نتایج جستجو برای عبارت :

بگذار به دنیا نه به خودت ثابت کنی که دوام آوردی

گاهی دست خودت را بگیر و به خرید برو!
برای آخر هفته ات برنامه ی سینما و تئاتر بچین!
خودت را به نوشیدن یک قهوه در کافه ای که دوست داری دعوت کن!
چشمانت را ببند و برای خودت یک موزیک آرام بگذار!
بیخیال ماشین و اتوبوس و مترو، مسیر تکراری هر روز را قدم بزن!
کتابی که دوست داری را به خودت هدیه کن!
برای گلدان اتاق خوابت، گلهای خوشبو بگیر!
در دفترچه ی روزانه ات بنویس:
تو قرار است از لحظاتی که میگذرد لذت ببری!
خلاصه که به خودت، به علایقت احترام بگذار!
میدانی چی
#همسفر_ابرها
خودت را رهابگذار بدود میان گیسوانت نسیمدره هافریاد اسم زیبای تو  میان مخمل صخره هایندای جدا مانده از سالهای سبزه و گلخودت را رهافانوسی باش در رهگذار بیدریغ اردیبهشتپای بگذار بر این شهر خموشبگذر از بن بست تنهاییبخند و باز هم بخندکه از آستین تو باید خورشید را دید!
 
بی خیال هر آنچه می آید و می رودبازونت را بسپار به خیال یک درخت توتذهنت را پر از یاس های زرد شادشالت را بسپار به کبوتران قصهکنار یک صخره دمی آرام بگیربا خودت بردار،طعم
خودت را در من جا بگذار
حدس می‌ زنم
که خواهی گریخت
التماس نمی‌کنم
از پی‌ات نمی‌دوم
اما صدایت را در من جا بگذار.
 
می‌دانم که از من دل می‌کني
               راهت را نمی‌بندم
اما عطر موهایت را در من جا بگذار.
 
می‌دانم که از من جدا خواهی شد
               خیلی ویران نمی‌شوم
                              از پا نمی‌افتم
اما رنگت را در من جا بگذار.
 
احساس می‌کنم
تباه خواهی شد
             و من خیلی غمگین می‌شوم
             اما گرمایت را در من جا بگذار.
 
فر
زندگی زیباست ورق بزن زندگیت را نفس بکش لحظه های خوشبختی را آرام تر،دوست داشتنی تر.روز دیگری در پیش است در سخت ترین شرایط هم بهترین باش این خودت هستی که در بدترین حالات روحی هم می توانی به خودت فرمان شادی و لبخند بدهی و در چشم به هم زدنی حال خودت را خوب کني .بی خیال تمام دلواپسی ها،موسیقی دلنواز وجودت را حس کن و بگذار آنقدر حال دلت خوب شود که وجودت انرژی مثبتی باشد برای دیگران
 اینکه براستی فراموش شوی
یا اینکه تظاهر کنند فراموش ات کرده اند ؟
هیچکدام البته !
بدتر این است که خودت خودت را فراموش کني اما تظاهر کني که سخت به یادت خودت هستی .
بگذار دیگران هر چقدر دلشان میخواهد فراموش ات کنند !
باور کن هیچ توفیری نه به حال زمین دارد و نه به حال تو !
روح وحشی
+هر وقت یاد گرفتی که خودت رابه یاد بیاوری آنوقت دیگران حتی اگر هم بخواهند  نمیتونند فراموش ات کنند . 
 
دلبری کن برای خودت جانم .یک روز هم برای خودت باش .برای خودت آواز بخوان .قربان صدقه خودت برو .حواست به جزئیات خودت باشد .چقدر خودت را بلدی ؟!حال و احوال افکارت چطور است ؟دلت هوای چه کسی را کرده ؟خوب من ؛ کمی برای خودت وقت بگذار .غم ها و کینه هایت را بنویس و تا جایی که ممکن است ریز ریز کن!حیف است خودت را در گیر این همه احساسات بی نتیجه کني .تا کی چشم هایت آرامش را کم داشته باشند ؟کمی خودت را بلد باش .مهربان باش با خودت .تو باید تکیه گاه امنی برای خود
 حس تنهایی چیزی نیست که وابسته به آدمها باشد، وابسته به عشق و عاشقی ها باشد، حتی وابسته به روابط هم نیست. تنهایی یک جور حس است، که گاهی می آید و در وجودت میپیچد. بگذار بیاید، با تمام حجم اندوهی، که با خود می آورد بگذار بیاید. نه سرکوبش کن و نه خودت را به آن راه بزن که ندیدیش و نه از آن فرار کن. اتفاقا بگذار بیاید، شاید حرفی برای گفتن دارد. شاید زخمی از گذشته او را تحریک به آمدن کرده یا شاید آمده است، چون وقت پوست انداختن و ورود به یک عالم فکری دیگر
و من آن عاشق نانوشته ی تاریخم.
از اتاقم عطر یاس می آید.
بهشت من.طلا در طلا.نور در نور.
فردوس برینم.اوج تمنای وجودم.خنکای دلم.
بیا دست هایت را به من بده.بگذار به تلافی همه ی دنيا به کام ما نگشتن ها،دور هم بگردیم.
بیا همه ی این خاکستری ها را دور بریزیم.بیا لحظه ای فقط من و تو باشیم.فارغ از دغدغه های رنگارنگمان.
بگذار دنيا فقط دو روز برای ما باشد.فقط دو روز.
بگذار این بار بنویسم، بگذار جور دیگر بنویسم، بگذار تمام، نه بخشی از این ذهن آشفته را بیرون بریزم.
بگذار عمری تنها حرف زدن و تنها شنونده بودن را دور بریزم.
بگذار این بار از خودم و برای خودم بنویسم.
بگذار این بار در تحسین این من بنویسم
بگذار تا این ذهن نوشته ها حک شوند تا این من کمی سبک شود.
ادامه مطلب
تاریکی توهم فراموشی‌ست، گنگی و گیجی قرص‌های خواب‌آور. خاطره‌ای محو و کدر در سرگیجه‌ها تکرار می‌شود. پس می‌زنیم، مست می‌کنيم، خاک می‌پاشیم تا از یاد ببریم اما تصویر نیمه‌ای در پس ذهن نشسته و از خاطر نمی‌رود. قلم را روی کاغذ می‌لرزانیم اما کلمه نمی‌شود. می‌خواهیم بگوییمش و بیرون بریزیم اما از زبان الکن ما فقط داد و ضجه‌های لال‌وار بیرون می‌زند. نه فراموشش کرده‌ایم، نه دیگر یادمان می‌آید که چیست. تاریکی ترس ندارد. بی‌قرار نباید بش
گاهی باید خودت برای خودت وسط یک عالمه چیز های مختلف یک نقطه بگذاری جلوی همه چی و در انتهای راه آغاز کني.
زندگی راه بی نهایتی است که رفتنت نا گذیر است و شکست و خم شدن از آن ناگذیر تر ولی هر جا دلت نخواست باشی از میان آن یک عالمه نقطه ای که داری یکی را خرج کن. نقطه ات را بگذار و از همان جایی که میخواهی شروع کن
بگذار سر به سینه ی من تا که بشنویآهنگ اشتیاق دلی درد مند را
شاید که بیش از این نپسندی به کار عشقآزار این رمیده ی سر در کمند را
***
بگذار سر به سینه ی من تا بگویمتاندوه چیست، عشق کدامست، غم کجاست
بگذار تا بگویمت این مرغ خسته جانعمریست در هوای تو از آشیان جداست
***
دلتنگم، آنچنان که اگر بینمت به کامخواهم که جاودانه بنالم به دامنت
شاید که جاودانه بمانی کنار منای نازنین که هیچ وفا نیست با منت
***
تو آسمان آبی آرامو روشنیمن چون کبوتری که پرم در هوای تو
 
گاهی برای خودت هم خط و نشان بکش .رژیمِ ارزشمندی و غرور بگیر .به دلت اجازه نده هر کار که دلش خواست بکند و با منتِ هرکس را کشیدن ، تمامِ هویت و ارزشت را لگد مال کند .خودت را تحمیل نکن ، بگذار انتخابت کنند !یاد بگیر اگر کسی تو را نادیده گرفت بی هیچ حرف و سوالی ، مسیرت را جدا کني .خودت را از دوست داشتن و احترام هایِ یک طرفه تحریم کن .آدم هایِ این زمانه ظرفیتِ بیش از حد دوست داشته شدن را ندارند .آدم هایِ این زمانه ، عجیبند ، هرچقدر متواضع تر باشی ، بیش
(وقتی چترت خداست)بگذار ابر سرنوشت هر چقدر میخواهد ببارد         (وقتی دلت با خداست)بگذار هر کس میخواهد دلت را بشکند         (وقتی توکلت با خداست)بگذار هر چقدر میخواهند با تو بی انصافی کنند        (وقتی امیدت با خداست)بگذار هر چقدر میخواهند نا امیدت کنند       (وقتی یارت خداست)بگذار هر چقدر میخواهند نا رفیق شوند       (همیشه با خدا بمان )چتر پروردگار، بزرگترین چتر دنياستچتر خدا بالای سر زندگیتون دوستان مهربانم
ممنون که مطالب رو دنبال میکنيد و نظ
تاج
اللهم صل علی محمد و آله
و توّجنی بالکفایه
خدایا تاج بی نیازی را بر سرم بگذار.
خدایا بی نیازم گردان از غیر خودت
خدایا به درگاهت راهم بده
به آن مجالس ذکرت راهم بده
به آن سرای راز و نیازت
راهم بده.
خواستنم یه چیز میگه
و عملم چیزی دیگر.
کمکم کن.
عشقی از خودت در دلم بینداز
و از نو بساز آدمی دیگر.
خدایا هوامو داشته باش.
ممنونم اجازه دادی با تو زندگی کنم . ساعت هفت و بیست دقیقه صبح از آزمایشگاه بر میگردیم. با یک دنيا امید و نشاط مطمئنم که هستی. اصلا به نبودنت فکر نکرده ام. اصلا چگونه میتوانستم به نبودنت فکر کنم وقتی هر روز این چهارده روز را با تو حرف زده ام. خودم را نشانت دادم که چگونه در تک تک سلول هایم جا گرفته ای. منت سرم بگذار و بمان مهربانم. بگذار طعم شیرین این روزها با من بماند. بگذار کنارت بمانم. من حرف های زیادی دارم که هنوز برایت نگفته ام قص
بیا این اللهم انی وقفت ها را کنار بگذاریم
بیا این التقی و النقی گفتن ها را کنار بگذاریم
بیا این یا سیدنا و مولاناها را فراموش کنيم
بگذار جایش بساط عاشقی پهن کنيم
بگذار فریاد بزنم و بگویم که چقدر عاشقت هستم
که بگویم عشقت رخنه کرده درتمام روحم
درتک تک سلول هایم 
در بند بند وجودم 
در این دل خانه خراب که یک پایش باب الجواد گیر کرده و یک پاپش باب القبله حرم ارباب
بگذار بازی کلمات را فراموش کنم
بگذار ارام حرف بزنم
بگذار آرام گریه کنم
بگذار بگویم که
دروغ گاهی اوقات یک جمله یا حرف نیست. دروغ ممکن است فعالیتی باشد که ما خودمان را مشغولش می کنيم تا برای مدتی از درد و رنج زندگی فرار کنيم. اما این فرار چیزی از حقیقت درد کشیدن ما تغییر نمی دهد، اگر آن فعالیت را حذف کنيم دوباره با حقیقت وجودی مان رو به رو می شویم ما از هر چه هم فرار کنيم از "خود" راه گریزی نخواهیم داشت.
راه حل چیست
راه حل فقط یک چیز است، جستجو کردن درون مان، برای یافتن خودمان. اگر خود حقیقی مان را پیدا نکنيم، در سرگشتگی و حیرت با پای
جلوی رویت ایستاده ام.در هر لحظه و در هر مکان.منتظرم که برای یک بار اتفاق بیافتم.یک بار برای همیشه و بعد از آن.
آغوشم همیشه برای تو باز است.بی درنگ خودت  را رها کن در آغوشم.لمسم کن با تمام وجودت.بگذار تمام وجودت را فرا بگیرم.بروم در عمیق ترین لایه های روحت.جوانه بزنم در عمق وجودت.رشد کنم و رشد کنم.
من عریان و صادق به سمت تو میایم.از تو هم جز این انتظار ندرام. زنجیر هایی که به خودت بسته ای را باز کن.از این شکنجه ی بی انتهای دنيا رها شو.میدانی که حقی
تا الان از صبح تا حالا که ساعت ۷ عه شبه و کلی امتحان و کار برای انجام دادن داری،این همه از وقتت رو کشتی،بهش فکر کردی فکر کردی خودت رو کلافه کردی بسه بسه!ببین بعد از رفتنش چقدر عوض شدی چقدر پیشرفت کردیببین دویدی دنبال کار ببین نترسیدی از آینده ببین قلدرانه جلوی اهدافت وایسادی و گفتی میخواهم بهشون برسم پس میرسم؟یادته دخترک تو اوج ناراحتی میرفتی سر کار؟یادته تلاشت رو سر کلاسا؟یادت رفته ترم ۳ مهندسی و کار کردنتو؟چرا متوقف شدی؟چرا داری میزاری ز
تو برگزیده نبودی، قبول کن که نبودی؛ به اینجا که میرسد چاووشی، الحق که صفا باصفا گفته، خطاب را به سمت خودم میگیرم چه کردی؟! ای مصطفای بیچاره من! چه کردی با خودت و حیثیتت آیا کسی هست که در نبودت دلتنگت شود؟! آیا کسی دلتنگ تو هست و خواهد شد؟ حاشا و کلا، هیهات. چه کردی چه کردی چه گفتی چه شنیدی، چه دیدی چه دیدی. به خدا قسم مرگ بر اینگونه زیستن سزاوار است، من اهل قسم نیستم ولی بگذار بگویم که ای بیچاره نگاه کن که چه به دست آوردي که مرگ یک سرمایه است
سختی‌ها را جدی نگیر.!
اصلا بگذار از این همه خونسردی‌ات تعجب کند. بگذار بداند تو بیدی نیستی که با این بادها بلرزی! اصلا
تا بوده این چنین بوده، سختی‌ها همین را می‌خواهند؛ می‌خواهند جدی
بگیریشان، آن‌وقت دست بگذارند بیخ گلویت و نگذارند آب خوش از گلویت پایین
برود!اما تو مثل همیشه آرام باش، مثل همیشه بخند، سخت باش، اما سخت نگیر.بگذار سختی با تمام وجودش احساس کند، که هنوز هم کسی در این گوشه از دنيا، سخت تر از خودش پیدا می شود. تو قوی باش. فقط
بگذار که دستان دعا گوی  تو باشمآیینه شوم باز فرا روی تو باشم
یک عمر غزل گفتنم از چشم تو بوده ستبگذار که در شعر تو بانوی تو باشم
آنگونه به صحرای جنونم بکشانیتا حلقه ای از سلسله ی موی تو باشم
زخمی که دو خنجر زده بر طاق دل منطرحی ست که من زخمی ی ابروی تو باشم
یک جرعه شراب از خم چشم تو حلال ستبگذار که من ساقی ی می جوی تو باشم
آبشخور دشت دل تو جای پلنگ ستای کاش که در چشم تو آهوی تو باشم
این طوق که بر دور گلویم شده چون داغداغی ست که هر لحظه پرستوی تو باش
 
گران باش .گاهی برای خودت هم خط و نشان بکش .رژیمِ ارزشمندی و غرور بگیر .به دلت اجازه نده هر کار که دلش خواست بکند و با منتِ هرکس را کشیدن ، تمامِ هویت و ارزشت را لگد مال کند .خودت را تحمیل نکن ، بگذار انتخابت کنند !یاد بگیر اگر کسی تو را نادیده گرفت ؛بی هیچ حرف و سوالی ، مسیرت را جدا کني .خودت را از دوست داشتن و احترام هایِ یک طرفه تحریم کن .آدم هایِ این زمانه ظرفیتِ بیش از حد دوست داشته شدن را ندارند ،آدم هایِ این زمانه ، عجیبند ،هرچقدر متواضع تر ب
بچه بودم قرار بود عموم اینا بیان خونمون نذری داشتیم، بابام گفت: عموت که اومد میری جلوش اگه شیرینی آورده بود، میگی عمو خودت شیرینی هستی، چرا شیرینی آوردي، اگه گل آورد، میگی عمو خودت گلی چرا گل آوردي.
منم گفتم باشه، خلاصه!عمو اومد و دیدم واسه نذری یه گوسفند آورده!
 
من بچه بودم میفهمی؟؟؟ بچهههههههههه
آمده ام سوی خودت می بوسم از روی خودت
ندارم که عطر خوشی عشق است بوی خودت
در معرکه دلکشین دنيای فانی،هیشه و از ازل
عالم همه در یک کنار نارزد به تار موی خودت
هر جا که دل با تو هست آبرو هم با تو هست
آبروی هرکه آبروداران بسته به آبروی خودت
آسان گرفته ای به ما بی خانمان هستیم در تو 
بی خانمانی با تو عشق و همه جا کوی خودت
اصلا گور پدر هر چه خیر و مصلحت و آینده است!
وقتی دو نفر میخواهند به هم برسند، بگذار برسند!
تهش این است که میفهمند نمیشود و جدا میشوند دیگر. غیر از این است؟
به ما چه که انتهای این راه بن‌بست است!
به ما چه که آن دو از زمین تا آسمان فرق دارند!
تا بوده همین بوده! آدمی تا خودش تجربه نکند، درس نمیگیرد.
وقتی با گذشت چند سال و با وجود ازدواج، هنوز بگویند: نگذاشتند که ما به هم برسیم»
وقتی هر چه بگویی و دلیل بیاوری به خرجشان نرود که نرود؛
بگذار به سنگ بخورد
تو خود جهانی جداییدر چشم های توکهکشان ها به دور خود می گردنددر دست های توخدایان فرمانروایی می کننددر سینه اتبار کائنات نهفته استو آغوشتگنجینه‌ی اعمال آنهایی است که در تو زندگی می کننددر وصف تو نوشتن.تو از خودت چه می دانی؟چند بار تا کنون کهکشان های درون چشم هایت را در آیینه دیده ای؟چند بار تا کنون دعای کسانی که درونت زندگی می کنند را شنیده ای؟خدایانی که در دستان ات فرمانروایی می کنندبرای مردم ات چه کرده اند؟تو از خودت چه می دانی؟چشم هایت ر
گاهی لازم نیس نفهمیتو به رخ بقیه بکشی
فقط کافیه فهمیدگیتو به همه ثابت کني .!

میگم این جمله چقدر عجیبه .
نیس؟
دست از اثبات خودت به بقیه بردار و یه چیزایی رو به خودت ثابت کن !
با خودمم.

تا قبل از شنیدن این جمله 
یه جمله دیگه برام در صدر جملات ثقیل قرار داشت:
انتظار شعور داشتن از همه.
خود بیشعوری است.
اینو داداش نگفته .ولی خوبه!
مومن بودن جسارت میخواهد
اینکه وسط یه عده بی نماز،نماز بخونی !!اینکه وسط یه عده بی حجاب در گرمای تابستون حجاب داشته باشی !!اینکه حد و حدود محرم و نامحرم و رعایت کني !!اینکه تو فاطمیه مشکى بپوشى و مردم عروسى بگیرن !!اینکه به جاى آهنگ و ترانه ،قرآن گوش کنى !!ناراحت نباش خواهر و برادرم ، دوره آخر امان است،به خودت افتخار کن .تو خاصی .تو شیعه على هستى .تو منتظر فرجى .تو گریه کن حسینى .نه اُمُّل .بگذار تمام دنيا بد وبیراهه بگویند!به خودت .به محاس
بگذار هر ثانیه، حالِ تو خوب باشدبگذار رفتنی ها بروند و ماندنی ها بمانندتو لبخندت را بزن، انگار نه انگار.حالِ خوبِ خودت را.به هیچ اتفاق و شرایط و شخصی گره نزن!بی واسطه خوب باش،.بی واسطه شادی کن و بی واسطه بخند.شک نکن؛.تو که خوب باشی.همه چیز خوب می شود .
خودخواهی آنقدرها هم سخت نیست؛کافی است حرف کسی را نشنوی، حال کسی را نفهمی، حس کسی را درک نکني، ذهنت فقط و فقط به خودت فکر کند و جز راحتی خودت را نخواهد.وقتی در همه چیز و همه حال و همه جا و همه کار، فقط خودت را دیدی - چه خودآگاه و چه ناخودآگاه- خودخواهی.وقتی از خودت نگذشتی برای کسی، وقتی همیشه و در هرجا و در هرحال خودت را در اولویت خواستی و هوای خودت را داشتی و غیر خودت را ندیدی و نفهمیدی، خود خواهی.به همین راحتی!
بر من ببار همچو حلاج.
تَرَک‌خورده‌های سرزمین مرا  پُر از آن مِی کن.
بگذار تا پُر ز تو باشم.
بگذار تا حجابی نباشد و ظاهر شود که منی» نیست و سراسر تویی.
بگذار تا نتوانم تو» بگویم که ازین منِ» صوری حکایت کند.
بر من ببار همچو حلاج.
مرا که سرگردان و بی‌آشیان مانده‌ام از طوفان بگیر و به خانه‌ی خودت ببر. زخم‌هایم را مرهم بگذار، آب‌ و دانم بده. آرام سرم را نوازش کن و زیرلبی برایم آواز بخوان. مرا نگه دار تا التیام بال‌های شکسته‌ام و قصه‌ی پرواز را در گوشم تکرار کن پیش از آن‌که از خاطر ببرم. باز مرا در پناه خودت جا بده تا ببالم و به قوت تو بایستم و از دستان تو پرواز کنم تا آسمان آبی خورشید. 

خ. حلال کنيد لطفاً هرچه که گذشته بین ما. دل‌هامون رو پاک کنيم از آزردگی‌ها و بستگی
برای هر کاری هر تصمیمی هر معامله ای قبل از انجامش برای خودت بعدش را در ذهنت ترسیم کن به خودت بگو
خوب این کار را هم کردم که چی بشه؟
به خودت جواب سوالت را بده ببین خودت از جوابت قانع میشی خوبیش اینه خودت که به خودت دیگه دروغ نمیگی این خودت خوده واقعیته نه اونیکه در فضای مجازی دوست داری برای بقیه ژستشو بگیری 
این که چی بشه؟یا خوب بعدش چی؟
خیلی کمکت میکنه
 
بزرگی گفت : وابسته به خـدا شوید
✨پرسیدم : چه جوری ؟
گفت : چه جوری وابسته به یه نفر میشے ؟
✨گفتم : وقتے زیاد باهاش حرف میزنم
زیاد میرم و میام .
✨گفت : آفرین زیاد با خــدا حرف بزنـــ
زیاد با خــدا رفٺ و آمد ڪنـــ .!
 
⇜وقتے دلٺ با خـداسٺ،
بگذار هر ڪس میخواهد دلٺ را بشڪند.
 
⇜وقتے توڪلت با خـداست،
بگذار هر چقدر میخواهند با تو بے انصافے ڪنند.
 
⇜وقتے امیدٺ با خـداسٺ،
بگذار هر چقدر میخواهند نا امیدت ڪنند.
 
⇜وقتے یارٺ خـداسٺ،
بگذار هر چقدر میخوا
نامه ی مادرشهیدمدافع حرم به سردار سلیمانی
سردار سلیمانی برگرد
 این جماعت امنیت نمیخواهند ، آرامش زیر دلشان زده ، سردار از سوریه برگرد و مدافعان حرم را هم با خودت بیاور !!!
 بگذار در کرمانشاه و همدان و تهران با آنها بجنگیم ، مگر کودک سوری گناه کرده که تاوان حفظ امنیت ایران را بدهد ، آنهم امنیت جاده چالوس _کرج ، که در روز شهادت امام صادق زدند و رقصیدند.
 بگذار ناله کودکان ایرانی هم بلند شود ، مگر خون آنها رنگین تر از خون کودکان یمن است. سردار
انواع DNA:: B-DNAفرم طبیعی DNA که راستگرد هست حول یک محور فرضی پیچیده هر دور34Aو 10bp هست.A- DNA:با کاهش رطوبت و افزایش نمک B-DNA  به این فرم در می آید.راستگرد هست ودر هیبرید DNA-RNA و RNA دو رشته دیده می شود.Z-DNA:در نواحی غنی از GC و تحت شرایط واتس شدید آب ایجاد می شود و چپ گرد میباشد.به صورت زیگزاگ هست و بروماسیون یا متیلاسیون C باعث پایداری آن میشود.H-DNA:سه رشته ای که رشته سوم میتواند پلی پورین یا پلی پیریمیدین باشد پیوندشهوگ استین و نقشش در تنظیم بیان ژن هست.DNA چهار

آخرین مطالب

آخرین جستجو ها