نتایج جستجو برای عبارت :

بنشین رفیقوم تاغم دل بگویم

بنشين رفيقوم تا درد دل بگیوم - پارت بلاگ
 
partblog.ir/post/بنشين+رفيقوم+تا+درد+دل+بگیوم/
 
دانلود اهنگ درخواستی بنشين رفيقوم تا درد دل بگویوم ببین چه کرده فلک با حالو روزوم . متن آهنگ چه بگويم از سالار عقیلی چه بگويم نگفته هم پیداست غم این دل مگر .
بشین رفيقوم تا درد دل بگویوم - لیست بلاگ های اتومات blog.allblog.ir/post/بشین+رفيقوم+تا+درد+دل+بگویوم/
 

دانلود موسیقی جدید رستاک بنام اختیاریهDownload New Music Rastaak – Ekhtiariehترانه: حامد عسکری , موزیک: رستاک حلاج , تنظیم: اش
دانلود آهنگ جدید حسین رستمی به نام بیا رفيقوم
Download New Music Hossein rostami Called Bia Rafighom
دانلود آهنگ در ادامه مطلب…
دانلود آهنگ جدید حسین رستمی به نام بیا رفيقوم
این آهنگ جدید با دو کیفیت ۱۲۸ و ۳۲۰ و لینک مستقیم بهمراه پخش آنلاین برای شما کاربران گرامی سایت برج موزیک آماده دانلود شده است که می توانید با مراجعه به ادامه مطلب این آهنگ خوب و به یاد ماندنی را دانلود و گوش کنید.همچنین شعر و متن آهنگ را برای شما در سایت قرار داده ایم.
برای پخش آنلاین آهنگ
دانلود آهنگ یا برگرد یا این دل را برگردان از سالار عقیلی
Download New Music Che Begooyam- Salar Aghili
دانلود آهنگ جدید سالار عقیلی با نام چه بگويم
 
دانلود آهنگ یا برگرد یا این دل را برگردان از سالار عقیلی
متن آهنگ چه بگويم از سالار عقیلی :
♫ ♫ نکست وان ♫ ♫
چه بگويم نگفته هم پیداست غم این دل مگر یکیو دوتاست
به همم ریخته است گیسویی به همم ریخته است مدت هاست
چه بگويم نگفته هم پیداست غم این دل مگر یکیو دوتاست
به همم ریخته است گیسویی به همم ریخته است مدت هاست
یا برگ
شب خواست تا به هیأت ماهت در آورم آیینه از دو چشم سیاهت در آورم حوا شدی به وسوسه , تا آدمت شومیوسف شدی که از ته چاهت درآورمبنشين نترس , دست به مویت نمی زنم بگذار تا که شال و کلاهت در آورم بنشين و سر گذشت مرا مو به مو بخوان تا  از  دل  تو    آتش آهت    در آورم تا دل بخواهتان بشوم , زودتر بگو خود را چه شکل با چه شباهت در آورم مشکل پسندمن , چه کنم تا که خویش را مقبول طبع و طرز نگاهت درآورم؟سیدمحمدعلی رضازاده
✍✍
ملک الشعرای چشم هایت.
بیا  و  آرام بنشين
جان آرامم !
 که وقت  سرور است وسرودن!
شامگاه  شعرنوشیدن است.وشیدایی چشیدن
تأخیرنکن
بیاوبنشين برسر کارستان خویش
توفقط بنشين و موی پریشان کن
تنها  ؛ بنشين و آشوب کن درشهر دل 
می شود روی بچرخانی وبنشينی ام درمقابل؟
شعرگفتنم می آید.!
می شود چشم بگشایی وشراب  بریزی در جام  جانم !؟
دوسه جرعه نگاه کفایت می کند کام تفتیده را .
بیا  ؛بیابنشين و خنده  سرکن که جهان  جان می گیرداز ترانه ی تبسم ت.
تو زلف بگشا
ت
نمی توانم از این بغض بی اراده بگويمکه با سواره چه حرفی منِ پیاده بگويم؟به آن که در دلش آبی تکان نخورده، چگونهاز آتشی که نگاهت به جا نهاده بگويم؟چه سود اگر که هوای تو را نداشته باشد؟سرم کم از بدنم باد اگر زیاده بگويمنه طاقتی که از آن چشم تیره، دست بدارمنه فرصتی که از این حال دست داده بگويمپناه می برم از شرّ شهر بی تو به غربتبه گوشه ای که غمم را به گوش جاده بگويمچه سخت منزوی ام کرده است عشق تو، بشنو:"دلم گرفته برایت، سلیس و ساده بگويم"سجاد رشیدی
دانلود اهنگ رفيقوم دردت به جونم ای داداش مهربونم - پارت بلاگ
 
partblog.ir/post/دانلود+اهنگ+رفيقوم+دردت+به+جونم+ای+داداش+مهربونم/
 
دانلود اهنگ رفيقوم دردت به جونم ای داداش مهربونم. اگر هرگونه سوال و یا اشکالی در رابطه با این زمینه و یا هر زمینه تحصیلی مانند: مدرسه ، دانشگاه ، کنکور ، ارشد ، دکتری .
اهنگ رفيقوم دردت به جونوم ای داداش مهربونوم - پارت بلاگ partblog.ir/post/اهنگ+رفيقوم+دردت+به+جونوم+ای+داداش+مهربونوم/
 

دانلود اهنگ درخواستی بنشين رفيقوم تا در
_
_ یک‌صندلی‌بگذار‌وسط‌پاییز‌لعنتی
_ بنشين‌نظاره‌گر‌باش‌بر‌این‌آسمان‌کریه
_ بگذار‌به‌جایِ‌تو‌آسمان‌ببارد‌بر‌این‌زمین
_ فقط‌بنشين‌و‌ببین‌و‌دق‌کن‌و‌بمیر (!) _
.
.
.

@pourkariman
• رضا پورکریمان
• پاییز ۹۷ 
میخواهم بنویسم. میخواهم بگويم نذر کرده‌ام. میخواهم بگويم خوابت را دیده‌ام. میخواهم بگويم از مردهای میانسال با ریش دراز می‌ترسم. میخواهم بگويم وقت خداحافظی بهم میگه مواظب سلامتیت باش». میخوام بگم بی‌خوابی باعث ترس میشه. میخوام بگم هیچ کنترلی روی خودم ندارم. میخواهم بگويم انگار از دور دارم خودم را نگاه می‌کنم. میخواهم بگويم cosmology به فارسی میشه "کیهان‌شناسی"! میخوام بگم که . ولی از دیروز صبح تا حالا بیدارم. دیشب تا صبح داشتم به پروگرام‌ها
 
می روم که بروم آموزش ببینم تکلیف این دو واحد عمومی این ترم چه می شود! حقوق ی و اجتماعی در اسلام با یک استاد خوب که روز های سه شنبه اش لغو شده و باید بروم ببینم می شود روز های یکشنبه بروم سر کلاس یا نه! . برچسب این نیم سال را هم هنوز نزدم روی کارتم. اگر این دو واحد حذف شود، دوازده واحدی میشوم و این ترم هم حذف می شود! مثل حرکت سقل جِیشی ای که ترم پیش زدم! امتحان درس های اختصاصی ام را شرکت نکردم و بخاطرش راهیان نور را از دست دادم و تنبیه شدم و سر ا
دانلود آهنگ جدید عاشقانه و شاد آرام آرام آتش به دلم زدی بنشين که خوش آمدی رضا بهرام با کیفیت بالا 320 لینک مستقیم mp3 موزیک صوتی همرا با متن ترانه
Ahang aram aram atash be delam zadi benshin ke khosh omadi az
دانلود آهنگ آرام آرام آتش به دلم زدی بنشين که خوش آمدی رضا بهرام
♫ در پی چشمت شهر به شهر خانه به خانه …شدم روانه ×!*/-
♫ ♫ گل عشقم را چیدی دانه به دانه چه عاشقانه !!×!*/-
♫ آرام آرام آتش به دلم زدی بنشين که خوش آمدی ♫… رویای من ×!*/-
// این تو این جان من شوق چشمان من ♫… عا
 
هزار بار شکستم که یک کلام بگويم که در وداع تو امشب به تو سلام بگويم سلام! صورت خونین ! سلام دست بریده! سلام جسم مقطع، من از کدام بگويم؟ مُرید راه ولایت، شهید حضرت زینب اجازه هست برایت از ازدحام بگويم؟ چه روضه‌ای‌ست مجسم، عقیق سرخ برایم که حکم کرد از انگشتر امام بگويم ورق ورق شدی اما، سَرت نرفته روی نِی دگر نخواه که از سنگ و پشت بام بگويم عزا بس است برای تو ای حماسۀ مطلق عزا بس است دِلا! باید از قیام بگويم اگر اجازه دهد غم، خدا کند بتوانم که فت
آمده اید تا از آسمان پیر بگويم؟ انتظار می کشید تا از قلب رفته بگويم؟ کلمات را رد می کنید تا از عاشقی بگويم؟ باور می کنید که باور ندارد برایش اشک ریخته ام؟بگذریم، می خواهم از عشق بگويم اما، نه او، می خواهم از روزی بگويم که دست پدرم را بوسیده ام. از روزی که چشمان مادرم بی تابم بوده اند. از حالی که خواهرم از من پرسیده است، از حرف های که برادرم شنیده است. اگر عشق این نیست، من هیچگاه عاشق نمی شوم. بچه ها، من عاشق بوده ام. بچه ها، من عاشق هستم. 
مادرم،
بسم رب
 
حتی اگر بامن حرفی نداری، باز هم با من حرف بزن
مثلا بگو: چه خبر؟ تا من از چیزهایی که تو از آن ها خبر نداری برایت بگويم
از روزهایی بگويم که تو نبودی.
از دردهایی بگويم که تنهایی کشیدم.
حتی اگر هم برایت مهم نبود باز هم بگو : واقعا؟
تا چانه ام گرم شود و شاید آن بین ها خسته شوم
هیچ وقت در مقابل من سکوت نکن
من از سکوت واهمه دارم.
سکوت اصلا علامت رضایت نیست.
من هرچه سکوت دیدم، همان رفتن بود
 
 
دانلود آهنگ جدید قشنگ عاشقانه و جذاب برای کسی که دوستش داری از رضا بهرام به نام گل عشقم را چیدی دانه به دانه چه عاشقانه ارام ارام اتش به دلم زدی بنشين که خوش آمدی با کیفیت بالا 320 لینک مستقیم mp3 موزیک صوتی همرا با متن ترانه
Ahang gole eshgham ra chidi dane be dane che asheghane aram aram atash be delam zadi benshin ke
دانلود آهنگ گل عشقم را چیدی دانه به دانه چه عاشقانه آرام آرام آتش به دلم زدی بنشين که
در پی چشمت شهر به شهر خانه به خانه شم روانه گل عشقم را چیدی دانه به دانه چه عاشقانه♩♫/
می‌خواستم برایت بگويم که چرا رفتم. دوست داشتم برایت تعریف کنم که چطور همه چیز به هم ریخت. که چطور همه‌ی دنیایم فرو ریخت. می‌خواستم بگويم که درست است که از بیرون همه چیز به نظر عادی می‌رسد اما از درون نابودم می‌خواستم بگويم که تو بدانی، که تو مثل دیگران فکر نکنی خوشی زده زیر دلم. می‌خواستم برایت بگويم که حالم خوش نیست. که فکر می‌کنم دیگر هیچ وقت حالم خوب نمی‌شود. می‌خواستم برایت بگويم که فکر می‌کنم همه‌ی این‌ها کفاره‌ی گناهم بوده. یا چه
یک بار قبل تر ها نوشته بودم من از عددهایی که به دو میچسبند واهمه دارم
کمتر از پنج شش روز دیگر آخرین عدد دو ثابت زندگیم تمام میشود 
من هیچ وقت دیگر هجده سالگی را قرار نیست تجربه کنم 
شوق بیست سالگی راهم دیگر نمیکشم عاشق رسیدن به بیست و چهار سالگی هم نمیتوانم باشم
قطعا دلهره بیست و پنج سالگی راهم دیگر ندارم
قرار نیست دیگر به بیست و هفت سالگی برسم و با خودم فکر کنم که چیز دیگری تا سی سالگی نمانده 
تمام این سه دهه ای را که تجربه کردم فقط میتوانم به
نه طریق دوستان است و نه شرط مهربانیکه به دوستان یک دل سر دست برفشانیدلم از تو چون برنجد که به وهم در نگنجدکه جواب تلخ گویی تو بدین شکردهانینفسی بیا و بنشين سخنی بگو و بشنوکه به تشنگی بمردم بر آب زندگانیغم دل به کس نگویم که بگفت رنگ رویمتو به صورتم نگه کن که سرایرم بدانیعجبت نیاید از من سخنان سوکمعجب است اگر بسوزم چو بر آتشم نشانی؟دل عارفان ببردند و قرار پارسایانهمه شاهدان به صورت تو به صورت و معانینه خلاف عهد کردم که حدیث جز تو گفتمهمه بر
♦️شعری بسیار زیبا (#صلح)

تفنگت را زمین بگذار
که من بیزارم از دیدار این خونبارِ ناهنجار
تفنگِ دست تو یعنی زبان آتش و آهن
من اما پیش این اهریمنی ابزار بنیان‌کن
ندارم جز زبانِ دل، دلی لبریزِ مهر تو
تو ای با دوستی دشمن.
 
زبان آتش و آهن
زبان خشم و خونریزی ست
زبان قهر چنگیزی ست
بیا، بنشين، بگو، بشنو سخن، شاید
فروغ آدمیت راه در قلب تو بگشاید.
برادر گر که می خوانی مرا، بنشين برادروار
تفنگت را زمین بگذار
تفنگت را زمین بگذار تا از جسم تو
این دیو انسان
.
من می‌ترسم. از حرف زدن می‌ترسم. از حرف نزدن می‌ترسم. از گفتن می‌ترسم. از نگفتن می ترسم. از نوشتن می‌ترسم. از ننوشتن می‌ترسم. می‌ترسم بگويم اشک هایم بند نمی‌آیند. می‌ترسم بگويم بغض لعنتی ام تمام نمی‌شود. من بلد نیستم چرایش را توضیح بدهم‌. فقط می‌توانم بگويم اشک هایم بند نمی‌آیند. فقط می‌توانم بگويم نماز مغرب و عشایم به گریه گذشت. من فقط می‌توانم بگويم موبایلم روی پخش یک مداحی ست و دست هایم تند و تند روی تسبیح سی و سه مهره ام می‌چرخند. م
دل به یار بی وفای خویشتن دادم و دیدم سزای خویشتن ‫هرکه ننشیند به جایِ خویشتن افتد و بیند سزایِ خویشتن‬ . محمدرضا شجریان در خواست شعر مرحله ششم دل به یار بی وفای خویشتن دادم و دیدم سزای خویشتن AMIRHOSSEIN KOSARI on Instagram: مثنوی مخالف،سه گاه دل . دل به یار بی وفای خویشتن دادم و دیدم سزای خوی. شتن زخم فرهاد و من . اشک ما باده ما wisgoon \"همچو فرهاد بود کوه کنی پیشه ما\" تصنیف همچو فرهاد همچو فرهاد تصنیف \"همچو فرهاد\" حسین تهرانی، شهرام ناظری ، سالار عقیلی. S
دلم می‌خواست توی چشمانت نگاه می‌کردم و معانی ذهن و قلبم را بی‌ترجمه می‌فهمیدی
کلماتم گاهی بزرگترند از ذهنم، از زبانم، قلمم
نمی‌شود بکشم و بیارم و قطار کنم
 
بیا بنشين به اندازه یک لحظه بی‌نهایت با همدیگر سکوت کنیم.
من فقط حس انتظار دارم. حس انتظار برای یک آغوش گرم و طولانی.تو. تو چه حسی داری؟ شاید تو هم منتظر. منتظرِ.
بیا انتظار را حواله ی ابر ها کنیم.بیا کنار من بنشين، پتو را میکشم دورمان.
آب میریزم.
آب بنوشیم.
از نو زاده شویم.
بیا مستی مکن ، بنشين

نمی بینی دگر ما را

بیا با آستین بزدای ، اشک چشمهایم را

مرو ، آخر پشیمان میشوی

دانم که می جویی پس از من در ره میخانه

هر شب رد پایم را
من آخر می روم ، اما تو با افسوس می بوسی
نشان دستهایم را در این پیمانه ها هرشب
چو بوم خسته تنها می نشینی و اشک می ریزی
بیادم تا سحر پشت در میخانه ها هرشب
چو شبها باد سرگردان وحشی سر به در کوبد
تو پنداری منم
پر می زنی از جای و می خندی
کلون کهنه را وا میکنی ، اما مرا دیگر نمی بینی
سرشک از دیده می ب
 
بسم‌الله الرحمن الرحیم
 
کاش مى‌شد که حرف‌هایم را
روبروى تو، مو به مو بزنم
تا که آزرده‌خاطرت نکنم
باز باید به شعر رو بزنم
 
شعر، دنیاى کوچکى که در آن
تو براى همیشه مال منى
من، جواب سکوت مبهم تو
و تو زیباترین سوال منى
 
وَهم زیباى من سلام، کمى
بنشين باز پاى صحبت من
بنشين دردِ دل کنم با تو
حامى روزهاى غربت من
 
بنشين، شعر تازه دم کردم
باز هم تشنه‌ى شنیدن باش
روى یک قله رو به آغوشم
باش و آماده‌ى پریدن باش
 
تو در آغوش من؟ چه رویایى
حیف در شعر و
سیاهی کجاست؟ مگر نه آنکه غرقی؟  پس نمی‌بینی‌اش.
سیاهی همان من است، همین دنیا، همین وجود و همین زندگی
جستجوی بیهوده‌ایست، راه‌ها همه بن‌بستند و این شهر گور آرزوهایت شده.
بنشين و سیاهی را تماشا کن و غرق شو، یک نفس عمیق و دیگر هیچ.
 
بسم‌الله الرحمن الرحیم
 
کاش مى‌شد که حرف‌هایم را
روبروى تو، مو به مو بزنم
تا که آزرده‌خاطرت نکنم
باز باید به شعر رو بزنم
 
شعر، دنیاى کوچکى که در آن
تو براى همیشه مال منى
من، جواب سکوت مبهم تو
و تو زیباترین سوال منى
 
وهم زیباى من سلام، کمى
بنشين باز پاى صحبت من
بنشين دردِ دل کنم با تو
حامى روزهاى غربت من
 
بنشين، شعر تازه دم کردم
باز هم تشنه‌ى شنیدن باش
روى یک قله رو به آغوشم
باش و آماده‌ى پریدن باش
 
تو در آغوش من؟ چه رویایى
حیف در شعر وا
جان خوش است ، اما نمیخواهم که جان گویم تو را
خواهم از جان خوش تری باشد، که آن گویم تو را
من چه گویم کانچنان باشد که حد حسن توست ؟
هم تو خود فرما که چونی ، تا چنان گویم تو را
جان من ، با آنکه خاص از بهر کشتن آمدی
ساعتی بنشين ، که عمر جاودان گویم تو را
.
.
بس که میخواهم که باشم با تو در گفت و شنود 
یک سخن گر بشنوم ، صد داستان گویم تو را .»
جان خوش است ، اما نمیخواهم که جان گویم تو را
خواهم از جان خوش تری باشد، که آن گویم تو را
من چه گویم کانچنان باشد که حد حسن توست ؟
هم تو خود فرما که چونی ، تا چنان گویم تو را
جان من ، با آنکه خاص از بهر کشتن آمدی
ساعتی بنشين ، که عمر جاودان گویم تو را
.
.
بس که میخواهم که باشم با تو در گفت و شنود 
یک سخن گر بشنوم ، صد داستان گویم تو را .
 
ناگریز است گل از صحبت خار
چمن و باغ، بفرمان قضا است
نتوان گفت که خار از چه دمید
خار را نیز درین باغ، بهاست
چرخ، با هر که نشاندت بنشين
هر چه را خواجه روا دید، رواست
هر گلی، علت و عیبی دارد
گل بی علت و بی عیب، خداست
پروین اعتصامی
 
 
 
بسم رب 
 
 
پیش بیا! پیش بیا! پیشتر!تا که بگويم غم دل بیشتردوست ترت دارم از هر چه دوستای تو به من از خود من خویشتردوست تراز آنکه بگويم چقدربیشتر از بیشتر از بیشترداغ تو را از همه داراترمدرد تو را از همه درویشترهیچ نریزد به جز از نام توبر رگِ من گر بزنی نیشتر.
 
 چون گرد حرم گشتی با خان خدا بنشين               چون می به قدح کردی بر چشمه زمزم زن
 گر تکیه دهی وقتی، برتخت سلیمان ده             ورپنجه زنی روزی، در پنجه رستم زن
 گر دردی از او بردی صد خنده به درمان کن         ور زخمی از او خوردی صد طعنه به مرهم زن
 زاهد سخن تقوا بسیار مگو با ما                      دم در کش از این معنی، یعنی که نفس کم زن
                                         فروغی بسطامی
فاطمه کیست؟
خواستم بگويم: فاطمه دختر خدیجه ی بزرگ است دیدم که فاطمه نیست.
خواستم بگويم که: فاطمه دختر محمد(ص) است دیدم که فاطمه نیست.
خواستم بگويم که: فاطمه همسر علی(ع) است دیدم که فاطمه نیست.
خواستم بگويم که: فاطمه مادر حسنین(ع) است دیدم که فاطمه نیست.
خواستم بگويم که: فاطمه مادر زینب(س) است باز دیدم که فاطمه نیست.
نه، اینها همه هستو این همه اطمه نیست.
فاطمه، فاطمه است.
 
یک قسمتی از من درد می‌کند که نمی‌توانم برایش نامی بگذارم،
که بگويم کجاست، که بگويم جنس دردش مانند سردرد است یا دلدرد.
یک قسمتی از من درد دارد که صدایی ندارد، توضیحی ندارد، بی‌حوصله است و فکر می‌کنم می‌خواهد همین طور کنجی داشته باشد برای خودش و کسی او را نشناسد.‌
این روزها عجیب دلم برایت تنگ شده
و تو هر روز دایره داشته هایم از خودت را تنگ تر می‌کنی
اگر هر شب در رویاهایم میگویی دلتنگت هستم برگرد ولی در واقعیت واکنشی از تو نمیبینم چه دارم بگويم، جز اینکه بگويم مالیخولیایی عاشق و سرگردان هستم که تنها منتظر آخرین ایستگاه و رسیدن به مقصد شورانگیزش است
همین
باز می خواهم از تو بگويم و این تکرار کلمات نیست، عطش عشق هست که می تراود و از درونم می جوشد. نمی دانم، نشمرده ام، نخواهم شمرد. چند بار گفته ام؟ چند بار خواهم گفت؟ که دوستت دارم. بگذار حتی بچه گانه باشد اما بگويم: دوستت دارم. بگذار عادی باشد نه شاعرانه اما بگويم: دوستت دارم. جز خدا چه کسی می داند، بعد از مرگم نگویم؟ دوستت دارم.باران می باربد و من در انتظارم تا اذان بگویند. آنگاه جا نمازم را بر می دارم و به حیاط پشتی می روم و در زیر درخت نارنج با گنجش
اگر بگويم: دوستت دارم، امروزت زیباتر می شود؟ در انتظار گفتنش ثانیه ها انگار سوار قطار سریع السیر شده اند؟اگر بگويم: وقتی نیستی، هر بار ازرائیل را می بینم. ناراحت می شوی؟ به خودت قول می دهی زود زود از من خبر بگیری؟ اگر بگويم: امروز، روز خوبی داشتی؟ انتظار بکشم که بگویی: نه، چون تو را نداشتم.اگر بگويم: آسمانم هوای تو را می دهد. ریه ها با هر بار فکر تو اکسیژن می گیرند. عاشقم می شوی؟اگر بگويم: تو را فراموش می کنم. بخاطرم گریه خواهی کرد؟ از خالقت می پ
سلام خانه جان
عجب حس تعلقی ست به تو. خانه ی من. تو تمام مرا از بری
دلم یک دل سیر نوشتن میخواهد برایت
بنویسم و بنویسم و بنویسم برایت
از خواب بدی ک دیشب دیدم. که دخترک در رودخانه ای در حال غرق شدن است و با حال پریشان بیدار شدنم
از چیزهای خوبم هم بگويم . بگويم که امروز دخترک را صدا زدم و در جوابم گفت : " بله قربونت برم الان میام نازگلم" . و من حظ دنیا را بردم
ولی این هم بگويم برایت ک حس گوسفند بودن دارم خانه جانم. قدردان نباشم و ناشکری کنم و نعمت هایم را
از قشنگیای خونه‌تی میتونم به این اشاره کنم که من و مامانم مات و مبهوت داشتیم حوله‌ای که نوی نو بود و بابا داشت باهاش دیوار رو تمیز می‌کرد نگاه میکردیم. انقدر شوکه شدیم بودیم که حتی جیغ و دادم نکردیم. آخ جون عید داره میاد :)

آخرین مطالب

آخرین جستجو ها