نتایج جستجو برای عبارت :

آب توم وقتی که میریزی چهاتفقی میافتدgo

ایندفعه دیگه یادم موند که عکسشو بگیرم D: 
راحت هم بود پختنش. پیاز و گوشت و زردچوبه رو مثل هر خورش دیگه‌ای تفت میدی، بعد یکی دو قاشق رب رو با گوشت تفت میدی و بعدش هم به‌ها رو یه کوچولو تفت میدی با بقیه و روشون آب ميريزي. ادویه‌شم فلفل سیاه و دارچین و زردچوبه. آلو بخارا رو میتونی از همون اول اضافه کنی و یا بعدتر. در آخر هم یکم آبلیمو ميريزي که ترش‌مزه تر بشه. فقط من یه ربعی ازش سر نزدم یکم ته گرفته بود. ولی در کل خورش راحتیه. لازم هم نیست پوست به گرف
وقتي بعده یه روز عجیب و نسبتا خوب نصف شب یادش میوفتی و مث سگ اشک ميريزي و نمیدونی باید چیکار کنی و پناه میاری به وبلاگ :))))
نقش بازی نکن دختر چرا نمیتونی خودت باشی!
حاجی،من ضعف میکنم واسه داشتنت.
من مثل یه قوطی خالی اب معدنیم که انتظار داشتم با چایی داغ پرم کنن.
همینقد مفلوک.
شیطان بر آدمی سجده کرد و گفت اوستا دمت گرم حقا که شیطونو درس میدی !
پول زد روی گرده ی تنگ شراب و گفت کور خوندی دادا این تو نیستی که درون آدما رو ميريزي رو دایره این منم .
میگی نه ؟به دور و برت نگاه کن . ببین آدمایی که یه روز هشت شون گرو نه شون بود وقتي دست شون به مال و منال رسید چطور ذات خودشون را نشون دادن !
از این به بعد نگین می صافی . بگین پول صافی !
روح وحشی
+اشرف مخلوقات در خدمت اسکناس 
آدمای مختلف رو میبینی و باهاشون حرف میزنی، بینتون یچیزی هست که از قبل وجود داشته . برای غریبه ها اشک ميريزي چون به خاطر میاری که قانون ثابت دنیا از دست دادنه. یادت میوفته که باید خدافظی کنی یه روز و دیگه هیچوقت نمی‌بینیش . دیگه نمیتونه صدات کنه . دیگه هیچوقت صداشو نمیشنوی. هیچوقت ازش خبری نداری. نمیدونم این همه خشونت برای چیه وقتي توی یه لحظه همه چی میتونه تموم بشه. بدون اینکه آمادگیشو داشته باشی . 
نمیدونم این غرور بشر برای چیه وقتي یه لحظه هس
عصبانی ام 
خیلی زیاد این قدر عصبانی ام که اگر ننویسم سرم منفجر می شه .
گرچه که الان هم اینقدر عصبانی ام که سرم داره از درد می ترکه
امروز مامانم قرار گذاشت بریم دیدن کربلایی ، نمی دونم این مامان من وقتي میخواد کاری بکنه راحتی همه رو در نظر می گیره به جز ما برای اینکه صاحب خونه گفته تو این هفته بیاین که من دیگه اذیت نشم خونه رو مرتب کنم مامانم نکرده، برنامه رو کنسل کنه و ما هفت رفتیم خونشون که دیگه ۸ به جلسه ی روضه برسیم .
اما یهو دیدم بابا بی خ
در مقوله استرس و مدیتیشن برای کنترل استرس باید یادآوری کنم که مدیتیشن و بقیه روش ها فقط برای استرسی کاربرد داره که اومده و رفته وگرنه شما یه غولی به نام استرس جلوت نشسته باشه و شما چشاتو ببندی و نفس عمیق بکشی وقتي باز کنی چشماتو دوباره همون غول رو میبینی که جلوته و دوباره بهم ميريزي. در نتیجه این متد جواب نمیده اصلا و شما باید اون غول رو از سره راهتون بردارین و الا میشینه جلوت و نگات میکنه تا از پا دربیای.
 
 
+ هنوزم زل زده بهم و داره نگام میک
6
در اینکه باید بیانیه ی آقا حفظه الله تعالی را مباحثه کرد که شکی نیست. اما آن حس که چیزی به من اضافه شده یا چیزی به شما اضافه شده بعد از مباحثه باید منتقل شود. وقتي من و شما اهل عمل نباشیم، و چیزی هم بعد از مباحثه به ما اضافه نشده است، و ما را به حرکت وادار نکرده است، انرژی نداده است، یعنی این مباحثه فایده ای ندارد. چرا که شما می آیی سرِ بحث، و همان چیزهایی که در ذهن داری (همانهایی که با آن فکر ها اینگونه منفعل هستی) را در متن ميريزي! همان برداشت های
وقتاییم هست که هی برنامه ميريزي که چه کارایی رو انجام بدی و چه جوری انجام بدی و کی انجام بدی مینویسی و خلاصه با همه ی وجودت تلاش میکنی. یهو همه ی وجودت در مقابلت میایسته و مجبورت میکنه چند روز بی حال و دراز کش و خزنده به زندگیت ادامه بدی 
فکر میکنم اینجور مواقع بعضی از اعضای بدنت باهم قهر میکنن و هرکی ساز خودشو میزنه توام نمیدونی با کدوم یکی برقصی
 
‏یه بسته خرما گرفتم داخلش زنبور بود 
 
بردم پس بدم 
 
یارو گفت این اصل و خالصه دیگه
 
 
گفتم اون عسله، باید داخل این شتر باشه
 
۶ سالگی اولین بار میخواستم تنهایی برم حموم هنوز نشده بودم مامان بزرگم داد زد محمد آب جوش ميريزي بسم الله بگو جنا فرار کنن نسوزن
 
 
 
 
 
 
همونجا چنان ریدم تو شلوارم که ۱۲ سالگی تنهایی نمیرفتم
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
روز مهندس رو تبریک میگم به همونا که محکوم شدن به مهندس یه چایی ميريزي» ها :)) 
+ دارم اون اهنگه رو گوش میدم که میگه میخوام برسونمت سونمت سونمت سونمت :)))))) 
#اسکل
+ آقا دعا کنید داداشم با شیرینی برگرده خونه :))) 
+ یکی از فانتریام اینه که بیام زیر پستاتون بنویسم مطالب جالبی داری، موفق باشید».
اوایل بهم می گفت آجی
بعد شد مامان
بعد تر آله
فکر می کنین چند وقته چی صدام می زنه؟ نامه!
 
+تو خونه ما، آدم بزرگا هم مثل بچه ها حرف میزنن.حالا گفت و گوی  این چند وقت  اخیر این طوری صورت می گیره:نامه یه چای ميريزي برامون؟ نامه میای بریم بیرون؟ گوشی رو بده به نامه.نامه کجایی؟نامه کجا میری؟!
*نامه صورت دیگری از فاطمه است که خواهرزاده ی دو ساله ام مرا صدا میزند :)
++اون یکی خواهر زاده ام که بزرگتره بهم میگه: خاله فاطمهاما وقتي خیلی دوستم داره و میخواد
سلام!
 
همونطور که احتمالا میدونید رزبری پای وقتي برای اولین بار سیستم عامل رو روی SD کارتش ميريزي و بوت میکنیش بهت اجازه ارتباط از طریق SSH رو نمیده و برای اینکه این دسترسی رو فعال کنی باید مانیتور و ماوس به بردت وصل کنی و اونموقع از تو تنظیمات سیستم این قابلیت رو فعال کنی.خب حالا اومدیم یه بابایی مانیتور و ماوس نداشت در لحظه.تکلیف چیه؟!
 
راهکار سادس.باید SD کارت مذکور رو تو سیستم لبتابت مثلا باز کنی و یه فایل خالی با نام SSH در قسمت boot بسازی.توجه
متن آهنگ حس خوب مسعود مالمیر
 وقتي که تو رویای تو حبسم از فکر آزادی گریزونممن راز این احساس زیبا رو از برکت عشق تو میدونمانقد هوام بند نفس هاته حس میکنم لباتو رو گونه ممن سهم مو میگیرم از دنیا موهاتو ميريزي روی شونه مابری نمیشه حال من با تو عشقت غمو از یاد من بردهداری تصاحب میکنی راحت قلبی رو که صدبار شکست خوردهوقتي نباشی میرم از دنیا دیوونه وار چشماتو دوست دارمپشتت به یه کوهه عزیزم من هرگز تورو تنهات نمیزارمابری نمیشه حال من با تو عشقت غمو
[این یک متن علمی نیست! =))) ]
مغز 12 زوج عصب داره که حس و حرکت اجزای سر رو تامین می‌کنن. مثلا بویایی، شنوایی، لامسه، چشایی، حس عمومی، عضله های جونده و غیره. زوج 8 عصب وستیبولوکوکلئاره. که یه بخشیش برای شنوایی‌ه و یه بخشیش برای تعادل.
یه سری تست وجود داره که صحت هر کدوم از این زوج اعصاب رو بررسی کنیم. یکی از تست هایی که بخش تعادلی زوج 8 رو بررسی می‌کنه اسمش تست کالریک‌ه. این شکلیه که مریض رو میخوابونی، زاویه‌ی 30 درجه میدی به سرش بعد تو گوشش چند قطره
وقتي با کوفتگی از خواب بیدار میشم و میخوام شروع به خوندن کنم دلم گریه میخواد.یک آن هزار فکر وسوسه کننده میاد سراغم که چرا انقدر به خودت سخت میگیری?چرا طرح رو انتخاب نکردی تا یک و نیم سال اینترنی رو با خیال راحت و بدون فشار درس و برنامه ریزی بگذرونی،ورزش کنی،مسافرت بری،کتاب بخونی.چرا به بی پولی خودت و دستت که قرار تا ابد پیش خانواده دراز بمونه فکر نمیکنی.چرا فراغت بهت نیومده.حیف این پولهای زبون بسته نیست انقدر ميريزي توی جیب موسسات و جزوه
دو روزی هست شست دستم پرش داره و خود به خود ت میخوره و رگ های روی دستام درد میکنه یا گاها حس میکنم یه چیزی روی بدنم راه میره (یه جور توهمه درواقع) و شب هام همش کابوس.
کاش بدنم میتونست باهام حرف بزنه.حس میکنم بدنم دیگه تحمل این حجم از فشار عصبی و روح خستم نداره.اینجا خانم دکترهای زیادی دیدم کسی هست بتونه بگه من چم شده؟ 
ازم گله کن شکایت کن شاید سبک شی.توهم مثل روحم همه چیو تو خودت ميريزي و اینطور با دردهای عجیب خودت لو میدی :( 
بدن عزیزم مع
برای من و تو وقتي می‌ترسیم، فرقش اینه که من حرف میزنم. با یکی دو تا از دوستام که همیشه حالمو خوب میکنن حرف میزنم اما تو همه رو ميريزي تو خودت. آخرشم من اینجا رو دارم که همه ی ترسامو بغل کنم بیارم بریزم تو یه پست که حتی شاید هیچوقت منتشرش نکنم. اما تو همه ی اون چیزایی که دلت نمی‌خواسته بشینی برای یه نفر بگی رو با هزار تا خودسانسوری و لفافه میذاری زیر یه عکس خوشگل تو اینستاگرام. بعدم اسمشو تو لوکیشن وسط اسم یه شهر خارجی گم و گور میکنی که کسی نفهم
وقتي خسته ای!
وقتي داری از ظرفیت مازاد بدنت استفاده میکنی که بتونی بیدار بمونی !
وقتي از حجم سوالایی که ذهنت رو درگیر کرده بغض کردی و نزدیکه که بباری !
وقتي دلت بیرون رفتن و آزادی میخواد ولی اون کتابا این اجازه رو بهت نمیدن ! اگر هم ساعتایی رو بری بیرون تماما عذاب وجدان داری که اگر خونه بودی فلان بود!
وقتي دلت پر کشیده برای دیدن فیلم !
وقتي کلی از اخبار روز بی خبری و انگار نه انگار توی همین اجتماع زندگی میکنی !
وقتي کل زندگیت خلاصه شده توی یک اتاق
سلام
میگه می دونی مشکلت کجاست؟
کجا؟
خیلی کمال گرایی! توقعت از آدم های اطرافت درسته امااااا اونچه که باید با اونچه که هست متفاوته، و تو توقع داری باید ها اتفاق بیافته!
می دونم که خیلی وقت ها هم صبر کردی در مورد هست ها! اما وقتي هی صبر می کنی و صبر می کنی و دیگه یه جایی صبرت تمام میشه و اینجور بهم ميريزي! چون دلت می خواد بایدها اتفاق بیافته و نمی افته!
از وقتي زنگ زد، اومد و تا نزدیکای رفتنش نمی تونستم جلوی اشکام رو بگیرم. وقتي پشت گوشی گفت ظهر
بهش میگم تا حالا شده از دستم ناراحت بشی؟
میگه:همینکه هیچی نمیگی و ميريزي تو خودت.همینکه به رومون نمیاری.این همه سکوت ناراحتم میکنهناراحتمون میکنه.!
دستمو محکم میفشاره و من فقط میتونم لبخند بزنم شاید به خاطر اینکه به اندازه سر سوزن در برابر همه اون کارایی که کردن، منم تونستم ناراحتشون کنم و شاید هم برای تاسف.به خاطر اینکه نمیتونم دوباره تغییر کنم.چون خیلی درد کشیدم تا که به این آدم تبدیل بشم.
در آن نقطه که دیگر انسانی برای دلبستن و اصلا دلی برای بستن باقی نمانده شروع میکنی به پناه بردن به اشیاء،گیاهی را  فرزند خود میگماری و برای گوشی قدیمی ات که در ناخوداگاهت حکم یار را دارد اشک ها ميريزي،هدفونت که مشکل پیدا میکند حس میکنی یکی از اندام های حیاتی ات را از دست داده ای،در چشم های صندلی مقابلت زل میزنی و سعی میکنی بغضت را پنهان کنی چون تو اجازه نداری پیش روی دیگران اشک بریزی،شروع میکنی داستان های هیچگاه نگفته ات را برای بار هزارم مرو
هر چیزی یک بار مزه دارد.و به تبع ان هر چیزی فقط یکبار درد دارد؛بعد از آن حس هایمان ضعیف میشود،میخواهد شادی باشد یا غم.
شاید خیلی دیگر از آمپول زدن نترسیم؛میدانیم درد دارد ولی خوب تجربه اش را داشته ایم و فهمیدیم که میتوانیم سر بلند بیرون بیاییم از این قضیه،فهمیدیم که دردش قابل تحمل است.
مگر چقدر میتوان از رفتن ادم ها ناراحت شد ،آرام آرام کمرنگ و عادی میشود،تا جایی که پشت سر کسی که میخواهد برود خودت اب ميريزي و بدرقه اش میکنی
ما خوب بلدیم درد ها
تکست آهنگ رستاک پاییز امسال
ببین پاییز امسالم طلایی کرده موهاتو شده انگیزه ی برگا ببوسن جای پاهاتوبازم هم رنگ شال تو با این برگای پاییزی همین برگا که میبینن تو داری اشک ميريزينگاهمون چقدر سرده نفسهامون چه سنگینه دیگه پاییز سال بعد مارو اینجا نمیبینهنگاهمون چقدر سرده نفسهامون چه سنگینه دیگه پاییز سال بعد مارو باهم نمیبینه.
ادامه مطلب
داشتم فکر میکردم که مثلا هفته پیش این موقع به خودمون میگفتیم هفته بعد تمومه ، اما نشد . میدونی یک روز غصه میخوری ، دو روز آه میکشی ، سه روز به دیوار خیره میشی اما از یه جایی به بعد با خودت میگی دیگه شده و اگر بخوای در کنار همه جنبه های منفی قضیه به چیزای مثبتش فکر کنی ، این که دیگه معلوم نیست حتی تا کی ، همچین تعطیلی گیرت بیاد ، از اونجا بود که تصمیم گرفتم از فردا به بعد رو یه جوری زندگی کنم که انگار آخرین روز تعطیلاتمه ، دارم فکر میکنم به یه کتاب
اینکه یک زخم کار خودش را کرده است در همین حالتهای گاه به گاه درماندگی و غم عجیب معلوم میشود؛ اینکه نمیدانی به چه کاری چنگ بزنی، رو به چه کسی بکنی، چه کنی که اندکی آرام بگیری خودت هستی و خودت، نه، یک آسمان حس غریب مشکوک از سوال و خیال. و نمیشود، نه کسی در دسترس هست و نه تو توان انجام کاری را داری یک غم عجین شده با شیره جانت که نزدیکتر از همه چیز به تو است و هیچ چیز از عظمت و سنگینی و اهمیت آن نمیکاهد هر چه بخواهی بگویی آنچه باید بگویی را نمیگوی
دانشکده‌ی علوم پایه بوعلی. زمینه‌ی پر درختش اون گوشه کنارا ، یه تاریکیِ عمیق و لطیفی درست کرده بود که واسه یه دختر غریبِ تنها که از تنهایی توی پارک نشستن و غذا خوردن ، واهمه‌‌ی نگاه و متلک داره ، مأمن دل‌انگیزی بود.
از پله‌ها رفتم بالا ، از روی پیاده‌روِ خاکی و برگیش رفتم ؛ چهار زانو روی سکوی سیمانی که میدان دیدش هم از بیرون نرده‌ها و هم از پیاده‌روی علوم پایه یه اندازه بود ، نشستم.
آسمون ، سیاهِ کدر بود و دو تا ستاره مات تو دل خودش داشت. ی
دانشکده‌ی علوم پایه بوعلی. زمینه‌ی پر درختش اون گوشه کنارا ، یه تاریکیِ عمیق و لطیفی درست کرده بود که واسه یه دختر غریبِ تنها که از تنهایی توی پارک نشستن و غذا خوردن ، واهمه‌‌ی نگاه و متلک داره ، مأمن دل‌انگیزی بود.
از پله‌ها رفتم بالا ، از روی پیاده‌روِ خاکی و برگیش رفتم ؛ چهار زانو روی سکوی سیمانی که میدان دیدش هم از بیرون نرده‌ها و هم از پیاده‌روی علوم پایه یه اندازه بود ، نشستم.
آسمون ، سیاهِ کدر بود و دو تا ستاره مات تو دل خودش داشت. ی
جای تو گوشه ی دل منه از تو دوره دست همه هرچی یادمه♪ ♥‿♥ ♪با چشات ميريزي شهرو بهم تو کاری کردی با دلم انقد عاشقم♪ ♥‿♥ ♪تو منو دیوونه کردی شیرین تر از عشق چه دردی کارته دیوونه کردن که همه دورت بگردن♪ ♥‿♥ ♪با چشات زل بزن توی چشام دیوونه شو برام با تو خوبه حال و هووام♪ ♥‿♥ ♪دیوونتم میدونی خودتم من که عاشقتم مث پروانه دورتم♪ ♥‿♥ ♪با چشات زل بزن توی چشام دیوونه شو برام با تو خوبه حال و هووام♪ ♥‿♥ ♪دیوونتم میدونی خودتم من که عاشقتم مث
به هیچ کسی رحم نمیکنه!
فقط به فکر پیروزی و انتقامه!
هیچ وقت فکر کنار گذاشتن جنگ نیست!
همیشه باید یک طرف همه جنگ های میدانی باشه!
کوتاه هم نمیاد!
بیچارمون کرده با این جنگ طلبیش!
هر وقت دیدیمش یاد جنگ افتادیم!
بخدا دیگه خسته شدم!
همش یا داره دفاع میکنه یا در حال جنگه!
همیشه یک دشمن برای خودش حاضر و آماده داره!
بسکه کلیک کرد و موشک زد بخدا دیگه من خسته شدم! 
 آخه آروین همیشه تو آزمایشگاه عادت داره بازی های جنگی اینترنتی بکنه! کشته ما رو بخدا!
خدائیش ه
#نگاهش
#چشمهایش
#صدایش
#لبخندش
#دستهایش
#بوی عطرش
#وقتي جدی میشود
#وقتي مزاح میکند
#وقتي بلند بلند میخندد
#وقتي تعجب میکند
#وقتي نگران میشود
#وقتي قهوه‌اش را هم میزند
#وقتي نگاهت میکند
#وقتي نگاهت میکند
#وقتي نگاهت میکند
#وقتي نگاهت میکند
#وقتي نگاهت میکند
.
.
.
 
استاد رائفی پور :
 
هیئتی که ذکر امام مهدی در آن نباشد، باطل است. اصلاً برای امام حسین اشک می ریزی که مردم امام زمانشان را تنها گذاشتند، یاد بگیری امام زمان خودت را تنها نذاری، یعنی در هیئت تو باید تربیت بشوی برای ظهور. برو با دلت کاری بکن که همانطور که برای امام حسین اشک ميريزي، برای امام زمان هم اشک بریزی.
 
 
منبع : واحد مهدویت موسسه مصاف ایرانیان (در شبکه های اجتماعی Mahdiaran@)  ؛ موسسه مصاف masaf.ir
دقیقا همه چی از اون لحظه شروع می‌شه که پاتو از دانشکده میذاری بیرون و عینکتو برمیداری تا کمتر ببینی و هندزفری رو میذاری تو گوشت تا کمتر بشنوی. تا کوهن برات بخونه dance me to the end of love!! 
دقیقا همونجاست که یادت میاد چی شده و تا الان اگه فرونریختی و نپاشیدی صرفا به این خاطر بوده که مهلتش رو نداشتی. همون لحظه است که سوز باد مثل سیلی میخوره تو صورتت و یه بار دیگه میری تو خودت و فرو ميريزي. اونجاست که با خودت میگی حالا چطوری باید این شت رو هندل کنم؟ و اصلا
یه جای سرسبز.خیلی سرسبز. 
پر از درخت. درخت سیب و آلبالو.
 یه حوض. یه حوض با فواره. 
که ده یازده تا ماهی قزل آلای درشت داره.
یه صندلی کنارش. لم دادی روی این صندلی. پاهاتو گذاشتی لب حوض. سرت بالاست. به حرکت سایه ی آب حوض روی برگای درخت بالا سرت نگا میکنی. هی نگا میکنی.
بلند میشی یه لیوان برمیداری برای خودت آلبالو میچینی. آلبالو با شاخه و برگ. میندازی توی لیوانت. وقتي لیوانت پر شد میری اب یخخخخخ ميريزي توی لیوانت.خوب میشوری آلبالو ها رو. ولی دلت نم
نمیدونم چجور خشمی توی وجود بعضی ها هست که میتونه اینقدر مخرب ازشون ساطع بشه.
خشم زیاد با کمی بزدلی به نظرم باعث میشه وقتي بستری فراهم میشه که بتونن پشتش ناشناس بمونن و کسی اونارو نشناسه زشت ترین نقاط وجودشون خودش رو نشون میده.
خیلی ترسناک و کمی گریه داره وقتي توی همچین محیطی میری و حرف زدنشون با هم رو میخونی. کاملا انگار وارد یک دنیای دیگه ای شدی با موجودات دیگه ای چون هیچ شباهتی به هیچ فضای دیگه ای که تاحالا تجربه کرده باشی نداره.
هیچ کس اونج
مقدار مصرف رزین اپوکسی:
یکی از سوالات اغلب که همیشه پرسیده می شود این است که من چه مقدار رزین اپوکسی باید برای محصولات هنری خود و یا نیز تلفیق چوب و رزین باید تهیه کنم.  در این مقاله قصد دارم یک فرمول ساده به شما بدهم تا بتوانید به راحتی میزان حجم مورد نیاز را محاسبه کنید.در ابتدا این نکته را مد نظر قرار دهید که سعی کنید از رزین های اپوکسی دو به یک و یا همان رزین های اپوکسی ۵۰ درصد استفاده کنید این رزین ها با توجه به این که مقاومت بالایی دارند و
بیخوابی بی خوابیه،
حتی اگه زود بخوابی،
یه راهی پیدا میکنه تا خودشو بند کنه به زاویه ی خارجی چشمات.
 مثل ماه که بلده از پنجره یه جوری بتابه به وقت شب
که روشن بشه پوست دستم.
پرسیده بود
صبر چیه و مصداقش چیه.
نشستم خیلی جدی جوابشو بدم که دیوونه پرید وسط،
شروع کرد به حرف زدن،
نصفه شب نیست فقط آدم دیوونه میشه که!
هروقت ماه بلد باشه بتابه از پنجره اتاق،
هروقت بیخوابی راهشو پیدا کنه
دیوونگی نشسته به جای تو!
داشتم میگفتم: صبر ینی حفظ آرامش برای رسیدن
پلنگ صورتی عزیزم!
سلام.
شاید ذوق کنی اگر بگویم حتی قبل از این که دست چپ و راستم را از هم تشخیص بدهم، مجذوب تو و آن رنگ صورتی جیغت و آن معصومیت چهره و نگاهت و آن همه شیطنتها و خرابکاریهایت بوده ام و هنوز هم هستم! شاید هم مثل آن وقتهایی رفتار کنی که همه چیز را به هم ميريزي و بعد شانه بالا می اندازی و طوری که انگار هیچ اتفاقی نیفتاده میروی پی کارت. نمیدانم. 
به هر حال که من خیلی دوستت دارم و لپتابم پر از انیمیشنهای تو است. حتی در این سن و سال هم، وقت
هوای عجیب خوبیه
ادم دوست‌داره دست‌ خودشو بگیره بره زیر این‌ نم‌نم بارون،خودشو بغل کنه،با خودش بخنده‌شاید یه پک سیگارم بکشه مثلا :)
ولی بجاش لحافو میکشم تو سرم چون برا من ساعت ۱ شب خوابیدن دیر وقت ترین ساعت ممکنه!و فردا کلی کار هست واسه انجام دادنو زندگی‌و تلاش هایی که باید براش بکنم.
میخواستم بگم شاید فردا و فردا ها روزای سختی باشنولی من به روشنی ایمان دارم!
به سپیدی پشت شب های سیاه.
به پاییز بعد از تابستون
و به بهار بعد از زمستون!
م
#روش_نقدجلد اول#علی_صفایی_حائرینقد هدف ها و نقد مکتب ها
.گفتم: هستی، تمام هستی یک درخته.میوه ی درخت هستی تویی.همه ابر و باد و مه و خورشید و فلک به تو ختم میشه. زمین و نفت و طلا و الماس ها، ریشه ها و ساقه ها و شاخه‌های تو هستن. همه اون ها مال تو هستن. تو مال کی هستی؟  تو خودتُ سرشاخه‌ها میذاری تا بپوسی؟ خودتُ احتکار می کنی و یا این که دوباره پای ریشه‌ها و خاک‌ها ميريزي و برای چیزهایی که مال تو هستن و برای تو هستن، برای اون ها خرج می کنی؟ گفتم: هم
#روش_نقدجلد اول#علی_صفایی_حائرینقد هدف ها و نقد مکتب ها
.گفتم: هستی، تمام هستی یک درخته.میوه ی درخت هستی تویی.همه ابر و باد و مه و خورشید و فلک به تو ختم میشه. زمین و نفت و طلا و الماس ها، ریشه ها و ساقه ها و شاخه‌های تو هستن. همه اون ها مال تو هستن. تو مال کی هستی؟  تو خودتُ سرشاخه‌ها میذاری تا بپوسی؟ خودتُ احتکار می کنی و یا این که دوباره پای ریشه‌ها و خاک‌ها ميريزي و برای چیزهایی که مال تو هستن و برای تو هستن، برای اون ها خرج می کنی؟ گفتم: هم
وقتي کاری انجام نمی شه ، شاید خیری توش هست ، صبر کن
وقتي مشکل پیش بیاد ، شایدحکمتی داره
 وقتي تو زندگیت ، زمین بخوری حتما ًدرسی است که باید یاد بگیری
 وقتي بهت بدی می کنند ، شاید وقتشه که تو خوب بودن رو یادشون بدی
 
 وقتي همه ی درها به روت بسته می شه ، شاید با صبر و بردباری در دیگری به روت باز بشه و خدا بخواد پاداش بزرگی بهت بده
 وقتي سختی پشت سختی میاد ، حتماً وقتشه روحت متعالی بشه
 وقتي دلت تنگ می شه ، حتماً وقتشه با خدای خودت تنها باشی
@Mosbatbash1
وقتي دوست داره ادای آدمایی رو دربیاره که نیستو نمی دونی اینو چه جوری باید بهش بگی 
وقتي می خواد گمت کنه و تو رو هم مثل بار بزنه کنار بقیه 
وقتي فکر می کنی شایدم تو همیشه اشتباه فکر کردی 
وقتي خوبیاش یادت نمیره 
وقتي وقتي زورش زیاده 
وقتي برای همه چی اینقدر زورش زیاده 
چرا باید آدم کسی رو دوست داشته باشه؟ 
آخدا . قلبم درد می کنه 
بهم توانی بده که بتونم از خودم و این نور لرزون توی دستم که به من و او و روزهای رفته مون و لحظه های باشکوه روشنمون مرب
زمان کند میگذره وقتي منتظری.زمان تند میگذره وقتي دیرت شده.زمان کشنده ست وقتي غمگینی.زمان کوتاهه وقتي خیلی شادی.زمان بی پایانه وقتي دردی داری.زمان طولانی میگذره وقتي بی حوصله ای.توجه کن:زمان با توجه به اتفاقات درون تو می گذره نه عقربه های ساعت!
وقتي مرددم و اتفاقی دردناک قلبم را میفشاردوقتي تنهام و ترسیدم
وقتي تپش های بی امان دلم مرا به زانو درمیاورد
وقتي بی قرارم و منتظر 
وقتي از ادامه مسیرهراس دارم و راهی را شروع نمیکنم
وقتي اشک هایم گونه هایم را خیس میکند
من اعتماد میکنم .
اعتمادمیکنم به جفت چشم های ساده ایی که روبه رویم نشسته
اعتمادمیکنم به دستایی که دستانم را میفشارد
اعتمادمیکنم به تو
تویی که ارامش دنیای منی
از محبت های تو 
وقتي نشستیم توی تاکسی و کف دستتو نشونم میدی و یعنی که دست همدیگه رو بگیریم و تمام مسیر تا سعدی انگشتامون قفله 
وقتي میرم غذا رو بگیرم و تو شالم رو درست میکنی و سرم میکنی :)
وقتي ایستادیم توی پست و دستتو دورم میندازی 
وقتي هر وقت خیابونیم دستت روی شونمه 
وقتي توی فیلمی که جنگل بودین و من نیستم، میگی من واقعا الآن دلم "  " رو میخواد
وقتي با من قدم میزنی تو کوچه های خلوت 
وقتي کنارم میشینی موقع کباب خوردن :))
وقتي از خوشحالیم از برگشت
مدت‌هاست که اینجا باهم سفر میکنیم و مدت‌هاست که من از نوشتن #سفرتنها یا #زن_تنهای_مسافر یا هرچیزی شبیه این دوری میکنم و دلایل خودم رو دارم. یکی از دلایلم اینه که سفرتنها باعث میشه ترس نهادینه شده در مغز ما از رفدن و از تنهایی، تداعی شه. ترسی که راستش به اون شکل تو خیلی از سفرها معنا نداره. درسته اسمش سفرتنهاست و در تمام این‌ سالهای سفر، عزم سفر و رفتن و برگشتن از مقصد به تنهایی و به عهده‌ی خودم بوده، اما همیشه هزاران آدم و هزاران داستان سر راه
آخه آدم وقتي شمارو داره، وقتي به شما فکر می‌کنه، وقتي با یاد شما حالش خوب میشه.
وقتي آدم عشق‌ش شما باشی میتونه حتی‌اگه روز عشق هم باشه به عشق دیگری فکر کنه؟.
عشق من یا صاحب امان.
بنفسی انت امنیة شائق یتمنی من مومن و مونه ذكرا فحنا.
تو زیباترین آرزوی منی.
وقتي فکر میکنی حتما یک روز باید عاشق بشوی، شبیه کسی میشوی که منتظر است عزیزی از راه برسد و زنگ در را بزند؛ با هر صدای کوچکی از جا میپرد و گاهی حتی خیال میکند صدایی شنیده است که شبیه زنگ در است. اما هر بار در را باز میکند هیچ کس پشت در نیست؛ هرگز نبوده است!
وقتي بدانی عشق آن اتفاق شورانگیزی نیست که یک باره بیاید و آتش به جان سلولهای زندگی ات بیندازد و با معجزه ای افسونگر، پوسته خشک و رنگ و رو رفته وجودت را کنار بزند تا از تو موجودی پرستیدنی و پرستن
امشب یجور بی قراریِ خاصی دارم.شاید از هیجان آتش بدون دود و تفکرات حاصل اونه، شاید از تموم فکرایی که از همه جا و هزار شکل به ذهنم هجوم اوردن.عجیب فکر آینده و اتفاقاتی که قراره بیوفته توی ذهنم داره رژه میره.من آدم خیالبافیم.خیلی خیلی خیالباف.خودمو عمیقا توی هزار جور جا و موقعیت تصور میکنم.موقعیتای خوب و بد.خیلی جاهاش منو میترسونه خیلی جاها امیدوارم میکنه اما بعدش با سوال اگه اینطور نشه چی؟همه ی امیدام مثل یه دیوار می ریزن.اصلا خیالبافی شبیه دی
وقتي می‌گوییم خدا از رگ گردن به ما نزدیک تر است ، وقتي میگوییم او رفیق کسی است که رفیقی ندارد ، وقتي زمزمه می کنیم خدا برایمان کافی است و یا وقتي جایی می خوانیم خدا خیلیییی دوستمان دارد ، تمام غصه هایمان را از یاد می بریم و عطر ناب آرامش ، قلب هایمان را خوشبو می کند :)
چرا باید ده هزار دفعه به خاطر اتفاقی که نیفتاده است به خودم آسیب بزنم؟
تمام هنر زندگی این است که من از گذشته آموخته و آن را خاک کرده باشم و متوجه آینده باشم اما نگرانش نباشم و در حال زندگی کنم، تنها چیزی که ما داریم این " حال " است
بعضی ها فکر میکنند زندگی در لحظه مساوی است با لذت در لحظه است . در لحظه زندگی باید کرد نه اینکه در لحظه لذت برد . چون آن موقع همه کارهای بد را به خاطر لذتش می کنیم و بعد آسیب اش را می بینیم
چون امروز مساوی با فرداست پس زن
وقتي که غرور کسی را له میکنی ! وقتي کاخ آرزوهایش را ویران میکنی ! وقتي شمع امید زندگیش را خاموش میکنی ! وقتي چشم و گوشت را میبندی تا صدای خورد شدن غرورش را نبینی و نشنوی ! می خواهم بدانم !!! دستانت را ب سوی کدام آسمان دراز میکنی تا برای خوشبختی خودت.
به نظرم، هر آدمی، با بقیه، به اندازه شعور و شخصیت و تربیت خودش رفتار میکنه.
تربیت، ژنتیک، تجربیات، شعور، و عواملی هستن که اثر میذارن روی شخصیت و نحوه رفتار یه نفر.
در نتیجه اگه از کسی ناروایی، بدی، و. میبینین و حس میکنین حقتون این نیست، ایراد رو از خودتون ندونین.
 
شماها که وبلاگ منو خوندین، دیگه حداقل انتاریو و بی سی رو بهتر و یه سری خصوصیات و ویژگی های کاناداییا و کانادا رو بهتر از خود ایرانیای ساکن اینجا میدونین :)
 
امشب میخوام، درباره garb
وقتي ناراحتی تصمیم نگیر
وقتي دیر میشه عجله نکن
وقتي یکیو دوسش داری زود بهش نگو بذار خودش بفهمه
وقتي خیلی خوشحالی به کسی قول نده
وقتي یکی دلتو شکست سر یکی دیگه تلافی نکن
وقتي بغضت گرفته پیش هرکی گریه نکن شاید همون دشمنت باشه از ته دل خوشحال بشه
وقتي با یکی قهر کردی پشت سرش حرف نزن شاید دوباره بخوای باهاش دوست بشی
و آخرش اینکه اگر خودت دلت پاکه,
فکر نکن همه مثل خودتن .!
Open Commentsمشاهده مطلب در کانال
وقتي از شب قبلش تو فکری و بی خواب!
 وقتي اون پسره ریشو از تو ماشینش بوس میفرسته!
وقتي همکارت تا ظهر هی میاد و میره ببینه خوبی یا نه!
وقتي میشینن جلوت و بد رفیقتو میگن!
وقتي زنگ میزنن و میگن تموم مسیر رو به خاطرم گریه کردن!
وقتي ثانیه به ثانیه حالت بدتر میشه و  به تهوعت اضافه میشه!
وقتي از ته ساندویچ ناهار روز قبل تا شام  شب بعد هیچی نتونستی بخوری!
وقتي 8 ساعت کار روز پنجشنبه رو میکنی 12 ساعت!
وقتي تک و تنها خیابونای تاریک رو گز میکنی و تا خونه میای!
و
 
 
۱- وقتي زن دایی‌م جای مامانم اومد مدرسه‌مون.
۲- وقتي با زن دایی‌رفتم خرید.
۳-وقتي مانتویی که زن دایی گفتو خریدم.
۴- هرچیزی که شامل زن دایی بشه
۵- وقتي با فاط اوکی شدیم و بهش گفتم بهم بگه دلش برام تنگ شده.
۶-وقتي به دوستم زنگ زدم.
۷-وقتي متنه مبینا رو خوندم.
۸-وقتي که جه بوم رو دوباره دیدم.
۹-وقتایی که خودم بودم.
۱۰- وقتي که لیتل رو می‌خونم[ ی لبخنده عجیبی میزنم‌]
۱۱- وقتایی که دورهمی می‌بینم و از دیدن مدیری ذوق‌مرگ می‌شم.
۱۲- وقتي که چند تا موم
بسم الله الرحمن الرحیم
وقتي که من آتش شوم سیلی به گوشت میزنماین ذات منفور تو را از روی صحنه می برموقتي که من آتش شومهر خشک خاکستر کنمدر کوچه های عاشقیبا عشق هم بستر شوم_______________________وقتي که من آتش شومسیلی به گوشت میزنماین کشور مهروهنراز لوس تو خالی کنموقتي که من آتش شومهر خشک خاکستر کنمدر کوچه های شهر خودبا عشق هم پیمان شوممرتضی متقیان
یه سری جمله ها هم تا مغز استخون ادم پیش میره
شاید لحظه اش مهم باشه
چه زمانی ، توی چه حالی ، توی چه وضعیتی ، با چه پیشینه فکری و به چه شکلی پیام رو دریافت کنی
به هر حال خیلی تا عمق وجود من فرو رفت این حرف


نوشته بود 3 تفریح توی زندگیت داشته باش
یک تفریح که برات پول بسازه
یک تفریح که برات بدن سالم و روی فرم بیاره
یکیش هم روحت رو تغذیه کنه

بی نظیر نیست؟
احساس میکنم باید حتما 50 سالم میشد تا خودم به این نتیجه برسم
بعد از خوندن این عبارت ، احساس میکنم یه
یه سری جمله ها هم تا مغز استخون ادم پیش میره
شاید لحظه اش مهم باشه
چه زمانی ، توی چه حالی ، توی چه وضعیتی ، با چه پیشینه فکری و به چه شکلی پیام رو دریافت کنی
به هر حال خیلی تا عمق وجود من فرو رفت این حرف


نوشته بود 3 تفریح توی زندگیت داشته باش
یک تفریح که برات پول بسازه
یک تفریح که برات بدن سالم و روی فرم بیاره
یکیش هم روحت رو تغذیه کنه

بی نظیر نیست؟
احساس میکنم باید حتما 50 سالم میشد تا خودم به این نتیجه برسم
بعد از خوندن این عبارت ، احساس میکنم یه
وقتي میبینم چراغ وبلاگتان روشن شده و چند روز بعد وبلاگتان را باز میکنم.
وقتي دلتنگتان هم که بشوم میل سخنوری ندارم.
وقتي نظراتتان را میخوانم و.
 
.
.
دیر جواب میدهم.
.
.
وقتي تقریبا توی این چند سال این حالات به این شدت نبود.
یعنی در یک دوره گذار هستم.
و محتاج دعا
وقتي عصبانی هستی خفه خون بگیر
وقتي عصبانی هستی خفه خون بگیر
وقتي عصبانی هستی خفه خون بگیر
وقتي عصبانی هستی خفه خون بگیر
وقتي عصبانی هستی خفه خون بگیر
وقتي عصبانی هستی خفه خون بگیر
وقتي عصبانی هستی خفه خون بگیر
خفه خون بگیر، خفه خون بگیر، خفه خون بگیر.
میدونی چرا؟؟؟؟
چون حرفایی میزنی که یه عمر پشیمونی برات دارن.حرفایی میزنی که با هزارتا عذرخواهی هم نمیتونی جمعش کنی چون فقط دل میشکنی، دل!!!!!
پس یادت باشه
وقتي عصبانی هستی، خفه خون بگیر:)
وقتي قدت بلنده,توی خیابون سرت به شاخه و برگ های درختای توی پیاده رو گیر کنه،
وقتي قدت بلنده یا استین پیرهنت کوتاه میشه یا قد شلوارت(این خیلی رو اعصابه)
وقتي قدت بلنده میزها متناسب با قد تو نیست و تو برای اینکه پات زیر میز جا بشه مجبوری پات رو خم کنی,
وقتي قدت بلنده و میری تو بازار سرت هی به این پارچه های جلوی مغازه‌ها گیر میکنه.
وقتي قدت بلنده و میری لباس میخری نمیگی فلان لباس رو من خوشم اومد اونو برام بیار,میگی سایز من چی داری:)،
وقتي قدت بلنده
به نام خداوندی که نامش زیبایی‌بخش هر کتاب است؛ یادش آرامش‌بخش هر قلب است و مرحمتش تسکین هر درد است. خداوندا! زبان ما از وصف تو عاجز است؛ تنها تو را می‌پرستیم و تنها از تو یاری می‌جوییم؛ یاری‌مان ده تا تنها در راه تو قدم برداریم.
خدا وقتي نخواهد عمر دنیا سر نخواهد شدگلوی خشک صحرایی به باران تر نخواهد شدو تا وقتي نخواهد برگی از کاجی نمی‌افتدو باغی از هجوم داس‌ها پر پر نخواهد شدخدا وقتي نخواهد دانه‌ای کوچک‌تر از بارانگلی بالارونده مثل نیل
متن آهنگ وقتي که بد میشم شادمهر عقیلی
وقتي که اینجایی وقتي که میخندیوقتي که بد میشم چشماتو میبندیوقتي که دنیارو تنها با من میخوایاز هر طرف برم بازم باهام میایجز عاشقت شدنچه کاری میشه کردمیخوامت خواستنت توو دلم ریشه کردوقتي که دنیارو تنها با من میخوای
ادامه مطلب
گاهی  وقت ها ، تلنگر چیز خوبیست
نیست؟!
اشک ميريزي، غر میزنی، که چرا بهت این حرفُ زدن، چرا گیر میدن !
اما به خودت میای و میگی : احمق هدفِ تو چیه؟! فکر کن ؟! تو اومدی به این دنیا تا خودت تلاش کنی و به چیزایی که حقته و در شانتِ برسی!
حق تو چیه؟!
چی میخوای؟!
فکر کن ، آبغوره گرفتن بس نیست؟!
درسته، سر افطار و سحر دلتُ شدن ، دیگه نتونستی چیزی بخوری!
درسته خواب به چشمات نیومد و ساعت ۱۳ ظهر خوابت برد و سرت داد زدن !
ولی میدونی داری آدم میشی؟!
تو دیشب برای اول
از تمام توانم استفاده می کنم تا وقتي یکی برام حرف می زنه درست جوابشو بدم، حرفشو قطع نکنم، بذارم آروم شه، طرفشو بگیرم و چیزایی مثل این. ولی وقتي بوی دروغ می آد، وقتي بوی اغراق می آد، وقتي بوی حرف مفت می آد و من چون حقیقتو می دونم و دیگه حال و حوصلم نمی کشه به حرفات گوش کنم، نمی تونی بهم تهمت دوست بد بزنی نمی تونی بگی کنارت نبودم در شرایط سخت نمی تونی بگی نمی تونی نمی تونی.
همه ی خوشی هایمان به کنار ، مطمئنم اگر کنارم بودی این شب ها جور دیگری برایمان رقم میخورد ، حس و حال معنوی تری را تجربه میکردیم و لحظه هایمان عاشقانه تر میگذشت ،  از سحری های دو نفره ای که زودتر از من  بیدار میشدی ،  سفره را آماده میکردی تا افطاری های توی امامزاده و دعاهای دو نفره و قرآن خواندن تو و گوش دادنِ من .
تمام  حس های معنویِ این روزها با عشقمان پررنگ تر میشد حتما وقتي پیش چشم خدا آنقدر خوشبخت و عاشق دعا میکردیم از دیدنمان لبخند میزد و ب
متن آهنگ وقتي که بد میشم شادمهر عقیلی
وقتي که اینجایی وقتي که میخندیوقتي که بد میشم چشماتو میبندیوقتي که دنیارو تنها با من میخوایاز هر طرف برم بازم باهام میایجز عاشقت شدنچه کاری میشه کردمیخوامت خواستنت توو دلم ریشه کردوقتي که دنیارو تنها با من میخوای
ادامه مطلب
جنب دانشگاه ازاد قدیم منتظر ایستاده ام که دوستم بیاید مثل همیشه ترافیک اخر روز حوصله ی راننده ها بی اعصاب را ب سر برده است .شیشه اتوموبیلی پایین می اید پوست موز و دستمال کاغذی و چند نایلون دیگر را حواله خیابان میکند و ناگهان ماشین پشت سری او خانمی جوان دستش را روی بوق میگذارد ممتدد و طولانیراننده ماشین در اتوموبیل را باز میکند و رو به خانم جوان میگوید چه خبرته؟؟ خانم میگوید چرا زباله کوفتی که خوردی رو ميريزي تو خیابون؟!!!مگه سطل اشغالو نمیبی
وقتي سالها تنها میشی
وقتي با تنهایی خو میگیری
وقتي به همه دردات عادت میکنی
وقتي هیچ چیزی دیگه بیشتر ازین غمگینت نمیکنه
غمگین ترین لحظت
میشه لحظه دیدن پیک آخرت توی لیوان مشروبت
آخ که چه دردیه دیگه این آخری
انگار فرو ریختن آخرین دیوار قلعه ت میون یه جنگ نا برابر
این مطلب در مورد تغییر دادن افراد دیگر (زیردست، فرزند، همسر، پدر و مادر) نیست، بلکه در خصوص خود ماست. 
همه‌ی ما به تغییر نیاز داریم.
گام اول: وقتي فکر و شیوه‌ی تفکر خود را تغییر می‌دهید، در حقیقت باورتان تغییر می‌کند.
گام دوم: وقتي باورتان را تغییر می‌دهید، انتظارات شما تغییر می‌کند.
گام سوم: وقتي انتظارات خود را تغییر می‌دهید، نگرش‌تان به خود، جهان و آینده تغییر می‌کند.
گام چهارم: وقتي نگرش خود را تغییر می‌دهید، عملکردتان تغییر می‌کند.
 
تا تجربه نکنی، خامی، پخته نمیشه
اگه  تجربه کنی، بی هزینه نخواهد بود
اما.
اما بعضی تجربه ها خیلی گرون تموم میشن
درواقع برای بعضی تجربه ها بیشترین سرمایه عمرت،روحت و حتی جسمت رو، روی دایره ميريزي 
آدمی همینه، اگه خطر نکنی، اگه دل به دریا نزنی، اگه.اگه.اگه.
بزرگ نمیشی . به بلندا نمیری . دلت دریا نمیشه 
برای بزرگ شدن، برای صبور شدن باید سفر کرد، باید به دل ناشناخته ها سفر کرد
دنیا مثل جنگل تاریکیه که با تولد بهش پا میذاریم
و وقتي که جون گر
پارت۱
ناراحتم؟
اره
دلخورم؟
اره
دل گرفته ام؟
اره. حتی دل شکسته
چند میخری دل شکستمو؟
پارت ۲
استرس داری؟
نه
هیجان چی؟
ن
اصن حسی داری؟
ن
اصلا برات مهمه؟
ن!!
برام مهم نیست!

+ خدایا. وقتي تو منو میبینی، چه شکایتی کنم؟
وقتي حالمو میدونی، چی از حالم برات بگم؟
وقتي میدونی تو ذهنم تو قلبم چه خبره
وقتي میدونی ازت چه چیزایی میخوام
وقتي فقط و فقط تویی که میتونی منو به عرش یا فرش برسونی
وقتي قدرت مطلق عالم تویی
چه نیازی دارم ب کسی ک باهاش درد و دل کنم؟
چه نیاز
چیه این مثلا مرد بودن؟ 
وقتي برای اینکه کسی متوجه نشه باید سرتو ببری زیر پتو و تو اولین لحظه ای که چشاتو میبندی صورتت خیس بشه  
وقتي نداری کسیو که وقتي دلت آشوبه باهاش حرف بزنی . 
وقتي حتی نمیتونی دل خودتو آروم کنی . 
چیه این مرد بودن که مجبوری وسط همه کم اوردنا، به همه لبخند بزنی تا نشون بدی چیزی نیست ! 
+ نمیدونم . شایدم اصلا مرد و زن نداره تا وقتي کسی نباشه تا باهاش حرف بزنی و درکت کنه :) 
استرس وحشتناکم بهم اثبات کرد ک اشتباه میکنم
راه رفتن کنارش حس خوبی داشت
از نگاه کردن بهش حس خوبی داشتم
وقتي از دهنش پرید جان و هول شد من هم چیزی تو وجودم جابجا شد
وقتي ابراز علاقه میکرد پشت هم از خجالت سرم پایین بود
و وقتي بیخود و بی جهت هی ازم تعریف میکرد خندم شدت میگرفت
خیلی خیلی فکر کردم
و وقتي تمام این ماه هارو مرور میکنم
وقتي واکنش ها و برخورد هاتو تحلیل و مقایسه میکنم
فقط ب این شعر میرسم:
بیرون ز تو نیست آنچه میخواسته ام
فهرست تمام آرزوها
زیبا بود،انقدر زیبا بود که دلم میخواست برای تمام عمرم توی قاب چشمام نگه اش دارم،وقتي میرقصید وقتي میخندید وقتي بی مهبا میشد وقتي ک بود.کتاب رو گذاشته بود رو پاهاش و روی صندلی راک خوابش برده بود،باد پرده رو ت میداد و موهاش روی صورتش جابه جا میشد.یه لحضه چشماشو باز کرد خندید گفت خیالم راحت شد ک اومدی،دستشو دراز کرد ک برم پیشش،اروم منو رو پاهاش نشوند بغلم کرد و گفت میدونی باید برم،گفتم اره،گفت یادت نره،فقط منو یادت نره بذار بمونم همیشه ا
دانلود آهنگ همایون اون که یه وقتي با لینک مستقیم
اون که یه وقتي تنهاکسم بود همایون

اپارات اهنگ اون که یه وقتي
دانلود آهنگ بی کلام اون که یه وقتي

متن اهنگ همایون اونکه یه وقتي
موزیک ویدیو اون که یه وقتي
دانلود آهنگ اونکه یه وقتي تنهاکسم بود امین حبیبی
دانلود آهنگ همایون نمیتونم من طاقت بیارم
اگر تا چند روز دیگه یه چیزی پیدا نشه یعنی من سوتی دادم که احتمالا تا قرن ها قراره نسل به نسل بین اجداد ما نقل قول و موجب تحقیر و سرافکندگی و اعلام نهایت اسکلی من بشه :// 
پریروز من مثل همیشه یه سری لباسای خودمو بابا رو جمع کردم دادم خشکشویی.
دیشب که جلوی تلویزیون نشسته بودیم بابا یهو گفت:
-راستی سارا،هی یادم میره بپرسم، دیروز وسایل تو جیبامو کجا گذاشتی ؟!  
یه جوری ام اخم‌کرده بود آدم استرس میگرفت:// گفتم
+همونجا رو میزتون.
-یعنی چی‌همونجا ؟ جای
وقتي که انتظار کنَد در دلم رسوب
وقتي به خاک انتظار نشست حَبّه ی هَوار ،
وقتي که نم کشید 
وقتي به اوج حس تنش های دل رسید
وقتي سکوت کارِ خودش را تمام کرد
نوبت به آن رسید که زند یک جوانه ، حرف .
یک حرفِ خام ،
و شاید شبیهِ دام ،
یک حرفِ خام که باز ،
خودش منتظر شدست ،
در انتظار شنیدن یک راز .
رازی که نیست ،
چقدر حسِّ بدیست ،
این انتظارِ لغو .
چقدر حس بدیست ،
انتظارِ یک جوانه ی کوچک ، بدون آب ،
برای رسیدن به آسمان ، به هوا ، به آفتاب .
چقدر حس بدیست .
دانلود آهنگ همایون اون که یه وقتي با لینک مستقیم

اپارات اهنگ اون که یه وقتي
اون که یه وقتي تنهاکسم بود همایون

دانلوداهنگ اون که یه وقتي تنهاکسم بود امین حبیبی

دانلود آهنگ بی کلام اون که یه وقتي
متن اهنگ همایون اونکه یه وقتي
دانلود آهنگ اونکه یه وقتي تنهاکسم بود امین حبیبی

موزیک ویدیو اون که یه وقتي
تقویم شمسی نشون میده امروز اخرین جمعه ی سالِو من یادم میوفته به لیست اهدافی که برای امسال داشتم.میتونم بگم به ۷۰ درصدش رسیدم و خداروهزارمرتبه شکر.و امیدوارم شماهم همین احساس رو داشته بوده باشید.
عرضم به حضورتون که امسال هیچ چیز خاصی نمیخوام بنویسم،فقط از خدا برای هممون سلامتی و شادی و دل خوش ارزومندم
دقیقا ۸ روز از اولین ادمهایی که تست کروناشون در اینجا مثبت دراومده میگذره و من ۸ روزه دانشگاهم تعطیل شده(اولش گفتن ۲ هفته تعطیل
کانال ما در سروش کلیک کنید
زن ها دنیایشان ارغوانی ستگاهی تمام یک عصر پاییز را در تنهایی گریه می کنندو گاهی که حال لحظه هاشان خوب استدر ازدحام خیس یک خیابان می خندند. من اما مردهای زیادی را دیده ام که مدام می گریند؛وقتي که خیره مانده اند به دیوار روبرووقتي عمیق سیگار می کشندوقتي که چشم هایشان را از زن ها می ند.من مردهایی را می شناسم که وقتي می خندند هم گریه می کنند
حمید_سلاجقه
من خیلی سر زدم اونجا
وقتي اوضاع خوب بود 
وقتي اوضاع بد بود 
و وقتي اصن اوضاعی نبود 
جالبه خودم پیدا کرده بودم 
تنها رفتم اولین بار و خو ۹۹ درصد موارد هم تنها بودم 
الا دوبار 
هوا چقدر عجیب شده 
دیلمان برف 
اینجا ۷ درجه 
جالبه 
اردیبهشت عجیبیه!
حتما مادرا جاشون جای خوبیه حتی وقتي نیستن 
امیدوارم باعث لبخند باشه برات زندگی دختر کوچولوت.
عزیزم؛ 
این یک هفته هزارسال گذشت، غم، غم، غم تمام نشدنی. هر روز بیدار میشوی، میگویی امروز مال خودمم، بعد اتفاقی سرصبحانه اخبار میبینی، تلخ و گس میشوی، میگویی از این چیزشعر تر نمیشود. تا 10خانه میمانی و میبینی وسوسه چک کردن و خواندن سایت ها دیوانه ات کرده، شال و کلاه میکنی و میروی کتاب خانه، در تمام مسیر اشک ميريزي، به راننده تاکسی نگاه میکنی، میخندد. لبخند میزنی. "خب پس خداراشکر هنوز خندیدن را فراموش نکرده ایم".در تمام مسیر زیرلب زمزمه میکنی
و خب میدونی دنیا جای قشنگی نیست وقتي اینجوری بین آدم‌هایی که بخشی از وجود مان فاصله میندازه. 
زمین تیره و تاره وقتي بناش روی فاصله‌هاست. 
وقتي تمام سهم ما از داشتن آدم‌هایی که دوسشون داریم فقط حرف زدن گاه به گاه از پشت این تلفن‌هاست. 
وقتي تمام حرف‌هامون پشت حنجره‌مون می‌مونه.
زمین جای قشنگی نیست. 
 
سلام دوستان، امروز بار دیگر خورشید غروب کرده است. امشب بار دیگر آسمان رو به سیاهی رفته است. اما من نه بخاطر رفتن خورشید دلگیرم و نه دلهره از آمدن تاریکی دارم. وقتي او هست، اخم چمدان را می بندد و در شبی که همه خوابند بیصدا کلید را در در می چرخاند و رهسپار می شود. وقتي او هست، تاریکی گوشه گیر می شود و در کنجی می نشیند و به این زیبایی بدون پلک زدن خیره می شود. وقتي او هست، باید یادآوری شود که نفس بکشم. وقتي او هست، دیگر چیزی نیست. دیگر چیزی نمی بینم جز
چی شد که این همه بلا نازل شد ؟
بلا بود یا خطا ؟
خطا بود یا اشتباه عمدی ؟ 
چی بود ؟
کی چی کاره بود ؟
چه راحت مردم می گذرند !
انگار تخمشان هم نیست  .
لا اقل کندش در انتخاب جمله ها دقت کنید !
چی بودیم و چی شدیم .
کم کم عادت می کنی چهار چشم 
و همه چیز برات عادی میشه .
طبی عیه ! طبی عیه !
وقتي جاده هواپیما از وسط کوه رد بشه طبی عیه !
وقتي قطار وایس ته طبی عیه !
وقتي 
وقتي 
.
.
.
همه 
چی 
طبی 
عیه 
همه 
چی 
طبی 
عیه !
 
راستی !
پلی استر مثل مفتول فولادی نیست !
ولی پو
They say life's what's happening when you are busy making other plans.
 
همیشه وقتي از یه چیزی ناامید میشی،
یا وقتي سرت خیلی گرم و درگیر چیزی هست،
 
یا حتی وقتي سوئیچ میکنی به چیز و کار دیگه ای که یه راه دیگه برای یه هدف مشابه یا یه هدف جدیده،
 
زندگی کار خودش رو میکنه.
سلام .
روم نمیشه راجع به نت غر بزنم وقتي یه عالمه آدم تو این درگیری ها فوت شدن.
خب فرقی نمی کنه چ معترض چ پلیس، همه آدمن، خیلی ها عزادار شدن و خیلی ها آینده شون چ تحصیلی چ کار به فنا رفت
دوست داشتم برم عزاداری تک تکشون به خانواده هاشون بگم تو غمتون شریکم.
دلم برای بنی تنگ شده ولی بی حس شدم ، وقتي اینهمه آدم مردن یا دستگیر شدن چ اهمیتی داره نت باشه یا نباشه.وقتي آمار فحشا اینقددددر زیاد شده چ فرقی می کنه من نت داشته باشم یا نداشته باشم .
چقدر
و خوشحالی حس نایابی بود که فقط وقتي دیدمش به آن پی بردم 
چیزی شبیه به شنیدن صدای تپش قلب جنین در یک جلسه ی سونوگرافی برای اولین بار توسط مادرش 
چیزی شبیه خنده میان گریه خنده ای از سر شوق 
چیزی شبیه به بسته شدن گلبرگ های گل قهر کن وقتي به آن دست میزنی
چیزی شبیه به اولین باری که مادر نوزادش را بعد از ماه ها انتظار در آغوش میگیرد و با ولع میبوسدش میبویدش 
چیزی شبیه به وقتي که مرا تنگ در آغوش گرفتی تا مبادا جایی بروم تا ابدی شویم در آن لحظه انگار می
چطور منکر خوشحالیم از دیدنت بشم وقتي اون طوری بغلم میکنی و من نمیتونم بهت سلام کنم حتی! و وقتي ایستادیم دستت رو میندازی دور شونم و من یک حبه قند به سرعت توی دلم آب میشه! وقتي کنارمی و کم به خودم اجازه میدم تا سرمو بذارم رو شونت و وقتي تر که دخترک نویسنده پیاده میشه و قبل از اینکه خودم بخوام بلند شم بهم بگی بیا اینجا :)) 
میدونی؟ هیچی از دو روز قبل تغییر نکرده اما دیدن تو و دخترک نویسنده بهم انرژی دوباره ای داده. 
+ و دیدن تو سپیدار کوچک من!
سلام.حالا یاد گرفته‌ام همه‌جا با تو وارد مکالمه شوم. مکالمه‌ای یک نفره. وقتي توی اتوبوس در حال له شدنم. وقتي توی یک جلسه نشسته‌ام. وقتي روی تردمیل می‌دوم. وقتي دمبل‌ها را با مکافات بلند می‌کنم. وقتي توی صف تاکسی ایستاده‌ام. وقتي نصفه شب با چشمان خواب آلود کنار یخچال می‌ایستم و بطری آب را قلپ قلپ بالا می‌کشم. وقتي توی اتاق پرو روبروی یک آینه هستم. وقتي آرایشگر ابروهایم را برمی‌دارد. وقتي روی تخت خواب دراز کشیده‌ام و به سقف نگاه می‌کنم. و
(وقتي چترت خداست)بگذار ابر سرنوشت هر چقدر میخواهد ببارد         (وقتي دلت با خداست)بگذار هر کس میخواهد دلت را بشکند         (وقتي توکلت با خداست)بگذار هر چقدر میخواهند با تو بی انصافی کنند        (وقتي امیدت با خداست)بگذار هر چقدر میخواهند نا امیدت کنند       (وقتي یارت خداست)بگذار هر چقدر میخواهند نا رفیق شوند       (همیشه با خدا بمان )چتر پروردگار، بزرگترین چتر دنیاستچتر خدا بالای سر زندگیتون دوستان مهربانم
ممنون که مطالب رو دنبال میکنید و نظ
شاید یکی از بهترین لحظه ها برای همه وقتي باشه که همه چیز تموم شده و همه تو صف هستیم تا یکی یکی جواب تمام کارامونو بدیم .لحظه ی قشنگ جاییه که وقتي نوبت تو میرسه . وقتي زانو میزنی .
همشون منتظرن . وقتي ببیننت یه لبخند بزنن و یه پلک آروم بگن آروم برو
چقدر خوب میشه  این لحظه برای همه باشه
این لحظه رو برای همه دعا میکنم
+ماه رمضانتون .ماه مهربانی.ماه مهمانیتون تو سفره ی خدا مبارک:)
التماس دعا
خدایا کجا برم
به کی رو بزنم
از کی توقع
و انتظار داشته 
باشم
کی رو محرم دلم کنم
وقتي جز نزد تو خیر 
یافت نمی شود.
وقتي جز نزد تو خیر 
و نیکی نیست.
پس به کجا چنین شتابان
برم.
وقتي تمام مشترکین مورد نظر
خاموشن و این تویی که فقط 
در دسترسی.
مشترک مورد نظری که 
با نظرت حال دلمان خوب شود.
اللهم غیر سوء حالنا بحسن حالک .
چرا وقتي حرف دلمونو می زنیم بعدش پشیمون می شیم.
و چرا وقتي حرف دلمونو نمی زنیم هم پشیمون می شیم.
چرا وقتي حرف می زنیم نمی تونیم درست منظورمونو برسونیم؛ حتی توی کامنت گذاشتن، تو منظورت یه چیزه بعد کلا از یه چیز دیگه میگی و وقتي نمی تونی منظورت رو برسونی دوست داری کله ات رو به دیوار بکوبونی و  سالها برای جمع کردن تیکه هاش وقت بذاری.هعععی
+چی کار کنیم که درست و به موقع حرفامونو بزنیم تا بعدش از حرف زدن و یا سکوتمون پشیمون نشیم؟
دانلود آهنگ همایون اون که یه وقتي با لینک مستقیم

اپارات اهنگ اون که یه وقتي
متن اهنگ همایون اونکه یه وقتي
دانلود آهنگ اونکه یه وقتي تنهاکسم بود امین حبیبی


اون که یه وقتي تنهاکسم بود همایون

موزیک ویدیو اون که یه وقتي
دانلود آهنگ بی کلام اون که یه وقتي
دانلود آهنگ بیقرار امین حبیبی با کیفیت 320
به من بگووقتي بهار می رسدکدام شیشه ی عطر باز می شود؟آیا مزارع نیشکرزنی را دیده اند که اینطور شیرین اند؟و دشتزیباییِ وسیعش را مدیون کیست؟به من بگووقتي کسی را دوست داریم" شادی"  چطور ما را به دام می اندازدو " انتظار "چگونه با "فروتنی" کنار می آید ؟!با من حرف بزنو بیشتر بگو !ابرها وقتي به هم می رسندبرای چه می گریند ؟جنگلِ خیسچگونه منظره ای را غمگین تر می کند؟
و شعرها در کتابچرا بوی درخت نمی دهند !؟
به من بگووقتي کسی را دوست داریمچرا " غم "مهربانتر می
 
دانلود آهنگ جدید عماد طالب زاده به نام واست میره دلم
Emad Talebzadeh - Vasat Mire Delam
ترانه : کارن  ؛ تنظیم : حامد برادران
+ متن ترانه واست میره دلم از عماد طالب زاده
جای تو گوشه ی دل منه / از تو دوره دست همه هرچی یادمه
با چشات ميريزي شهرو بهم / تو کاری کردی با دلم انقد عاشقم
دانلود آهنگ با کیفیت اصلیدانلود آهنگ با کیفیت 128
زیباست، وقتي می گوید: روسریت را جلو بکش! زیباست، وقتي می گوید: بدون آرایش بیرون برو! زیباست، اوج عاشقی است، وقتي بگوید: زیبایی ات، زینتت، فقط وفقط از آنِ من است. زلف های پریشانت رافقط من می توانم ببویم و ببوسم! حق نداری آن گیسوان شب رنگ را در معرض دید همگان بگذاری! شاعرانه است،.
وقتي بهت میگم اینکارو بکن اون کارو نکن
وقتي بهت میگم بافلانی حرف نزن
وقتي بهت میگم یه کاریو انجام نده.
وقتي بهت میگم پیش فلانی نرو.
وقتي بهت میگم عکستو به هرکسی نده
وقتي بهت میگم همه چیزتو به هرکسی نگو
وقتي بهت میگم به فلانی دست نزن.
وقتي یکی میاد سمتت یا بهت دست میزنه یا بغلت میکنه،بهت اخم میکنم ومیرم اونطرف
وقتي بهت میگم اگه اینکارو بکنی ناراحت میشم.
یعنی واقعا ناراحت میشم
یعنی دلم نمیخواد کس دیگه ای بهت نزدیک بشه.
یعنی و
تا روز انتخابات این بازی دادن ها ادامه دارد.
 
وقتي پای صندوق رأی، شناسنامه می خرند.
وقتي با یک ناهار، رأی می خرند.
وقتي با یک ترک و فارس به راه انداختن رأی ها را می چرخانند.
 
بروید از همانها که رأی دادید بخواهید وضعتان را درست کنند.
خیلی وقتها به این فکر می کنم که چه انتظاری از دنیا دارم؟ دنبال چی هستم؟ کجا را می خوام بگیرم؟
وقتي خیلی سطحی فکر می کنم آرزوها و خیالات بزرگی دارم ولی وقتي عمیقتر نگاه می کنم می بینم دنبال یک چیز بیشتر نیستم و تمام تلاشم صرفا در این راستاست.
شادی
 
اما معنی این شادی چیه؟ آنچه که در اعماق وجودم حس کرده ام احساس رضایت از لحظه ها است. مثلا وقتي در حال عبور از خیابان هستم با برداشتن یک تکه آشغال از روی زمین احساس رضایت می کنم. وقتي با یک کودک با مهرب
وقتي دائم بگویى گرفتارم،هیچ وقت آزاد نمیشوى،وقتي دائم بگویى وقت ندارم،هیچوقت زمان پیدا نمی کنی،وقتي دائم بگویى فردا انجامش میدهم، آن فردای تو هیچ وقت نمیاید!
وقتي صبحهااز خواب بیدار میشویم دوانتخاب داریم:برگردیم بخوابیم و رویا ببینیم،یا بیدار شویم و رویاهایمان را دنبال کنیم.انتخاب با شماست!
خوب زندگی کنهیچوقت شخصیت خودت رو
ادامه مطلب
وقتي خسته باشی و دل سرد 
چی میتوان کرد؟
وقتي تمام حرف های اشتباه را میشنوی 
و برایشان جواب داری ولی نمیخواهی جواب بدهی 
چه میتوان کرد 
وقتي دیگر توان زندگی کردن نداری و به زور اجبار به زندگی ادامه میدهی
چه میتوان کرد
کاش میشد گاهی همه چیز را برمیداشتم و میرفتم
کجا مهم نیست 
کی مهم است 

آخرین مطالب

آخرین جستجو ها