Princess Mononoke 1997,دانلود انیمیشن Princess Mononoke 1997,دانلود دوبله فارسی Princess Mononoke,دانلود دوبله فارسی انیمیشن Princess Mononoke 1997,دانلود کارتون Princess Mononoke 1997 720p,دانلود کارتون شاهزاده مونونوکه,دانلود مستقیم انیمیشن Princess Mononoke 1080p,دوبله فارسی کارتون Princess Mononoke,زیرنویس فارسی Princess Mononoke,شاهزاده مونونوکه,
ادامه مطلب
من از خیلی چیزها میترسیدماز مادیان سپید پدربزرگاز مدیر مدرسهاز قیافه عبوس شنبهچقدر از شنبهها بیزار بودم خوشبختی من از صبح پنجشنبه آغاز میشد عصر پنجشنبه تکهای از بهشت بودشب که میشد در دورترین خوابهایم طعم صبح جمعه را میچشیدم
#سهراب_سپهری
در پنجاه سال اخیر وقتی بسیاری از سینماگران مشرقزمین مانده بودند که
حقیرانه تسلیم هنر و صنعت سینمای غرب شوند یا تماما هنر و غرب را یکجا بدرود
بگویند، وقتی بسیاری از نخبگان و هنرمندان عالم شرقی درگیر بحثهای فلسفی درازدامن
و بینتیجه بودند دو مرد ژاپنی به راه افتادند و کار خودشان را شروع کردند.
در نتیجه ژاپن _همان ژاپن شکستخورده و تحقیر شده در حملۀ اتمی
آمریکا_ دو پیرمرد به عالم هنر تقدیم کرد. یکی ایسائو
تاکاهاتا» بود که روحش شاد و بعد
در پنجاه سال اخیر وقتی بسیاری از سینماگران مشرقزمین مانده بودند که
حقیرانه تسلیم هنر و صنعت سینمای غرب شوند یا تماما هنر و غرب را یکجا بدرود
بگویند، وقتی بسیاری از نخبگان و هنرمندان عالم شرقی درگیر بحثهای فلسفی درازدامن
و بینتیجه بودند دو مرد ژاپنی به راه افتادند و کار خودشان را شروع کردند.
در نتیجه ژاپن _همان ژاپن شکستخورده و تحقیر شده در حملۀ اتمی
آمریکا_ دو پیرمرد به عالم هنر تقدیم کرد. یکی ایسائو
تاکاهاتا» بود که روحش شاد و بعد
دنیا که گذر کنند همه بر پشتت # رفتند و روند کسان ز کوه و دشتت
آن خاله ، عمو و یا که حتی مادر # ترکت بنموده رفته اند از مشتت
ای آنکه همه عمر طلب کار بُدی # ترسان همه از روی عبوس و زشتت
اکنون بنگر که خود بدهکار شدی # آگه شده ای ز کرده ها و کشتت ؟
پیری و هنوز غرق عیاشی شب # چیزی نبُود تو را فقط انگشتت
هوشیار که بعد رفتنت سوی فنا # انگشت نهد کسی به خاک و خشتت
گرجی نرود میخ بر این سنگ مکوب # هرچند گرو بمانده هفت از هشتت
پیامبر اکرم(ص):
أَلا اُنَبِّئُکُم بِخیارِکُم؟ قالوا: بَلى یا رَسولَ اللّه . قالَ: أَحسَنُکُم أخلاقا المُوَطِّئون اَکنافا، الَّذینَ یَألِفونَ ویُؤلَفونَ؛
آیا شما را از بهترین افرادتان خبر ندهم؟ عرض کردند: چرا، اى رسول خدا. حضرت فرمودند: خوش اخلاق ترین شما، آنان که نرمخو و بى آزارند، با دیگران انس میگیرند و دیگران نیز با آنان انس و الفت مى گیرند.
(غررالحکم، ج6، ص441، ح10926)
شهید مطهری
خدای متعال دوست می دارد مردمی را که وقتی در جمع دیگران می ن
روزی با دوستم از کنار یک دکه رومه فروشی رد می شدیم دوستم رومه ای خرید و مودبانه از مرد رومه فروش تشکر کرد، اما آن مرد هیچ پاسخی به تشکر او نداد. همان طور که دور می شدیم، به دوستم گفتم: چه مرد عبوس و ترش رویی بود.
دوستم گفت: او همیشه این طور است!
پرسیدم: پس تو چرا به او احترام می گذاری؟
دوستم با تعجب گقت: چرا باید به او اجازه بدهم که برای رفتار من تصمیم بگیرد؟!
در محیط های مختلف افرادی هستند که همیشه با روی خوش و با لبخند با بقیه رفتار می کنند. اینکه ما عبوس باشیم مشکلی را حل نمی کند. ولی وقتی با روی باز با بقیه رفتار می کنیم، عملا تاثیر خوبی هم بر روی خودمان می گذارد.
در این شرایط سخت اقتصادی و اجتماعی با هم خوب باشیم و همدیگر را احترام بگذاریم. هر کسی مشکلاتی برای خودش دارد ولی بهتر است سعی نکنیم مشکلات خود را به بقیه منتقل کنیم.
به یکدیگر لبخند بزنیم و با هم خوب باشیم
راستش اولین باری که تهران این مدلی میدیم خیلی خسته کننده بود وقتی چهره عبوس و ناراحت آدما تو خیابون تو مترو میدیدم یه حس بهم میگفت چی شده اینجا شبیه یه کابوس بود .شب که داشتیم تو خیابون قدم میزدیم باره اولی بود که گربه ای رو میدیم سوسک بخوره اونم به شکل زنده هنگام فرار سوسک .اصلا هر اتفاقی که اون روز افتاده بود با دیدن این صحنه به کل از ذهنم اون لحظه به فراموشی رفت .
پی ن : هوا شهر تهران خفس نمیشه نفس کشید .
می فروشند، با ترازویی که لحظه را اندازه می گیرد.دوره گردهایی در کوچه داد می زنند و آرامش همسایه ها را می گیرند که آرامش بفروشند.
کسی را از خواب زمستانی بیدار می کنند که آرامش، سالهاست ترکش کرده است، فروشنده فریاد می زند: حقیقت می فروشم، رازهای کهنه می خرم! بشتابید، راستی می فروشم، اکراه ناگفته ها را می خرم!
لبخند می فروشم، بیایید توانایی درک آدم می فروشم.
هنوز عابران عبوس از کنارش می گذرند و او با لبخد از یکی می پرسد: چیزی نمی خری؟ به تو رایگا
عوامل موثربرشادی و نشاط دانش اموزان در کلاس درس حالات ظاهری معلم جّو روانی و عاطفی کلاس درس تا حدودی زیادی به وضیعت روحی و روانی معلم بستگی دارد.وقتی معلم با روحیه ی شاد و بانشاط وارد کلاس شود ،دانش اموزان از مصاحبت و در کنار او بودن لذت خواهند برد.زیرا نخستین قدم برای ایجاد شادی ونشاط در کلاس , حالات ظاهری چهره ی معلم است.مهم بودن وبزرگی ،در اخم کردن و عبوس و ترش رو بودن نیست.برخی از معلمان تصور می کنند اگر همیشه عبوس باشند و اخم کنند ، شاگرد
حضرت ابوالفضل نخستین فرزند از چنین بانوى با معرفت و حق شناسى بود. تولد
وى، خانه امام على (ع) و دل مولا را غرق نور و سرور ساخت. حضرت على (ع) در
گوش این نوزاد بسیار خوش منظر و زیبا، اذان و اقامه گفت و او را عبّاس نام نهاد.
عبّاس هم به معناى شیر نیرومند و خشمگین، و هم به معناى عبوس و چهره گرفته است زیرا که ایشان نسبت به ظالمان، چهرهاى خشمگین داشتند.
در روز هفتم ولادت حضرت عباس (ع) هم گوسفندى را به عنوان عقیقه ذبح و گوشت آن را در بین فقرا تقسیم کردند.
جّو روانی و عاطفی کلاس درس تا حدودی زیادی به وضیعت روحی و روانی معلم بستگی دارد.وقتی معلم با روحیه ی شاد و بانشاط وارد کلاس شود ،دانش اموزان از مصاحبت و در کنار او بودن لذت خواهند برد.زیرا نخستین قدم برای ایجاد شادی ونشاط در کلاس , حالات ظاهری چهره ی معلم است.مهم بودن وبزرگی ،در اخم کردن و عبوس و ترش رو بودن نیست.برخی از معلمان تصور می کنند اگر همیشه عبوس باشند و اخم کنند ، شاگردان از انها حساب می برندو می ترسند،در حالی که تحقیقات انجام شده نت
من از خیلی چیزها می ترسیدم .
از مادیان سپید پدر بزرگ
از مدیر مدرسه
از قیافه عبوس شنبه
چقدر از شنبه ها بیزار بودم
خوشبختی من از صبح پنج شنبه آغاز می شد
عصر پنج شنبه تکه ای از بهشت بود
شب که می شد در دورترین خواب هایم
طعم صبح جمعه را می چشیدم !
سهراب سپهری
چطوری میشه که یه سری آدم هی بهت بگن خواهری و آجی و از اینطور چیزا ، تو هم بهشون بگی خواهری و داداشی بعد از اونور وقتی میری سراغشون میبینی وبلاگاشونو بستن. آدمای مجازی چقدر راحت میرن، بدون دلیل، مثل وقتی که یهو توی زندگی واقعیت یه روز میبینی دوستت بی دلیل ترکت کرده، مثل وقتی که بی دلیل رونده بشی مثل خیلی چیزای دیگه. الکی بود نه؟ همون الفاظ مهربانانه، همون صمیمیات پفکی. اینجا یه دنیای مجازیه، کاملا تق و لق ، من میدونم که پشت هر وبلاگی یه آدم ن
#کهنه_سربازعشق#اشعار ۹۹
نمی ترسم من از لبان آغشته به باروتتمثل سرباز قدیمیدوست داشتن هایم هنوز بوی جنگ می دهد!
از رخت عبوس جنگقدیمی ترم من در عاشقیتنمبوی نفت، آتش و دود می دهددستانم،هزاران ماشه زندگی را چکاندهدر چشمانم،مرگ هزاران نفر همیشه در رقص است!
جنگ کار من نبود،ژنرال ها،هزاران مین کنار قلبم کاشته اندشبها،هنوز هم رژه تانکها می تکاند، آسایش خوابم را.
و تو؟!و تو همه امید این کهنه سربازی!عشق به تومرا زنده نگه می دارد،لمس تنت در خو
نشستهاند هزاران کتاب در قفسهزبون و ساکت و پر اضطراب در قفسهیکی بزرگتر از دیگران؛ قدیمیترملقباند به عالیجناب در قفسهمراقبش دو سه گردن کلفت دور و برشکه تا تکان نخورد آب از آب در قفسهخزانهدار عددهای دولتش شدهاندکتابهای درشت حساب در قفسهکتابهای مقدس، کتابهای ملولخزیدهاند به کنج ثواب در قفسهکتابهای اصول و فروع بیدارینشستهاند همه گیج و خواب در قفسهنشستهاند دو زانو کتابهای دعاهزار وعدهی نامستجاب در قفسه کتاب فلسفه ب
.عَنِ السَّکُونِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع:
أَمَرَنَا رَسُولُ اللَّهِ ص أَنْ نَلْقَى أَهْلَ الْمَعَاصِی بِوُجُوهٍ مُکْفَهِرَّةٍ.»
الکافی، ج۵، ص۵۹
از امام صادق از امیرالمؤمنین (علیهماالسلام) نقل شده است:
رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) به ما دستور دادند که با چهرههایی عبوس و در هم با اهلمعصیت روبهرو شویم.»
پانوشتــــــــــــــــــــــــــ
بسیاری از افراد غیرمتدین، متدینین را اف
.عَنِ السَّکُونِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع:
أَمَرَنَا رَسُولُ اللَّهِ ص أَنْ نَلْقَى أَهْلَ الْمَعَاصِی بِوُجُوهٍ مُکْفَهِرَّةٍ.»
الکافی، ج۵، ص۵۹
از امام صادق از امیرالمؤمنین (علیهماالسلام) نقل شده است:
رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) به ما دستور دادند که با چهرههایی عبوس و در هم با اهلمعصیت روبهرو شویم.»
پانوشتــــــــــــــــــــــــــ
بسیاری از افراد غیرمتدین، متدینین را اف
#سپیدار_مهربانی
لب جو،
یا میان این باغ
کاش برای همیشه باشی ای سبزترین سپیدار مهربانی
خواب دیدم چکاوکی را که می گفت،
تو آخرین نغمه های بهار
در واپسین روزهای فصل عاشقی گل سرخ
نام دیگری نداری جز بلندای عشق!
گذر از تو
حس بد عبور بی هدف
سردرگمی های گیج یک فاخته بی جفت
گذر از تو
بی مرزی عبوس حادثه،
تلخ،
مثل عبور قاصدک از پشت بام بهاران
گذر از تو
مثل دل کندن از آخرین روزهای خرداد
عین وداع با ابرهای باران زای زندگی.
کاش می دانستی
تو بهترین زاد روز به
.#میفرماد:لطفاً به بند اول سبابهات بگویک ذره صبر و حوصلهاش، بیشتر شوداز بخل؛ زنگ خانهی من، سکته میکنددستت اگر کمی متمایل به در شود!.
سبک شعر گفتن حسین صفا، خاص، جذاب و البته اغلب اوقات تلخ است. قطعا بخش بزرگی از هویت و ویژگیهای آثار #محسن_چاوشی مدیون اشعار #حسین_صفا ست. استفاده از تعابیر کوچه بازاری و محاورهای یکی از ویژگیهایی است که تقریبا او را منحصر به فرد میکند. او حتی ابایی ندارد از کلمات بیگانهای که امروزه در فارسی مرس
20 روز با انیمه های میازاکی و استودیو جیبلی:
جمعه ~ لوپن سوم: قلعه کاگلیوسترو
شنبه ~ ناوسیکا از درهی باد
یکشنبه ~ لاپوتا قلعهای در آسمان
دوشنبه ~ همسایه من توتورو
سهشنبه ~ مدفن کرمهای شبتاب
چهارشنبه ~ سرویس تحویل کیکی
پنجشنبه ~ پورکو روسو
جمعه ~ پوم پوکو
شنبه ~ نجوای قلب
یکشنبه ~ شاهزاده مونونوکه
دوشنبه ~ شهر اشباح
سهشنبه ~ بازگشت گربه
چهارشنبه ~ قصر متحرک هاول
پنجشنبه ~ حکایت دریای زمین
جمعه ~ پونیو روی صخره کنار دریا
شنبه ~ دنیای
دوستم رومه ای خرید و مودبانه از مرد رومه فروش تشکر کرد ، اما آن مرد هیچ پاسخی به تشکر او نداد.همان طور که دور می شدیم، به دوستم گفتم:چه مرد عبوس و ترش رویی بوددوستم گفت:او همیشه این طور است!پرسیدم: پس تو چرا به او احترام می گذاری؟!دوستم با تعجب گفت:"چرا باید به او اجازه بدهم که برای رفتار من تصمیم بگیرد؟!من خودم هستم.".اجازه
ندهید تا برخوردهاى دیگران ، موجب تغییر رفتارهاى شما شود . همیشه مثل
گــــــــــــل باشید که در هر شرایطى خوش عطرى
Laputa Castle in the sky
توی افسانه ها از شهری اسم برده شده به اسم لاپوتا، شهری که توی آسمون معلقه. دختری به اسم شیتا، وارث گردنبندی با سنگ آبیه که راه رسیدن به قلعهی لاپوتا رو نشون میده. یک گروه به سرپرستی یه آدم خاص که ارتش رو هم با خودش داره و گروهی از های هوایی، دنبال اون گردنبند هستن تا به گنج توی لاپوتا برسن. دختر از دست اونها فرار میکنه و از آسمون پایین میوفته. گردنبند اون رو از افتادن حفظ میکنه اما بیهوش میشه و پسر بچه ای به اسم پازو که توی معد
این روز ها روزهای آزاردهنده ای هستند.
بی حوصلگی محض. تمام تلاشم برای حفظ کردن روحیه ام اثر موقتی دارد و خیلی سریع به مود آزار دهنده ی اصلی باز میگردم. حس پوچی. آرزوی مرگ. استرس آیندهی نامعلوم. تشنه ی دیدن همان آدم هایی هستم که هیچوقت قبولشان نداشتم و ندارم. تشنهی نشستن در کتابخانه و دیدن یک سری آدم های ثابت. فضای باز. سقفی که وجود ندارد. دراز کشیدن روی چمن ها، با ویوی درختان کاج بلند وقتی که سوزن برگ هایشان میرقصند.
وقتی قیافه ام را در آی
برای ورود به ساختمان محل کار ابتدا باید از محل حراست آنجا عبور کنم، اتاقکی کوچک که خانمی جوان اما عبوس آنجا نشسته است. روز اولی که پا به اتاقکش گذاشتم و سلام کردم، زیرلبی و با اخم جوابم را داد. رفتارش ذوق آدم را میخشکاند اما خب من آدمی نبودم که از رو بروم. هر روز صبح که پا به اتاقکش میگذاشتم بلند و پر انرژی و با لبخند سلامش میکردم به این امید که گرههای پیشانیش که شاید ناشی از ناراحتی باشد باز شود و لبخند خانم حراستِ به زعم من غمگین را ببی
http://WWW.NEGARSKIN.IR
عوارض تزریق بوتاکس
صورتتان بیحرکت میماندو مانند یک ربات هستید؟ این در نتیجه دوز نادرست بوتاکس است و احساس راحتی ندارید.
ابروهای قوسی غیر طبیعی رو به بالا که همیشه نگاه متعجبانه را به صورتتان میدهد و ممکن است چین و چروکهای غیر طبیعی در اطراف ابروها بهوجود آید. همه اینها زمانی رخ میدهد که تزریق بوتاکس درست انجام نشود.
افتادگی پلک که بسیار رایج است وقتی ابرو پژمرده میشود پلک احساس سنگینی میکند، اگر چه این عارض
حضرت امام ای مدظلهالعالی: دولت آمریکا از اول با این انقلاب با روی عبوس و چهرهی تُرش روبهرو شد. هواپیمای مسافربری ما را در آسمان خلیج فارس افسر آمریکائی با موشکی که از ناو جنگی شلیک کرد، ساقط کرد. قریب سیصد نفر مسافر کشته شدند. بعد به جای اینکه آن افسر توبیخ شود، رئیسجمهور وقت آمریکا به آن افسر پاداش و مدال داد. ملت ما اینها را میتواند فراموش کند؟»
۱۳۸۸/۰۱/۰۱
فراموش نمیکنیم
سیویکمین سالگرد حملهی جنایتبار ناو آمریکایی
به نام انسانیت
غرورم شکست وقتی که این تصویر رو دیدم ، غرورم شکست وقتی چهره عبوس پیر مرد دست به سینه رو دیدم .
"و تو هنوز میخندی وقتی که مردم کشورم در غم هم مُرده اند "
به اندازه یه دنیا بغض تو گلوم گیر کرده ، دلم یه گریه میخواد یه گریه که تموم نشه .
متاسفانه مرورگر شما، قابیلت پخش فایل های صوتی تصویری را در قالب HTML5 دارا نمی باشد. توصیه ما به شما استفاده از مروگرهای رایج و بروزرسانی آن به آخرین نسخه می باشد با این حال ممکن است مرورگرتان توسط پلاگی
امروزه ضرب المثل ایرانی خنده بر هر درد بی درمان دواست ” مصداق کاملا علمی پیدا کرده است . دانش پزشکی در قرن حاضر به وضوح می داند اشخاصی که اصطلاحا یک لب و هزار خنده گفته می شوند ، نسبت به آنان که به اصطلاح با خودشان نیز قهرند ! و نسبت به زندگی بدبین و عبوس هستند ، بسیار کمتر دچار بیماری های جسمی و روانی می شوند .
به این ترتیب هر عاملی که شادابی را به انسان هدیه کند ، در واقع به سلامتی جسم و روان او کمک کرده است . اما نکته بسیار مهمی که دانش
۱.کسی ویدئوی رقصی که دو تا از اعضای NCT برای آهنگ lovely بیلی ایلیش طراحی کردنو دیده؟ منکه تازه دیدم:) خیلی قشنگ بود. یعنی چند بار نگاه کردمش و بازم می تونستم ببینم.لینکش (نیازمند )
۲.انیمه ای که درحال حاضر می بینم هفته ای یه قسمت میاد. همراه با زمانی که برای دانلودش صرف میشه، دیدنش حتی نیم ساعت هم به درازا نمیکشه. مفهومی نیست و احتمالا بیشتر از یک فصلم نباشه و زیاد هم ادامه پیدا نکنه. البته یکی از شخصیت ها بهم انگیزه میده برای کار بیشتر. ی
+ لعنتی. آدما رنگین.کاش آدما عدد بودن!- ولی اعداد خشن ان، زمختن و حوصله آدمو سرمیبرن.هیچکی آدمای عددی رو دوست نداره.+اما اونا دروغ نمیگن.درسته که عبوس و خشمگین میشینن جلوت ولی تو میتونی تا ابد بهشون اعتماد کنی.تا ابد میتونی به اون پنج زشت کچلی که ابروهاش تو هم گره خورده و دست به سینه جلوت نشسته و چپ چپ نگاهت میکنه اعتماد کنی که پنج میمونه! زبونشون رو که بفهمی میتونی راحت باهاشون کنار بیای. اما امان از رنگ ها.همین آبی دشمن! یه روز برمیدا
سلام خدمت دوستان گرامی
سوال من اینه که پسری با این مشخصات برای ازدواج پیدا میشه یا نه، از نظر اخلاقی مهربون باشه، و خشن و جدی و عبوس نباشه، الکی عصبانی نشه، دست بزن نداشته باشه، و بشه راحت باهاش حرف بزنه آدم، دقیقا مثل دو تا دوست با هم درد و دل کنیم، حوصله داشته باشه که من باهاش حرف بزنم، به هر حال میدونم مردان حرف زدن زیاد رو دوست ندارن، ولی خب در حد معمول که من انتظار دارم که فکر نمیکنم غلط باشه.
در کل میدونم آدم تو هر کاری باید تعادل رو ر
انیمیشن گرینچ
خلاصه داستان :
درباره یک موجود سبز بنام گرینچ که بسیار عبوس و بداخلاقه و به شدت از کریسمس متنفره! شاید در کریسمس های قبلی اتفاق های خوبی براش پیش نیومده و از این روز واقعاً متنفره. او در نزدیکی یک روستا زندگی میکنه یک سگ داره که در کارهاش کمکش میکنه. اون در این روزها اذیت کردن مردم براش تبدیل به یک کار روتین و روزمره شده حالا هم که میخواد کریسمس رو برای مردم خراب کنه و اینگونه به آزار مردم دهکده بپردازه…
برای دانلود به ادامه ی م
اگر در جهان فقط مسلمانان بمانند و آمریکا و اسرائیل هم به گور بروند، باز خودشان، خود را منقرض خواهند کرد. تفکیکی با فلسفی، ضد عرفان با عرفانی و شیعه با سنی سرِ دعوا دارد. حتی شاگردان باب که فرقههای انحرافی بودند، دو گروه بهائیان و ازلیها هم با هم میجنگیدند. شیخیه(شیعیان افراطی) با وهابیان(سنیان افراطی) یک دیگر را تکه پاره میکردند.
الآن هم حزباللهیها، این ترمیناتورهای إلهی گیس و گیس کشی راه انداختهاند. از آینده و گذشته آمدهاند برا
چند ماه قبل بود که کتاب مردی به نام اوه را تمام کردم. این کتاب نوشته فردریک بکمن است و در سوئد مورد استقبال فراوانی قرار گرفت. در نتیجه فرناز تیمورازف که خود ساکن سوئد است آن را مستقیماً از زبان سوئدی به فارسی ترجمه کرده است. قهرمان داستان مردی است به نام اوه که پس از مرگ همسرش تصمیم به خودکشی میگیرد. در این میان شخصی پیدا میشود که به اوه کمک میکند که از آن شیوه زندگی و خلق و خوی عجیبش کمی خارج شود. دست بر قضا این شخص یک زن ایرانی است به نام پ
امیرالمومنین ع فرمود ای مردم خدای تبارک وتعالی پیغمبر بسوی شما فرستاد و قران حقرا بر او نازل فرمود در حالیکه شما از قران و فرستنده قران بی خبر بودبد وهم از پیغمبر فرستنده او در زمان تعطیلی. پیغمبران خواب دراز ملتها و گسترش نادانی و سرکشی فتنه و گسیحتن اساس محکم و کوری از حقیقت و سر پیچی ستم و کاهش دین و شعله وری اتش جنگ همزبان با زردی گلستان باغ جهان خشکیدن شاخه ها.و پراکندگی برگها. نومیدی از میوه وفرو رفتن ابهای ان پرچمهای هدایت فرس
به مسافری از سرزمین باستان برخوردم
که می گفت دو پای سنگی عظیم و مبهم
در بیابان، نزدیکشان بر روی شن ها پابرجاست
بر خاک نشسته یکی چهره عبوس تا نیمه جان
لب فرو بسته به فرمانی که دیگر اطاعتش نیست
و گویای آنست که که حس پنهانش را خوانده آن یکی پیکر تراش
که هنوز نفس می کشد و بر پاره های پیکره نقش بسته
دستانی که نوازش می کند، و قلبی که می پروراند آن حس مبهم را
و نمایان می شود بر بطن این واژه ها
نام من اوزیماندیاست (1)، شاه شاهان
به آنچه کِشتم بنگرید و نوم
ترجمه مکالمه درس دوم کتاب زبان انگلیسی پایه نهم در این مطلب قرار داده میشود. امیدواریم مورد استفاده شما قرار گیرد.
• Lesson 2 (Travel)
Receptionist: Welcome to our hotel sir, how can I help you? Tourist: My name is Paul Kress. I’m from Germany. I have a reservation here. Receptionist: I see! Are you staying here for two nights? Tourist: Yes, my wife and I are visiting Tehran for three days. Receptionist: Where is she now? I need to check her passport. Tourist: She’s standing over there, by the gift shop. Here is her passport. Receptionist: Thank you. This is your key. It’s room 213. Hope you enjoy your stay in Tehran
• درس 2 (سفر
درباره این سایت