نتایج جستجو برای عبارت :

ای رفیق مهربونم ای داداش مهربونمgo

سلام مهربونم امروز دوشنبه یه صبح عااالیه که پر انرژی اومدم سرکار و آماده یه شکرگزاری عاالی هستم براي امروزم
1- مهربونم سپااس بابت نعمت انرژی و حال خوووبم
2- مهربونم سپاس بابت نعمت سلامتی خودم و تمامی خانواده م 
3- مهربونم سپاس بابت وجود شما و حس آرامشی که از بودنتون در کنارم دارم.
4- مهربونم سپاس بابت حقوقی که از تلاشم دریافت میکنم و حس خوب استقلال رو دارم هزاران بار شکر
5- مهربونم سپاس بابت کمکهاتون براي خرید ماشین که تو تک تک لحظاتش حضورتون رو
خداي مهربونم 
مرسی که تو اون روزاي سخت تنهام نذاشتی
خودت میدونی که چقدر دلم آشوبه چقدر تنهام و چقدر میترسم و اضطراب دارم
تو پناهم باش
تو دستم باش چشمم باش مغزم باش زبانم باش قلبم باش فکرم باش
خداي مهربونم چشم امیدوم فقط و فقط و فقط خودت هستی و لاغیر
خداي مهربونم
ادماي دور و برم ناامیدم میکنن بهم میگن ممکن نیس یا به جاي راه چاه نشونم میدن 
خداي مهربونم
بنده هات به جاي امید دادن میگن که نمیشه یا داره فلان اتفاق می افته یا دیره یا هر چی
اونا یادشون رفته که تو از بدترین مهلکه ها بنده هات رو نجات میدی یادشون رفته که وقتی دستشون رو میگیری که از همه جا ناامیدن وقتی به دادشون میرسی که فریادرسی جز تو براي خودشون نمیبینن وقتی که از شدت غم زار میزنن و تو زو صدا میزنن
خداي مهربونم 
دستم رو بگیر
راه سخ
خداي مهربونم سلام
تو تنها دوست و تکیه گاه منی
منو در پناه خود از بدی ها حفظ کن و بهم سلامتی کام جسم و روح بده 
خدايا میدونم همه ی رو میدونم 
تو مهربون تر از اينی که که منو .
البته اينا هیچ کدوم دلیل و توجیه نمیشن
ولی من تو رو تنها کسم میبینم توی اين دنیا و اين زندگی 
شکرت به خاطر همه نعمتهات
تنهام نذار که به وجودت بی نهايت نیازمند
خداي دوست داشتنی و مهربونم 
تا وقتی که تو هستی دلم قرصه 
تنهام نذار و کمکم کن 
مرسی از وجودت و کمک هات و همه چی
سلام خداي مهربونم
سلام همدمم. خوبی؟؟؟
منم خوبم
خداي مهربونم وقتی بهت فکر میکنم ، میبینم چقدر هوام را داری و داشتی ، آروم میشم. دیگه نمی ترسم.
امروز رفتم و به مدیر شرکت گفتم نمی تونم تمام وقت باهاتون کار کنم.گفتم به صورت پروژه اي . اونم ریموت.
اولش پیش خودم گفتم ، نکنه قبول نکنه ؟؟
بعد گفتم من اون کاری که فکر میکنم درسته را انجام میدم، دیگه بقیش با خداست.
خدايا من همه زندگیم را سپردم به شماهاااا!!!
قربونت برم ، خودت حواست باشه خراب کاری نکنماااا
م
سلاااام به مهربونترینم
رسیدیم به روز تولدم روزیکه شما صلاح دونستید و من رو وارد اين دنیا کردین و از اون روز شروع شد زندگی من شروعی که پر بوده از تجربه و یاد گرفتن و رشد کردن و در اين بین چقدررر تغییر بوده چقدر فهمیدن و یاد گرفتن تو اووج ناامیدی برام چنان آتشی از نور ساختین که روحم پرواز کرده به سمتتون و هر وقت نگران بودم و دلتنگ و هراسناک از اينکه منو یادتون رفته جوری خجالت زده م کردین از نگاه و توجهتون که حض کردم از اينهمه عشق گاهی میمونم من ع
سلام مهربونترینم امروز بیست و. یکم آذرماه 98 یه آخر هفته خووب هست  دیشب وقتی همراه کارتو نصب کردم و دیدم حقوق برج هشت و کامل ریختن حقوقی که 3 برابر حقوق هر ماه من تو شهر خودم بود بعد از هفت سال کار کردن خیلی حس خوبی داشتم از اينکه یکی دیگه از لطفاي قشنگتون رو با تمام وجود حس کردم دیشب خیلی حس خوبیه وقتی تلاش میکنی یکماه که کارتو به بهترین شکل انجام بدی بعد در قبال کار خوبت حقوق دریافت میکنی حس خیلی خوبیه هزار بار شکرت مهربونم ارزو میکنم اين حال خ
سلام مهربونم 
دلم بدجووور داره مث سیرو سرکه میجوشه اينکه قراره چه انفاقی بیفته خیلی دیوونه کنندس خداجون خودتون کمک کنید مردم ما دیگه توان جنگ رو ندارن اونقد شرايط مردممون داغون هست که دیگه از جنگ دووم نیارن خدايا مهربونترینم خودتون کمک کنید که به خیر بگذره و اين جنگ ادامه پیدانکنه فقط شمايید که میتونید یه تغییراتی تو یه مشت آدم دیوانه ايجاد کنید ک جلوی اين کارو بگیرن مهربونم کشور ما پر شده از استرس و بدی براي مردممون واقعن دیگه تحمل اين ی
سلام مهربونم 
از دیروز بدجوری دلم گرفته هرچقدر هم که فکر میکنم تا دلیلشو بفهمم متوجهش نمیشم راستش رو بخوايد حس میکنم دلتنگ شما هستم خیلیی زیاد دلم یه حال خووب میخواد با شما یه خلوت قشنگگگگ پر از حس بودن شما و آروم شدن روحم و لبریز شدنش از عشق شما چقد خوبه بودنتون هییچ آرامشی تو دنیا جاي آرامش حضورتونو نمیتونه بگیره ، همه آرامشاي دنیا زیبايیاي خودشونو دارن و هر کدومشون براي نزدیکتر شدن به شما جايگاه خودشو داره مهربونم ممنونم بابت همه قشنگیه
بوی عطرت منو دیوونه کرده حس عاشقی تو قلبم لونه کردهشونه به شونه توی خیابون باز مرور میشه همه خاطره هامونچشماي نازت صورت ماهت دلمو برده اون طرز نگاهتخنده هات خواب یه شهرو بهم زد با تو میشه کل دنیارو قدم زدحسی که داشتی تو قلب من کاشتی از تو ممنونم که اينجوری دوسم داشتیتو شدی جونم اي مهربونم من جهانم رو به لبخند تو مدیونمحسی که داشتی تو قلب من کاشتی از تو ممنونم که اينجوری دوسم داشتیتو شدی جونم اي مهربونم من تمام زندگیمو به تو مدیونمبا تو هر لح
زندگی کوتاه است پس به زندگی ات عشق بورزخوشحال باش و لبخند بزنفقط براي خودت زندگی کن وقبل از اينکه صحبت کنی؛گوش کنقبل از اينکه بنویسی ؛فکر کنقبل از اينکه خرج کنی ؛درآمد داشته باشقبل از اينکه دعا کنی ؛ببخشقبل از اينکه صدمه بزنی؛احساس کنقبل از تنفر، عشق بورززندگی اين است:احساسش کن،زندگی کن و لذت ببر.روز خوشبخند ب روی دنیا 
(( خداي خوبم. خداي مهربونم. اين ویروس کرونا رو از شر اين مردم مظلوم و خوب دور کن. هر صبح در دفترو باز میکنم . میگم خدايا اول ر
اون شب هم نبايد با داداشم گرم می‌گرفتم - نبايد بیش‌تر از اون چیزی که تو دلم بود بهش می‌گفتم، بیش‌تر از میزانی که برام وقت می‌ذاره براش وقت می‌ذاشتم. 
وقتی مامان بهم گفت که داداش قبل از پرواز به سوئد، پنج دقیقه توی فرودگاه باهاش اسکايپ کرده مدت زیادی ساکت موندم، واقعا براي من مهم نیست که دیگه داداش توی کدوم فرودگاهه، توی کدوم شهر اروپاست. داداش رفته؛ و وقتی هم که بود داداش من نبود. داداش من برادر کارشه، برادر من نیست.
دانلود اهنگ رفيقوم دردت به جونم اي داداش مهربونم - پارت بلاگ
 
partblog.ir/post/دانلود+اهنگ+رفيقوم+دردت+به+جونم+اي+داداش+مهربونم/
 
دانلود اهنگ رفيقوم دردت به جونم اي داداش مهربونم. اگر هرگونه سوال و یا اشکالی در رابطه با اين زمینه و یا هر زمینه تحصیلی مانند: مدرسه ، دانشگاه ، کنکور ، ارشد ، دکتری .
اهنگ رفيقوم دردت به جونوم اي داداش مهربونوم - پارت بلاگ partblog.ir/post/اهنگ+رفيقوم+دردت+به+جونوم+اي+داداش+مهربونوم/
 

دانلود اهنگ درخواستی بنشین رفيقوم تا در
اصولا دخترهاي اين زمونه هفت – هشت نوع داداش دارند. هر کدوم از داداشاشونو هم واسه یه کاری میخوان.
داداش شماره یک: بچه پولدار
ماشین داره، رستوران خوب میرن باهم! اينترنت ۲۴ ساعته مجانی هم بعنوان اشانتیون بهشون میده.
داداش شماره دو: یه پسر رومانتیک
خوراک درددل بشینن نصفه شبها با هم درد دل کنن و گریه کنن با هم.
داداش شماره سه: بچه خلاف و شر چت روم
هر پسری بخواهد تو اينترنت اذیتشون کنه، خان داداش جون حالشو میگیره.
دادش شماره چهار: از نوع هنری
خوراک ر
سلام  خوبید؟
نمیدونم سریال برادر جان رو میبیند یا نه!!
کاری به اصل موضوع سریال ندارم ولی توی سریال یه جوری میگن داداش یهجوری براشون سخته داداش راز داداش رولو بده !
یه جوری میگن دنیا ینی داداش اخرت خدا!!!!!
راستش من ندیدم برادری ندیدم!
داداش خودم که همیشه همه جا در حال ضايع کردن من بود 
داداشاي بابام هم تا از لحاظ مادی و مالی هه چی اوکی بود ، خوب بودن وگرنه همش دعوا بود
که اين اخریه هم همه چی تموم شد
راستش نمیدونم چه جوریه که ما ها غریب پرست بودیم 
فرزند شهید مجتبی ذوالفقارنسب نیز در دلنوشته اي خطاب به پدر شهید خود آورده است:
به نام خداي شهیدان. باباي خوبم سلام؛ خوش آمدی، شهادتت مبارک.خیلی دلم برايت تنگ شده، خیلی زودتر از اينها منتظرت بودم. فکر می‌کردم براي عید می‌آیی. من و داداش عباس کنار سفره هفت سین برايت دعا کردیم، هر وقت کسی در می‌زد دعا می‌کردیم تو باشی، مامان می‌گفت بابا جانتان رفته از حرم حضرت زینب سلام الله علیها دفاع کنه، آخه دشمنا می‌خوان اون‌رو خراب کنن.
باباي شهیدم حا
اون شب هم نبايد با داداشم گرم می‌گرفتم - نبايد بیش‌تر از اون چیزی که تو دلم بود بهش می‌گفتم، بیش‌تر از میزانی که برام وقت می‌ذاره براش وقت می‌ذاشتم. 
وقتی مامان بهم گفت که داداش قبل از پرواز به سوئد، پنج دقیقه توی فرودگاه باهاش اسکايپ کرده مدت زیادی ساکت موندم، واقعا براي من مهم نیست که دیگه داداش توی کدوم فرودگاهه، توی کدوم شهر اروپاست. داداش رفته؛ و وقتی هم که بود داداش من نبود - اون برادر کارشه، نه برادر من.
دانلود اهنگ مهدی جهانی بیا اسمونم بیا اروم جونم بیا من پشیمونم بیا 
Download New Music Mehdi Jahani – Bia Asemoonam 
دانلود آهنگ جدید مهدی جهانی به نام بیا آسمونم بیا آروم جونم بیا با لینک مستقیم و کیفیت ۳۲۰ و ۱۲۸ از تهران دانلود
ترانه و آهنگ : مهدی جهانی    تنظیم : برانوش
منتشر شد …
متن آهنگ بیا آسمونم بیا آروم جونم بیا مهدی جهانی 
تنگ شده واسه تو دلم بدجوری نگرانت شدم
بد کردم به تو من میدونم یه آدم بد و بیخودم
نمیخوام هیچ کسو غیر تو اشتباه بود زدم قیدتو
دیوون
طبق گفته سازمان حفاظت در برار بلاياي طبیعی کره شوگا عضو بی تی اس مبلغ 82هزاردلاربه اسیب دیدگان و مبتالايان به بیماری کرونا در زادگاهش دائگو که بیشتر در معرض کرونا بود بخشید پ.ن: پسر مهربونم پسر بخشندم قربونش بشم من که انقدر بخشنده است :-* :-*
سلام مهربونم 
امروز بدجوور حالم بده حال دلم گرفته از دیروزه مهربونم دیروز روز بدی رو گذروندم بحثم با جون دلی که تمام تلاششو کرد حالمو تغییر بده اما من دلگیر از صادق نبودنش و نفر دوم زندگیش بودنش بودم چیزی که با نازو نوازش درست نمیشد با عمله که درست میشه اينکه نفر اول زندگیش مادریه که منو ن بعنوان یه دختر که بعنوان عروس دوست داره اذیتم میکنه اينکه من با تمام وجودم محبتمو بهشون نشون دادم و مثل یه مادر برام عزیز بوده اما الان دیگه نه دیگه برام د
فک میکردم پا میشم نماز صبح و میشینم با تو هم حرف میزنم.
بچه ها بیدار موندن و منم بیدارم.
یاد سالاي قدیمم.
دلم میخواد سرمو بذارم روی شونه ی تو. 
توی بغل گرم و نرمت.
گرم بشم و چشمامو ببندم. 
اروم باشم پیشت.
مثل شبايی که تو گرم و نرمی و ارامش رخت خوابم غرق رویا میشم
کنارم باش.مهربونم باش.
تنها نمونیم بی تو
من مشکلم باخودم عز جايی شرو میشع ک برخلاف چهرع مغرورم ،زیادی مهربونم:/سر اين مهربونی بیخودم دارم حرص خعلی چیزارو میخورم.اين ته دلم موندع بود:/:دیروز تولدم بود؛بیشتر عز اينک واسع تبریکا خوشحال شم،واسع تبریکايی ک ع یع سریا نشنیدم خوشحال شدم
تو اونقدر خداي خوبی هستی، که دلم میخواد مدام بغلم کنی،میدونی خدا بغل تو با تموم بغل هاي دنیا فرق میکنه، تو آرومم میکنی و ته قلبم، درست همون قسمتی که مدام احساس تنهايی میکنه رو پرش میکنی، تو نمیزاری نبات تنها بشه، میون همه ی آدما، تو تنها پناه امنی هستی که هر وقت دوست داشته باشم میتونم صدات کنم و تو با آغوش باز پذیراي تمام اشک ها و دردام بشی، تو چه خداي صبوری هستی، چقدر بی اندازه مهربونی، خدايا دلم میخواد به اندازه تمام سال هايی که ندیدمت، بغل
_روز جمعه اي برنامه اي نداری؟
+برنامه؟
_اره.با رفيقات جايی نمیری؟رستورانی .کافه اي!
+تو تازه از پشت کوه اومدی اينور؟من رفيق دارم؟
_آها.هیچ وقت رفيق نداشتی؟یا .؟
+:|
_میخواي من رفيقت باشم خب!
+:/
:مکالمه منو داداش امروز بعد از ظهر
۱. Bonding time [سالگرد تاریخی] [مرسی که تو همه بالا پايیناي زندگی پیشمی ♥]
۲. فیلم سه بیگانه رو دیدیم [خنده دار و خوب بود یکم اب بندی بود ولی تیکه هايی ک ب وضع کشور مینداخ خیلی خوب بود]
۳. امروز خدا یه لطف بزرگ به ما کرد و زبونم از شکرش قاصره مرسی که هواي همه بنده هاتو داری خداي مهربونم
یکسال و نیم با هم خندیدن و خاطره ساختن و به همدیگه داداش داداش گفتن و با نوکرم و چاکرم و مخلصم سبیل همدیگه رو چرب کردن ولی امروز موقعیتی پیش اومد که با هم رقیب شدن و یه جورايی توی یه مسابقه دو کنار هم قرار گرفتن و همه ی اون نوکرم و چاکرم ها و داداش داداش گفتن ها رو فراموش کردن و براي رسیدن به جايگاه مورد نظرشون براي یک روز به همدیگه تنه زدن و زیر پاي همدیگه رو خالی کردن تا زودتر برسن به چیزی که میخوان و وقتی مسابقه تموم شد دوباره نشستن کنار هم و د
 شُکر تو رو خداکه دادی به مااي خدا جونماي مهربونماين همه نعمتدر اوجِ کثرتتگرگ و بارونبرفِ زمستونجنگل و دریادریا و صحراکوه هاي بلندعسلِ چون قندگندم و ذرتاين همه نعمتتو دادی به ماشکر تو رو خدا.
 
 سعید فلاحی (زانا کوردستانی)
خدا؟ مرسی. مرسی از همه ی چیزايی که بهم دادی. من واقعا شاد و خوشحالم و نسبت به زندگی حس خوبی دارم. حس عشق و امید فراوونی رو حس میکنم و بابتش ازت قدردانم.من دانشجوی پزشکی دانشگاه تهرانم و دوستايی دارم که بی نهايت عاشقشونم و از وجودشون خرسندم.
خداي من؛ خداي خوب و مهربونم، ازت متشکرم.
تجربه_جذب اعضاي دوره استاد شریفه غلامی:
با عرض سلام و احترام خدمت استاد بزرگوارم استادی که کلامشون انقدر دلنشین هستش به دل آدم میشینه استاد عزیزم خواستم بگم من تمرین میوه رو انجام دادم عکسش رو براتون میفرستم باور کنید وقتی از نزدیک دیدم یه طوری شدم چی بگم استاد که ما چیکار کردیم با وجودمون اصلا گفتنی نیست استاد انگار تو یه دنیاي ناشناخته پا گذاشتم که هرروز یه چیز تازه به روم بازم میشه یه چیز تازه یاد میگیرم منی که ‌چهل و سه سال از عمرم بیهود
من بر خلافِ ظاهرِ شوخ و مهربونم، 99 درصدِ آدماي اطرافم اصلا برام مهم نیستن
من و قتی جُزوِ اون یه درصد آدماي مهمِ زندگی‌م حسابت کردم گند نزن توش
چون می‌دونی به همون راحتی که باهات صمیمی می‌شم به همون سادگی هم از چشمم میوفتی!
خداي خوبم
بخشنده مهربونم شکرت بابت همه کس و همه چیز .
شکرت. 
بابت اينکه دیگه آزاده آزادم و از حیطه فکر هاي مسموم خارج شدم و سنگینی چیزی ترس آور و بی اهمیت دیگه دنبالم نیست
اين مساله می تونه چند وجه مفید داشته باشه . و اين خیلی خوبه . هزاران بار شکر خداي مهربانم.
دیروز تولدم بود :) 27 سالم تموم شد و برادرم 20 سالش تموم شد. اصلا باورم نمیشه که سال ها اينقدر سریع میگذرن و من هنوز تکلیفم با خودم معلوم نیست انگار تازه تازه بود که تولد 17 سالگیم رو جشن گرفتیم دوستام برام سنگ تموم گذاشتن و خانواده هم همینطور و من هنوز باورم نمیشه که اين تعداد آدم هستن که منو دوستم دارن :) خداجونم ممنونم ازت که 27 سال بهم فرصت زندگی دادی فرصت دادی تا زیبايی هايی که آفریدی رو ببینم و صداهاي گوش نواز رو بشنوم . ممنونم که بهم یه بدن سال
بااااران و دناااا استاداي کیپاپ من❤
یاسی و لیندا ملکه و پادشاه هارتم
مهیاسی بهترین حامی من با نظراي خوشگلت
ریحون نمکی لپ گردالی من، آبجی کوچیکه
ملوودی خواهر مهربون نانازم
روشنا و نورا و نیکا رفيقاي باحال با معرفتم
ویستا معشوقه ی من و رامتین پسر بی تربیت دوست داشتنی
Z رفيق دیوونه ی با مرام خودم
ددی بزرگواااااااااارممممممم❤
هستیییی جونم که ۲۸ ام تولدته، تولدت مبااااارک
نیلوی مهربووونم دوست حامی من
پریساي ناناز خوشملم
بهااااار بی همتاي نف
پدرم تازه خوابش برده بود. با اعصاب خوردی و غر غرکنان گوشیش رو جواب داد. خواب و بیدار بود. یهویی لحنش رسمی شد. من رو صدا زد. گفت با من کار دارن. یه آقايی از قلم چی تهران بود. ازم پرسید شما دو غلط از آزمون هاي گرفتید؟ گفتم بله! گفت آقاي قلم چی ازتون تشکر کردن و گفتن که براتون یه هدیه ارسال کنیم. یه شماره کارت میدید؟
من :))))))) منتظرم پولم رو بفرستن :دی
شُکرت خداي مهربونم *_*
دلم براش وحشتناک تنگ شده و تمرکزم رو گرفته.
دلم برا جدی مهربونم تنگ شده.
یه زمان هر روز صبح بهم میگفت: صبحت بخیر فرشته!
آقاي دکتر با سواد و مهربون من.
نازنین من.
کسی که همه دورو بریاش دوسش دارن.
آخ خودم فداش بشم.
دیگران نمیدونن چقدر  ی و باحاله!
بچه ها
تنها   TA تو دانشگاه که باهاش حال میکنم؛ یه پسره س. با نمکه! بشدت مودبه و مهربون. و خیلی استعداد تدریس داره.
سلام داش مجید
خوش اومدی . داداش قدم رنجه کردی .
داداش یادته میخوندی: پناه حرم . کجا داری میری بگو برادرم . پناه حرم .
رفتی و خودت شدی پناه حرم . رفتی ، خیلی خوبم رفتی . جوری رفتی که بی بی جان زینب (س) خریدارت شد .
شرمنده که نتونستم بیام تشییعت . من فقط اسمتو یدک کشیدم نه راه و رسمتو .
اين پست رو هم فقط به عشق تو نوشتم . وجودتو عشقه داداشم .
مشتی باش و سفارش ما رو هم پیش اربابمون بکن . دمت گرم خدا از بزرگی کمت نکنه
 
خاک پاتم داداش
 
عشق مهربونم افسردگی گرفته و از فراغ دچار حالت گریه و افسردگی شدید شده
خب من نمیدونم چه کار کنم حالش خوب شه
فقط بايد مواظب باشم حال خودم بد نشه (شايد اوج خودخواهی  منه)
دوسش دارم ولی علتهاي من براي افسردگی بیشمار هست و اون الان بقول خودش مریض عشق شده نه علت دیگری (براي همین سعی می کنم اين روزهاي بلند بهارو تابستون رو الکی هدر ندم و سرم رو شلوغ کنم تا هیچ حس بدی بهم غلبه نکنه)
طنز جالب و باحال انواع داداش براي برخی دخترا ، اصولا برخی دخترهاي اين زمونه هفت – هشت نوع داداش دارند.
 
هر کدوم از داداشاشونو هم واسه یه کاری میخوان.
 داداش شماره یک: بچه پولدار
ماشین داره، رستوران خوب میرن باهم! اينترنت 24 ساعته مجانی هم بعنوان اشانتیون بهشون میده.
 
داداش شماره دو: یه پسر رومانتیک
خوراک درددل بشینن نصفه شبها با هم درد دل کنن و گریه کنن با هم.
 
داداش شماره سه: بچه خلاف و شر چت روم
هر پسری بخواهد تو اينترنت اذیتشون کنه، خان داد
بنام مهربانترینم که وجودش آرامشبخش همیشگی من بوده و هست و خواهد بود.
بودن تو محیط کار یه گوشه دور از کسايی که بشه باهاشون حرف زد منو به سمت اين خلوت کشوند که بتونم با مهربونم حرف بزنم و با نوشتنشون هم آروم شم و هم با گذشت زمان بتونم روزهاي خلوتمو بیاد بیارم. نمیدونم از کجا بايد شروع کنم الن نزدیک به چهار ماهه که زندگی من کاملن تغییر کرده وارد دنیاي جدیدی شدم و همینطور وارد دوران جدیدی از زندگی قشنگم اره یه زندگی قشنگ پرا ز لحظه هاي ناااب اونقد
اينم یه کلیپ دیگه از برگشت عشقم لی مین هوووو
اين بهترین حس و اتفاق دنیاست
❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤
https://www.namasha.com/v/tkuJYw3z
کلیک کن
من خیلی خوشحالم خیلییییی❤❤❤❤
اين کلیپا رو از  کانال نماشا دوستم کپی میکنم و ازش اجازه گرفتم
امروز تولد داداشم هم هست واي چه جالب
داداش واقعیم نه مجازی
اسمشم محمدامین هست 
تولدت مبارک داداش جوووووونم❤❤❤❤
قلب آبی به افتخار داداش استقلالیم
ما خانوادگی استقلالی هستیم اونم سرسخت
امشب پرونده یک سال اعمالمون رو دست امام زمانمون دادن، خدايا برات کربلا رو نصیب همه آرزومندان کن، خدايا امیدوارم به کرمت که از گناهانم گذشته باشی، خدايا  من روسیاه هر سال با کوله باری از گناه میام به درگاهت، خدايا بگذر از گناهان منه ناسپاس. خدايا کرمت را شکر، خدايا داده هات رو شکر، خدايا نداده هات رو شکر. خداي مهربونم شکرت که تو قلبم محبت ائمه رو گذاشتی
امشبــم هنوز بیدارم نمیدونم شايد زیادی حالم خوبه ، شـايدم زیادی حالم بده نمیدونم فقط میدونم بی خوابی زده کلم ! 
امشب تولد داداش بزرگم بود سوپرايزش کـردم خیلی خسته بودم ولی خستگیارو به جون خریـدم ‌چون نمیدونم واقعا بخواد مهاجـرت کنه بره کدوم کشـور و کی برگرده نمیدونم دلم میخواست امشب که همه هستن کنار هم باشیـم بخندیم کنار هم شاد باشیم زمان زیادی رفت ولی الان خوشحالم چون حالم خوبه چون سبکم چون دیگه تخلیه روحی شدم.
من دختر بدی بـودم یه زمان
فکرها تا زمانی که تو پستوی ذهن ادمیزاد ازاين شاخه به اون شاخه می پرند اسمشون فکره! 
وقتی ثبت میشن انگار تازه اروم میگیرن. 
دیگه اسمشون فکر نیست. دیگه قراره بشن خاطره.
اينقدر ذهنم شلوغه که حس میکنم هیچی به اندازه اين صفحه سفید اروش نمیکنه.
دوست ندارم فکر کنم تا از اون جمله هاي قشنگ ادبی بنویسم. دوست دارم فقط حرفاي دلم رو اينجا بزنم . 
همین
دانلود آهنگ جدید رضا شیری| پرسه+متن + پخش آنلاين
♬♪♪♫♪♬
Download New Music BY  Reza Shiri called Parse+Text
 
براي دانلود آهنگ اهنگ جدید پرسه رضا شیری لطفا به ادامه مطلب مراجعه فرمايید
♬♪♪♫♪♬
متن آهنگ جدید پرسه از رضا شیری
♬♪♪♫♪♬
 
  بی تو پرسه تو بارون شده کارم شبونه قفلم رو عکسات ببین بری کارم تمومه    من تنها توی هر جمعی باشم اسمت که میاد یهو از هم می پاشم    چرا رفتی نامرد چرا انقد باهام سردی بری تنها میشم چرا انقد خون سردی    نفسم عشقم تو شدی جونم همه
دانلود آهنگ جدید وحید رمضانی مهربونم
Download New Music Vahid Ramezani Mehrabonam
آهنگ جدید وحید رمضانی بنام مهربونم
مهربونم تو نکن ناز ناز دلم اندازه دنیا درد داره تو نکن ناز ناز
همه دردامو دوايی باز نزن حرف جدايی حق دارم که بیايی

ادامه مطلب
از صمیم قلبم تولدت را تبریک میگم بهترین خواهر دنیا به امید موفقیت هايت خواهری جانم
آرزو میکنم خودم به شخصه تولد هزار سالگیت رو تبریک بگم دوست مهربونم
عاشقانه دوستت دارم و آرزو میکنم رتبه دلخواهت رو توی کنکور بگیری مهربونم
دوست دار همیشگی تو:::کاپ کیک خامه(فاطمه).فاطمه عشق کره❤
بهترین ها رو برات آرزو میکنم دوست مهربونم
امیدوارم موفق باشی خواهری❤
کسی که خواهر نداره❤نصف محبتاي دنیا ازش دریغه
بلههههه من تورودارم و خیلی خوشحالم که دارمت خو
امروز خوب بود خودش آخر شب من راضی بودم ولی تماس تصویری خانوادگی با داداش و دیدنش بعد بیست روز بهترش کردولی آخرشب که بعد خیلی وقت مامان رو مثل قدیما بغل کردم و به نفساش گوش دادم خیلی بهتر شد.+بابا هم اومد داداش رو دید و باهاش احوال پرسی کرد و رفت اونطرف وايساد.چشاش دلتنگیشو داد میزد++امروز مث مزه آلبالو خوب و دوسداشتنی بود
♪ ♥‿♥ ♪بد کردم به تو من میدونم یه آدم بد و بیخودم♪ ♥‿♥ ♪نمیخوام هیچ کسو غیر تو اشتباه بود زدم قیدتو♪ ♥‿♥ ♪دیوونگی بود گفتم نمون برو دیوونه شدم من از فکر تو♪ ♥‿♥ ♪بعد تو من خیلی بد آوردم از دوست و دشمنم ضربه خودم♪ ♥‿♥ ♪جايی نیست که نرفتیم ما با هم تورو با خودم همه جا بردم من♪ ♥‿♥ ♪بیا آسمونم بیا آروم جونم بیا من پشیمونم بیا اي مهربونم بیا
♪ ♥‿♥ ♪
جان مریم چشمات و باز کن
مامانت و نگاه کن
مریم موفرفری
زیباي خوش خنده
خوش هیکل
مهربون ترین مریم دنیا
چشماتو باز کن
ببین محیا زجه میزنه نا ارومه؟ بهش بگم چی؟ بگم گریه نکن برا خواهرت؟ برا عزیزت؟ برا رفيق دوازده سالت زار نزن؟ ببین خواهر کوچولو تو. ببین مروا رو. داره داد میزنه مررررررررییییییم مررررررریییییم مریم جان من  اشک چشمامون خشک شده. دیگه جون نداریم.  چجوری خاک میخواد تورو قبول کنه؟ چجوری میتونی از اسبت دل بکنی؟ میدونی چیشده؟
سلام
 
خیلی وقته نیومدم  اينجا وقتی که از همه جا خسته شدم  اتفاقات خوب اومد مهمون آقا شدم کلی باهم حرف زدیم
اگه نداشتمت چیکار میکردم  فداي آن همه مهربانی ات رفيق دوران کودکی ام تا به حال .
 
اين روز ها دلم کربلاست احوالم مال خودم نیست فقط  بوی حرم  احوالم را خوش میکنه ارباب ببخش به سه ساله شبه مادرم ببخش 
ببخش اگه مثه قدیم نوکری نمیکنم ببخش اگه لاف گدايی میزنم      حسین جان فدات بشم 
 
حسین منو یادت میاد همون گداي خونتم     حسین دیوونه همون ن
امروز مهمون داریم. همه خانواده مادریم. دايی ها و خاله ها و اينجور فامیل ها. و من نه اينکه دوستشون نداشته باشم (جز زن دايی اولیم که به شدت منزجر کننده ست)، نه؛ ولی انگار نمیدونم، نمیخوام ناشکر باشم که خانواده خوب و سلامت و مهربونی دارم، اما دلم براي جمع دوستام تنگ شده. دلم براي جیمینا تنگ شده که بغلش کنم و اين اذیتم میکنه که اون انگار اصلا دلتنگ من نیست یا حداقل اندازه من نیست. 
مهربونم، اما دوست ندارم لپ تاپ روشن کنم و با پسردايیم فیلم ببینیم :/
دانلود آهنگ رفيق (دردت به جونم) از حسن شکیبا با لینک مستقیم و کیفیت 320
اهنگ قدیمی رفيق از سايت تفریحی چفچفک
سبک موزیک : دانلود آهنگ قدیمی پاپ غمگین
متن آهنگ :
رفيقم دردت به جونم اي داداشم مهربونم
یاور غم و جنونم وقت پیکاي شرابه
یاد دل هاي خرابه گر همش رنج و غذابه
رفيقم دردت به جونم اي داداشم مهربونم
یاور غم و جنونم وقت پیکاي شرابه 
یاد دل هاي خرابه گر همش رنج و غذابه
رفيقم دردت به جونم اي داداشم مهربونم
یاور غم و جنونم وقت پیکاي شرابه 
یاد دل
امشب داداش بزرگه به همراه زن داداش محترم اومده بودن خونمون و همین الان رفتن.
داداش اومده . میگه هاااا؟چرا انقدر گیجی؟؟؟
میگم ها؟
میگه گیجی دیگه.هیچی!
میگم خان داداش اضطراب منو کشت.دارم همینطوووری گند میزنم به امتحانا!
میگه صد دفعه بهت گفتم اينطوری درس نخون .همینه اوضاعت.واي از شهین جا نمونم واي از مهین جا نمونم.جمع کن بساطتو.درس بخون یه چیزی بفهمی!میگم اوووه . ن و منکر نمیخوان ازم اون دنیا سوال حقوقی بپرسن ک.ول کن بابا‌.
میزنه
  Day 2 Write something that someone told you about yourself that you never forget 
دوستم بهم گفت تو با کمترین تلاش بهترین نتیجه رو میگیری.
همیشه بهم گفتن تو خیلی عاقلی.
مشاورم میگه تو خیلی باهوشی.
مدیرم بالاخره اعتراف کرد تو خیلی عوض شدی ،اين جمله برام خیلی باارزش بود
خیلیا بهم میگن که خیلی مهربونم‌.
یه آقايی بهم گفت من به تو همیشه به عنوان یه خانم احترام گذاشتم تو قابل احترامی اين جمله خیلییییی زیاد برام باارزش بود.
امروز حالم بهتره خیابان انقلاب نرفتم اما دیشب یه کم زودتر خ
2- حسام الدین نظامی :
او اولین فرزند پسر داداش نظامی است .
قبل از انقلاب جوان ترین شهردار کشور در شهر تالش بوده و مدت کوتاهی بعد از انقلاب شهردار رشت شد .
وی هم اکنون در انگلستان ساکن است .

3- نظام الدین نظامی :
دومین فرزند پسر داداش نظامی ، معلم بازنشسته است و هم اکنون در هشتپر ساکن است .
او اولین معلم فارغ التحصیل رشته زمین شناسی در روستا است .

4- تاج الدین نظامی :
سومین فرزند پسر داداش نظامی ، ساکن انگلستان است .
وی طی رفت و آمد هايش به روستا مشغول
عزیز ـآی دلم ، دوست ـآی مهربونم ، ولنتاين دیروزیتون مبارک باشه ^-^
ببخشید از اين تأخیرـآی همیشگی من ، شما که البته عادت دارید به پست ـآی گاه به گاهم ، موود ـآی بالا پايینم ! اما خوب نکته اينجاست که چون لطف خیلیاتون شامل حالمه و میپرسین که کجام و چه خبر و چطور . میخواستم خاطر مهربونتون رو آروم کنم که من جايـی نرفتم و نخواهم رفت . 
فقط براي مدت محدودی نمینویسم ، شايد حدود دو سه هفته کمتر و بیشتر ! علت دقیقی هم نداره اما فعلا نمینویسم ، ولـی هستم .
خداوند اين زوج رو رحمت کنه بنده چندین بار بیشتر اقا احسان رو ندیدم
من همکار سابق پدر ايشون بودم هر از گاهی اقا احسان هم شرکت تشریف می اوردند.
نمیدونم پدر اقا احسان، مهندس نوبخت، چطور اين داغ رو تحمل میکنن همیشه یادمه هر وقت اقا احسان می اومد شرکت، پدرشون با لفظ داداش ايشونو خطاب میکردند. میگفتن: احسان فقط پسرم نیست، رفيق و داداش منه (اخه پدرشون تک فرزند پسر بودن و علاقه شدیدی به ايشون داشتن) بارها با پدرشون در مورد اقا احسان صحبت کردیم واين
امروز صبح توی روز روشن ماشین زن داداش رو زدن بردن :|ماشینشم دنا هست یه سال هم نشده که خریدهآقا ما هرچی کم داشتیم اينطوری خودمونو دلداری میدادیم که اشکال نداره عوضش امنیت داریم امنیتمون هم به همین شکل شده دیگه میخوان چیکار کنن :)))) فردا پسفردا تو کوچه خیابون ببین چه بلاهايی سرمون بیارن
+تنها دلداری که میتونم به داداش بگم اينه خدا روشکر ماشین خودتو نبردن :))))
آدم بايد خوشحال باشه؟ آدم بايد تو زندگیش لذت ببره؟ آدم بايد چه‌جوری باشه دقیقا؟ چی درسته؟
من الان لذت یک غمی رو می‌خوام که بشینه تو دلم و درام کنه تو خیال و زندگی رو رنگ بزنه. من الان دلم لذت عشق می‌خواد، آره همون که جز هورمون نیست. من الان دلم نوشتن می‌خواد از اين زندگی از منی که دلم حواسش داره پرت میشه. اما کجا؟ من که کسی رو نمی‌بینم بشه باهاش عاشقی کرد. کاش س کمی وا میداد. اما همون بهتر که عاقله. من دلم می‌خواد کسی به عشق و دوست داشتن من احت
واسه شما هم شده گاهی یه دفعه دلتون واسه رویاتون قنج بره؟!
یعنی خداي مهربونم میشه چند ماه دیگه من دانشجوی اين جا باشم؟!
امیدوارم چند ماه دیگه به اين پست رجوع  کنم و بگم دیدی تونستی؟!
+ در راستاي پست دیروز بايد بگم حالم خیلی بهتر شده و یعد از دو روز استراحت با اعمال شاقه(!) می ریم که درس هاي کنکور رو بتریم!
!
نگاه کرد به گوشیم. به برچسب ژله اي گوشیم و پرسید چی؟گفتم چی!گفت رفيق شهیدم چی؟من:آها رفيق شهیدم ابراهیم هادیپوزخند زد و گفت ههرفيق شهیدم کی بود!؟من:کسی که با دعاي توسل تونست حال مریضی رو خوب کنه،انقدر عمیق بود،خیلی مردِ،دوسش دارمنگاه کرد به من و دوباره خندید و سرشو گرفت سمت دیگه!البته به من خندید نه به داداش ابراهیمم.میدونم هنوزم تغییرمو هضم نکرده،هنوزم کنجکاوه، هنوزم میخواد بدونه چی شده،هنوزم میخواد از انکار به یقین برسه،عین خودم! شاي
امروز رفتم انباری سیر بیارم، چشمم خورد به دبه خیار شور، که زنداداش بزرگه درست کرده بود، داداشم آورده بود بذاره انباریه ما که خنکتره، یه دبه هم براي ما فرستاده بود، که هنوزم یادم میاد دعاش میکنم، آخه خیلی خوشمزه شده بود
همون روزی که دبه ها رو آورده بود، داداش سومی هم اينجا بود داشت با خرابی هاي تراکتور ور میرفت، داداشم که اومد، داداش سومی گفت اِ چه خوب فاطمه میدونی اينا چیه؟ سوالی نگا میکردم گفت اينا خیار شور مهربانیه، مث دیوار مهربانی اين
نمیدونم ما سه تا به کی رفتیم ، چند روز پیش زنگ زدم به داداش بزرگه گفتم تو بايد میومدی به من سر میزدیا، گفت من ماشین ندارم که ، گفتم مرد که هستی شب زنگ زدن گفتن ما داریم میايم حقیقتا خوش گذشت . تند تند الویه درست کردم ، نصف کارا رم دادم داداش بزرگه انجام داد . دو تا دونه انار داشتیم کلا که همونا رو دون کردم دور هم خوردیم . کیک سالگرد رو هم آوردم دور هم خوردیم . یه کیک پیتزا هم پخته بودم دادم بردن
روز شنبه سوم فروردین ماه 1398 بود که بهمون خبر رسید دوقولوها ( کیان و کیانا ) صاحب یک داداش شدن . البته طبق گفته خانم دکتر قرار بر اين بود که داداش دوقولوها بعد از سیزده بدر به دنیا بیاد ولی به علت پاره شدن کیسه آب چند روز زودتر به دنیا اومده و خدا رو شکر صحیح و سالم است . حالا کیان و کیانا که دوقولو هستند و دو سال و دو ماه سن دارن ، صاحب یک داداش شدن که هنوز اسمشو نگفتن چیه و تا روز دهم معمولاً اعلام نمی کنند و بابا و مامانش هم اشمش رو حتماً انتخاب کر
اينکه تمام روزهاي سال با هر چی که دلم رو بلرزونه میگم، "استغفرالله ربی" یعنی همش ماه رجبه؟! یا اينکه رحمتت خداي مهربونم، همیشه مثل ماه رجبه!؟
من به ساعت و وقت خوش اعتقاد دارم ولی، مهم تر از همه به خدايی اعتقاد دارم که در زمان و مکان نمیگنجه و همیشگیه!
اينه که منو لحظه اي از درگاهت ناامید نمی کنه، حتی اگر همیشه گناه کنم!؟
پناه می بریم به خدا!
واقعا چطوری تونستم همچین احساساتی داشته باشم؟
جدا یکی بیاد و کمکم کنه اين حسو نابود کنم
همین دقیقا میتونه نقطه ضعف یه دختر حساب بشه 
خیال پردازی 
:|
+راستی امروز تولد مامانم بود تولدت مبارک مامان مهربونم مامانم زیادی مهربونه و میبخشه! خیلی دوس داشتنیه! 
داره بارون میاد و دل آدم میخواد زار بزنه. 
حالا من هیچی تو چطور تونستی اينکارو بکنی؟ نامرد
می دونستم همش سوء تفاهماتِ ذهن مسخره ی منه. چقد مسخره واقعا! 
پستاشو که میخوندم پی بردم اونم چق
من بر خلافِ ظاهرِ شوخ و مهربونم، 99 درصدِ آدماي اطرافم اصلا برام مهم نیستن
من و قتی جُزوِ اون یه درصد آدماي مهمِ زندگی‌م حسابت کردم گند نزن توش
چون می‌دونی به همون راحتی که باهات صمیمی می‌شم به همون سادگی هم از چشمم میوفتی!
گاهی لازم نیس نفهمیتو به رخ بقیه بکشی
فقط کافیه فهمیدگیتو به همه ثابت کنی .!

میگم اين جمله چقدر عجیبه .
نیس؟
دست از اثبات خودت به بقیه بردار و یه چیزايی رو به خودت ثابت کن !
با خودمم.

تا قبل از شنیدن اين جمله 
یه جمله دیگه برام در صدر جملات ثقیل قرار داشت:
انتظار شعور داشتن از همه.
خود بیشعوری است.
اينو داداش نگفته .ولی خوبه!
مامانم زن خیلی خوبیه.
از اون خوبايی که واسه خودش یه‌پا خانوم خونه‌ست.
از اونا که آشپزی و کدبانوییش بیسته!
از اون زنايی که با حرف زدن با مرد غریبه لپشون گل میندازه و چادرشو سفت میگیره!
مامانم خیلی زن خوبیه!
از اون خوبا که بابام دوست داره و هی قربونش میره و هی دورش میگرده!
چند سال پیش یه روز داداش بزرگم اومد و گفت عاشق شده!
می‌گفت طرف دختر خیلی خوبیه!
از اونا که تو دانشگاه جزء نمره‌اول‌هاست!
از اونا که ته منطقن و میشه یه عمر زندگیو باهاشون ساخت!
یکی از تفریحات بشدت دوست داشتنیم زدن امیریهبعد هی غر میزنه
 میاد اونم کرم بریزه و من با گفتن  برو داداشتو بزن
جیغشو میبرم هوا ک من داداش ندارم خو
منم میشینم براش توضیح میدم ک ببین
ب من چ ک داداش نداری،میتونی داداشتو بزنی،اما خواهرتو نه،خواهرتو بايد ناز کنی
امشب همین بحثو داشتیم و من بسی سوز ب دلش دادم ک داداش دارم تو نداری
برگشته میگه:
سوز ب دلت اگ تو ی خواهر ی برادر داری
ب جاش من دو تا خوااااهرررر دارررم
و تازه
من خواهر دو تا داداشم
با خودم و
با مامان خانم اينها نرفتم عیددیدنی خونه دايی آقا حسن دايی مامان خانم و پدر نجمه زن خان داداش محسن هیچی بعدا مامان خانم برام داره جلوی کوثر زن داداش مجتبی بهم چیزی نگفت یکی ساعت بیشتر توی خونه تنها هم و فقط دارم دور خودم تاب میخورم و رویا پردازی مزخرف میکنم همین بس من سرباز ارتش ؟ بیشعوری هم حدی داره
روستا بودیم.با همسر و داداش رفتیم کوه باد خیییلی شدید بود چند بار نزدیک بود بیفتم.
 باد بدتر شد منم فقط چشمامو بستم و وايسادم حس کردم باد تموم شد ولی صداشو هنوز میشنیدم
چشامو بازکردم و دیدم داداشم روبروم وايساده
اينم از فوائد داداش 100 کیلویی :)
+ امشب هم از ساعت 8شب تا 1 شیفتم دیر رسیدم و با نیم ساعت تاخیر لاگین کردم ولی ساعت کاری خوبیه معلومه مردم هنوز از سیزده بدر برنگشتن یا خستن و زود خوابیدن :)
امسال پنج سال شده .داداش بزرگه الان پنج ساله  شهر نجف ،حرم آقا امام علی(ع) خادمه
از اين پنج سال ، چهار سال بعنوان مدیر کاروان بچه هايی بوده که با خلوص نیت تو اين روزا ،روزی هشت ساعت سرپا می مونن تا امانت دار خوبی براي زائرايی باشن که از حرم حضرت علی (ع)رهسپار حرم پسراي ايشون میشن
امسال سه ساله که ریش قرمز هم داداش بزرگه رو همراهی میکنه ، هرسال بعد اينکه از کربلا حرکت میکردن و در محل اقامتشون مستقر میشدن تماس تصویری برقرار میشد براي خاطر ج
چقدر خوبه که خوشحالم و حالم خوبه :)
چقدر خوبه که کنارت فوق العاده میگذره :)
چقدر خوبه که اينقدر دوستم داری :)
چقدر خوبه که مواظبمی :)
خدا، خدا، خدا، دلم میخواد با تموم کلمه هاي دنیا صدات بزنم، من با تو زندگی میکنم، تو جز جز وجودم نقش بستی،من احساست میکنم، من میبینمت، خداي مهربونم، ممنونم، ممنونم، ممنونم بخاطر همه چیز :) مرسی که هر دقیقه نبات رو امتحان میکنی، مرسی که به نبات یاد دادی براي همه آدما آرزوی سلامتی و خوشبختی کنه، مرسی که قلبمو بزرگ و م
چقدر حس خوبیه که نماز حاجتی که صبح خونده باشی نیمه شب نشده ،تبدیل به نماز شکر بشه.!
فهمیدم که فقط بايد از خدا خواست!فقط خدا!
+ هیچ وقت فکر نمیکردم که یه زمانی برسه با شوق نماز بخونم. شايد باورام ضعیف باشه ، شايد بی حجاب باشم ،شايد با خیلی چیزا مشکل نداشته باشم.اما خدا!!!! و واقعا نماز آدم رو بهش نزدیک میکنه!
یاد گرفتم
به داداش سومی میگم آرامه جانم
 
دیشب با داداش چهارمی حرف میزدیم خانمش دلش گرفته بود خسته شده بود سرگرم کردن محمدابراهیم تو خونه بخاطر قرنطینه خیلی سخته، دندون درد هم علاوه شده، اينه که خیلی شرايط براش سخت شده.
 
الهی دورش بگردم. خیلی براي آرامش خانوادش تلاش میکنه، خیلی انرژی مثبته خیلی مهربونه خیلی مودبه خیلی عشقه
براش نوشتم خداروشکر که چراغ خونه ی داداشمی
صبح ساعت 9 داداش مجتبی زنگ زده بیدارم کرد گفت پاشو بریم سینما رفتیم یه فیلم مزخرف و داغون به اسم " چهار انگشتی " دیدیم فیلم در مورد سفرهاي یون به اروپا وتايلند به اسم سفر عراق و عربستان بود بس دری وری و چرت پرت بعدشم داداش مجتبی دستگاه بادکش خرید نمیدونم کی بهش گفته بادکش کنه با روغن وازلین چربهاش آب میشه توی سه ماه 24 کیلو کم کرده. شدیدا داغون و خسته ام الان هم اومدم خونه خوابم میاد شدید .
وايسید وايسید وايسید.
امروز براي اولین باااااااااااااااار در تاریخ تحصیلم.سر امتحان آیین دادرسی مدنی که همه به آدم میشناسنش،یه جوووری بلد نبودم سوالا رو که گریه ام گرفته بود.از جلسه اومدم بیرون دیدم یکی میگه حکم حضوری بود یکی میگفت غیابی بود .یکی میگفت تجدید نطر نمیشد .یکی میگفت میشد.یکی گفت کدوم سوااال؟؟؟خلاصه بل بشوووویییییییی بود.
از قضیه کتابم بگم اينکه چون ۴ بار به پسر عمه و عمه محترم گفته بودم ندارم کتابو .دست به دامن که نه.
پیوسته میگی جداشیم بهتره و ازم میخواي که همدستت هم بشم. ازت میپرسم چرا و چند دلیل منطقی و احساسی میاری. آخر دست هم میگی برو دنبال زندگیت و اگه جدا بشیم ضربه کمتر میخوریم. من که میدونم به خاطر من میخواي تن به اين جدايی بدی، اما خیال کردی، من راحت به دستت نیوردم که راحت از دستت بدم. میخوام تا ابد و تا همیشه کنارت باشم؛ با هر شرايطی و با هر محدودیتی. میخوام اينقدر واست خوب باشم که همیشه بهم تکیه بدی، میخوام بدونی من همیشه کنارتم. میخوام بدونی تا اب
شکرت که در خانه هستم نه در بیمارستان
شکرت که روی مبل نشستم نه در بستر بیماری
شکرت که راحت نفس می کشم نه با مشقت ودرد
شکرت که طعم غذاها را می چشم و لذت میبرم نه با بی میلی وبه زور غذا بخورم 
شکرت که دلتنگ عزیزانم هستم که یک ماهه ندیدمشون اما امیدوارم بزودی در آغوش بگیرمشون نه اينکه امیدی به دیداردوبارشون نداشته باشم 
شکرت که صداي عزیزان راه دوری که یکسال انتضار کشیدم تا نوروز ملاقاتشان کنم را می شنوم هرچند نبینمشان
شکرت که بهار را دوباره می بی
یادش بخیر قدیما خونه بابام یک تلویزیون سیاه سفید داشتن و اون زمان فقط کانال یک و دو رو میگرفت بعد کم کم شبکه سه رو هم میگرفت . من و داداشام عاشق فوتبال بودیم و از همین تلویزیون سیاه و سفید فوتبال نگاه میکردیم . بعد که به دبیرستان رسیدیم بابام تلویزیون رنگی خریده بود و ما باهاش فوتبال نگاه میکردیم لذت می بردیم . بعضی وقتا هم داداش علی که بزرگتر بود دستگاه پلی استیشن از کلوپ نزدیک خونمون اجاره میکرد و به تلویزیون وصلش میکردیم و سه نفره ( من و دادا
سال ۸۲یا شايدم ۸۳ بود.
من چن ساله؟
۴ ساله یا ۵ ساله.
چی شده بود؟
وبا اومده بود.
من چم شده بود؟
دچار مسمویت غذايی شده بودم.
نصفه شب بود.
من یهو حس کردم دارم بالا میارم.
بدو بدو . و گلاب به روتون.
حالا مامان دنبال من.بابا و داداش خوابالود پریده بودن تو دستشویی که فاطمه چش شد؟
من ساعت ۳ نصفه شب دااااااد میزدم:.یکی نیییییس به داد من برررسه؟من داااارم میمیرم و شماااااهاااا عین خیالتووون نییییی؟من وباااا گرفتم .من میمیرم و شما می مونیااااا
میگه مامان داداش چرا خوابیده؟
میگم آخه روزه است.
میگه منم بزرگ شدم بايد روزه بگیرم؟
با ذوق میگم آره عزیزم تو هم بزرگ شدی مثل داداش بايد روزه بگیری
میگه نمیخوام روزه بگیرم.
میگم چرا؟
میگه چون اگه روزه بگیرم غذا نمی تونم بخورم.
(حالا خوبه تا خواهش و التماس من نباشه لب به غذا نمیزنه)
 
قراره امروز علی بعد سه ماه بیاد خونه.
مامان که میدونه علی چقدر آش دوست داره از صبح حسابی تو زحمت افتاده.
زنگ مدرسه رو که زدن سعید فی الفور وسايلشو ریخت تو کیفشو با ذوق اومد طرف خونه به علی بگه امروز معلم یه مهر صد آفرین بهش داده چون نمره نقاشیش ۲۰شده وقتی رسید خونه رو گذاشت رو سرش:داداش علی داداش علی! » صدايی نشنید کیفشو انداخت کنار اتاقو دوید طرف آشپز خونه.
علی کجاس مامان
میخام بهش بگم چه داداش هنرمندی داره
مادر که داشت سبزی رو داخل آش میریخت
 
 
تنگ شده واسه تو دلم بدجوری نگرانت شدم♪ ♥‿♥ ♪بد کردم به تو من میدونم یه آدم بد و بیخودم♪ ♥‿♥ ♪نمیخوام هیچ کسو غیر تو اشتباه بود زدم قیدتو♪ ♥‿♥ ♪دیوونگی بود گفتم نمون برو دیوونه شدم من از فکر تو♪ ♥‿♥ ♪بعد تو من خیلی بد آوردم از دوست و دشمنم ضربه خودم♪ ♥‿♥ ♪جايی نیست که نرفتیم ما با هم تورو با خودم همه جا بردم من♪ ♥‿♥ ♪بیا آسمونم بیا آروم جونم بیا من پشیمونم بیا اي مهربونم بیا
♪ ♥‿♥ ♪
 
تقدیم به همه ی خانومايی که داداش دارن.
داداش داشتن خودش یه زندگیه.
داداش داشتن یعنی به جون داداشم راست میگم.
یعنی به جون داداشم که میخوام دنیا نباشه.
یعنی اق دادااااااااشمو عشقه
یعنی.میگه اجی اينی که پوشیدم بهم میاد خوبه؟
یعنیدعوا،کتک کاری ،خنده ،اشتی
یعنی فوتبال نگاه کردن وکل کل هاي باحال
یعنی.روت غیرت داره
یعنی .کسی نگات کنه مرگش حلاله
یعنیهمه بهت میگن تو ابجیشی برو باهاش حرف بزن راضیش کن
یعنی.یعنی انقداذیتش کنی کفر
طنز جالب و باحال انواع داداش براي برخی دخترا ، اصولا برخی دخترهاي اين زمونه هفت – هشت نوع داداش دارند.
 
هر کدوم از داداشاشونو هم واسه یه کاری میخوان.
 
داداش شماره یک: بچه پولدارماشین داره، رستوران خوب میرن باهم! اينترنت 24 ساعته مجانی هم بعنوان اشانتیون بهشون میده.
 
داداش شماره دو: یه پسر رومانتیکخوراک درددل بشینن نصفه شبها با هم درد دل کنن و گریه کنن با هم.
 
داداش شماره سه: بچه خلاف و شر چت رومهر پسری بخواهد تو اينترنت اذیتشون کنه، خان دادا
سلامدارم آهنگ شايد بهشت شروین رو گوش میدمچقد احساس دارهبالاخره کنکور ما هم تموم شد و وارد دنیاي بعدش شدیمخب آقايی هم از فرصت سو استفاده کردن و سفارش کیف چرم دادنالان تیکه هاشو برش دادم فعلا.هر روز زنگ میزنه جویاي احوال کیفشهامیدوارم معلمی بیارم ب امید خدا یا روانشناسیآزمون عملی هنر هم ثبت نام کردمبرا نقاشیبايد تمرین کنم اگه خواب اجازه بدهی چیزی میخواستم بگمآهاي داداش نداشتم ک هیچ وقت بدنیا نیومدی میخواستم بگم خیلی دوستت دارم
به نام خداوند مهر پرور مهر گستر
سلااااام دوستاي مهربونم امیدوارم زندگی به کامتون باشه.
با یه خاطره دیگه چطوووورین؟ 
یکی از مسائلی که در جهان امروز کلید خورده و بسیاری از مردمان جهان را درگیر خودش کرده مسئله عشقه. راستی تعریف شما از عشق چیه؟ عشق بايد چه خصوصیاتی داشته باشه تا به عنوان عشق قبولش کنین؟ یا بهتره اين سوال رو بپرسم معیار عشق در جامعه و در خانواده شما چیه؟ 
اين موضوع رو انتخاب کردم چون خودم عاشقم. حالا بمااااااند عاشق کی و چیراستش
مهربونترینم من امروز با تمام وجود ازتون یه درخواست دارم ازتون میخوام منو به جايی برسونید که بتونم دست خیلیااا رو بگیرم و بشم یه منجی براي براورده کردن آرزوی خیلیها من در خودم میبینم که توانايیشو داشته باشم اما مسیرشو نمیدونم از کجاست و اونو شما هستید که میدونید مهربونم ازتون میخوام با تمام وجودم که از هر طریقی که صلاح شماست و میدونید منو به اونجا برسونید تا در کنار خانواده خوبم بتونیم به خیلیها کمک کنیم نه قدرت میخوام و نه دیده شدن فقططط م
دوشنبه قراره براي فائزه خواستگار بیاد
چهارشنبه میخوام برم پیش استاد کاتبی. چند روزه یه سری چیزا خیلی فکرم رو مشغول خودش کرده.
حالا نمیدونم به خاطر یمه یا به یه چیز دیگه مربوط میشه، ولی سطح رضايتم از زندگی اومده پايین. دلم میخواد هاي هاي گریه کنم
الان داشتم یه فیلمی نگاه میکردم از خودم و حمید، ۷ ساعت قبل از محرم شدنمون بود!!! آخییییی چه دورانی داشتیم❤️❤️❤️ عشق منی تو همسر مهربونم
دیشب یه عکس خوشگل ازش تو خواب گرفتم از صبح دارم همش نگ
یه حرفی زد دلمو ریخت بهم میگه:شهدا دلی که دوسشون داره رو نمیشکنن(:
پ.ن:یه مسیر جدیدِ سفت و سخت و خدايا کمکم کن
پ.ن2:شايد یه پروزه درست تر؟؟؟
پ.ن3:منی که گنگ هس اين روزا و نیاز مند دعا
پ.ن4: اقا امیر کجايی؟ همه چی مرتبه؟ :) داداش کوچیکه:) با اينکه شک دارم ببینین پستم رو
از جنابِ بی نام هم خبری نیست
 وبلاگشون رو گم کردم
پ.ن5: تو رفيق روزاي تنهايی منی بد کردم اما بازم بنده پر اشتباهتما:)))))
مسأله اين است: خونه‌ی داداش و زن‌داداش یا خوابگاه یا خانه‌ با گروهی از دوستان؟
و اما مسأله‌ی مهم‌تر چیست؟ جلب رضايت مادر و پدر.
| عکاسی - تهران - دانشگاه پارس |
پ.ن. من تلاش کردم(البته نه چندان کافی) که دولتی قبول بشم. اما شما شاهدید که با ظرفیت زیر سی تايیِ عکاسی در تهران، کار خیلی دشوار است.
[تبریک هم نگویید لطفا!]
سلام خداي عشقسلام قلبهاي مهربانسلام دوستانامروزتان پراز لبخندان شاءاللهروزی قلبتان محبتروزی چشمتان برق شادیروزی  عمرتان عشقو روزی زندگیتانصمیمیت و صداقت باشهصبح تون عاشقانه روزتون پرانرژی وشاد
بخند
(( بخند تا دنیا بهت بخنده. چرا نخندیم. شده الکی بخندیم. نزاریم زمان از ما سواستفاده کنه.بزار ما سواستفاده بکنیم ازش.من و بچه هاي مهرزمان هر روز موقع کار فقط میگیم میخندیم.حتی روزهايی که یه دونه مهرژلاتینی هم نداریم. یه روز مهرلیزری داریم دو
اينکه تمام روزهاي سال با هر چی که دلم رو بلرزونه میگم، "استغفرالله ربی" یعنی همش ماه رجبه؟! یا اينکه رحمتت خداي مهربونم، همیشه مثل ماه رجبه!؟
من به ساعت و وقت خوش اعتقاد دارم ولی، مهم تر از همه به خدايی اعتقاد دارم که در زمان و مکان نمیگنجه و همیشگیه!
اينه که منو لحظه اي از درگاهت ناامید نمی کنه، حتی اگر همیشه گناه کنم!؟
پناه می بریم به خدا!
دانلود آهنگ جدید امین بانی ماه ماه
دانلود آهنگ امین بانی به نام ماه ماه کیفیت ۱۲۸ و ۳۲۰ ، با لینک مستقیم ، همراه با پخش آنلاين و متن آهنگ
دانلود آهنگ فوق العاده ماه ماه با صداي امین بانی از جوان ریمیکس
Download New Music Amin Bani – Mah Mah
 
هم اکنون می توانید موزیک جدید امین بانی را از جوان ریمیکس دانلود نمايید.
امین بانی با استعداد یکی از خوش صدا ترین خواننده هاي ايرانی می باشد.
اولین اثر اين خواننده تیتراژ سریال شهرزاد می باشد.
جدیدترین ساخته اين خواننده
در زیباترین عاشقانه هاي جهانهمیشه "قلب"یک زن در میان است!زن اگر نباشد  پرنده ی شعر در شاخه هاي دفتر هیچ شاعری پر نمی زند.❣
 
 
 
 
 
عاشقانه هايم را بخوان و بدان؛دوست داشـتن،نه عقل میشناسد،و نه منطق فقطیکـ "مـن" میخواهد،و یکـ "تــو" .
 
❤️❤️❤️
 
 
 
 
همه چیز ؛از یک دوست داشتن ِساده شروع شد!تو گفتی:”دوستت دارم”و من تا عشقتا بی نهايتتا خدا پرواز کردم❤️
❤️
 
 
 
و گاهی قشنگ ترین ترانه ی جهان،همان ترانه اي ستکه تو با مداد رنگی چشم هاي قش
گاهی وقتا به خودم میگم خجالت نمیکشی بعد از رفتنش میخندی؟ شرمت نمیاد داری خوش میگذرونی؟»
نمیدونم. هیچی نمیدونم. 
من خجالت میکشم خوشحال باشم وقتی هنوز میبینم در خانواده م کسی از یاد داداش منفک نشده. 
من دلم میخواد خوشحال باشم که خانواده م بجاي نبودن داداش دلشون به خنده هاي من خوش شه.
اما؛ نمیتونم. 
من نهايت 6 ساعت میتونم ممتد بگم و بخندم و در جمع باشم. امتحان کردم ک میگم. 
واقعا احساس می کنم بند بند وجودم از کش دادن اين زندگی خسته س. 
خسته تر از
براتون داستان عمل بینی داداش بزرگه رو گفتم ؟ توی خانواده ما فقط داداش بزرگه دماغش طبیعی و خوش فرم بود که اونم به لطف پولیپ و انحراف کارايی نداشت :/
سرباز که شد تصمیم گرفت بره عمل کنه .به اين صورت که من مشهد بودم زنگ زد گفت من چقدر دستت پول دارم ؟ گفتم اينقدر ‌. گفت من بیمارستان بقیه الله ام میخوام عمل کنم . من
البته از اون روزی که اينو به من گفت حداقل ۱۰ روز دیر تر عمل شد ولی خب استرسش رو داشتم کلا ! 
پنجشنبه قرار شد عمل کنه و از اونجايی که هیچکس ب
سلام خداي
مهربونم سلام به تو که فقط بايد به تو گفت خدا به تو گفت الله نه کس دیگه اي تویی
که ما رو آفریدی و چه امید ها نسبت به ما بنده هات داشتی که آره اين رشد میکنه اين
میتونه یه چیز منحصر به فردی رو خلق کنه اين میتونه جانشین من روی زمین باشه اين
میتونه نماد خدايی بودن من با رفتارش باشه و چقدر براي خودت داستان ها ساختی که
انسانهايی رو خلق کردم که قطعا زحمات منو جبران میکنن و قدرشناسم خواهند بود اما
افسوس وقتی که با واقعیت مواجه میشیم میبینیم که
چقد برام عجیبه ک از اشتباهات بقیه ب راحتی میگذرم بعد همون بقیه ب خاطر ی چیز مسخره خودشونو واسه من میگیرن و کلاس میذارنخدايا چرا دنیا برعکسه؟
تازگی ها نمیدونم چرا قلبم اينقد بد میزنههی تاپ تاپ میکنه محکمالان دقیقا فهمیدین قلبم چش شده یا بیشتر توضییح بدم؟؟؟ داداش محمد حسین رفت دیروز ساعت دوازدهالبته بردادر شوهرمه اما مثل داداش نداشتم دوسش دارم براش شیرینی کشمشی هم پختم خوبه وقتی بمیرم همه یاد شیرینی هام میفتن آخه هنر دیگه اي ک ندارمب
امروز بعد از نماز صبح خیلی دلم گرفته بود , یا بهتره بگم حسابی دلم شکسته بود و به خاطر موضوعی نارحت بودم و کمی هم از خدا دلگیر . کلی با خدا درد دل کردم و حرف هايی که نمی دونم خوب بود یا بد رو بهش گفتم , یهو زدم زیر گریه و گفتم خدايا دلم میخواد همین الان بیاي روبروی من بنشینی و باهام حرف بزنی . پس تو اين دنیا کی بايد دل نا آروم ما رو آروم کنه؟ به نظر من هیییچ کدوم از آدماي زمینی براي درد دل کردن مناسب نیستن , حتی عزیزترین هامون
خلاصه که بعد از کلی گفت و
داشتم گالری موبايلم رو نگاه میکردم. ضروری ها رو انتقال میدادم به حساب گوگل و بقیه رو حذف میکردم. رو بعضی عکسا مکث شیرینی میکردم، طولانی :))
یکیش اين بود
12 آذر پارسال،  شب تولدم. که دوستهاي عزیزم پیشم بودند، مادر و پدرم که محبتشون از دوتا کیکی که هر کدوم جداگونه تدارک دیده بودن مشخصه
و زنگهاي هیجان آور آیفون که پستیچی دم در بود. کتاب میرسید برام، از راه دور. از دوستاي عزیز دیده و ندیده ام. همدم مهربونم که از همینجا با هم آشنا شدیم و من چه قدر
دلم میخواهد دوباره ببینمش، بنشینیم یک گوشه و ساعت ها حرف بزنیم، شايد هم او حرف بزند و من نگاهش کنم، اگر بگویم برق چشمانش و زندگی اي که در آن دو چشم قهوه ايش موج میزد، مجذوبم کرد، دروغ نگفته ام! بار اولی بود که در تمامِ زندگی ام، کسی را میدیدم که تا اين حد به من شباهت داشت، مثل من فکر میکرد، مثل من حرف میزد، مثل من نگاه میکرد. تمام مسیر مترو تا خوابگاه را داشتم به دیدارمان فکر میکردم، بدون اينکه خودم متوجه شده باشم، لبخند پهنی صورتم را پوشانده
وقتی فهمیدم امروز روز منِ، بغض کردم ! عین دیوونه ها . از سر شادی نبود . بیشتر از سر بُهت بود . بعد از گذشت مدت زمان به نسبت کوتاهی هنوز هم باورم نمیشه که دارم پرستار میشم ! من ، یاسمن ! برام خیلی عجیبه. باعث میشه غمگین بشم . کلا یه غم عمیق رو تو وجودم حس میکنم . بخش تاریک و دارک وجودم هر روز داره عمیق تر و گود تر میشه و دقیقا همین بخش از وجودم باعث میشه که نخوام به آدما نزدیک بشم ‌.
نمیدونم چرا انقدر صغرا کبرا کردم ولی در کل خواستم امروزو با وجود تمام

آخرین مطالب

آخرین جستجو ها