تو مرا از دست دادی ای دوست
من که زندگی دارم ای دوست
هرچه از عشقت کنارم ماند
به خودت میسپارم ای دوست
بعد از تو باران هنوز می بارد
بعد از تو این خانه هنوز مرا دارد
در خوابم نمیبینی مثل مرا دیگر
غرور من این جاست تنها نمیمانم
راحت برو بگذر
آرامشی دارم که طوفان را بغل کردم
همین دیوانگی را من ببین ضرب المثل کردم
نداري ارزش ماندن کنارم را نداري
هیچ نشانی تو از عاشق ها نداري
نه نداري تو دگر در قلب من جا نداري
سلام
به شخصه به روز دختر هیچگونه اعتقادی ندارم، محدودیت، ممنوعیت، اینکارو بکن، اونکار رو نکن، موتور سوار نشو، دوچرخه سوار نشو، حق استادیوم رفتن نداري، حق بدون اجازه ازدواج کردن نداري، حق انتخاب پوشش نداري و تازه اینا برای جامعه است، جامعه ای که پسری رو تربیت میکنه تا به دخترش به خواهرش بگه حق نداري از خونه بری بیرون، حق نداري با دوستات رفت و آمد داشته باشی، حق نداري دیر بیای خونه . واقعا روز این دختر مبارکه؟ البته که روز دختر برای اونایی
گوته میگوید:
اگر ثروتمند نیستی مهم نیست، بسیاری از مردم ثروتمند نیستند
اگر سالم نیستی، هستند افرادی که با معلولیت و بیماری زندگی میکنند
اگر زیبا نیستی برخورد درست با زشتی هم وجود دارد
اگر جوان نیستی، همه با چهرهی پیری مواجه میشوند
اگر تحصیلات عالی نداري با کمی سواد هم میتوان زندگی کرد
اگر قدرت ی و مقام نداري، مشاغل مهم متعلق به معدودی [از] انسانهاست
اما
اگر عزت نفس نداري»، هیچ نداري.
گوته می گوید
اگر ثروتمند نیستی مهم نیست، بسیاری از مردم ثروتمند نیستند
اگر سالم نیستی، هستند افرادی که با معلولیت و بیماری زندگی می کنند
اگر زیبا نیستی برخورد درست با زشتی هم وجود دارد
اگر جوان نیستی، همه با چهره پیری مواجه می شوند
اگر تحصیلات عالی نداري با کمی سواد هم می توان زندگی کرد
اگر قدرت ی و مقام نداري، مشاغل مهم متعلق به معدودی انسان هاست
اما، اگر عزت نفس نداري»، هیچ نداري
اگر ثروتمند نیستی مهم نیست، بسیاری از مردم ثروتمند نیستند
اگر سالم نیستی، هستند افرادی که با معلولیت و بیماری زندگی می کنند
اگر زیبا نیستی برخورد درست با زشتی هم وجود دارد
اگر جوان نیستی، همه با چهره پیری مواجه می شوند
اگر تحصیلات عالی نداري با کمی سواد هم می توان زندگی کرد
اگر قدرت ی و مقام نداري، مشاغل مهم متعلق به معدودی انسان هاست
اما، اگر عزت نفس نداري»، هیچ نداري .
واقعا مهمه عزت نفسواقعاااا مهمه
تویی که همش پیگیر اینجایی با توام
اگه ترسی نداري(مرضی نداري یا به عبارت بدتر کک به تونبونت نیست) نشونی بذار ببینم کی هستی هوم؟!
________
فک کنم شب کاری یا خواب و خوراک نداري که نصف شب تا صبح بیداری و تو این جا فر میخوری نکنه تویی که منو هک میکنی؟!
میگه : غم نداري بهتر از غم لذت های نبرده ست.
میگم : وا! اصلا اینکه گفتی یعنی چی و چرا؟
میگه : یعنی وقتی یه چیزی رو نداري، خب نداري که ازش استفاده کنی؛ ولی وقتی یه چیزی رو داری بلد نیستی حالشو ببری تا اینکه دیگه به دردت نمیخوره مجبور میشی بذاریش کنار. حالا چرا چون که دلت نمیسوزه داشتی و بهره نبردی.
میگم : گل گفتی.
امروز باز این زنه اومد سر کلاسمون!!
مننمیدونم اخه گرفتاری نداري ؟؟ خونه زندگی نداري؟؟ بیکاری نداري؟ شوهر نداري ؟؟؟ کجا میای اخه!؟!؟!؟
هی مید سر کلاس چرت و پرت میگه!
بزار بیای بعد توضیح خودتو بده ادعاشم میشه که بچه ها من رشتم ای تیه اومدم مدرسه شما تا دوره کارشناسیمو با شما بگذرونم خب بیخود خب رو چه حسابی اصن کی گفته ؟؟؟
از کارای هیجان انگیزش اینه که مثلا پاورپوینت درست میکنه حالا اصلا به پاورپوینت ربط نداره هاا
ولی شروع میکنه به نصیحت کردن خب
امروز باز این زنه اومد سر کلاسمون!!
مننمیدونم اخه گرفتاری نداري ؟؟ خونه زندگی نداري؟؟ بیکاری نداري؟ شوهر نداري ؟؟؟ کجا میای اخه!؟!؟!؟
هی مید سر کلاس چرت و پرت میگه!
بزار بیای بعد توضیح خودتو بده ادعاشم میشه که بچه ها من رشتم ای تیه اومدم مدرسه شما تا دوره کارشناسیمو با شما بگذرونم خب بیخود خب رو چه حسابی اصن کی گفته ؟؟؟
از کارای هیجان انگیزش اینه که مثلا پاورپوینت درست میکنه حالا اصلا به پاورپوینت ربط نداره هاا
ولی شروع میکنه به نصیحت کردن خب
سر تفنگ را به سوی خودم میگیرم
تو شقیقه نداري
دست را به زانوی خود میگیرم
تو دست یاری نداري
و سر را هر شب
عصیان گرانه
روی شانه های نامردانه ی خودم میسرانم
تو را سری با ما نیست
هر صبح، میشنینم روی طاقچه ی خورشید زده
موهایم را اتش میزنم
تا خاکستر رویاهای پنهان در سر، به چشم نیایند
تو اتشی.
تو تیشه ای! به زانوان این درخت خموده!
سر تفنگ را به سوی خودم میگیرم
تو شقیقه نداري
تو دست تفنگداری.
دانلود آهنگ لری تو میر خور نداري
دانلود قاسم فاضلی تو مگر خبر نداري
دانلود آهنگ تو میر خور نداري از منوچهر زنگنه
دانلود اهنگ لری تو مگر خبر نداري
اهنگ تو مگر خبر نداري
متن اهنگ تو میر خور نداري
قاسم فاضلی غمگین
دانلود آهنگ های قاسم فاضلی
متن اهنگ بنیامین بهادری به نام تو خوشگلی از بس
بی رحم منو نکش با اخم نمیگی میمیرم وقتی که میگی نهنامرد کاری که چشمات کرد حتی نکرد کافر شدی بتم آخرهی میگم اسمتو من دارم حس به تو نداري نه نه نه نداريتو خوشگلی از بس هی میکنی دست دستدلو میکنی میبری با خودت ولی دل نمیدی از قصدتو این بازیو خیلی خوب بلدی که اصلا ندی دست من سندیکه تو ببری هر دست تو بازیگری در اصلبا نگات میکنی حکم میکنم هول وجدان نداريمن حالم میشه بد تر تو واسم اونور برنامه داریهی میگم
نا امیدی عین یک جزیره است وسط اقیانوس، وقتی کشتی ات میان گرداب حوادث عین یه پر کاه این طرف و آن طرف غوطه می خورد باز باید بجنگی، نباید به این جزیره شوم پناه آورد، رهایی ازش ممکن نیست یا اگر باشه خیلی سخته، نه این که کسی نباشه که بخواد باز سوار کشتی ات کنه و از اون جا درت بیاره نه، وقتی اسیر این جزیره شدی دیگه دوست نداري ترکش کنی، دوست نداري امیدوار باشی دوست نداري با امواجی که تو رو به ساحل روشنایی می بره مواجه بشی، به زندگی تو تاریکی اون جزیره
عاشق روزهایی هستم که در حد لالیگا بایکدیگر دعوا می کنیم! اما دست آخر، شب که می شود بازویت را بالشتی می کنم روی سرم و می گویم: باتو قهر هستم، اما حق نداري بالشتم را ازمن بگیری! وتو، بوسه ای روی گونه ام می نشانی و می گویی: آخ که چقدر دلبری می کنی.
تویی که همش پیگیر اینجایی با توام
اگه ترسی نداري(مرضی نداري یا به عبارت بدتر کک به تونبونت نیست) نشونی بذار ببینم کی هستی هوم؟!
________
فک کنم شب کاری یا خواب و خوراک نداري که نصف شب تا صبح بیداری و تو این جا فر میخوری نکنه تویی که منو هک میکنی؟!
میشه بگی چرا تو فکر هک منی؟! به جان عزیزت من چیزی ندارم که هک کنی لامصب
بفهم :((
_تو لیاقت اظمو نداري،تو لی رو بهش ترجی دادی.
_ تو لیاقت اونو نداري!!
_ شاید به همین خاطره که قهر کرده
_اظمِ عزیزم:") حیف روزهایی که باهم گشتید و حالا سهون اینطوری جواب محبتهاتو داد.
اظم کیست؟ دختری با چشمان درشت و قشنگ،لبخندی به زیبایی الماس به همراه عینکهای مکعبی قشنگش^^
مهربون و یکی مثل خودم. تو خیلی چیزا شبیه به همیم اما سهون قبول نداره:(
به سهون: چرا نمیزاری باهاش دوست بشم؟:(( تو حتی نگفتی من چیکارتم:/ با اینکه ساچ رو بهش معرفی کردی.
_
چهل روزه که خدا در اغوشت گرفته زیبا
چهل روزه که خاک در اغوشت گرفته زیبا
چهل روزه که ترک کردی دنیای شلوغ و الکی ادمارو زیبا
چهل روزه که دیگه درد نداري زیبا
چهل روزه که دیگه دغدغه نداري زیبا
چهل روزه شبا زیر سرت بالشت و روت پتو نداري زیبا
ولی چهل روزه که اطرافیانت هنوز داغ تو براشون جا نیوفتاده و اروم نگرفتن
چهل روزه که دل دنیا برات تنگه.برای وجودت.
چهل روزه که مروا مریم نداره
چهل روزه که محیا مریم نداره
ولی تو همچنان اروم و بی اعتنا به دلهای ت
من به این خوبی، اصلا تو لیاقت نداري که با من باشی؛ بله لیاقتت همونه هموون
به تخمم هم که دوستم نداري و به تخمم که با این که آنلاینی جوابمو نمیدی و کلا هم فکر کردی کی هستی؟؟ من خیلی بهتر از تو میشم و اخرش برات زبون در میارم از کنج خلوت خوشحالم
دوستتم دیگه ندارم دیگه توتالی به تخممی
گاهی رشته کار از دست آدم می ره، هِی می بینی زمان داره میره، می دونی وقت کم داری، اما زمان این جور وقتا سرمایه نیست دیگه برات، در واقع سرمایه آیه که از قبل با عمل و رفتارت سوختیش الانم بعد سوختنش! هر چند می گذره اما سرمایه ای از زمان نداري یه جوری گیر می افتی که می دونی یه قطعه از پازل رو گم کردی و نداري خدایا این گره ام رو باز کن
یه وقتا هم میشه با وجود داشتن خانواده، فامیل و دوست نگاه میکنی اطرافتو میبینی تنهایی. هیچ کسی رو نداري باهاش حتی درد و دل ساده بکنی، کسی نمیفهمه تو رو، درکت نمیکنه، نمیدونه یه وقتا قلبت میخواد از جاش دربیاد، نمیتونی بفهمونی به دیگران که دیگه نا نداري تو این دنیا نفس بکشی.
با خدا حرف میزنم. درد و دلم رو میبرم پیش خدا، اما کاش خدا پیشم بود بغلم میکرد. دستمو میگرفت دلداریم میداد.
این حجم از اتفاق بد تو یه روز بیسابقهست.
ای دل بیقرارم. ای دل بیقرارم. بیتو
میدونی دلم میخواد که یه آهنگ برات بنوازم. شاید اگه جامون عوض میشد من. از این که یه نفر حتی میخواد یه آهنگ برات بسراید، توی آسمونها میپرید و از خوشی پرواااااااااز میکرد
تو هم اسمم رو سرچ میکنی تا عکسم بیاد و بفهمی Online ام یا نه؟
ای عششششق ای دل تو خریداری نداري. عاشق شدی و یاری نداري
دل ای دل
دل ای دل
دل ای دل
دل ای دل
آهاااااااا هاها اااااا ی
رفتی نشستی به این و اون گفتی که رضاصاد چند روزه توی اینترنت خبری ازش نیست
رفتی گفتی همین روزاست که حذف بشه
پس خبر نداري بنده ی خدا ! خبر نداري داشتم چیکار میکردم توی این چند روز !
حالا خودتو آماده کن
به زودی کاری میکنم هر کسی که توی این کشور خواهد عکاسی یاد بگیره ، محاله اسم منو نشنوه
کلام قدرت عجیبی داره اگه هنوز در کلام و سخن گفتنت تقوا نداري آرامش هم نداري یکم بیشتر هم از خدا دورتری !!
حال خوب و بد ما آدما، بخش زیادیش به خاطر، کلام و سخنیه که ابراز می کنیم
کاش حال حرفهامون خوب بشه
ساده
بدون تکلف
با اخلاص
بی آلایش
عاقلانه و نه زیرکانه
لطیف نه تند و خشن
بلیغ و رسا نه با طعنه و سرزنش
به اشارت نه با بی حیایی
نرم نه خشمگین
پرمغز نه بیهوده و لهو
ذکر باشه نه غفلت
بسم رب
حتی اگر بامن حرفی نداري، باز هم با من حرف بزن
مثلا بگو: چه خبر؟ تا من از چیزهایی که تو از آن ها خبر نداري برایت بگویم
از روزهایی بگویم که تو نبودی.
از دردهایی بگویم که تنهایی کشیدم.
حتی اگر هم برایت مهم نبود باز هم بگو : واقعا؟
تا چانه ام گرم شود و شاید آن بین ها خسته شوم
هیچ وقت در مقابل من سکوت نکن
من از سکوت واهمه دارم.
سکوت اصلا علامت رضایت نیست.
من هرچه سکوت دیدم، همان رفتن بود
واقعااااا بعضیا چه فکری میکنن تو مراسم ختم مامان بزرگ آدم .یکی رو میارن آدمو ببینه و به فکر_خیر سرشون _امر خیرن؟؟؟
من هیچ موقع فحش نمیدم ولی در این حالت فقط میتونم بگم تف!
اه.
من با صورت پف کرده و چشمای کاسه خون دارم زاااار میزنم.تو اومدی چیو ببینی لعنتی؟
فک کردی چی؟
شعور نداري .فرهنگ نداري.آدم باش.
تیپ سیاه زدی اومدی بدبختیامونو ببینی؟مسخره .
تو میمونی و ی میل و نفس سرکش که اتیشت میزنه از درون، ولی به علت اینکهسرت شلوغ شده و سنت رفته بالا،بخوانی هم نمیتونی کاری کنی.جونشو نداري.پس سه تا حسرت برات تازه میشه؛
یکی اینکه چرا جون نداري ازش استفاده کنی و عکس حسرت میخوری.
دو اینکه چرا اصلا تا جوانش بودی رامش نکردی ک اینطوری تو پیری و ناتوانی اذیتت نکنه.
و از همه مهمتر این که میفهمی مقابله ات با خواهش نفسانی به خاطر تقوا هرگز نیست! بلکه به خاطر حال نداري و جون نداشتنه!بنابراین دروازه ها
این وضعِ بیهودگی آدم را از به یاد آوردن هم میاندازد.ملال هم نیست حتی. ملال وزن دارد لااقل. یک چیزی هست. این بیهودگی عین این ست که حافظه نداري. یاد نداري. حرف، وزن، رنگ، کلمه. هیچ که هیچ. پرت پشت پرت پراکنده میکنی توی هوا که بی سمتاند. نمیدانم دیشب بود یا کِی که آنقدر این شدید شده بود که هربار، فورا زل میزدم توی چشم اطرافیانم که ببینم چه قدر کلافهشان کردهم. پشتِ پرت مخفی میشوی. نمیدانم این چه کار بیهودهای ست که مینویسم و اینجا می
این وضعِ بیهودگی آدم را از به یاد آوردن هم میاندازد.ملال هم نیست حتی. ملال وزن دارد لااقل. یک چیزی هست. این بیهودگی عین این ست که حافظه نداري. یاد نداري. حرف، وزن، رنگ، کلمه. هیچ که هیچ. پرت پشت پرت پراکنده میکنی توی هوا که بی سمتاند. نمیدانم دیشب بود یا کِی که آنقدر این شدید شده بود که هربار، فورا زل میزدم توی چشم اطرافیانم که ببینم چه قدر کلافهشان کردهم. پشتِ پرت مخفی میشوی. نمیدانم این چه کار بیهودهای ست که مینویسم و اینجا می
دلم میخواد بخوابم. بخوابم و بفهمم معنی این زنده بودن چیه، یا بیدار نشم.
همیشه بدم میومد از اینا که دم به دم به جون خدا غر میزدن که خدایا منو دوست نداري و این چیزا. یه روزایی از نوجوونیم منم همینطوری بودم ولی همش بعدش به خودم میگفتم مگه میشه؟ خدایا منو دوست نداري جمله ی مسخره ایه. اشکال کار یه جای دیگه اس.
ادامه مطلب
سرباز.
قدم های اجبـــــاری روز های تکـــــراری
سرباز. خوابیدن اجبار بیدار شدن اجبار.
سرباز یعنی تنهایی. سرباز بی حوصله ، سرخورده
سرباز یعنی برجک است و تنهایی تو خاطرات روز های گذشته تو شیرینی خاطرات و تلخی حال
سرباز که باشی باید موهاتو از ته بزنی. لباسی که دوست نداري بپوشی و کفشی که دوس نداري پات کنی.
سرباز که باشی باید دو سال با آدمایی که دوست نداري زندگی کنی
سرباز یعنی لباس پلنگی. پوتین و برگ سینه
سرباز یعنی ۲۱ ماه بی اختیاری.
چقدر تلخ بود کتابو میدیدم میخواستم ازش فرار کنم :(
از کتابخونه امانت گرفته بودم و دوبار تمدید کردم از ی طرف نصفشو که خوندم دیگه نمیخواستم بخونمش و از طرف دیگه نمیخواستم کتاب رو کامل نخونده تحویل بدم تو این دو روزه تمومش کردم خوب شد کامل خوندمش
چقدر گریه کردم برای مرگان و هاجر
ولی میدونم ما آدما قدرت تحملمون بالاس وقتی چاره ای نداري ، نداري دیگه
هرگاه در تنگنا قرار گرفتیهرگاه فکر کردی خدا فراموشت کردههرگاه از زندگیت خسته شدیاین آیه ی زیبای خدا رو بیاد بیار: لا تنقطوا من رحمت الله»تا وقتی پشتیبانی چون خدا داری چی کم داری؟ ای دل ار سیل فنا بنیاد هستی برکندچون تورا نوح است کشتیبان ز توفان غم مخور»به خدا توکل کن و بدون زمونه همیشه یکسان نیست و روزای بد میگذره. دور گردون گر دو روزی بر مراد ما نرفتدائما یکسان نباشد حال دوران غم مخور»بنابر این تو حق نداري نا امیدشی!
گاهی وقتها انتظارش را نداري، نه، نه! خیلی وقتها انتظارش را نداري. خیلی وقتها از خیلی آدمها بیرحم شدن را انتظار نداري. انتظار نداري ته قلبت کسی را دوست داشته باشی و دوست نداشتنهایش را توی صورتت بزند، انتظار نداري دست دوستی دراز کنی و دستت را پس بزنند. خیلی وقتها خوب است خیلی از آدمها همان دور دورها بمانند و فاصلهها از جایشان جم نخورند؛ خوب است از همین دور دورها تماشایشان کنیم، تحسینشان کنیم، برایشان دست تکان دهیم و توی قلبم
راه باز و جاده دراز."هر کی علاقه به مذاکره و ت بازی افراطی داره".
در معرکه ای سخت چه داری؟
آخر ز کدامی به چه کاری؟
گر شوخ فضولات ز غربی
آسوده چه باشی به چه زاری؟
آخر به فسادی که نشاند؟
زخمی که روا نیست ز هاری.
اینگونه هنوزت ره ابلیس؟
اینگونه ت به تباری؟
ای شوخ برون راه درازت!
با ما نشوی روز نداري!
(بر ما
روی سکو نشستن را دوست دارم. همان سکوی همیشگی که تو را از همهچیز و همهکس جدا میکند. آن بالاهای آن قدیمیترین ساختمان آن قدیمیترین سلاخخانهی دوستداشتنی همهی عمر که هر چه جان داشتیم از ما گرفت. از این بالا همیشه میشود همه چیز را دید؛ نسلاندرنسل بشر را انگار. همینطور کرخت نگاه میکنی و همه چیز میگذرد. به چای ریخته شده در لیوان یک بار مصرف کنارت نگاه میکنی، حوصلهاش را نداري، اما بخار تمام نشدنیاش محوت میکند. سرت را بالا
توی آزمایشگاه ایستاده بودیم تا نوبتمون بشه واسه دیدن نمونه ی زیر میکروسکوپ. صدایی پشت سرم گفت: انقدر بدم میاد از این آدمااا. برگشتم و دیدم داره به من نگاه میکنه. بهش گفتم از کدوم آدما؟ گفت شما قدبلندا که حق ما رو خوردین. بار اول نبود که این حرف رو میشنیدم. بهش گفتم از آدمایی که سرماخوردن و بیحالن چی؟ خندید گفت نه از اونا خوشم میاد. اون یکی گفت وقتی مریض میشی چقد مظلوم میشی. زود برو خونه حالت بده.
نمونه رو دیدم. ازش عکس گرفتم. کوله م رو گذاشتم ر
مدام سرم رو درد آورده. خواب طولانی و هندزفری گذاشتن چیزی از وجودم برام باقی نذاشته. چرا چرا چرا چرا
از این که من عاشقم، از این که دوست دارم عاشق باشم ولی. ولی تو نمیخوای. گفتی دوست نداري چیزی بیشتر از یه همکلاسی برای من باشی و دوست نداري حرفای من رو بشنوی. ما دو نفر خیلی با هم فرق میکنیم ولی تکلیف عشقی که توی دل من مونده چی میشه؟ تکلیف اون جوونهای که نمیدونم عشقه یا نه؟ تکلیف دوست داشتن من؟ چرا این قدر مرموزی تو چرا هیچ وقت نتونستم
۩ به نام حضرت دوست که هرچه داریم از اوست ۩
خدایا ! من در این کلبه فقیرانه خویش چیزی دارم که تو در عرش کبریاییت نداري
و آن این که من چون تو خدایی دارم اما تو چون خودت نداري .
پلک هایم خیس خیس است سینه ام آتشکده / شیشه عمرم شکسته خون دل جوش آمده /
رشته آمال خود را هرچه محکم می کنم / باز جشن خاطراتم می شود ماتمکده
به نام خدای مهدی عج
این حجم از بلا و زله و سیل و رانش زمین و طوفان شن و رعد و برق بی دلیل نیست.هرچی مصیبت به ما میرسه به خاطر عدم توجه به امام زمان مونه.به قول استاد رائفی پور یا خودت میفهمی که امام زمان نداري یه بهت میفهمونن که نداري!
ما غرق در مادیات و زرق و برق دنیا شده ایم ! یادمان رفته خدایی هست عاقبتی و قیامتی و مسئولیتی!
درباره این سایت