کند و خدا بفرشته ایکه موکل باو یابان دعا  است فرمابد حاجت بنده مرا بر اورد ولی در دادن ان شتاب مکن زیرا که ميل دارم صدا و اواز اورا بشنوم. و همانا بنده ای دشمن خدابنده ای دشمن خدا بدرگاه خدای عزوجل در باره. اتفاقی که برای او پیش امده دعا کند پس ب
دیگر سرش امده بود. همينطور که سرباز دراز بی قواره داشت دستبند به دستش ميزد و صدای پرستار شیفت شب راهرو را برداشته بود که :" مردم اینجا خوابیدن، چه خبرتونه؟" ، به یکسال گدشته اش فکر ميکرد.
اولین بار وسط جوش کاری ساختمان دیده بودتش. اهل ان محل نبود. آخرین قطعه را که جوش داد، نیم نگاهی به راستش انداخت. کفش های شبفر، جوراب سفید. کلاهش را بالا اورد و جشم های کوچک شده از نور افتابش را از کت و شلوار پیر گاردین خوش دوختش، انداخت توی صورت تازه اصلاح شده
 عمربن یزید گوید مسمع را در مدبنه دیدم واو انسال وجهی را خدمت امام صادق ع بردهو انحضرت نپذیرفته بود من باو گفتم چرا امام صادق وجهی را که برایش بردی بتو رد کرد گفت چون ان وجه را که خدمتش بردم عرضکردم غواصی دریای بحرین بمن واگذار شده و من چهععرمود ارصد درهم استفاده کرده ام وخمس ان را که 80 هزار رهم است برای شما اودده امن نخواستم این وجه را که حق شمااست خداب تبارک تعالی در امواا لما قرار داده از شماباز دارموود تصرف کنم حضرت فرمود مگر ما از زمبن و ا
به خدا ایمان دارم یا نه ؟ 
 
آیا خدا صلاح من را مي داند یا نه ؟ 
 
آیا خدا بهترین موقعیت را برای من و رشد من به وجود مي اورد یا نه ؟ 
 
حالا چه ته چاه باشد یا قصر. 
غم چرا ؟ 
 
 
وقتی ميدانم خوب و بدم را بهتر از من ميدانی
 
پس هیچ نميخواهم ، هر چه تو بخواهی ، که بهترین است.
زمانی که عاصم بن زیاد عبا پوشید وجامه نرم را بيرون کرد و برادرش ربیع بن زیاد شکایت اورا خدمت اميرالمومنین .ع اورد که او همسرش را غمگین نموده و فرزندانش را اندوهناک ساخته حضرت فرمود عاصم را نزد من اورید اورا خدمتش اوردند چون حضرت اورا دید چهره در هم کشید و فرمود از همسرت خجالت نکشیدی بفرزندانت رحم نکردی گمان ميکنی که خدا رح، نکردی گمان ميکنی که خدا چیزهای خوب وپاکیزه را برای تو حلال کرده و نميخواهد از انها استفاده کنی تو نزد خدا پست از انی مگر
کلاس پنجم بودمبابام ورشکست شد!اول مدل ماشینو عوض کردیم،بعدش فروختیم!طلاهامونو فروختیم،و حتی خونهخونه ای که با صدتا اميد بابام ساخته بودش،و مهریه ی مامانم بود.هرروز خریدارا ميومدن خونه رو نگاه ميکردن!مامانم با فروختنش مخالف بود،چندباری به بنگاه گفت من راضی نیستم، این خونه مهر منه واسش مشتری نیارید!ولی مشتری اورد،یکی از اقوامش رو اورد و خونه زیر قیمت فروخته شد!
مامانم گریه ميکرد،بابام مریض شد،عمل داشت،نميتونست ت بخوره،وضعیت بدی بود
امروز، سیزده فروردین ۹۹، برداشتیم با برابچ و فاميل زدیم بيرون. (فاميل چهارنفرن)
به دورترین جای ممکن هم رفتیم
هر کدوم‌مون  با اون یکی ۳۰ سانت فاصله داشتیم
داداشم چادرو برداشت اورد باز کرد.
یه عده هم رفتن زیر انداز انداختن و نشستن
من فقط بالا سر سبزه‌ها واستاده بودم که کسی گرهشون نزنه.
خو بگو بچه حالا کی خواست گره بزنه
شخصا اعتقادی به گره زدن سبزه ندارم من:/ افتادن به جون طبیعته فقط
اما هنوزم نميدونم براچی گره ميزنن
بگذریم
بعد داداشیم رفت توپ
زبان ترکی استانبولی که با نام‌های تورکیش
تورکجه (Turkish Türkçe) یا ترکی ترکیه (Türkiye Türkçesi) نیز شناخته
مي‌شود، یکی از اعضای زبان ترکی بوده که خود زبان ترکی زیرشاخه‌ای از
زبان‌های آلتایی مي‌باشد. زبان آلتایی یک خانواده‌ی زبان گسترده شاملِ
زبان‌های ترکی، مغولی، تونگورزی و قسمتی از زبان کره‌ای است که گستره‌ی از
سیبری تا آسیای شرقی کشیده شده است.
ادامه مطلب
امروز هوس کردم بزنم وبمو پاک کنم .
وب اصلیمو  
حس بدی نسبت بهش داشته بودم
نميدونم چرا ولی خب ميدونم وقتی برگردم بهش خیلی ها منو به یاد نخواهند اورد و به نوعی شروع از صفر خواهد شد !
اما عیب نداره
بزار بمونه .
کلی دنبال کننده دارم
سلام :)
1. در ازمایشگاه مدرسه وا بود ، منم فضول عالمين. از بيرون دیدم یه چیز عجیبی رو ميزه. جییییییییغ زدم سبااااا سبااااااا بیاااااااا سبااااا. دو تا دونه فحش هم چسبوندم تنگش چون سبا نميومد :| بعد همينجوری عربده کشان سرمو بردم تو ازمایشگاه دیدم عه یه پسره با چشمای این شکلی o.O با پرای ریخته داره نگام مي کنه. مثکه بنده خدا برای تعميرات اومده بود. از اون خنده های شیطانی کردم بخاطر اون قیافه مضحکی که بخاطر اسکل بازیای من پیدا کرده بود، اون چیز عجیبو
بارها برایش نامه نوشتم که اگر نباشی همه چیز سیاه وخراب ميشود،بارهاقربان صدقه ش رفتم وبارها برایش نامه های تکراری نوشتم اماهیچکدام را برایش ارسال نکردم،اخر او همين جاست کنار من،ازمن به من نزدیکتراست،من مينویسم و اوميخواند،من مينویسم مينویسم مينویسم تا ردی از حضور او در نامه هایم بیابم،هرلحظه که فکر کنی به فکرش هستم،من این روزهازیادبااو حرف ميزنم،نامه مينویسم و.من ميدانم او باز معجزه ميکند ولبخند و ارامش عسلی برایم هدیه مي اورد،من ميد
دیدن فیلم خودم لحظه ای که به تخت بسته شدم، گردنم را به یک سمت کج کرده ام و پاهایم _ تنها عضوی که ميتوانم تکان بدهم_ را با کلافگی تکان ميدهم، رنج اورد است. 
شرح حمله ها هم دارد جانم را ميگیرد. پس این بیمارستان کوفتی کی تمام ميشود. 
سلام
یادمه تو دوران راهنمایی انشا داشتیم و من همش 17 اینا ميگرفتم. پسر همسایمون که پنج سال ازم بزرگتر بود برام یه بار نوشت تا نمره بهتری بگیرم اینبار 13 گرفتم. اصلا شاخ دراوردم چون واقعا زیبا بود. چند ماه پیش گفتم بهش که اون انشایی که برام نوشتی 13 شدم گفت دبیرش کی بود گفتم فلانی. گفت اون به انشاهای خوب نمره خوب نميده. یه روز که باهاش کلاس داشتیم من تو موقع درس داددنش یه کم حرف زدم منو کشید بيرون و من فهميدم که الان تو گوشی بهم ميزنه سرمو انداختم زی
+ چیزی نميگم . فقط روزهای مشترک رو یادم بمونه .
+ چه خوب و چه بد .
+یاد حرف های اقا رضا مي افتم وقتی که پیاده روی ميکردیم یادم اورد که ممکنه یکی از تجربه هام این باشه و من حتی فکرشو نميکردم .
+پیش ميره و ادم نميدونه روی قله ی موجه یا قعر دره با اندروفین اجباری ترشح شده ی مغز چه باید کرد ؟
+ چه ساده فکر ميکردم .
پس از طی نمودن راهی طولانی ما با افتخار اعلام مي کنیم که بهترین آموزشگاه زبان تهران هستیم و آن را در عمل ثابت مي کنیم. چطور؟ در آموزشگاه زبان تهران شما هیچ مبلغی را برای دوره آموزشی زبان پرداخت نخواهید کرد. تنها پس از پایان دوره و در صورت رضایت شما از استاد زبان و کلاس زبان آموزشگاه زبان تهران مبلغ کلاس را پرداخت خواهید کرد. برای این است که ما معتقدیم که بهترین موسسه زبان تهران هستیم چون به کیفیت تدریس مان و استادان زبان مجرب موسسه زبان تهران
نگار جان! زندگی برای هیچکدام از مصیب هایی که به سرت اورد منتظر اجازه ی تو نماند. لطفا تو هم منتظرش نباش. بیخیالش شو و شادی ات را بکن. 
به قول صمد بهرنگی عزیزت: زندگی کلاف سردرگمي است. به هیچ راه نميبرد. تهش مردیم هم مردیم به درک! 
اصبغ بت نباته حنظلی گوید اميرالمومنین ع دبدم روزیکه بصره را فتح کرد و بر استر رسولخدا ص سوار بود سپس فرمود ای مردم بشما خبر ندهم که بهترین مخلوق در درروزی که خدا انها را گرد اورد وز قیامت کیست ابو اپوب انصآری بر خاست وعرضکرد چرا ای اميرتلمومنین بما خبر ده زیرا نزد و هنگام نزول وحی ودانستن حقایق ووافعیات تو حاضر بوده ای وما غایب فرمود  همانا بهترین مخلوق در روزیکه خدا گردشان اورد هفت تن از فرزندان عبداللبندکه چز کافر وجاهد منکر فضیلت ایشان
زبان آلمانی جزء سه زبان مهم در دنیا به شمار مي آید که متقاضی بسیار زیادی در کشور ایران دارد .
 بعد از 23 سال تلاش بی وقفه و مستمر در امر آموزش زبان های خارجی باید بگوییم دنیای زبان المانی کمي با سایر زبان ها متفاوت است اما مشکلاتش مانند سایر زبان های خارجی است .
بسیاری از افراد به دنبال این هستند که زبان آلمانی را در مدت زمان کوتاه بیاموزند . موسسه دنیای زبان در امر تدریس خصوصی زبان آلمانی صدر نشین است .
زبان آلمانی با دو لهجه آلمانی و اتریشی گوی
 عبدالله بن موسب جعفر  گوبد از پدرم موسی بن جففر ع پرسیدم از دو فرشته موکل بر انسان که ایا هرگاه بنده قصد  گناه کند یا  قصد کار نیک ميدانند فرمود بوی مبال و بوی عطر  یکی است گفتم نه فرمود همانا  بنده چون. اهنگ کار نبک کند نفسش خوسبو بيرون. اید پس فرشته دست راست بعرشته بفرشته دست چبپ. کویدبر خیز ودنبال وکار خود رو زیرا این بنده اهنگ.کار خوب کرده  و هنگاميکه ان  کار خوب را انجام داد زبانش قلم او باشد و اب دهانش مرکب. او وان را برای او ثبت کند و هرگ
تو اگه به سمجات رسیده بود، امروز نميومدی
اره راست ميگی. 
 
اره راست ميگه اسن اميد بود که من رو اورد. من تشنه ام تشنه‌ی حرف زدن تشنه‌ی خواسته شدن. 
دلم مي‌خواد یکی بیاد بگه هرچی بشه کنارتم. 
نذاره برم از خونش. 
یکی باشه بگه عب نداره درستش ميکنم.
 
آموزش زبان انگلیسی در وبسایت خود آموز زبان اگر شما هم دنبال آموزش های رایگان آموزش زبان انگلیسی  هستید ميتونید به وبسایت خود آموز زبان مراجعه کنید آموزش زبان انگلیسی در وبسایت خود آموز زبان دارای ویژگی های منحصر به فردیست که در ادامه قصد داریم این ویژگی های را برای شما بیان کنیم :
آموزش زبان انگلیسی رایگان 
فیلم های آموزشی زبان انگلیسی کاملا رایگان 
آموزش زبان بصورت کاملا رایگان 
 
زبان انگلیسی اولین زبان دنیا برای یادگیری به عنوان زبان دوم مي باشد. در سرتاسر دنیا آموزشگاه های زبان انگلیسی بسیار محبوب هستند و هر روز به تعداد دانشجویان زبان انگلیسی نیز افزوده مي شود. علت محبوبیت فراوان زبان انگلیسی تکلم آن به عنوان زبان اول توسط کشورهای پر قدرت در زمينه تجارت، فرهنگ، سینما، موسیقی و ت مانند ایالات متحده آمریکا، انگلیس و کانادا مي باشد. در آموزشگاه زبان 24، تمام لهجه های پرکاربرد زبان انگلیسی مانند، لهجه امریکن و
ی‌توان گفت
که پرگویش‌ترین زبان دنیا عربی است زبانی که یکی از شش زبان سازکان مملل
متحد نیز محسوب مي‌شود. آثار ادبی و تاریخی زیادی به زبان عربی در دنیا
وجود دارد و یکی از زبان‌هایی است که آن را بیشتر با اشعار مي‌شناسند. این
زبان بنا به دلایل مختلفی بر زبان‌های دیگر تاثیر گذاشته و برخی از کلمات
آن در این زبان‌ها مورد استفاده قرار مي‌گیرد، زبان‌هایی مانند ترکی، اردو و
به صورت کلی زبان‌های جهان اسلام.
ادامه مطلب
راستی یادم رفت بگم خریدای اینترنتی ام رسید و تقریبا راضی بودم. لباسهای تو خونه ایم را واسه عید تنم کردم
 
چند روز قبل عید یکی از گلخانه داران، ۶۰ شاخه گل رز برامون اورد و سهم من ۱۲ شاخه گل بود و چقدر خوشحال بودم و به وجد آمدم از اینهمه گل رز و دلم ميخواست همشو بزنم بغل و خودمو توی عطرشون و رنگشون خفه کنم
فروپاشی یک انسان چگونه است
از درون خورده ميشوی و لبخند ميزنی
همينطور با خودت ميخندی با خاطراتی که هرگز رخ ندادند
ميدانی حسرت ادمي را از پا در مي اورد
آه ميکشم و حسرت ميخورم که ای کاااش ای کااااششش 
متنفرم از این حسرت ها 
از این اه کشیدن های مداوم
پس روز من کی ميرسد؟ 
 
از هر چی باکتری و استادش هست حالم بهم ميخوره
دیگه واقعا آخرای کلاس ميخواستم یه تفنگی یا چاقویی دستم بدن استاد رو زنده زنده بزنم بکشم(تابلوئه عصبیم؟)
ول هم نميکنه 
دیشب تا صبح نخوابیدم چون ميدونستم قراره تو کلاسش بخوابم
ولی دیر رسیدم و بد جایی افتادم روم نشد بخوابم 
خوابم نمياداااا اما قشنگ 12 ساعت بخوابی و بری کلاسش خوابت ميگیره یه تن صدای یکنواخت با کلماتی بریده بریده 
امروز قشنگ تصميم گرفتم انصراف بدم اصن برم پی کارم :دی
ميدونید یه دکتر جذ
♦️مترجم کتبی، مطالب نوشتاری را به یک زبان (زبان مبدأ) مي خواند و آن را به زبانی دیگر(زبان مقصد) به صورت کتبی بازآفرینی مي کند. مترجم شفاهی به پیامي گفتاری در زبان مبدا گوش مي دهد و آن را به صورت شفاهی (پیاپی یا همزمان) به زبان مقصد بازگو مي کند. 
هم مترجم کتبی و هم شفاهی باید بر زبان مقصد تسلط کامل داشته و در کنار آن، زبان یا زبان های مبدأ را هم به خوبی و منفعلانه بفهمند. در اکثر موارد، در ترجمه شفاهی، زبان مادری مترجم  زبان مقصد است. 
ادامه مطلب

آخرین جستجو ها